بخشی از مقاله

چکیده

انسان همواره به دنبال راههایی برای ارتباط بیشتر و بهتر با دیگران بوده است. در میان هنرها گرافیک بیش از بقیه به برقراری ارتباط با مخاطب نیاز دارد. پوستر نیز به عنوان یکی از اصلیترین شاخههای گرافیک، بیش از دیگر بخشها به ارتباط وابسته است و توانمندی گستردهتری در این زمینه دارد. بنابراین بدیهی است که دولتها و ارگانهای خصوصی قدرتمند، برای بیان خواستهای خود، این رسانه را انتخاب کنند.

از طرفی جشنوارهها، دوسالانهها و مسابقات هنری به وجود میآیند و برای بسیاری از هنرمندان حضور در این عرصهها اهمیت مییابد. مقالهی پیش رو سعی دارد عوامل مؤثر در موفقیت هنرمندان ایرانی را در جشنوارههای بینالمللی بسنجد. به نظر میرسد تجربیات افرادی که در این جریانات حضور جدی و مستقیم داشتهاند، مثمر ثمر است؛ از این رو مصاحبهای نیز پیرامون این مسئله با تعدادی از داوران و برگزیدگان جشنوارهها - مصطفی اسدالهی، پریسا تشکری، مهرزاد دیرین و مرتضی محلاتی - انجام شده است. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و شیوهی گردآوری کتابخانهای، آرشیوی و انجام مصاحبه در پی پاسخ به پرسشهای زیر است:

الف. برگزاری جشنوارهها تا چه میزان میتواند بر کیفیت آثار طراحان گرافیک اثر بگذارد؟

ب. چه عواملی سبب حضور موفق پوسترهای ایرانی در جشنوارههای بینالمللی میشود؟ لازم به ذکر است حضور در این جشنوارهها میتواند تأثیر بسیار زیادی بر کیفیت آثار طراحان و نزدیک شدن آنان به استانداردهای جهانی داشته باشد. علاوه بر این، برگزاری جشنوارههای داخلی هم میتواند در ایجاد رقابتی سالم میان هنرمندان و شناساندن طراحان خلاق و ایدهپرداز تأثیرگذار باشد.

.1 مقدمه

گرافیک هنری است که قدمت آن به نخستین تمدنها میرسد؛ اما قدمت آن، به معنای امروزی، به اولین بارقههای صنعتی شدن در جوامع برمیگردد. یعنی گرافیک هرگز جدا از صنعت نبوده و نیست؛ زیرا اگر آن را یک رسانهی اطلاعرسانی ارزیابی کنیم، این اطلاعرسانی حاصل نمیشود مگر با تکثیر ماشینی و یا هر طریق دیگری که با آن بتوان یک تصویر یا متن را در معرض دید افراد بسیاری قرار داد.

بنابراین بدیهی است که هر چقدر جامعهی بزرگتری داشته باشیم و هر میزان که قرار باشد سخن ما به گوش افراد بیشتری برسد، ابزار پیشرفتهتری نیز برای این اطلاعرسانی نیاز داریم. در کشور ما گرافیک نیز هم چون بقیهی هنرها روند طبیعی خود را طی نکرده است؛ گویی این هنر به یکباره به پیکرهی جامعه تزریق شده است. در دیگر کشورها مردم و اصناف برای رونق بخشیدن به کار خود روی به راههای اطلاعرسانی و گرافیک آوردند و هنر یا صنعت گرافیک از دل مردم و مطابق با خواست و سلیقهی آنان رشد یافت.

اما در ایران وارد کردن دستگاههای گرانقیمت چاپ و آموختن دانش آن توسط افرادی که از دیگر کشورها به ایران میآمدند، همگی هزینههای بالایی را میطلبیدکه، مسلماً مردم از عهدهی آن به تنهایی برنمیآمدند. طبیعتاً گرافیک در ایران به عنوان یک ابزار حکومتی وارد شد و در اختیار خواست و نیازهای حکومت بود. بنابراین بسیار طبیعی است که همیشه فاصلهای میان آنچه طراحی و اجرا میشد، با آنچه خواست و سلیقهی مردم بود، وجود داشته باشد.

با گذشت این همه سال، اکنون گرافیک به میان مردم راه یافته و جمع کثیری از مردم به آن اشتغال دارند. با این حال هنوز هم چنددستگی در گرافیک ایران وجود دارد. آنچه بازار ایران میطلبد، آنچه ارگانهای دولتی و رسمی میپسندند و یا آنچه جشنوارهها به آن توجه نشان میدهند. نوعی دستهبندی که در هیچ جای جهان جز ایران وجود ندارد. این در حالیستا که ظاهراً هیچکدام برتری نسبت به دیگری ندارد و شاغلان به هر نوع دیگری را از مرحله پرت میدانند.

این تحقیق با نگاهی به گرافیک جشنوارهها، که پذیرفتنیترین شکل از نظر آکادمیک است؛ قصد دارد به این نوع از گرافیک رایج در کشور بپردازد. هدف بیان نقاط ضعف و قوت این جشنوارهها و تأثیر برگزاری آنها در جامعه و بر گرافیک جامعه است. زیرا در این سالها کمال مطلوب برای هر گرافیستی اینطور فرض شده که بتواند طراحیهایی انجام دهد که در نمایشگاههای بینالمللی شرکت داده شوند و یا جایزهای از این جشنوارهها به دست آورد.

اما همه به این امر واقفیم که گرافیک در بهترین حالت، زمانی است که بتواند علاوه بر جلب نظر جشنوارهها، مورد پسند مخاطب واقعی، یعنی مردم نیز قرار گیرد. این اتفاق هرگز نمیافتد مگر با بالاتر رفتن سطح سواد جامعه و رشد هوشمندی طراحان در شناخت سلیقهی عوام و هماهنگ ساختن آن با اصول صحیح آکادمیک. جشنوارهها به عنوان عاملی که ما را با جریان هنری کشورهای دیگر آشنا میکند، میتواند در بهروز شدن توانایی طراحان و سلیقهی مخاطبین تأثیر مثبتی داشته باشد.

.2 سابقهی برگزاری جشنوارهها در ایران

برگزاری نمایشگاه در ایران سابقهای طولانی ندارد. در واقع برگزاری نمایشگاه هم مانند بسیاری مسائل دیگر در عالم هنر، جزء آموختههای ما از غرب به حساب میآید. در ایران هنرهای تجسمیغالباً در خدمت مسائل کاربردی بوده و جز سفارشدهنده، معمولاً مخاطب دیگری نداشته است.به این صورت که به مُذهب سفارش تذهیب قرآنی داده میشد و او پس از تکمیل کار خود آن را به خوشنویس میسپرد، تا قرآن تکمیل شود و پس از اتمام کار، به سفارشدهنده تحویل میشد.

اینگونه بود که مخاطب هنر خلقشده، سفارشدهندهی آن بود و اغلب افراد متمول جامعه بودند؛ بنابراین تعداد مخاطبین آثار، کسانی که آن را میدیدند و با آن ارتباط برقرار میکردند، بسیار قلیل بود. در معرض عموم قرار دادن آثار هنری، از نشانههای اهمیت یافتن شخص هنرمند است که این مسئله در ایران تا سالیان دراز وجود نداشته است. هنرمندان ایرانی حتی از ذکر نام خود در آثار نیز پرهیز میکردند و به واقع میتوان گفت که در جامعهی ما، این اشخاص جایگاه چندانی هم برای ابراز وجود نداشتند - نورافشان، . - 42 :1394

در دوران پهلوی، زمانی که موج طرفداری از هنر در جامعه جریان یافت، برگزاری نمایشگاه نیز مانند بسیاری مراسم دیگر که تا پیش از آن در ایران وجود نداشت، اتفاق افتاد. در سال 1337 که »مارکو گریگوریان« از الگوی »بیینال ونیز« نمایشگاه بیینال نقاشی و مجسمهسازی تهران را با همکاری دکتر »زوان هاکوپیان« معاون وزارت فرهنگ و هنر وقت در کاخ سفید برگزار کرد، نمایشگاههای بیینال تهران پنج بار برپا گردید و از نمایشگاه سوم، وزارتخانه خودرأساً عهدهدار برگزاری آن شد و پنجمین نمایشگاه را در سالن ساختمان جدید موزهی ایران باستان به صورت بینالمللی و با شرکت نقاشان کشورهای ترکیه و پاکستان - کشورهای عضو پیمان سنتو در آن زمان - ترتیب داد.

در این بیینالها برای نخستین بار علاوه بر چاپ کاتالوگ، مسئلهی مسابقه و داوری آثار مطرح شد و داورانی از منتقدان و مدیران مؤسسات هنری کشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا با همراهی داوران ایرانی که اغلب دکتر »احسان یارشاطر« و مهندس »محسن فروغی« بودند، برای داوری آثار نمایشگاه دعوت شدند - ممیز، . - 61 :1382 لازم به ذکر است که این بیینالها، با معنای جهانی خود همچنان فاصلهی زیادی داشت.

این بیینالها همچون نمایشگاههای جهانی، دارای اساسنامه و مقررات خاص فنی بود. کارهای نقاشی را تنها از میان گرایشهای نو و جدید انتخاب میکردند و آثار هنرمندان سنتگرا و طبیعتساز را به نمایشگاه راه نمیدادند. این روش در واقع سبب شد که این گروه از هنرمندان، از آن پس دیگر آنچنان که باید مورد حمایت رسمی قرار نگیرند و کمکم فراموش شوند. از سال 1345 تا 1355، باز وقفهای در تشکیل نمایشگاههای عمومی اتفاق افتاد و سپس نمایشگاهی در سالنهای سازمان نمایشگاههای عمومی برپا شد.

این نمایشگاه عنوان »نمایشگاه بینالمللی هنر« را بر خود داشت و در آن آثاری از نقاشان، مجسمهسازان، طراحان پوستر و معماران ایرانی و همچنین آثاری از گالریهای پاریس، شرکت داشتند. این نمایشگاه اصلاً حال و هوای گرم هنری پیدا نکرد و تنها خصوصیت آن خرید تابلوهای فراوان توسط دولت از هنرمندان ایرانی و فرانسوی بود. بعد از این نمایشگاه »بنیاد فرح سابق« به فکر ایجاد »بازار بینالمللی هنر« افتاد که سرانجامی پیدا نکرد. در نهایت سال 1382 پس از شانزده سال »اولین نمایشگاه دوسالانهی نقاشان ایران« در موزهی هنرهای معاصر تهران برگزار گردید - همان: 61 و . - 62

.3 نگاهی به اولین نمایشگاههای برگزارشده در زمینهی پوستر در ایران

پس از نمایشگاهی که توصیف آن ذکر شد، نمایشگاههای دیگری نیز در کشور برگزار شدند، که البته در اینجا به ذکر تعدادی از نمایشگاههایی که در راستای گرافیک - پوستر - بودهاند، میپردازیم:

-    در پانزدهم خردادماه سال 1342 نمایشگاه آثار گرافیک »مرتضی ممیز« در تالار دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد.

-    در تیرماه سال 1343 تالار ایران - قندریز - تأسیس شد. تالار ایران برای اولین مرتبه نمایشگاهی از آثار گرافیک برپا کرد. از یکم تا دهم مهرماه نیز نمایشگاهی از آثار ممیز در آن برگزار شد. در بهمنماه همان سال نیز نمایشگاه آثار گرافیک دورهی قاجاریه به اهتمام »مهدیرضا قلیزاده« در همان تالار برپا شد.

-    در اردیبهشتماه سال 1351 نمایشگاه »صد سال آفیش در جهان« در کتابخانهی ملی برپا گردید. در این جشنواره نمونههایی از آفیشهای آمریکایی و اروپایی صد سال گذشته به نمایش گذاشته شد و نمایشگاهی هم از بروشورها و آفیشهای تئاترهای ایران با همکاری »سازمان نمایشی و پژوهشی آریان« در تالار قندریز برگزار شد. در آذرماه همان سال نیز نمایشگاهی از پوسترهای سینمای ایران به همت و کوشش ممیز در تالار قندریز برگزار گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید