بخشی از مقاله

چکیده

ابوالنر عمیدالدین اسعد ابزری، از نامآوران علمی وادبی سدههای ششم و هفتم هجری است؛ نام وی با رسودن قصیده حبسیة اشکنوانیه در روزهای پایانی عمر خود در قلعه اشکنوان فارس، در تاریخ ادب و سیاست جاودانه گشته است؛ ابزری نزدیک به سه دهه وزارت سعدبن زنگی از اتابکان فارس را بر عهده داشته و به علت دارا بودن مقام بلند ادبی و مهارت بالمنازع درعرصههای شعر و نگارش و ترسل به فارسی و عربی، عمدة احکام و فرمانهای حکومتی سعد زنگی به قلم او بوده است

عمیدالدین در تاریخ ادبیات، از شاعران و ادیبان دو زبانه به شاار میرود و به سبب شهرت قصیده مهزیة اشکنوانیه او و تعداد درخور توجه رشوح آن, باید نام او را در عداد شخصیتهای تاثریگذار عرصة ادب عربی به شاار آورد. نوشتة پیش رو به هبانة درآمدی بر تصحیح و نر یکی از رشوح نو پدید قصیدة مزبور به قلم حاج مالحممدباقر بیدگلی، به معرفی شخصیت علمی و ادبی او و حتلیل قصیدة مزبور میپردازد.

مقدمه

در تاریخ ادب فارسی دو تن با نام عمید اسعد شهره گشتهاند و اساس شهرت هر کدام از آنان یک اتفاق بوده است؛ یکی عمید اسعد پیشکار امیر چغانیان - شفق 1369ش، ص - 68 فخرالدوله ابوالمظفر احمد بن محمد از آل محتاج - عروضی سمرقندی, بیتا, تعلیقات قزوینی، ص - 165 یا به تعبیر صاحب چهار مقاله، کدخدای امیر - عروضی، همان، ص - 37 که چون در سال 381 ق - فروزانفر 1386ش، ص - 184

راهگشای باریابی فرخی سیستانی شاعر مدیحهسرای سدة چهارم به دربار امیر چغانیان شد هر کجا نامی از این شاعر و قصیدة معروف «با کاروان ُحّله »... یا قصیدة داغگاه فرخی به میان میآید به ناچار از عمید اسعد و شعرشناسی او سخن میرود و البته مدایح فاخر فرخی را - که به پاس دریافت آن مایه خدمت, در شأن عمید اسعد سروده و از عوامل عمدة اشتهار وی در منابع تاریخی و ادبی گشته است - نباید از نظر دور داشت ؛ دومین نفر که محور اصلی سخن در این مقالت است و نزدیک به دو قرن و نیم پس از آن عمید اسعد بوده، عمید اسعد ابزری است که اینک به تفصیل در باره اش سخن می گوییم.

نام و نسبت:

ابو نصر عمیدالدین اسعد بن نصر انصاری ابزری فالی - موسوی بجنوردی 1384 ش ج 1 ص 133 و آل داوود 1368 ج 2 ص . - 574 صاحب ریحانةاالدب نام او را به تردید، «اسد» یا « اسعد» و نام پدرش را به صراحت، سعد انصاری و ملقّب به عمیدالدین آورده است - مدرس تبریزی 1369 ش ج 1 ص - 70؛نخستین شارح قصیدة اشکنوانیه، قطب الدین محمد سیرافی فالی م 712 ه در مقدمة شرح خود آورده است: عمیدالحق و الدین اسعد بن نصر الفارسی االنصاری - جنید شیرازی 1366 ش تعلیقات ص - 518؛ چنانکه در شیرازنامه نگاشته نیمة نخست سدة هشتم نیز از او با عنوان خواجه عمیدالدین ابونصر فارسی - زرکوب شیرازی 1389 ش ص - 146 یاد شده است؛

در دستورالوزراء و حبیب السیر, عمیدالدین ابونصر اسعد آمده و در مرآت االدوار از آثار سدة دهم ه بر خااف گزارش تمامی مورخان و تراجم نگاران، عمیدالدین ابی نصر بن اسعد - الری 1393 ش ج 1 ص - 583 ذکر شده است. از کتاب تلخیص مجمع االلقاب نوشته عبدالرزاق بن احمد بغدادی معروف به ابن الفوطی م 723 ق نقل است که وی را عمیدالملک ابوغانم ابوالمظفر اسعد بن نصر بن ابی غانم جهشیاری ابن ابی شجاع بن الحسین بن فرخان االنصاری الفالی وزیر فارس خوانده است - جنید شیرازی همان تعلیقات ص  - 521؛ در شدّ االزار و ترجمة آن هزار مزار «عمیدالدین ابونصر ابزری» آمده است.

اینکه ابن الفوطی لقب او را عمیدالملک خوانده است منافاتی با لقب اصلی او عمیدالدین ندارد؛ چه ممکن است عمیدالملک لقب دولتی او بوده باشد که مانند آن در تاریخ فراوان دیده میشود؛ اما اینکه وی را فالی خواندهاند برابر گزارش ابن الفوطی وی در آغاز تحصیل دانش در جایی معروف به رباط دشت در فال ساکن بوده است.

فال، شامل شهر و ناحیهای است در شرق سیراف واقع در شمال شرقی خلیج فارس که امروزه به «گله دار» شهره گشته است. - سمسار 1357 ش ص 243 و چکنگی 1387 ش ص - 110 با این همه، عموم منابع تاریخی که از وی سخن گفتهاند او را ابزری یا افزری خواندهاند و افزر جایی در شمال شرقی بلوک فال است که چنانکه گفته شد در جنوب شیراز و نزدیک خلیج فارس است.

زادبوم:

همان طور که از نسبت افزری روشن است، زادگاه عمیدالدین در ابزر = افزر در فارس بوده است. اصطخری - م346 ه - در جایی که از کهندژهای ناحیة فارس نام برده، در کنار نام بلوکهای قیر و کارزین که دارای دژهای باستانیاند گفته است: و ابزر لها قهندز و ربض - اصطخری بی تا ص - 116 یعنی بلوک ابزر قلعهای قدیمی و دامنهای صحرایی در پیرامون دارد. ابن حوقل نیز که کتابش را در نیمة دوم سدة چهارم ه به نگارش در آورده، از این نام در ناحیة فارس فراوان یاد کرده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید