بخشی از مقاله

چکیده

تا کنون 10 برنامه توسعه میان مدت در کشور تدوین و اجرا شده که رویکرد غالب در تدوین این برنامه ها بخشی بوده است. آثار و پیامدهاي این روش برنامه ریزي، به وجود آمدن عدم تعادل در فعالیت و جمعیت در پهنه سرزمین است. به منظور رفع کاستی هاي برنامه ریزي بخشی، تدوین برنامه با رویکرد آمایشی با هدف شناسایی عدم تعادل ها و سیاستگذاري جهت رفع آنها در برخی کشورها و از جمله کشور ما مطرح شده است.

براي تدوین برنامه با این رویکرد، ابتدا باید عدم تعادل در جمعیت و فعالیت را شناسایی نمود. بنابراین گام نخست، تعریف شاخص هایی است که بیانگر عدم تعادل در فعالیت و جمعیت بوده و منبع آماري معتبري براي محاسبه آن موجود باشد. از آنجا که برآیند فعالیت هاي اقتصادي جامعه در درآمد خانوار متبلور می گردد، لذا تفاوت در متوسط درآمد خانوار بیانگر تفاوت در سطح فعالیت اقتصادي بین مناطق است.

همچنین هزینه به ویژه هزینه هاي غیر خوراکی مبین سطح رفاه یک منطقه بوده و به همراه اشتغال از عوامل اصلی مهاجرت و تغییر ساختار جمعیتی مناطق است. همه ساله طرح هزینه- درآمد خانوار برآورد قابل اتکایی از اقلام متوسط درآمد خانوار و هزینه هاي غیر خوراکی در سطح استان ها و کشور ارائه می دهد که می توان عدم تعادل بین استان ها را با استفاده از آنها شناسایی نمود ولی اقلام فوق در سطح شهرستان ها اپتیمم نیست. در این مقاله با استفاده از تجربه تدوین برنامه آمایش استان تهران، ابتدا آن دسته از اقلام طرح که براي تعیین عدم تعادل ها مفید هستند، معرفی شده است. سپس از بین 3 سناریو مطرح در تولید اقلام فوق در سطح شهرستان، یک سناریو پیشنهاد شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید