بخشی از مقاله

روانشناسي منافقان از ديدگاه قرآن و روايات


پيشگفتار
الحمدلله رب العالمين باري الخلائق اجمعين والصلوة والسلام علي عبدالله ورسوله و حبيبه و صفيه، حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا و شفيع ذنوبنا الذي سمي في السماء باحمد و في الارض بابي القاسم مصطفي محمد و علي اله الطيبين الطاهرين المعصومين.


قرآن كريم ، قانون اساسي اسلام و ضامن سعادت بشر در تمامي صحنه هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي و ... مي باشد.
قرآن به زبان فطرت انسان سخن مي گويد و اختصاص به عصر و منطقه و يا گروهي خاص ندارد. اما همگان توفيق بهره گيري از آنرا ندارند ، و بهره مندان نيز به طور يكسان از آن سود نمي برند . و از همان آغاز نزول اين كتاب مقدس ، مخاطبان ، موضع گيريهاي گوناگون و متعددي داشتند كه قرآن كريم آنها را به سه گروه شاخص و بارز تقسيم مي كند . دسته ي اول كساني هستند كه در مقابل دستورات و اوامر و نواهي قرآن صادقه سر تسليم فرود آورده و در مسير هدايت پرودرگار قرار گرفتند كه خداوند از آنها به عنوان متقين ياد مي كند.


و گروه دوم كساني هستند كه اندرزهاي پيامبر اكرم (ص) و قرآن در آنان هيچ تأثيري نگذاشته و از همان ابتدا با صراحت در مقابل آيات وحي موضع گيري نموده و پيامبر اكرم (ص) را تكذيب نمودند و خداوند در مورد آن چنين فرمود كه : «ختم الله علي قلوبهم و علي سمعهم و علي ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظيم.»
و اما گروه سومي را هم خداوند در قرآن معرفي مي كند كه نه ايمان و اخلاص متقين را داشته و نه صداقت كفار در ابراز عقيده ، بلكه بيمار دلاني ، با غرض و

مرض هستند كه جامعه ي اسلامي را از همان ابتدا تا كنون ، در ابعاد مختلف اعم از فرهنگي ، نظامي ، سياسي و اجتماعي ، دچار مشكلات فراواني نموده و از نشر و گسترش فرهنگ ناب اسلامي ناخرسند بوده و با انواع و اقسام مكر و حيله‌ها ، بر سر راه حق مانع ايجاد كرده و مي كنند. كه قرآن كريم با بليغ ترين بيان و شيواترين اسلوب اين گروه نابكار را معرفي نموده و پيامبر اكرم (ص) و مسلمانان را از نقشه هاي شوم آنها آگاه نموده و شيوه هاي برخورد با اين

دشمنان دوست نما را ترسيم نموده است. كه به حول قوه الهي در صدد بررسي روانشناسي منافقان يا به عبارتي ويژگيهاي رفتاري منافقان از ديدگاه قرآن و روايات هستيم تا انشاءا... جامعه ي اسلامي ما بيش از پيش با خطر اين فاسقان آشنا شود.

سئوال هاي تحقيق

1- روانشناسي منافقان يعني چه و معناي لغوي و اصطلاحي واژه ي نفاق و تفاوت آن با دروغ و تقيه چيست؟
2- تاريخ شروع نفاق از چه زماني بوده است؟
3- منافقان از نظر رواني داراي چه ويژگيهايي مي باشند؟
4- منافقان از نظر اجتماعي داراي چه ويژگيهايي مي باشند؟
5- منافقان از نظر فرهنگي داراي چه ويژگيهايي مي باشند؟
6- منافقان از نظر سياسي داراي چه ويژگيهايي مي باشند؟
7- خداوند در قرآن كريم چه راهكارهايي را براي برخورد با منافقان ترسيم نموده است؟


پيشينه ي تحقيق :
با مراجعه به كتابخانه ، رساله يا كتابي با اين عنوان «روانشناسي منافقان» مشاهده نگرديد. اما كتابهاي متعددي با محوريت موضوع نفاق به زبان هاي فارسي و عربي چاپ و منتشر شده است كه به طور اجمال و مختصر به بيان صفات منافقان و ارائه آيات مربوط به آنها و برخي شأن نزول اين آيات پرداخته است كه البته بيشتر مربوط به غزوات و جنگهاي صدر اسلام مي باشد. كه به تعدادي از اين كتابها اشاره مي كنيم:


1- مسأله ي نفاق ، شهيد مطهري
2- دشمنان دوست نما ، جعفر سبحاني
3- حقيقت نفاق از ديدگاه قرآن ، حكمت يار
4- پيامبر و منافقين ، سيروس سعيدي
5- منشور جاويد ، جلد 4 ، جعفر سبحاني
6- منافقين از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه ، مهدي عرفاني


برخي از كتابهايي كه به زبان عربي درباره ي منافقان چاپ و منتشر گرديده است به شرح ذيل مي باشد.
1-المنافقون في القرآن الكريم ، السيد حسين اسماعيل الصدر
در اين كتاب ، برخي از صفات و عملكرد منافقان ، در چند بخش بيان شده و آيات مربوط به آنها را مطرح مي كند.
2-المنافقون في القرآن ، دكتر عبدالعزيز الحميدي


اين كتاب ابتدا آيه ي مورد نظر را بيان نموده و سپس به شأن نزول آن پرداخته و بحثهايي نيز پيرامون جايگاه زماني آيه و بيان مفردات آيه دارد. در مواردي نيز به ارتباط آيات با حوادث كنوني جامعه اسلامي اشاره مي كند وا حاديثي كه در ذيل آيات آورده است بيشتر از صحيحين كتب روايي اهل سنت مي باشد.
مؤلفان در كتاب فوق الذكر ادعا كرده اند كه بين 300 تا 340 آيه در مورد منافقان نازل شده است كه متأسفانه هيچكدام كل آيات و يا شماره آيات با سوره ها را بيان نكرده اند . كه ما دراين تحقيق جدولي از آيات كه در مورد منافقان نازل شده است را ارائه خواهيم داد.
3-لغه المنافقين في القرآن الدكتور عبدالفتاح لاشين


در هر يك از فصلهاي اين كتاب ، يكي از سوره ها و آيات آن را كه در مورد منافقان نازل گرديده ، به ترتيب مصحف كنوني ، مطرح مي كند و از جهت لغوي و اعجاز لفظي نيز بحثهايي را ارائه مي نمايد و در آخر هر فصل ، تحيلي تحت عنوان «تعقيب» مي آورد.


بعد از بررسي منابع مذكور در خصوص مسأله ي نفاق به اين نتيجه مي رسيم كه متأسفانه تحقيق گسترده و شامل و كاملي كه تمامي آيات مربوط به نفاق و منافقان را در برگيرد يافت نمي شود و حتي مفسر بزرگ معاصر يعني علامه طباطبايي (ره) هم به غير از تفسير آيات مربوط به نفاق ، مطلب جداگانه اي در اين خصوص ندارد هر چند كه ايشان قصد ارائه ي مبحث گسترده اي پيرامون نفاق داشتند و در پايان تفسير سوره ي توبه اينگونه مرقوم فرمودند كه «قبلاً بنا داشتيم وقتي به آخر سوره ي برائت مي رسيم يك فصل جداگانه اي را براي بحث و گفتگو از وضع منافقين در اسلام اختصاص داده و آياتي را كه درباره ي آنان نازل شده از قرآن كريم استخراج نموده ، آنگاه به تجزيه و تحليل تاريخ پرداخته تا فسادي را كه اين طايفه به راه انداختند و ضرباتي را كه بر پيكر اسلام وارد آوردند از نظر خواننده ي گرامي بگذرانيم ، وليكن از آنجايي كه مطالب تفسير طولاني شده از ايراد اين بحث صرفنظر كرديم و آنرا به انتظار رسيدن موعد مناسبي به تأخير انداختيم و از خدا توفيق مسألت داريم كه او ولي توفيق است.»


بايد بگويیم كه متأسفانه نه در الميزان و نه در ساير آثار مرحوم علامه اين بحث مهم (موضوع نفاق و منافقان) ديده نمي شود و بدين ترتيب از فيوضات ايشان و آنچه را كه در ضمير داشتند محروم مانديم . به هر حال از خداوند متعال علو درجات ايشان را مسألت داريم.


روش تحقيق :

اين تحقيق همانند اكثر رشته هاي علوم انساني كتابخانه اي مي باشد كه با مراجعه به كتابخانه و منابع تفسيري، بعد از مشخص نمودن آيات مربوط به نفاق و منافقان كه حدود 240 ايه مي باشد ، آيات را به طور كامل و دقيق مطالعه نموده و تمامي آيات را به ترتيب سوره ها نوشته و سپس بنا به تناسب موضوع كه در سئوالهاي تحقيق آمده است به كتب معتبر تفسير و برخي كتب ديگر مراجعه نموده و با توجه به عناوين فصول ، هر دسته از آيات ذيل فصل مربوطه همراه با مختصري تفسير و تحليل بيان مي گردد. با توجه به اينكه عنوان اين تحقيق روانشناسي منافقان از ديدگاه قرآن و روايات مي باشد، كمتر از واژه روانشناسي استفاده شده است چرا كه بررسي ويژگيهاي رفتاري منافقان اعم از رواني ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي ، خود مقوله ي روانشناسي مي باشد و به همين دليل كمتر به اصل واژه پرداخته شده است.

هدف تحقيق :
همانطور كه از نامگذاري اين تحقيق استنباط مي شود ، هدف اين تحقيق و پژوهش شناسايي ويژگيها و خصوصيات اخلاقي منافقان و بررسي عملكرد آنها در زمان پيامبر اكرم (ص) و همچچنين دلايل و علل انتخاب چهره ي ملون از طرف منافقان و چگونگي شيوه برخورد پيامبر اكرم (ص) و جامعه ي اسلامي با اين گروه رذل مي باشد.

فصل اول:
كلياتي در خصوص موضوع روانشناسي و نفاق

در اين فصل به طور اجمال تعاريفي از روانشناسي و همچنين نفاق خواهيم داشت تا از همين ابتدا صورت مسأله به طور كامل روشن شود و هر گونه ابهامي پيرامون آن برطرف گردد . به همين منظور بخشهاي اين فصل به شرح ذيل تنظيم گرديده است :


1- تعريف روانشناسي
2- معناي لغوي نفاق
3- معناي اصطلاحي فاق
4- وجه تسميه ي منافق
5- تفاوت نفاق با دروغ و ارتباط آن دو با يكديگر
6- تفاوت نفاق با تقيه


7- نفاق از مختصات انسان است
8- ضرورت و اهميت شناخت منافقان
9- تاريخچه ي پيدايش نفاق
10- بررسي آماري آيات نفاق



1-1- تعريف روانشناسي
براي واژه ي روانشناسي كه در علوم اسلامي از آن به عنوان «علم النفس» ياد مي شود ، تعاريف متعددي شده است كه ما فقط به سه تعريف اكتفا مي كنيم .
1- روانشناسي عبارت است از مطالعه ي جنبه هاي مختلف رفتار و ارتباط آنها با يكديگر
2- روانشناسي علمي است كه به شناخت ، توصيف ، پيش بيني و تأثير رفتار بويژه رفتار انساني مبادرت مي ورزد.
3- روانشناسي به مفهوم علمي و امروزين خود ، رشته اي است جوان و كم سابقه متكي به روش علمي كه موضوع آن مطالعه و بررسي رفتار انسان است با همه ي نمودها و جلوه هاي بارز و نهان رفتار به مفهوم عام خود در روان شناسي موضوع پژوهش و بررسي است.
با توجه به اين تعاريف از روانشناسي ، موضوع و هدف از مبحث روان شناسي ، منافقان كاملاً مشخص و آشكار مي شود كه در پي اين هستيم كه رفتار منافقان را از زواياي مختلف با توجه به آيات قرآن مورد نقد و بررسي قرار دهيم .

1-2-معناي لغوي نفاق
لغت شناسان براي ريشه ي واژه ي نفاق (نفق) معاني متعددي را ذكر كرده اند كه تعاريف آنها خيلي به هم نزديك است و ما به چند تعريف مشهور به شرح ذيل اكتفا مي كنيم . نفاق از ريشه هاي «نفق» يعني «خرج كردن» «رواج يافتن» ، «تمام شدن» ، «پنهان كردن چيزي» ، «مردن» و ... همچنين راغب مي گويد : «نفق الشيئ مضي و نفد ، يعني شيئي رفت و تمام شد.

1-3-معناي اصطلاحي نفاق
ابن اثير ، لغت شناس مشهور در كتاب نهايه چنين نوشته است (المنافق) «و هو اسم لم يعرفه العرب بالامعني المخصوص و هوالذي يستر كفره و يظهر ايمانه»
«يعني منافق اسمي است كه عرب (قبل از اسلام) نمي شناخته است در حاليكه (بعد از اسلام) منافق به كسي گفته مي شود كه كفرش را پنهان مي كند و ايمانش را اظهار مي نمايد.
همچنين در كتابهاي لغت آمده است كه «لانه ي موش صحرايي در زير زمين ، يك راه آشكار براي داخل شدن دارد كه «قاصعاء» نا ميده مي شود و راه خروجي مخفي نيز در جاي ديگر دارد كه «نافقا» ناميده مي شود و اين حيوان هنگامي كه احساس خطر كند از طريق راه پنهاني ، از لانه اش خارج شده و خود را نجات مي دهد و با توجه به اين معنا ، نفاق به معني «دخول در دين از دري و خروج از آن از در ديگر» مي باشد.

1-4-وجه تسميه ي منافق
دليل نامگذاري منافق هم از اين جهت است كه شخص منافق كفر خود را در دل پنهان كرده ولي به زبان اظهار ايمان مي كند.
بعضي در وجه تسميه منافق مي گويند: منافق به سوي مؤمن ، با ايمان و به سوي كافر، با كفر خارج مي شود و از اين جهت قرآن كريم ، منافقان را فاسق مي شمارد ، چونكه از شرع خارج شده اند و مي فرمايد:
«ان المنافقین هم الفاسقون»


صاحب تفسير التبيان نيز در تعريف «منافق» چنين مي گويد:
«هوالذي يظهر الاسلام بلسانه و يكفر بقلبه»
وقتي ماده ي «نفق» را به باب مفاعله ببريم معناي «پنهان نمودن» و «مخفي كردن» شدت و دقت بيشتري مي يابد زيرا كه باب مفاعله معناي مبالغه و شدت و استمرار نيز مي دهد و منافق به كسي گفته مي شود كه پرده اي از ايمان بر كفر خودش كشيده است و به عبارتي نفاق يعني كفر زير پرده.

1-5-تفاوت نفاق با دروغ و ارتباط آن دو با يكديگر
براي اينكه به تفاوت نفاق با دروغ پي ببريم ، اول بايد دروغ را تعريف كنيم ، در كتاب «تفاوت هاي فردي يا روانشناسي اختلافي» آمده است : «دروغگويي در واقع به منظور فريفتن ديگري و قبولاندن گفتار و رفتاري است كه با حقيقت مطابقت ندارد.»


هر چند كه يكي از مهمترين يا مي توان گفت بدترين صفت منافق دروغگويي است اعم از دروغ در گفتار ، دروغ در نيت و اراده و دروغ در اعمال، سوگند دروغ، شهادت دروغ ، و ... ولي تفاوت نفاق با دروغ در اين است كه نفاق ، معمولاً كذب مخبري است زيرا منافقان درصدر اسلام نوعاً به زبان ، اعتقادات درستي را ابراز مي كردند و كلام و بيان آنها معمولاً ظاهري جذاب و مسلمان پسند داشت و به عبارت ديگر خبر آنها خبر صدق بود اما آنچه را كه بر زبان مي آوردند به آن اعتقاد نداشتند ، نتيجه اينكه خبر صدق ، ولي مخبر كاذب بود كه خداوند پيامبر اكرم (ص) و مؤمنان را از اين واقعيت مطلع نموده و چنين مي فرمايد:
«اذا جاءك المنافقون قالوا نشهد انك لرسول الله و الله يعلم انك لرسوله والله يشهد ان المنافقين لكاذبون.»


بنابراين منافق سخني مي گويد كه به آن ايمان ندارد ، حال اين سخن راست باشد مثل رسالت پيامبر اكرم (ص) يا اينكه سخن دروغ باشد كه بارزترين آن ادعاي ايمان در نزد مؤمنان و اظهار همراهي با شياطينشان در خلوت است.


در حاليكه مورد بحث در «كذب» اختلاف سخن با واقع است. يعني كلام مطابق واقعيت نيست . حال خود گوينده به اين موضوع توجه داشته باشد یا اينكه توجه نداشته باشد . به عبارت ديگر نفاق و كذب در اين جهت مشتركند كه يك نوع دوگانگي و اختلاف در هر دو وجود دارد ولي اختلاف نفاق، همان تضاد ظاهر انسان با باطن اوست و در آيات قرآن هم هر كجا درباره ي نفاق و منافق سخن به ميان مي آيد ، آنچه كه بيشتر محسوس است «تخالف لسان با قلب» مي باشد در حاليكه در مورد دروغگويان اينگونه نيست كه به عنوان مثال به دو آيه اشاره مي كنيم :


خداوند در مورد «تخالف لسان با قلب» اينگونه مي فرمايد: «وليعلم الذين نافقوا .... يقولون بافواههم ما ليس في قلوبهم والله اعلم بما يكتمون.»
همانطور كه از محتواي آيه مشخص است ، معرفي چهره هاي نفاق و بيان دوگانگي زبان با قلب مي باشد در حالي كه در قرآن هر موقع در مورد »صدق و كذب» سخن مي گويد : موضوع را از دريچه‌ي تطابق آن با واقع يا عدم آن مي نگرد مثلاً داستان مباهله ي پيامبر اكرم (ص) با سران نجران كه براي حضرت عيسي (ع) به مقامي مانند الوهيت معتقد بودند مسأله ي دورويي و نفاق را مطرح نكرده و چون صحت گفتار طرفين مطرح است ، لفظ «كذب» را به كار برده است و مي فرمايد:
«..... ثم نبنهل فنجعل لعنت الله علي الكاذبين».
1-6-تفاوت «نفاق» با «تقيه»
احاديث و روايات متعددي در خصوص تقيه وارد شده است از جمله حديث مشهور امام صادق (ع) كه فرمود : «التقيه جنه المؤمن» «تقيه سپر مؤمن است.»


همچنين آن حضرت در حديث ديگر مي فرمايد «اصحاب كهف » ايمان را پنهان و شرك را اظهار كردند و از اين جهت داراي دو پاداش گرديدند.
با بيان اين دو حديث متذكر مي شويم كه نفاق و تقيه از يك مقوله نبوده و نه تنها در حكم «تجويز و تحريم» با هم متفاوتند بلكه تفاوت «جوهري» نيز با يكديگر دارند . توضيح اينكه لفظ «نفاق» يك اصطلاح اسلامي است كه قرآن براي نخستين بار به جهت مناسبت با معناي اصلي آن (دورويي) به كار برده است و پيش از نزول قرآن كريم چنين اصطلاحي وجود نداشته است. همچنان كه عبدالفتاح لاشین در كتاب «لغه المنافقين في القرآن» در صفحه 21 اينگونه توضيح داده است كه «نفاق اسمي اسلامي است كه در دوره ي جاهليت استعمال نمي شد و از الفاظي است كه با ظهور اسلام در دايره‌ي لغات وارد شد مانند الفاظ كفر و صلاه» بنابراين فرد منافق، كفر باطني خويش را پنهان نموده و ايمان را كه در قلب او هيچ جايگاهي ندارد آشكار مي نمايد و شخص منافق اهداف و انگيزه هاي متعددي دارد كه خداوند در قرآن كريم ، منافق صفتان را اينگونه توصيف مي فرمايد:


«و من الناس من يعجبك قوله في الحيوه الدنيا و يشهدالله علي ما في قلبه و هو الد الخصام و اذا تولي سعي في الارض ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل و الله لا يحب الفساد.»


از اين آيات نتيجه مي گيريم كه نفاق ، نوعی دورويي و تلون است كه «هدف» از آن ، سودجويي و كسب مقام و رياست و يا آسيب رساني و فساد در جامعه مي باشد ، اما اگر فردي از اين «دورويي » براي حفظ جان و ناموس و حتي مقام شرعي خود و با هدف جلب رضايت و خشنودي خداوند ، بهره بگيرد نه تنها نكوهيده نيست بلكه در مواردي از نظر عقل و شرع لازم و واجب هم مي باشد چنان كه در قرآن كريم آمده است ، مؤمن آل فرعون براي حفظ جان حضرت موسي (ع) «تقيه» مي كرد. يعني هدف او از كتمان ايمان به حضرت موسي (ع) و اظهار ايمان ظاهري به فرعون ، حفط جان خود و حفظ جان حضرت موسي (ع) بود كه خداوند در اين مورد چنين مي فرمايد :


«و قال رجل مؤمن من آل فرعون يكتم ايمانه اتقتلون رجلا ان يقول ربي الله و قد جائكم بالبينات من ربكم.»
آيه ي ديگر بنا بر نقل روايات به تقيه ي عمار ياسر اشاره دارد كه عملكرد اين صحابي بزرگ رسول خدا به عنوان تقيه مورد تأييد خداوند و پيامبر اكرم (ص) قرار گرفته :


«و من كفر بالله من بعد ايمانه الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان...... »
از مضمون روايات استفاده مي شود كه بعد از مهاجرت پيامبر اكرم (ص) از مكه به مدينه تعدادي از مسلمانان از جمله عمار و پدر و مادرش (ياسر و سميه) و چند نفر ديگر كه هنوز در مكه بودند ، توسط مشركين قريش مورد شكنجه قرار گرفتند تا از دين اسلام دست بردارند ، ياسر و سميه زير شكنجه ، شهيد شدند اما عمار از راه تقيه و با اظهار كفر ظاهري نجات پيدا كرد ولي از اين كار خود خيلي ناراحت بود و در فرصتي مناسب جريان را براي پيامبر اكرم (ص) تعريف نمود كه پيامبر در جواب فرمودند : «اگر بار ديگر به تو چنين كردند تو هم همان كار را تكرار كن كه خدا در معذور بودنت اين آيه را نازل كرد»


زيرا عمار قلبش مطمئن به ايمان بود و تنها به خاطر رهايي از دست مشركان و از روي اكراه به ساحت مقدس پيامبر (ص) توهين كرده بود. »
نكته ي ديگر در مورد تفاوت نفاق با تقيه اين است كه در بعضي از روايات «ذولسانين» مورد نكوهش قرار گرفته است و منظور از «ذولسانين» كسي است كه زبان ظاهري او با زبان باطني اش مخالف باشد ، در اين صورت تقيه را چگونه مي توان توجيه نمود زيرا فرد تقيه كننده نيز به عبارتي «ذولسانين» مي باشد؟
پاسخ اين سئوال روشن است ، زيرا آن «ذولسانيني» بدونكوهيده است كه هدف او سودجويي و كسب مقام و يا آسيب رساني به ديگران باشد در حاليكه

دورويي و يا «ذولسانين» كه از روي تقيه باشد هدف او حفظ جان و ناموس و اصلاح ذات بين و از همه مهمتر اجراي احكام الهي و كسب رضايت خشنودي خداوند، همانگونه كه خدوند دستور داده است ، مي باشد. و شيخ طوسي هم در مورد تفاوت «نفاق» و «تقيه» اينگونه مي فرمايد:
«ان المنافق يظهر الخير و يبطن الشر و المتقي يظهر القبيح و يبطن الحسن»
محققاً منافق نيكي را آشكار و بدي را پنهان مي كند و تقيه كننده زشتي را آشكار و نيكي و خوبي را مكتوم مي دارد.
1-7-نفاق از مختصات انسان است
يكي از خصوصيات رفتاري را كه فقط مي توان به انسان نسبت داد همين رفتار و برخورد ملون و نفاق آميز است كه در حيوانات به ندرت ديده مي شود . ولي از آنجايي كه انسان داراي قوه ي تفكر و تعقل مي باشد مي تواند با اين قدرت خدادادي آنچه را كه در باطن دارد كتمان نموده و ظاهري كاملاً متفاوت نمايان سازد ، در صورتيكه ساير حيوانات اينگونه نيستند مثلاً اگر حيواني خشمگين است تمام وجود آن حيوان سراپا خشم است و اينطور نيست كه مثلاً خشمگين و ناراحت و عصباني باشد ولي در برخورد با ديگر حيوانات يك قيافه ي مهربانانه از خود به نمايش بگذارد ، حال آنكه انسان قادر است چهره و قيافه ي متفاوت از خود به نمايش بگذارد و البته ، اين رفتار به طورمطلق مورد نكوهش و سرزنش قرار نگرفته است ، چرا كه خداوند در قرآن كريم در خصوص نيازمندان و فقراي آبرومند كه نمي خواهند كسي به فقرمادي آنها پي ببرد مي فرمايد : «يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف ... »


بنابراين مي توان گفت كه يكي از پيام هاي اين آيه اين است كه برخي از فقيران مؤمن به قدري بزرگ منش هستند و مناعت طبع دارند كه نياز مادي خود را آشكار ننموده بلكه بر عكس از روي تعفف خود را بي نياز از ديگران جلوه مي دهند تا كسي از فقر آنها آگاه نشود و قرآن كريم اين رفتار را مي ستايد و حضرت علي (ع) هم مي فرمايد : «المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه»


بنابراين، اين نوع دورويي از نظر اسلام مذموم و نكوهيده نيست بلكه مورد تأييد و حتي سفارش پيامبر و ائمه معصومين(ع) هم مي باشد ، و شايد يكي از دلايل آن هم اين باشد كه اين نوع دو چهرگي و دورويي آسيب و زياني به كسي نمي رساند در حالي كه نفاق و تلون به ديگران آسيب مي‌رساند و به همين دليل اسلام از يك نفر مسلمان ، صراحت و صداقت مي خواهد ، نه كذب و نفاق و مثل معروفي هست كه مي گويند «جو فروشي و گندم نمايي»


1-8-ضرورت و اهميت شناخت منافقان
مولاي متقيان ، امير مؤمنان حضرت علي (ع) در نهج البلاغه نقل قولي دارند از پيامبر اكرم (ص) كه فرمود :
«اني لا اخاف علي امتي مؤمنا و لا مشركا ، اما المؤمن فيمنعه الله بايمانه و اما المشرك فيقمعه الله بشركه و لكني اخاف عليكم كل منافق الجنان ، عالم اللسان ، يقول ما تعرفون و يفعل ما تنكرون.»


«بر امت اسلام ، نه از مؤمن و نه از مشرك هراسي ندارم ، زيرا مؤمن را ايمانش بازداشته و مشرك را خداوند به جهت شرك او نابود مي سازد ، من بر شما از مرد منافقي مي ترسم كه دروني دو چهره ، و زباني عالمانه دارد ، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است.»


شناخت منافقان و بر حذر داشتن اهل ايمان از صفت رذيله ي نفاق، در جامعه ي اسلامي به حدي حائز اهميت است كه در سوره هاي متعددي از قرآن ، پيرامون اوصاف و احوال اين دون صفتان بحث و گفتگو شده است و حتي سوره اي مستقل در خصوص اين گروه نابخرد نازل شده است و همانگونه كه در مقدمه ذكر شد ، در سوره ي مباركه‌ی بقره خداوند فقط دو آيه به «مشركان» اختصاص داده است ولي «اهل نفاق» و برخي خصوصيات و صفات رذيله ي اخلاقي آنان را در سيزده آيه ترسيم مي كند ، و اين نشانده ي اين مطلب مهم است كه خطر اهل نفاق از مشركان به مراتب بيشتر و بزرگتر است كه مي توان دلايل آنرا اينگونه برشمرد:


1- منافقان در متن جامعه‌ی اسلامي زندگي مي كنند و در ميان مردم هستند بنابراين از تمام اسرار باخبرند.
2- به دليل اينكه خود را در لباس دوست نشان مي دهند شناخت آنها كار آساني نيست.
3- چون چهره ي اصلي آنها براي بسياري از مردم ناشناخته است درگيري مستقيم و مبارزه‌ی صريح با آنها كار مشكلي است.
4- آنها پيوندهاي مختلفي با مردم دارند (پيوندهاي سببي و نسبي و غير اينها) و وجود همين پيوندها مبارزه با آنها را پيچيده تر مي كند.
5- آنها از پشت خنجر مي زنند و ضرباتشان غافلگيرانه است.


و در طول تاريخ اسلام ، يكي از مشكلات بزرگ مسلمانان ، همين حضور منافقان در جامعه ي اسلامي بوده است كه مي توان گفت در عصر حاضر و در دوران شكل گيري انقلاب اسلامي و حتي بعد از آن ، منافقان ، ضربات زيادي را بر جامعه ي اسلامي وارد كردند و تعدادي از متفكران و انديشمندان ديني ، به دست منافقان به شهادت رسيدند در دوران دفاع مقدس و در اسارتگاههاي رژيم بعث عراق ، (كه خود اين حقير افتخار تحمل بيش از 90 ماه اسارت را دارم) ما شاهد گمراه شدن و حتي پناهنده شدن تعدادي از رزمندگان ، توسط اين دشمنان دوست نما بوديم . و اگر نبود توسل به اهل بيت و تمسك به قرآن و آشنايي با آيات نفاق، قرآن قطعاً تعداد رزمندگان اسير ايراني كه به دشمن پناهنده مي شدند خيلي بيش از اينها بود.


به هر حال «شناخت چهره هاي نفاق با ملاك و معيار آيات قرآن و احاديث ، و روايات اهل بيت عليهم صلوات الله اجمعين بسيار لازم و ضروري است و بر مسلمانان آگاه و بيدار است كه درباره ي اين گروه مرموز و خطرناك تعمق كرده و در شناسايي اين چهره هاي خبيث و پليد ، دمي نياسايند و همانگونه كه ذكر شد ، در اين امر مهم مي توان از رهنمودهاي قرآن براي افشاي نيات پليد منافقان و شناخت ماهيت تاكتيها و روشهاي تخريبي آنها بهره مند گرديد چرا كه در هيچ مكتب و كتابي ، آن هم قبل از شيوع و بروز آثار سوء آنان آن طور كه قرآن كريم مطرح مي كند و هشدار مي دهد به موضوع نفاق در مفهوم اعم ، عنايت نشده است.»

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید