بخشی از مقاله
چکیده
در جهان علم گستر و نوآور پیش رو، پدیده ها لحظه به لحظه و با شتابی غیر قابل تصور ظهور می کنند. و جامعه های متاثر - هدف - نمی توانند اثرهای مثبت و منفی آنها را بر ساختار ظاهری و باطنی خود انکار کنند. مسلما برای واکاوی و کالبد شکافی این رویدادهای نوین، پیچیده و هدفمند روایت های گذشته چندان کارگشا و راهبردی نخواهد بود. تعبیری به روزتر، مفیدتر و واکنشی اجمالی تر را طلب می کند.
از این پدیده ها در مقاله فرارو و با نگاهی آسیب شناسانه به عنوان بازار یاد شده است. رویدادهایی که به دنبال جایگزین کردن الگوها و نمادهای جدید به جای ارزشها و معیارهای ارزشمدار جوامع هستند. و خواهان ساختارشکنی، ایجاد و تشدید بحران هویت، رفتار و اعتقادهای افراد و مصرف گرایی و ... هسنتد. و با پیامدهای خود در این بازارهای پر رنگ و لعاب تغییردهنده و تحول گرا نوعی بازگشت را برای مشتریان خود تدارک دیده اند. رجعتی که این بار نه از سر نادانی و جهالت است که اتفاقا بر مبنای علم زدگی و مصرف زیاد و بدون برنامه است تا این سخن گهر بار سعدی همواره تداعی شود: دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که... دیگر آن که آموخت و نکرد.
در بخش های مختلف مقاله به ارایه گونه های پراکنده و متکثر این بازارها در جوامع به خصوص جامعه ایرانی پرداخته شده است. در ادامه در یک نمونه گیری میدانی 120 نفره، چگونگی شناخت و تمایل افراد عادی و متوسط به این نوپدیده ها و بازارها همراه با برخی تاثیرهای واکنشی و انفعالی آنها در این ارتباط، تحلیل و ارزیابی شده است. و در فصل پایانی با نگاهی متفاوت و غیر معمول به بازنمایی ظهور برخی از این رویدادها و و فعل و انفعالات آنها بر افراد و پیکره ی جامعه پرداخته شده است. به طور کلی این نوشتار "جهالت" را بر بستر بازارهای فریبنده و رنگین مآب، مصرف گرایی و علم زدگی بیش از حد - و نه مطالعه و تحقیق و علم آوری - که به خصوص همه ی اینها از عملکردهای رسانه نیز هستند و همچنین بازگشت - رجعت - دوباره به گذشته های جهل نما و جهل پیشه، تدوین و ارایه کرده است.
در این دریا بسی کشتی برفت و گشت ناپیدا // تو را اندیشه باید کرد زین دریای طوفانی
مقدمه
"روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند. ..." امام علی - ع -
خانه های اطراف را ره می پویم، خانه های پنج دری با ایوان ها و طاقچه و ترمه و پستوهای تو در تو و دهلیز مانند، اما اثری از آنچه می خواهم پیدا نمی کنم. نه! ... تقریر این کلام برای دنیای امروزی دیگر کاربردی ندارد. قلم را به روز باید کرد. مسیرهای هوایی، ریل قطارهای سیرالسیر برقی، واحدهای طبقه بندی شده و سلول مانند آسمانخراش های سر به فلک کشیده، سیستم های تحت شبکه شرکت های چند ده ملیتی، همه را ... وا می کاوم. اما باز هم اثری از آنچه می خواهم پیدا نمی کنم. درنگ باید! ...
باز هم بروزتر باید گفت. دیگر نمی توان در جهان علم گستر امروز که داده های سیگنالی سخن پراکنی می کنند، حرف ها و باورهای دیروز را به کام قلم کشید. ما در پی بازارهای جدید هستیم. در دنیای سراسر مجاز امروز که پرده های آبی نه واقعیت را، که حقیقت را می سازند. همراه با صفر و یک ها و پرتوهای نوری و چند رسانه ای، از پی یافتن بازارهای جدید سرگردان و بهت زده ایم. دانش بشری پرشتاب و روز افزون و غیر قابل تصور است. سرعت، وسعت و قدرت نفوذ شاخص های اصلی این دنیای پیچیده چند بعدی و البته شکننده است. این قاعده علم و یا هر چیز دیگری است که به موازات تولید و گسترش، مظاهر نقض و یا آسیب های آن هم رشد می کند و رو به فزونی می گراید.
بازار
هیچ به تغییرات اطراف - سوال شماره 6 پرسش نامه همین مقاله - و یا به تعبیری ایجاد رویدادها و پدیده های نوظهور دقت کرده اید؟ مثلا با ورود گوشی های همراه اندرویدی در ادامه سیستم های ارتباطی و تلفنی بسیاری از کالاها و فرآیندها و عملکردهای مرتبط و غیر مرتبط با آن دچار چالش اساسی شده است. باجه های تلفن از راه دور، مکاتبات پستی، استفاده از دوربین های کوچک و بزرگ عکس برداری و فیلم برداری، جمع آوری و نگهداشت آلبوم های عکس خانوادگی و شخصی، ارایه قالب جدیدی از سلیقه ها و علائق فردی - خود اظهاری - در طراحی و پست گذاری پروفایل ها و استاتوس ها، دریافت اخبار و اطلاعات، تغییر روند استفاده از اینترنت، شکل گیری گروه ها و شبکه های متنوع خانوادگی، دوستانه و اجتماعی، تغییر مراوده ها و تعامل های خانوادگی - دید و بازدید و مناسبات میان فردی - ، بروز تحولات اجتماعی نظیر شورش ها، جنبش ها، کمپین ها و ... در فرم های جدید و مثال های فراوان دیگر فقط در همین ارتباط، می تواند مشتی نمونه خروار باشد. در این میان "تغییر" کلید واژه ای مهم و تعیین کننده است که همواره در پیرامون ما در حال وقوع است و بسیاری از ما بی توجه نسبت به آن، منفعلانه به روزمرگی می پردازیم، آنها را می پذیریم و با هدف مداریشان همسو و همراه هم می شویم.