بخشی از مقاله

چکیده

شاخصهای تولیدات علوم پایه و به تبع آن متخصصان و پژوهشگران آن حوزه از این حیث دارای اهمیت هستند که میان رتبه کشورها در تولیدات علمی و شاخصهای قدرت اقتصادی و نظامی آنها ارتباط کاملاً مستقیم وجود دارد. آنچه که در این نوشتار سعی بر آن است، معیاری از حوزه علمسنجی است که به شدت در مجامع دانشگاهی چون استفاده ناصحیح از دینامیت رواج یافته است؛ ضریب تاثیر مجله1 که نه تنها به عنوان معیاری جهت ارسال مقاله به یک مجله در نظر گرفته میشود، بلکه به عنوان محکی جامع جهت قضاوت در مورد همکاران، استخدام، ارتقاء و اعطای گرنت در نظر گرفته میشود.

یک عدد منفرد که به راحتی در دسترس است. ضریب تاثیر مجله - JIF - ، از دو مشکل اساسی رنج میبرد: - 1 نمیتواند به عنوان یک معیار پیشگوییکننده با اهمیت در مورد تعداد ارجاعات یک مقاله باشد؛ و - 2 نحوه محاسبه آن به روشنی مشخص نیست. براساس دانش نگارندگان، استفاده از پیشنهادهای ده گاه بیانیه لایدن در خصوص ارایه شاخصهای مناسب جهت سنجش بروندادهای علمی میتواند بسیار کارآمد باشد. با رعایت این اصول ده گانه، ارزیابی پژوهشها میتواند نقشی مهم در پیشبرد علم و تعامل آن با جامعه داشته باشد.

مقدمه

علمسنجی و ابزارهای کمی آن تأثیر بس شگرفی را برای اعضای هیأت علمی دانشگاهها و به خصوص متخصصان علوم پایه که در تولیدات علمی بین المللی پیشتاز هستند بر جای میگذارد. شاخصهای تولیدات علوم پایه و به تبع آن متخصصان و پژوهشگران آن حوزه از این حیث دارای اهمیت هستند که میان رتبه کشورها در تولیدات علمی و شاخصهای قدرت اقتصادی و نظامی آنها ارتباط کاملاً مستقیم وجود داد . - Nature Index, 2016 -

ورای انگیزهها و مشوقهای صرفاً درونی چون اشتیاق به اکتشاف ناشناختهها، مشهور شدن در جامعه و ... یکی از اصلیترین، مهمترین و تأثیرگذارترین عوامل تعیینکننده در حوزه بروندادهای علمی اعضای هیأت علمی، آییننامه ارتقاء و جذب اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها است. در این آییننامه، بخشهای مختلفی وجود دارد، اما اثرگذارترین بخش آن حوزه پژوهشی و بروندادهای علمی میباشد. اینکه چنین آییننامهای به صورت کلی از چه محدودیتها و نقصهایی رنج میبرد، قبلاً تو سط نویسندگان بدان اشاره شده است - عمادی بایگی، . - 1393 آنچه که

در این نوشتار سعی بر آن است، معیاری از حوزه علمسنجی است که به شدت در مجامع دانشگاهی چون استفاده ناصحیح از دینامیت رواج یافته است؛ ضریب تاثیر مجله2 که نه تنها به عنوان معیاری جهت ارسال مقاله به یک مجله در نظر گرفته میشود، بلکه به عنوان محکی جامع جهت قضاوت در مورد همکاران، استخدام، ارتقاء و اعطای گرنت در نظر گرفته میشود. یک عدد منفرد که به راحتی در دسترس است - کالاوی3، 2106؛ بوهانن4، . - 2016

ضریب تأثیر مجله، این عدد جادویی، به راحتی به غلط تفسیر میشود. به عنوان مثال، اگر تعداد ارجاعها به مقالات را به قد در انسانها تشبیه کنیم، در آن صورت عدد میانگین آگاهیدهنده خواهد بود. به طور میانگین، مردان از زنان بلند قدترند؛ بنابراین به راحتی با دانستن جنسیت افراد میتوان در مورد قد آنها پیشگویی نمود. اما، در مورد ارجاعات به مقالات یک ژورنال، این عدد به شدت تحریف شده است. بخش کوچکی از مقالات تأثیرگذار، بیشترین ارجاعات را کسب میکنند؛ در حالی که بخش عمدهای از مقالات به میزان کمی ارجاع میشوند.

ضریب تأثیر مجله از دو مشکل اساسی رنج میبرد: - 1 نمیتواند به عنوان یک معیاری پیشگوییکننده با اهمیت در مورد تعداد ارجاعات یک مقاله باشد؛ و - 2 نحوه محاسبه آن به روشنی مشخص نیست - بوهانن، . - 2016 در ارتباط با تعداد ارجاعات لاری ویره5 و همکاران - 2016 - ، توزیع ارجاعات را در سال های 2014-2013 به مقالات منتشر شده در 11 مجله شامل Science، Nature، eLife و سه مجله از Public Library of Science - PLoS - مورد بررسی قرار دادند . این ارجاعات و تعداد مقالات برای تعیین JIF در سال 2015 مورد استفاده قرار گرفتند.

عمده مقالات، ارجاعات به مراتب کمتری از JIF مربوط به مجله بدست آوردند: 74/8 درصد از مقالات Nature ارجاعات کمتری از ضریب تأثیر 38/1 مربوط بدست آورده بودند، 75/5 درصد از مقالات Science ارجاعات کمتری از ضریب تأثیر 34/7 مربوطه بدست آورده بودند . در PLoS Genetics با ضریب تاثیر 6/7، 65 درصد مقالات ارجاعات کمتری از ضریب تأثیر داشتند. علت اصلی این اختلاف همان گونه که اشاره شده، مقالات پراستناد هستند. به عنوان یک پیشنهاد در دسترس ضرورت دارد تا به جای JIF در وب سایتهای مجلات، توزیع ارجاعات گنجانده شود و/یا از سایر ابزارهای علمسنجی در دسترس نیز استفاده شود.

ابهام و عدم شفافیت در این زمینه ناشی از شرکت خصوصی تامسون رویترز است که این عدد را محاسبه میکند. شرکت از طریق فروش پایگاه علم6 کسب درآمد میکند و اطلاعات مربوط به ارجاعاتی را که تصدی آن را در اختیار دارد، در دسترس عموم قرار نمی دهد. کسب دادههای مربوط به ارجاعات که در بخش مراجع مقالات قرار دارد، نیازمند کاری دقیق است.

مجلات یک فرمت واحد را استفاده نمیکنند و در برخی از آنها نیاز است تا مرجع مورد اشاره به شدت خلاصه شود؛ امری که به شدت شناسایی مقالهایی را که ارجاع داده شده است مشکل مینماید. خطاهای تایپی و غلطهای املایی واضح نیز یک چالش جدی در این زمینه هستند. براساس دانش نگارندگان، استفاده از پیشنهادهای دهگاه بیانیه لایدن7 - هیکس8 و همکاران، - 2015در خصوص ارایه شاخصهای مناسب جهت سنجش بروندادهای علمی میتواند بسیار کارآمد باشد:

1.    ارزیابی کمی ضروری است تا پشتیبان ارزیابی کیفی توسط متخصصان مربوط باشد.

2.    کارایی بر اساس مأموریتهای پژوهشی دانشگاه، گروه یا پژوهشگر مبتنی بر زمینههای اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی تعیین شود.

3.    پژوهشهای محلی مورد نیاز را مورد حمایت قرار دهید.

4.    فرایندهای تحلیلی و جمعآوری داده در آن ساده، شفاف و در دسترس عموم باشد.

5.    سیستم به کار گرفته شده به فرد ارزیابی شده اجازه دهد تا دادهها و آنالیز مربوطه را کنترل و تایید نماید.

6.    تنوع بر اساس حوزههای تخصصی علوم و شیوه ارجاعدهی را مد نظر قرار دهد.

7.    ارزیابی پژوهشگران را بر مبنای میزان خبرگی، کارآزمودگی، فعالیتها و تأثیر آنان در حوزه تخصصی مبنا قرار دهید.

8.    از عینیسازی غلط و دقت کاذب پرهیز نماید.

9.    اثرات سیستمی شاخصها و ارزیابی را شناسایی نماید.

.10 شاخصها را به صورت مداوم مورد ارزیابی دقیق قرار داده و آنها را به روز نماید. با رعایت این اصول دهگانه، ارزیابی پژوهشها میتواند نقشی مهم در پیشبرد علم و تعامل آن با جامعه داشته باشد. شاخصهای پژوهشی مفید، اطلاعات ذی قیمتی را فراهم مینماید که صرفاً توسط افراد خبره به سادگی قابل انجام و بهره برداری نیست. در هر حال، ضرورت دارد تأکید شود که این اطلاعات نمیبایستی از یک ابزار به یک هدف دگردیسی یابند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید