بخشی از مقاله

چکیده

نظریه پردازی در باب »پیشرفت قرآنی« یا »پیشرفت قرآنمحور« یا »پیشرفت از منظر قرآن کریم« دست کم دو پیشنیاز اساسی و بنیادی دارد: نخست باید تلقی خود را از »چیستی پیشرفت« مشخص و مدلل کنیم. سپس باید تکلیف خود را با »گستره معرفتی قرآن کریم« معین و موجه سازیم.

زیرا تا وقتی »مبنا« در این دو زمینه مشخص نباشد؛ نمیتوان در باب »پیشرفت قرآننفیاً« یا اثباتاً اظهارنظر کرد. اگر کسی بدون مبنا اظهارنظر کند؛ یا ناخودآگاه تحت تأثیر نظریههای پنجگانه توسعه غربی، از یکسو؛ و یکی از سه نظریه »اقلی« و »اوسطی« واکثریِ«» قرآنی، از سوی دیگر خواهد بود؛ یا گرفتار هرج و مرج در اظهارنظر خواهد شد؛ - نمونه این هرج و مرج را در بسیاری از مباحثی که به نام توسعه دینی در جامعه، و نیز در برخیفاسیرِت حتی بسیار مشهور و معتبر معاصر مطرح است میتوان مشاهده کرد - .

رسالت این مقاله تنها پاسخ به پرسش از »گستره معرفتی قرآن کریم« است. در مقام پاسخ به پرسش مذکور ابتدا سه نظریه »اقلی« و »اوسطی« و »اکثری« در باب »رسالت دینو« به تبعِ آن »گستره معرفتی قرآن کریم« ارائه شده است. سپس دو نظریه »اقلی« و »اوسطی« در پرتو یک دلیل عقلی متقن - با تکیه و تأکید بر نظریه سیستمها - نقد و رد؛ و در نهایت، حقانیت نظریه سوم - اکثری - در پرتو همان دلیل عقلی و برخی دلایل نقلی - آیات و احادیث - اثبات شده است. علاوه بر دلایل عقلی و نقلی، نظر برخی شخصیتهای علمی نیز به عنوان مؤید ذکر و در ضمن مباحث، به برخی شبهات اشاره و پاسخ داده شده است.

.1 سرآغاز

تلاش در راستای دستیابی به نظریه »پیشرفت قرآنی« یا »پیشرفت قرآنمحور« یا »پیشرفت از منظر قرآن کریم«، دست کم، دو پیشنیاز اساسی و بنیادی دارد که بدون پرداختن به آنها اساساً نظریهپردازی در باب »پیشرفت قرآنی«، بیمعنا، بلکه ناممکن است: یکی، نظریهپردازی در باب »چیستی پیشرفت«؛ و دیگر، نظریهپردازی در باره »گستره معرفتی قرآن کریم.«

بحث و گفتگو و نظریهپردازی در باب »چیستی پیشرفت« به ما و مهندسان اجتماعی و همه کسانی که به مباحث »توسعه« و »پیشرفت« و »ترقی« علاقه دارند کمک میکند تا درکی شفاف از پیشرفت پیدا شود. زیرا: کاملاً بدیهی است تا وقتی که درکی درست و شفاف از توسعه و پیشرفت و ترقی نداشته باشیم در مقام برنامهریزی برای دستیابی به آن نیز ناکام خواهیم بود.

پس از دستیابی به یک درک درست و شفاف از چیستی و ماهیت پیشرفت، برای آنکه با دیدگاه قرآن در باره پیشرفت - پیشرفت قرآنی = پیشرفت قرآنمحور - آشنا شویم لازمست با »گستره معرفتی قرآن کریم« نیز آشنا شویم. زیرا: کم و کیف پیشرفت قرآنی بشدت تحت تأثیر نظریه و دیدگاه ما در باره »گستره معرفتی قرآن کریم« است. زیرا: از آنجا که در باره »گستره معرفتی قرآن کریم« یا »دین« به صورت کلی و عام، با سه نظریه »اقلی« و »اوسطی« و »اکثری« مواجهیم؛ لذا در باب »پیشرفت قرآنی« نیز با سه نظریه مواجه خواهیم بود. اینکه ما طرفدار و تابع کدامیک از این سه نظریه باشیم؛ تابعی از متغیر دیدگاه و مبنای ما در باره »گستره معرفتی قرآن کریماست.« پس، پاسخ به این پرسش نیز یک ضرورتِ اجتنابناپذیر است که باید تکلیف خود را با آن روشن کنیم.

پاسخ نیاز و پرسش نخست چیستی پیشرفت در مقالهای تحت عنوانِ »ضرورت نظریهپردازی در باب چیستی پیشرفت« تقدیم شده است و علاقمندان میتوانند به آن رجوع کنند. اما پاسخ به نیاز و پرسش دوم گستره معرفتی قرآن کریم رسالت این مقاله است که تقدیم میشود.

پس از پاسخ به این دو پرسش و نیاز اساسی و بنیادی است که نوبت به نظریهپردازی در باب »پیشرفت قرآنی« میرسد که تحقق آن، رسالت مقاله سوم میباشد.

همانطور که پیش از این اشاره شد در باره »گستره معرفتی قرآن کریم« با سه نظریه »اقلی« و »اوسطی« و »اکثری« مواجهیم که در ادامه بحث با هر یک از آنها و دلایلشان آشنا خواهیم شد. و در نهایت، با توجه به
دلایل هر یک از نظریهها میتوان به دیدگاه مختار رسید.

.2 نگاهی به نظریههای سهگانه در باب گستره معرفتی قرآن کریم

در کل، بر اساس یک حصر عقلی، سه نظریه در باره گستره معرفتی قرآن کریم قابل تصور و طرح است: »اقلی«، »اوسطی« و »اکثری؛ «که اتفاقاً هر یک از این سه احتمال طرفدارانی دارد.

.1 دیدگاه اقلی اقلیها معتقدند: مجموعه معارفی که برای زندگی لازمست دو نوع میباشد:

معارفی که بشر به صورت مستقیم از درک آن عاجز است و برای آشنایی با آن به امداد الهی از طریق بعثت انبیاء و وحی نیازدارد؛ مانند کمّ و کیف حیات اخروی و در کل، امور ماورایی و آنجهانی.
 
و معارفی که خود بشر در پرتو عقل خداداد و تلاش و تجربهاش میتواند آنها را کسب کند؛ مثل مباحث اقتصادی و سیاسی و اموری از این دست که عمدتاً این جهانی و دنیوی است.

لذا »رسالت ادیان« ازجمله دین مبین اسلام، و به تبع آن، قرآن کریم، به عنوان مهمترین و اصلیترین منبع معرفتی این دین در اساس چیزی جز »هدایت بشر« نیست؛ و تلاش در راستای استخراج و استنباط مباحثی چون »توسعه« و »پیشرفت« که مربوط به حیات دنیوی است؛ تلاشی بیهوده و نسنجیده است

بله، انبیای عظام الهی رسالت و مأموریت دیگری هم دارند و آن: »انقلاب عظیم فراگیر علیه خودمحوری انسانها برای سوق دادن آنها به سوی آفریدگار جهانها« است

خلاصه آنکه: از دیدگاه اقلیها رسالت دین و به تبع آن، کتب آسمانی ازجمله قرآن کریم و انبیای عظام و اوصیای ایشان در دو امر خلاصه میشود: معارف آنجهانی و تربیت اخلاقی.

.2 دیدگاه اوسطی اوسطیها معتقدند رسالت دین، و به تبع آن، گستره معرفتی قرآنکریم، شامل امور مادّی و معنوی یا دنیوی و اخروی، هر دو میشود؛ با این تفاوت که دین در حوزه امور معنوی و اخروی و عبادی و شرایع به معنای خاص، به تفصیل وارد شده؛امّا در امور مادی و دنیوی به یک سلسله کلیات و رهنمودها که بیانگر خطوط کلی است؛ بسنده کرده؛ و کشف جزییات را بر عهده انسان گذاشته است

وقتی کلیت دین - که شامل کتب آسمانی و انبیا و اوصیای ایشان است - در بخشی از نیازهای بشر صرفاً به کلیات بسنده کرده و جزئیات را به توان معرفتی خود انسان واگذار کرده؛ بدیهی است که کتب آسمانی، ازجمله قرآن کریم، نیز در این نوع نیازها یا بحثی ندارد یا اگر هم داشته باشد در حد رهنمودهای کلان و کلی است.

.3 دیدگاه اکثری اکثریها معتقدند: رسالت دین اعم از امور دنیوی و اخروی است؛ و بیان دین در هر دو زمینه - دنیا و آخرت یا مادّه و معنا و جسم و جان - تفصیلی و مکفی است.

به عبارت دیگر: دین یک بسته معرفتی جامع و کامل و خوداتکا و خودبسنده و خودکفا در راستای تأمین نیازهای معرفتی بشر در همه امور مادی و معنوی نیوید و اخروی است؛ کلاً و جزئاً. و به هیچ منبع و مقوله معرفتی خارج از خود محتاج و نیازمند نیست.

بله، انسان غیرمعصوم نیز با تکیه بر ابزار معرفتی خود، اعم از »حس« و »عقل« و »دل«، میتواند به حقایق و معارفی که هماهنگ با آموزههای الهی و و حیانی و دینی است دست یابد؛ اما چون این نوع دستیابی، زمانبر بوده؛ ودر معرض خطا و نیز ناقص است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید