بخشی از مقاله

چکیده

نوشهر گرایی به عنوان یک رویکرد جدید طراحی و برنامه ریزی شهری درانتقاد به شهرسازی دوران معاصر که دارای الگویی پراکنده، غیر انسانی و ماشین است شکل گرفته است. این رهیافت آمیزه ای از سبکهای معماری، رشد هوشمند، مخالفت با توسعه پراکنده و شهرسازی پایدار مبتنی بر حمل و نقل عمومی است.

این رویکرد امروزه هدایت و رهبری نسل پست مدرن طراحان و برنامه ریزان را برعهده دارد ویکی از مهمترین رو کرد های برنامه ریزی شهری در این قرن محسوب می شود. اصول اولیه این رویکرد بر مبنای به کار گیری اصول سنتی شهرسازی پایدار در شهرسازی انسانگرا ی گذشته، بوده است.

هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی و ارائه راهبردهای نوسازی محله تاریخی کوچه حنای شهر یزد براساس اصول نوشهرگرایی است. در این راستا ابتدا مبانی نظری و ادبیات تحقیق در دو بخش بافت های فرسوده و ادبیات نوشهرگرایی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.

در ادامه محدوده مورد مطالعه پژوهش در بخش های مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مورد بررسی قرار گرفته و پس از شناخت محدوده و جمع آوری داده های لازم برای انجام پژوهش، تجزیه و تحلیل براساس داده ها و اطلاعات بدست آمده، انجام خواهد شد.در ادامه، نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای محدوده مورد مطالعه با استفاده از تکنیک swot مورد تحلیل قرار گرفته و در نهایت، با توجه به اصول نوشهرگرایی راهبردها و برنامه های اجرایی برای ارائه طرح پیشنهادی به منظور ساماندهی و احیای محله کوچه حنا ارائه خواهد شد.

1.    مقدمه

با تغییر روش های معیشتی و پیامدهای ناشی از آن، عدم حفظ تعادل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و طراحی های عموماً اتومبیل محور، نوعی گسست کالبدی، فرهنگی و اجتماعی در سطح محلات شهری ایجاد گردید که منجر به ناکارآمدی محلات و افول حیات و سرزندگی شهرها شد و ساکنان را نسبت به یکدیگر بیگانه ساخت

بسیاری از بافت های سنتی که زمانی مایه افتخار و مباهات شهرها بوده اند، در حال حاضر در معرض تخریب و فرسایش قرار گرفته اند. بخش مهمی از جمعیت این مناطق جابجا شده و میراث قدیمی، تاریخی و فرهنگی این بافت ها یا از بین رفته یا در حال تخریب می باشد. بی توجهی چندین ساله به این محله ها به بروز مشکلات بسیاری انجامیده است

در این راستا باید اشاره کرد که در کشورهای در حال توسعهای همچون ایران که از حیث تاریخی و فرهنگی بسیار غنی میباشد، برخورد مناسبی با این بافتها نشده و اقدامات صورت گرفته تأثیر قابل توجهی در بهبود آنها نداشته است. در عین حال این بافتها به علت ویژگیهای خاص تاریخی، فرهنگی و کالبدی می توانند به عنوان فرصتی کم نظیر در توسعه پایدار شهری نقش مؤثری ایفا نمایند. بنابراین می بایست رویکردی برای بهبود این بافتها اتخاذ گردد که هم با نیازهای شهرنشینی امروز تناسب داشته باشد و هم مطابق با رویکردهای نوین جهانی باشد.

در پاسخ به این مشکلات و مسائل، از دهه 80 تعداد بسیاری از شهرسازان امریکایی در ارتباط با فرسودگی و زوال مرکز شهری و گسترش افقی حومه ای شهرها که پراکنده، متفرق و مبتنی بر تردد اتومبیل و دارای فاصله با مراکز شهری بودند، نظریه هایی را ارائه داده اند. در سال های پایانی دهه 1980 و ابتدای ده 1990 میلادی، تکامل این نظریه ها منجر به ظهور نهضت نوشهرگرایی مبتنی بر شهرسازی انسان گرا شد

نوشهرگرایی اصول برنامه ریزی است که محلات قابل زیست و قابل پیاده روی در یک محیط مساعد پیاده روی را به وجود می آورد - باقری نیا و همکاران، . - 70 :1392 در واقع این نگرش سعی می کند با ایجاد کاربری های مسکونی و مختلط از آپارتمان گرفته تا خانه های تک خانوار با هر سطح قیمت ساکنین با سطوح درآمدی مختلف داشته و با توسعه فشرده از سکونتگاه های حیاتی و محیط های طبیعی حفاظت کند.

.2  بیان مسئله

بافت های فرسوده شهری، ارزش های متعدد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، شهرسازی و معماری دارد که نیازمند ساماندهی و برخوردی متناسب با واقعیت های امروزی آن ها است. رکود و ناکارآمدی فعالیتی و اقتصادی در این بافت ها، مشکلات دسترسی و عدم تمایل و پذیرش نوآوری در مناسبات اجتماعی ساکنین و مهم تر از همه آسیب پذیری این بافت ها در برابر بلایای طبیعی، از جمله مهم ترین چالش هایی است که برنامه ریزان و مدیران شهری را در قالب طرح های گوناگون وادار به مداخله در این بافت ها کرده است

بنابراین پیش از آنکه معضلات بافت های فرسوده شهرها به شکل دیگری نمود پیدا کند باید با روشی هدفمند و اصول در برخورد با این مسئه اقداماتی صورت گیرد تا با تعیین اهداف قابل حصول و تدوین راهبردها و راهکارهای اجرایی امکان احیا ارزش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در این بافت ها فراهم سازد. بهره برداری از تمامی پتانسیل های موجود در شهر و بهینه سازی وضعیت موجود به منظور افزایش بهره وری یکی از دلایل منطقی پرداختن به تجدید حیات بافت های شهری است، مسئله دیگر این است که باید به توسعه از درون، یعنی رونق بخشیدن به مراکز شهرها نیز بها داد.

مراکز و محلاتی که بخش عمده ای از بافت آن دچار فرسودگی شده، کمبود در برخی سرانه های کاربری های شهری، فقدان سلسله مراتب مناسب در شبکه ارتباطی، وجود کاربری های ناسازگار، ضعف ابنیه و ... از مسائل و مشکلات قابل مشاهده در چنین بافت هایی است

می توان این گونه گفت مهمترین مسئله بافتهای فرسوده، عدم پاسخگویی شهر قدیم به نیازهای زندگی معاصر است. بنابراین ضروری است برخوردی درخور توجه برای حل مشکلات این بافت ها نمود تا بتوان شور زندگی را به همه شهروندان بازگرداند.

از این رو، رویارویی با رکود جاری در این مناطق مستلزم تدابیر مناسب شهرسازی است. چراکه میتوان با تحرک بخشیدن و احیا و بازسازی مناطق راکد و خاموش شهری، حیاتی دوباره بدانها بخشید و از ناکارآمدی و تحمیل هزینه به شهر ممانعت به عمل آورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید