بخشی از مقاله

روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام و قرآن


چکیده

از جمله مباحث جالب ، مهم و پیچیده در روان شناسی موضوع شخصیت می باشد. این نکته از آنجا مهم است که از طریق شناخت شخصیت و تبیین آن می توان به صورت علمی رفتارهای انسان را توصیف و تبیین و به آنان کمک کرد که از بسیاری رفتارهای ناسازگار ، کجروانه و اختلالات روانی پیشگیری و البته درمان کرد وهمچنین انسان را بیشتر شناخت و در واقع خود را بیشتر شناخت تا به فلسفه مهم شناخت خود ، سپس شناخت خدا و در نهایت سعادت و آرامش روحی که هدف آرمانی بشر است برسیم ، و از آنجا پیچیده است که با همه کاوشهای علمی و تجربی روان شناسان تاکنون علیرغم پیشرفت های فزاینده ، به جمع بندی کلی و تعریف جامعی از آن نرسیده و هرکسی به تناسب دیدگاهش به ماهیت انسان ، تناسب تربیت و طبیعت ، جبرگرایی و اراده آزاد ، تاثیر تجربیات و زندگی حال گذشته و آینده ، هدف نهایی انسان تعادل یا رشد و . . . نظریه ای در شخصیت ارائه داده که علیرغم جالب بودن و قابل تحسین بودن تلاش همه آنها ، اما نواقص و ابهامات زیادی به جهت تعریف دقیق و تبیین شخصیت دارند .

واژههای کلیدی: شخصیت، الگوهای متمایز و اختصاصی اندیشه، روانشناسی، قرآن، اسلام، انسان

-1 بیان مساله

در قرآن کریم شخصیت انسان به گونهای جامع و دقیق بیان و تبیین شده است که در سه حوزه قلب، عقل و رفتار مورد توجه قرار دارد و وجه تمایز انسان از موجودات دیگر به شخصیت انسان و خصوصیات روحی و روانی وی میباشد. عوامـل اعتـدال و رشـد یافته و سازگار با غیر آن در ویژگیهایی ارایه شدهاند که در این نوشتار، تقدیم خواهد شد.

شخصیت از واژه personality گرفته شده است که قسمت اول آن persona به معنای نقاب و ماسکی است که بـازیگران قـدیم به چهره خود می زدند و نقش فردی که آن ماسک بر چهره زده بود را بازی می کردند یعنی فـارغ از شخصـیت اصـلی خـود ، بـه ایفای نقش مربوط به ماسک و نقابی که به چهره می زدند ، می پرداختند . پرسونا قیافه ای است که آدمی با آن در جامعه ظاهر می شود . جامعه ، آداب و رسوم و سنت های اجتماع است که این قیافه را به فـرد تحمیـل مـی کنـد . پرسـونا گـاهی نمایشـی اسـت و شخصیت واقعی و خصوصی فرد در زیر این ماسک پنهان می ماند و رفتارهای ظـاهری فـرد جـزء شخصـیت واقعـی و اصـلی فـرد نیستند و در زبان عامیانه به آن ریا و تظاهر می گویند و گاه شخصیت واقعی و درونی ، که بین ماسک چهره و حـالات درونـی و باطنی همخوانی وجود دارد . به تناسب میزان همخوانی بین این دو مؤلفه هر فرد دارای تیپ شخصیتی خاصی است و بـه میزانـی از بهنجاری روانی- رفتاری و یا نابهنجاری برخوردار است و هر چه تاثیر اجتماع زیاد تر باشد ضخامت ماسک چهره هم بیشتر خواهد بود.[1]

در شکل گیری شخصیت ابهامات و سؤالات فراوانی وجود دارد : شکل گیری ساختار شخصیت در چه سنینی پایه ریزی می شـود ؟ چه عواملی در آن تاثیر گذار است ؟ ناکامی ها و مصائب در رفتار و شخصیت تاثیر منفی دارد یا مثبت ؟ آیا می توا ن تیپ هـای شخصیتی را برای انسان ها ترسیم کرد و بر مبنای آنها انسان را توصیف و طبقه بندی کرد یا شخصیت موضوع منحصر به فرد و بی همتایی است ؟ و ... سؤالات فراوان دیگری نیز در این مورد مطرح است که در اینجا به دنبال جواب آنها از دیدگاه مکتـب اسـلام هستیم .

-2 ضرورت مساله

افزایش و شیوع مشکلات روحی و روانی سبب به چالش کشیده شدن آرامش انسان علیرغم پیشرفت هـای عظـیم تکنولـوژی کـه زمینه راحتی انسان فراهم نموده اند ،گردیده است و این حاکی از عدم تناسب رشد علوم پزشکی و طبیعی در مقایسه با علوم انسانی است که به نظرمی رسد علوم انسانی ناپخته و رشد نیافتـه هسـتند . بـه عـلاوه دیـدگاهها و تئـوری هـای زیربنـایی در روان شناسـی شخصیت ، مبنای روشهای درمانی را شکل می دهند و طبیعی است تا شناخت دقیق و درست نباشد ، استفاده از راهکارهای درمانی به بیراهه رفتن است . از آنجایی که به زعم ما مکتب اسلام کاملترین و جامع ترین مکاتب دینی و جهـانی اسـت ، توجـه بـه جهـت گیری دیدگاه اسلام به این موضوع کلیدی و البته معماگونه که تا کنون هر روانشناس و دانشمندی فقط جنبه هـای جزئـی از آن را حل کرده است ، می تواند چشم انداز دقیق و اثر بخشی را بوجود آورد.[2]

-3 مفهوم شخصیت
یکی از مهم ترین عناصر شخصیت که در قرآن وجود دارد مفهوم شاکله است در سوره اسری آیه 84 آمده است : بگو هر کسـی بر شاکله(ساختار روانی و بدنی ) خویش عمل می کند و خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخـوردار اسـت دانـاتر است . استنباطی که از این آیه می شود این است که منشا اعمال آدمی شاکله اوست که معادل شخصیت در روان شناسی است . به طور کلی شاکله دارای معانی زیر است :

-1 نیت -2 خلق و خوی – 3 حاجت و نیاز – 4 مذهب و طریق و - 5 هیئت و ساخت . این موارد بـه عنـوان زیـر بنـای رفتارهـای انسان محسوب می گردند :

نیت: نیت به معنای قصد و عزم قلب است . از دیدگاه اسلامی بین نیت و عمل تفاوت وجود دارد . نیت امری درونی است وعمـل ثمره و حاصل نیت است . امام علی (ع) می فرماید : نیت زیربنای عمل است و اعمال ثمره نیات هستند و امام صادق (ع) می فرماید : همانا نیت همان عمل است که این مورد اشاره به اصالت نیت در مقابل عمل دارد و منشا و مبدا عمل نیت است . تصحیح نیـت از سخت ترین اعمال است و آن تابعی است از حالتی که نفس به آن حالت متصف است و از طریق ریاضت هـای سـخت ، تفکـرات عمیق و مجاهدت های شدید به دست می آید .

خلق و خوی: مجموعه صفات انسان است که در ارتباطات او با اشیاء و افراد بروز می کند و حکمای اسلامی آنرا محصول مـزاج ، ترکیب بدنی ، مسائل محیطی ، تجربیات فرد و البته اختیار می دانند . این مجموعه نیـز دسـت بـه دسـت هـم داده هیئـت و حـالات نفسانی انسان را می سازد .

حاجت و نیاز: یکی دیگر از معانی شاکله ، حاجت و نیاز است . نیازها از زیر بناهای رفتـاری انسـان هسـتند . نیازهـا دو دسـته انـد : نیازهای فیزیولوژیکی مثل گرسنگی ، تشنگی و میل جنسی که نحوه ارضا و برخورد با آنها آموختنی و بستگی به نوع شخصـیت و شاکله فرد دارد . دوم نیازهای روانی مثل نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به امنیت از جمله نیازهایی هستند که در نوع بشر دیده می شوند . میزان بروز هر یک از این نیازها و نحوه ارضا و طرز تلقی آنها از فردی به فرد دیگر و به تناسب ساخت روانی آنها فرق دارد .

مذهب و طریق: مذهب ، روش و برنامه ای است که فرد در زندگی خود پیشه کرده و جهان ، آینده و گذشته را بر اساس آن تفسیر می کند . دین بر اساس هیئت و ساخت اولیه روانی انسان ( فطرت ) شکل گرفته و موجب پیدایش ساخت و هیئت روانـی خاصـی می شود که انسان را وادار به اعمال خاصی می کند .

هیئت و ساخت: اصلی ترین معنای شاکله هیئت وساخت روانی است . هیئت روانی انسان مجموعه واحدی است که نیات از آن بر می خیزد . خلق و خوی حاصل آن است ، مذهب بر اساس آن پذیرفته شده و خرد موجد شکل گیری آن می شود و بالاخره نیازها در بروز و ظهور خود متاثر از آن هستند .

در واقع شاکله عبارت است از ساخت و هیئت روانی انسان که در اثر تعامل وراثت ، محیط و اختیار شکل گرفته بـه گونـه ای کـه محرکات محیطی را منطبق با خود تفسیر کرده و در مقابل آنها به شیوه ای خاص پاسخ می دهد . همـانطوری کـه در سـوره اسـری آیه 84- 82 آمده است : و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قران نازل می کنـیم و کـافران را جـز زیـان چیـزی نخواهد افزود و ما هرگاه به انسان نعمتی عطاء کردیم رو بگردانید و دوری جست و هرگاه شر و بلایی بـه او روی آورد ، بـه کلـی مایوس و نا امید شد . بگو هر کسی بر شاکله خود عمل می کند خدای شما به کسی که راهش از هدایت بیشتری برخوردار است ، داناتر است . پیام این آیه این است که مردم به اقتضای شاکله خود عمل می کنند و رسول گرامی (ص) می فرماید : این خود مردم هستند که اعمالشان بر طبق شاکله و فعالیتهای موجودشان صادر می شود ، آن کسی که دارای شاکله معتـدل اسـت راه یـافتنش بـه سوی کلمه حق و عمل صالح قدری آسان تر است و آن کسی که شاکله ظلم و سرکشی دارد او هم می تواند به سـوی کلمـه حـق راه یابد اما برای او قدری دشوارتر است.[3]

-4 مراحل رشد شخصیت

برای تعیین مراحل رشد شخصیت دو ملاک بنیادی را باید مد نظر قرار دهیم : عقل و نفس ( یا هوای نفس ) کـه اینهـا دو محـرک اصلی و اساسی افعال انسان به شمار می آیند . مجموعه گرایشهای انسان نسبت به محرکهـای خوشـایند و دافعـه هـای او نسـبت بـه

محرکهای ناخوشایند که ماهیتا" بر فرایندهای ناخودآگاه متکی هستند ، نفس می گویند . عقل نیز عبارتسـت از توانـایی انسـان بـر تشخیص و استدلال . اصل لذت طلبی و گریز از الم ، اصل بسیار مهم و بنیادی موجودات است ، از ایـن رو انسـان بـدون تجزیـه و تحلیل عقلی و استدلالی و فارغ از خود آگاهی می تواند به طرف محرکهای خوشایند جذب و از طرف محرکهای ناخوشایند دفع شوند . عقل در ورای این اصل می تواند نسبت به محرکهای مختلف آگاهی یافته و آنها را تجزیه و تحلیل و در مورد آنها قضاوت کند . به این ترتیب بین رشد عقلانی و گسترش تمایلات نفسانی نسبتی معکوس وجود دارد . یعنی هر قدر خود آگاهی و قضـاوت عقلانی گسترش یابد دامنه اصل فوق محدود می شود . مراحل رشد شخصیت بر اساس تعابیر قرآنی چنین اسـت : – 1 نفـس امـاره -2 نفس لوامه و – 3 نفس مطمئنه .

هر یک از این نفوس ، تعبیری از شاکله و شخصیت انسان در مرحله ای خاص هستند . به این معنا که کسی که صاحب نفس اماره است ، دارای شاکله و شخصیتی است که در آن هوای نفس حاکم بوده و محرک اعمـال و رفتـار فـرد در ایـن مرحلـه محرکهـای نفسانی به شمار می آید . کسی که در مرحله نفس لوامه است هر چند که محرک بسیاری از رفتارهای او نفس است ولی عقـل در اینجا نقش خاصی یافته و با آگاهی و استدلال و قضاوت برخی از اعمال ایـن نـوع شخصـیت را زیـر سـؤال مـی بـرد و او را مـورد سرزنش قرار می دهد .شخصیت انسان در مرحله نفس مطمئنه تحت سیطره کامل عقل در آمده و عقل است که مسیر اعمال و رفتار انسان را تعیین می کند.

ساختمان وجودی انسان فطرتا هم استعداد انجام کارهای زشت ، پیروی از هوای نفس و شهوات جسمانی ، غـرق شـدن در لـذت های ملموس و تمایلات دنیوی را دارد و هم آمادگی ارتقاء به اوج فضیلت تقوا ، اخلاقیات عالی انسانی و عمل صالح و پیامـدهای آن یعنی رسیدن به آرامش روانی و خوشبختی معنوی ، به همین دلیل طبیعی است که فطرت انسان بالقوه متضمن تضاد بـین خیـر و شر ، فضیلت و رذیلت و اطاعت و معصیت خداست و آزمایش واقعی انسان در این دنیا نیز همـین سـمت و سـوی گـرایش اراده و موضوع انتخاب او است .

در سوره فرقان آیه 44-43 آمده است : آیا دیدی کسی را که هوی نفس را معبود خویش ساخت آیا(می توانی ) ضامن او باشی یا گمان داری بیشترشان می شنوند یا می اندیشند آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه ترنـد و در سـوره یوسـف : 53 مـن هرگـز نفس خویش را تبرئه نمی کنم که نفس بسیار به بدی ها امر می کند ، مگر آنچـه را پروردگـارم رحـم کنـد، پروردگـارم غفـور و رحیم است . پیامبر اکرم می فرمایند : دشمن ترین دشمنانت همان نفس توسـت کـه در درونـت قـرار دارد هـر کـس آنـرا ادب یـا سرکوب کند از ظلمش در امان خواهد بود . همچنین در سوره فجر آیه 30-27 (آن هنگام به اهـل ایمـان خطـاب رسـد) ای نفـس قدسی ، مطمئن و دل آرام ، امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضـی از توسـت . بـاز آی در صـف بنـدگان خاص من در آی ودر آن بهشت من داخل شو .

این مفاهیم سه گانه نفس ( اماره ، لوامه و مطمئنه ) را می توان حالاتی تصور کرد که شخصیت انسان در سطوح مختلف رشـد بـه آن متصف می شود و شخصیت انسان در جریان تضاد درونی میان جنبه های مادی و معنوی ماهیت ساختاری خویش آنها را پشت سر می گذارد . زمانی که شخصی انسان در پایین ترین سطح قرار دارد به طوری که هوی و هـوس و شـهوات بـر او مسـلط انـد در واقع تحت تاثیر و حاکمیت نفس اماره است و هنگامی که در بالاترین درجه رشد و کمال بشری می رسد تا آنجا که تعادل کامـل بین خواسته های جسمی و روانی او برقرار می شود و آنگاه به مرحله ای رسیده که صفت نفس مطمئنه بر آن تطبیق می کنـد . حـد وسط این دو مرحله ، مرحله ای است که که انسان نفس خود را به محاسبه می کشاند و البته انسـان گـاهی بـه علـت ضـعف دچـار اشتباه گردیده و در این حالت به شخصیت انسان نفس لوامه اطلاق می شود . این مفاهیم با عناصر شخصیت در دیدگاه روان کاوی مشابهت های فراوانی دارند و ایجاد هماهنگی بین آن سه ساختارشخصیت ( نهاد ، من و فرامن) و ایجاد تعادل بین آنها به سـلامت

نفس و روان خواهد انجامید که همواره بین خواسته های جسمانی و روانی در دیدگاه اسلام ، تعارض وجود دارد و در نتیجـه ایـن برخورد بین بعد مادی و معنوی حالات سه گانه نفس به وجود می آید . نظریه تعارض در روانکاوی مشابه این برخورد حالات سـه گانه نفس است.[4]

-5 نقش وراثت و محیط در دیدگاه اسلام
احادیث و روایات فراوانی وجود دارند که مبین این امر هستند حالات روانی جسمی والدین در بچه ها و فرزندان مـؤثر اسـت . در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است : فضایل اخلاقی و سجایای انسانی ریشه اش از پـاکی خـانواده هـا و وراثـت سرچشـمه مـی گیرد همچنین درتاثیر نقش محیط بر شخصیت ، قران و پیشوایان به نقش محیط زندگی و دوستان نزدیک در انسـانها اشـاره نمـوده اند و به پیروان خود دستور داده اند از آثار سوء آنها دوری کنند و از مصاحبت با اشخاص ناصالح دوری گزیننـد . در سـوره نـوح آیه 27-26 حضرت نوح به خداوند عرض کرد : خداوندا هیچ یک از کافرین را در روی زمـین بـاقی مگـذار و الا بنـدگان تـو را گمراه می کنند و از خود جز افراد فاسد ، تبهکار و ناسپاس به جای نمی گذارند . در این آیات هـم اثـر محـیط و هـم اثـر وراثـت پذیرفته شده است زیرا گمراه کردن دیگران اثر محیط و به وجود آوردن افراد ناسپاس و مفسد اثر وراثت است . در نامه شماره 69 نهج البلاغه امام علی (ع) می فرماید : مبادا با افراد ناصالح دوستی نزدیک داشته باشید که فساد و تباهی آنهـا در شـما اثـرات سـوء خواهد گذاشت . همچنین می فرمایند : اگر کسی را از جهت معنوی خوب نشناختید و مذهب و اعتقادات او برای شما معلوم نشد ، رفقای نزدیک وی را ملاحظه نمایید ، چنانچه اهل تقوا باشند او هم اهل با تقواست و اگر دوستانش فاسد بودند بدانید او نیـز بهـره ای از دین ندارد .

با توجه به مسائل مطروحه فوق در اسلام به نقش هر دو عامل تاکید شده است و رای به برتری و تقدم هیچکدام از آنها به دیگری داده نشده است بلکه هر دو بر شخصیت و رفتار انسان موثرند و در نهایت خود فرد است که دست به انتخاب و گـزینش از بـین دو مطلوب و یا نامطلوب می زند . جای تعجب نیست که در اسلام که تا چه حد بـر اراده آزاد و اختیـار انسـان تاکیـد و بـه آن اعتقـاد وجود دارد.[5]

-6 اصل تضاد روانی در شخصیت

در نظام روانشناسی کارل یونگ اصلی به نام اصل اضداد وجود دارد . او به وجود اضداد و قطبیتها در انرژی فیزیکی اشاره نمـود ، مثل گرما در برابر سرما ، ارتفاع در برابر عمق ، آفرینش در برابر زوال ، که معتقد است همین امر در مورد انرژی روانی نیـز صـدق می کند به این معنی هر میل و هر احساسی ضد خود را دارد . این تضاد و آنتی تز و این تعارض بین قطبیت ها ، برانگیزنـده اصـلی کل رفتار و تولید کننده کل انرژی است . در واقع هر چه تعارض بین قطبیت ها آشکارتر باشد ، انرژی تولید شده بیشتر خواهد بود. از آیات و احادیث چنین بر می آید که انسان از نظر شخصیت دارای سلسله خصوصیات حیـوانی اسـت کـه در نیازهـای جسـمانی متبلور هستند و این نیازها به خاطر حفظ ذات و بقای نوع باید ارضاء شوند ، او همچنین دارای صفات ملکوتی است که در اشـتیاق روحی نسبت به خداوند و عبادت متبلور هستند . گاهی میان این دو نوع خصوصیات شخصیتی انسان تعـارض پـیش مـی آیـد کـه گاهی نیازها و خواسته های جسمانی و زمانی نیازها و اشتیاقات روحی او را به طرف خود جذب می کنند و خود انسان نیز این نزاع و کشمکش درونی و شخصیتی بین این دو جنبه شخصیتی را احساس می کند قران به حالت نزاع میان جنبه های جسمانی و روانـی انسان چنین اشاره می کند :

پس هرکس از حکم خدا سرکش و طاغی شد و زندگی دنیا را برگزید جایگاه او همان آتش است و هر کس از حضور در پیشگاه ربوبیت بترسید و از هوای نفس دوری جست همانا بهشت منزلگاه اوست ( سوره نازعات آیه . (41-37 همچنین بعضی از مسلمانان زمانی که شنیدند کاروان خواربار به مدینه رسیده از اطراف پیامبر پراکنده شدند . قران ضمن نقل ماجرا به مساله تضـاد میـان جنبـه های مادی و معنوی انسان نیز اشاره می کند ، در سوره جمعه آیه : 11 واین مردم (ضعیف الایمان) چون تجارتی یـا لهـو و بازیچـه ای ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند ای رسول بگو به خلق که آنچه نـزد خداسـت بسـیار بـرای شـما از لهـو ولعـب و تجارت های دنیا بهتر است و خداوند بهترین روزی دهنده خلایق است . روش انسان در حل ایـن مشـکل همـان آزمـایش حقیقـی است و کسانی که بیشترین هماهنگی و تعادل را در میان آنها برقرار کنند از این آزمایش موفق و سربلند بیرون آمده اند . همچنـین در سوره منافقون آیه : 9 الا ای اهل ایمان مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازد وکسانی که به امور دنیا از یـاد خدا غافل شوند آنها به حقبقت زیان کاران عالمند و در سوره تغابن آیه : 15 به حقیقت اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحـان شما هستند (چندان به آنها دل مبندید ) و (بدانید) که نزد خدا اجر عظیم (بهشت) خواهد بود . انسان با کلیه امکانات برای حل ایـن تعارض و تضاد برای عبور از مرحله آزمایش دارای اراده و اختیار آزاد بوده تا بتواند در این درگیری ها تصمیم بگیرد و هـر راهـی را که خود برای این تضاد می پسندد انتخاب کند . اصول پایه و اساسی زیربنای مسؤلیت و حسابرسی انسان همـین اراده و انتخـاب راه حل این تضاد را تشکیل می دهد.[5]

-1-6 تعادل شخصیت

مناسب ترین راه حل مشکل تضاد بین جنبه جسمانی و روانی انسان در واقع ایجاد هماهنگی میان آن دو است به این معنا کـه انسـان در حدود شرع نیازهای جسمانی خود را ارضا و همزمان با آن به ارضای نیازهای روانی نیز بپردازد . اسلام خواهان هماهنگی انگیزه های جسم و روح و در پیش گرفتن راه میانه ای است که به ایجاد تعادل میان جنبه های مادی و معنوی انسان منتهی شود . ضرورت تحقق این تعادل در شخصیت انسان در سوره قصص آیه 77 آمده است : و در آنچـه خداونـد بـه تـو داده اسـت سـرای آخـرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن . تعادل جسم و روح در شخصیت انسان نمایانگر تـوازن در کـل هسـتی اسـت زیـرا خداوند هر چیز را در اندازه و به میزان مشخص آفرید . مساله تعادل در انسان منحصر به تعادل بیولوژیک نیست بلکه کل شخصیت انسان و نیز تعادل جسم و روح را در بر می گیرد و در حدیثی از پیامبر اکرم داریم که بهترین امور میانـه روی و پرهیـز از افـراط و تفریط است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید