بخشی از مقاله

چکیده :

امروزه کالایی سازیِ فضا را میتوان یکی از مهمترین روندهای تهدید آمیزِ موثر بر نادیده انگاریِ حقِ زنانه به شهر دانست.از یک سو این فرآیند به منزلهارضایِ انگیزه هایِ اقتصادی از طریق تولید،فروش وکسبِ سود است.

این فرآیند، کسب سود را از طریق جریان دوگانهی عرضه کالایِ تولیدی و عرضه کالایِ مصرفی در فضا دنبال می کند.از دیگر سو، سرعت و مقیاس حیرت آور شهرسازی و تمرکز آن بر کسب سود از طریق تغییر فعالیت، شدت فعالیت و نحوه ساخت نامعقول از فضا، آگاهی از چیستیحقِ به شهر،بالاخص حقِ زنانه به شهر را از مدیریت شهری و شهروندان سلب کرده است.

اگر زنان مظهرِ مصرف کنندهِ صرفِ فضاهایِ برآمده از کالایی سازی باشند،منطق حقِ زنانه به شهر زیر سوال می رود. چنین فرآیندی نوعی مصرف را در جامعه مدرن شکل میدهد که زاییده سرمایه انگاری فضاهای شهری است و برای پاسخگویی به نیازهای جامعه،مدام در حال باز تقاضایِ کالاهایِ مصرفی است که مفهوم واقعی حقِ زنانه به شهر را تنزل می بخشد.زمانی این جامعه و فضا میتواند به حیات خود ادامه دهد که نوعی توازن بین جریانات دوگانه عرضه کالا - فضاهای تولیدی و فضاهای مصرفی - برای فعالیت زن در فضا ایجاد شود.

نتایج برآمده از این مقاله مبتنی بر روش اسنادی برای تدوین چارچوب مفهومی و روشپیمایشِ میدانی - پرسشنامه و مصاحبه - برای استخراج دادههای توصیفی فعالیت زنان در فضا نشان میدهد،در فضایی کهجریانِمداومِیافتنِ عرصهایِ سودآور برای تولید وجذبِسرمایهِ مازاد ونگاهِ مصرفی به جامعه زنان وجود دارد - مانند خیابان قارن در هسته مرکزی شهر ساری - ، زنان به دو گونه "مصرف کنندهِ صرفکالاهایِ مصرفی" و نیروی" کارِ ارزانتولید کنندهِ کالای مصرفی "در حال فعالیتاند.در هر یک از این دو چونحقِ زنانه به شهر برآیند رفتار بازار برای کسب سود است،تعریف غیر عقلانی و ضد تولیدی از آن شکل میگیرد.بر این اساس،مهار و کنترل رشد فضاهای مصرفی و حفظ فضاهای تولیدی و برقراری توازن میان آنها جهت حضورفعالِ غیرمصرفیِ زن در فضاهای شهری یکی از نشانههایمهمِ احیای حق زنانه به شهر است.

-1 مقدمه و بیان مسئله

زنان و مردان، به عنوان اصلی ترین ذی نفانِع شهری وعللِ دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی در جامعه، شهر را به شیوههای متفاوتی تجربه میکنند. لذا برنامهریز شهری به عنوان اصلاحگر دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی در راستای حفظ منفعت عمومی نیز می بایست نسبت به نیازها و نقشها، هنجارها و مسائل اجتماعیِ جنسیتی حساس باشد.

این متخصصین نیز مانند بسیاری دیگر که با محیط انسانی و با هدف ایجاد رفاه برای آن ها ارتباط دارند، به دلایل عدیده ای به »نادیده انگاشتن موضوع جنسیت در برنامه ریزی و سیاستگذاری« دچار می گردند و با توجه به اینکه "عدالت جنسیتی" را در تخصص خود در طول تاریخ به عنوان اصلی بی بدیل به رسمیت شناخته اند ، به ناچار بایستی جنسیت را به همه ابعاد برنامه ریزانه مرتبط سازند. با این وجود در اغلب موارد محتوا و فرایند برنامه ریزی شهری که در مسیر اصلاح نظام فضایی گام برمی دارد از خطوط جنسیتی جدا مانده است.

در مسیر دستیابی به عدالت جنسیتی می بایست حق زنانه به شهر را درک نمود و در راستای احقاق حقوق حقه زنان در شهر گام برداشت. زنان دارای حق مخصوص به خود بوده که اخیرا در جغرافیای فمینیستی و ادبیات شهری مورد توجه قرار گرفته است.

این مساله به کاهش تحرک زنان در شهر، انحصار فضاها به مردان، نادیده گرفته شدن جسم زنانه و پیامدهای دیگری انجامیده است و در نتیجه تحققیافتن حق زنان به شهر را غیرممکن یا دشوار ساخته است. آنچه که اخیرا، با توجه به گسترش شهرها به عنوان علت ریشه ای پیامدهای فوق مورد توجه بیشتری باید قرار گیرد و به علت توجه بیش از حد بازار به کسب سود، بیشتر مورد غفلت قرار گرفته است تلقی فضا به مثابه کالا و تولید فضا در فرآیند کالایی شدن است . کالاییشدن را شاید بتوان علتالعلل بسیاری از مشکلات فعلی در سطوح و عرصه های مختلف برنامه ریزی و سیاستگذاری دانست.

فرآیندی که منطق سرمایه را بر حیات اجتماعی تسلط یافته پنداشته و به دنبال فرصتهای سودآور سرمایه گذاری بهناگزیر به کالاییسازی قلمروهای گوناگون اجتماعی روی میآورد. با توجه به خلاصه شدن طرح مسئله در چیستی کالایی شدن فضا و چگونگی نادیده انگاری حق زنانه به شهر در این فرآیند، هدف کلان این مقاله تنظیم مکانیزم برنامه ریزی و سیاستگذاری است که کالایی شدن فضا و فعالیت های شهری را تقلیل داده تا دستیابیبه فضایِ احیا کننده حق زنانه به شهر تحقق یابد.

از این رو با توجه به محتوای مسئله، این پژوهش کیفی است و مبتنی بر روش اسنادی برای تدوین چارچوب مفهومی و روشپیمایشِ میدانی - پرسشنامه و مصاحبه - برای استخراج دادههای توصیفی فعالیت زنان در فضا همراه شده است. از این رو ابتدا یافته ها جمع آوری گردیده و پس از توصیف مطالعات نظری و عملی به تحلیل آن ها پرداخته می شود .

-2 مبانی نظری

-1-2 تعاریف و مفاهیم

در مبحث " کالایی سازی فضا وحقِ زنانه به شهر" با توجه به اهمیت و نقش دو مفهوم کالایی سازی و حق زنانه که در بستر فضای شهری رخ می دهد ، بیان تعریفی جامع ازدو واژه کالایی سازی فضا و حقِ زنانه به شهر حایز اهمیت است:

الف - کالایی سازی فضا

کالا آن چیزی است که برای فروش در بازار به قصد کسب سود تولید می شود. برای آنکه محصولی را بتوان کالا نامید باید سهشرط فراهم شود. اولا کالا محصولی است که در جایی تولید شود، دوما برای فروش وارد چرخه مبادله و بازار شود و سوما تولید آن برای کسب سود انجام گیرد. - مالجو ، - 1392 زمانی که فضای شهری را بتوان تولید نمود و جهت کسب سود به فروش رساند، فضا در فرآیند کالایی شدن قرار گرفته است.

ب - حق زنانه به شهر

لفبور حق به شهر را بهعنوان جدالی برای ”بیگانگیزدایی” فضای شهری و برای باز یکپارچهسازی آن در شبکه ارتباطات اجتماعی میبیند. ایده او درباره حق به شهر شامل تصاحبکردن فضا در شهر توسط ساکنان است - لفبور ، . - 174 :1996 دیوید هاروی نیز آن را بیشتر حقی مشترک مبتنی براِعمال قدرت جمعی برای تغییر شکل فرایند شهرسازی می داند. - هاروی، - 2003,2012 و حق زنانه به شهر ، حقی مشترک میان زنان یک جامعه است که در راستای احقاق حقوق حقه خود همگام با جنبشی جمعی صورت می گیرد.

-2-2 پیشینه ادبیات حق زنانه به فضاهای شهری

از دهه 1960 میلادی به بعد در پی انتقادهای فراوان به شهرسازی مدرن، جنسیت و شهر و جنسیت و فضا به یک گفتمان مهم در عرصه شهرسازی تبدیل شد و از دهه 1980 به بعد در متن جنبش زنان موج جدیدی تحت عنوان فمنیسم شهری شکل گرفت که از آن به عنوان "اهمیت فضاهای جنسیتی برای جنبش زنان و برنامه ریزی" یاد میشود. فضاهای جنسیتی شهری برای قلمروی عمومی بسیار مهم اند زیرا آنها به زنان هویتی خارج از خانه و خانواده می بخشند و برای آنها یک فضای امن را فراهم می کنند.

در نگاه وی بر خالف تفکیک جنسیتی اجباری که گرایش به تقلیل دادن دسترسی زنان به قلمروی عمومی دارد،تفکیک جنسیتی اختیاری در مقیاس شهری میتواند دسترسی زنان به قلمروی عمومی را افزایش دهد.اسپین معتقد است، به دنبال تبیین رابطه میان جنسیت و فضا و مناسبات قدرت است و اینکه در پی یافتن اینکه چگونه مناسبات قدرت،خود را در فضا تثبیت میکند.الیزابت ویلسون حقیقت است که شکل شهرهای معاصر چگونه توسط فرضیاتی ناآشکار درباره زنان،نقش آنها و جایگاهشان در فضاهای شهری شکل گرفته است.او برنامهریزی شهری در قرن نوزدهم را مبارزهای سازمان یافته برای حذف زنان،کودکان،طبقات کارگر و فقرا میداند.

تنزل مقام اجتماعی زنان در جامعه درست مقارن بود با شکست کمون طایفه ی مادرسالارانه و جایگزینی آن توسط تقسیم طبقاتی جامعه با نهادهای خانواده پدرسالارانه، مالکیت خصوصی و قدرت دولتی منتج از آن.

-2-2 ادبیات نظری

-1-2-2ادبیات مرتبط با کالایی شدن

محمد مالجو در همایشی با موضوع »کالایی شدن، سرمایه مالی و هنر« مفهوم کالا ، کالایی شدن و خاستگاه آن را تفسیر نموده است. اون بیان می کند که در سال های اخیر علی الخصوص چهار دهه گذشته، سپهرهای گوناگون حیات اجتماعی در معرض پدیده ی کالایی شدن قرار گرفته اند. پرسشی که درصدد ارائه پاسخ به آن باید برآمد این است که موتور محرک این موج کالایی شدنخصوصاً دراین چهار دهه گذشته و به طور کلی همپای حیات نظام سرمایه داری در اقصی نقاط جهان چیست؟ او بیان می کند شاید تصور عمومی بر این باشد که هر محصولی کالاست اما چنین نیست. هر چه که تولید میشود کالا نیست. بسیاری از چیزها تولید شده اما ضرورتا ماهیت کالایی ندارند.

کالا با متاع و محصول و این بخش از پژوهش مقاله برگرفته از سخنرانی محمد مالجو با موضوع "خواستگاه کالایی شدن" از پنجمین نشست هفتگی مجموعه برنامه های »یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ« مورخ 19 آبان ماه 1392 با موضوع »کالایی شدن، سرمایه مالی و هنر« در مرکز مشارکت های مردمی شهرداری تهران با حضور آقایان محمد مالجو - پژوهشگر مستقل اقتصادی - و پرویز صداقت - پژوهشگر مستقل اقتصادی - است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید