بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله سعی شده است تا دیدگاه قرآن درباره روابط زن و شوهر به عنوان یکی از مصادیق روابط خانوادگی مورد بررسی قرار گیرد برای نیل به این مقصود، ابتدا خانواده از دیدگاه اسل و مکاتب دیگر مطرح شده است و سپس با تعریف واژه حق و تکلیف به مهمترین حقوق و تکالیف قانونی و اخلاقی متقابل زن و شوهر در قرآن اشاره شده و آیات مربوطه مورد بررسی قرار گرفته است و ثابت شده است که قرآن به مسئله خانواده توجه ویژه نموده و برای زن و شوهر حقوق متقابل و قابل استیفایی را تعریف کرده است .
مقدمه و بیان مسئله
منظور از خانواده، کوچکترین واحد اجتماعی است که با ازدواج زن و مرد شکل میگیرد و به تدریج گسترش مییابد و منظور از روابط، انواع مختلف روابط خانوادگی است، مانند: روابط زن و شوهر، والدین با فرزندان، فرزندان با والدین، فرزندان با یکدیگر و خویشاوندان با یکدیگر است. در این میان روابط بین زن و شوهر یکی از مصادیق رابطه مذکور است و در این مقاله سعی شده است به روابط زن و شوهر بهعنوان یکی از زیر مجموعههای روابط خانوادگی از دیدگاه قرآن توجه شود.
علت انتخاب مسئله این است که امروزه با گسترش فرهنگ غرب در کشورهای اسلامی بنیان خانوادهها در حال سست شدن است و نسل جدید با غفلت از متون اصلی دین خود، تحت تأثیر ظواهر فرهنگ بیگانه قرار میگیرد؛ لذا تبیین حقوق متقابل زن و شوهر بهعنوان رکن اصلی خانواده از دیدگاه قرآن میتواند در جلوگیری از تهاجم فرهنگی بیگانه مفید واقع شود.
پیشینه تاریخی مسئله از قدمت طولانی برخوردار است و در تمام ادیان از جمله اسلام به آن توجه شده وآثار متعددی دربارهاش نگاشته شده است؛ اما در این مقاله با محور قرار دادن قرآن، این مسئله بررسی و حقوق دوسویه زن و شوهر از آن استخراج میشود.
فرضیه تحقیق این است که شناسایی و استخراج قوانین زندگی باید از سرچشمهاش که خداوند است، باشد و خدا در قرآن برای ابعاد مختلف زندگی از جمله حقوق و وظایف دوسویه زن و شوهر دستورالعملهای استیفاپذیر را بیان کرده است که می تواند پاسخ نیاز امروز بشر باشد؛ اما آنچه اکنون توسط برخی روشنفکران سکولار یا فمنیستهای تندرو مطرح میشود، کاستیها و آسیبهای جدی دارد که باید شناسایی و برای آنها چارهاندیشی شود و نسبت بین حقوق و تکلیف زن و شوهر، بهجای رویارویی و تعارض احتمالی، همکاری و تعامل مورد توجه قرار بگیرد.
روش تحقیق مقاله به اعتبار نوع و هدف تحقیق، بنیادی و به اعتبار موضوع تحقیق، وحیانی و به اعتبار روش جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و به اعتبار ماهیت روش، توصیفی و تحلیلی است.
خانواده از نظر اسلام و مکاتب دیگر
نگاه مکتب اسلام به خانواده، بهویژه روابط زن و شوهر، جامع است؛ بهگونهای که میتوان گفت حقوقی که برای زن و شوهر در قرآن و روایات آمده، در هیچ مکتبی بدین گونه مطرح نشده است. نگاهی اجمالی به دیدگاههای مطرح در مکاتب گوناگون درباره ازدواج مؤید این ادعاست؛ دیدگاههایی که به صورت افراطی و تفریطی مطرح شدهاند. برای عنوان نمومه برخی از این دیدگاهها اصل ازدواج را مانع تکامل روحی میدانند و میگویند امکان ندارد کسی بتواند هم به تکامل روحی و معنوی برسد و هم آمیزش جنسی داشته باشد
بهعنوان مثال برهمانان معتقدند کسی میتواند به مقامات بالای معنوی دست یابد که از همه تعلقات مربوط به غریزه جنسی آزاد باشد، آنها حتی علاقه به فرزند را با معنویت بیگانه میبینند و آزادی را در ترک خانه و خانواده میدانند
بنیانگذار آیین جینیزم - مهاویره - نیز میگوید: محبت زن بزرگترین سبب افتنان و ابتلای این جهان است و عاقبت به دردها و آلام و خطاها و مرگ میکشد و بالأخره منتهی به جهنم میشود و روح آدم شهوی در جسم حیوانی سبع و دوزخی، مقید و محبوس میماند.
کلبیان، از مکاتب اخلاقی یونان باستان، نیز معتقدند: تمام ثمرات تمدن از قبیل حکومت، ثروت، ازدواج، دین، تجمل و همه لذات حسی ومصنوعی، بیارزش است. - مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی - رهبران مسیحی هرچند ازدواج را بهطور کلی رد نمیکنند، اما آن را عملی میدداننکه ذاتاً پلید است، لذا در حدّ حفظ نسل و جلوگیری از فحشا مشروع میدانند و معتقدند کسی میتواند به مقام پاپی برسد که مانند عیسی تا آخر عمر ازدواج نکند؛
البته برخی از مسیحیان جدید، تفاسیر جدیدی از ازدواج ارائه دادهاند که در کتابهای پیشین آنان به این صورت نیامده است. - مانند ازدواج نشانه محبت خدا به بشریت است، یا ازدواج یکی شدن محبت دو شخص با یکدیگر است و ... . -
در اسلام نیز برخی جهاد با نفس را مساوی نفس کشی و نابودی غرایز دانستهاند که مورد نکوهش پیامبر و امامان معصوم قرار گرفتهاند. امام علی - ع - زمانی در شهر بصره به خانه یکی از یارانش به نام علاء بن زیاد حارثی رفت. علاء عرض کرد: برادرم عاصم بن زیاد جامهای پشمین به تن کرده و از دنیا روی برگردانده است. امام فرمود: او را نزد من آورید. وقتی آوردند، فرمود: »ای دشمنک جان خویش! شیطان سرگردانت کرده است، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمیکنی؟ تو میپنداری خداوند نعمتهای پاکیزهاش را حلال کرده؛ اما دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند«
در برابر این دیدگاههای تفریطی، برخی مانند فروید بهسوی دیدگاهی افراطی رفتند و ریشه همه مشکلات اخلاقی و ناهنجاریهای اجتماعی را در سرکوبی غریزه جنسی دانستند و خواستار آزادی جنسی شدند.
اسلام از یک سو با رهبانیت مبارزه کرد و از سوی دیگر دیدگاه فرویدی و بیبند و باری جنسی را به شدت نهی کرد. و با طرح مدیریت شهوت با ازدواج، بنیان مستحکم خانواده را پیریزی و حقوق و وظایف دوسویهای را برای زن و شوهر مقرر کرد که تا مکمل هم در زندگی مشترک باشند.
ازدواج در اسلام امری مقدس و محبوبترین پایه اسلام است و دو رکعت نماز شخص ازدواج کرده برتر از هفتاد رکعت نماز انسان، عزب ارزیابی شده است
ترک ازدواج ملازم با برادری شیطان دانسته شده است.
از دیدگاه اسلام خانواده که به کوچکترین واحد اجتماعی است، با ازدواج میان زن و مرد شکل میگیرد و با تولد فرزندان، گسترش مییابد و روابط خانوادگی هم از رابطه میان زن و مرد فراتر میرود.
حق یا تکلیف
»حق« دارای معانی مختلفی - نهجالبلاغه، خطبه - 216 است که »طلب و مطالبه« یکی از آنها است و در این بحث همین معنا مراد است؛ یعنی کسی از دیگری مطالبه و انتظاری داشته باشد و در مقابل، این امر برای طرف دوم هم لحاظ شود، مانند حق مردم بر زمامداران و حق زمامداران بر مردم، حق والدین نسبت به فرزندان و حق فرزندان نسبت به والدین و حق زوجین به یکدیگر.
شناخت حقوق دوسویه و محور قراردادن آن در زندگی، باعث پایداری زندگی سالم است و بسیاری از ستمگریها و بیعدالتیها و رفتارهای غیر اخلاقی از ناآگاهی و عدم پایبندی به حقوق متقابل سرچشمه میگیرد و حق به این معنا کاملاً دو سویه و متقابل است؛ یعنی حق و تکلیف ملازم یکدیگرند. امیرمؤمنان× میفرماید: کسی را حقی نیست، جز اینکه بر او نیز حقی است، و بر او حقی نیست؛ جز آنکه او را حقی بر دیگری است و اگر کسی را حقی باشد که حقی بر او نباشد، تنها خدای سبحان است
بنابراین در مورد مخلوقات به هیچ وجه حقوق یک طرفه وجود ندارد و کسی را بر دیگری حقی نیست؛ مگر اینکه دیگران را نیز بر او حقی است. زن و شوهر نیز طبق این قاعده نسبت به هم حقوق و تکالیفی دارند که باید آنها را بشناسند و به آن عمل نمایند. خداوند در قرآن میفرماید: »و مانند همان حقوقی که مردان بر زنان دارند، زنان به نحو معروف بر مردان دارند.« بقره : 228