بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله مباحث مربوط به کجروی های تولید علم و ارزشیابی تولیدات علمی و ارتقاء درجه علمی اعضاء هیأت علمی در قالب مقاله علمی با بررسی جایگاه آموزش و پژوهش، رفتار تولیدات علمی اعضاء هیأت علمی و روند چاپ مقالات در مجلات داخلی و خارجی، ارتباط استاد و دانشجو به خاطر چاپ مقالات علمی و غیره بر اساس نظرهای بزرگان علمی کشور بررسی شده است. در این راستا آراء صاحب نظران مراکز تولید علم در خصوص روش های فعلی ارزیابی تولیدات علم بررسی و ارائه شده است. در پایان روشی علمی با استناد به روشهای ارزیابی تولیدات علمی در کشورهای پیشرفته و روشهای ارتقای اعضای هیأت علمی دانشگاهها پیشنهاد شده است.
با مرور ادبیات مربوط به محورهایاوّلین همایش ملی سنجش علم به یکی دو مفهوم کلیدی و تأثیرگذار بشری برخورد میکنیم که یکی »علم بهتر است یا ثروت؟« و دیگری »پول تنها عامل ارزش انسانها« میباشد. همیشه آنجا که بحث های علمی، فلسفی، اجتماعی، و فرهنگی مطرح است، علم بر ثروت ارجحیت داشته است، ولی واقعیتهای موجود حاکی از مسئله دیگری است. به همان میزان که علما در مجالس و محافل علمی و فرهنگی بسیار مورد تکریم و احترام هستند، ثروتمندان و اغنیا نیز در محیطهای اجتماعی دیگر نزد بسیاری مایه احترام و افتخار میباشند.
متأسفانه این دو عامل تشخیصهویّت، علم یا ثروت؛ در سالهای اخیر در ایران تشدید شده به گونهای که داشتن خودرو های گران قیمت و داشتن منازل ویلائی و شیک وحتّی پوشیدن لباسهای مارکدار نزد بسیاری مایه غرور و نشاندهنده جایگاه اجتماعی و اقتصادیخاصّی شده است. اینتفکّر از حیطه دانشگاه و مراکز علمی نیز دور نمانده است، به قسمی که ارتقای اعضای هیأت علمی به خاطر داشتن حجم و تعداد زیاد تولیدات علمی بسیار مایه افتخار و در نتیجه ارتقای عضو هیأت علمی شده است.
بسیاری تولیدات علمی وبعضاً بیمایه، تکراری، و بیتأثیر که گرهای از مشکلات مردم و کشور را حل نمیکند باعث ارتقای درجه علمی عضو هیأت علمی میشود. ارائه کارهای علمی اندک ولی تأثیرگذار و مورد نیاز جامعه جایی برای ارتقای هیأت علمی ندارد وحتماً تعداد تولیدات علمی باید به اندازهای باشد تا امتیاز مورد نیاز را برآورده سازد.
بنابراین، مبنای ارزشگذاری تولیدات علمی تنها و تنهاکمّیّت آنها است و نهکیفیّت آن. در بیشتر کشور های دنیا، در بسیاری ازفعالیّت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی، و غیره جایگاه و مسئولیت افراد در محیط های کاری بسیار دقیق ومشخّص است. برای مثال در کمتر کتابخانه خارجی میتوان شاهد مدیران غیر رشته کتابداری واطّلاعرسانی در رأس کتابخانه بود، در حالی که بسیاری از کتابخانه های ایران توسط غیر کتابداران مدیریّت میشوندحتّی.مدیریّت مدارس از این قاعده مستثنی نیست.
در بیشتر کشور های توسعهیافته و در حال توسعه مدیر یک مدرسه ابتدایی باید شخصی باشد که در منطقه ای که مدرسه در آن واقع است زندگی کند. دوره ابتدایی خود را در آن مدرسه تحصیل کرده باشد. شخصی مطلع، آگاه، دارای شهرت، و مورد وثوق اهالی محل و دارای ویژگیها و توانائیهایمدیریّتی باشد تا بتواند به عنوان مدیر مدرسه انتخاب شود. پس از انتخاب شدن به ندرت اتفاق میافتد که مدیر تا پایان خدمت اداری از سمت خود بر کنار شود. این مسئله در مقایسه با انتخاب مدیران بخش های مختلف نظام اداری کشور کهمتأثّر از جناحها و گروههای سیاسی است بسیار قابلتوجّه است.
درفعالیّت های آموزشی و پژوهشی این مسئله نیز در خورتوجّه است . همیشه یک معلم خوبالزاماً یک پژوهشگر خوب نیست و یا برعکس همه پژوهشگران، معلم های خوبی نیستند. بنابراین، بهتر است بین این دوفعالیّت تفاوت قائل شویم. دانشگاه ها در وهلهاوّل محل آموزش، تدریس، و تحصیل هستند وفعالیّت های پژوهشی از جمله کار های جنبی آنها و یافعالیّت دوره های تحصیلات تکمیلی است. در کشور های دارای نظام آموزشی کشور های انگلیسی،فعالیّت دوره تحصیلات تکمیلی فقط انجامفعالیّتهای پژوهشی است و یا به اصطلاح پژوهشمحور است.
در این دوره ها مسئولیت استادان راهنما و مشاور و دانشجومشخّص است. دانشجو موظف است پژوهشی بنیادی، مورد نیاز، حلال بخشی از مشکلات علمی، پزشکی و غیره جامعه را در یک زمانمشخّص زیر نظر و هدایت استادان انجام دهد. خواندن متون و حفظ کردن آن در این نوع آموزش جایگاهی ندارد. شاید دانشجو ملزم باشد مطالب زیادی را برای انجام پژوهش خود مطالعه کند ولی این مطالعه ارتباطی به حفظ مطالب ندارد.
معمولاً انتخاب دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی از بین افراد علاقهمند است که مباحث نظری رشته تحصیلی راقبلاً به طور کامل مطالعه کرده و به آنمسلّط هستند و در این دوره با اتکاء به دانش قبلی خود به حل مشکلات و یافتن پاسخ سؤالات بیجواب میپردازند. بسیار طبیعی است که هم استاد و هم دانشجو در خلال انجام پژوهش به مطالب و دانش جدیدی دست پیدا میکنند که درکیفیّت و ارتقاء سطح آموزشی آنان نیزمؤثّر است، ولی چنین نیست که اگر آن پژوهش را انجام ندهند از دنیای علمی عقب بمانند.
یک معلم به عنوان کسی که مسئول انتقال دانش به دیگران است وظیفه داردائماًاطّلاعات و دانش جدید و یافتههای علمی را مطالعه و در کلاس های درسی به دانشجویان منتقل کند. باتوجّه به رشد بسیار زیاد و لحظهای اطّلاعات و دانش، نیاز است تا معلم بیشتر وقت خود را صرف مطالعه نماید تا اینکه مجبور به انجام پژوهشهای دست و پاگیر وبعضاً طولانیمدّت باشد.
بنابراین باید بین وظایف معلم های آموزشی و پژوهشی تفاوت قائل شویم. در بسیاری از دانشگاههای خارج از کشور پستهای پژوهشی داریم. بسیاری از استادان فقط برای انجام پژوهش استخدام میشوند. این استادان وظیفه دارندائماً مشغول انجام پژوهشهای مورد نیاز رشتهتخصّصی خود باشند. ارائه یکی دو مقاله و سخنرانی در هر سال و نوشتن یک کتاب در هر چند سال به عنوان مسئولیت کاری و موظفی آنان به شمار میآید.
این استادانمعمولاً در کار تدریس های رسمی دانشگاه نیستند. فقط پژوهشها و عناوین و موضوعات مورد نیاز دانشگاه را با همکاری دانشجویان انجام میدهند. بسیار دیده میشود که پژوهشگران بسیار زبردست و تأثیرگذارالزاماً معلم های توانا و حاذق نیستندمعمولاً. استادانی که مشکلاتی را در هدایت و کنترل دانشجویان دارند به کارهای پژوهشی انفرادی و یا گروهی میپردازند.
ضروری است در نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاه های ایران نیز بین این دو نوعفعالیّت تفکیک قائل شویم تا هر یک فدای دیگری نشود. برای استاد و مدرس حاذق و تواناالزاماً نیازی نیست تا از وقتی که برای بهبودی روش های تدریس و ارتقاء دانش خود به کار میبرد بکاهد و کارهای پژوهشیبعضاً بیارتباط بافعالیّتهای آموزشی خود انجام دهد.
همچنین اعضای هیأت علمی برای به دست آوردن امتیاز لازم جهت ارتقاء، ضروری است درمدّت زمان خاص سطحمشخّصی از تولیدات علمی،اعمّ از مقالات مجلات، همایشها،کتابهای درسی، طرحهای پژوهشی، و غیره را داشته باشند، لذا آنچه که فدای جمعآوری این امتیازات میشود در بسیای مواردکیفیّتآموزش است. تقریباً میتوان گفت آموزش هیچ سهم خاص و تعیینکنندهای در ارتقای درجه علمی اعضای هیأت علمی ندارد و امتیازات آن به صورت خودکار و با تدریس دروس موظفی فرد تکمیل میشود.
آنچهمهمّ است بیان این واقعیت است کهکیفیّت تدریس در کلاس های درسی و مطالعه برای ارتقای سطح آموزشی و کسب آخرین یافتههای علمی فدای نوشتن مقاله و انجام کار های پژوهشیبعضاً بیتأثیر شده است. نباید فراموش کرد که اساسفعالیّت و مسئولیت اعضای هیأت علمی آموزش است و نه پژوهش. در بسیاری ازکشورها، اعضای هیأت علمی پژوهشی کاری با آموزش ندارند و فعالیّت آنها در پژوهش و ارائه یکی دو مقاله یا سخنرانی تأثیرگذار و مورد نیاز در هر سال خلاصه میشود.
برای ارتقای رتبه های دانشگاهی بسیاری کج روی ها در چاپ مقالات ،کتاب ها و غیره صورت میگیرد کهبعضاً دور از شأن و مقام والای استادی است.ایجاد رابطه های دوجانبه برای چاپ مقالات بین دو مجله اولویّت دادن به چاپ مقالات دوستان به جای مقالات ارزشمند از جمله این گونه کجرویهاست. چاپ مقالات و یافته های علمی در مجلات خارجی از دیگرسوء رفتارهای تولیدات علمی جامعه دانشگاهی ایران است.
قبل از اینکه یافته های علمی رابطه ای با بخش صنعت و بازارکار داخلی برقرار کند، ازمجلات خارجی سر در میآورد و در واقع دانش تولیدشده بیشتر در اختیار خارجیها قرار میگیرد تا مراکز علمی داخلی. تاکنون در مقالات، نوشتهها، سخنرانیها، نامهها، مصاحبهها و غیره بر ضرورت اصلاح نظام ارزشگذاریفعالیّت-های پژوهشی تأکید شده است. در یک مصاحبه تلویزیونی دکتر مهدی گلشنی - عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران و ریاست مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی- بر ضرورت بازنگری شیوههای ارزشیابیفعالیّتهای علمی اعضاء هیأت علمی دانشگاه تأکید داشت.
ایشان اصرار داشت تا در ارزشگذاریفعالیّت های علمی،کیفیّت فدایکمّیّت نشود. مبنای ارزشگذاری باید کیفی باشد نه کمی. در نوشتهها و سخنرانی های دیگر، ایشان به این نکته بسیار تأکید داشتند ولی تاکنون هیچ تغییر اساسی و کیفی در آییننامه ارتقاء صورت نپذیرفته است. دکتر داوری اردکانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم، نیز ضرورت مسئله را بارهامتذکّر شده است.