بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
«تورم»
موضوع ارایه :
اسلاید 2 :
مقدمه
همانطور که در فصل اول کتاب متذکر شدیم یکی از موضوعاتی که بعد کلان آن به وسعت کل اقتصاد است ، تورم است و در واقع از دغدغههای اقتصاددانان کلان چه از بعد نظری و چه از بعد تجربی و سیاستی مسئله تورم است. اکنون پس از اینکه الگوهای کلان با فروض و شرایط متفاوت را توضیح دادیم و سازوکار تعامل نیروهای اقتصاد در سطح کلان را تبیین کردهایم ، وقت آن رسیده است که چنین موضوع مهمی را مورد بررسی قرار دهیم.
در مورد تورم دیدگاههای متفاوت زیادی ارائه شده است که هر کدام به بعدی از ابعاد این موضوع پیچیده مربوط میشود ، اما عدهای تصور میکنند هر کدام از این دیدگاهها تورم را به طور کامل تبیین کرده است. لذا به جای اینکه برای درک این متغیر محوری اقتصاد همهی ابعاد آن را بشناسند ، سعی میکنند با گرایش به سمت یکی از دیدگاههای ارائه شده در مورد آن به شناختی ساده از آن بسنده کنند و نظریات متعدد ارائه شده در مورد تورم را مجادلات سلیقهای و بیثمر تلقی کنند. به نظر نگارنده برای شناخت صحیح چنین موضوع مهمی باید همهی ابعاد آن را بررسی کرده و شناخت همهی دیدگاههای ارائه شده در مورد آن را به دقت مطالعه کرد و تاکیدات آن را به خاطر سپرد. تنها با این نوع نگاه به تورم است که میتوان به سازوکارها و پویاییهای آن پی برد و به اشارات تجربی و سیاستی مهم و مفید در مورد آن دست یافت.
اسلاید 3 :
مقدمه (ادامه)
ما در این فصل ابتدا تورم را تعریف کرده و سپس در مورد اهمیت تورم و هزینههای مربوط به آن بحث میکنیم. در بخش بعدی ماهیت تورم ، پویاییها و سازوکارهای آن و دیدگاههای نختلف در مورد آن را تبیین میکنیم. در بخش بعدی بحث مختصری در مورد جریان علیت میان پول و تورم و بحث فعال بودن و منفعل بودن پول ارائه میکنیم. در پایان هم با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد ایران ، قدری در مورد ماهیت تورم در اقتصاد ایران صحبت میکنیم.
اسلاید 4 :
تعریف تورم
در فصل سوم ملاحظه کردیم که تورم عبارت است از رشد شاخص قیمتها. از آنجا که شاخص قیمتها گروه وسیعی از کالاها را شامل میشود ، لذا در محاسبهی تورم اولا متوسط تغییر قیمت کالاها در کل اقتصاد مورد نظر است ، ثانیا رشد قیمت هر کالا با یک وزن مناسب در محاسبهی رشد شاخص مذکور لحاظ میشود. بنابراین میتوان گفت که تورم عبارت است از رشد مستمر و همهگیر قیمتها. یعنی در صورتی به افزایش قیمتها تورم اطلاق میشود که این افزایش مربوط به همهی کالاها (یا اکثر کالاها) باشد و به صورت یکدفعهای و مقطعی نباشد ، بلکه حالت مستمر داشته باشد. لذا به افزایش تنها بعضی از کالاها به لحاظ فنی تورم اطلاق نمیشود. به افزایش یکدفعهای قیمتها هم تورم گفته نمیشود. به افزایش مقطعی و یکدفعهای قیمتها ، پرش قیمتها گفته میشود. (به نمودار 1-21 نگاه کنید)
اسلاید 6 :
بنابراین در محاسبهی تورم هم باید متوسط افزایش قیمت مربوط به عمدهی کالاها در هر نقطه از اقتصاد را منظور نمود و هم باید به افزایش قیمت هر کالا وزن مناسب با آن اعطا کرد. اساسا در ارزیابی تورم باید به بعد پویای آن هم توجه نمود. ماهیت تورم در اصل یک ماهیت پویا است ، اما افزایش یکدفعهای قیمتها ماهیت ایستا دارد. لذا در بحث تقاضای پول گفته میشود که اگر قیمتها به طور یکدفعهای افزایش یابد ، تقاضای اسمی پول را به طور متناسب افزایش میدهد ، اما اگر تورم افزایش یابد یا قیمتها به طور مستمر در حال افزایش باشند ، تقاضای پول حقیقی کاهش مییابد.
اسلاید 7 :
هزینههای تورم
در چارچوب اقتصاد کلاسیکی محض ، تورم اساسا یک پدیدهی پولی است و چون بخش پولی از بخش حقیقی مجزا است ، تورم در اقتصاد حالت خنثی دارد. یعنی تورم صرفا انعکاسی از تغییرات رشد پول است و بنابراین بر بخش حقیقی و تخصیص منابع و توزیع درآمد تاثیری ندارد. اما فریدمن که در مورد نظریههای پولی و ماهیت تورم با کلاسیکها دیدگاههای مشترک زیادی دارد ، تورم را پرهزینه و مضر تلقی میکند. وی معتقد است تورم موجب نااطمینانی میشود و پیشبینی متغیرهایی که در ارزیابی پروژهها مورد استفاده قرار میگیرند را با مشکل مواجه میسازد و این موجب میشود هزینهی ریسک فعالیتهای اقتصادی به خاطر افزایش واریانس متغیرهای تصمیم و متغیرهای مرتبط با آنها افزایش یابد و این خود موجب محدود شدن رشد سرمایهگذاری و کاهش بهرهوری میشود.
مسلما هر قدر اقتصاد رقابتیتر و دارای ثبات بیشتر باشد و نیروهای بازار و رقابت در آن قویتر باشند ، تورم اثرات منفی کمتری در پی دارد و بیشتر با قواعد هیدرولیکی ظروف مرتبطه مطابقت دارد. اما باید به خاطر داشت که حتی در اقتصادهای کاملا رقابتی (که در دنیای واقعی وجود خارجی ندارد) ، خنثایی و بیضرر بودن تورم موضوعیت ندارد. همانطور که خنثایی پول و عدم تاثیر آن نیز در چنین اقتصادهایی موضوعیت ندارد.
اسلاید 8 :
به میزانی که هر اقتصاد از حالت رقابت فاصله میگیرد یا در آن بیثباتی بیشتر میشود ، تورم تخصیص منابع و بخش حقیقی را بیشتر تحت تأثیر خود قرار میدهد. لذا در بیشتر اقتصادهای موجود ، تورم تخصیص منابع را به هم میریزد ، زیرا به صورت متناسب و متوازن عمل نمیکند. اگر آنطور که کلاسیکها میگفتندتورم به صورت متناسب عمل میکند ، نباید تخصیص منابع را تغییر دهد ، زیرا تخصیص منابع بر قیمتهای نسبی مبتنی است و رفتار متناسب قیمتها ، قیمتهای نسبی را تغییر نمیدهد ، اما در اقتصادهای موجود تورم متناسب عمل نمیکند ، لذا قیمتها نسبی به هم میخورد و تخصیص منابع را دچار تغییر میسازد.اگر این رفتار نامتناسب قیمتها در فرایندهای تورمی گسترده باشد ، علاوه بر تخصیص مجدد منابع ، تورم توزیع مجدد درآمد هم انجام میدهد. در اقتصاد ایران تورم هم ایجاد نااطمینانی میکند و چشمانداز فعالیتهای مولد اقتصادی را مکدر و نامشخص میسازد ، هم تخصیص مجدد منابع انجام میدهد.
اسلاید 9 :
از آنجا که بخشهای نامولد در اقتصاد کشور از قدرت قیمتگذاری بالایی برخوردارند ، تورم بیشتر منابع را به سمت این نوع فعالیتها سوق میدهد. همچنین تورم وضعیت نسبی درآمد دهکهای پایین درآمدی را بدتر و وضعیت دهکهای درآمدی بالا را بهتر میسازد. در جلد پنجم مستندات برنامهی سوم با ارائهی یک برآورد اقتصادسنجی نشان داده شده است که تورم وضعیت 4 دهک درآمدی بالا را بهتر میسازد و وضعیت 4 دهک پایینی را بدتر میکند. تورم همچنین هزینههای برنامههای تعدیل ساختاری و تصحیح قیمتهای نامرتبط را افزایش میدهد ، به طوری که امروز مانع اصلی اجرای برنامههای مذکور قلمداد میشود. تورم علاوه بر نااطمینانی ، توزیع مجدد درآمد و تخصیص مجدد منابع ، محیط کسب و کار و بستر توسعهی اقتصادی را برای بهبود کیفیت ، ارتقای تکنولوژی و ابداع و نوآوری نامناسب میسازد. البته در ارزیابی هزینههای تورم باید کیفیت تورم ، میزان عدم تناسبی که ایجاد میکند و سایر ویژگیهای آن را در نظر داشت. از همه مهمتر وقتی پویاییهای تورم قوی شود و حالت مزمن و مستمر به خود بگیرد ، زمینه را برای بیثباتی نقدینگی هم فراهم میکند و جهت علیت که عمدتا از پول به تورم میباشد را تا حدی تغییر داده و جهت علیت از تورم به پول را هم فعال میسازد.
اسلاید 10 :
بالاخره وقتی تورم مستمر و بالا باشد ، در صورتی که نظام مالیاتستانی دولت قوی و مناسب نباشد ، از طریق اثر الیورا – تانزی زمینهی کسر بودجههای زیاد و مستمر فراهم میشود و این خود زمینه را برای خود تقویتشوندگی تورم فراهم و یا حتی تشدید میکند.
نکتهی قابل ذکر مهمی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که با وجودی که در کشورهای پیشرفته تورم به صورت نسبتا متناسب عمل میکند و نیروهای بازار برای تعدیلات تعادلی قوی هستند ، این کشورها اجازه نمیدهند تورم از 2 الی 3 درصد در اقتصادشان بالاتر رود. این در حالی است که هزینهی تورم در مقایسه با کشورهای در حال توسعه بسیار پایینتر است. در کشورهای پیشرفته جز در نیمهی دوم دههی 1960 دههی 1970 که تورمهای نسبتا بالایی را تجربه کردهاند ، در زمانهای دیگر سعی کردهاند تورم خود را مهار کنند و در انجام این امر تا حد زیادی موفق بودهاند.
اسلاید 11 :
ماهیت تورم
یک مجادلهی عمده در مورد تورم این است که تورم ریشه در جاذبهی تقاضا دارد یا فشار هزینه؟ ما در اینجا به طور مختصر این دو دیدگاه را در کنار دیدگاههای دیگر مطرح میکنیم.
اسلاید 12 :
تورم مبتنی بر فشار هزینه
عدهای تورم را به فشار هزینههای تولید منتسب میکنند و میگویند افزایش قیمت نهادهها به صورت افزایش هزینهی تولید از طریق منتقل کردن منحنی عرضهی کل به سمت بالا و چپ موجب بروز تورم میشود.
همانطور که در نمودار (3-21) ملاحظه میشود وقتی به خاطر افزایش قیمت نهادهها یا کاهش بهرهوری یا به طور کلی افزایش هزینهی تولید ، منحنی عرضهی کل به سمت بالا و چپ منتقل میشود ، هم سطح تولید کل کاهش مییابد هم سطح عمومی قیمتها افزایش مییابد و متعاقب آن رکود تورمی به وجود میآید. لذا طرفداران این ایده اظهار میکنند که در دههی 1970 آنچه که باعث شد تورم در کشورهای صنعتی افزایش یابد ، فشار هزینههای ناشی از افزایش قیمت سوخت بود. آنها استدلال کردند که چگونه میشود هزینهی تولید حدود 30 الی 40 درصد افزایش یابد اما قیمت محصول منتظر افزایش پول بماند و افزایش نیابد.
اسلاید 13 :
دیدگاه ساختارگرایان در مورد تورم
ساختارگرایان در عین حال که نقش پول در ایجاد تورم را میپذیرند و برای فشار هزینهها در تشکیل تورم نقش قائل هستند ، برای تورم علل مهم دیگری را مطرح میکنند که میتواند به ما در درک صحیح پیچیدگیهای تورم بسیار کمک کند. آنها معتقدند که برای شناخت صحیح تورم باید به عوامل ساختاری و نهادی هم توجه کرد و تعامل این عوامل با عوامل پولی و هزینهای را نیز در نظر گرفت. از دید آنها تورم میتواند نتیجهی تضادهای توزیعی باشد ؛ یعنی عوامل اقتصادی که در اقتصاد کالا یا خدمات میفروشند ، اگر از قدرت قیمتگذاری برخوردار باشند ، سعی میکنند قیمت محصول خود را افزایش دهند به این امید که دیگران چنین کاری نمیکنند و آنها میتوانند از محصول ملی سهم بیشتری به خود اختصاص دهند ، زیرا اگر مثلا فرد فروشندهی کالای A قیمت کالای خود را افزایش دهد و فروشندگان کالاهای دیگر چنین کاری انجام ندهند و فروشندگان نهادهها و خدمات تولیدی هم قیمت خور را بالا نبرند ، سهم برخورداری فروشندهی کالای A از محصول ملی افزایش مییابد. اما از آنجا که همهی فروشندگان و همهی عوامل اقتصادی (ولو به صورت ناهماهنگ و غیر همزمان) در معرض انگیزههای یکسان و مشابه قرار دارند ، دیگران هم با همین تصور قیمت کالاهای خود را بالا میبرند. لذا در طول زمان یطح عمومی قیمتها مدام در حال افزایش است و تورم به طور پویا استمرار مییابد.
اسلاید 14 :
(صفحه 1037)
طبق این دیدگاه عامل اصلی تورم وجود قدرت قیمتگذاری میان عوامل اقتصادی و استفادهی ناهماهنگ آنها از این قدرت برای به دست آوردن سهم نسبی بیشتر از محصول ملی است. البته در عمل آنطور که عوامل فردی تصور میکنند سهم نسبی آنها افزایش نمییابد (یا افزایش آن زودگذر است) ، زیرا وقتی دیگران هم با همین انگیزه همین اقدام را انجام دهند سهم نسبی همه تقریبا به وضعیت قبلی خود باز میگردد و ثابت است. البته وضعیت نقدینگی هم در اینجا بیتاثیر نیست. اگر سیلان نقدینگی زیاد باشد ، تقویت استعدادهای تورمی از طریق تضادهای توزیعی تسهیل و تقویت میشود و اگر نقدینگی محدود و منضبط باشد ، مجرای مذکور محدودتر میشود ، اما اینطور نیست که این اقدامات معلول نقدینگی باشد ؛ البته به طور حتم با نقدینگی تعامل دارد. لذا در تحلیل تورم باید این عوامل مهم را ابتدا مستقل ارزیابی کرد ، بعد آنها را در تعامل با عوامل پولی و هزینهای بررسی نمود.
صندوق بینالمللی پول در برنامههای نئوهیتردوکسی خود (برنامههای نسل دوم خود) به کشورهایی که تعدیل ساهتاری انجام میدادند توصیه کرد که هنگام تغییر دادن قیمتهای کلیدی ، سایر قیمتها را در اقتصاد به طور همهگیر و شدید کنترل کنند تا عواملی که قدرت قیمتگذاری دلخواه دارند برنامههای تعدیل را وارونه نسازند.
لذا بر اساس این دیدگاه باید در شناخت و تحلیل تورم و نیز در سیاستهای مبارزه با تورم نقش عوامل قیمتگذار دلخواه را به عنوان یک عامل بسیار تأثیرگذار در نظر گرفت. به نظر میرسد چنین عاملی تجربهی تورم مستمر در سالهای اخیر در اقتصاد ایران را خوب توضیح میدهد.
اسلاید 15 :
(صفحه 1038)
در کشور ما چون ساختار اقتصاد رقابتی نیست ، بسیاری از عوامل اقتصادی قدرت قیمتگذاری دارند و سعی میکنند به جای تدبیر ، اندیشه ، تلاش ، نوآوری و ارتقای تکنولوژی از طریق افزایش قیمت وضع خود را بهتر کنند. شرایط پولی اقتصاد هم طوری است که زمینه را برای این کار کاملاً فراهم کرده است ، زیرا پولی کردن کسر بودجه ، عدم فروش ارزهای نفتی توسط بانک مرکزی ، اعطای اعتبارات فراوان به بانکها و مردم ، نقدینگی را بیثبات کرده است. بنابراین سیلان شدید و مستمر نقدینگی زمینه برای افزایش قیمتها از مجرای قیمتگذاریهای دلخواه فراهم نموده است. لذا در تحلیل تورم ایران باید هر دو عامل را لحاظ کرد ، نه صرفاً نقدینگی یا قدرت قیمتگذاری تنها را.
نکتهی مهمی که در مورد اقتصاد ایران باید در نظر گرفته شود این است که اگر این تضادهای توزیعی به افزایش مستمر متناسب قیمتها منجر میشد ، زیانهای تخصیصی و توزیعی آن چندان زیاد نبود. در اقتصاد ایران درآمد حقوقبگیران و صاحبان نهادههای مولد نسبت به تورم به طور کامل شاخصبندی نمیشوند. اما درآمد عوامل نامولد و ناکارآمد بیش از تورم افزایش مییابد. در اقتصاد ایران به واقع عدهای هستند که با بالا بردن قیمتها ارتزاق میکنند و سهم خود از محصول ملی را به طور مستمر بیشتر و بیشتر میکنند.
یکی دیگر از عوامل تعیینکنندهی تورم که ساختارگراها به آن اشاره میکنند قیمتگذاری بر اساس اضافه قیمت دلخواه است. یعنی صاحبان بنگاهها ، صاحبان کالاهای واسطهای و صاحبان نهادهها همه به جای یک اضافه قیمت منطقی و معقول به طور دلخواه به عنوان ما به ازاء خدمات خود یا به عنوان قیمت ارزش افزودهی خود به قیمتها اضافه میکنند. اینها در هر شرایطی به اندک بهانه چه مرتبط و چه نامرتبط ، قیمتهای خود را بالا میبرند.
اسلاید 16 :
(صفحه 1038)
طبیعتاً وجود چنین ساز و کاری پویاییهای تورم را فعال و پیچیده میکند. در اقتصاد ایران از همان ابتدای اجرای برنامههای تعدیل ساختاری چون مدیریت اصلاح قیمتها وجود نداشت و متصدیان و سیاستگذاران بدون بسترسازی و اندیشیدن تمهیدات لازم ، به جای اصلاح و تعدیل قیمتهای کلیدی آنها را رها میکردند و عوامل قیمتگذار دلخواه در فضای روانی تغییر بعضی متغیرهای کلیدی قیمتهای خود را افزایش میدادند. چه بسا تغییر قیمتهای کلیدی ارتباط چندانی با هزینههای کالای خاص نداشت ، اما صاحبان آن کالا به بهانهی اینکه فلان قیمت کلیدی افزایش یافته است ، قیمت خود را بالا میبردند و این موجب شد که قیمتهای نسبی که برنامههای تعدیل برای اصلاح آنها تدوین و اجرا شد ، هیچوقت اصلاح نشود و بعضا بدتر هم بشود.
اصلاح نظام قیمتها و تصحیح قیمتهای نسبی برای تصحیح تخصیص منابع یک چیز است و رها کردن قیمتهای کلیدی و عکسالعمل عوامل قیمتگذار بر اساس اضافه قیمتهای دلخواه و بازگرداندن قیمتهای نسبی به جای اول خود مقولهای دیگر است که نه تنها اقتصاد را به اهداف مطلوب خود سوق نداده است ، بلکه هزینههای سنگینی را هم بر آن تحمیل کرده است.
اسلاید 17 :
(صفحه 1039)
بحث ما در اینجا دفاع از تثبیت قیمتها نیست ، بلکه مخالفت با رها کردن قیمتها و قیمتگذاریهای دلخواه بر اساس اضافه قیمتهای دلخواه است. البته در مواقع شوکدرمانی و تغییر متغیرهای کلیدی باید توجه داشت که هدف از این کار تصحیح کدام فیمتهای نسبی است ؛ مسلماً قیمتهای نسبی که تصحیح آنها مورد نظر چنین اقدامی است باید نظارت شود و اضافه قیمتهایی که مانع این تصحیح میشود ، یا حتی آن را بدتر میکند باید کنترل شود تا در فضایی باثبات و آرام قیمتهای مذکور تصحیح شود و پس از آنکه نظام قیمتها فعال شد و علامتدهیهای صحیح قیمتها شروع شد ، تعیین قیمتها را به نظام عرضه و تقاضا واگذار کرد.
یکی دیگر از عوامل تعیینکنندهی تورم که ساختارگراها به آن اشاره میکنند شاخصبندی دستمزدها ، حقالعملها ، قیمت خدمات و قیمت نهادهها و مواد اولیه و تکرر آن است. معمولا بعضی عوامل اقتصادی چند بار در سال قیمت خدمات خود یا قیمت مواد اولیهی خود یا نهادهی خود را شاخصبندی میکنند. تکرار شاخصبندی و خود شاخصبندی از عوامل بسیار تاثیرگذار بر تقویت استعدادهای تورمی است. باید توجه داشت که این تنها در اقتصادهای موضوعیت دارد که ساختار رقابتی و سالم ندارند و قیمتگذاریهای دلخواه در آنها به امری رایج تبدیل شده است.
عدم رقابتپذیری ، تکنولوژی پایین تولید و مشکلات مبنایی طرف عرضه به عنوان تنگناهای ساختاری نیز از عوامل دیگر ساختاری تاثیرگذار بر پیچیدهتر شدن و قویتر شدن استعدادها و پویاییهای تورم است.
اسلاید 18 :
(صفحه 1039)
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که در اقتصاد ایران این عوامل ساختاری در شکلگیری و استمرار تورم بسیار فعال هستند و با عوامل پولی که در ایران حالت بیثبات دارند ، تعامل فعالی ندارند و اصولا همدیگر را به طور مستمر تقویت و تشویق میکنند ؛ گویی نظام پولی و بانکی در خدمت تقویت این عوامل است و این عوامل نیز بر بیثباتیهای پولی و سیلان مستمر نقدینگی تاثیرات شگرف دارند.
یک عامل مهم دیگری که در اقتصاد ایران نسبت به سایر اقتصادهای در حال توسعه به عنوان عامل مهم تاثیرگذار بر افزایش و استمرار تورم نقش برجستهای دارد ، حضور بخش نامولد قوی است. منظور من از بخش نامولد طیف گستردهای از فعالیتهای ناهمگن اقتصادی است که درآمدهای بالایی بر آنها مترتب است و مالیات و حقوق اجتماعی خود را به طور متناسب با درآمدشان پرداخت نمیکنند و اگر از صحنهی فعالیتهای اقتصادی حذف شوند نه تنها به روند رشد و توسعهی کشور صدمه نمیزنند ، بلکه موجب بهبود و ارتقای آن نیز خواهند شد. افزایش دادن قیمت و اساسا وضع قیمتهای بالا از مشخصههای اصلی این بخش است. به طور کلی عواملی که در این بخش فعالیت دارند از افزایش قیمت و حتی چند برابر کردن قیمت ارتزاق میکنند.
اسلاید 19 :
(صفحه 1040)
ممکن است گفته شود که علت اصلی که اینها میتوانند از این مجرا ارتزاق کنند وجود بیثباتی و سیلان نقدینگی است. در جواب گفته میشود که سیلان نقدینگی تسهیلکننده و همراهکننده و در بعضی موارد هم علت است ، اما در مورد نقش مستقل فعالیتهای این بخش و جایگاه ساختاری آن نباید غافل شد و مسلما ماهیت عمل این بخش در اقتصاد کشور یک عامل مستقل شکلگیری پویاییهای پیچیدهی تورم است. به هر حال محصول ملی کل به مثابهی یک کیک است که هر چقدر عوامل مولد بیشتری در ایجاد آن شرکت کنند اندازهی این کیک بزرگتر خواهد بود و مسلما با افزایش تولید و رشد آن در حجم معینی از نقدینگی سطح قیمتها پایین خواهد بود و اما اگر بخش زیادی از عوامل اقتصادی در بخش نامولد مشغول باشند و همه در موقع آماده شدن کیک با وجودی که در ایجاد و پخت آن شرکت نداشتهاند ، سهم زیادی از آن را از آن خود کنند ، مسلما سهم عوامل سازندهی آن کاهش مییابد و چون کیک کوچک میشود ، قیمتها افزایش مییابد و اصولا مجرای تصاحب سهم قابل ملاحظهای از کیک محصول ملی ، توسط عوامل نامولد همین افزایش قیمتها و تورم است.
همانطور که در بحث پول متذکر شدیم در سال 1385 رشد نقدینگی حدود 40 درصد و رشد درآمد اسمی کل حدود 20 درصد بوده است. در آنجا استدلال کردیم که دلیل متقنی وجود ندارد که سرعت گردش پول در واقعیت کاهش یافته باشد ، بنابراین آن را ثابت فرض کردیم. بعد گفتیم که اگر صاحبان نهادهها و عوامل و صاحبان سود خود را بر اساس تورم شاخصبندی کامل نمایند (که معمولا شاخصبندی در مورد آنها به طور ناقص انجام میشود) تنها 20 درصد این
اسلاید 20 :
(صفحه 1040)
رشد نقدینگی در اختیار صاحبان نهادهها و صاحبان بنگاهها قرار میگیرد و 20 درصد دیگر آن در اختیار کسانی قرار میگیرد که آنها را صرف مبادلات نامرتبط با GDP میکنند ، یعنی فعالیتهای نامولد و غیر قانونی و غیر رسمی. یعنی مثلا اگر 20 درصد رشد نقدینگی در سال 1385 حدوداً 200000 میلیارد ریال باشد و سرعت معاملاتی گردش نقدینگی حدود 8 باشد ، در سال 1385 حدودا 1600000 میلیارد ریال بیشتر از گذشته معاملات روی فعالیتهای نامرتبط با GDP انجام شده است که این میتواند انعکاس افزایش شدید معاملات در این حوزه و افزایش شدید قیمتها در اینجا باشد و این به خوبی مدعای ما در مورد گسترش فعالیتهای بخش نامولد در اقتصاد ایران را تایید میکند.
لذا به نظر نگارنده نادیده گرفتن حضور این بخش و جایگاه ساختاری آن و سازوکار عمل آن در همهی تحلیلهای مربوط به اقتصاد ایران ، مخصوصا موضوع مهمی چون تورم ، ما را به بیراهه میبرد. عدم لحاظ این مانع مهم ما را در تحلیل نظری و تجربی تورم در اقتصاد کشور دچار سردرگمی و اشتباه میسازد. اصولا هر موضوع عادی علمی دارای ابعاد متعدد و طول و تفصیل است و برای بررسی ، تحلیل و تبیین آن باید به همهی ابعاد آن توجه کرد. اصولا اگر تنها از یک زاویه به این موضوعات نگاه شود در تحلیل و توضیح آنها دچار اشتباه میشویم و آنها را آن طور که در واقعیت حضور دارند و عمل میکنند نمیشناسیم ، چه رسد به تورم که موضوعی است با ابعاد گسترده و پیچیدگی زیاد.