بخشی از پاورپوینت

اسلاید 3 :

همراه با سيدالشهدا (از مدينه تا كربلا)
فلسفه قيام ابي عبدالله الحسين (ع) را در سخنان آن حضرت، در آغاز حركت از مدينه و موضعگيريهاي ايشان در برابر حوادثي كه در منزلگاههاي ميان راه روي داده است، ميتوان يافت.
در اين مجموعه سعي شده است ضمن آگاهي از نام منزلگاهها و مسير تقريبي حركت امام حسين (ع) از مدينه تا كربلا، با اهداف و ديدگاههاي آن حضرت آشنا شده و مختصري از وضعيت سياسي و اجتماعي آن عصر بيان شود.

اسلاید 4 :

مدينه
زمان: نيمه دوم ماه رجب سال 60 هجري
حاكم وقت مدينه (وليد بن عتبه) پس از مرگ معاويه دستور يافت تا از امام حسين (ع) براي يزيد بيعت بگيرد. حضرت فرمود: «.يزيد مردي است شرابخوار و فاسق كه به ناحق خون ميريزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بيگناه آلوده گرديده و شخصيتي همچون من با چنين مرد فاسدي بيعت نميكند».
وقتي كه مروان بن حكم بيعت با يزيد را از حضرت درخواست كرد امام (ع) فرمود: اي دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنيدم كه فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است و اگر معاويه را بر فراز منبر من ديديد، او را بكشيد». و امت او چنين ديدند و عمل نكردند و اينك خداوند آنان را به يزيد فاسق گرفتار كرده است.
امام (ع) در شب 28 رجب سال 60 هجري همراه با بيشتر خاندان خويش و بعضي ياران، پس از وداع با جدش پيامبر (ص) از مدينه به طرف مكه حركت كرد.
امام حسين هدف خروج از مدينه را در وصيتنامهاش چنين بيان ميكند:
و جز اين نيست كه براي اصلاح در ميان امت جدم خارج شدم. ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علي (ع) رفتار نمايم.

اسلاید 5 :

مكه
زمان: از 3 شعبان تا 8 ذي الحجه 60 هجري
امام (ع) در سوم شعبان به مكه رسيد و در خانه عباس بن عبدالمطلب سكني گزيد. مردم مكه و زائران خانه خدا كه از اطراف آمده بودند، به ديدار حضرت شرفياب ميشدند.
امام (ع) پس از رسيدن دوازده هزار نامه از جانب كوفيان، مسلم بن عقيل را در روز 15 رمضان به عنوان نماينده خويش به سوي كوفه فرستاد.
امام (ع) طي نامههايي به مردم بصره و كوفه، سزاوارترين مردم براي خلاقت و امام را اهل بيت (ع) معرفي كرد و حضرت با رسيدن نامه مسلم بن عقيل مبني بر بيعت مردم كوفه با وي و از سوي ديگر براي حفظ حرمت خانه خدا ـ كه تصميم بر قتل آن حضرت، در آن جاگرفته بودند ـ حج را به عمره تبديل كرد و در هشتم ذي الحجه به رغم مخالفت بسياري از دوستان، به سوي عراق روانه شد.
قسمتي از آخرين سخنرانيهاي حضرت در مكه:
ما اهل بيت به رضاي خدا راضي و خشنوديم. هر كس ميخواهد در راه ما جانبازي كند و خون خويش را در راه لقاي پروردگار نثار نمايد، آماده حركت با ما باشد.

اسلاید 6 :

صفاح
زمان: چهارشبه 9 ذي الحجه 60 هجري
قبل از رسيدن به اين منزلگاه، در محلي به نام «تنعيم» امام (ع) دستور داد اموال كاروان حامل پارچههاي يماني كه با پول بيت المال تهيه و توسط حاكم يمن براي يزيد ارسال ميشد را با ولايتي كه داشت ضبط كنند. اين خود نشانه قيام در مقابل خلافت غاصبانه بني اميه بود.
امام (ع) در پاسخ به مخالفين حركت به سوي عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب ديدم و به امر مهمي ماموريت يافتم و بايد آن را تعقيب نمايم».
فرزدق شاعر كه عازم مكه بود در «صفاح» با حضرت ملاقات كرد و در جواب حضرت كه از احوال مردم عراق جويا شده بود؛ گفت: «دلهاي مردم با توست وليكن شمشيرشان با بني اميه است.»
سخن امام حسين (ع) خطاب به فرزدق در اين منزلگاه:
اگر پيش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمتهايش شكر گوييم. اگر پيش آمدها بر وفق مراد نبود آن كس كه نيتش حق و تقوا بر دلش حكومت ميكند، از مسير صحيح خارج نشود و ضرر نخواهد كرد.

اسلاید 7 :

ذات عرق
زمان: دوشنبه 14 ذي الحجه 60 هجري
حضرت در اين منزلگاه به «بشر بن غالب» رسيده و از اوضاع و احوال كوفه پرسيدند؛ وي گفت: «شمشيرها خدمت بني اميه و دلها با توست.» حضرت او را تصديق كرد.
عبدالله بن جعفر، همسر زينب (س) امان نامهاي را از استاندار مدينه «عمروبن سعيد» كه آن ايام در مكه به سر ميبرد، گرفت و براي حضرت آورد كه مضمون آن چنين بود: «من تو را از ايجاد تفرقه برحذر داشته و از هلاكت تو ميترسم! لذا به سوي من برگرد تا در امان من بماني». حضرت در جواب چنين فرمود: «كسي كه به سوي خدا دعوت كند و عمل نيك انجام دهد و بگويد از مسلمانان هستيم، از خدا و رسولش جدا نميشود. اگر در نوشتن نامهات خير مرا آرزو كردهاي، خدا پاداش تو را بدهد».
عبدالله پسران خويش (عون و محمد) را به خدمت در كنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش كرد و خود به سوي مكه بازگشت.
قسمتي از نامه حضرت به «عمروبن سعيد» كه در اين منزلگاه نوشت:
بهترين امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنيا خواهانيم تا در قيامت به ما امان بخشد.

اسلاید 8 :

حاجر
زمان: سهشنبه 15 ذي الحجه 60 هجري
حضرت نامهاي را براي تعدادي از مردم كوفه توسط «قيس بن مسهر» فرستاد و چنين نوشت: «نامه مسلم بن عقيل كه حاكي از اجتماع شما در كمك و طلب حق ما بود به من رسيد خداوند به خاطر نصرت و ياريتان پاداش بزرگي نصيبتان كند. هنگامي كه فرستاده من (قيس) بر شما وارد شد در كارتان محكم و كوشا باشيد، من همين روزها به شما ميرسم.»
«قيس» را در ميان راه دستگير كردند. او به ناچار نامه امام (ع) را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبيدالله بردند. از او خواستند نام افرادي كه به حسين (ع) نامه نوشتهاند را افشا كند و يا در برابر مردم به حسين (ع) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالاي قصر رفته و ضمن تمجيد از علي (ع) و فرزندانش و معرفي خويش، ابن زياد و ياران او را نفرين كرد و خبر از حركت حضرت به سوي آنان داد و از مردم خواست دعوت حسين (ع) را اجابت كنند. لذا عبيدالله دستور داد او را از بالاي قصر به پايين انداختند و بدنش قطعه قطعه گرديد و اين چنين به شهادت رسيد.
از سخنان امام حسين (ع) در بين راه مكه تا كربلا:
من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با ستمگران را جز ننگ نميدانم.

اسلاید 9 :

خُزَيميّه
زمان: جمعه 18 ذي الحجه 60 هجري
حضرت و همراهان يك روز و يك شب در اين منزلگاه توقف كردند. زينب كبري (س) هنگام صبح خدمت آن حضرت آمد و عرضه داشت: اي برادر! در نيمههاي شب از خيمهها بيرون آمدم، شنيدم هاتفي اين دو بيت شعر را ميخواند:
اَلا يا عُيًنْ فَاحًتَفٍلي بِجْهًد
فَمُنً يُبًكي عُلَي الشُِهُدُاءِ بُعًدي
عُلي قَوًم تَقُودْهْمْ الْمُنايا
بِمٍقْدار اٍلي اٍنْجُازِ وُعًد
(هان اي ديده بسي گريه كن، كيست بعد از من بر اين شهدا بگريد. مرگ، اين گروه را به جايگاه خويش همي برد تا آن وعده كه با خداي خويش كردهاند بجاي آرند).
آنگاه حضرت، خواهرش زينب (س) را دلداري داده و دعوت به صبر كرد.
عدهاي پيوستن «زهير بن قين» به حسين (ع) را در اين منزلگاه گفتهاند.
امام حسين (ع) خطاب به زينب كبري (س) در اين منزلگاه ميفرمايد:
خواهرم! آنچه اراده و مشيت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد.

اسلاید 10 :

زرُود
زمان: دوشنبه 21 ذي الحجه 60 هجري
«زهير بن قين» كه داراي عقيده عثماني بود، در آن سال مراسم حج را بجاي آورده و به كوفه باز ميگشت. ناخوشايندترين چيز نزد او فرود آمدن در يك محل با حسين (ع) بود.وليکن در اين منزلگاه به ناچار فرود آمد. در حالي كه زهير با همراهانش مشغول خوردن غذا بود، حضرت از طريق نمايندهاي، زهير را به خيمهاش دعوت كرد، اما او بياعتنايي كرد. همسرش به او گفت:«سبحان الله پسر رسول خدا ترا ميخواند و تو او را اجابت نميكني!»، «زهير» با اكراه به سوي حضرت رفت، اما هنگام مراجعت از خيمه آن حضرت، آثار خوشحالي از چهرهاش نمايان شد و به همراهان گفت: «من به حسين ملحق خواهم شد، هر كس ميل دارد در ياري فرزند پيامبر شركت كند، با ما بيايد و هر كس با ما نيست با او وداع ميكنم». لذا همسرش نيز او را رها نكرده و تا واقعه عاشورا و شهادت زهير، همراه كاروان حسيني بود.
امام حسين(ع) پس از شهادت زهير فرمود:
اي زهير! خدا تو را از لطف و رحمت خويش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزينه وخوك (از قوم بني اسرائيل) لعنت نمايد.

اسلاید 11 :

ثعْلبيّه
زمان: سهشنبه 22 ذي الحجه 60 هجري
حضرت، شبانه وارد اين منزلگاه شد و خبر شهادت «مسلم بن عقيل» و «هاني بن عروه» را به وي دادند.
پس حضرت فرمود: «انالله و انا اليه راجعون. لا خير في العيش بعد هولاء» (همه از خداييم و به سوي او باز ميگرديم، پس از اينها زندگي سودي ندارد) آن گاه اشك به صورتش جاري شد و همراهان نيز گريه كردند.
فرزندان مسلم پس از سؤال حضرت كه فرموده بود: نظر شما چيست (اكنون چه خواهيد كرد)؟ گفتند: « به خدا سوگند كه ما باز نميگرديم، مگر آنكه انتقام او (پدر) را بگيريم يا ما نيز به شهادت برسيم».
نوشتهاند: حسين (ع) با يارانش اتمام حجت كرد. اما گروهي كه به طمع مال و مقام دنيا با امام آمده بودند، پس از اين خبر، از حضرت جدا شدند.
سخن امام حسين(ع) با مردي از اهل كوفه دراين منزلگاه:
به خدا سوگند كه اگر تو را در مدينه ملاقات ميكردم، اثر جبرئيل را در خانه ما، و نزول او براي وحي به جدم را به تو نشان ميدادم. اي برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند.

اسلاید 12 :

زُباله
زمان: چهارشنبه 23 ذي الحجه 60 هجري
حضرت (ع) خبر شهادت مسلم و هاني و همچنين عبدالله بن بقطر را در اين منزلگاه به يارانش داد. سپس فرمود: «شيعيان كوفه ما را بي يار و ياور گذاشتهاند. هر كس از شما بخواهد، ميتواند باز گردد و از سوي ما حقي بر گردنش نيست». نوشتهاند: گروهي ديگر از همراهان بي وفاي امام (ع) در اين منزلگاه از گرد حضرت پراكنده شدند.
امام حسين (ع) عبدالله بن بقطر را به سوي مسلم فرستاده بود که در ميان راه دستگير و نزد عبيدالله بن زياد بردند. او در بالاي قصر دارالاماره، در مقابل مردم خود را نماينده امام حسين(ع) معرفي و بر ياري او تاكيد نمود و آنها را بر يزيد ملعون شوراند. به دستور ابن زياد او را از بالاي قصر به زير انداخته و به شهادت رساندند.
امام حسين(ع) در جواب مردي كه از آيه «يوم ندعوا كل اناس بامامهم» پرسيده بود، فرمود:
پيشوايي مردم را به راه راست هدايت كرد و گروهي اجابت كردند، و پيشوايي مردم را به گمراهي دعوت كرد و گروهي اجابت كردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.

اسلاید 13 :

بَطْن العقبه
زمان: جمعه 25 ذيالحجه 60 هجري
پيرمردي به حضرت گفت: « به خدا سوگند از همين جا برگرد، زيرا در اين سفر جز با نيزه و شمشير مواجه نخواهي گشت. اگر آنها كه ترا دعوت كردند، بار جنگ را هم به دوش ميگرفتند و امور را برايتان مهيا ميكردند و سپس بر آنها وارد ميشديد، يك حرفي بود. اما با وضعيت پيش آمده ادامه راه را به صلاح تو نميدانم». حضرت فرمود: «اين مطلب براي من واضح و رأي همان است كه ديدهاي، ولي كسي بر مقدرات الهي پيروز نخواهد شد».
امام (ع) خطاب به يارانش ميفرمايد: «نميبينم خود را جز اينكه كشته خواهم شد». ياران علت را كه پرسيدند، فرمود: «در خواب ديدم سگاني به من يورش برده و در ميان آنها سگي از همه درندهتر است و مرا قطعه قطعه ميكنند».
از سخنان امام حسين (ع) در اين منزلگاه:
بني اميه مرا رها نكنند تا جان مرا بگيرند. هرگاه چنين كنند، خدا بر آنان كساني را مسلط خواهد كرد كه آنها را ذليل و خوار خواهد ساخت.

اسلاید 14 :

شَراف (وذُوحُسم)
زمان: شنبه 26 ذي الحجه 60 هجري
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند كه آب فراوان برداشته و صبحگاهان حركت كنند. در ميان راه و هنگام ظهر به لشكري برخوردند و امام (ع) با سرعت و قبل ازدشمن در منزل «ذوحسم» مستقر شد. آن گاه امام (ع) فرمان داد تا لشكر دشمن و نيز اسبان آنان را سيراب كنند.
لشكر امام حسين (ع) و لشكر دشمن (به فرماندهي حُر) نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
امام (ع) سپاه حر را چنين خطاب فرمود: «.ما اهل بيت سزاوارتر به ولايت و حكومت بر شما هستيم از مدعياني كه براساس عدالت رفتار نميكنند و در حق شما ستم روا ميدارند. اي مردم! من به سوي شما نيامدم مگر آنكه دعوتم كرديد. پس اگر از آمدنم ناخشنوديد، باز گردم». تا حضرت (ع) خواست برگردد، حر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند! چه ميخواهي؟ حر گفت: مامورم كه تو را به نزد عبيدالله بن زياد ببرم. حال اگر نميپذيري، حداقل راهي را انتخاب كن كه نه به كوفه باشد و نه به مدينه.
از سخنان حضرت در اين منزلگاه:
مگر نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل پرهيز نميشود. در اين حال، سزاوار است كه مومن، لقاي پروردگار را طلب نمايد.

اسلاید 15 :

بيضه
زمان: يكشنبه 27 ذي الحجه 60 هجري
لشكر امام حسين (ع) و سپاه حر كه به موازات و نزديك همديگر حركت ميكردند، در اين محل فرود آمدند. حضرت در اين منزلگاه لشكريان حر را مخاطب قرارداده، چنين فرمود: «بني اميه به فرمان شيطان از اطاعت خدا سرپيچي نموده و فساد كردند. حدود خدا را اجرا نكرده و بيت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام كردند. شما به من نامهها نوشتيد و گفتيد كه با من بيعت كردهايد، حال اگر به بيعت خويش با من پايبند بمانيد كار عاقلانهاي كردهايد كه من فرزند دخت پيامبر (س) و اسوهاي براي شما هستم. اگر بيعتتان را بشكنيد، سوگند به جانم! كه از شما هم بعيد نيست، چرا كه با پدرم «علي» و برادرم «حسن» و پسرعمويم «مسلم» پيمان شكني كرديد. بدانيد اگر چنين كنيد سعادت خوتان را از دست دادهايد».
از سخنان حضرت در اين منزلگاه:
اي مردم! رسول خدا فرمود: «هر كس سلطان ستمگر، پيمان شكن، حلال كننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببيند و در برابر او برنخيزد، جايگاهش با او در جهنم است.

اسلاید 16 :

عُذيب الهجانات
زمان: دوشنبه 28 ذي الحجه 60 هجري
چند تن از اهل كوفه با حضرت ملاقات كرده و اوضاع شهر را چنين توصيف كردند: «به اشراف كوفه رشوههايي گزاف دادهاند و اينك يك دل و يك زبان با تو دشمني ميورزند و ساير مردم دلشان با توست. اما فردا شمشيرهايشان به روي تو كشيده ميشود».
امام (ع) از آنها درباره فرستادهاش «قيس بن مسهر» پرسيد، گفتند: «وي را پس از دستگيري بالاي قصر دارالاماره برده تا شما و پدرتان را لعنت كند، اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن زياد و پدرش را لعنت كرد، و آمدنتان را خبر داد. از اين رو ابن زياد دستور داد او را از بالاي قصر به زمين انداخته و به شهادت رساندند». در اين هنگام اشك از چشمان حضرت سرازير گشت و اين آيه شريفه را تلاوت نمود:
« من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه، فمنهم من قضي نحبه و منهم من يتنظر و ما بدلوا تبديلا»
(از ميان مومنان مرداني هستند بر سر پيمان خود با خدا ايستادگي كرده و به عهد خويش وفا كردند «به شهادت رسيدند» و برخي ديگر در انتظار شهادتاند.)
امام حسين (ع) هنگام شنيدن خبر شهادت «قيس» در اين منزلگاه چنين دعا فرمود:
خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود جايگاه والايي قرارده و در جوار رحمت خود جمع بفرما.

اسلاید 17 :

قصر بني مقاتل
زمان: چهارشنبه اول محرم الحرام 61 هجري
گروهي از اهل كوفه در اين منزلگاه خيمه زده بودند، حضرت از آنها پرسيد: آيا به ياري من ميآييد؟ بعضي گفتند: دل ما رضايت به مرگ نميدهد و بعضي ديگر گفتند: ما زنان و فرزندان زيادي داريم، مال بسياري از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت اين جنگ نداريم، لذا از ياري تو معذوريم.
حضرت به جوانان امر كرد كه آب بردارند و شبانه حركت كنند. امام (ع) همانگونه كه سوار بر مركب بود، مختصري به خواب رفت. پس از بيداري كلمه استرجاع (انالله و انااليه راجعون) را تكرار ميكرد. «علي اكبر جلو رفت و علت را جويا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواري جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: اين قوم شبانگاه در حركت است و مرگ به استقبالشان ميآيد.» علي اكبر گفت: «پدرم! آيا ما بر حق نيستيم؟» حضرت فرمود: «سوگند به خدا كه ما برحقيم» علي اكبر گفت: «پس ما را باكي از مرگ نيست». امام فرمود: «خدا تو را جزاي خير دهد».
امام حسين (ع) در اين منزل به عبيدالله جعفي چنين فرمود:
پس اگر ما را ياري نميكني خداي را بپرهيز از اينكه جزو كساني باشي كه با ما ميجنگند. سوگند به خدا اگر كسي فرياد ما را بشنود و ما را ياري نكند، خدا او را به رو در آتش ميافكند.

اسلاید 18 :

نينوا (وكربلا)
زمان: پنجشنبه دوم محرم الحرام 61 هجري
«نينوا» جايي است كه حر دستور يافت حضرت را در بياباني بيآب و علف و بيدژ و قلعه فرود آورد. امام (ع) براي اقامت در محل مناسبتري، به حركت خود ادامه داد تا به سرزميني رسيد. اسم آنجا را سؤال فرمود؛ تا نام كربلا را در جواب شنيد، پس گريست و فرمود: «پياده شويد، اينجا محل ريختن خون ما و محل قبور ماست. و همين جا قبور ما زيارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنين وعده داد». سپس اصحاب امام (ع) پياده شدند و بار و اثاثيه را فرود آوردند. سپاه حر نيز در ناحيه ديگري در مقابل امام اردو زدند.
حضرت (ع) اهل بيت خود را جمع كرده، نظري برآنها افكند و گريست. سپس فرمود: «خدايا! ما را از حرم جدمان راندند، و بني اميه در حق ما ستم روا داشتند. خدايا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پيروز گردان».
عبيدالله بن زياد نامهاي بدين مضمون براي حضرت نوشت: خبر ورود تو به كربلا رسيد. من از جانب معاويه مامورم سر بر بالين ننهم تا تو را بكشم و يا به حكم من و حكم يزيد بن معاويه بازآيي! والسلام. امام (ع) فرمود: اين نامه را جوابي نيست! زيرا بر عبيدالله عذاب الهي لازم و ثابت است.
امام حسين(ع) چون نامه ابن زياد را خواند، فرمود:
رستگار نشوند آن گروهي كه خشنودي مردم را با غضب پروردگار خريدند. (خشنودي مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).

اسلاید 19 :

كربلا
زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجري
عمر بن سعد با لشكري چهارهزار نفره از اهل كوفه وارد كربلا شد. برخي نوشتهاند: قبيله عمربن سعد (بني زهره) نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از اين كار (داوطلب جنگ با امام حسين(ع)) برحذر باشد تا باعث دشمني ميان آنها و «بني هاشم» نگردد. از طرفي يكي از دو فرزندش به نام «حفص» او را به مقاتله با حسين(ع) تشويق مينمود و ديگري او را برحذر ميداشت! لذا «حفص» همراه پدر براي جنگ با حسين (ع) به كربلا آمد.
عمربن سعد شخصي را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به اين سرزمين جويا شود. حضرت فرمود: «مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت كردهاند و اگر از آمدنم ناخوشنوديد باز خواهم گشت! عمربن سعد تا از پيام امام (ع) مطلع گشت، گفت: «اميدوارم خدا مرا از جنگ با حسين برهاند!»
سخن امام حسين (ع) هنگام ورود به كربلا:
مردم، بندگان دنيا هستند و دين آنها جز سخن بر زبانشان نيست. تا آنگاه كه زندگيشان بچرخد، دنبال دين ميروند. و هر گاه بناي امتحان و آزمايش پيش آيد، دينداران بسيار اندك ميشوند.

اسلاید 20 :

كربلا
زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجري
«عبيدالله بن زياد» در مسجد كوفه مردم را چنين خطاب كرد: « اي مردم! خاندان ابوسفيان را آزموديد و آنها را چنان كه ميخواستيد، يافتيد! و يزيد را ميشناسيد كه داراي رفتار و روشي نيكوست كه به زيردستان احسان ميكند و بخششهاي او بجاست! و پدرش نيز چنين بود! اكنون يزيد دستور داده تا بين شما پولي را تقسيم نمايم و شما را به جنگ با دشمنش حسين بفرستم». سپس دستور داد در تمام شهر ندا كنند و مردم را براي جنگ آماده حركت سازند.
«شمربن ذي الجوشن» با چهار هزار جنگجو، «يزيد بن ركاب» با دو هزار جنگجو، «حسين بن نمير» با چهار هزار جنگجو، «مضاير بن رهينه» با سه هزار جنگجو، و «نصربن حرشه» با دو هزار جنگجو براي جنگ با حسين (ع) اعلام آمادگي كرده و حركت به سوي كربلا را آغاز كردند.
امام (ع) در پاسخ «قيس بن اشعث» كه سفارش به بيعت با يزيد ميكرد، فرمود:
نه، به خدا سوگند، نه دست ذلت بر دست آنان ميگذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار ميكنم.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید