بخشی از مقاله
چکیده:
امروزه دیگر شهر را فقط اجتماع و استقرار انسان ها در محیطی با تعاریفی جغرافیایی،عددی،کمی و کارکردی نمی دانند بلکه همانگونه که خانه دیگر نه ماشینی برای زندگی بلکه باید جلوه گاه تأمین نیازهای جسمی ،روحی و فکری انسان باشد ،شهر نیز باید صحنه حضور ،تعاملات اجتماعی و بستر دیدار و مکاشفه انسان در فضا باشد . در این میان خیابان که از مهمترین تجلیات فضای شهری می باشد امروزه به علت سلطه اتوموبیل و کاهش نقش حرکت پیاده در آن،از وظیفه اثر گذارسابق خود در تقویت ادراک شهروندان و حس تعلق به فضا بازمانده است.
در این مقاله سعی شده تا ضمن بررسی مفاهیم سیما و منظر شهری و نقش آنها در ارتقای ادراک محیط وحس تعلق به مکان ,راهکارهای تقویت این مفاهیم در محدوده بافت تجاری خیابان پاسداران سنندج که از مهمترین فضاهای پرتراکمِ حضور شهروندان می باشد مورد مطالعه قرار می گیرد و تلاش گردیده تا با رویکردی توصیفی - تحلیلی و طرح مبانی نظری در انسجام با موضوع ، پیشنهاداتی جهت حصول به نتیجه ای کاربردی جهت بالفعل کردن پتانسیل های بالقوه این فضا ارایه و نقشی فراتر از خیابانی سواره رو در برای آن قائل شد.
.1مقدمه :
شهرسنندج به علت وجود ویژگی هایی از قبیل مرکزیت استان،مهمترین شهر مناطق کردنشین،واقع شدن در مسیری ترانزیتی و گردشگری و نیز برخورداری از هویتی فرهنگی تاریخی و اجتماعی از شهرهای شاخص غرب کشور بوده که همین عوامل و جاذبه ها چهره ای خاص به فضای کالبدی آن از لحاظ کیفیت ، کمیت و پویایی تجمع شهروندان و گردشگران در فضاهی اجتماعی ، فرهنگی و اجتماعی آن بخشیده است و در این میان خیابان پاسداران با توجه به عملکردها و کارکردهای تحت پوشش و ساختار فضایی ، هویتی و اجتماعی خود از مهمترین مکان های تجلی بخش مطالب فوق الذکر در خصوص این شهر می باشد که با توجه به کارکرد های متنوع آن در طول مسیر خود صحنه حضور پر تراکم شهروندان می باشد که نظر به اهمیت ساماندهی منظر و سیمای این مکانهای تجمع به منظور کیفیت بخشی و تقویت ادراک و حس تعلق شهروندان به آنها در این پژوهش سعی گردیده تا با مطالعه ویژگی های کالبدی در محدوده تجاری این خیابان چگونگی نیل به این هدف را بررسی نمود .
اصلی ترین هدف از این پژوهش دستیابی به مبانی نظری منسجمی در خصوص سیما و منظر ، مردم وار کردن فضاهای شهری و زمینه سازی حضور وادراک مکان توسط انسان و کیفیت بخشی به سکونت اجتماعی او با تأکید بر خیابان پاسداران می باشد چراکه جنبه اجتماعی شهر از مهمترین ساحت های آن می باشد که متأسفانه تحت الشعاع نگرش های کمی و صرفاً فنی جلوه ای کمرنگ یا و بعضاً بی اثر دارد.
در حالی که در میان تمامی تعاریف گوناگون و متعددی که برای شهر ذکر شده است بسیاری از آنها به جنبه های عمومی بودن و نیز تنوع و تکثر پدیده ها در شهر می پردازند که صریحاً، اهمیت اجتماعی شهر را بازگو می کنند ،کوین لینچ شهر را تنها عاملی می داند که هر روز ملیونها نفر از هر طبقه و با هر روحیه ای آن را مشاهده می کنند [1]؛ لویی کان نیز در خصوص تنوع و تکثر موجود در شهر آن را مکانی می داند که پسر بچه ای خردسال هنگام قدم برداشتن در آن چیزهایی را مشاهده می کند که با او از آنچه که در سراسر زندگی آتی خود خواستار آن است سخن می گویند[2]که این تعریف جنبه دیداری شهر را نیز بازگو میکند.
امروزه دیگر برای حل مسائل شهری فقط به وجود متخصصان رشته هایی مانند برنامه ریزی شهری ،اقتصاد ،ترافیک ، حقوق ، علوم اجتماعی بسنده نمی شود بلکه نیاز به مهارت های جدید مانند روانشناسی ،انسان شناسی و حتی نژاد شناسی احساس می گردد همانگونه که تقابل و تعامل میان انسان و محیط - فضای شهری - در شاخه روانشناسی محیطی مورد بررسی قرار می گیردکه نشان دهنده ارتباط مستقیم رفتار با ابعاد محیطی می باشد ؛ذکر جمله ای از وینستون چرچیل بی مناسبت به بحث نیست که گفته بود »: ما ساختمانها را شکل می دهیم و سپس آنها ما را شکل می دهند [4] « لذا با عنایت به این مطالب اهمیت و لزوم ساماندهی و مناسب سازی محیط های شهری آنگونه که ادراک آن برای عموم منجر به تعلق خاطر به مکان و هویت بخشی به فضا شود بیشتر مشخص می شود .
از آنجا که هرگونه موفقیت دربرنامه های شهرسازانه به غیر از حل مسائل کالبدی، ارتباط تنگاتنگی با کیفیت بخشی به ادراک شهروندان از عینیت شهر و تصور و ذهنیت آنها از فضای شهری دارد لذا بدون توجه به کیفیاتی چون سیما و منظر شهری هیچ گونه توفیقی در تقابل مطلوب میان انسان و فضا حاصل نمی شود که درادامه ضمن تعریف این دو اصطلاح، شناخت و تحلیل کالبدی محدوده مورد مطالعه به همراه مبانی نظری در رابطه با موضوع و نیز راهکار پیشنهادی به منظور کیفیت بخشی به سیما و منظر شهری در این فضا ارایه می گردد.
.2منظر شهر و سیمای شهر:
منظر شهری به عنوان مفهومی از شهر که توسط شهروندان و بر اساس تجربه آنها از مکان پدید می آید پدیده سیالی است که با شناخت تجربه ساکنان از فضای شهر شکل می گیرد و مهمترین نقش آن فراهم آوردن امکان قرائت کلیت شهر به مثابه یک متن است .فهم منظر شهری به مانند نظامی از نشانه ها که قادر به پیام رسانی در زمینه های گوناگون باشد امکان قرائت و خوانش متن شهر و کشف یا تأویل معانی آن را فراهم می سازد[5]
لذا طبق این تعریف، در مدیریت و ساماندهی منظرشهر، باید آن را از چشم ساکنین و مردم دید نه طراحان ؛ بنابراین در قالب یک تعریف کلی می توان اظهار داشت که منظر شهری مجموعه عناصر و کیفیات محیطی از سازمان بصری شهر است که در زمان و مکان توسط ناظر تجربه می شود .نظر به تعاریفی که از طراحی شهری ارایه شد باید گفت که منظر شهری به نوعی بازتاب و نمود عینی و ذهنی سازماندهی فضا است که توسط طراحی شهری تبلور یافته است که از کیفیت ادراک شهروندان از فضای شهر سخن می گوید.
در خصوص سیمای شهر نیز باید اذعان داشت که به علت خلط مباحث و وجود اشتراکات و یا بار معنایی یا کاربردی مشترک ما بین سیما و منظر شهری ، گاهاً امکان اشتباه در درک درست و تفکیک این دو اصطلاح وجود دارد آنگونه که هنوز هم در برخی مجامع داخلی سیمای شهر را با منظر شهری اشتباه تلقی می کنند در حالی که منظر شهری یک منظر عینی از شهر است که اجزای آن را عناصر ملموس و کارکردی تشکیل می دهد و در مقابل ،تصورات ، برداشت ها و ادراکات افراد و مخاطب از عناصر موجود در شهر را می توان به عنوان سیمای شهر تعریف نمود؛ از این رو سیمای شهری به معنی منظر ذهنی از شهر است که این ذهنیت از طریق ادراک و پردازش منظر عینی در ذهن انسان ایجاد می شود[6].
البته ناگفته نماند که عینی بودن منظر شهری و ذهنی بودن سیمای شهر ، مطلق نبوده چرا که هم در ادراک فضای عینی شهر - منظرشهر - ،تصورات ،خاطرات و پیش زمینه های تاریخی و ذهنی نقش دارند و هم در تصویر ذهنی فضای شهر - سیمای شهر - عینیات و آنچه که انسان از محیط عینی درک نموده است نقش بِسزایی دارند ؛به هر حال ضمن علم و آگاهی به وجود مشترکات و همپوشانی در تعاریف و کاربردهای این اصطلاحات ،در بررسی و پژوهش درمحدوده مورد مطالعه همزمان به جنبه های عینی و ذهنی در ادراک فضا پرداخته می شود.
.3 خیابان و نقش آن در سیما و منظر شهری:
خیابان که به عنوان یکی از مهمترین تجلیات فضای شهری خوانده می شود[7] سهم بسیار تأثیر گذاری در ادراک انسان از شهر دارد از آنجا که اقسام فضاهای شهری سهم مهمی از این ادراک دارند واین فضاها نیز در حقیقت بخشی از خیابان هستند لذا می توان ادعا کرد که اساساً درک ما از شهر بر اساس فهم خیابان استوار شده که از پایه های اصلی منظر شهری محسوب می شود .ناگفته نماند ادراک انسان از فضا صرفاً محدود به مولفات محدود در نظریات لینچ - راه،لبه،گره،محله و نشانه - از سیمای شهر نمی شود بلکه این ادراک وابسته به مولفه های زیادی است که حد و اهمیت یکسان ندارند.