بخشی از مقاله
بیان موضوع:
در سال ٢٠٠٧ انستیتو تاریخ آکادمی علوم ﲨهوری آذرباﳚان اطلسی تارﳜی منتشر کرده است که در آن نقشه قلمرو دولت صفویه - ص ٢٧-٢٨-٢٩-٣٠ - به نام »قلمرو آذرباﳚان در زمان صفویه« نوشته شده است. در حالی که در کتابچه اطلس تاریخ آذرباﳚان که توسط بنیاد دائره اﳌعارف ﲨهوری آذرباﳚان در سال ۴١٩٩ در باکو چاپ شده، این قلمرو - ص ١٧ - » دولت صفویه« نام گذاری شده است - و نه آذرباﳚان - . هم چنﲔ در دوره شوروی نیز در اطلس جغرافیایی آذرباﳚان که به زبان روسی در سال ۴۶١٩ در مسکو- باکو منتشر شده - ص ٢٠٨ - ، قلمرو دولت صفوی به عنوان »دولت صفوی« نوشته شده است.
روند چاپ این نقشه های ﳎعول در سال ٢٠٠٧ نشان می دهد که جریانی سیاسی در ﲨهوری آذرباﳚان قصد ان دارد که با حرکاتی برنامه ریزی شده نوعی از ﲢریف در نامها و قلمروهای جغرافیایی را بوجود آورد و به مقاصد سیاسی خود دست یابد. مصادره بزرگان علم و ادب هم چون خاقانی شﲑوانی، نظامی گنجوی و انتصاب آنان به ملت آذرباﳚان از مدﲥا پیش صورت گرفته است. این رویه ای است که از ترکها در صادره شخصیت مولانا تقلید می شود. در دائره اﳌعارفهای متعدد به زباهنای خارجی نیز آذریها کوشش کرده اند و آذرباﳚان را سرزمینی باستانی معرفی کرده اند که فقط ﲞش کوچکی از آن در ﴰال به اسقلال رسیده و ﲞش بزرگ آن در جنوب رود ارس در اشغال ایران باقی مانده است.
سوال اصلی این مقاله این است که هدف مقامات آذرباﳚان از ﲢریف نامهای جغرافیایی چیست؟ مقامات و دوایر رﲰی و ذی ربط ﲨهوری اسلامی ایران تا کنون چه اقداماتی در این مورد اﳒام داده اند؟ نقش سازماهنای ذی ربط کدام است؟ چه باید کرد؟روش ﲢقیق در این پژوهش توصیفی - ﲢلیلی با استفاده از منابع کتاﲞانه ای و کتاﲠا و اسناد به زباهنای فارسی، آذری، روسی، انگلیسی و ترکی اﳒام گرفته است.فرضیه این ﲢقیق عبارت است از:
- ﲨهوری آذرباﳚان از نظر تارﳜی ﲞشی از قلمرو ایران زمﲔ بوده و برای فرار از این واقعیت به جعل نام تارﳜی »آذرباﳚان« در قلمرو سیاسی خود که در طولتاریخ نام آذرباﳚان نداشته، اقدام کرده است.
- ﲨهوری آذرباﳚان برای تکمیل فرایند ملت سازی و تشکیل دولت ملی، در راستای تدوین اندیشه سیاسی دولت اقدام به جعل و ﲢریف تاریخ کرده و برای پیش گﲑی از اقدامات دولت ایران، ﲥدیدات امنیت ملی ایران را با توسعه اندیشه پان ترکیسم و وحدت دو آذرباﳚان دنبال می کند.
چگونگی شکل گﲑی ﲨهوری آذرباﳚان
پس از فروپاشی امپراتوري روسیه تزاري در اثر بروز انقلاب سرخ اکتﱪ ١٩١٧ ، و اﳚاد خلأ قدرت در قفقاز جنوبی ، در این منطقه سه ﲨهوري گرجستان از سوي منشویکها، ارمنستان از سوي داشناآها و آذرباﳚان از سوي حزب مساواﲥا - در قلمرو آنونی هر یک از سه ﲨهوري - در این منطقه تأسیس شد. هنگامی آه در قلمرو آنونی ﲨهوري آذرباﳚان ، »ﲨهوري دمکراتیک آذرباﳚان« هم نام با ایالت تارﳜی ایران - آذرباﳚان - تأسیس شد، در آن زمان لازم بود ایران نس بت به نامگذاري این واحد سیاسی از طریق جامعه ملل اعﱰاض می آرد زیرا تا آن موقع در آن سوي رود ارس هیچ قلمرو جغرافیایی به نام » آذرباﳚان « وجود نداشت و این نامگذاري از سوي ﳏافلی صورت می گرفت آه نیات توسعه طلبانه نسبت به جنوب داشتند.
مطبوعات و شخصیتهاي ملی ایران در جراید آن زمان نسبت به این نامگذاري سیاسی و ﳎعول اعﱰاض آردند. دولت آن زمان ایران اگرچه به این مورد اعﱰاض آرد وﱄ شرایط آن روز جهان به گونه اي نبود آه به این مورد رسیدگی شود.در ٢٨ می سال ١٩٢٠ سپاه یازدهم ارتش سرخ روسیه شوروي که قلمرو روسیه تزاری را قلمرو خود می دانست، اراضی ﲨهوري یاد شده را اشغال و در آن حکومت شوروي تأسیس آرد و نام »ﲨهوري شوروي سوسیالیسﱵ آذرباﳚان« بر آن هناد. این بار بلشویکها نیز در طمع گسﱰش اراضی و قلمرو نفوذ خود به فکر استفاده از نام آذرباﳚان بر آمدند تا بتوانند در فرصتهاي مناسب از این موضوع براي نیل به اهداف خود استفاده آنند.
زیرا آنان به خوبی می دانستند آه ﳘچون امپراتوري روسیه تزاري از نظر ژئواسﱰاتژي ضعف دارند و باید با دستکاري در قلمروهاي ژئوپلیتیکی ﳘسایه این نقیصه را بر ط رف آرده و به آﲠاي گرم در جنوب دسﱰسی داشته باشند.پس از تشکیل ﲨهوري شوروي آذرباﳚان ، در سال ۴١٩٢ براساس تصمیم حزب آمونیست شوروي در قسمت آوهستانی ولایت آهن قره باغ آه بیشﱰ ساآنان آن را ارامنه تشکیل می دادند، استانی خودﳐتار به نام » قره باغ آوهستانی« - به زبان روسی »ناگورنو آاراباخ - « تأسیسشد.باید دانست آه در آن دوره بﲔ این مناطق در جنوب روسیه تزاري مرز بﲔ ایالات و ولایات و حﱵ بعد از فروپاشی امپراتوري روسیه توسط بلشویکها در ١٩١٧، مرزهاي داخلی بود نه مرزهاي بﲔ اﳌللی. بنابراین بﲔ آهنا ﲢدید حدود و نقشه برداري اﳒام نشده بود.
حﱵ در دورة شوروي مرزهاي بﲔ ﲨهوریها فقط با توافق فیمابﲔ تنظیم و ترسیم شده بود و از نظر حقوق و روابط بﲔ اﳌللی - ﲜز مرز ﲨهوریهاي حاشیه خارجی قلمرو اﲢاد شوروي آه با آشورهاي دیگر هم مرز بودند - مورد شناسایی قرار نگرفته بود.در سال ١٩١٨ مساواتی هاي آذرباﳚان به رهﱪي ﳏمد امﲔ رسول زاده آه ﲢت تأثﲑ ایده هاي پان تورآیسﱵ بود، براي قلمروي آه در اثر سقوط امپراتوري روسیه در قلمرو خانات سابق واقع در ﴰال رود ارس - منطقه اي آه در طول تاریخ ، از ساسانیان تا ﲪله اعراب و از صفویه تا اواخر قاجاریه ، به تناوب ﲢت سیطرة دولت ایران بود و جزو قلمرو سیاسی و فرهنگی و ﲤدنی ایران ﴰرده می شد - بدست گرفته بود، براي مقاصد توسعه طلبانه ترآها جهت ادغام ایالت تارﳜی آذرباﳚان به این قلمرو، با توجه به یگانگی زبانی ، مذهﱯ و فرهنگی مردمان دو سوي رود ارس ، نام »ﲨهوري خلق آذرباﳚان« هناد.
نام آذرباﳚان در طول تاریخ به سرزمینهاي جنوبی رود ارس اطلاق می شده است. در این زمینه آه نام آذرباﳚان به قلمروي گفته می شده آه در جنوب رود ارس قرار داشته و دارد . منابع تارﳜی و جغرافیایی بسیاري وجود دارد آه ثابت می آند نام آذرباﳚان براي ﴰال رود ارس ساختگی و ﳎعول است و براي مقاصد سیاسی برگزیده شده است. در هیچیک از آثار علمی ، سیاسی ، ادبی و فرهنگی قفقاز آه قبل از ساﳍاي ١٩١٨ چاپ شده است ، به قلمرو آنونی ﲨهوري آذرباﳚان »آذرباﳚان « گفته نشده است و بکار بردن این نام بیشﱰ براي مقاصد توسعه طلبانه عده اي پان ترآیست بوده آه با ﲪایت امپراتوري عثمانی و بعدها ترآیه ، تصمیم دارند به ایدة »توران بزرگ« یا » توران زمﲔ« عینیت ﲞشیده و جهان ترك را گسﱰش دهند . اما واقعیت تاریخ اسطوره اي آن است آه توران هم سرزمﲔ ایرانی است آه بر اساس شاهنامه فریدون شاهنشاه آیانی در تقسیم جهان بﲔ فرزندانش سرزمیﲏ را آه در ﴰال شرقی قلمرو پادشاهی خویش بود به تور داد آه آن را »توران زمﲔ« نامیدند و سرزمﲔ ایرج را »ایران زمﲔ .«پس از شکست »ﲨهوري خلق آذرباﳚان« در سال ١٩٢٠ و اشغال قلمرو قفقاز توسط ارتش سرخ روسیه و فرار سران