بخشی از مقاله
چکیده
در این نوشتار تلاش شده است بر اساس مفهوم گروه همسالان به عنوان یکی از گروههای مرجع در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قزوین، به عنوان یک تجربه موفق اشاره گردد. در واقع گروه مرجع، گروهی است که به عنوان مبنای مقایسه و ارزیابی قرار میگیرد، افراد میل به عضویت و مشارکت در آن پیدا میکنند و نیز رویکردهای آنها مورد پذیرش کنشگران قرار میگیرند و بنابراین تاثیر این گروهها، به ویژه در سنین جوانی بسیار مهم میباشد، با توجه به همین رویکرد و بر اساس دستورالعملها و نیز مداخلات دروندانشگاهی، گروههای همتایاران جهت ایفای نقش مداخلهای، راهنمایی، الگوپذیری با رشتههای مختلف در دانشگاه تحت نظر اداره مشاوره و سلامت روان دانشگاه تشکیل شد. این تجربه موفق از سال 94 آغاز شده است و تاکنون هم به دلیل تعاملات ارزنده این گروه از دانشجویان با بدنه دانشگاه در فضاهای مختلف درمانی، آموزشی و خوابگاهی ادامه دارد.
مقدمه
ارایه الگو و امکان بهرهبرداری از تجارب سازمانی، میتواند بعنوان یکی از شیوههای انتقال دانش تجربی محسوب گردد و این امکان را فراهم میآورد که با صرف کمترین هزینه، زمان و ابهامهای اندکتر؛ بهترین و شایستهترین اقدامهای اداری را رقم بزند.
رسالت هر سازمان با توجه به چشمانداری که برای خود ترسیم می نماید، شکل میگیرد و رسالت معاونتهای دانشجویی فرهنگی دانشگاههای علوم پزشکی "ارائه خدمات رفاهی، فرهنگی و مشاورهای به دانشجویان در جهت ارتقاء سلامت جسمانی، روانی و رشد و بالندگی فرهنگی و اجتماعی آنان در کنار آموزشهای تخصصی با لحاظ داشتن کرامت انسانی و ارزشهای اسلامی"میباشد و بنابر این یکی از مهمترین وظایف این معاونت تلاش در راستای حفظ و ارتقای سلامت روانی، رشد و بالندگی دانشجویان میباشد.
بنابر این در این نوشتار سعی گردیده است که حاصل یک تجربه چند ساله در معاونت دانشجویی فرهنگی - اداره مشاوره - دانشگاه علوم پزشکی قزوین بیان گردد تا شاید بتوان بعنوان مبنایی برای بهره برداری در دیگر معاونت های دانشجویی فرهنگی قرار گیرد و بر همین مبنا، گزارش تشکیل گروههای نیمه حرفهای دانشجویی با عنوان گروه همتایاران به منظور توانمندسازی دانشجویان عضو این گروه و نیزفراهم آوردن امکان الگوگیری دیگر دانشجویان از آنان را؛ به طور چکیده بیان می نماییم.
پس در این نوشتار تلاش خواهد گردید به نمونه ای عینی و عملیاتی شده از گروه همسالان به عنوان گروه مرجع دانشجویی اشاره و مسیر توانمند سازی آنان بیان گردد تا بتوان از آن بعنوان یک الگو در مداخله اجتماعی در فضاهای دانشگاهی بهره برداری نمود:
جامعه پذیری به عنوان مهمترین عنصر اجتماعی و پایه و بنیان ماندگاری جوامع به فرآیندی اطلاق می شود که انسان ها در آن در جهان های یکدیگر شرکت می کنند و به هنجارهای مشترک دست می یابند ، و در واقع در یک دیالکتیک اجتماعی حضور می یابند که از اجتماعی شدن اولیه آغاز و به اجتماعی شدن ثانویه منجر می گردد، ما از طریق اولین مرحله، به عضوی از جامعه تبدیل می شویم و از طریق دیگران مهم؛ با دنیای اطراف ارتباط برقرار می نماییم و هستی ما به هستی آن ها گره می خورد
ما همه چیز را از دریچه نگاه آنان درونی می کنیم و بدلیل ویژگی بارز این ارتباط یعنی عاطفی و احساسی بودن است که می توانیم خود، نگرش در کنش هایمان را برطبق معیارهای آنان منطبق و هماهنگ کنیم و به نحوی آن ها را درونی سازیم، این درونی سازی موجب می شود که کم کم ؛ هویت ما شکل گیرد، هویتی که باعث تمایز ما از دیگر اعضای جامعه می گردد، یعنی در واقع ما در مراحل اولیه جامعه پذیری تنها با جهان های خاص و قابل دسترس مستقیم روبرو می باشیم، ارزش ها، هنجارها و نگرش هایمان بر اساس ارزش ها و هنجارهای مورد قبول افراد محدود زندگیمان شکل می گیرد و این مرحله اساسی ترین، مرحله در پرورش اجتماعی می باشد
و در همین مرحله دیگری تعمیم یافته تشکل می گردد؛ دیگری که با تمام تلاشمان را می کنیم که به او شبیه و منطبق باشیم و در واقع واقعیت بیرون را به درون برده و در این دیالکتیک و رفت و برگشت؛ من ها شکل می گیرند. پرورش اجتماعی در مرحله بعدی، بر مبنای اجتماعی شدن ثانویه می باشد، فرآیندی که با ورود ما به اجتماع شکل می گیرد و در تمامی طول عمر او ادامه پیدا می کند و برای آن انتهایی را نمی توان متصور شد و به جرات می توان گفت که هم ذات شدن انسان در مرحله نخست بدون حق انتخاب می باشد؛ همه آنچه که انسان فرا می گیرد و در همنشینش شریک می گردد؛ همان کسانی هستند که از قبل تعیین شده اند و جبریتی را در ان به طور آشکار می توان مشاهده نمود.
اما در مرحله بعدی این از این جبریت کاسته می شود و شبکه ارتباطات انتخاب های ما با توجه به حیطه انتخاب ها و امکان تعامل با ان ها ؛ بر اساس تصمیم گیری فرد صورت می گیرد و در اینجاست که اهمیت گروه های مرجع و همسالان آشکار می گردد. در واقع گروه مرجع ، گروهی است که به عنوان مبنای مقایسه و ارزیابی قرار می گیرند، افراد میل به عضویت و مشارکت در آن ها پیدا می کنند و نیز رویکردهای آن ها مورد پذیرش کنشگران قرار می گیرند و بنابراین تاثیر این گروه ها، به ویژه در سنین جوانی بسیار مهم می باشد.
در واقع در روند جامعه پذیری ثانویه باید به الگوها، شیوه ها و قواعد تربیتی توجه شود و به جای همذات شدن عاطفی به یگانگی متقابل دست پیدا کرد، اما با توجه به ضرورت برخی نقش ها و دنیای رقابتی امروز، مفهومی تحت عنوان تعهد حرفه ای باید شکل گیرد که در واقع در طی فرآیند های تربیتی مهمترین عناصر آن وحدت پیدا می کنند. برگر و لوکمان در کتاب خود تحت عنوان ساخت واقعیت اجتماعی دقیقا به شیوه های مصنوعی تربیت و کاسته شدن مقام خانواده در این روند و در مقابل پر رنگ شدن نقش نهادهای تربیتی اشاره می کنند، "واقعیت زندگی روزمره در بر همکنش فرد با دیگران پیوسته از نو تایید می شود. واقعیت درست همان گونه که در اصل از طریق فرآیندی اجتماعی به صورت درونی در می آید، به وسیله فرآیندهای اجتماعی به صورت درونی در می آید، به وسیله فرآیند های اجتماعی در آگاهی جایگزین می گردد ...
همه یا دست کم اکثر، کسانی که در زندگی روزمره با فرد روبرو می شوند، تا حدی زیاد و به نحوی مهم ، واقعیت ذهنی او را نو به نو تایید می کنند. بر اساس این نحوه نگاه به اجتماعی شدن ثانویه در نهادهای رسمی و نقش مهم گروه های مرجع گروههای دانشجویی تحت عنوان همتایاران در معاونت دانشجویی فرهنگی دانشگاه تحت نظر مستقیم اداره مشاوره در سال های اخیر شکل گرفته است و اگرچه تفکر تشکیل این گروه ها از سال 80 در حوزه معاونت دانشجویی فرهنگی تحت عنوان گروه همیاران شکل گرفته است که در برخی فعالیت های مرتبط با دانشجویان همچون ثبت نام دانشجویان جدیدالورود و برخی دیگر برنامه های محدود از آن ها بهره گرفته می شد و البته نمی توان ادعا نمود که بحث همتایاران طرح شده توسط وزارتخانه بهداشت برگرفته از گروه همیاران بوده است، اما سیاست و هدف نهفته این گروه ها تقریبا یکسان می باشند و با نگاه تاثیر گذاری موثر و مفید گروه همسالان سیاستگذاری شده اند و در واقع این گروه ها تقریبا از این دیدگاه نشات می گیرد که گروه همسالان ، یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین گروه ها در شکل دهی به شخصیت و رفتارهای جوانان می باشند.