بخشی از مقاله
مقدمه ای برمـعـمـاری قـبـل از اسـلام در ایران
معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد. معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم :
1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.
2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .
در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد. الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند.
بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن
بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران.از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.
صحـبت کردن در مـورد معـماری باستانی، بدون ایـنکـه نـمونه هایی از آن وجود داشتـه باشـد تـقـریـباً غـیـر مـمـکـن است. یکی از قـدیـمی ترین بـناهای کـشف شده در فلات ایران مربـوط می شود به بـنای رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط می شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـی قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلی این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـرای جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـی شده است.
در این بـنا از شومـیـنه برای گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهای سرد سال اسـتـفاده می شده است. هـمـچـنـین محـلی بـرای درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل برای نگـهـداری ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـی کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده می کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـی از بـز کـوهـی تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلی زیـاد از این مـکـان برای انجـام مراستم مـذهـبـی خـود استـفاده می کـردنـد. تـپـه سـیالک در نـزدیکـی کاشان نـیـز یکی دیگـر از این مکـانهـای تـاریـخی است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـی گـردد.
نمایی از معـبد چغـازنبـیل در خوزستان
اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمی دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایی که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـی می کردند. اما بزودی آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازی قرار دهـند.در قـرن چهـارم قـبل از مـیـلاد مسیح مردم سیالک بصورتی جامع شروع کردند به بنا نهادن بناهـای جـدید، که بخوبی مشخص است. این بناهـا بصورتی یکجا و توده، و تماما تهـیه شده از آجر خام بود. این آجـرهای اولیه کـه بـصورتی بیضی شکـل تهـیه می شد، در آفـتاب گـذاشته شده و خشک می شدند؛ و بعـد از آن مورد استـفاده قـرار می گـرفـتـند. معـماری این دوره تـمام بـناهـا را با رنگ قـرمز تـزئـین کرده و تمام درهای این بـناهـا کوتاه و باریک بوده و قـد درها بـیشتر از 90 - 80 سانتی متر نبود.
تـپـه حسن در نزدیکی دامغـان، تـپه ایلـبـلیس در 72 کیلومتری کـرمان، و تـپه حسنـلو در آذربایجان غربی از بـناهایی هـستـند که بوسیله حفاری های باستان شناسی از زیر خاک بـیرون آورده شده اند.
در حفاری های تپه حسنلو، سه بنای عـظیم کـشف شد که تمام آنهـا با نـقـشه ای یکسان درست شده بودند. این بـناها به 1000 - 800 سال قـبل از مـیلاد مسیح بـرمی گـردند. تمام آنهـا دارای دروازهً ورودی، حـیاط سنگـفرش شده، اتـاقـهـا و انـبار بوده اند. در معـماری تـپه حسنلو، ساختمانهـا بـنـظر از چوب بنا شده اند؛ مربع و بصورت برج با پـایه های چـوبی که بدون برش بصورتی عمودی از آنهـا بعـنوان پایه و ستون استـفاده شده بود. یکی از اتاقـهـا بصورتی سنگـفرش شده با خشت خام کشف شد. نکـته جالب توجه اینکه اتاقی دیگـر را که بعـنوان آشپـزخانه از آن استـفاده می شده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود.یکی از معـماریهای مهـم ایران مربوط است به قرن 13 قـبل از میلاد؛ معـبد چـغـازنـبـیل ( 1250 قبل از میلاد ) است که در کنار رودخانهً کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گـرفـته است. این معـبد بوسیله "هـونـتاش هـوبان" پادشاه ایلام بر روی خرابه های شهر باستانی "دور -
آنـتـش" ساخته شده بود. این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـماری در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلی کوچکـتر است و نمائی بصورت مخروطی را نشان می دهـد. معـبد اصلی در آخرین طـبـقـه ساختـه شده بود. موادی که در ساختمان این معـبد بکـار رفـته است، بـیـشـتر از آجرهـای پـخـته لعـاب دار هـمراه با ساروج بـسیار قـوی بوده است.گـنـبد غـربی معـبد چـغازنـبـیل که بصورتی ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتی عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتی خوب بسر می برد. ساخـتـن طاقـهـای هـلالی شکـل برروی راهـروهـا و پـلـکـان هـای داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـماری در ایران باستان است. چـیـزی که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـماری چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنی ساخـتمان را تهـیه می کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار می گـرفت.
معماری ایران از صدر اسلام تا عصر سلجوقیان
معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان
معماری ایران از صفویان تا دوران معاصر
ايران و سرزمينهاى شرقى در آغازين دورهٔ اسلامي، سهم بسيار در تاريخ جهان اسلام داشتند. سلطهٔ مغولان بر اين سرزمين سبب شد تا ايران مرکز بلامنازع نوآورى هنرى و فرهنگى در جهان اسلام گردد. چنانکه مىتوان شاخصهٔ هنرهاى تجسمى را از ۱۲۵۰ م به بعد در بيشتر سرزمينهاى اسلامي، توجه و اتکا به الگوها و افکار ايرانى دانست. مثلاً در معماري، ترتيب قرار گرفتن چهار ايوان برگرد صحنى باز در مساجد ايرانى قرن ۱۲ م معمول بوده؛ اين طرح در معرکه طرح ستوندار سنتى در آن رايج بود معمول گرديد و ديرى نپاييد که طرح چهار ايوانه در دوردستهاى شرق و غرب اسلامي، بکار گرفته شد.
از قرن هفتم تا نيمهٔ قرن نهم يعنى تا دو قرن و نيم، انديشهٔ ايرانى برتر از انديشههاى قدرتهاى منطقهاى بود.
سرزمين کهنسال ايران با سابقهاى درخشان و طولانى در هنرهاى گوناگون، سهم بزرگى نيز در توسعه و تکامل معمارى جهان دارد.
بناهاى تاريخى و آثار جالبى که در سراسر اين کشور باستانى وجود دارد و آنچه که در طول زمان به دلايل مختلف از بين رفته است، نتيجهٔ قرنها کار و تلاش نياکان ماست که در اين مورد از هيچ کوششى دريغ نکردهاند.
اين آثار ارزشمند معمارى که معرف فرهنگ و تمدن ايران و ايرانى است، دستاورد تلاش متمادى هنرمندانى است که با ايمان و ابتکار در تکامل و گسترش هرچه بيشتر معماري، بهخصوص در دوران اسلامى مشتاقانه کوشيدهاند.
سابقهٔ معمارى ايران براساس بررسىها و کاوشهاى باستانشناسى به حدود هزارهٔ هفتم قبل از ميلاد مىرسد. از آن زمان تاکنون اين هنر در ارتباط با مسائل مختلف، بويژه دلايل مذهبى گسترش و تکامل يافته است.
معمارى ايران داراى ويژگىهايى است که در قياس با معمارى ساير کشورهاى جهان، ارزشى مخصوص بهخود دارد. ويژگىهايى چون طراحى متناسب، محاسبات دقيق، ستونهاى بلند، گوناگون که هر کدام در عين سادگى معرف شکوه معماير اين سرزمين است. به اعتقاد استاد پيرنيا معمارى ايران بر اصولى چون مردمداري، خودبسندگي، پرهيز از بيهودگي، درونگرايى و ... نهاده شده است.
در دوران اسلامي، احداث نيايشگاهها بيش از هر نوع بناى ديگر مورد توجه بوده است؛ تا جايى که اگر شهرى مسجد جامع يا آدينه نداشت، بعنوان يک شهر تلقى نمىشد. نيايشگاههايى چون تاريخانهٔ دامغان، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد، مسجد شيخ لطفالله، از يادگارهاى باارزش معمارى مذهبى است که معماران اين بناها، هنر خود را با عشق درآميختهاند. مقابر و آرامگاههاى بزرگان دين و سياست نيز همانند نيايشگاهها با نقشههاى متفاوت، پوششهاى گوناگون گنبدى و تزئيناتى چون گچبري، کاشيکاري، آجرکاري، معمارى اين دوره را اعتبار خاصى بخشيدند. مجموعههاى زيباى بسطام و نطنز و حرم حضرت رضا (ع) با شيوههاى متفاوت معمارى نمونههاى باشکوهى هستند از اين شاخه از بناهاى دورهٔ اسلامي. در هيچ جاى جهان بناهاى آرامگاهى همانند ايران يافت نمىشود که اينچنين عمر طولانى و مقبوليت ريشهدار و سطح عالى و پابرجا در خود داشته باشد.
مسجد گوهرشاد و مجموعه حرم امام رضا (ع)، مجموعه آستان قدس رضوي، مشهد
بعد از آنکه فضاى آموزشى از نيايشگاهها جدا شد و شيوهٔ تدريس بهتدريج دگرگون گشت، احداث مدارس شکل تازهاى يافت. تدريس علوم دينى و مذهبى که در مساجد صورت مىگرفت به مدارس انتقال يافت. فضاى معمارى مدارس نيز همزمان با تحولات معمارى مساجد وارد مرحلهٔ تازهاى شد و از نقشهٔ چهار ايوانى براى ساختمان آن بهره گرفته شد و در تزئين آن از کاشيکارى و ساير تزئينات استفاده شد. مدارسى چون چهارباغ، سپهسالار و ... را مىتوان معرف فضاى آموزشى در معمارى ايران دانست.
در شهرهاى ايران اسلامى اماکن عمومى در مسير گذرگاههاى اصلى و فرعى شهر ساخته مىشدند. تکايا، حسينيهها، مصلىها در بافت بسيارى از شهرها جاى ويژهاى داشتند و در ايام سوگوارى از اين بناها استفاده مىشده است. مصلىها نيز خارج از شهر در برگزارى مراسم عيدين نقش ويژهاى در مراسم مذهبى مسلمانان ايفا مىکرد.
معمارى سنتى ايران روندى پيوسته و ملايم و استوار را تا دورهٔ قاجار پيمود و دگرگونىهاى لازم در هر مرحله يا دوره متناسب با نيازها و خواستهها در آن پديدار شده تا به بهترين نحو ممکن، متناسب با شرايط و امکانات هر دوره پاسخگوى نيازهاى کارکردي، فضايى و بصرى ممکن باشد.
در دورهٔ قاجار همزمان با گسترش روابط ايران با اروپائيان، زمينههاى نفود فرهنگ و تمدن آنان در ايران نيز بهتدريج فراهم شد و بسيارى از عرصههاى فرهنگي، اجتماعي، شهرى و از جمله معمارى را تحت تأثير قرار داد.
ورود تکنولوژى غرب و بويژه در مرحلهٔ نخست ورود اتومبيل، به همراه دگرگونى ساختار اجتماعى - شهري، دگرگونىهاى اساسى در بافت شهرى ايجاد کرد و خيابانها و گذرگاههاى مستقيم بهتدريج بوجود آمدند و گسترش يافتند. دسترسى ساده و آسان، اهميتى فراوان يافت و در نتيجه ساختمانهاى واقع در کنار خيابان مورد توجه قرار گرفتند. بويژه که براساس نظام جديد شهري، دکانها و ساير فضاهاى خدماتى و تجاري، در طبقهٔ همکف ساختمانهاى واقع در کنار خيابانها جاى گرفتند. نور و منظر بسيارى از اين ساختمانها از خيابان تأمين مىشد، در نتيجه اتاقها به شکل خطى در کنار هم و در امتداد لبهٔ خيابان ساخته شدند.
در طراحى اين گونه ساختمانها، از معمارى غرب اقتباس مىشد و بسيارى از عناصر و تزئينات آن عيناً يا با دگرگونىهايى مورد استفاده قرار مىگرفت. کاربرد اين عناصر غالباً بدون تأمل صورت مىگرفت و آنرا به شکل نوعى جريان گذرا در تاريخ معمارى ايران متجلى مىساخت و تلفيقى هنرمندانه صورت نمىگرفت. همين ضعف سبب شد تا بسيارى از نوآورىها و اقتباسها در اين دوران (اواخر قاجار و دهههاى نخست عصر حاضر) در دورهٔ بعد فراموش شدند، بهگونهاى که گويا جزئى از تاريخ معمارى و فرهنگ ما نبودهاند. بعضى اقتباسها نيز که دوام يافتهاند مانند احداث بالکن به سمت گذرگاههاى عمومي، هنوز از ويژگىهاى لازم کارکردى براى هماهنگى با شرايط فرهنگى و اجتماعى کشورمان برخوردار نشد، و در نتيجه يا تغيير شکل يافتهاند يا بهصورت انبار و يا محلى بدون استفاده درآمدهاند، که اين نکته خود نشانگر فقر دانش معمارى است.
جدا شدن از ارزشها و تجربيات معمارى سنتى و رو آوردن به غرب از آن زمان تا امروز نيز کمابيش ادامه يافته و بعنوان يک روند اصلى در بين بسيارى از متخصصان استمرار يافته است. نبايد از نظر دور داشت که توجه به معمارى سنتى و بومى کشور از سوى متخصصان در دهههاى پيشين، غالباً تحت تأثير انديشههاى غربى همچون پست مدرنيسم بوده است.
بناهای دوره اسلامی در ایران
بناهای مذهبی
مسجد گوهرشاد مشهد آبانبار اردستان مدرسة آقابزرگ كاشان
مطالعه دربارهٔ معمارى ايران، نشاندهندهٔ چگونگى گسترش آن در پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهايى با ويژگىهاى گوناگون در روستاها، شهرها، جادههاى کارواني، مناطق کويري، گذرگاههاى روستايى و شهرهاى ساحلى ايجاد گرديده که کاربردهاى متفاوتى داشتهاند.
اهميت معمارى اسلامى زمانى آشکار مىگردد که بدانيم در ساختههاى اين دوره به کاربرد مادى و معنوى بناها توجه شده است.
بهطورکلى بناهاى دورهٔ اسلامى به دو گروه عمده تقسيم مىشوند:
- بناهاى مذهبى شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسينيهها، تکايا و مصلىها.
- بناهاى غيرمذهبى شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعهها، آبانبارها، خانهها، باغها.
در دو گروه فوق از بناهاى دورهٔ اسلامي، مکانى براى عبادت، تجارت و سکونت وجود داشته است.
مجموعه بازار قزوين مجموعه بازار كرمان
روند شکل گیری برخی بناهای مهم در ایران
در طول زمان، بناهايى مجموعهاى در بسيارى شهرهاى ايران ساخته شده که گروه ويژهاى را در معمارى تشکل مىدهند. ساخت اينگونه بناها سابقهاى طولانى دارد. در نتيجهٔ کاوشها و بررسىهاى مناطق باستاني، معلوم شده است که اين مجموعهها بهدلايل گوناگون نظامي، مذهبى و اقتصادى شکل گرفتهاند و توسعه يافتهاند. از مجموعههاى قبل از تاريخ مىتوان حسنلو در آذربايجان، چغازنبيل در خوزستان، نوشيجان در همدان را نام برد. در دورهٔ تاريخى نيز ساخت اين مجموعه بناها ادامه يافت. از جمله بناهاى فيروزآباد، نيشابور،
نسا در مرو، تخت سليمان در آذربايجان. در دورهٔ اسلامى نيز ايجاد و توسعهٔ اين مجموعهها فزونى يافت و شاهکارهايى بوجود آمد. پيدايش اين مجموعهها با ايجاد يک آرامگاه ساده يا يک مکان مذهبى يا سياسى شروع مىشود و بعد در طول زمان، بناهاى ديگرى مانند مساجد، مدرسه، کتابخانه، خانقاه، آبانبار، کاروانسرا و ... به آن اضافه مىشود و تبديل به يک مجموعهٔ بسيار زيبا و باشکوه مىشود مانند مجموعهٔ حرم حضرت رضا (ع)، بقعهٔ شيخ نعمتالله ولى در کرمان و مجموعه شيخ صفى در اردبيل.
ايجاد چنين مجموعههايي، عمدتاً در بافت اصلى و مراکز شهرها به صورت سمبل بوجود مىآيد. مانند مجموعهٔ مرقد حضرت معصومه در قم.
عناصر تشکیل دهنده معماری ایران
هر بناى دورهٔ اسلامى چه بناى مذهبي، مانند مسجد و مدرسه و چه غيرمذهبي، مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهاى گوناگون تشکيل مىشود و گاهى ممکن است فضاى تازهاى بهصورت الحاقى به بناهاى ديگر اضافه شود؛ مثلاً مناره در مسجد که جزيى از بناست و بهطور مجزا هم کاربرد دارد.
حياط و صحن
ميانسرا - حياط و صحن - يکى از ويژگىهاى معمارى اسلامى است. مساجد، مدارس و کاروانسراها عمدتاً داراى صحن يا حياط مرکزى هستند. ميانسرا بنا را از سروصدا و فعاليت زندگى روزمره و عادى جدا مىکرد و هم نياز مسلمانان به وضوخانه و محل تطهير در مساجد و مدارس و نياز مسافران را به استراحت، بارگيرى و باربندى در حياط کاروانسرا تأمين مىکرد. ميانسرا معمولاً به شکل مربع يا مستطيل بود. راه دسترسى به شبستان و راهپلهها، اتاقها و ... از ميانسرا مىگذشت و داراى دو يا چهار ايوان بود.
ايوان
مىشوند از سه طرف بسته و به طرف ميانسرا باز مىشود. ايوانها از اجزاى مهم معمارى بنا هستند. و موجب شکوه بنا مىشوند و امکان ايجاد تزئين در بنا را فراهم مىسازند. ايوانها، فضاهاى ورودى و خروجى هستند و از تابش آفتاب جلوگيرى مىکنند.
از دوره اشکانى ايوان مورد استفاه قرار گرفته است و معمولاً از يک طاق آهنگ تشکيل شده است.
رواق
رواق فضاهاى سرپوشيدهٔ ستوندار است و يا از چشمه طاقهايى تشکيل يافته که در طرفين سحن يا ميانسراى مسجد يا اماکن مذهبى ساخته مىشود. دهانهٔ اينگونه فضاها رو به صحن است و در ورودى مسجد را به شبستان يا گنبدخانه متصل مىکند.
گنبد
گنبد از مهمترين عناصر معمارى است که از قبل از اسلام بکار مىرفته است. گنبدهاى ايرانى داراى اشکال مختلفى است که برخى از آنها عبارتند از: گنبد مخروطى يا رُک، گنبد يک پوش، گنبد دوپوش و سهپوش، گنبد پيوسته و گسسته. معماران ايرانى روى بناهاى گوناگونى مثل مساجد، مدارس و مقبرهها، گنبدهاى زيبايى ساختهاند. در دورهٔ اسلامی تشکیل شده است.
شبستانهاى ستوندار
اين شبستانها در طرفين گنبدها به گونهاى ساخته شدهاند که مىتوان با افزودن يا برداشتن دهانههايي، آنها را توسعه داد يا کوچک کرد.
حجره
حجره يا اتاق در اطراف حياط مرکزى يا ميانسرا بصورت مربع، مستطيل يا چند ضلعى ساخته مىشد. در مدارس اين حجرهها براى استفادهٔ طلاب و در کاروانسراها براى استراحت مسافران و گاه چلهنشينى و غرلتگزينى درويشان بنا مىشد.
مناره
مناره يا منار، بنايى کشيده و بلند است که در کنار بناهاى مذهبى مثل مدارس و مساجد و مقبرهها ساخته مىشدند. قبل از اسلام منارهها براى راهنماى بکار مىرفتند و يا معرف آتشکده و آتشگاهها بودند و به آن ميل مىگفتند. در دورهٔ اسلامي، احداث اين بناها گسترش يافت.
مناره
در ايران منارهٔ مسجد جامع سمنان و دامغان از قديمىترين منارههاست. از دورهٔ سلجوقى به بعد بود که منارهها به صورت زوج به سردر ورودى يا بر ايوان اصلى احداث شدند. مناره شامل پايه، ساقه و کلاهک يا تاج و بخشهاى پلکان و نورگير مىباشد. منارههاى اوليه ساده بودند اما بتدريج با تزئيناتى چون آجرکاري، کاشىکاري، مقرنس و کتيبه آراسته شدند.
بادگیر
با توجه به شرايط اقليمى و جغرافيايى مناطق گوناگون ايران، معماران ايرانى شيوههاى مختلف را در شهرهاى گوناگون توسعه بخشيدند. بادگيرها در مناطق کويرى بدليل گرما رواج داشته است. هر بادگير شامل برجهاى تهويه بر فراز ساختمان است. در بالاى هر برج يک رشته دهانههاى عمودى وجود دارد که در مقابل بادهاى وزان قرار گرفته و براى گرفتن نسيم و هدايت آن به اتاق همکف يا زيرزمين، تعبيه شده است. در شهرهاى کويرى مانند کاشان، يزد و کرمان از بادگير در بناهاى مختلف به نحو مطلوب استفاده شده است.
پله
راهپلههاى مارپيچ منارهها و پلههايى که به فضاهاى داخلى و خارجى بنا يا به پاشيرهاى سراشيبى آبانبارها منتهى مىشوند، اهميت ويژهاى در معمارى دارند. بعضى مواقع پلهها وسيلهٔ سبک کردن حجمهاى ساختمانى نيز هستند.
مدرسهٔ غياثيهٔ خرگرد، هشت دستگاه پله دارد. مسجد کبود تبريز نيز پلههايى در شش قسمت دارد. در ساختن پلهها اغلب از آجر استفاده مىشود.
سردابه
در تعدادى از آرامگاهها، محل تدفين در طبقهاى پايينتر از سطح زمين ساخته مىشد. احداث سردابه بيشتر در آرامگاههاى شمال و آذربايجان مرسوم بوده است. در اين بناها طبقه همکف محلى براى زيارت يا مراسم مذهبى بوده است.
تزئینات وابسته به معماری ایران در دوره اسلامی
آجرکاری
گچبری
کاشیکاری
منبّتکاری و تزئینات چوبی
آئینهکاری
هنرمند ايرانى از ابتداى کار و از هنگام بکارگيرى آجر که جزء مصالح اوليه بنا به شمار مىرفته، زيباترين نقشها و طرحها را هنگام ايجاد ديوارها و پوشش گنبدها و ايجاد گوشوارهها، مقرنسها و طاقنماها خلق کرده و در روند تکاملى آن با گرهچيني، گلاندازي، گرهسازى و آجرکارى شاهکارهاى بىنظيرى را بوجود آورده است.
كاشيكاري گنبد مسجد جامع تزئینات مسجد جامع اردستان
هنگام استفاده از گچ با خلق گچبرىهايى با نقوش هندسي، گياهي، حيوانى و انسانى دنيايى بىمانند را آفريده و در استفاده از چوب براى پنجرهها و درها با بهرهگيرى از هنرهايى نظير منبّت، مشبّک، معرّق، کندهکاري، خاتمسازى و نقاشى روى چوب، اعجازى باور نکردنى را پديد آورده است.براى تزئين بنا از کاشىهاى يک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلايى و يا شيشه و آيينه در اشکال و ابعاد گوناگون، کمک گرفته و دنيايى سرشار از زيبايى و خلاقيت را عرضه کرده است.شکوه و زيبايى معمارى ايرانى بخصوص در دورهٔ اسلامي،به تزئينات آن بستگى دارد. اين تزئينات در تمامى ادوار اسلامى رواج داشته و در هر دورهاى با امکانات آن روزگاران پيشرفت نموده است.بناهاى باقيمانده از دوران اسلايم داراى تزئينات گوناگونى است که معرف اهميت اين هنر در ادوار مختلف است.تزئينات معمارى توسط ايرانيان، تکامل هنرى عمدهاى يافته است و در بسيارى از کشورهاى اسلامي، توسط هنرمندان ايراني، بناهايى با تزئينات مختلف انجام گرفته است.
ايران و سرزمينهاى شرقى در آغازين دورهٔ اسلامي، سهم بسيار در تاريخ جهان اسلام داشتند. سلطهٔ مغولان بر اين سرزمين سبب شد تا ايران مرکز بلامنازع نوآورى هنرى و فرهنگى در جهان اسلام گردد. چنانکه مىتوان شاخصهٔ هنرهاى تجسمى را از ۱۲۵۰ م به بعد در بيشتر سرزمينهاى اسلامي، توجه و اتکا به الگوها و افکار ايرانى دانست. مثلاً در معماري، ترتيب قرار گرفتن چهار ايوان برگرد صحنى باز در مساجد ايرانى قرن ۱۲ م معمول بوده؛ اين طرح در معرکه طرح ستوندار سنتى در آن رايج بود معمول گرديد و ديرى نپاييد که طرح چهار ايوانه در دوردستهاى شرق و غرب اسلامي، بکار گرفته شد.
از قرن هفتم تا نيمهٔ قرن نهم يعنى تا دو قرن و نيم، انديشهٔ ايرانى برتر از انديشههاى قدرتهاى منطقهاى بود. سرزمين کهنسال ايران با سابقهاى درخشان و طولانى در هنرهاى گوناگون، سهم بزرگى نيز در توسعه و تکامل معمارى جهان دارد. بناهاى تاريخى و آثار جالبى که در سراسر اين کشور باستانى وجود دارد و آنچه که در طول زمان به دلايل مختلف از بين رفته است، نتيجهٔ قرنها کار و تلاش نياکان ماست که در اين مورد از هيچ کوششى دريغ نکردهاند.
اين آثار ارزشمند معمارى که معرف فرهنگ و تمدن ايران و ايرانى است، دستاورد تلاش متمادى هنرمندانى است که با ايمان و ابتکار در تکامل و گسترش هرچه بيشتر معماري، بهخصوص در دوران اسلامى مشتاقانه کوشيدهاند.
سابقهٔ معمارى ايران براساس بررسىها و کاوشهاى باستانشناسى به حدود هزارهٔ هفتم قبل از ميلاد مىرسد. از آن زمان تاکنون اين هنر در ارتباط با مسائل مختلف، بويژه دلايل مذهبى گسترش و تکامل يافته است.
معمارى ايران داراى ويژگىهايى است که در قياس با معمارى ساير کشورهاى جهان، ارزشى مخصوص بهخود دارد. ويژگىهايى چون طراحى متناسب، محاسبات دقيق، ستونهاى بلند، گوناگون که هر کدام در عين سادگى معرف شکوه معماير اين سرزمين است. به اعتقاد استاد پيرنيا معمارى ايران بر اصولى چون مردمداري، خودبسندگي، پرهيز از بيهودگي، درونگرايى و ... نهاده شده است.
در دوران اسلامي، احداث نيايشگاهها بيش از هر نوع بناى ديگر مورد توجه بوده است؛ تا جايى که اگر شهرى مسجد جامع يا آدينه نداشت، بعنوان يک شهر تلقى نمىشد. نيايشگاههايى چون تاريخانهٔ دامغان، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد، مسجد شيخ لطفالله، از يادگارهاى باارزش معمارى مذهبى است که معماران اين بناها، هنر خود را با عشق درآميختهاند. مقابر و آرامگاههاى بزرگان دين و سياست نيز همانند نيايشگاهها با نقشههاى متفاوت، پوششهاى گوناگون گنبدى و تزئيناتى چون گچبري، کاشيکاري، آجرکاري، معمارى اين دوره را اعتبار خاصى بخشيدند. مجموعههاى زيباى بسطام و نطنز و حرم حضرت رضا (ع) با شيوههاى متفاوت معمارى نمونههاى باشکوهى هستند از اين شاخه از بناهاى دورهٔ اسلامي. در هيچ جاى جهان بناهاى آرامگاهى همانند ايران يافت نمىشود که اينچنين عمر طولانى و مقبوليت ريشهدار و سطح عالى و پابرجا در خود داشته باشد.
مسجد گوهرشاد و مجموعه حرم امام رضا (ع)، مجموعه آستان قدس رضوي، مشهد
بعد از آنکه فضاى آموزشى از نيايشگاهها جدا شد و شيوهٔ تدريس بهتدريج دگرگون گشت، احداث مدارس شکل تازهاى يافت. تدريس علوم دينى و مذهبى که در مساجد صورت مىگرفت به مدارس انتقال يافت. فضاى معمارى مدارس نيز همزمان با تحولات معمارى مساجد وارد مرحلهٔ تازهاى شد و از نقشهٔ چهار ايوانى براى ساختمان آن بهره گرفته شد و در تزئين آن از کاشيکارى و ساير تزئينات استفاده شد. مدارسى چون چهارباغ، سپهسالار و ... را مىتوان معرف فضاى آموزشى در معمارى ايران دانست.
در شهرهاى ايران اسلامى اماکن عمومى در مسير گذرگاههاى اصلى و فرعى شهر ساخته مىشدند. تکايا، حسينيهها، مصلىها در بافت بسيارى از شهرها جاى ويژهاى داشتند و در ايام سوگوارى از اين بناها استفاده مىشده است. مصلىها نيز خارج از شهر در برگزارى مراسم عيدين نقش ويژهاى در مراسم مذهبى مسلمانان ايفا مىکرد.
معمارى سنتى ايران روندى پيوسته و ملايم و استوار را تا دورهٔ قاجار پيمود و دگرگونىهاى لازم در هر مرحله يا دوره متناسب با نيازها و خواستهها در آن پديدار شده تا به بهترين نحو ممکن، متناسب با شرايط و امکانات هر دوره پاسخگوى نيازهاى کارکردي، فضايى و بصرى ممکن باشد.
در دورهٔ قاجار همزمان با گسترش روابط ايران با اروپائيان، زمينههاى نفود فرهنگ و تمدن آنان در ايران نيز بهتدريج فراهم شد و بسيارى از عرصههاى فرهنگي، اجتماعي، شهرى و از جمله معمارى را تحت تأثير قرار داد.
ورود تکنولوژى غرب و بويژه در مرحلهٔ نخست ورود اتومبيل، به همراه دگرگونى ساختار اجتماعى - شهري، دگرگونىهاى اساسى در بافت شهرى ايجاد کرد و خيابانها و گذرگاههاى مستقيم بهتدريج بوجود آمدند و گسترش يافتند. دسترسى ساده و آسان، اهميتى فراوان يافت و در نتيجه ساختمانهاى واقع در کنار خيابان مورد توجه قرار گرفتند. بويژه که براساس نظام جديد شهري، دکانها و ساير فضاهاى خدماتى و تجاري، در طبقهٔ همکف ساختمانهاى واقع در کنار خيابانها جاى گرفتند. نور و منظر بسيارى از اين ساختمانها از خيابان تأمين مىشد، در نتيجه اتاقها به شکل خطى در کنار هم و در امتداد لبهٔ خيابان ساخته شدند.
در طراحى اين گونه ساختمانها، از معمارى غرب اقتباس مىشد و بسيارى از عناصر و تزئينات آن عيناً يا با دگرگونىهايى مورد استفاده قرار مىگرفت. کاربرد اين عناصر غالباً بدون تأمل صورت مىگرفت و آنرا به شکل نوعى جريان گذرا در تاريخ معمارى ايران متجلى مىساخت و تلفيقى هنرمندانه صورت نمىگرفت. همين ضعف سبب شد تا بسيارى از نوآورىها و اقتباسها در اين دوران (اواخر قاجار و دهههاى نخست عصر حاضر) در دورهٔ بعد فراموش شدند، بهگونهاى که گويا جزئى از تاريخ معمارى و فرهنگ ما نبودهاند. بعضى اقتباسها نيز که دوام يافتهاند مانند احداث بالکن به سمت گذرگاههاى عمومي، هنوز از ويژگىهاى لازم کارکردى براى هماهنگى با شرايط فرهنگى و اجتماعى کشورمان برخوردار نشد، و در نتيجه يا تغيير شکل يافتهاند يا بهصورت انبار و يا محلى بدون استفاده درآمدهاند، که اين نکته خود نشانگر فقر دانش معمارى است.
جدا شدن از ارزشها و تجربيات معمارى سنتى و رو آوردن به غرب از آن زمان تا امروز نيز کمابيش ادامه يافته و بعنوان يک روند اصلى در بين بسيارى از متخصصان استمرار يافته است. نبايد از نظر دور داشت که توجه به معمارى سنتى و بومى کشور از سوى متخصصان در دهههاى پيشين، غالباً تحت تأثير انديشههاى غربى همچون پست مدرنيسم بوده است.