بخشی از مقاله

چکيده
در دنياي امروز صنعت گردشگري يکي از مهمترين بخش هايي است که در اقتصاد هر کشور در زمينه اشتغالزايي و کسب درآمد ميتواند تاثيرگذار باشد اگرچه وجود برخي نگرانيها و دغدغه ها براي سرمايه گذاري و توجه به اين حوزه با ترديدهايي مواجه شده است اما وجود جاذبه هاي طبيعي، اقليم هاي متفاوت جغرافيايي به همراه ميراث و تمدن بشري معماري سنتي و باشکوه ، دست مايه هاي گرانقدري است که ميتواند تحولات بنيادين در عرصه هاي مختلف به همراه داشته باشد. کشور ايران يک موقعيت بسيار استثنايي و ممتاز از نظر جذب جهانگرد داشته که آن درآمدهاي ارزي هنگفتي را به دنبال خواهد داشت و موضوعات مورد علاقه جهانگردان در ايران به فراواني يافت مي شود˓که از جمله طبيعت زيبا با خصوصيات اقليمي و آب و هوايي ويژه ˓مردمي با فرهنگ و تمدن کهن ˓آداب و رسو م و سنن باستاني و اسلامي و اماکن بسيار قديمي با سبک معماري بي نظير با قدمتي چندين هزار ساله با فرهنگ غني وجود دارد˓در کمتر کشوري مي توان پيدا کرد. فرهنگ را در تعريفي کلي مي توان محصول تلاشهاي متفاوت انسان در راه خلق و آفرينش دانست که از آزادي عمل واراده او سرچشمه ميگيرد. مجموعه آداب ، عقايد، باورها و سنن يک جامعه که عمدتا از دورن منبعث شده و در بدو امر نيز درون را تحت تاثير قرار مي دهند، فرهنگ را به وجود مي آورند. معماري به عنوان يک پديده اجتماعي از فرهنگ نشأت گرفته و بر آن تاثير ميگذارد و آينه اي است از انديشه هاي انسان در رابطه با فضا، زيبايي شناسي، و فرهنگ . به همين سبب سبک معماري هر دوره انعکاسي از فرهنگ و هنر آن محسوب ميشود. نقاط عطف در مسير فرهنگ و خلاقيت از مهمترين عوامل پيدايش و مکاتب متفاوت معماري ميباشند. معماري سنتي و فرهنگ ريشه دار ايران ميتواند با تقويت صنعت به سمت اقتصاد گردشگري و تنوع بخشيدن به فعاليت هاي در اين حوزه براي ايجاد اين فرصت شغلي گام هاي بلند و استواري بردارد.مي توان با برقراري رابطه بين فرهنگ ، معماري سنتي و گردشگري اين گنجينه را به منبع خوبي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي تبديل کرد
کلمات کليدي: فرهنگ ايران ،گردشگري ،معماري سنتي ،سنت ها،تاريخ ايران مقدمه
صنعت گردشگري در ايران از نيم قرن پيش به منظور شناساندن مفاخر و تمدن کهن ، فرهنگ و سرزمين باستاني آن رسما شکل گرفت . اين صنعت تا قبل از سال ١٣١٤ و سال هاي پس از جنگ جهاني از رونق چنداني برخوردار نبود و تنها پس از اين سال هاست که به عنوان منبع تأمين درآمد براي کشور مورد توجه قرار گرفت . (رضواني، ١٣٧٤: ١٩٩).در دنياي امروز ، پيچيدگي زندگي اجتماعي بشر از يک سو ، و امتيازها و سودمندي جهانگردي و درآمدي که نصيب مي کند از سوي ديگر بيش از پيش او را به بررسي علمي مسائل مرتبط با جهانگردي رهنمون مي سازد.در کشور ما صنعت گردشگري از ظرفيت هاي بسيار بالايي براي رشد و توسعه برخوردار است .
ايران با داشتن جاذبه هاي باستاني ، تاريخي ، طبيعي و آب و هواي متنوع و کم نظير ، تنوع قومي و زباني ، و فرهنگ خود ، با فراهم آمدن بسترهاي اقتصادي و مديريتي مناسب ، مي تواند تبديل به يکي از قطب هاي مهم گردشگري دنيا شود.فرهنگ غني ايران در کنار معماري سنتي و تاريخي آن نيز از جمله سرمايه هاي ارزشمندي است که در صورت مطالعه ، شناخت و معرفي جنبه هاي مختلف آن مي تواند تبديل به يکي از موثرترين عامل هاي گسترش گردشگري در کشور ما شود.فرهنگ ايراني ريشه در دوره هاي پيش از تاريخ دارد.افسانه ها و اسطوره هاي پيشاتاريخي ايران ، فرهنگ ايران باستان ، تاثير فرهنگ هاي غني اي چون فرهنگ تمدن هاي کهن ميان رودان و مصر ، تاثير آميختگي هاي قومي و زباني که از آغاز ويژگي سرزمين ايران بوده است ، جلوه هاي مختلف فرهنگ ايراني را در همه شئون زندگي مردم اين مرز و بوم ، از معماري و شهر سازي گرفته تا ادبيات و اسطوره و فرهنگ عامه ، مي توان مشاهده کرد. معماري ايران نيزدر طول عمر طولاني خود، شهرها، روستاها و بناها را طي يک تکامل تدريجي و با انباشت تجربۀ نسل هاي متوالي، در آغوش خود پرورانده است و با تکيه بر اين تجربيات تاريخي، به اصول ، مباني و ويژگيهايي دست يافته است که به خوبي به نيازهاي مادي و معنوي مردم اين سرزمين پاسخ داده و با تاريخ ، فرهنگ و طبيعت آن هماهنگ بوده است . هماهنگي معماري، شهرسازي و سيماي شهرهاي ايران با بستر تاريخي، فرهنگي و طبيعياش ، علاوه بر اينکه ريشه در اعتقادات ، فرهنگ ، اساطير و آيين هاي تاريخي داشته ، ارتباط تنگاتنگي نيز با بسترهاي طبيعي و اقليمي مناطق مختلف اين مرز و بوم داشته است . با توجه به هماهنگي که بين معماري و شهرسازي سنتي ايران با بسترهاي فرهنگي، اجتماعي و زيست محيطي آن وجود داشته است ، به نظر ميآيد که بسياري از مفاهيم و ويژگيهايي که امروزه در محافل علمي ايران و جهان حول مقولۀ توسعۀ پايدار، شهر و منظر شهري پايدار مطرح است ، در تاريخ کهن معماري، شهرسازي و سيماي شهرهاي سنتي ايران نهفته است . بنابراين در اين پژوهش سعي شده است با نگاهي عميق به ارزش هاي پايدار تاريخ معماري و شهرسازي ايران ، مفهوم گردشگري فرهنگي تاريخي به عنوان يک دغدغۀ مشترک براي بشر معاصر- در شهرسازي و سيماي شهرهاي سنتي ايران مورد بازشناسي قرارگيرد تا با تکيه بر اين گنجينه هاي بومي، رهيافت هايي حاصل آيد که با شناخت بيشتر اين مفاهيم و بسترهاي تاريخي، فرهنگي، اجتماعي و اقليمي ايران هويت معماري، شهرسازي و سيماي شهري ايراني را در گام هاي جديد گردشگري جستجو کنيم .
گردشگري فرهنگي واژه فرهنگ که از زبان کلاسيک لاتين ريشه مي گيرد(آشوري ، ١٣٨٠ ، ص ٣٥).فرهنگ را مي توان به عنوان مجموعه اي از انديشه ها ، باورها ، ارزش ها ، معرفت ها و رفتارها که پايه مشترک کليه اعمال اجتماعي را تشکيل مي دهند ، تعريف کرد(داس ويل ،١٣٧٨ ، ص ١٩١ ).پاپلي يزدي (١٣٨٦ ) نيز در کتاب گردشگري (ماهيت و مفاهيم ) فرهنگ را بازتابش زندگي ديرينه در زيست بومي مي داند که جوامع بدان خو مي گيرند و در دوره هاي مختلف و تحت تاثير عوامل گوناگون صور مختلفي مي يابد. آنچه که در گردشگري بيشتر مدنظر است پردازش جلوه هاي مختلف فرهنگ هاي سنتي مي باشد. در جهان سنتي، فرهنگ در قالب هاي انديشگي و رفتار هايي شکل مي گيرد که در هر جامعه اي بنياد زندگي جمعي را تشکيل مي دهند و از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد. هنجارهاي فرهنگ سنتي برگرفته از ميراثي است که به نسل امروزي رسيده است . اين فرهنگ سنتي با توجه به تقاضاي موجود در بازار گردشگري در عصر حاضر مي تواند جاذب گردشگراني باشد که خواهان يافتن مکانهايي با فرهنگ سنتي هستند تا اصالت واقعي را در آن تجربه کنند. از اين رو فرهنگ سنتي بخصوص پا گرفته از گذشته هاي دور در مناطق مختلف ، که هنوز داراي اصالتي فرهنگي هستند، مي توانند گردشگران بسياري را به خود جذب کند. بر اين مبنا است که برخي نويسندگان بر فرهنگ تاکيد مي کنند و نقش آن را در شکل گيري، رشد و توسعه گردشگري اساس مي دانند و فرهنگ را سنگ بناي توسعه گردشگري در نظر مي گيرند.
ميراث فرهنگي به عنوان هدف اصلي در بازديدهاي گردشگري فرهنگي شامل عادات محلي، آداب مربوط ، سبک هاي معماري و موسيقي، زبانهاي محلي و ارزش هاي ديني ـ معنوي و تبلور عيني اديان در چارچوب مناسک و مکان هاي مقدس است .از اين رو ميراث فرهنگي حافظه جمعي يک ملت بوده که در مناطق مختلف فرهنگي در قالب پديده ها ، مکان ها و رويدادها قابل بازديد است . همچنين رابطه ميان فرهنگ و زيستگاه آن تنگاتنگ است .
از اين رو رابطه اي دو سويه ميان نوع زيستگاه و نوع فرهنگ ديده مي شود. اين برداشت مفهوم پهنه ي فرهنگي را پديد مي آورد. که خود در رابطه با فرهنگ و پهنه جغرافيايي، گونه فرهنگي را شکل مي دهد. از اين رو پيکربندي فرهنگي و الگوهاي فرهنگي مفهوم هايي در ارتباط با پهنه فرهنگي و گونه فرهنگي هستند. (آشوري،١٣٨٠،ص ١٠٢).
رضواني (١٣٨٥ ) در کتاب خود تحت عنوان جغرافيا و صنعت توريسم ، جهانگردي را اين گونه تعريف مي کند ؛
"جهانگردي عبارت از مجموعه تغييرات مکاني انسان ها و فعاليت هايي است که از آن منتج مي شود. اين تغييرات خود ناشي از به واقعيت پيوستن خواست هايي است که انسان را به جابجايي وادار مي کند و بالقوه در هر شخص با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد."
در گردشگري فرهنگي آشنايي با ميراث هنري و فرهنگي و آداب و رسوم ، بناهاي تاريخي صورت مي گيرد.گردشگري فرهنگي برجسته ترين روش هاي مبادلات فرهنگي بين مردم کشورها و ارزشمندترين روش هاي گفتگوي درون فرهنگي است .
گردشگري تاريخي
آثار معماري هر سرزمين ، روشنگر ويژگيهاي جوامع آن سرزمين در زمينۀ اوضاع و احوال اجتماعي - اقتصادي - سطح فنون و مهارت هاي فني، روشنگر فصول تمدن و حوادث تاريخي، ميزان ذوق هنري وحس و دريافت زيبائي( و ارائه مجدد آن به صورت آثار معماري) و نيز تعيين کنندة مذهب و جهان بيني هاي فلسفي است ، هم ازينروست که باستانشناسان ، مردم شناسان ، تاريخ پژوهان ،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید