بخشی از مقاله

کاروزی صنایع لاستیک

تاريخچه شركت :
اين كارگاه در قلب يك كارگاه خصوصي nv سال 1375 تاسيس شد (در قالب كارگاه لاستيك سازي هاشمي ) اين عنوان به واحد هاي توليدي ارائه شد . سابقه توليد اين شركت تقريباً به حدود 15 سال پيش برمي گردد كه آقاي مهندس هاشمي در يك كارگاهي در اصفهان شريك بودند و قطعاتي را كه سفارش مي گرفتند مراحل كنترل و بسته بندي آن را در مشهد بنام مي دادند كه برادر مهندس هاشمي از خدمت برگشتند (برادر مهندس هاشمي ) و امكان همكاري با ايشان را

پيدا كردند وقتي كه هر دو با هم شدند كارگاهي را در جاده قوچان دارند و گاه طوس تاسيس كردند ودر انجا شروع به فعاليت كردند توليد ايشان را در اصفهان به طور اشتراكي انجام مي دادند به سمت كارگاهي كه در مشهد انجام مي شد شيفت دارند .توليدات اين شركت برروي قطعات پلاستيكي هيدروليك و به طور اخذ در ارتباط با دستگاههاي راهسازي ، انواع پنكنيگ ،سيل رينگ،كاسه نمد و دستگاههاي بسيار سنگين كه در كار معدن و راهسازي مورد استفاده است

متمركز مي شود . اين دستگاهها مي تواند در جكها ، پمپها ، ترمز ها و ديگر سيستمهاي كه مورد استفاده است كار برداشته باشد به تدريج اين كار ادامه پيدا كرد به طوريكه غير از قطعات لاستيكي قطعات ديگري كه در يك فعاليت تعميرات و نگهداري موثر بود تامين مي شد . به عنوان مثال : يك دستگاه بنز 1921 داريد وقصد داريد كه جك اين را تعمير كند يا يك لودر 260 داريد كه با آن كار انجام مي دهيد ولي خواهيد اين را تهيه كند ماهيت قطعاتي كه ما روي آن كار انجام مي

دهيم محدوديت ايجاد مي كند . به طور مثال وقتي كه گير بكس را باز مي كند خيلي علاقمند هستيد كه كليه قطعات تعويض كرد و اين تعمير و نگهداري است به طور يكجا در دسترس باشد و به شهر و فروشگاه هم دسترسي نداريد به انبار مراجعه مي كنيد و يك جعبه به شما تحويل مي شود و شما تمام قطعات مورد نياز را در داخل آن مي گذاريد به خاطر همين حساسيتها جابجاي اينكه قطعه توليد كنيم مجموع قطعه توليد مي كنيم اين مجموعه قطعات را سيل كيت مي

ناميم .
كيت به معناي مجموعه و سيل به معناي در بنده واشر، آب بندي كننده در اين مجموعه سيل كيتها قطعات لاستيكي ، نمد ، واشر فلزي ، پيستونهاي آلومينيومي و... ديده مي شود . يك نكته حائز اهميت اين است كه اگر ما اين مجموعه قطعات را توليد كنيم ، گير بكس را ببنديم به هر دليلي يكي از 48 قطعه اي كه ما توليد مي كنيم و توي اين مجموعه گذاشتيم يكي از آنها كيفيت مطلوب را نداشته باشد فرض كنيد بعد از 5 ساعت جواب كند دو مرتبه بايد اين قطعه را توليد كنيم و اون هزينه سنگين دوباره بايد تكرار شود چه هزينه قطعات و چه هزينه خوابيدن دستگاه و چه مكانيك دستگاههاي سنگين بنابراين حياتي است

كليه قطعاتي كه ما بسته بندي مي كنيم داراي كيفيت مطلوب باشد همه اين مطالب دست به دست هم مي دهد و يك حساسيت بالا را در كارها ايجاد مي كند . از زمانيكه آقاي مهندس هاشمي و برادر ايشان توليداتشان را در مشهد آوردند سعي كردند اين قطعات را توليد كنند از سال 75 كه يك چيزي شايد 25،26 قطعه مجموعه در دست توليد داشتند الان بالغ بر 380 قطعه مجموعه را دارند اين رشته تقريباً 10 برابر را در طي سالهاي 7،8 سل گذشته توانستند بدست

آوردند . هميشه اين توليدات كمي نبوده يعني سعي كردند در كيفيت هم از فراوان را بزند. اين شركت كار را به صورت يك كارگاه خصوصي شروع كرد و در سال78 (اسفند) اين شركت به ثبت رسيد (شركت صنايع لاستيك جاويدان) اين شركت باش 1387 در 24(اسفند ) سال 77 ثبت شد و در سال 78 عملاً فعاليت شركت آغاز شد فعاليت شركت به اين معنا آغاز شد كه به فكر زمين افتادند (براي ساخت و ساز) به فكر تسهيلات براي تامين مالي و فعاليت اين شركت به اين شكل

آغاز شد شركت در اين قالب شروع به كار كرد و ساخت و ساز را انجام داد و در بهمن سال 1380 اين كارگاه كار ساختماني آن تمام شد و اماده بهره برداري شد درست اول بهمن ماه سال 1380 اصلاح شد ودر واقع رسميت كار به عنوان توليد از انجا آغاز شد و در انتهاي فروردين سال 1381 پروانه شركت گرفته شد طبيعتاً وقتي كار توسعه پيدا مي كند بايد سيستمهاي متعددي نظير سيستم موجودي انبار ، سيستم حسابداري مالي و سيستمهاي ديگر روي كار آيند ابتدا كار با

سيستم مالي دستي شروع شد طبيعتاً نه توسعه كار آنقدر بالا بود كه سيستم مكانيزه طلب كند و نه امكانات حالي اجازه اين كار را مي داد. تا اينكه (مهندس هاشمي ) با يك ثبت ساده حسابداري اين كار را انجام دادند و ابتدا كار را در قالب حساب دخل و خرج يعني چند تا سر فصل حساب كردند و خريداران ،

فروشندگان و هزينه ها را تفكيك كردند و شروع به ثبت حسابداري دوبل كردند و اين كار را ادامه دادند و هميشه سعي كردند كه ترازنامه صحت داشته باشد تا جايي كه تصميم گرفتند اين كار را به يك حسابدار واگذار كنند حسابداري را به خدمت گرفتند و شروع به همكاري كردند و ايشان سرفصل ها را توسعه دادند و چون تقريباً اين ساختمان رد حال تكميل شدن بود و مهم بود كه چي باشد به اين ترتيب حسابدار كار خود را شروع كرد تا اينكه حجم عمليات حالي يك مقدار

سنگين تر شد و به اين فكر افتادند كه بايد يك نرم افزار را داشته باشند و اومدند نرم افزاري كه به درد كارتون مي خورد و در بازار وجود داشت و آن شركت براي خريد نرم افزار كانديد كردند آقاي مهندس هاشمي قرارداد را با يك شركت خاص بسته و محدوديتي كه داشتند اين بود كه بر لحاظ تيپ توليدات سيستم انباري حتماً بايد FiFo باشد . به عنوان مثال : اگر 10 قطعه از يك محصول وجود دارد و قطعه 11 مي يابد بايد زير قطعه 10 بماند يعني از بالا شروع به فروش كند و گاهي

ممكن است همان توليدي كه انجام مي دهند همان را بفروشند و اين سه سال داخل انبار بماند اين سه سال ممكن است ماندگاري انبارداري نداشته باشد.
به همين دليل هيچكدام از نويسنده هاي نرم افزار مالي ان موقع اين كار را نتوانستند انجام دهند همه انها روش ميانگين را داشتند و ميانگين به درد اين شركت نمي خورد چون كيت مواد هم به شدت در نوسان بود و مي خواستند قيمت تمام شده به همان قيمتي كه وارد مي شود در خروج محاسبه شود . بالغ بر

يكسان و سه ، چهار ماه اين شركت در حال سعي و خطا بود كه برنامه نوشته اين شركت را روي ان تست كنند و اشكال ان را بازگو كند به جايي رسيد كه ان نرم افزار تقريباً كامل شد و سراغ يك نرم افزار ديگر رفتند .اين نرم افزار كار آقاي مهندس مصطفي احمد پور بود . و نرم افزار ايشان به اون چيزي كه شركت نياز داشت نزديكتر بود . به چيزي كه اين شركت مي خواست ولي مي دانيد كه ماهيت يك كار مالي به ان كاري كه در حال انجام دادن هست وابسته مي باشد .

مثلاً : فرض كنيد كار مالي كه در يك معدن اتفاق مي افتد با يك كار مالي كه در يك درمانگاه اتفاق مي افتد و با كار هايي كه در يك شركت صرفاً خدماتي اتفاق مي افتد خيلي فرق مي كند و طبيعتاً گزارشاتي كه گرفته مي شود گزارش مورد نياز متناسب با ماهيت آن شغل است. مثلاً : در يك شغل ممكن است گزارش متعددي انبار خيلي اهميت داشته باشد مثل كار شركت صنايع لاستيك سازي جاويدان .
بنابراين به ماهيت ان كار كه در يك شركت انجام مي شود تيپ نرم افزارمالي هم تغيير مي كند .

فرآيند عمليات توليد :
در كار لاستيك سازي يك سري مواد اوليه وجود دارد و اين مواد اوليه بعداً با يك مقدار مواد ديگر تركيب مي شود وخودشان به تنهايي مورد استفاده توليد قرار مي گيرند و اين بخش از پيچيدگي كار است .گاهي در شركت يك موادي به تنهايي قالب گيري مي شود و پخت مي شود و كامل مي شود ولي گاهي آن مواد با 10 ماده ديگر تركيب مي شود حالا در جايي كه تركيب اتفاق مي افتد محدوديتهايي وجود دارد و لازم است كه مواد اوليه ورود به انبار بزنيم بعد در يك طيف 8.27. قلم مواد يك توليد بخصوص يك فرمول مي كنيم مقادير به طور متناوب است كه فرض كنيد: دريك كيلو مواد تركيب شده ممكن است 95 گرم از يكي از اين مواد

ديده شود يعني 95% از ان تركيب اين ماده نشان مي دهد ولي ممكن است يك ماده ديگر در 1 كيلو فقط2 گرم استفاده شود كه لازم است نرم افزار انبار واحدهاي سنجش مناسب را انتخاب كنيم كه ان 2 گرم در فرآيند گرد كردن اعداد گم نشود يعني 2 گرم اگر بناست واحد (كيلوگرم) باشد و تا دو قم اعشار از شما قبول كند ممكن است كه 2 گرم را تلقي كند لياگرم تا 10 گرم 1% مي گيرد و اين خطا ايجاد مي كند و به پايان سال كه مي رسد حالا از اين 10 كيلو مواد كه وارد كرديم مصرف الف) نگاه مي كنيم صفر است و موجودي انبار را نگاه مي كنيم و مي بينيم 5/4 كيلو است .


بنابراين اين 5/0 كيلو در گردكردن به تدريج خروج پيدا كرده ولي نرم افزار زا ان صرفنظر كرده . حالا اين واحد انتخاب شد و امولاسيون مي دهيد و به نرم افزار مي گوئيد كامپانت الفا حاوي اين مواد و با اين فرمول است .در اينجاست نرم افزار متوجه مي شود كه داخل هر 1 كيلوگرم كامپانت a چه چيزهايي خوابيده است وقتي اين 1كيلو گرم كامپانت را توليد تعريف مي كند براي نرم افزار اتوماتيك مي رود و ان مقادير مورد نياز مواد اوليه را از انبار خارج مي كند و در واقع بوردكراسي كاغذي را حذف مي كند و كافي است كه قبلاً اين فرمول را معرفي كرده باشيد و بعد اعلام كنيد كه من 1كيلو از اين توليد كردم و خودش به اتوماتيك مي دهد و خارج مي كند .حالا اين كامپانت آماده توليد مي شود ممكن است با اين كامپانت a ليا قلم قطعه را امكان توليد داشته باشيد حالا نياز است كه اولاً: بدانيد كه چه چيزي توليد مي كنيد دوماً: از هر چيزي چه تعداد و اين قطعه چند گرم زا كامپانت a نياز دارد .


يك مشكل كه كار در لاستيك بوجود مي آيد اين است كه شما 10 قطعه مواد را براي توليد اين قطعه مي گذاريد اين قطعه داخل مي رود و پخت مي شود هر موقع كه پخت شد بعد قطعه توليد شده را داريد كه مقدار مواد زايد در كنار آن وجود دارد.
مثلاً :گر 100 گرم مواد براي آن قطعه كنار گذاشتيد12گرم ان دور ريخته مي شود بنابراين براي خروج نبايد گفت : كه قطعه من90گرم است شما 100 گرم مواد خارج كرديد پس10گرم قطعه توليد كرديد و اين ممكن است يك مغايرت ايجاد كند (در موجودي انبار) و يك مغايرت ديگر اين است كه 500 گرم از اين قطعه توليد مي كنيم و مي بينيم كه 7 قطعه آن زائد است و آن7 قطعه را دور مي ريزيم ورود به انبار 493 قطعه مي شود و ارگ حواسمان نباشد و اين زائد را محسوب نكنيم باز

انبار مواد كم مي آورد ممكن است در آخر سال بگوئيم كه آقاي x شما در انبار 493 قطعه داريد و هر كدام 90و يا100گرم مي باشند 49300 گرم ولي شما 50گرم مواد را مصرف اين كار كرديد بقيه آن كجا رفت و اين مغايرت را بايد حل كرد بنابراين يك پرت ناگزير داريم (درفرآيند قالب گيري ) گاهي اتفاق مي افتد كه به عنوان ضايعات اين قطعه مهار حذف شود بنابراين تمام نكات را بايد در نرم افزار ديده باشيم . حالا فرض كنيد كه تمام اينها را ديديم پس نرم افزار حسابداري توليد اين قطعه مي داند كه چند گرم از آن كامپانت خارج كند . براي توليد كامپانت مي داند كه چند گرم از هيچكدام از مواد خارج كند پس تكليف ما با مواد روشن شد اما

حالا اين قطعه وارد انبار مي شود و گرفتاري ما با قطعه شروع مي شود چون يك قطعه ممكن است خودش به تنهايي فروخته شود وممكن است 10،12 مجموعه قطعه شركت كند داخل يكي 2تاوداخل يكي 10تا دانه بشيند و توي يكي يك بسته 100 تايي از هر دوي آنها پس باز نرم افزار نياز دارد كه بداند كه اين را براي چه مصارفي استفاده كند به خاطر آن به آن آناليز مي دهد آناليز رد واقع شرح اجزاي يك مجموعه است يك آناليز به آن مي دهند تا برسند كه كامپانت a چيد.بعدم آن

مي گويند كه اين قطعه چند گرم كامپانت a دارد و اين 2 تا آناليز شد بعد مي آيند و به آن مي گويند كه اين كيت K2 چندتا از اين اورينگ دارد و اين 3تاآناليز شد پس كامپيوتر حداقل 3تااناليز نياز دارد بنابراين اين پيگيريهايي كه در واقع در تغيير و تحول مواد اتفاق افتاده است در كمتر صنعتي دميده مي شود و اين در قالب يك كيت داخل انبار رفته و K2 شده ، ليا تا از يك قطعه و2تا قطعه ديگر با هم تركيب شده و K2 را بوجود آورده است نرم افزار بيد امكان برگرداندن اين كيت ها را ه

م داشته باشد كه باز اين كيت را به اجزاي سر مجموعه اش بشكند و دوباره سر جاي خودش برگرداند . يك ضرورت ديگر در اينجا ديده مي شود با توجه به اينكه گفته شد بالغ بر 370،380 مجموعه قطعه در اين شركت وجود دارد طبيعتاً مي توان تصور كرد كه تنوع اقلام قطعات چقدر بالاست. براي هر قطعه اي كه به صورت تئوري مشاهده مي شود انواع و اقسام مواد ممكن است متصور باشد پس براي اينكه تكليف را با قطعات بدانيم بايد روش ديگري شناسايي كنيم راه چاره اين است كه كد گذاري كنيم . كه هميشه 2تا محدوديت دارد 1- دست و بال را باز مي گذارد ولي بعداً به ادم فشار مي اورد . 2- اول به ادم فشار مي آورد و بعد دست و بل را باز مي گزارد .يك كد مي تواند 3 مدل باشد .


1-كاملاً عددي باشد 2- كاملاً حرفي باشد 3- حرفي و عددي باشد اين تصميم گيري را كد گذار بايد اتخاذ كند . كه كداميك از اين سه دسته را انتخاب كند وقتي انتخاب را انجام داد محدود به اين مي شود كه اين كه را در چند كاراكتر تعريف كند . به عنوان مثال : فرض كنيد اتومبيلي رد شيشه قب آن چند تا كدهاي

عريضي نوشته شده و ان كد حاوي اطلاعات بسيار زياد هم مي باشد حاوي اين اطلاعات است ك اين اتومبيل چه اتومبيلي است ، از چه مدلي است ، در كدام خط توليد مونتاژ شده و چقدر تاخير توليد داشته و توسط چه مسيري رد حال جمل كردن است و... اما يك كد گذاري اقل به نيازش نگاه مي كند اون چيزي كه اول فشاري آورد بعد راحت مي گذارد (يعني هر چه حجم وجودتر كنيد استفاده از ان راحت تر است ) هم وجود اين اقلام كار بسيار مشكلي است مثل اين است كه خصوصيات فردي تمام افرادي كه در يك مملكت زندگي مي كنند را م خواهيم كدگذاري كنيم اگر بخواهيم به هر آدم يك كد دهيم كار بسيار سختي است حالا

نگاه مي كنيم كه اين را براي چه مي خواهيم شايد دنبال شاخصهايي باشيم كه نشان دهنده رفاه اجتماعي است و مي خواهيم بر اين اساس داخل كامپيوتر كد گذاري كينم حالا اگر اين كه را باز بگيريم اول خيالمون راحت است ولي بعد مورد استفاده ان به درد نمي خورد مهندس هاشمي تنها كاري كه كرد اين بود كه محدوديتهاي نرم افزار را كنترل كرد و ديد كه اجازه 5 رقم 6 رقم كه به ان مي دهد سعي كرد كوچكترين كه يعني 6 رقم را جمع كرد كه اين در واقع دستو رالعمل كد گذاري بود با تمام تنوعي كه در قطعات وجود دارد كار بسيار حساس است . حالا نرم افزار اين امكان را پيدا كرد كه قطعات را هم بشناسد با يك كمد6 رقمي

قطعه را بشناسد، با يك كه6 رقمي كيتها و... را بشناسد . وظيفه نرم افزار اين است كه اين ها را به هم ارتباط دهد و اينها را جابجا كند اگر مي خواههد كامپانت را آزاد كند بايد مواد اوليه را آزاد كند مقام اين ارتباطات با هم انجام مي گيرد . گزارشهايي كه در واقع از نرم افزار انتظار دارند بخشي از ان گزارش حالي است . (مانده حسابها ، مانده بانكها ،گردش اشخاص ، دارايي جاري و بدهي جاري ، اقلام سرمايه و استهلاكات،...) چند تا گزارش خاص وجوددارد و ان اين است كه مي گويندقطعه اي كه الان كدش را مي دهند توي كدام يك از كيتها شركت دارد . مي خواهند براي توليد ان برنامه ريزي كنند مي خواهند بدانم چند قطعه از اين مواد توليد كند كه براي سه ماه از موجودي انبار راحت باشند .يك گزارش ديگر وجود دارد كه بيان مي كند براي توليد اين قطر چه كامپانت هايي مورد نياز گاهي كامپانت ها تركيبي است . گزارش ديگر اين است كه بيان مي كند براي توليد كامپانت چه موادي لازم است.


گزارش ديگر اين است كه كسري قطعه را اعلام مي كند . يعني يكبار فرض كنيد من مي آيم محاسبه مي كنم مي گويم براي اينكه من خيالم از موجودي اين قطعه راحت شود بايد بدانم كه براي اين كيتها چه مقدار لازم دارم . پس من مي دانم از يك قطعه بايد 500تا در داخل انبار باشد اين عدد 500 را به عنوان حداقل موجودي كه نقطه سفارش اين را به نرم افزار مي دهيم و يك آلار مي گذاريم و به نرم افزار مي گوئيم كه كليه قطعات را با موجودي انبار واين باشد سفارش كنترل كف به محض اينكه اين 510 تا بود و 15 تا خروجي زده شدو495 شد اين را داخل يست سياه (ليستي كه به ماهشدار دار بگذار) هر وقت من خواستم براي توليد برنامه ريزي كنم كه حالا اين قالبي را براي توليد بگذاريم و مي آيم اول ليست سياه را نگاه مي كنم و ببينيم كه كداميك از قطعات از نقطه بحراني پائين تر آمده و نياز به توليد مجدد دارد آنهايي كه بيشتر از همه بحراني شده و افت شديد دارد اونها را اول مي گذارم و اين يك گزارش ديگر نرم افزار است . گزارش ديگر اين است كه آناليز كيت ها را در اختيار مي گذاريم .


در مورد ثبت و ضبط دستي كار : در قالب 6 تا فرم اين كار انجام شد يك برگ ورود كالاست و يك برگ توليد ، يك برگ ورود توليد كيت داريم كه اين مجموع قطعات را جمع مي كند و به انبار تحويل مي دهد يك برگ خروج كالاي فروخته شده داريم و يك برگ ورود مواد اوليه داريم و... در واقع ورود و خروج مقام اشكال موادي كه گفته شد چه در قالب مواد اوليه و چه در قالب قطعه ساخته شده و چ كيت مقام شده ، چه چيزي كه فروخته و چه چيزي كه خريداري مي شود ، تمامي اين ها را در قالب همان 6 تا فرم ثبت و ضبط مي كنيم ودر واقع در جاي مناسب نرم افزار اين ثبت دستي را وارد مي كنيم اين ثبت در واقع يك ضرورت است .


ما نبايد استنباط كنيم كه چون نرم افزار اومده ثبت دستي بايد كنار برود نه، نرم افزار بايد كمك كند بوروكراسي به حداقل برسد و آن حداقل بايد وجود داشته باشد يعني اگر به هر دليلي من فرض كنيد ثلث نرم افزار را از دست بدهم و نرم افزار با مشكل مواجه شود و شخصي كه آن نرم افزار را نوشته از دسترس من خارج شود (برود در شهر ديگري زندگي كند) اين يك فرض بزرگي است و بايد در هر مقطع Bakup داشته باشند كه هر اتفاقي كه افتاد حداكثر يك روز كاري را از دست بدهند و و ثبت كاغذي به ما كمك مي كند كه هميشه از اين يست دور باشيم كه اگر اطلاعات از دست رفت حالا چكار كنيم ، حالا هيچ كار نمي كينم همان دست نوشته را وارد يك نرم افزار جديد مي كنيم علاوه براينكه وقت ما را مي گيرد .


1- ريسك به لحاظ از دست دادان اطلاعات نداريم 2- گاهي ممكناست كه ما كنترل كنيم يعني اگر امپراطور رد سطح نرم افزاري اشتباه كرد آن دست نوشته ما را كمك كند ، بايد يك مقدار منابع اطلاعات داشته باشيم تا مغايرت ها را چك كنيم اين منابع همان ثبتهاي دستي كه انجام مي دهيم در واقع يك ثبت كامپيوتري و فني مي خواهد رخ دهد به استناد يك ستاره برگ ورود كالا اين اتفاق مي افتد ، به استناد يك برگ خروج كالاي فروخته شده رخ مي دهد ما كنترل مي كنيم تا

ببينيم كه فرض كنيد : تا فلان تاريخ موجودي ما با موجودي انبار مي خواند ان جايي كه مغايرت آغاز مي شود شمارش برگ ورود كالاي ساخته شده به انبار يا برگ خروج كالا از انبار را داريم آن سفارش را كنترل مي كنيم و مي بينيم كه در اين برگ اظهار شده 60 تا خروجي داريم ولي فاكتوري كه براي اين كالا صادر شده است 160تا مي باشد و اين يك مغايرت ايجاد مي كند بنابراين ترجيح مي دهيم كه مقام اطلاعات بايد به هم پيوست باشند چه اطلاعات نرم افزاري ، و چه

اطلاعاتي كه به صورت دستي جابجا مي شود اگر تمام اينها به هم پيوسته شود كار خيلي راحت است . و حالا يك كار ديگري كه انجام مي شود اين است كه براي هر محصول يك اتكت و يك باركد وجود دارد (محصول كه توليد مي كنند) اتكتي كه وجود دارد حاوي يكسري اطلاعات است مهمترين ان اطلاعات كد است (غير از ان كد 6 رقمي كه درواقع زبان مشترك شخص با واحد توليد ي است ) يك زبان مشترك هم با بازار نياز دارند اين را هم بوسيله كه مشخص مي كنند اين كه توي اتكت ديده مي شود (C2) اين دومين كيت دستگاههاي كاتر پيات راست شرح آن راهم مي نويسيم كه اگر كسي ندانست C2 چيه ، پارت نامبر آن را بداند و شرح ان را بفهمد كار مهمي كه در اين شركت اتفاق مي افتد اين است كه هر Lable بعد يك تفاوت دارد . يك سريال نامبر دارد اين شماره سريال يعني از

هر كيت يك نرم افزار دارد كه وقتي پرينت مي كند هر اتكت را با يك شماره سريال نشان مي دهد ، اتكت بعدي شماره سريال بعدي را نشان مي دهد و همين طور ادامه دارد اين يك كمك بزرگي مي كند و اجازه مي دهد كه ما بتوانيم شناسايي كنيم كه هيچ كيت مثل هم نيستند عمدتاً تمام كيتها هم تفاوت دارند پس

اين يك شاخصي است كه بتوانند ان را شناسايي كنند مي آيند اين كيت را جمع مي كنند و قطعات آن را در اختيار آقاي الف گذارند و مي گويند كه آقاي الف توي هر مجموعه 2تا از يك قطعه ،4تا از يك قطعه و 12تا از اين قطعه ابزار و يك اتكت روي آن بزنيد كار آقاي الف به طور مثال : امروز انجام دادن 200 تا از كيتهاست يك دفتر وجود دارد و ثبت مي كنند كه آقاي الف c2 را از اين سريال تا اين سريال جمع كرد به همين ترتيب خود ان قطعات كه در اختيار ايشان قرار گرفته خودش

شناسنامه توليد مي كند يعني معلوم است كه در چه تاريخي با كدام پرس توليد شده و با چه موادي توليد شده است چند تا بوده است و چند تا ضايعات داشته مقام اين شناسنامه همراه ان قضيه است . شما اين را خريداري كرديد و براي فروش داخل مغازه گذاشتيد سه سال بعد اين را مي فروشيد مشتري مي برد و دو روز بعد آن را مي اورد و مي گويد كه اين قطعات اشكال دارد فلان قطعه آن زدگي را دارد ،فلان قطعه بايد 4تاباشد 3تاست و يا هر اشكال ديگر . مايعد از سه سال مي توانيم پي گيري كنيم يعني ما كافي است بگوئيم كه قوطي آن كالا را براي ما بفرستيد يا شماره سريال ان را براي ما بخوانيد شماره سريال كه خوانده شد به دفتر ثبت مراجعه م كنيم و متوجه مي شويم كه اين چه كسي بسته بندي كرده ، قطعاتش چي بوده ،چقدر ضايعات داشته و چقدر سالم بوده ، تمام اطلاعات را از بدوتولد اين كيت با همان يك عدد مي توانينم بفهيم اين يك نكته بسيار مهم و حساس است .

چگونگي تعيين كالا يا خدمات مورد نياز جامعه :
اگر بنا باشد يك مغز به عنوان كارآفرين كه چه امكانات توليد دارد و چه به لحاظ و چه به لحاظ اقتصادي و چه به لحاظ امكان مديريت و راهبري يك تعداد پرسنل يا نيروي انساني بخواهد بررسي كند كه ابتدا من روي چه كالايي دست بزنم و توليد را آغاز كنم يكسري ملاحظاترا بايد در نظر بگيرد يكي از محورهاي اصلي اين است كه در واقع كالا يا خدماتي كه براي ارائه و عرضه توليد دارد روي ان بررسي مي شود جاي مصرفي در مملكت ما داشته باشد و اگر اينطور نيست امكان

صادر كردن آن به كشور مصرف كننده به سهولت وجود داشته باشد به عنوان مثال : 1- فرض كنيد كه ما بررسي كنيم كه مي خواهيم هواپيماهاي اختصاصي دو نفره توليد كنيم به علت محدوديت و قوانين و مقرارتي كه در كشورما وجود دارد امكان اينكه يك همچنين محصولي را عرضه كنيم به راحتي بفروشيم وجود ندارد 2- اگر بنا باشد به ازاي هر نفر آدم در مشهد يك بسته شير كاكائو توليد شود و در داخل بازار بياييد مي دانيد چي مي شود ؟ اگر خانواده اي //// باشند بايد

روزي 5بسته شير كاكائو بخورند و اگر نخورند ودر يخچالهاي مغازه ويا انبار شير مي ماند پس بايد يك بررسي درستي نسبت به بازار مصرف انجام شود يكي ديگر هم امكان سنجي توليد است ، يعني وقتي كالا مشخص شد وديديم كه به لحاظ فروش مشكلي براي اين نخواهيم داشت ( يعني اگر همين الان توليد شود مي دانيم كه به راحتي وارد بازار مي شود و بفروش مي سد ) بعد حالا چطوري توليد كرديم آيا به لحاظ تكنولوژي ساخت و مواد اوليه مشكلي ندارد . مثال :فرض كنيد كه شما مي خواهيد فلان قطعه نظامي را بزنيد اين فقط با فلان سريال از كمپاني دوپاند آمريكا وارد مي شود خوب تحريم هم هستيم بنده شخص

توليد كننده ساده آنقدر كانال ندارم كه به واسطه از كشورهاي مختلف بتوانم به مواد دست پيدا كنم پس هر برنامه ريزي كه روي توليد انجام دهم يك راه بيهوده اي است (يعني همه كار را آماده مي كنم و مي رسم به خط توليد و مواد مي خواهم آنوقت ندارم و به هيچ عنوان هم نمي توانم تيهه كنم ) بنابراين امكان سنجي توليد از همه جنبه ها بايد انجام شود و مطالعات ميداني هم كار ساز است يعني اگر فقط بخواهيم به آمار و ارقام اكتفا كنيم ممكن است ضربه بدي بخوريم .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید