بخشی از مقاله

چکیده

یکی از سیاستهای توسعه شهری و اسکان سرریز جمعیت شهرها، ایجاد شهرهای جدید در قالب سیاست توسعه شهری منفصل با فاصلهای از شهرهای مادر است. این مطلب روشن شده است که هر شهری برای ادامه حیات و نشاط زندگی شهری، باید اصالت داشته و این اصالت را از نقش انحصاری خود در منطقه و در سطح کشور و حتی در سطح دنیا کسب نماید. شاید در گام اول،صرفاً کارکرد اسکان جمعیت سرریز شهرهای مادر مدنظر باشد، اما برای پرهیز از تبدیل شدن به یک شهر خوابگاهی و راکد، شهرهای جدید باید تبدیل به شهرهای زنده و پویا گردند و در این راستا باید استراتژی "شهر زنده - شهر رقابت" را برای خود برگزینند.

امروزه، شهرها نه بر پایه ارزشهای اصیل و هویت بومی خود، که بر پایه تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و مدرن بدون توجه به الگوهای بومی در حال شکلگیری و گسترشاند و این مسأله باعث گسسته شدن و کمرنگ شدن توجه به ابعاد هویتی شهرها و زندگی اجتماعی شهری شده است، که نمود خود را به طور واضح در طرح های توسعه شهری نمایان میسازد و باعث توجه به بازیابی هویت از بیرون شده است . در شهرهای ایرانی، به دلیل تأثیر اسلام بر بیشتر جوانب و زوایای آن فرم شهر و کالبد آن هویت خود را از محتوی شهر اخذ میکند.

-1مقدمه

نظریه شهرهای جدید در واقع ملهم از نظریات گوناگونی است که در این میان "ابنزر هوارد" به عنوان نظریه پرداز اصلی معرفی می گردد. هوارد نظریه خود را تحت عنوان باغشهرها مطرح ساخته و آن را گزینه ای برای رویارویی با رشد جمعیت شهرهای بزرگ، سازماندهی و توزیع فضایی جمعیت و صنعت می دانست. " رابرت آون" و "شارل فوریه" که از بنیانگذاران آرمانگرایی هستند شهرهای خود را بر مبنای نیل به برابری عدالت اجتماعی، محدود ساختن بخش خصوصی و دگرگونی محیط کالبدی و اجتماعی انسانها میدانند.

- زیاری، 1378 ص - 1 یکی از سیاست های توسعه شهری و اسکان سرریز جمعیت شهرها، ایجاد شهرهای جدید در قالب سیاست توسعه شهری منفصل با فاصلهای از شهرهای مادر است. این مطلب روشن شده است که هر شهری برای ادامه حیات و نشاط زندگی شهری، باید اصالت داشته و این اصالت را از نقش انحصاری خود در منطقه و در سطح کشور و حتی در سطح دنیا کسب نماید.

در کشورهای سرمایه داری غرب، شهرهای جدید به عنوان گزینهای در مقابل جذب سرریزهای جمعیتی شهرهای بزرگ، توزیع فضایی جمعیت و صنعت، تمرکز زدایی از منطقه شهری مادر شهرها، جلوگیری از رشد پایتختها، تمرکز زدایی از مراکز شهری متراکم و تمرکززدایی اداری و علمی و در کشورهای سوسیالیستی سابق1؛ برای محدودیت رشد شهرهای بزرگ، پخشایش صنعت و جمعیت به نواحی عقب مانده، بهره برداری از منابع سازماندهی فضایی شهرها، ایجاد قطب های رشد، توسعه منطقه ای، ایجاد فضای مناسب اسکان کارگران و در کشورهای در حال توسعه؛ در راستای عدم تمرکز متروپلها، مقابله با رشد شهرهای بزرگ در جنبه های سیاسی، انتقال اداری سیاسی، توسعه منطقهای و بهرهبرداری از منابع، سازماندهی فضایی توسعه مناطق عقب مانده، جذب سرریز های جمعیتی، تجدید ساخت شهرهای تخریب شده یکپارچهسازی روستایی، طراحی شدند. که نتایج گوناگونی به بار آورده است.

از منظر اجتماعی، شهرها مکانهای مناسبی برای شکلگیری نهادهای اجتماعی اعتلای ارزشهای فرهنگی، گسترش و تحکیم روابط و مناسبات اجتماعی و پاسداری ارزشهای انسانی وهویت های ملی و محلی هستند. لذا هویت در محیطهای شهری، به یکی از بحث انگیزترین موضوعات عصر حاضر تبدیل شده است، تا جایی که امروزه هرکس به طریقی خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه، در چنگال نگرانی بیهویتی اسیر است.

بیهویتی، ناهماهنگی و یکنواختی که امروزه بر فضای شهرها است و به صورت روزافزونی در حال گسترش است، نه تنها سیمای نامطلوب و محیطی نامأنوس را برای ساکنین ایجاد نموده،بلکه تمامی ابعاد زندگی اجتماعی زیست محیطی را در جوامع شهری تحت الشعاع خود قرارداده است، زیرا فرم فیزیکی شهرها در حقیقت هسته جهان اجتماعی است که تمامی ابعاد جامعه از اقتصاد گرفته تا زیبایی شناختی موثر است.

-2 تاریخچه ایجاد شهرهای جدید قبل از اینکه سیاستهای شهری جدید از غرب به شرق انتقال یابد، اسنادی درخصوص ساخت این نوع شهرکها در صحاری مصری - رودخانه نیل - و بین النهرین، کشف شد. بطور یقین، شباهتهایی در شهرهای توسعه یافته وجود دارد. اینگونه شهرها، با ازدحام بیش از حد و انواع آلودگیها مواجهاند.

این وضعیت در قرن نوزدهم در شهر لندن، موجب شد که سیاست بازدارندهای در این زمینه اتخاذ گردد و توسعه شهر لندن، با ایجاد شهرهای جدید یا باغ شهرها محدود شود. در این راستا، اولین اقدام با سرمایهگذاری بخش خصوصی برداشته شد تا مهاجران را از شهر لندن منحرف کند. گرچه در عمل، تنها دو عدد از این باغ شهرها ساخته شد، ولی آنها پایههای ابتکار عمل بزرگتری را برای دولتها فراهم نمودند.

گزارش کمسیون بارلو در سال 1940 که به درخواست دولت بریتانیا تهیه شده بود، نشان داد که: "شهرنشینی مسائل و مشکلات مختلفی را برای لندن بوجود آورده است که با گذشت زمان این مشکلات نه تنها کاهش نیافته بلکه باعث افزایش فشارها و استرسهای روانی و بروز بیماریهای مختلف در میان ساکنین شهر لندن شده است و شهر با هزینه زیاد تجاری، افزایش بهای زمین و پایین بودن کارایی مدیریت سیستم مواجه گردیده است". این گزارش علاقمندی به ایجاد شهرهای جدید را در بریتانیا، برانگیخت و بین سالهای 1947 تا سال 1968، 26 شهر جدید یا باغشهر را در راستای کنترل رشد شهر لندن و ایجاد تحرک توسعه در اسکاتلند و ولز ایجاد شد.

با پایان برنامه ریزی شهری جدید در بریتانیا، در سال 1965 کشور فرانسه برنامه شهرهای جدید را تصویب نموده و یک سیاست شهری جدید را برای کنترل جمعیت و توسعه اقتصادی شهر پاریس و مادرشهرهای دیگر تهیه گردید. هدف، ایجاد 9 شهر جدید بود که پنج شهر جدید در نواحی کلانشهر پاریس و چهار شهر جدید دیگر در نواحی دیگر فرانسه ساخته شد تا ارتباطی بین قطبهای رشد جمعیت ایجاد کند. علت جذابیت این نوع سیاست و برنامهریزی شهرهای جدید، عدم تمرکز فضایی برای کشورهای توسعه یافتهای بود که تا دهه 1970
 
با مسائل و مشکلاتی از قبیل نرخ رشد بالای جمعیت و رشد سریع شهرنشینی مواجه بودند. علاوه بر این، بیشترین رشد جمعیت در نواحی شهریای که مسکن از هر دو لحاظ کیفیت و کمیت ناکافی و نامناسب بود تمرکز یافته بود که نتیجه آن سکونت در زمینهای نامناسب در داخل یا اطراف و نواحی حاشیه شهرهای بزرگ بود . این نواحی که بخش بزرگی از جمعیت شهر را تشکیل می داد، فاقد خدمات اساسی از قبیل آب، برق و فاضلاب - که از شاخص های مهم جامعه شهری است - ، بودند.

مواجه شدن کشورهای در حال توسعه با شهرهای بزرگ اولیه و افزایش روند شهرنشینی در آنها، این کشورها برای مبارزه با رشد سریع شهرنشینی به سیاستهای شهرهای جدید اروپای 1945 بازگشتند و برای مبارزه با این رشد لجام گسیخته، برنامهریزی شهرهای جدید را بطور مکرر در راستای توسعه پایتختها بکاربردند. همانند "آبوجا" - پایتخت جدید نیجریه - که طراحی شده بود تا مراکز دولتی را به خارج از شهر "لاگوس" که بطور شدیدی با شبکه ترافیک بسیار شلوغ و سنگین مواجه شده بود، انتقال دهد. کشورهایی نظیر برزیل - جارو چاسکا، - 1976 نیز پایتختهای جدیدی را ایجاد کردند که نتایج حاصله از این سیاستها برای اغلب آنها مایوسکننده گردید.

در امریکای جنوبی در سال 1992 که 35 سال از عمر برزیلایا می گذشت و جمعیت آن 1/8 میلیون نفر بود علیرغم اینکه بسیاری از دفاتر و ادارات دولتی برزیل در برزیلایا قرار گرفته بود - برزیلایا، - 1992، اکنون برزیلایا در یک مقیاس بزرگ و با معماری مدرن با جداگزینی سکونتگاهی، وایجاد انزوا و جداسازی اجتماعی، در داخل شهر روبروشده است. بسیاری ازساکنان برزیلایا، آنجا را ترک کردند و انزوای شهر را بعلت موقعیت داخلی، مشکلاتی در جذب ساکنان جدیدی از شهرهای ساحلی ریودوژانیرو و سائوپولو، ایجاد نموده است.

در کشور فرانسه، هدف از ایجاد شهرهای جدید، اشتغالزایی بود و اهداف عمومی تنها مسائل جمعیتی نبود. با وجود عمر کم شهرهای جدید کشورهایی مثل مصر و ایران اقدام به اجرای سیاستهای شهری جدیدی نمود. کشور مصر این سیاستهای جدید شهری در زمانیکه با آشوبهای مختلف ملی مواجه شده بود، احساس نیاز نمود و در برنامه ریزی جدید شهرهای و سیاستهای شهری مدرن خود ابتدا از سیاستها و مدلهای انگلیسی و فرانسوی تاثیر پذیرفت و با تجدید حیات این مدل برنامه ریزی شهری، شهرهای جدید قبل توجهی بین سالهای 1960 تا 1970 ایجاد نمود.

قابل ذکر است که ساخت شهرهای جدید در کشور مصر به سال 3100 قبل از میلاد برمیگردد که درآن زمان، فراعنه مصر شهر ممفیس را برای احیا ساختن سرزمین نیل ایجاد نمودند - ویلیام استون و استوک، - 1988 و بیشتر شهرهای جدید هلی پولیس که در صحرای شمال شرق قاهره ساخته شده بود که در سال 1905 مقر آنها کشف شد. دومین مدلی که در برنامه ریزی های کلان، در کشورمصر استفاده شد، الگویی از برنامهریزیهای کلان شوروی سابق بود. این مدل برنامهریزی، از سال 1955 تا 1972 با شروع روابط بین دو کشور، در مصر تهیه شد.

گرچه سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران به دوره ساسانیان برمی گردد، ولی از سال 1320 تا سال 1357 در اطراف شهرهای بزرگ تهران و اصفهان شهرکهای مسکونی - متصل و پیوسته - نسبتاً زیادی ساخته شد، اما در مورد شهرهای جدید به جز تجربه فولاد شهر، هیچ تجربهای برای ایجاد شهر جدید در ایران وجود نداشت که بتواند اساس مطالعات بررسی جمعیت بهینه در شهرهای جدید مصوب سال 1364 واقع گردد.

اولین اقدام رسمی و اداری که برای احداث شهرهای جدید به عمل آمد، تصویب نامه مورخ اسفندماه سال 1364 هیات وزیران است. در این مصوبه، احداث 12 شهر جدید در اطراف شهرهای بزرگ پیش بینی شده بود .این مصوبه، میزان اشتغال، جمعیت نهایی و سرریز جمعیت شهرهای مادر برای افق سال 1390 و اراضی مورد نیاز را ذکر کرده است. یکی از اهداف و سیاستها در شهرهای جدید ایران، ترکیب متعادل گروههای مختلف اقتصادی اجتماعی جمعیت است .

بر این اساس، تلاش بر این بود که برخلاف شهرهای جدیدی چون آبادان و مسجدسلیمان در خوزستان، فولاد شهر در اصفهان و سرچشمه در کرمان که دارای ترکیب اجتماعی اقتصادی محدود و مشخص یعنی خوابگاهی برای کارگران مجتمع های بزرگ صنعتی بودند، در این شهرها حتی الامکان طبقات بیشتری جایگزین شوند - کامروا، . - 1372 از تجربه های عملی در کشور ما، شهر جدید سهند در کنار شهر تبریز است که در نقش تسریع کننده رشد، چون اهرمی موثر در توسعه کیفی منطقه شهری در کنار تبریز، انجام وظیفه میکند و به عنوان شهری موازی تبریز؛ نقش، هویت و انداز نهایی خود را کسب مینماید.

در کشور ما، برنامهریزی شهرهای جدید که در چارچوب سه الگوی شهرهای جدید »مستقل«، »اقماری« و »متداوم«، در نظام تولیدی و سازمان فضایی کشور پدید آمدهاند عبارتند از: هشتگرد، پرند، پردیس، زاویه، اشتهارد، اندیشه، بهارستان، مجلسی، گلبهار، مهاجرن، امیرکبیر و غیره. قابل ذکر است که شهرهای جدید اولیه اغلب بر محور توسعه یا ایجاد یک فعالیت اقتصادی صنعتی، سپس شهرهای ایجاد شده چند نقشی هستند. این شهر ها برای پاسخگویی به نیازهای طبیعی و تحقق اهداف توسعه، در راستای پذیرش تئوری قطب رشد به مثابه راهبردی در برنامه ریزی شهری کشور بوجود آمد که درصورت بی تفاوتی مشکلات لاینحل برای کشور ببار می آورد.

اگر نگاهی به روند شهرنشینی در ایران بیندازیم می بینیم که بعد از اقدامات رضاخان و بعد از آن در سالهای ملی شدن صنعت نفت و سپس اصلاحات ارضی نظام شهرنشینی در ایرانکاملاًٌ دگرگون شد که نتیجه آن ازدیاد و انباشت بیشتر جمعیت در شهرها بود که این امر از دیگر سو باعث افزایش شمار شهرها نیز گردید که بعد از وقوع انقلاب اسلامی نیز به روند خود ادامه داد، شهرهای به وجود آمده کالبدهایی بودند که کمتر کسی در آن احساس تعلق به مکان را داشت. افزایش شمار جمعیت انسانی و نیاز به توسعه سکونتگاههای انسانی به طور اعم و سکونتگاههای شهری به طور اخص از یک سو و لزوم ایجاد فضاهایی قابل زیست و با هویت برای این جمعیت از دیگرسو باعث توجه به مبحث هویت در قالب فضاهای سکونتگاهی در طی دهه های اخیر شده است. 

-3 هویت بخشی در شهرها از نظر اجتماعی شهرها مکانهای مناسبی برای شکل گیری نهادهای اجتماعی، اعتلای ارزشهای فرهنگی، گسترش و تحکیم روابط و مناسبات اجتماعی و پاسداری ارزشهای انسانی و هویت ملی و محلی هستند و همین مسأله باعث توجه بیش از حد به مسأله هویت در شهرها و سکونتگاههای انسانی بخصوص شهرهای تازه احداث شده گشته و دلیلی برای این مسئله که ساکنان و شهروندان در شهرها خود را گرفتار یک نوع بی هویتی بدانند.

تا وقتی که بحران هویت به عنوان موضوعی پیچیده وحل نشدنی باقی بماند رهایی از شرایط کنونی حاکم بر شهرها و بحران عدم هویت در آنها که هاله ای از سستی و خودباختگی را بر شهر ها افکنده چندان محتمل به نظر نمی رسد و یکی از دلایل این امر، نبود تعریف مشخصی از هویت است، که باعث شده هویت بخشی را امری دشوار وحتی ناممکن جلوه دهد.

مسأله هویت درکشور ما تاحدی شاید متفاوت از سایر جاها باشد باتوجه به میراث غنی و فرهنگ دیرین کشور که نمود خود را در آثار و میراث گذشته نشان می دهد این سوال به ذهن متبادر می شود که آیا برای هویت بخشی به شهرها همین میراث گذشته کافی است یا اینکه باید عوامل و ارزشهای دیگری را مد نظر قرار داد ؟ امروزه، شهرها نه بر پایه ارزشهای اصیل و هویت بومی خود، که بر پایه تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و مدرن بدون توجه به الگوهای بومی در حال شکل گیری و گسترش اند و این مسأله باعث گسسته شدن و کمرنگ شدن توجه به ابعاد هویتی شهرها و زندگی اجتماعی شهری شده است، که نمود خود را به طور واضح در طرحهای توسعه شهری نمایان می سازد و باعث توجه به بازیابی هویت از بیرون شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید