بخشی از مقاله

چکیده

حضور فرهنگ در فضاهای معماری و شهری از راه های گوناگون صورت می گیرد هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری وظیفه عینیت بخشیدن یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود دارد که نمودی است برای سنجش فرهنگ.

هر فرهنگی به عنوان مظروف دارای ظرفی است که شهر، فضاها و ساختمان هایش بستر آن به شمار می آیند.در گذشته روح فرهنگ دارای ثبات بیشتر، بدون پویایی بود. تمایز فرهنگ ها، مرزهای عبور ناپذیر طبقاتی، وابستگی به اقلیم،سرزمین، آیینها تاثیر خود را روی شکل و فضای معماری برجا می گذاشت این ویژگی ها موجب پیدایش تفاوت های شکلی متمایزی در الگوهای زندگی، فضاهای زیستی و ابنیه ی نیایشی و حتی سکونتگاه ها می شد ولی تحولات قرن حاضر موجب دگرگونی و تغییراتی در بین جلوه های زندگی و فرهنگ و اقتصاد جامعه شد .

حرکت و روند معماری سنتی بازایستاد و از طرفی به علت سرعت وقوع تحولات، فرصت تطابق با فرهنگ را پیدا نکرد. در حالیکه تحولات در کشور های اروپایی گام به گام صورت گرفته بود و آنها تا حد زیادی تغییرات را به راحتی جایگزین کردند. حال اگر برای دوباره جان گرفتن فرهنگ و معماری کشورمان عوامل اساسی آن شناخته شوند به حیات خود ادامه خواهند داد.

معماری فقط مجموعه ای از سبک ها و فرم ها نیست و حتی کاملا با شرایط اجتماعی و اقتصادی خود را مشخص نمی کند، بلکه مجموعه ای از این هاست. مقاله ی حاضر سعی دارد که به این مساله پرداخته و در این راستا مطالبی را ارائه نماید.

در این پژوهش با استفاده از روش توصیفیBتحلیلی، ابتدا به بررسی تحقیقات و اسناد پیشین در زمینه تعریف فرهنگ و هنر، شاخصه های اجتماعی و اقتصادی، لزوم حفظ آداب و سنن و معماری و تاثیر آن ها بر هم می پردازد، سپس با استفاده از تحلیل تحقیقات انجام شده، تاثیر فاکتور های مهم بر تحقیق این هدف تبیین می گردد تا ارتباط بین موضوعات مختلفی که شناسایی شده اند پیدا شود.

.1 مقدمه

این معماری و فرهنگ دو واژه آشنا معماری نوعی هنر ظریف و فرهنگ بیانگر هویت جامعه می باشد و این دو همواره دارای رابطه ای نزدیک و مستمر بوده اند. یکی از قوی ترین نمادهای فرهنگی و هویتی کشور ما معماری است که از نشانه های اصلی فرهنگ و تمدن ماست.متاسفانه با وجود پیشینه ای پرشکوه در زمینه معماری، در سال های اخیر شاهد ساخت و سازهایی از هم گسیخته در شهرهای مختلف کشور هستیم.

بناهایی که جدای از بی هویتی ، کمتر نشانی از معماری بومی و اصیل ایرانی، در آن ها به چشم می خورد.بی شک فقدان هویت در عرصه معماری ایران در درازمدت، تهدیدی برای فرهنگ و هنر با شکوه ایران به شمار می آید.زیرا معماری امروز ایران، شکوه و عظمت گذشته را ندارد. در دوران معاصر بنابر جایگزینی فرهنگ زمینی و مادی امروز بر فرهنگ آیینی و ماورایی گذشته چارچوب های معماری بومی ایران در هم فرو ریخت، چراکه معماری ظرف زندگی است و زندگی یعنی شیوه زیست و ارتباط انسان ها که از فرهنگ جامعه برخاسته است.

تعریف فرهنگ :

فرهنگ یعنی قدرت فراتر رفتن و خارج شدن از راه های محدود دیدن اشیاء، و نیز پذیرفتن، دیدگاه های حاکم بر جامعه، فرایندی، در نهایت، امکان کسب دانش و معرفت را نسبت به خود، دیگران، محیط و کل هستی فراهم می سازد

زندگی در یک فرهنگ خاص به معنی زندگی در دنیای نمادین شامل نشانه ها، رمزها، سمبل ها، و ... است. انسان باید بتواند با این دنیای ویژه ارتباط برقرار نماید و از طریق این دنیای نمادین با دیگران و محیط خارج تعامل لازم را پیدا کند

تعریف تایلور از" فرهنگ" چنین است : کلیت درهم تافته ای شامل دانش،دین،هنر،اخلاقیات،آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عاداتی که آدمی همچون هموندی از جامعه به دست می آورد . به این معنا انسان "بی فرهنگ " و جامعه ی " بی فرهنگ " در کار نیست، زیرا زندگی اجتماعی، یعنی با هم زیستن، به معنای در فرهنگ زیستن است. زیستن در ابتدایی ترین قبیله یا بزرگترین و پیچیده ترین جامعه ی تکنولوژیک مدرن از این جهت یکسان است.زیرا هر دو زیستن در شرایط ویژه ی انسان است، یعنی زیست در فرهنگ یا فضای فرهنگی، اگرچه هریک از سازمایه های فرهنگ، از نظر صورت و معنا یا سادگی و پیچیدگی، در جامعه های گوناگون با هم فرق های اساسی دارند

پاسخگویی معماری بومی و پایدار در سایه فرهنگ :

هر جامعه دارای اهداف و ایده آل هایی است و فرهنگ آن جامعه وظیفه نشان دادن ایده آلهای ذهنی را از طریق فرم خود عینیت بخشد و بنابراین نمودی است برای سنجش فرهنگ، فرهنگ بر طراحی که نمودار سیستم ارزشی حاکم است تاثیر گذارده و آن را شکل می دهد و از طرفی دیگر به طور غیر مستقیم یکی از پایه های اصلی زندگانی روانی انسان هاست طراحی تحت تاثیر ایدئولوژی حاکم بر جامعه گاه به این سو و گاه به آن سو می رود و در نتیجه سبک معماری نیز همین تغییرات را نشان می دهد بدون شک پاسخ های معماری پایدار برای برآوردن نیازهای ساکنان خود در سایه ی فرهنگ شکل می گیرد. چون اگرچه نیازهای ذکر شده به صورت فطری بوده و در تمام ساکنین مشترک می باشد ولی شیوه ی پاسخ گویی و بیان معماری بومی در جوامع و فرهنگ های مختلف متفاوت بوده و این پاسخ ها در جوامع و فرهنگ های مختلف می تواند شکل منحصر به فرد به خود بگیرد

احیاء هویت فرهنگی و بومی :

ایجاد فرهنگ پایدار، نیازمند زنده کردن احساس اجتماعی، ارتباط و آمیزش با دنیای طبیعی است، در معماری پایدار باید به مردم مجال بروز قابلیت های کامل خود را داد تا خودشان را دریابند و در ارتباط با دیگران به درکی عالی از بشریت برسند و به این ترتیب ارتباط خود با گذشته و آینده را بازیابند در این رابطه توجه به شیوه های معماری بومی موجود راه گشا هستند چرا که اغلب آن ها جوابگوی اقلیم و فرهنگ منطقه می باشند ضمناً توجه به این مسئله در طراحی در بالا بردن احساس مکان در هز شخصی که در آن واقع شود موثر بوده و نقش دارد

ویژگی های معماری بومی :

همانطور که هر پدیده دارای ویژگی هایی می باشد، معماری بومی نیز دارای خصوصیات مهمی است. تمامی فرم های معماری برای رفع نیازهای مشخص، کیفیت های زیستی معین، اقتصاد و روش های زندگی فرهنگ هایی که آنها را ایجاد کرده، ساخته شده اند. می توان این گونه بیان کرد که سازه ای بومی در رویارویی صریح ساکنان با وضعیت اقلیمی به وجود می آیند و می توان سادگی این رابطه را به همراه پیام های مستحیل از فرهنگ عمومی دو اصل قرابت و آشنایی با سازه های بومی که تا کنون برای اولین بار دیده می شوند به شمار می آورد. بر شمردن ویژگی های اصیل آثار معماری، بدون درنظر گرفتن وضع جغرافیایی تاریخ هر اقلیم و ابعاد و مشخصات فرهنگی ساکنان آن، مشکل به نظر می رسد. به نظر می رسد که رابطه میان محیط زیست و محیط طبیعی انسان کلید اصلی درک معماری بومی محسوب می شود.

تاثیر فرهنگ بر معماری بومی :

فرهنگ دارای ابعاد مادی است و آن همان ساختمان ها و بناهای خاطره انگیز یک ملت است که به علت ریشه داشتن در باورها و ارزش ها به عنوان فرهنگ شناخته شده و در حقیقت حلقه ارتباطی فرهنگ و معماری یک جامعه می باشد. معماری به عنوان یک پدیده اجتماعی از فرهنگ نشات گرفته و بر آن تاثیر می گذارد. بنابراین با توجه به تاثیر مستقیم فرهنگ در معماری، طبیعی است که تغییرات فرهنگ باعث دگرگونی در مبانی و مفاهیم موثر در پیدایش معماری می شود. می توان گفت معماری به نیازهای فرهنگی مردم توجه می کند. به طور مثال برخی از آداب و سنن در معماری خانه های ایرانی :

.1 هندسه : زبان بیان معماری های جهان بر هندسه استوار است و از طریق آن روابط می توان کلیت را آشکار کرد. در معماری و هنر اسلامی هندسه اهمیت ویژه ای دارد و تجلیگاه افکار الهی و عقلانی و ادراک جهان هستی است.

.2 پیوند معماری و طبیعت : در معماری سنتی ایران همزیستی مسالمت آمیزی میان انسان، معماری و طبیعت وجود دارد. فعالیت های اجتماعی، فرهنگ و احکام دینی همواره در آهنگی موزون با طبیعت حرکت کرده اند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید