بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر روش یادگیری مشارکتی در پرورش سطوح بالای یادگیری در نظام آموزش مبتنی بر یادگیری الکترونیک است. روش پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان در حال تحصیل در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده مجازی علوم حدبث شهرری تهران که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل بودند، میباشد.

حجم نمونه، شامل 40 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی درس منابع حدیث بودهاند که با شیوه نمونه-گیری در دسترس یا غیر احتمالی انتخاب شده اند. پس از برگزاری پیش آزمون، محتوای درسی در هفت جلسه با استفاده از روش تدریس مشارکتی و به صورت سنتی برای گروه آزمایش و کنترل ارایه گردید، پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ % 95 برآورد گردید و روایی آن مورد تأیید متخصصان مربوطه قرار گرفت.

در این پژوهش، از کوواریانس یک طرفه جهت تفسیر شده است. نتایج پژوهش، به لحاظ آماری نشانگر آن است که شیوه تدریس مشارکتی در پیشرفت سطوح بالای یادگیری - فهمیدن، تحلیل، کاربرد - دانشجویان دورههای مجازی مؤثر است. دستیابی به یک تجربه یادگیری الکترونیکی مؤثر و عمیق نیازمند آگاهی از عناصر مشارکتی، سطوح مشارکت در این نوع یادگیری و استفاده مناسب از فنآوریهای برخط در جهت دستیابی به بازدههای یادگیری سطح بالا برای یادگیرندگان است.

مقدمه

ظهور شبکههای ارتباطی گسترده از قبیل اینترنت، در کنار ابزار و امکانات آموزشی پیشرفته، باعث تحول در روشهای آموزشی شده و این امکان را فراهم کرده است تا بتوان طیف وسیعی از فراگیران را در نقاط مختلف و از فواصل دور و نزدیک تحت پوشش شبکه آموزشی درآورد و با روشهای متفاوت از انواع سنتی بدون نیاز به شرکت در کلاسهای حضوری، آموزشهای علمی و تخصصی را به مرحله اجرا درآورد

آموزش الکترونیکی دو ویژگی ممتاز برای یادگیری اثربخش دارد: -1 بر خودآموزی تأکید مینماید و به بهترین وجه امکان توسعه آن را به صورت جذاب فراهم میکند، و -2 به شکل کلاسهای مجازی و محیطهای گفتمان گروهی، فرصتهای لازم برای تعامل، گفت و گو و یادگیری مشارکتی را در دانشجویان پرورش میدهد

پرورش توانمندیهای یادگیری و رشد مهارتهای تفکر در میان جمع و در بالاترین سطوح مورد تاکید بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان در چند دهه اخیر خصوصا با توجه به پیشرفت یادگیری در محیط یادگیری مجازیست. یادگیری مشارکتی مستلزم فعال شدن مخاطب یا دانشآموزان در جریان مباحثه و مسئولیتپذیری در قبال یادگیریست که آنان را تبدیل به متفکری منتقد مینماید

سیزیک، کومانویچ و وب - 2000 - در تعریف یادگیری جمعی یا مشارکتی از طریق سیستم وب مدار گفته اند که این نوع یادگیری گروه را در گیر کار جمعی می کند، که از طریق آن، ایده های خود را بیان نموده و در جریان فعالیت گروهی برای حل مسئله و حل تکالیف باهم مشارکت می نمایند 

ویگوتسکی - 1978 - روی مقوله یادگیری جمعی تأکید کرد. تئوری متعلق به او روی مضمون اجتماعی - فرهنگی وظایف یادگیری و چگونگی تأثیر این مضمون روی یاد گیری تأکید دارد. نظریه بهسازی شناختی ویگوتسکی را »ساختارگرایی اجتماعی« می نماند. زیرا او بر تأثیر عمیق تعامل افراد، فراگیران و معلمان تأکید داشته است

بر اساس نظریه جانسون و جانسون - 1986 - شواهد زیادی وجود دارد دال بر اینکه پیشرفت در سطوح بالای تفکر در بین گروههای جمعی گستردهتر از یادگیری انفرادی است. یادگیری مشارکتی مستلزم فعال شدن مخاطب یا دانش آموزان در جریان مباحثه و مسئولیت پذیری در قبال یادگیریست که آنان را تبدیل به متفکری منتقد مینماید.
اُلیوارث - 2005 - فرآیند تفکر انتقادی جمعی و تأثیرات آن را با یادگیری انفرادی مقایسه نمود. بر اساس یافته های او یادگیری جمعی مهارت شناختی را به دو شکل تسریع می کند: از دیدگاه عده ای عملکرد در سطوح مهارت های شناختی معینی همچون حل مسئله یا تصمیم گیری از طریق یادگیری جمعی - بهتر از انفرادی - بهینه سازی می شود و از منظر عده ای دیگر، یادگیری جمعی به بهسازی مهارتهای شناختی کمک می کند.

اُلیور - 2001 - به تحقیق در مورد یادگیری جمعی - مشارکتی - در مقایسه با یادگیری برای در محیط یادگیری وب پرداخته است. مبنای تحقیق او در خصوص بهسازی مهارت تفکر انتقادی در محیط یادگیری متبنی بر وب شکل داده شد. مقوله های اصلی تحقیق او در مطالبی به شرح زیر بوده است:

-    تأثیرات گروه بر یادگیری دانشآموزان

-    تأثیر هدایت گروهی بر یادگیری مشارکتی

-    استفاده از مدل ویژه برای پرورش مهارتهای تفکر انتقادی دانشآموزان

او نتیجه گرفته است که برای خلق فرصت های توسعه مهارت، نیاز به منظور نمودن مجموعه ای از مشوق ها مثل بازخورد معنی دار، عکس العمل نسبت به فعالیت و مشارکت دانشآموزان و فراگیران در فرایند تشریح و بهسازی حل مسئله داریم. جستجوگری منتقدانه در جریان تعاملات جمعی در یادگیری متبنی بر وب، منتهی به کمک فراگیران به همدیگر شده، پیچیدگی فعالیت ارتباطی را مشخص نموده و پنجره ای جدید در درک و بهسازی یادگیری در این محیط گشوده است.

با توجه به مطالب ارایه شده، پژوهش حاضر به منظور بررسی این فرضیات انجام گردید:

-    شیوه یادگیری مشارکتی بر پیشرفت توانمندی تجزیه و تحلیل دانشجویان موثر است

-    شیوه یادگیری مشارکتی بر پیشرفت توانمندی کاربرد دانشجویان موثر است.

-    شیوه یادگیری مشارکتی بر روی پیشرفت توانمندی قضاوت دانشجویان موثر است.

روش

روش پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش، دانشجویان زن و مرد مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه مجازی قرآن و حدیث شهر ری به تعداد 4000 نفر بودند. نمونهگیری با توجه به روش پژوهش، نمونهگیری در دسترس یا غیر احتمالی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید