بخشی از مقاله

چکیده

در بررسی ادبیات اقلیمی یا بومی، لالاییها سهم ویژهای دارند. نوایی که مادران از نخستین روزهای تولد کودک در گوش او به زمزمه نجوا میکنند آیینه تمامنمای روح زندگی شرقی و ایرانی عموما و بومی هر خطهای خصوصا است. مادران؛ خواستها، آرزوها، دعاها، ناکامیها و خشم فروخورده مردمان را تبدیل به آواهای گوشنواز کرده، همراه با اشعار حماسی گاه با نالههای حزنانگیز و گاه با شادمانی در گوش کودکان آیندهساز فردا زمزمه نمودهاند و همراه با آن گهواره کودک را تکان میدادند تا به ظاهر او را خواب کنند اما ناخودآگاهِ او را بیدار مینمودند.

این مقاله به بررسی لالاییها و کارکرد و جایگاه آنها در ادبیات اقلیمی خواهد پرداخت. ابتدا مضمون مشترک لالاییهای اقلیمی و سپس ساختار و فرم ظاهری آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است تعداد مضمونهای لالاییها بسیار زیاد است و به تعداد مادرانی است که در گوش فرزندان خود زمزمه محبت داشتهاند، اما به دلیل محدود بودن مجال مقاله تنها به تعداد کمی از بنمایه-های مشترک پرداخته و تحقیق مفصلتر در این زمینه به زمان دیگری موکول شده است.

-1مقدمه

ادبیات اقلیمی، روستایی یا بومی، نوعی از ادبیات نوظهور است که پیشینه آن به حدود دهههای چهل و پنجاه شمسی میرسد. زمانی که روشنفکران در پی اصلاحات ارضی، این نوع نگرش و اهمیت دادن به ادبیات روستایی یا اقلیمی را نوعی جهتگیری روشنفکری به شمار میآوردند. برخی از پزشکان یا معلمان که برای گذران طرح خود به روستاها می-رفتند نگرش روشنفکرانه خود را با آداب و رسوم کهن روستایی در هم میآمیختند و به سرایش شعر یا نوشتن داستان می-پرداختند.

این نوع ادبیات اگرچه جایگاه خود را به عنوان نمونههای اولیه ادبیات بومی یا اقلیمی در ادبیات فارسی باز کرده اما به دلیل گسست فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میان نویسندگان و شاعران و زندگی حقیقی روستایی قادر به ارائه عمق زندگی در نواحی روستایی نیست. به قول کارپانتیه گذران موقت در یک روستا یا یک معدن برای ارائه حقیقت جاری در آن مکانها کافی نیست. - میرعابدینی، - 829- 830 :1377

لالاییها را شاید به حق بتوان از کهنترین نمونههای ادبیات اقلیمی، روستایی یا بومی به حساب آورد. نمونه اعلایی که رها و یله تنها براساس عواطف مادران سروده شدهاند و به قدمت روابط مادر و فرزندی هستند و جزو کهنترین منظومههای بشری به شمار میروند. کهنترین لالایی جهان نیز با قدمتی چهارده هزار ساله به زبان کردی باستان - اوستایی - سروده شده است.

- نجیبی و همکار، - 8 :1394 "لالاییها یکی از شایعترین و در عینحال دیرپاترین بخش ترانههای کودکان در فرهنگ عامه هستند. قدمت این نخستین آوازی که به گوش بچه میخورد به زمانهای بسیار دور میرسد. به قول یکی از نویسندگان نه مسألهای تاریخی بلکه معمای باستانشناختی دارد از این نغمه خواب کردن در فرهنگهای ملل گوناگون همچون؛ لالایی، لای لای، لالای، لولو، نینا، بوبو، دودو و ... یاد شده است. لالا مفهومی قریب به دایه و مربی کودک عنوان شده است." - پناهیسمنانی، - 176 : 1376

دکتر کاووس حسنلی در مقاله ارزشمند "لالاییهای مخملین" لالاییها را مختص دو حوزه ادبیات کودکان و ادبیات عامه دانسته مینویسد: " لالاییها از یک سو در حوزه ادبیات عامه جریان دارند و از سوی دیگر در حوزه ادبیات کودکان شایسته درنگ و بررسیاند: بدان رو که در دل فرهنگ عامه جوشیدهاند و از درون عواطف تودههای مردم برخاسته-اند به ادبیات عامه مربوط میشوند و از آنرو که برای کودکان آفریده شدهاند با ادبیات کودکان پیوند دارند. - حسنلی، - 2 :1382 به گمان نگارنده لالاییها به حوزههای -1:ادبیات عامه و شفاهی. -2 ادبیات کودک. -3 ادبیات زنانه و -4 ادبیات اقلیمی تعلق دارند.

به ادبیات عامه و شفاهی تعلق دارد از آن جهت که سینه به سینه نقل میشود و کمتر نمونههای مکتوبی از آنها در دست مادران بوده است. تعلقش به ادبیات کودک که محرز است. به ادبیات زنانه تعلق دارد از آنرو که روح زنانه تمامی مادران در آنها جاری و ساری است و به ادبیات اقلیمی تعلق دارد از آن رو که مادران روستاها به دلیل ساکن بودن در اقلیمهای متفاوت که معمولا کمتر از آنجا دور شدهاند، روح حاکم بر محیط اطراف خود را در اشعارشان جاری کردهاند. درتمامی نمونههای موجود میتوان تسلط اقلیم، گویش و مظاهر طبیعت را به وضوح مشاهده کرد.

-2-1بیان مسأله

نخستین مرحله آموزش کودک هنگامی است که او هنوز لب به سخن نگشوده، اما آهنگ نرم، روحپرور، مهربان و نوازشگر لالایی را از مادر میشنود و موسیقی زبان مادری و موزونی و آهنگ آن آرام آرام در ذهن و حافظه پاک او جای میگیرد. هر کودکی گرچه از همان روزهای نخست تولد سخنان مادر، پدر و نزدیکان و بستگان را میشنود ولی اولین ارتباط کلامی و رابطه همسخنی و آشنایی او فقط با مادر و از راه شنیدن لالایی است. - انجوی شیرازی، - 32 :1371

برخی معتقدند که وجه تسمیه لالایی برگرفته از واژه "لالا یا لله" - غلام، بنده و چاکر - و به معنای نوایی دلنشین است که لالا یا لله آنها را برای آرام کردن و خواباندن نوباوگان میخوانده و در اصطلاح سرودهای شفاهی، ساده، عامیانه و دور از قاعدههای شعر رسمی و اندیشهپردازی است که آهنگین، گوشنواز، آرامشآفرین و دربردارنده احساس، عاطفه، عشق و آرزوهای مادر نسبت به حال و آینده فرزند میباشد - گروه نویسندگان، - 125 :1383 برخی دیگر معتقدند لالایی آوازی است که مادران و دایگان و ... برای خوابانیدن کودکان میخواندند و وزن و آهنگ آن در همهجا یکسان است.

آنها معتقدند که لالا در زبان کودکانه، به معنی خواب است و وجه تسمیه این نوع آواز به لالایی همین است. - رضایی، - 593 : 1381 درباره منشأ لالاییها عامه مردم هرمزگان اعتقاد جالبی دارند، آنان معتقدند زمانی که دین مبین اسلام به سرزمین ایران راه یافت و ایرانیان از صمیم قلب این دین آسمانی را پذیرفتند و مسلمان شدند، از آن پس هرگاه صاحب فرزندی میشدند دایه یا پرستار بچه در گوش راست او اذان و درگوش چپش اقامه میخواند و هنگامی که بچه بیدار میشد و گریه میکرد برای خواباندن و آرام کردنش عبارت "لا اله الا االله" را زمزمه مینمود.

بدین وسیله بچه آرام میگرفت و همین "لا اله الا االله" بعدها در ادبیات زنان به لالایی تبدیل شده است. - نجیبی و همکار ، - 9 :1394 علی باباچاهی، شاعر بوشهری، در کتاب شروهسرایی در جنوب اشاره میکند که در لالاییها غالبا از دوبیتیهای فولکلوریک استفاده میشود که مرز آنها معمولا از دوبیتیهای شروه جداست. از طرفی شباهتهایی بین لالاییهای نواحی مختلف ایران دیده میشود.

در زمینه اشعار فولکلوریک لالاییها باید گفت که غالب دوبیتیهایی که در نواحی مختلف ایران مورد توجه قرار میگیرد مشابه و گاهی یکی هستند و در این میان خصوصیات اقلیمی به نحو بارزی خود را نشان میدهد. - جهازی، ؟: - 61 لالاییها یکی از غنی-ترین ابعاد فرهنگ معنوی بوده و مانند آیینهای هستند که تحولات اجتماعی، سبک و شیوه زندگی مردم آمال و آرزوهای مادران یک سرزمین را در آنها میتوان نظاره کرد، چون با زندگی مردم پیوندی عمیق دارند. - جمالی، - 15 :1387 این آیینه هربار اقلیمها و خطههای مختلفی از این مرز پرگهر را در خود بازتاب میدهد و از لالاییهای سروده مادران هر اقلیم و خطه میتوان به روح حاکم بر جوامع روستایی آن منطق پی برد.

ایران سرزمینی است پهناور که اقوام، طایفهها و تبارهای زیادی در آن زندگی میکنند و هر قوم و طایفهای ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند که بازتاب آن را میتوان در ادبیات شفاهی و اقلیمی همان منطقه سراغ گرفت. لالاییها عموما سروده مادرانی هستند که تعلق به همان اقلیمها دارند و مظاهر اقلیم خود را با وسواس در ترانههای خود گنجانده و در گوش فرزندانشان نجوا میکنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید