بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
تاریخ فلسفة غرب (عصر جدید)
ایمانوئل کانت
شخصیت و آثار کانت
ـ متولد 1724 اهل آلمان
ـ در سنین جوانی وارد دانشگاه شد، دکترا گرفت و به تدریس پرداخت
ـ یک دوره پانزده ساله (منتهی به سال1770) مشغول تدریس منطق و مابعدالطبیعه شد و سخنرانیهایی در فیزیک، ریاضیات، جغرافیا، اخلاق، انسان شناسی و. داشت
ـ او خطیبی توانمند بود
ـ دورة دوم حیات علمی کانت، دورة انتقادی اوست که آثار مشهورش در این دوره منتشر شد؛ مانند نقد عقل محض، مقدمه بر هر فلسفة آینده، مبانی اساسی فلسفة اخلاق و .
ـ برخی یادداشتهای او در تکمیل فلسفه اش پس از مرک او منتشر شد
ـ شخص منظم و پرکاری بود سفر کم می رفت و زندگی اش بیشتر به مطالعه و نوشتن میکذشت
ـ اهل صداقت و مهربانی و خیرخواهی بود
ـ به خدا اعتقاد داشت اما در ظاهر اعمال دینی مسیحی را انجام نمیداد
ـ اهل اندیشه بود؛ جمله معروفی که روی سنگ قبرش نوشته شده برای همه متفکران ارزشمند است (دوچیز مایة تعمق و تحیر انسان است، یکی آسمان بالای سر انسان و دومی درون وجود انسان)
اسلاید 2 :
ایمانوئل کانت
کانت و دورة روشنگری
ـ عصر روشنگری (قرن پانزده و شانزده) عصر ظهور چهرههایی مخالف با سنت فلسفی ارسطویی (عقلگرایی) و مدرسی (فلسفة متکی بر کلیسا)؛
عصر روشنگری، دورة غلبة روش تجربهگرایی؛
ـ عصر تاکید بر عقل انسانی به جای مرجعیت دینی؛
کانت و هیوم
ـ بیداری کانت از خواب جزمگرایی توسط هیوم؛
ـ گرفتاری کانت میان دو کشش:
ازسویی نمیخواست اعلام کند که شناختهای انسان به تمام معنا متکی به عقل است (تعلق دینی داشت)؛
ازسوی دیگر، نمیخواست به الاهیات پیشین بازگردد (عقل کارآمدتر از دین= دین غیرعقلانی).
کانت و دو جهان رو در رو
جهان علم (علم بشری طبیعی و تجربی) جهان عقلانیت (جهانی متکی بر وجوب و نه امکان).
اسلاید 3 :
معرفتشناسی کانت1
ـ «معرفتشناسی کانت» = «تبیین چیستی و کارکرد عقل نظری»؛
ـ معاصر با عقلگرایی دکارتی از یکسو و تجربهگرایی هیوم از سوی دیگر؛ پس باید به تلفیق عقل و تجربه اقدام کرد؛ یعنی ادراک از حس آغاز شده و با مفاهیم ذهنی و فطری به معرفت منتهی میشود.
ـ مادة معرفت، مدرکات حسی و تجربیاند و صورت آن، مفاهیم و قالبهای ذهنی هستند یعنی زمان، مکان و قالبهای دوازدهگانه ذهن (توضیح آنها خواهد آمد). زمان و مکان از داشتههای ذاتی ذهن(بینیاز به تجربه) است؛
ـ آنچه در تحقق شناخت ضروری است، مربوط به صورت شناخت است که متکی به فاعل شناسا (نفس یا ذهن انسان) است و آنچه متغیر و غیرضروری است به ماده شناخت مربوط است؛
ـ انقلاب کوپرنیکی کانت؛ پیش از کانت، صدق شناخت با مطابقت صور ذهنی با واقعیتهای بیرون ذهن سنجیده میشد؛ اما به نظر کانت، معیار ذهن است؛ ذهن اصل و مرکز ادراک است؛
به بیان دیگر، کانت در فرایند ادراک، برای ذهن انسان تاثیر قائل بود.
ـ زمان و مکان دو قالب ذهنی هستند که به هیچ وجه به خارج نیاز ندارند و از خود ذهن منبعث شدهاند.
اسلاید 4 :
ـ مقولات دوازدهگانه (قالبهای ذهنی) کانت، در چهار گروه (کم، کیف، نسبت و جهت) قرار داشته و عبارتند از:
1. گروه کم؛ شامل وحدت، کثرت، کلیت یا تمامیت
2. گروه کیف: شامل اثبات، نفی، حصر
3. گروه نسبت: شامل جوهر و عرض، علت و علول، فعل و انفعال
4. گروه جهت: شامل امکان عام و امتناع، وجود و عدم، امکان و امتناع خاص
این دوازده قالب، یعنی مفاهیمی که از ذهن برآمدهاند و هر ادراکی از امور خارجی تحقق یابد، باید تحت تاثیر این قالبها فهمیده شود.
خلاصة معرفتشناسی کانت: تشبیه عینگ رنگی بر چشم ذهن آدمی (ر.ک: تاریخ فلسفة کاپلستون، ج6، ص241).
ـ تقسیم قضایا
. تقسیم به تحلیلی و ترکیبی
. تقسیم به پسینی و پیشینی (پس از تجربه و پیش از تجربه)
. قضایای ترکیبی پیشینی (مانند علیت یا قضایای اخلاقی) کاملا مخلوق ذهن هستند
ـ نظریه فنومنولوژی کانت (عدم دسترسی انسان به ذات و جوهر اشیاء) تفکیک بود از نمود؛ آنچه ما درک میکنیم تنها در ذهن ما تحقق یافته است و نمیدانیم نفس الامر چیست
اسلاید 5 :
ـ نقد معرفتشناسی کانت
1. اهتمام کانت به شناخت ذهن و ابعاد آن ستودنی است؛ به گفته شهید مطهری، تا انسان ذهن را نشناسد نمیتواند فلسفه داشته باشد؛ اما باید از خطر ایدآلیسم مصونیت یافت.
2. کانت، اصل علیت را ترکیبی پیشینی دانسته؛ اما تحلیلی پیشینی است؛ زیرا وجود داشتن یا نیازمندی به علت، از تحلیل مفهوم موجود بر میآیدو این خود مبتنی بر محال بودن تناقض است یعنی موجود ممکن یا وجود ندارد و یا اگر وجود دارد، علتی دارد.
3. کانت دسترسی به جوهر را انکار کرده و اعراض را راه پی بردن به جواهر دانسته؛ این سخن متکی بر علیت است؛ یعنی ظهور عرض معلول وجود جوهر است؛ پس وجود جوهر و علیت آن به معنای تحقق خارجی آن است نه مخلوق ذهن انسان بودن آن. در نتیجه امور مستقل از ذهن وجود دارند.
4. ادعای کانت در عدم دسترسی انسان به جوهر اشیاء کلیت ندارد؛ زیرا ادراک جوهر وجودی خود انسان، یعنی نفس او برای خود او بدیهی است
5. ما مکان را به وضوح در ارتباط میان اشیاء خارجی درک میکنیم؛ همچنین زمان را در اشیاء مییابیم؛ پس این دو مقوله های صرفا ذهنی نیستند بلکه واقعیت خارجی مستقل از ذهن دارند.
6. نقد فنومنولوژی کانت، نقدی مبنایی و ناقض نظام فلسفی کانت است.
اسلاید 6 :
اخلاق کانت1
ـ هدف تلاش کانت در بخش اخلاق عملی، بر اساس آراء معرفتشناختی، این است که اصول پیشینی و ترکیبی قواعد اخلاق را روشن و اثبات کند
ـ در نظر کانت، تعهد اخلاقی، در مفاهیم عقل محض به صوری پیشینی وجود دارد نه پسینی؛ پس باید علم اخلاقی تهیه کرد که انسان را به هیچ چیز دیگری ارجاع ندهد بلکه قواعد اخلاقی را از طبیعت انسان برآورده و به انسان ارائه کند
ـ طبق این دیدگاه، حتی اعتقاد به خدا هم از قواعد برآمده از اخلاق عملی(مانند وظیفه شناسی) نشأت میگیرد و نه تکیهکاه عقل نظری
ـ فعل اخلاقی آن است که از حسن مطلق برخوردار باشد، یعنی نیکی صرف و فعلی که تنها از روی اراده به انجام وظیفه به عمل آمده باشد یعنی تکلیف
ـ تکلیف، یعنی آنچه از قانون بر میآید، البته قانون اخلاقی که عمومیت دارد؛ مثلا راستگویی
ـ پس قانون هیچ منشأ فراانسانی(حتی خدا) ندارد
ـ کانت برای تدارک یک تکیه گاه برای قانون اخلاقی، اصول موضوعه ای طراحی کرده:
. وجود خدا
. اختیار انسان
. جاودانگی نفس
اسلاید 7 :
ـ نقد اخلاق کانت
ـ اساس فعل اخلاقی حسن است؛ اما باید پرسید ملاک خود حسن یا قبح چیست؟ در سخنان کانت در این بخش نقصانی وجود دارد؛ زیرا مطلوبیت حسن تبیین نشده است
ـ مطلوبیت ذاتی، به چیزی جز مطلوبیت ذاتی کمال متکی نیست و حسن و قبح را باید با این ملاک سنجید
ـ کمال حقیقی نیز غیر از خدا نیست؛ غایت حقیقی و حقیقت غایی هرچیزی خداست
ـ اثبات خدا صرفا با اخلاق عملی توسط کانت ناتمام است؛ زیرا اخلاق عملی کانت، خود از معیار و مبنای قطعی محروم است
ـ اساسا ملاک فعل اخلاقی بحثی مهم در نظامهای اخلاقی است. ظاهرا کانت در این باره به وجدان توجه کرده اما این خود ناتمام است؛ زیرا وجدان به تمام معنا نمیتواند قضاوت میان افعال اخلاقی را بر عهده بگیرد
ـ ملاک فعل اخلاقی در فرهنگ اسلامی قرب الهی است که از راه عبودیت حاصل میشود