بخشی از مقاله

چکیده

طنز به عنوان مردمی ترین و اجتماعی ترین لحن یا شیوه بیان ادبی در سه دهه انقلاب اسلامی از نظر محتوا و درون مایه راهی پر فراز و نشیب را پیموده است. این نوع ادبی متناسب با رخدادهاي سیاسی و تحولات اجتماعی و فرهنگی دستخوش دگرگونی محتوایی شده است .

این مقاله کوششی است در زمینه گونه شناسی طنزهاي فرهنگی عصر انقلاب اسلامی طی سه دهه نخست انقلاب -   1387-1357 - که نگارنده در این پژوهش رویکردي تحلیلی به طنزهاي مورد بحث داشته و به این نتیجه رسیده که در تمامی موضوعات اصلی، انتقادات فرهنگی حضوري محوري و چشمگیر داشته ا ست؛ طوري که می توان گفت طنزهاي این دوره با فرهنگ و سیاست گره خورده است .

-1   مقدمه

تاریخ دال بر این است که انقلابها ایدوئولوژي انسانها  و نگاه و تلقی آنان را نسبت به جهان، جامعه وخویشتن تغییر می دهند.     یکی از نمودهاي آن در هر جامعه اي تاثیر انقلابها و دگرگونیها ي سیاسی بر ساختار و محتواي ادبیات، فرهنگ و هنر یک ملت می باشد؛ زیرا که ادبیات یک پدیده روبنایی است و از تحولات سیاسی و اجتماعی بنیادین درون جامعه تبعیت می کند. طنز هم به عنوان یک گونه ادبی و هنري در ادوار مختلف تاریخ از رویدادهاي سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان خود تاثیر پذیرفته است.

پیروزي انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 و روي کارآمدن نظام جمهوري اسلامی، همچون انقلاب مشروطه در رشد و دگرگونی طنز تاثیر بسیار داشته است. در واقع طنز به عنوان مردمی ترین و اجتماعی ترین گونهها ي ادبی در سه دهه اخیر انقلاب اسلامی متناسب با تحولات سیاسی وفکري حرک تی پر فراز و نشیب را طی کرده است و به تناسب رخدادهاي سیاسی و شکل بندي آرایش نیروهاي اجتماعی ومیزان آزادي ها  ي مدنی موجود در جامعه دستخوش تغییر و تحول موضوعی و محتوایی شده است.

یکی از دلایل گسترش و رواج طنز در جامعه ورود آن به عرصه مطبوعات و انتقادات و چالشهایی بوده که در جامعه از سوي طنزپردازان عنوان شده است. از آن جا که در دوره مورد بحث، طنز به عنوان یکی از جذاب ترین وفراگیر ترین نوشتهها ادبی براي مخاطبان و طنزپردازان بوده است، به بالاترین درجه نقد سیاسی و اجتماعی در جامعه تبدیل شده است. از این رو، طنز  پس از انقلاب از نظر محتوا و موضوع حرکتی گسترده و رو به جلو دارد و تقریباً همه سطوح و لایههاي جامعه را تحت پوسش خود داده است.

به دلایلی طنزدر جامعه شکل گرفته و رونق می یابد که می توان به مسائل و موضوعات سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، مذهبی و فرهنگی اشاره کرد. در برخی موارد به دلایل گوناگون نمی توان به صراحت از ناهنجاريها، کاستیها ، معایب و مشکلات جامعه انتقاد کرد. یکی از این دلایل سیاست حاکم بر جامعه است. تو ضیح این که هر گاه به علت شرایط استبدادي و نبود آزادي بیان و ظرفیت انتقاد پذیري میان سیاستمداران و حاکمان زبان و قلم از جدي گفتن باز می ماند، به شیوه طنز آمیز مصائب و مشکلات و نابسامانیها ي جامعه بیان می گردد.

هم چنین ممکن است که مطلبی آن قدر فجیع باشد که پوشاندن آن بهتر از آشکار جلوه دادن آن باشد؛ از طرفی هم ادب و اخلاق، آداب و سنن و قوانین اجتماعی چنین اجازه اي نمی دهد که مسایل وموضوعاتی که داراي قبح و زشتی است، به صورت آشکار و بی پرده بیان گردد. مواقعی هم در جامعه مشکلی وجود دارد که جهت توجه بدان و رفع واصلاح آن،  بایستی به کمک ابزار طنز آن را برجسته ساخت. بنابراین؛ طنز به علت پوشیدگی ولحن و شیوه بیان آن بهترین دستمایه براي انتقاد اجتماعی جهت اصلاح و سازندگی ناهنجاريها، معایب،و مشکلات به کارگرفته می شود.

گونه شناسی طنزهاي فرهنگی این دورهاین نکته را براي ما روشن خواهد ساخت که چه مسائلی مورد توجه طنز پردازان و مردم بوده است تابانشان دادن این مسائل اهل فن و صاحب نظران را براي برطرف کردن و اصلاح آنها  یاري دهیم. زیرا که این طنزها مسائلی را به چالش می کشد که هنوز بازندگی روزمره مردم درپیوند است.

-2    طنزهاي فرهنگی

اصولاً بحث از فرهنگ و آنچه که زیر مجموعههاي آن قرار می گیرد، اعم از نهادها و مراکز فرهنگی به دلیل مشترکاتی که امور فرهنگی با دیگر حوزهها از جمله حوزههاي اخلاقی و سیاسی دارد، دربادي امر کمی دشوار به نظر می رسد. بر این اساس براي روشن شدن مطلب، پیش از آن که بخواهیم درخصوص طنزهاي فرهنگی انقلاب اسلامی بحث کنیم، نخست بر خود لازم می دانیم که تعریفی از فرهنگ و آنچه تحت لواي آن قرار می گیرد، بیان نماییم.آنگاه، بحث اصلی خود را که طنزهاي فرهنگی این دوره است، دنبال کنیم.

از فرهنگ تعاریف متعددي از سوي صاحب نظران ارائه شده است؛ اما یکی از ساده ترین تعریفی که در این خصوص می توان بیان کرد، این است که به مجموعهاي آداب و رسوم سنتها، علوم و فنون، تعلیم و تربیت، معارف، اخلاق،  باورها و عقاید، دین و مذهب و قوانین و مقررات حاکم بر یک جامعه، فرهنگ آن جامعه گویند. به عبارت ساده تر، فرهنگ مایههاي فکري و ارزشی است که رفتارهاي اختیاري و اجتماعی انسان تحت تاثیر آن قرار می گیرد. 

 از آنجا که سیاستها و خط مشی دولتمردان و حاکمان بر ارزشها و هنجارهاي موجود در یک جامعه و به طور کلی اعمال و رفتار و سرنوشت افراد تاثیر می گذارد، مسائل فرهنگی موجود در جامعه را نباید جدا از سیاست نگاه کنیم.

منظور از طنز هاي فرهنگی، آن بخش از انتقادات طنز پردازان انقلاب اسلامی است که به کژيها، کاستیها و کمبودها و به طور کلی ساز و کارها و برنامهها ي نهادها و مراکز فرهنگی را مورد چالش قرار می دهد و لبه تیز انتقاد آن به سوي مراکز تولید فرهنگ از جمله رسانهها شامل صدا و سیما، مطبوعات، سینما و مرامز علمی اعم از دانشگاهها، مدارس و دیگر واحدهاي فرهنگی مانند میراث فرهنگی، فرهنگستان و ... است.

ذکر این ن کته ضروري است که طنزهاي فرهنگی پیشینه اي در متون کلاسیک و گذشته زبان و ادبیات فارسی نداشته است. از این رو، طنزهاي فرهنگی از موضوعات کاملاً بدیع و تازه اي است که در طنزهاي این دوره مورد انتقاد و چند و چون طنزپردازان قرار گرفته است.

اکنون در این فصل از مقاله می کوشیم تاروشن سازیم، در این عصر که به عصر ارتباطات و فناوري اطلاعات موسوم است وسرعت و پیشرفت علم وتکنولوژي تمام مرزهاي سیاسی، فرهنگی و اخلاقی جوامع را درهم نوردیده است، نهادها و مراکز فرهنگی به طور کلی فرهنگ جامعه ما از دید طنزپردازان با چه معایب، کاستیها، کمبودها و ضعفهایی روبه رو است؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید