بخشی از مقاله
آنچه در این بخش شایان توجه است این است که، بیشتر اصولی که در معماری پایدار نوین در قرن بیستم مطرح شد، در معماری سنتی و قدیمی×این مرز و بوم در ا قلیم های مختلف رعایت می شد، که خود موید تاثیر صحیح فرهنگ، دین و سنت های مردم ایران بر چگونگی ساخت و ساز ومعماری در سده×های پیشین بوده است . این همان اصولی است که در عصر حاضر به فراموشی سپرده شده و با دوباره آفرینی این اصول، منطبق بامعماری معاصر، رویکرد جدیدی را در معماری معاصر ایران ایجاد خواهد نمود.
معماری بومی
معماری شاخه ای از معماری بر پایه نیاز ها و مصالح ساختمانی است که بازتاب سنت های منطقه ای است. معماری بومی در طول زمان بر اساس پیشینه محیطی، فرهنگی، فناوری و تاریخی که در آن وجود داشته تکامل یافته است. معماری بومی، با عناصر سبک طراحی، به صورت غیر اتفاقی برای اهداف زیبایی شناسانه کنار هم قرار گرفتهاند که فراتر از نیازهای ضروری ساختمان هستند. اصطلاح معماری بومی نباید با آنچه معماری سنتی گفته میشود اشتباه شود، هرچند پیوندهایی میان این دو وجود دارد.
اولین باری که نامی برای این پدیده معماری نهاده شد معماری »خودجوش« به ابداع جوزپه پاگانو بود. دکتر آدریانو آلپاگونوولو در تحلیلی از این نام این چنین می نویسد: »منظور از خودجوش، معنی تصادفی بودن آن نیست، بلکه طبیعی بودن آن است، زیرا در عرصه این عملیات هیچ چیز تصادفی نیست. به عکس در هرگونه گزینش نهایت سختگیری به عمل می آید، این برخواسته از ضرورت های معین است.ضرورت هایی که تنها حامل جنبه های مادی وعملکردی نیست.« در معماری بومی بناها با صرف حداکثر هوش و استعداد مردم آن روز و استفاده از منابع موجود در زمان و مکان خلق گشته اند و به این معناست که معماری الزامات اساسی جامعه را باساده ترین فرم پاسخ می دهد - خرم،. - 2:1393
تعریف معماری بومی از منظر چیستی و مفهوم
امروزه با هرکس درباره معماری بومی به گفتگو بنشینیم بی اختیار به ورق زدن دفتری می پردازد که سخن ها و شکل هایی ازگذشته درآن آمده و منقوش اند و همه به معماری بومی به عنوان میراثی از گذشته ها می نگرند، و حتی این شک را به خود راه نمی دهند که آنان نیز، همین امروز هم، می توانند زاینده معماری باشند حاوی آن رسته از زیبایی ها وجاذبه ها و ترنم ها که این عنوان را به خاطر می آورد.
درنهایت می توان به تعریف دکتر فلامکی از معماری بومی اشاره داشت: وی معماری بومی را این چنین تعریف می کند »معماری بومی، یعنی مجموعه واحدهای معماری- شهری که در سرزمین گرد هم آمده اند و با هماهنگی هایی که در زمینه شکل، در زمینه حجم گذاری یا » پلان ولونومتریک « در زمینه کاربردی، در زمینه رنگ آمیزی و آهنگ سطوح پر و خالی و همچنین در زمینه مصالح و نظام های ساختمانی در آنها پدیدار است، سری اصلی واساسی را در بر دارد به هماهنگی مبتنی بر تفاوت، تشخیص مبتنی بر ضابطهها و رسوم و سلیقه های زاده از فرهنگ محیطی، یگانگی زاده از احترام متقابل یا برخوردار از رفتارهای محیطی مبتنی بر آزادی های مشروط از قراردادها اجتماعی ضمنی - قراردادهای نانوشته ولی زنده - «فلامکی،. - 33 :1384
ویژگی های معماری بومی
هر معمار یا هرشخصی که پیکره ساختمانی را فارغ ازدستورها و نمونه های طرح و اجرای از پیش تعیین و تدوین شده برپا می دارد و بنایی را هماهنگ با بناهای موجود ودر میان آنها یا در کنار آنها جای می دهد، به رغم آزادگی وآزادهایی که در تدوین شکل مفهوم بنا تواند داشت، به محیط کم و بیش خشنی که از مجموعه روابط اقتصادی - اداری- تولیدی ساخته و پرداخته شده و حاوی فرهنگ خاص خود نیز هست، بی توجه نمی ماند.
به میل یا با اکراه، براساس مصلحت اندیشی وصرفه جویی یا براساس الزام هایی که زاده قوانین و مقررا ساختمانی حاکم بر محیط اند، معمار یا شخص برپا کننده یک پیکر ساختمانی، درجایی که ما معماری اش را “بومی” می نامیم، داده هایی که بیشتر از ابزار کالبدی اند تا فکری، درتدوین و اجرای محصولی که آفرینشش را به عهده گرفته مداخله می دهد.