بخشی از مقاله
چکیده
ساخته های بشر همواره، به دلیل بیملاحظگی در تولید و رشد، موجب شیوع بی رویه عوامل تخریب کننده در سراسر گستره طبیعت شدهاند. ساختمانهای ما بیمارگونه به منابع تجدیدناپذیر زمین دست دراز کردهاند و همچون غولهای عظیم الجثه داراییهای طبیعت را میبلعند، به زباله تبدیل میکنند، محیط زیست را آلوده میسازند و دست به تخریب آن میزنند. توجه به روشهای هماهنگسازی ساختمان با طبیعت، ما را به ایجاد شهرها و معماری رهنمون میشود که در آن قدمی به سوی کاهش تخریب و زوال طبیعت و احیای داشتههای از دست رفته انسان و طبیعت برداشتهایم.
نگریستن به ساختمان، همچون یک موجود زنده اولین قدم در مسیر هماهنگ بخشی ساختمان با طبیعت است.
ساختمان همچون موجود زنده در دامن پاک طبیعت تولد یافته، زیست کرده و بر محیط زیست خود اثر میگذارد، و نیز باید از محیط زیست خود اثر پذیرد. با وجود این تعامل دو طرفه میتوان ساختمان را همچون موجود زنده، و با خصوصیات موجود زنده وارد چرخه طبیعت نمود. اما نمیتوان به ساختمان همچون موجود زنده نگریست، در حالی که آن را فاقد هوشمندی طبیعت در ساخت و شکلگیری دانست. اگرچه ساختمان در ذات خویش فاقد این هوشمندی است، اما می توان با الگوبرداری از رفتار زیرسامانههای طبیعت در تولید، ساخت و حیات، همخوانی اکولوژیکی لازم را، هم در اثرگذاری و هم در اثر پذیری از محیط زیست به او بخشید و هوش تطبیقپذیری با طبیعت را در آن نهاد.
در این مجال به بررسی تطبیقی رفتار زنبور عسل در ساخت و شکلدهی محل زندگی خویش، در بستر طبیعت، و رفتار انسانی در ساخت میپردازیم، و بدین وسیله الگوی زنبور عسل را به هندسه، تناسبات، روشها، فرایند شکلگیری و هوش مسلط برتولید معماری، در جهت دستیابی به معماری و شهرسازی پایدار، همچون عضوی از چرخه طبیعت، تعمیم می دهیم و هوش این ریاضیدانان کوچک در ساخت را، در برقراری همخوانی اکولوژیکی ساختمان با محیط زیست و تولید معماری پایدار میآزماییم. جهت واکاوی این مسئله از مطالعات کتابخانهای و نشر الکترونیک، نمونه های موردی و مطالعات تجربی و مدلسازی هندسی کندوی عسل بهره گرفتهایم.
-1 مقدمه
معماری کنونی ما، خانه هایی که در آن زندگی میکنیم. مدارسی که در آن علم میآموزیم و کارگاه ها و کارخانه ها، همگی یکنواخت، مکعب گونه و بدون دگرگونی هستند . متأسفانه باید گفت که بناهای ساخت بشر حتی نسبت به ساده ترین اجزای طبیعت نیز بسیار ناقص، ابتدایی و کم ارزش به نظر میرسند.
بسیاری آنها را مایه شرمساری اشرف مخلوقات می دانند. ساختمانهای ما به صورت بیمارگونهای به منابع تجدیدناپذیر زمین وابستهاند و همچون غولهای عظیم الجثه داراییهای ما را میبلعند. ساختمانهای ما منابع حیاتی ما را در زمان ساخت و استفاده و انهدام مصرف میکنند، زباله تولید میکنند، محیط زیست را آلوده میسازند و ما انسان ها را چون ماشینهای یکسانی در نظر می گیرند و هیچ توجهی به رویاها و آرزوها و آینده ما ندارند.
در نهایت میتوان گفت که در ساختمانهای ما حتی اندکی از آینده اندیشی بشری خبری نیست و ما به راه حل های مؤثر دقیق مانند آنچه در طبیعت روی میدهد حتی گامی در بهره گیری از الگوهای طبیعی نتوانسته ایم نزدیک شویم. طبیعت همچون گوهری گرانبها در اختیار ماست، حال این هنر ماست که در قاب تابلوی منحصر به فرد آفرینش چه چیز نقاشی کنیم.
در معماری، رویکردهای گوناگون و متنوعی در نحوهی بهرهگیری از طبیعت دیده شده و شیوههای مختلفی نیز از طبیعت در بهکارگیری در اجزای مختلف معماری اقتباس شده است. انتظارات انسان امروز از خانهای که در آن می زید، مدرسهای که در آن تحصیل میکند، مکانی که در آن به فعالیتهای شغلی خود می پردازد، تفاوت بسیار با گذشته دارد.
انسان امروز ساختمان را پیشرفته تر، بهینه تر و مطلوبتر از گذشته، چه از لحاظ فرم و چه عملکرد، و طبیعت را زنده تر و موثرتر در زندگی خویش تقاضا میکند. تخریب روز افزون طبیعت، تولد و رشد بیمارگونه ساختمانها بدون توجه به ویژگیها و اقتضاهای طبیعت به عنوان بستر زایش، فدا کردن طبیعت جهت بهره گیری بیشتر از فکر و تکنولوژی و هزینه های سر به فلک کشیده بهرهگیری از این تکنولوژی در جدال بیشتر با طبیعت، نتیجهای جز تخریب بیشتر طبیعت و یاس انسان از فکر و اندیشه خود نداشته است.
مکانیزم و فرم در مخلوقات طبیعت آنچنان هوشیارانه است که بهترین معلم برای انسانهای پرسشگر میباشد. طبیعت در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت تاثیر میگذارد و منبعی بسیار غنی برای الهام بخشی است. شکلهای طبیعی، بطور ذاتی کارآمدند و از نظر زیبایی شناسی نیز خوشایند و مطلوبند. رفتار طبیعی گیاهان و حیوانات در سمفونی نظام خلقت آنچنان است که هر گونه تغییری در محیط اطراف میتواند باعث رشد و تکامل موجودات و سازگاری آنان گردد.
برای پاسخگویی به نیاز های امروز معماری و رویکردی طبیعت گرایانه با آن، لازم است که قیاسهای زیست شناسانهی معماری مطرح شود، مسائلی که به جنبههای فرمی، هندسی، کالبدی می پردازد و چگونگی همزیستی موجودات با طبیعت - طبیعت و معماری - را مورد پرسش قرار میدهد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با تجزیه و تحلیل فرآیند شکلگیری کندوی عسل به عنوان عضوی هوشمند و سازگار با طبیعت، به راهکارهایی جهت سازگارسازی ساختمان با محیط زیست دست یافت. بر این اساس کندوی عسل را از جهت فرم، عملکرد، فرآیند شکلگیری، هندسه و تناسبات و بهینگی در طرح، مورد بررسی قرار داده و پیشنهاداتی جهت ساختمانها اتخاذ خواهیم کرد. پاسخگویی به الزامات و نیازهای یک ساختمان سازگار با محیط زیست، به وسیله بهرهگیری از قوانین حاکم بر کندوی عسل هدفی است که در این پژوهش دنبال میشود.
-2 ضرورت مطالعه، سوالات و اهداف
انسان نسبت به سایر موجوداتی که از کرهی زمین بهره میبرند، آسیبها و زیانهای بیشتری به طبیعت رسانده است. توسعه سریع تکنولوژی و صنعت سبب رشد بی رویهی شهرها و توسعه حومهسازی و تخریب فضای سبز گردیده. ساختمانهای ما بهصورت بیمارگونهای به منابع تجدید ناپذیر زمین وابستهاند. زباله تولید میکنند، محیط زیست را آلوده میسازند، و در هیچکداماندکی از آینده اندیشی بشری خبری نیست.
بیش ازسه دهه است که رابطه انسان با جهان طبیعی به دلیل رخ دادن طیف وسیعی از بحران های محیطی، بهشکل آزار دهنده در آمده است. طراحی شهرها و ساختمانها در سراسر جهان موجبات تخریب محیط زیست را در زمین فراهم آورده است. و ما حتی به راه حلهای مؤثر مانند آنچه در طبیعت روی میدهد نتوانستهایم نزدیک شویم. این اخلال گری به دو عامل مهم مربوط میشود، یکی افزایش جمعیت انسان و دیگری تسلط انسان بر طبیعت، که اولی اجتنابناپذیر بوده. پس برای هرچه کمتر کردن این اختلال با تغییر برخورد با طبیعت، انسان میتواند با حرکت به سمت معماریای که سعی در برقراری پیوند دوبارهی طبیعت و معماری مینماید، از بخش اعظمی از این تخریبها جلوگیری بهعمل آورد.
متأسفانه بناهای ساخت بشر حتی نسبت به سادهترین اجزای طبیعت بسیار ناقص و ابتدایی به نظر میرسند. الگوبرداری از اشکال و قوانین طبیعی میتواند به طراحان کمک نماید تا کیفیت خطی زیباییشناسانه را با نیازهای واقعی و عملی، یکپارچه نمایند. در تلاش برای تجمیع ملاحظات معمارانه و سازهای، روشها و ایده های متفاوتی حاصل شده که طبیعت منبعی ویژه برای ارائه ایده هایی کارآمد در این زمینه بوده است. طراحان باید برای ایجاد و طراحی ساختار معماری همساز با طبیعت، منعطف، و هوشمند از حاکمیت طبیعت استفاده کنند تا به این طریق بتوانند از عناصر طبیعی در پیشبرد طراحی، برای بهبود زندگی بشر، بدون به مخاطرهانداختن نسل آینده در استفاده از منابع طبیعی، بهرهمند شوند.
ساختار طبیعت در پاسخگویی به هریک از مقولههای طراحی معماری، صرفهجویی و مصرف بهینهی مصالح و منابع طبیعی و عدم تخریب آن، الگوهایی بی نظیر بدست میدهند که به کارگیری آنها می تواند در ایجاد نتایجی بهینه موثر واقع شود. بدین وسیله میتوان به نیازهای انسان پاسخ داد، در عین اینکه از طبیعت نیز محافظت میگردد.
ساختمان همچون موجود زنده در طبیعت متولد می شود، بر محیط زیست خود اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرد. چیزی که امروزه مشاهده میشود، شکل گرفتن ساختمانهای غول آسا بدون توجه به محیط زیست و اصول پایدار و تسلط بر طبیعت و تخریب آن برای برافراشته شدن بر فراز آسمانها میباشد. نگریستن به ساختمان به عنوان موجود زنده و طبیعت به عنوان محیط زیست آن، موجب میشود که ساختمان را همچون عضوی از طبیعت دانست که در شکل گیری و رشد خود تابع محیط زیست خود خواهد بود. چنین ساختمانی بسیاری از مشکلات پیش روی را نخواهد داشت، چراکه همچون طبیعت، هوشمند، بهینه، و تطبیق پذیر خواهد بود و مسائلی همچون انرژی، مصالح و عدم تخریب و آسیب به طبیعت را نخواهد داشت.
-3 پیشینه تحقیق
بشر در طول تاریخ تلاش کرده است تا سلطه خود را بر طبیعت گسترش دهد و در این راستا به پیشرفتهایی دست یافته است، اما در جهت درک ابعاد معنوی طبیعت نه تنها پیشرفتی قابل توجه نداشت بلکه سیر نزولی نیز داشته، است. از این دو بعد ارتباط انسان با طبیعت را به چهار دوره تاریخی میتوان تقسیم بندی کرد
.1طبیعت و الگوواره ارگانیک - دوره شکار یا عصر حجر - در این دوره انسان تحت سلطه طبیعت قرار داشت و طبیعت بر تمام ابعاد زندگی او مسلط بود. انسان به دنبال تامین نیازهای خود ،یعنی نیازهای امنیت و بقا بود
زیستگاه انسان طبیعت بود، و معماری هم جزیی از همان طبیعت. همانند سلولی سالم از یک ساختار.
.2طبیعت و الگوواره فرا ارگانیک
سطح توقع انسان از حوزه امنیت به حوزه آسایش میرسد. انسان قادر به تحمل ناملایمات نیست و در صدد هماهنگ کردن طبیعت با خود و یا خود با طبیعت بر میآید - همسو کردن طبیعت و خود به نفع هر دو - . این دوره به دو بخش دوره دام - زندگی سیار - و دوره کشاورزی - - زندگی ساکن - تقسیم میشود.