بخشی از مقاله

چکیده

در اتصاف مفهوم هویت به شهر ، آنچه بحثی مستقل و مستوفایی را طلب می کند، پرسمانی تبعی از کالبد شهر و هویت است ، چنانچه طرح مساله ای را بوجود می آورد که هویت شهر تابع کالبد است یا کالبد تابع هویت شهر ؟

مقاله با اشاره مختصری به تعاریف در ارتباط با هویت ، به واکاوی این پرسش بنیادین با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی پرداخته و با رویکردی استدلالی، استنتاجی مقوله بیان شده را واکاوی میکند. نتایج مقاله نشان از آن دارد که هویت شهر ، حالتی ذاتی و دروندادی داشته که برکالبد شهر تاثیر می گذار د، لذا سیمای کالبدی شهرهای وابسته به یک فرهنگ و جهان بینی خاص را از فرهنگ و ساختار اجتماعی دیگر متمایز می کند.

در واقع در بستر جریان ی دوسویه هویت کالبد شهر شکل می گیرد و پس از شکلگیری، کالبد شهر موجود ، باعث استمرار تحولات و بالتبع تغییراتی پویا در مفاهیم و مولفههای هویتی یک سرزمین در بستر تعاملاتی دوسویه می شود.

.1 مقدمه

بکارگیری تعابیری مانند من ، خود، شخصیت و مانند آنها - جعفری, - 1375 بیانگر آن است که برای انسان اعم از فرد و اجتماع موضوعی به نام هویت مطرح است که جملگی متعلقات و وابستگی ها و فعالیت های انسان به آن مربوط می شود . مروری بر مفاهیم مرتبط با هویت نشان می دهد ک ه توجه به هویت ، هم جنبه معنوی و غیر مادی و هم جنبه مادی و کالبدی دارد . جنبه های مختلف هویت نمی تواند منفک و منتزع و مستقل از یکدیگر مطرح شود ، و هر کدام از آنها بر دیگری تاثیر دارند ، مضافا این که نه تنها هر شیء واجد هویتی است ، بلکه این هویت به صفاتی متصف ا ست که این صفات حاصل عمل آن شیء و معرف ویژگی های معنوی آن هویت میباشد که در ظاهر و کالبد تجلی یافته است

از سویی دیگر محیط - اعم از شرایط کالبدی، معنایی و معنوی چرا که محیط مفهومی فراتر از کالبد دارد - عامل مهمی در احرازهویتی خاص برای انسان است . محیط از آن جهت که تجلی کالبدی باورها و ارزش های فرهنگی جامعه است می تواند در احساس هویت و یا بی هویتی، تاثیر گذار باشد .براستی در تعامل موجود و مکنون بین کالبد شهر و مفهوم هویت ، رابطه دوسویه موجود چگونه است و چه مراتبی دارد؟

در واقع این تعامل دوگانه، چگونه و با چه ابزاری خود را در شهر به تجسیم و تصویر در میآورد؟ در طول تاریخ ، انسان هویتساز متوجه به یک نقطه، یک کانون و یک مرجع بوده است تا اینکه در دوران مدرن در پی رویکردی انسان محور 1 کانون توجه از ذات پروردگار به انسان معطوف می شود و دوران پست مدرن ، تکثر موجود در روایت های انسانی ساحتی چند قطبی برای هنر ، فرهنگ و خاصه معماری و شهرسازی رقم می زند

به راستی در چنین فرایندی آیا کالبد شهر ، عین هویت است یا عارض بر هویت و فرهنگ؟ طرح چنین پرسشی است که در مقاله حاضر ، ضرورت پرداختن به بحث را لازم می کند و در واقع التزامی بر آن به شمار می رود .در ادامه به طرح فرضهای مقاله و رد و ارجاع آنها با رویکردی استدلالی و شبه استدلالی پرداخته و نتیجه گیری لازم در این باره ارائه میشود.

.2 روش تحقیق

روش تحقیق مقاله کیفی و توصیفی -تحلیلی است و با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی و واکاوی مفهومی هویت درشهرسازی و تدوین مولفه های کالبدی آن میپردازد .بر این اساس در بستر رویکردی استدلالی و استنتاجی به این مفهوم پرداخته است که در راستای شناسایی این مفهوم بوده است . در قسمت اول ، نوعی روش استدلال منطقی 2 وجود دارد که به طرح این مساله پاسخ می دهد که ایا کالبد تابع هویت است یا هویت تابع کالبد می شود؟

استدلال و شبه استدلال در این مرحله راه را برای بیان نوعی روش استدلالی توصیفی می گشاید و امکان بازبینی و واکاوی مفهوم هویت را در مواجهه با کالبد ش هر فراهم می آورد . سپس با روش استدلال منطقی به گمانه زنی درباره هویت کالبدی شهر و استخراج دیاگرام و نمودارهای مربوط ، پرداخته می شود . به عبارت دیگر، چندگانگی روشهای کنترل و استنتاج، و نوع نتایج حاصله در نظامی مقایسهای تطبیقی مورد بررسی قرار میگیرد .

.3 اهداف

. هدف کلی تعامل هویت شهر با کالبد شهر میباشد که در صورتی امکان بازخوانی و روایت می یابد که ارزش های نمادین فرهنگی و اجتماعی شهروندان مورد وقوف و آگاهی قرار گیرند در غیر این صورت نوعی نا همخوانی در شهر دیده میشود.

. تعامل هویت و فرهنگ

. تاثیر علوم بر شهرسازی

.4 مفهوم هویت شهر

.4,1 هویت و فرهنگ : بازخوانی مفهوم

فرهنگ را می توان مجموعه ای پیچیده از دانش ها، باورها، هنر و آداب و رسوم یک جامعه دانست که مبتنی بر ارزشهایی است که گروهی بر آن پایبندی دارند و در ساختار اجتماعی از آن پیروی می کنند

فرهنگ، نظام های نمادین ی از گنجینه های شناختی یک اجتماع است که توسط نسل های پیشین استوار گر دید است تا امروز را در دسترس فردی از آن اجتماع قرار دهد

هویت نیز الگوهای رفتاری منحصر بفردی است که سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است  لذا برای مردمی که از زمینه فرهنگی دیگری هستند، بیگانه مینماید

هویت، خاص ذات احدیت است و مراد از ذات ، آن امر ثابت است و در مقابل غیریت، مطرح می شود - داوری اردکانی، 1375 ، ص. - 19 بر این اساس خویشتن شناسی را می توان گامی اساسی در راستای هویت سازی فرهنگی بحساب آورد، هویتی که فرآیند معناسازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی است که بر دیگر منابع معنایی الویت دارد . معماری را نیز باید مدلی از تاریخ و گذشته دانست که نمایانگر فرهنگ و ساخت اجتماعی یک قوم فرهنگ یا نژاد خاص است که در بستری کالبدی و فضایی خود را می نمایاند .این مهم با ذکر این نکته ادراک می شود که با حرکت در فضاهای سنتی ابنیه و شهرسازی کهن ایرانی، شوری خودبانی و صیانتی نفسانی، بر انسان حاکم می شود که در قالب شاد ابی و سرزندگی فضایی خود را می نمایاند و ب ه تعبیر لینچ، سیمای شهر را رقم میزند که به دیده میآید، به ذهن سپرده میشود و سبب شادی و انبساط خاطر میگردد 

هویت فرهنگی معماری را همان ارزش هایی رقم می زند که تنها در بستر ابنیه سنتی ادراک می شود، چرا که معماری به آن دلیل شکل می گیرد تا ارزشها را در خویش بپروراند و صورتی کالبدی بر آنها متصور شود که اگر چنین نبود و معماری سنتی ایرانی فاقد ارزش می نمود، معماری ابنیه کهن چیزی بیشتر از مشتی خشت و خاک نمی نمود .هنر ایرانی ، هنری سرشار از نبوغ اصیل ایرانی است و قومی که چنین هنری را بوجود می آورد، باید غریزه و نبوغی از آن خود داشته باشد و هنرش نیز نمی تواند تنها تلفیقی از عناصر برگرفته از فرهنگهای دیگر باشد

این نکته بر این دلالت دارد که معماری و شهرسازی، واجد رسالتی است تا ارزش های کهن فرهنگی را در درون ذات خویش پاس دارد و بر این اساس عنصری هویت بخش به ساختار فرهنگی شمرده شود ، چنانچه التزام همگونی فرهنگ و معماری در آثار معماری جهان مشاهده میشود.

.4,2 ریشه شناسی فرهنگی در بی هویتی معماری

بی شک بدون شناخت یک پدیده امکان مداخله در راستای بهبود آن میسر نخواهد بود . بر این اساس ارایه هر گونه راهکاری در جهت برون رفت از بی هویتی معماری و شهرسازی تنها از طریق شناخت وضع فعلی و تطابق آن با چشم انداز آینده ممکن خواهد شد . برای این امر باید تلاش کرد تا با شناسایی وضع فعلی معماری و شهرسازی به چرایی روی دهی این وضع پرداخت و با دیدی راهبردی امکان مداخلات مطلوب در ساختار شهر و معماری را فراهم نمود تا به برون رفت از بی هویتی معماری منجر شود.

این مهم، جز از طریق نگاه همزمان به تهدیدهای ساختار موجود و تبدیل آن به فرصت های آتی ممکن نخواهد شد . شناسایی وضع معماری امروز ایران نیاز به تدقیق چندانی ندارد چرا که با نگاهی گذرا به ساختار اسفبار شهری خاصه، در شهر تهران می توان به این امر پی برد . دوران قاجاریه را دوران ظهور مکتب تهران می دانند که تداوم مکتب اصفهان را، یادآور می شود

دوران پهلوی اول - 1299 -1320 - را آغازه ای بر غرب گرایی میدانند که به ظهور سبک تهران، می انجامد . دوران پهلوی دوم - 1320 - 1357 - غربگرایی به شیفتگی و غربزدگی تبدیل می شود و معماری و شهرسازی چنان نزول می کند که الگوی تهران شکل می گیرد .سیاستهای دوران پهلوی در هویت زدایی و ترویج فرهنگ غربی نیز بخشی از نگرشی است که سعی داشت تا با جایگزینی ضد ارزشها و پوچ انگاری فرهنگ و ارزش های متعالی به جایگزینی فرهنگ مادی بپردازد و بی هویتی را حاصل گرداند

دنیای غرب نیز بر آن بود تا در راستای اهداف استعماری خویش به بهره گیری از منابع مالی و طبیعی و تبدیل ایران به بازارمصرفی بپردازد و عمده ترین مانع را فرهنگ سنتی می دید

بر این اساس ارزشها را دیگرگونه جلوه داد که از جمله آن می توان به سیاست کشف حجاب، اشاره کرد که در سند شماره 90 نمره 38 اسناد واقعه کشف حجاب مشهود است 

در هر حال این استحاله فرهنگی، بازتابی در ساختار شهری داشت و به طبعش، نوعی غرب زدگی در ساخت فرهنگی معماری حاصل آمد که بی هویتی خاصی را بوجود آورد . در باب چرایی بی هویتی معماری و شهرسازی، میبایست به برخی مفاهیم اشاره کرد که در جدول شماره 1 به اختصار به آن اشاره می شود.

جدول 1: مفاهیم مرتبط با بیهویتی معماری و شهرسازی در ایران    مأخذ :نگارنده

.4,3 هویت در ساحت فلسفه و منطق

این همانی در منطق یکی از سه اصل بنیادینی بشمار می رود که نمایش متعارف ان به صورت X=Y یا A=a است . در فلسفه نیز این همانی یکی از پندارهای بنیادی تفک ر است . این مفهوم یا به مطابقت تام و تمام شیء با شیء دیگر در عین تمایز آندو از یکدیگر اطلاق می شود که با وجود عروض تغییر در آن به حال وحدت باقی مانده است .

ابن سینا می گوید : این هم انی اتحاد در وضع دو شیء است به نحوی که این وضع یکی از اقسام اتحاد را بین دو شی ء برقرار می کند . این وحدت در کیف - مشابهت - , اتحاد در کم - مساوات - ، اتحاد در جنس - مجانس - ، اتحاد در نوع - مشارکت - ، اتحاد در وضع اجزاء - موازات - ، و اتحاد در اطراف - مطابقت - است .در منطق اسلامی نیز این م همانی در جایگاه مهمی قرار دارد و در ارتباط با مساله حمل مطرح می شود . در منطق حمل به معنای اینهمانی در هستی است و به وسیله حمل رابطه بین اشیاء تشخیص داده میشود

.4,4 مفاهیم هویت از دیدگاه روانشناسی

در حوزه روانشناسی یکی از مشخصات شخصیت را احساس هویت می دانند و آن عبارت است از احسا سی که انسانی نسبت به استمرار حیات روانی خود دارد و یگانگی و وحدتی که در تقابل اوضاع و احوال متغیر خارج همواره در حالات روانی خود حس میکند .این ثبات یکی از خصایص هویت شخصیت انسانی است . بطور کلی در میان معرفت های بشری یکی از وجوه تاثیر گذار بر س احت شهرسازی مقوله روانشناسی است . هویت در واقع همان چیزی است که شخص به آن آگاهی دارد . دو نوع نظریه در این رابطه قابل ذکر است

-هویت چیزی نیست که در نتیجه تداوم کنش های اجتماعی به وی تفویض شده باشد بلکه چیزی است که فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند و در فعالیتهای بازتابی خود نشان دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید