بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
نگرش علامه طباطبایی به روایات ترتیب نزول
اسلاید 2 :
روایات ترتیب نزول، روایاتی است که ترتیب آیات و سور قرآن را از اولین مرحلۀ نزول تا آخرین مرحلۀ نزول نشان می دهد .
این روایات که تقریباً متن واحدي را از ترتیب نزول یکایک سوره هاي قرآن ازعلق تا آخرین سورة نازله ارائه میدهند، به چهارده تن از صحابه و تابعان می رسند . آنان عبارت اند از: 1-حضرت علی(ع) 2-ابن عباس، 3-امام سجاد(ع) 4-جابر بن زید، 5- محمد بن نعمان، 6-مجاهد، 7-ضحاك، 8-عکرمه، 9- حسن بصري 10-زهري11 - عطاء خراسانی، 12-امام صادق(ع)،13-مقاتل بن سلیمان14 - حسین بن واقد
اسلاید 3 :
از میان چهارده روایت تنها متن نُه روایت به طور کامل به دست ما رسیده است وآن به این جهت است که: اولاً، این روایات در اصل سیزده روایت است؛ زیرا عکرمه وحسن بصري متن واحدي را روایت کرده اند . ثانیاً، در روایات امام سجاد(ع)، محمد بن نعمان، مجاهد و عطاء خراسانی ترتیب بیش از چند سوره نیامده است.
به نظر می رسد نقصان در این روایات از سوي راویان متأخر مانند حسکانی وطبرسی پدید آمده است. آنان به لحاظ آن که معرفی نخستین سورة مُنزَل در مکه یا مدینه و یا تأیید مدنی بودن سورة انسان را مدنظر داشته اند، از آوردن متن کامل روایات مذکور خودداري کرده اند .
اسلاید 4 :
روایات ترتیب نزول کاربردهاي متعددي دارند از جمله:
1-منبع تاریخ گذاري قرآن این روایات میتواند ما را در تاریخ گذاري قرآن یاری کند، درواقع از جمله مهم ترین منابع تاریخ گذاري قرآن اند تاریخ گذاري از واژة انگلیسی (chronology) کرنولوژي گرفته شده است که آن را به دانش تعیین تاریخ رویدادهاي تاریخی تعریف کرده اند.
2-تصحیح روایات چهارگانه دیگر: با توجه به این که روایات ترتیب نزول سوره ها نسبت به سایر روایات از قوت سندي وصراحت محتوایی بیشتري برخوردار است، می توان آنها را وسیلۀ شناخت صحت و سقم روایات چهارگانه دیگر یعنی اسباب نزول، مکی و مدنی، ناسخ و منسوخ، و سیرة نبوي قرار داد.
3-تمیز سوره هاي مکی از مدنی: در روایات فوق میان سور مکی و مدنی تفکیک به عمل آمده است؛ لذا به وسیله آنها می توان این دو دسته از سوره ها را از یکدیگر بازشناخت.
4-تخمین تاریخ نزول سوره ها: اگرچه دقیق ترین شاخص براي تاریخ گذاري سوره هاي قرآن، تصریحات یا اشارات قوي آیات به رخدادهاي زمان مند عهد رسول خدا(ص) ایستایی بیشتري برخوردار است .
روایات ترتیب نزول بر دو قسمت ترتیب نزول آیات وترتیب نزول سوره می باشد.
اسلاید 5 :
شناخت ترتیب نزول چه اهمیتی دارد؟
1-شناخت ترتیب نزول در فهم آیات وتفسیر آن ها و نیز تبیین حوادث وجریان های تاریخی عصر پیامبر(ص) بسیار موثر است اینکه نحوه برخورد اسلام در هر حادثه وجریانی چگونه بوده است.می توانددر خط مشی عملی جوامع اسلامی اثر گذار باشد.ما یکسری جریانها داریم که تکرار پذیرندمانند: نفاق
2-اسلام سیره قرآنی ونبوی را در جریانها نشان می دهد،قرآن با این پدیده چگونه برخورد نمود؟آیا از ابتدا بنا بر رسوایی داشت؟
در جواب باید گفت اسلام تا جایی که نفاق منافقان منجر به توطيه علیه مسلمانان نشد بنا بر کتمان بود وآنجا که به بهره برداری اقتصادی وغنایم جنگی وغیره رسید، وآن ها می خواستند به امتیازاتی مانند امتیاز مسلمانان واقعی برسند آنجا بود که به حضرت دستور داده شد که آنان را معرفی کن وبگو که آنان در هر مورد، بهانه تراشی می کنند و منافقان را به مردم بشناسان.
اسلاید 6 :
روش های تعیین ترتیب نزول
روایی
اجتهادی
تلفیقی(روایی-اجتهادی)
روایی: پایه این روش، مبتنی بر روایاتی است که ترتیب سور قرآن کریم را یادآور شده است.(نقلی)
اجتهادی: پایه این روش، در سه مسأله عمده است.
1.توجه به ساختار لفظی و شکلی آیات هر سوره( طولانی و کوتاه بودن، کوبنده و نرم بودن)، شکلی یعنی نوع استفاده از الفاظ و لحن الفاظ(عقلی)
2.توجه به محتوای سوره، این که در مورد چه موضوع و مسأله ای صحبت می کند. ما وضعیت مسلمانان را در مکه و مدینه می دانیم.آیا آیه مشرکان را متقاعد می کند؟
3.تطبیق آیات بر جریان ها و حوادث تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. آیات آیا ناظر به جریان و حادثه خاصی هست یانه؟ اگر هست کدام جریان؟
اسلاید 7 :
نظر علامه طباطبایی
ایشان روایات ترتیب نزول را غیرقابل اعتماد می-دانند و معتقد است که باید از طریق اجتهاد و توجه به سیاق به ترتیب نزول آیات و سور قرآن دست یافت؛ ولی آیا در مقام عمل مطابق با تئوری خود عمل کرده است یا خیر، جای بحث دارد.
روش علامه در تفسیر المیزان
ایشان در آغاز تفسیر هر سوره، آیات مکی و مدنی را مشخص می کند و گاهی آرای مختلف در این رابطه را مورد بررسی قرار می دهد و اگر بعضی از این آرا با سیاق کلی آیات مخالفت داشته باشد، آن را مردود می شمارد.
اسلاید 8 :
نگرش علامه نسبت به روایات ترتیب نزول و نقد وبررسی آن
ایشان بعد از نقل روایت "ابن عباس" در زمینه ترتیب نزول چنین می نویسد که: « روایت "ابن عباس" 113 سوره را ذکر کرده، و سوره حمد در میان آن ها نیست. روایت بیهقی از عکرمه را نقل نموده، 111سوره شمرده است؛ و 3 سوره (حمد، اعراف و شورا) را یاد نکرده است. همین روایت را بیهقی از "ابن عباس" نقل نموده و این روایت همه 114سوره را مشتمل است؛ ولی هردو روایت بیهقی سوره (مطففین) را از سوره های مدنی شمرده است.» ایشان در ادامه می فرمایند: «آن چه درباره این روایات می توان گفت این است که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند؛ زیرا نه ارزش روایت دینی را دارند و نه ارزش نقل تاریخی.»
در مقام جمع بندی می توان گفت علامه طباطبایی روایات ترتیب نزول را به دلیل ایرادهای سندی و متنی قابل اعتماد نمی داند.
اسلاید 9 :
ایرادهای سندی
علامه در کتاب «قرآن در اسلام»، ایرادهای سندی را در سه بخش بیان می نماید.
1. ارزش دینی ندارد: عدم اتصال به پیامبر(ص) و معصومین(ع)، زیرا این روایات از قول "ابن عباس" نقل شده و چه بسا که اجتهاد خودش باشد.
2. ارزش تاریخی ندارد: مدت زمانی که "ابن عباس" دوره نزول را درک کرده محدوده است.(حدود 30ماه)
3. اشکال مبنایی وجود دارد: این روایات همه خبر واحد هستند و خبر واحد در غیر احکام شرعی حجیت ندارد. اخبار آحاد (روایاتی که از نوع خبر واحد هستند)، در احکام شرعی حجیت دارند و در سایر موارد فاقد اعتبار است.(علامه از معدود علمایی است که بین احکام شرعی وغیر شرعی تفکیک قائل است.)
اسلاید 10 :
طرق رسیدن خبر
طریقه اخباری که به ما می رسد دو نوع است:
حسی
حدسی
منظور از حسی آن است که صحابه، پیامبر(ص) و معصوم(ع) را درک کرده و می گویند: «من در محضر معصوم بودم و حضرت چنین کردند.» در این جا اگر طریق حدیث ثابت شود، کسی که فعل معصوم را گزارش می کند در آن تردید نکرده و خبر را می پذیریم.
منظور از حدسی آن است که خود صحابی در محضرمعصوم حضور نداشته است بلکه از دیگری شنیده و خود به حس در نیافته است و به حس دیگری اعتماد کرده است.
اسلاید 11 :
نقد ایراد سندی
1-موضوعی که ادعا می شود بحث حسی است در گزارش ترتیب نزول سور قرآن کریم همین که کسی شاهد نزول باشد وگزارش بدهد برای ما حجت تمام می شود ومثل گزارش فعل معصوم معتبر است در روایات "ابن عباس" چون حسی است از اعتبار کافی برخوردار است.
2-درست است که "ابن عباس" تمام دوران نزول قرآن را درک نکرده است اما به احتمال زیاد استناد به اقوال صحابه ای کرده که قابل اعتماد هستند ، نزد حضرت علی(ع) شاگردی کرده و قول وی مستند به سخن هر کسی نیست، و با این استنباط قول علامه ضعیف تر می شود.
اقرار "ابن عباس" که بیشتر علم خویش را از حضرت علی(ع) گرفته، و این که با اصحاب سالخورده رسول خدا(ص) همراهی کرده است، وی از "ابی بن کعب" در مورد سور نازل شده در مدینه سوال نموده که ایشان 27سوره را نام برده است؛ همینطور نه راوی از روات روایات ترتیب نزول از شاگردان با واسطه یا بی واسطه "ابن عباس" بوده اند.
3-حجیت خبر واحد فقط در احکام شرعی است و روایات ترتیب ،موضوعی تاریخی است و در مسئله تاریخی نمی توان به خبر واحد استناد کرد.
حجیت خبر واحدیک بنای عقلایی وعرفی است، عرف عقلاً برای خبر واحد اعتبار قائل است. اگر خبری شنیدند به آن ترتیب اثر می دهند و آنان تفکیکی بین مسائل اجتماعی ،سیاسی، دینی و غیره نمی گذارند. آن را بررسی می کنند و بعد آن را تکذیب یا تأیید می کنند.
البته براساس آموزش های دینی به این نتیجه رسیدیم که اگر موضوعی قرار است باور من باشد باید به آن با تحقیق برسیم .مثل اینکه بگوییم خدا یکی است ودرمسائل اعتقادی و باورها خبر واحد حجیت ندارد و باید به بررسی پرداخت درغیر اصول اعتقادی به استناد بنای عقلا به خبر واحد تکیه می کنیم.
اسلاید 12 :
ایراد متنی
در نگاه کلان یک اشکال وجود دارد و آن وجود تعارض است:
1-تعارض درونی روایات(تعارض درون متنی)
2-تعارض برون متنی
در تعارض درون متنی بین روایات هماهنگی نیست و دارای اضطراب متنی می باشد روایتی سوره ای را مدنی و روایت دیگر مکی می داند. این تعارض غیر بدوی است .
تعارض برون متنی یعنی تعارض روایات با سیاق سوره ها به این معنا که در بررسی محتوایی سوره در می یابیم که آن سوره مدنی است ولی روایت آنرا مکی می داند.
ما با دلایلی ثابت می کنیم که دلایل ضعف روایات در بیان علامه از قوت کافی برخوردار نیست.
اسلاید 13 :
نقد ایراد متنی
1-بیشتر تعارض ها بر اثر پس و پیش شدن یا افتادگی یک یا چند سوره است که در اثر سهل انگاری راویان واستنساخ روایات پدید آمده است که به لحاظ کثرت روایات عیوب مذکور با کنار هم نهادن متن احادیث و مقایسه آنها بایکدیگر قابل رفع است.
2-روایات ترتیب نزول تعارض غیر بدوی دارند و امکان جمع یا رفع این روایات وجود دارد و صرف داشتن تعارض ظاهری نمی توان آنها را مردود دانست؛ و برای ترمیم این روایات میتوان از روایات اسباب نزول، مضامین آیات وسور، روایات ناسخ ومنسوخ، روایات تاریخی و سیره کمک گرفت.
3-صرف مشابهت مضامین سوره ها دلیل قاطعی بر مکی یا مدنی بودن آنها نیست وتا در خود سوره اشاره قوی یا تصریح به رویدادهای خاص مکی و مدنی نشده باشد نمی توان به مکی ومدنی حکم کرد.
اسلاید 14 :
روش عملی علامه درتعیین ترتیب نزول
1-تمسک به سیاق هر سوره
2-تمسک به سیاق سوره وروایات ترتیب نزول
3-عدم پذیرش روایات ترتیب نزول
تمسک به سیاق هر سوره
در مواردی علامه به روش اجتهادی تمسک می کند یعنی با توجه به سیاق سور، مکی یا مدنی بودن آنها را تعیین می کند و به روایات ارجاع نمی دهند. مانند:
در مورد سوره عصر بیان می کند که تمامی معارف قرآنی و مقاصد مختلف آن را در کوتاه ترین بیان خلاصه کرده و می گویند این سوره هم می تواند مکی باشد هم مدنی البته به مکی بودن شباهت بیشتری دارد. در مورد سوره حدید می گوید غرض این سوره تشویق و تحریک مؤمنین به انفاق در راه خداست، این سوره به شهادت سیاق آیاتش در مدینه نازل شده است.
اسلاید 15 :
تمسک به سیاق سوره و روایات ترتیب نزول
در مواردی علامه به ذکر روایت می پردازد ولی نقدی بر آن نمی کند واین جا به خلاف رأی خود رفتار کرده است. یعنی در ابتدا با توجه به سیاق مکی یا مدنی بودن را تعیین وبعد به ذکر روایت برای تأیید نظر خویش می پردازد. این همان روش تلفیقی روایی –اجتهادی است. مانند : سوره انعام که سیاق همه آیات واحد وهمه متصل به هم هستند و روی سخن با مشرکین است پس این سوره مکی است ومفسران نیز براین معنا اتفاق نظر دارند.
درمورد سوره فصلت می گوید: «براساس روایات این سوره در اوایل بعثت نازل شده ومضمون نیز براین دلالت دارد که این سوره مکی است.»
عدم پذیرش روایات ترتیب نزول
در مواردی ایشان به ذکر روایات ترتیب پرداخته و در ادامه طبق نظر خویش مبنی برعدم حجیت این روایات آن ها را رد می کند و بیان می دارد که با سیاق آیه تناسب ندارد. مانند :سوره (ق) گفتیم این سوره مکی است که سیاق آیاتش بر آن گواهی می دهند اما به گفته "ابن عباس" در مدینه نازل گشته ولی در سیاق هیچ شاهدی بر آن نیست.
اسلاید 16 :
جمع بندي
با بررسی نگرش و عملکرد علامه طباطبایی، نسبت به روایات ترتیب نزول می توان به نتایجی چند رهنمون شد:
1-دستیابی به شناختی نسبی در زمینۀ ترتیب نزول آیات و سور قرآن در موارد زیادي ازجمله در تاریخ گذاري و تخمین نزول سور کاربرد دارد.
2-به طور کلی دو روش در تعیین ترتیب نزول وجود دارد که هیچ یک به تنهایی بی نیاز از دیگری نیست و تلفیق هر دو نتیجه بخش تر خواهد بود.
اسلاید 17 :
3-رویکرد علامه به روایات، رویکردی تأییدی و تکمیلی است و از نظر ایشان تفسیرِ مستقل از روایات، اصل می باشد و روایات صرفاً در تکمیل آن تفسیر می آیند.
4-اگرچه علامه طباطبایی با تکیه بر مبانی فقه الحدیثی روایات ترتیب نزول را از درجه اعتبار ساقط دانسته؛ اما به نظر می رسد برخی از دلایل ایشان از قوت کافی برخوردار نیست. از این رو، گاهی در تعیین ترتیب نزول، روایات را تأیید کرده و پشتوانه رأی خود قرار داده است، هرچند در مواردی نیز به نقل روایت بسنده کرده و در مقام تأیید یا رد آن برنیامده است.
اسلاید 18 :
5-روش علامه در تاریخ گذاری قرآن کریم تلفیقی از اجتهاد و نقل است؛ ولی نباید از این نکتۀ مهم صرف نظر کرد که اتکای اصلی ایشان بر مضامین سور و تطابق آنها بر شرایط عصری است.
6-دلیل تأکید علامه بر روش اجتهادی و توجه در محتوای آیات را باید در رویکرد تأییدی و تکمیلی ایشان نسبت به روایات جستجو کرد.
7-با توجه به نمونه هاي ذکر شده از المیزان ، مدل پیشنهادی و عملی علامه طباطبایی حالت تلفیقی بین دو روش اجتهادی و روایی است؛ ولی کفۀ اجتهادی در تعیین ترتیب نزول سنگین تر از کفۀ روایی است.
اسلاید 19 :
خلاصه گفتار این که بعد از این نقد و بررسی ها به این نتیجه می رسیم که علامه تنها در سور یاد شده در بخش «تمسک به سیاق سوره و روایات ترتیب نزول» از روایات به عنوان موید کمک گرفته وآن ها را پذیرفته اند، ودر بخش «عدم پذیرش روایات ترتیب نزول »بعد از ذکر روایات آن ها را رد کرده ودر سایر سور بر طبق اجتهاد خود در تعیین ترتیب نزول عمل کرده اند.
با تشکر از حسن توجه شما