بخشی از مقاله

قدرت و اختيار
قدرت را مي‎توان توانايي اشخاص يا گروهها در اثر نهادن بر عقايد و ارزشهاي فكري اشخاص يا گروههاي ديگر، يا وادار كردن آنها به انجام اعمال خاص و يا بازداشتن آنها از انجام كاري تعريف كرد.
اختيار، بشتر اثر سازماني دارد و به قدرت و صلاحيت شغلي افراد مربوط مي‎شود. به اين ترتيب اختيار را مي‎توان قدرتي شغلي تعريف كرد كه با استفاده از آن، شاغل (البته تا زماني كه در آن شغل انجام وظيفه مي‌كند)، مي‎تواند از طريق اعمال نظر در تصميم گيريها، در سرنوشت ديگران اثر بگذارد. بنابراين اختيار نيز نوعي قدرت است اما قدرتي كه پايگاه سازماني دارد يعني قدرتي است كه از شغل و موقع و مقام سازاني سرچشمه مي‎گيرد.


مفاهيم صف و ستاد
با وجود اهميتي كه روابط صف و ستاد در زندگي سازمان دارد هنوز برخي از مديران استنباط روشني از مفاهيم صف و ستاد ندارند و گاهي اين دو را با هم اشتباه مي‌كنند بنابراين لازم است كه اين دو مفهوم دقيقاً تعريف و شناخته شوند. بنا بر نظريه اي كه به طور وسيعي در مديريت پذيرفته شده است «صف» به واحدها يا نقش هايي اطلاق مي‎شود كه مستقيماً براي تأمين هدفهاي موسسه فعاليت مي‌كنند و در اين زمينه مسئوليت مستقيم دارد. در حالي كه «ستاد» به واحدها يا نقش هايي دلالت دارد كه مستقيماً در جهت تأمين هدفهاي موسسه فعاليت ندارند، لكن به واحدهاي صفي كمك مي‌كنند تا بتوانند به نحو موثري انجام وظيفه كنند و از عهده تأمين هدفهاي موسسه برآيند.


از مطالب فوق معلوم مي‎شود كه ساده ترين طريق تشخيص فعاليت هاي صفي و ستادي در هر سازمان، توجه به «مستقيم» يا «غيرمستقيم» بودن كمكي است كه اين فعاليت ها در تأمين هدفهاي كلي موسسه دارند.
به عبارت ديگر، فعاليت هاي صفي شامل فعاليت هايي هستند كه مستقيماً به تأمين هدفهاي كلي سازماني كمك مي‌كنند و فعاليت هاي ستادي آن گونه فعاليت هايي هستند كه به طور غيرمستقيم به تأمين هدفهاي كلي سازماني كمك مي‌كنند.


طريق ديگري كه براي تشخيص فعاليت هاي صفي و ستادي غالباً به كار مي شود، توجه به چگونگي صدور دستور و اجراي آن در خط فرماندهي است. مديران و مسئولين صف در خط فرماندهي قرار دارند و حق صدور دستوربه واحدها و مسئولين را دارند و مسئولين مادون ملزم به اجراي دستورهاي مافوق هستند. در حالي كه مديران و مسئولين ستاد در خط فرماندهي قرار ندارند و حق صدور دستور به واحدها و مسئولين صف، حتي به مسئولين رده هاي پايين سازماني را ندارند. واحدها و كارشناسان ستادي فقط مي‎توانند به مديران صف نظر مشورتي بدهند و آنها را در انجام وظايف و مسئوليت هايشان ياري دهند. بديهي است چنانچه لازم باشد طرحها و نظريات واحدهاي ستادي توسط واحدهاي صف به مورد اجرا گذارده شود، در اين صورت واحدهاي ستادي سعي مي‌كنند ابتدا طرحها و ايده هاي موردنظر خود را به تصويب مقامات عالي سازمان برسانند و سپس مراتب را براي اجرا به واحدهاي صف ابلاغ كنند. در سازمانهاي نسبتاً كوچك كه كليه كاركنان زير نظر يك نفر انجام وظيفه مي‌كنند هر يك از آنان در خط فرماندهي قرار داشته و ملزم به اجراي دستورهاي مافوق هستند اين گونه سازمانها صرفا يك سازمان صف تلقي مي‎شوند.
راه ديگر براي تشخيص فعاليت هاي صفي و ستادي توجه به «ماهيت» فعاليت هاي مزبور است. فعاليت هاي صفي «ماهيت اجرايي» دارند و شامل وظايف، مسئوليت ها و كارهايي مي‎شود كه مستقيما در امر توليد (كالا يا خدمات) فعاليت دارند. در حالي كه فعاليت هاي ستادي جنبه اجرايي ندارند و «ماهيت آنها مشورتي و كمكي» است. فعاليت هاي ستادي ماهيتاً به صورت تحقيق برررسي،‌ ارائه طرح، برنامه ريزي، سازماندهي، كارگزيني هماهنگي، نوآوري و كنترل به ظهور مي رسد.


هم چنين امور مالي، امور حقوقي، و امور مربوط به طراحي و اجراي سيستم هاي داده پردازي (سيستم هاي كامپيوتري) از جمله فعاليت هايي هستند كه ماهيت ستادي دارند.
مشاغل صفي از حيث «منشا قدرت» نيز مشاغل ستادي تفاوت دارند. مديران صف داراي اختيارات رسمي و قانوني هستند و مي‎توانند براي ديگران تكليف تعيين كنند. اين مديران هم چنين به سبب روابط مبتني بر سلسله مراتب رئيس و مرئوسي، تا حد قابل توجهي از قدرت پاداش و قدرت تنبيه نيز برخوردارند. در حالي كه مديران و كارشناسان ستادي از اختيارات رسمي و قدرت قانوني كه به موجب آن بتوانند براي ديگران تكليف تعيين كنند برخوردار نيستند و انتظار نمي رود كه قدرت پاداش و تنبيه نيز داشته باشند و در مقابل آنها از قدرت تخصص بهره مندند


انواع ستاد
ستاد را مي‎توان از يك نظر بر دو نوع «ستاد شخصي» و «ستاد تخصصي» تقسيم كرد. «ستاد شخصي» مستقيما به مدير مربوط گزارش مي‌كند و او را در انجام وظايف و مسئوليت‌هايش ياري مي‎دهد. در اين مورد، مدير عليرغم كمكي كه از جانب ستاد شخصي خود دريافت مي‌كند نسبت به انجام وظايف و مسئوليت هاي محوله مسئول است. «ستاد تخصصي» همان طور كه از نام آن پيداست، عهده دار كارهاي تخصصي است كه به داشتن مهارتها و دانش نياز دارد كه مديران صف غالباً فايد آن هستند. از آن جايي كه عمليات «ستاد تخصصي» را معمولاً نمي توان به واحدهاي صف محول كرد، بنابراين اين گونه فعاليت ها بدون دخالت دادن مديران صف، به صورت كامل به

واحدهاي ستادي واگذار مي‎شوند و به اين ترتيب «ستاد تخصصي» مسئول انجام آنها مي‎شود. «ستاد شخصي» خدمات وسيع و گسترده اي را انجام مي دهد، ولي اين خدمات منحصراً به يك فرد يا يك اداره ارائه مي‎شود. از سوي ديگر «ستاد تخصصي» معمولاً خدمات خود را به يك زمينه تخصصي معين محدود مي كند، اما اين خدمات را به طور وسيع و گسترده اي در اختيار همگان قرار مي‎دهد و به كليه واحدهاي سازمان، خدمات و نظر مشورتي خود را ارائه مي‌كند.


ستاد را از نظر ديگر مي‎توان به سه نوع ذيل تفكيك كرد:
1- ستاد عمومي
2- ستاد فني (ستاد تخصصي)
3- ستاد هماهنگ كننده و ياري دهنده
ستاد عمومي
ستاد عمومي شامل كارشناساني مي‎شود كه عمدتاً روي برنامه ها و خط مشي هاي و طرح هاي كلي سازمان كار مي‌كنند. اين كارشناسان معمولاً از لحاظ سازمان به بالاترين مقاذم نزديكند ولي ممكن است وظايف ستاد عمومي در سطوح پايين تر سازماني نيز موجود باشد.
هم چنين ممكن است ستاد عمومي به صورت يك كميته يا يك اداره به وجود آيد.
ستاد فني (ستاد تخصصي)


ويژگي اصلي ستاد فني، تخصص است. كارشناسان ستاد فني داراي دانش و مهارتهايي هستند كه در نوع خود منحصر به فرد است. بيشتر سازمانها، به ويژه سازمانهايي كه فرآيند توليدشان متكي به پيشرفتهاي علمي، حرفه اي و تكنولوژيكي است به موازات توسعه و گسترش فعاليت هايشان، ايجاد يك واحد تخصصي تحقيق و توسعه را مفيد تشخيص داده اند. بنابراين يك موسسه توليد كننده اتومبيل نسبت به ايجاد واحد طرح ريزي بدنه اتومبيل اقدام مي كند، وزارت آموزش و

پرورش از خدمات تخصصي و فني واحدي كه مسئول تجديدنظر در كتب درسي و بهبود و ارتقاي سطح اطلاعات دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصيلي است سود مي جويد. ستادهاي فني معمولاً مساعي خود را مصروف تحقيق، توسعه، آموزش و ارائه نظريات مشورتي مي‌كنند. ضمناً بعضي اوقات نيز مسئوليت نظارت تخصصي به آنها محول مي‎شود. وجه تمايز ستاد فني نسبت به ساير ستادها در اين است كه اولاً: داراي تخصص و مهارت هايي است كه واحدهاي فني و ستادهاي ديگر فاقد آن هستند و ثانياً: ماموريت اساسي آن گسترش و نقش دانش تخصصي مربوط به سازمان صف است.


ستاد هماهنگي كننده و ياري دهنده
ستادهاي هماهنگي كننده و ياري دهنده اساساً‌ در زمينه هاي «كنترل مديريت»، «ساخت سازماني»، «بودجه حسابداري»، «امور پرسنلي»، «روابط صنعتي»، «تجزيه و تحليل سيستم ها و روشها» و امثال اينها فعاليت دارند.
فعاليت هاي ديگري كه ارتباط نزديك با فعاليت هاي فوق دارد شامل يك سلسله فعاليت هايي مي‎شود كه اصطلاحاً به آنها فعاليت هاي كمكي و يا خدماتي و يا تاسيساتي مي گويند. اين نوع خدمات ستادي ياري دهنده شامل نگهداري و اداره امور اموال و ساختمانها و تاسيسات، انبارداري، تداركات، بيمه، حمل و نقل و تأمين وسايل نقليه و امثال اينها مي‎شود. عامل مشتركي كه هم در فعاليت هاي هماهنگ كننده و هم در خدمات كمكي و ياري دهنده وجود دارد، اين است كه معمولاً هر دو دسته از فعاليت ها به شكل متمركز انجام مي‎شود. با وجود اين گاهي

به سبب بعد مسافت و لزوم رساندن خدمات به مناطق مختلف جغرافيايي، لازم مي‎شود كه فعاليت هاي ستادي فوق به صورت غيرمتمركز ارائه شود. در اين گونه موارد معمولاً در هر يك از واحدهاي سازماني مستقر در منطقه، ستادهاي فرعي ايجاد مي‎شوند. واحدهاي مزبور گرچه از لحاظ سازماني زير نظر مدير منطقه انجام وظيفه مي‌كنند، ولي از لحاظ روش انجام كار و كميت و كيفيت خدمات، تابع خط مشي ها و دستورالعمل هايي هستند كه از سوي ستادهاي اصلي مستقر در مركز تعيين مي‎شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید