بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

بررسي اقليم در ساختمان سازي
انسان
طبيعت
معماري

اسلاید 2 :

تقسيمات اقليمي در ايران
اساساً اقليم در بسياري از مناطق دنيا بوسيله عرض جغرافيائي و ارتفاع از سطح دريا مشخص مي شود. ايران با قرار گرفتن بين 25 تا 40درجه عرض جغرافيايي شمالي در منطقه گرم قرار گرفته است و از نظر ارتفاع نيز فلاتي است مرتفع كه مجموعه سطوحي از آنكه ارتفاعشان از سطح دريا كمتر است 475 متر است درصد بسيار كمي از سطح كل كشور را تشكيل مي دهند.

با وجود آنكه ايران داراي دو حوزه بزرگ آبي، درياي خزر و خليج فاري، مي باشد اما به دليل وجود و نحوه قرار گيري رشته كوههاي البرز و زاگرس اثرات اين دو حوزه محدود به نواحي بسيار نزديك به آنها بوده و به ندرت مشاهده گرديده است كه اين حوزه ها اثري در تعديل درجه حرارت هواي قسمت هاي داخلي داشته باشند.

در مورد تقسيمات اقليمي در ايران، دانشمندان ايراني مبناي كار خود را براساس روش كوپن قرار داده اند. البته، به دليل كمبود اطلاعات درباره شرايط آب و هواي ايران و به دليل موقعيت استثنائي كشور. استخراج اين تقسيمات براي ايران در پاره اي از موارد با واقعيت متفاوت است. اما، همان طور كه مهندس عدل در بررسي مطالعات كوپن مي نويسد: «منظور از تعيين تقسيمات اقليمي مشخص ساختن نقاطي است كه از حيث آب و هوا اگر هم كاملا با هم تطابق ندارند لااقل تا حدي شباهت داشته باشند.»

اسلاید 3 :

ترديد نيست كه در كشوري كوهستاني مانند ايران دو نقطه هيچوقت باد هم شباهت كامل اقليمي ندارند. معذالك براي اينكه پايه اي براي تعيين مناطق اقليمي كشور وجود داشته باشد بهترين طريقه همان اصولي است كه كوپن معين كرده است و بايد به ناچار از آن پيروي نمود، منتها بايد تغييراتي در آن داده شود تا منظور حقيقي تامين گردد و مناطقي كه داراي آب و هواي مشابهي هستند تحت يك فرمول معين قرار گيرند و معرفي شوند.
بنابراين مي توان تقسيمات چهارگانه اقليم ايران را كه توسط دكتر حسن گنجي پيشنهاد شده است مورد استفاده قرار داد. نامبرده تقسيم بندي كوپن را با مختصر تغييراتي و با توجه به عوارض جغرافيايي كشور، به شرح ذيل پذيرفته است.
اقليم معتدل و مرطوب (سواحل جنوبي درياي خزر)
اقليم سرد (كوهستانهاي غربي)
اقليم گرم و خشك (فلات مركزي)
اقليم گرم و مرطوب (سواحل جنوبي ايران)

اسلاید 4 :

اقليم معتدل و مرطوب (سواحل درياي خزر)
سواحل بحر خزر با اعتدال هوا و بارندگي و فراوان جزو مناطق معتدل محسوب مي گردند. منطقه فوق كه به صورت نواري بين رشته كوههاي البرز و درياي خزر محصور شده از جلگه هاي پستي تشكيل مي شود كه هر چه به طرف شرق پيشروي مي كند از رطوبت و اعتدال هواي آن كاسته مي گردد. در حقيقت رشته كوههاي البرز جلگه هاي پست خزر را از فلات مركزي جدا ساخته و حد فاصل دو آب و هواي متضاد مي باشد. از ويژگيهاي اين اقليم رطوبت زياد هوا و اعتدال درجه حرارت آن است. دماي هوا در روزهاي تابستان معمولا بين 25 و 30 درجه سانتي گراد و در شبها بين 20 تا 23 درجه سانتيگراد بوده و در زمستان معمولا بالاي صفر است.
بارندگي در اين منطقه بسيار زياد و در تابستان به شكل رگبار است. شهرهاي رشت، بندر انزلي، بابلسر وگرگان در اين منطقه قرار دارند.

اسلاید 5 :

اقليم سرد (كوهستانهاي غربي)
كوهستانهاي غربي كه دامنه هاي غربي رشته كوههاي مركزي ايران را شامل مي شود، با توجه به اينكه در اين منطقه متوسط دماي هوا در گرمترين سال ماه بيش از 10 و متوسط حداقل دماي هوا در سردترين ماه كمتر از 3 درجه سانتي گراد است، جزو مناطق سردسير محسوب مي گردند. سلسله كوههاي غربي چون سدي مانع نفوذ هواي مرطوب مديترانه به داخل فلات ايران شده و رطوبت هوا را در دامنه هاي خود نگه مي دارند. از ويژگيهاي اين اقليم گرماي شديد دره ها در تابستان و اعتدال آنها در فصل زمستان است. مقدار و شدت تابش آفتاب در تابستان اين منطقه زياد و در زمستان بسيار كم است. زمستانها طولاني، سرد و سخت بوده و در چندين ماه از سال زمين پوشيده از يخ است. در سراسر اين منطقه از آذربايجان تا فارس زمستانها به شدت سرد بوده و سرما از اوائل آذر ماه شروع شده و كم و بيش تا اواخر فروردين ماه ادامه مي يابد. مقدار بارندگي در تابستان كم و در زمستان زياد و اكثرا به صورت برف است. برفهاي پياپي اكثر قلل را پوشانده و در ارتفاعات بيش از 3000 متر همواره برف دائمي وجود دارد. به طور كلي در اين منطقه، بهاري كوتاه زمستان و تابستان را از هم جدا مي سازد. شهرهاي تبريز، اروميه، سنندج وهمدان در اين اقليم قرار دارند.

اسلاید 6 :

اقليم گرم وخشك (فلات مركزي)
در اين اقليم كه اكثر مناطق نيمه استوايي را شامل مي شود در اثر وزش بادهاي مهاجر كه از جنوب غرب و شمال غرب به طرف استوا در حركت هستند، هوا بسيار خشك است. اين بادها بيشتر رطوبت خود را هنگام عبور از روي قاره هاي بزرگ از دست مي دهند. علاوه بر اين در مناطق نيمه استوايي كه جزو مناطق با فشار هواي زياد هستند، هوا به دليل حركت از قسمتهاي بالايي آتمسفر به پائين گرم و خشك مي شود. توجه به خشكي هوا در اين مناطق كه با ويژگيهاي ديگر همراه است از نظر تامين آسايش انسان و در نتيجه طراحي ساختمان اهميت فراواني دارد.

تابش مستقيم آفتاب در اين مناطق شديد بوده و 700 تا800 كيلو كالري در ساعت در متر مربع
( (K.Cal/ h/ mدر سطوح افقي انرژي توليد مي نمايد. حتي اين شدت با افزوده شدن اشعه منعكس شده از سطوح لم يزرع زمين افزايش مي يابد. آسمان اين مناطق در بيشتر اوقات سال بدون ابر است اما مه و طوفان گرد و خاك معمولا در بعد از ظهرها در اثر گرم شدن و حركت لايه هاي هواي نزديك به زمين پديد مي آيد.

اسلاید 7 :

رطوبت كم و نبودن ابر درآسمان باعث مي شود كه دامنه تغييرات دماي هوا در اين مناطق بسيار زياد شود. در تابستان تابش افتاب سطح زمين را در روز تا 70 درجه سانتيگراد گرم مي كند، در حاليكه در شب دماي سطح زمين به سرعت كاهش يافته و به 15 درجه سانتيگراد يا پائين تر مي رسد. البته نوسان دماي هوا كمتر از اين است اما در هر حال ميزان تغييرات آن به 20 درجه سانتي گراد مي رسد. دماي هوا در روزهاي گرم تابستان به 40 تا 50 درجه سانتيگراد و در شبها به 25 تا 15 درجه سانتيگراد مي رسد.


در فلات مركزي كه بزرگترين منطقه ايران است و اطراف آن را ناهمواريهاي مرتفعي محصور نموده، صرفنظر از حاشيه متصل به ارتفاعات و بعضي حوضه هاي مستقل داخلي آب و هواي گرم و خشك حكمفرماست كه از مشخصات آن زمستانهاي سخت و سرد و تابستانهاي گرم و خشك است. با توجه به وضع پراكندگي عوارض جغرافيايي در فلات مركزي مي توان دو منطقه متمايز آب و هوايي نيمه بياباني و بياباني در آن تشخيص داد.

اسلاید 8 :

فرم كالبدي ساختمان
فرم كالبدي يك ساختمان مناسب، بايد پاسخگوي نيازها و ضوابط ياد شده باشد. در رابطه با جلوگيري از تاثير هواي گرم در فضاهاي داخلي ساختمان (اولويت اول در ضوابط طراحي)، ساختماني با پلان مربع و فرمي نزديك به مكعب مناسبتر است چون نسبت سطح به حجم چنين ساختماني به حداقل مي رسد و در نتيجه سطح كمتري در معرض شرايط خارجي قرار مي گيرد. اما در رابطه با اولويت يعني به حداقل رساندن تاثير تابش آفتاب بر سطوح خارجي ساختمان، ساختمان هر جه فرمي كشيده تر، يعني نماهاي غربي و شرقي كوچكتري داشته باشد، مناسبتر است.

بام ساختمان، در تابستان بيشترين مقدار انرژي خورشيدي را در اين اقليم كسب مي كند، بنابراين كاهش سطح بام (استفاده از ساختمانهاي چند طبقه) منجر به كاهش انرژي تابشي تابيده شده به بام در ساختمان خواهد شد. اما ساختمانهاي چند طبقه داراي ديوارهاي بلندتري هستند و عملا ايجاد سايه بر روي سطح ديوارهاي خارجي آنها مشكلتر است. در ساختمانهاي يك طبقه يا دو طبقه، جلو آمدگي بام و سقف طبقه اول، امكان ايجاد سايه بر روي ديوارهاي خارجي را فراهم مي سازد. بنابراين، فرم مناسب بايد در مجموع، سطح مشرف به آفتاب كمتري داشته باشد، فرم نهايي در اين رابطه را مي توان با توجه به امكانات طرح و نحوه پاسخگويي به اين نياز انتخاب نمود.

اسلاید 9 :

دراقليم گرم و مرطوب ، كار آيي مصالح ساختمان سنگين، در تعديل شرايط حرارتي فضاهاي داخلي ساختمان بيش از كار آيي تهويه طبيعي است. بنابراين، ايجاد جريان دائمي هوا در فضاهاي داخلي ضرورت ندارد. در نتيجه، فرمهاي فشرده و متراكم مناسبتر از فرمهاي باز و گسترده هستند. لازم به ياد آوري است كه در ظهرها و بعد از ظهرهاي پنج ماه از سال (در گرمترين مواقع ماههاي مه، ژوئن، ژوئيه، سپتامبر و اوت - اواسط اردبيهشت تا اواسط شهريور) چون هوا بسيار گرم است بايد از ورود آن به ساختمان جلوگيري نمود. در ضمن در شبهايي كه هوا خوب است مي توان از فضاهاي خارجي ساختمان (پشت بام يا حياط) استفاده كرد، بدين ترتيب ميزان نياز به كوران از 17 در صد مواقع سال به 8 در صد كاهش خواهد يافت.
عامل ديگري كه در تعيين فرم ساختمان در اين اقليم تاثير مي گذارد، كنترل بادهاي غبار آلود است. از اين نظر، ساختمانهايي كه داراي حياط هستند، مناسبترين فرم شناخته شده اند.
ساختمانهاي فشرده و درون گراي موجود در بافت قديمي كه داراي فضاهايي يكطرفه و مشرف به حياطهاي داخلي واقع در سايه اند، مناسبترين فرم ساختمان در رابطه با شرايط اقليمي اين شهر را دارند.

اسلاید 10 :

بافت مجموعه مسكوني
ضرورت ايجاد جريان دايمي هوا در فضاهاي داخلي ساختمان مهمترين واقع در يك مجموعه را تحت تاثير قرار مي دهد. هرچه هوا مناسبتر و نياز به ايجاد كوران در فضاهاي داخلي بيشتر باشد، ايجاد بافتي گسترده تر ضرورت بيشتري مي يابد. اما در اقليم گرم و مرطوب هوا در بسياري از مواقع سال گرم و در بعضي مواقع سال كمي شرجي است، از طرف ديگر، ايجاد جريان دايمي هوا در فضاهاي داخلي ساختمان ضرورتي ندارد. بنابراين، بافت مجموعه هاي مسكوني در اين شهر مي تواند كاملا فشرده باشد و نيازي به ايجاد فاصله مناسب بين ساختمانها در ارتباط با بادهاي محلي نيست.
هر چه تعداد و مساحت ديوارهاي مشترك بين ساختمانهاي مجاور هم بيشتر باشد، بهتر است. در صورتي كه ساختمانها در نماهاي شرقي و غربي با هم مشترك باشند، سطح مشرف به شديدترين تابش آفتاب تابستان در اين ساختمانها كمتر خواهد شد. چسبندگي ساختمانها به يكديگر كل سطح خارجي ساختمانها را كاهش خواهد داد و اين فشردگي زمان تاخير كلي مجموعه را نيز افزايش مي دهد. نزديكي ساختمانها به يكديگر باعث افزايش ميزان سايه متقابلي خواهد شد كه اين ساختمانها بر
يكديگر ايجاد مي كنند.

اسلاید 11 :

الگوي اشغال زمين
منظور از الگوي اشغال زمين، نحوه قرار گرفتن ساختمان در قطعه زمين مربوط به آن است. فرم كالبدي ساختمانها و الگوي اشغال زمين، توام با يكديگر، بافت مجموعه مسكوني را به وجود مي آورند. در اين قسمت، الگوهاي معمول و مترادف اشغال زمين، صرفا از نظر اقليمي مورد بررسي قرار مي گيرد. هدف از اين بررسي، مطالعه معايب و محاسني است كه هر يك از اين الگوها در ارتباط با نيازهاي حرارتي و ضوابط كلي طراحي دارند.
اين نحوه قرار گيري ساختمانها در هشت الگو گنجانده شده كه به تفضيل در باره هر كدام در صفحات بعدي توضيح خواهيم داد.

اسلاید 12 :

الگوي 1: ساختمان تقريبا در وسط زمين مورد نظر قرار گرفته و از چهار طرف به هواي خارج ارتباط دارد.
در اين الگو، مساحت سطوح مشرف به شرايط خارجي به حداكثر مي رسد. نماهاي شمالي و جنوبي را مي توان به راحتي در مقابل تابش آفتاب كنترل نمود. هر چه ديوارهاي شرقي و غربي كوچكتر باشند بهتر است. در صورت پيش بيني پنجره هايي تنها در نماهاي شمالي و جنوبي، اين ساختمان اصطلاحا دو طرفه خواهد بود، يعني از دو سمت مقابل به هم نورگيري خواهد داشت، در اين حالت مي توان جهت استقرار ساختمان را در ارتباط با عملكرد اين دو نما تعيين نمود. وجود پنجره هاي مقابل هم، امكان جريان يافتن هوا در فضاهاي داخلي را فراهم مي سازند. اين الگو اصولا در مجموعه ها بافت فشرده و متراكمي را ايجاد نخواهد كرد و طبيعتا درون گرا باشد.

اسلاید 13 :

الگوي 2: مانند الگوي 1، با اين اختلاف كه، ساختمان تمام عرض زمين را اشغال كرده است.
اين الگو نيز ساختماني دو طرفه محسوب مي شود. در اين حالت، به دليل مشترك بودن ديوارهاي شرقي و غربي ساختمانهاي مجاور هم، از تابش شديدترين آفتاب تابستاني بر سطوح خارجي ساختمان جلوگيري مي شود. مساحت سطح خارجي اين الگو كمتر از الگوي قبلي است.
اين الگو غير از موارد ياد شده تفاوت ديگري با الگوي 1 ندارد و در مجموعه هاي ساختماني، بافت فشرده اي ايجاد نمي كند. به طور كلي ساختمانهاي يك يا دو طرفه درون گرا نيستند و تنها مي توان آنها را با ديوارهاي بلند محصور نمود.

اسلاید 14 :

الگوي 3: ساختمان در منتهي اليه قسمت شمالي زمين قرار گرفته و تمام عرض آن را اشغال كرده است.
اين الگو در مجموعه هاي ساختماني به صورت ساختماني يك طرفه در مي آيد كه فقط يك نماي اصلي دارد. نسبت سطح به حجم اين الگو نيز مانند الگوي قبلي است. به دليل وجود يك نماي اصلي، كنترل تابش آفتاب به ساختمان به راحتي امكان پذير نيست و مي توان در رابطه با نورگيري و كنترل تابش آفتاب مناسبترين جهت استقرار چنين ساختماني را به سادگي تعيين كرد. در اين الگو، به دليل وجود يك نماي اصلي، امكان برقراري جريان هوا در فضاهاي داخلي امكانپذير نيست. در صورتي كه براي هر يك از فضاها در و پنجره پيش بيني شود، جريان هواي آرامي در آنها ايجاد خواهد شد.

اسلاید 15 :

الگوي 4: ساختمان مانند حالت قبل در منتهي اليه شمالي قطعه زمين قرار دارد. با اين تفاوت كه در اين الگو حياط كوچكي در قسمت شمالي ساختمان پيش بيني شده است.
تنها تفاوتي كه در اين الگو با الگوي قبلي دارد، اين است كه در اين حالت مي توان با پيش بيني بازشوهايي در نماهاي معطوف به حياط كوچك، امكان برقراري جريان هوا در فضاهاي داخلي را فراهم ساخت. نسبت سطح به حجم اين الگو كمي بيشتر از الگوي قبلي است.

اسلاید 16 :

الگوي 5: ساختمان «L» شكل در اين نمونه ساختمان دو ضلع عمود بر هم قطعه زمين را اشغال كرده و داراي دو نماي عمود بر هم است.

اين نمونه، در مجمعه هاي ساختماني مي تواند بافت نسبتا متراكمي ايجاد نمايد. در صورتي كه ساختمانهاي واقع در يك مجموعه، در نماهاي غير اصلي به يكديگر اتصال يابند، مساحت سطوح خارجي آنها تقليل خواهد يافت. هر يك از بالهاي ساختمان، باعث ايجاد سايه متقابل بر يكديگر مي شوند و در مجموع، سطوح واقع در سايه ساختمان افزايش مي يابد. شكستگي ايجاد شده در اين فرم وجود نماهاي عمود بر هم، امكان درون گرا بودن و بسته شدن فرم ساختماني را فراهم مي سازد. مشكل عمده اي كه در اين الگو وجود دارد اين است كه، نماهاي عمود بر هم، در صورتي كه هر دو داراي يك ارزش باشند، امكان تعيين جهتي مناسب براي استقرار ساختمان را فراهم نمي سازد و در صورتي كه يكي از نماها در جهت مناسبي قرار داده شود، نماي ديگر جهت مطلوبي نخواهد داشت. علاوه بر اين، گرچه ساختمان داراي دو نماي اصلي است، اما از نظر ايجاد كوران در فضاهاي داخلي
اين دو نما نقش مهمي ايفا نمي كننند.

اسلاید 17 :

الگوي 6: ساختمان دو طرفه مجزا، ساختمان به طور مجزا در دو طرف زمين مورد نظر قرار گرفته است.

هر يك از قسمتهاي اين ساختمان مانند يك ساختمان يكطرفه عمل مي كند، بنابراين موارد ياد شده در مورد ساختمان يكطرفه در مورد هر يك از قسمتهاي اين الگو صادق است. در ارتباط با مساحت سطوح خارجي و نسبت سطح به حجم و همچنين كنترل تابش آفتاب و تعيين جهت استقرار ساختمان، اين الگو مشابه الگوي دو طرفه عمل مي كند. در مواردي كه زير بناي كافي وجود دارد و مي توان فضاهاي جداگانه اي براي استفاده در فصول مختلف پيش بيني نمود، اين الگو، الگوي بسيار مناسبي است. قسمت شمالي كه نماي جنوبي دارد براي زمستانها كاملا مناسب است و قسمت جنوبي كه رو به شمال است، براي استفاده در تابستانها مفيد خواهد بود. اين الگو مي تواند فرمي درون گرا و بافتي متراكم
ايجاد كند.

اسلاید 18 :

الگوي 7 : ساختمان U شكل
پيشنهاد چنين الگويي تنها در قطعات بزرگ ميسر ايت. در اين الگو، در صد اشغال زمين بسيار بالاست و مي توان با كنار هم چيدن چنين الگويي، مجموعه هاي ساختماني بسيار متراكمي احداث كرد.
علي رغم وجود سه نماي مختلف، در اين الگو نيز نمي توان جريان هواي مناسبي در فضاهاي داخلي ايجاد نمود. در صورتي كه در نما يا نماهاي مشرف به خارج (كوچه ها) باز شوهايي پيش بيني شود، مشكل ايجاد جريان هوا در فضاهاي داخلي بر طرف خواهد شد، اما در اين حالت، كل مساحت سطح خارجي ساختمان و در نتيجه نسبت سطح به حجم ساختمان افزايش مي يابد. در صورتي كه چنين ساختمانهايي در نماهاي غير اصلي به هم اتصال داشته باشند، بافت مجموعه بسيار متراكم و نسبت سطح به حجم هر يك از ساختمانها و كل مجموعه ساختماني بسيار كم خواهد شد. نماهاي مختلف، يا قسمتهاي مختلف چنين الگويي باعث ايجاد سايه متقابل بر روي يكديگر مي شوند. به همين دليل اين الگو از نظر كنترل سطوح خارجي در مقابل تابش آفتاب الگوي مناسبي است. كليه نماهاي اصلي اين نمونه معطوف به حياط مركزي هستند و فرم اين ساختمان اصولا درون گرا است.
وجود سه نما اصلي و هم ارزش در اين الگو ، تعيين جهت مناسبي براي هر سه نما را ، عملا غير ممكن مي سازد.

اسلاید 19 :

الگوي 8 : ساختمان حياط مركزي
اين الگو در قطعات بزرگ قابل پيشنهاد است. ساختمان داراي چهار نماي اصلي است كه در چهار جهت مختلف جغرافيايي قرار دارد. از نظر عملكرد اقليمي، چنين الگويي تنها در

مواردي قابل پيشنهاد است كه نماهاي مختلف داراي ارزشهاي متفاوتي باشند، يا امكان تغيير فصلي محل زندگي وجود داشته باشد، چون نماهاي مختلف در فصول مختلف عملكرد متفاوتي دارند.
اين الگو در مجموعه هاي ساختماني، بافت بسيار متراكمي را به وجود مي آورد. سايه متقابلي كه در اين الگو ايجاد مي شود بسيار زياد است و هميشه قسمتي از حياط در سايه قرار مي گيرد. اين فرم كاملا درون گرا و نسبت به محيط خارج كاملا بسته است.
در صورتي كه باز شوهاي فضاهاي مختلف فقط به حياط باز شوند، مشكلي از نظر تاثير گرد و غبار در ساختمان وجود نخواهد داشت اما عملا تمام فضاها يكطرفه و جريان هوا در فضاهاي داخلي بسيار كم خواهد بود. به دليل وجود چهار نماي مختلف كه هر يك در جهت متفاوتي قرار دارند، عملا تعيين جهت استقرار براي اين الگو در صورت هم ارزش بودن نماها بي معني است. ساختمان حياط مركزي، الگوي كاملا آشنايي در بافت قديمي است.

اسلاید 20 :

جهت استقرار ساختمانها
يكي از مهمترين عواملي كه در شكل گيري محيطهاي مسكوني تاثير مي گذارد، جهت استقرار ساختمانها و شبكه هاي دسترسي است. در تعيين جهت استقرار مناسب براي ساختمان همواره بايد به عواملي چون دسترسي، شيب و توپوگرافي زمين، ارتباط با ساختمانهاي اطراف، اشراف، چشم انداز و بالاخره شرايط اقليمي محل مورد نظر توجه داشت. امكانات اقتصادي و مسائل فرهنگي، نحوه ساخت و وضعيت اقليمي هر محل، تعيين كننده نسبت اهميت هر يك از عوامل ياد شده در تعيين جهت استقرار ساختمان هستند. هر چه امكانات ساخت و كنترل شرايط محيطي ساختمان محدودتر و شرايط اقليمي وخيم تر باشد، ضرورت هماهنگي ساختمان با طبيعت و شرايط اقليمي بيشتر خواهد شد. در هر صورت جهت انتخاب شده براي ساختمان بايد جوابگوي كليه نيازهاي مطرح شده در جامعه مربوطه باشد. در اين قسمت، جهت استقرار ساختمان صرفا در رابطه با شرايط اقليمي تعيين مي شود. به همين دليل لازم است در انتخاب جهت نهايي، كليه جهتهايي كه از نظر اقليمي قابل
قبولند در ارتباط با عوامل ديگر مورد بررسي قرار گيرند.
نقش هر يك از عناصر مختلف اقليمي در تعيين جهت استقرار ساختمان در شرايط اقليمي گوناگون، متفاوت است.
در مناطق گرم، هدف پرهيز از كسب حرارت ناشي از تابش آفتاب در مواقع گرم است.
در مناطق سرد، هدف پرهيز از كسب سرماي ناشي از دماي پايين در مواقع سرد است.
در مناطق مرطوب كوشش مي شود تا از وزش بادهاي محلي در خنك كردن فضاهاي داخلي ساختمان حداكثر استفاده به عمل آيد.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید