بخشی از مقاله

ديدگاه قرآن درباره صرفه جويي و مصرف
صرفه جويي به مفهوم مصرف چيزي به شكل درست و مناسب آن است. اين مساله براي ايجاد تعادل ميان درآمد و هزينه بسيار مهم و اساسي است و در حوزه اقتصاد خانواده نيز مي تواند تاثيرگذار و سرنوشت ساز باشد.
با اين همه صرفه جويي علاوه بر اينكه در حوزه اقتصاد شخصي معنا و مفهوم مي يابد در حوزه اقتصاد عمومي نيز معنا دارد. امام خميني (ره) بر اين اساس است كه مصرف زياد و بيش از نياز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام مي داند بلكه آن را ضمان آور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مديون مي شمارد.


قرآن نيز به اين مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و راهنمايي آدمي به سوي كمال است و به مساله اقتصادي كه ارتباط تنگاتنگي با مساله آسايش و آرامش دارد، توجه داشته و براي اين كه انسان در مسير كمالي حركت كند به مساله اقتصاد و روش هاي مناسب و درست كسب درآمد و هزينه هاي آن نيز پرداخته است. بازخواني نگرش و تحليل قرآن مي تواند در اين زمينه براي دست يابي به شيوه هاي درست كمك كند. نوشتار حاضر تلاشي است تا اين مساله را از ديدگاه قرآن واكاوي نمايد.
مفهوم صرفه جويي


واژه عربي صرف كه به معناي تغيير و تحويل آمده است در علوم مختلف معاني و مفاهيم گوناگوني را بيان مي كند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو به معناي ساختن صيغه هاي مختلف از يك اصل مي باشد كه در ادبيات عربي معروف و مشهور است.


در علوم قرآني صرفه به معناي بازداشتن شخص از آوردن آيه و يا سوره اي است كه در مقام تحدي انجام مي گيرد. در اين كه اين نظريه درست و يا نادرست است سخني نيست بلكه تنها بيان اين كه صرفه به معناي بازداشتن شخص به شكل تكويني از آوردن سوره و يا آيه نيز به كار رفته است.


در علم اقتصاد چون سخن از توليد و توزيع و مصرف است واژه صرفه جويي به معناي مصرف درست و مناسب چيزي است كه در اختيار شخص قرار دارد و در ازاي آن كار و يا هزينه اي پرداخت شده است. بنابراين صرفه جويي در ارتباط با مصرف چيزي است كه داراي ماليت مي باشد و انسان در قبال آن كار و يا هزينه اي پرداخته و يا مي پردازد.
صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست


عده اي صرفه جويي را به معناي كم مصرف كردن معنا كرده اند ولي به نظر مي رسد اين معنا نمي تواند اقتصادي باشد؛ زيرا هدف از توليد يك شي اقتصادي، مصرف آن است و مصرف چيزي زماني به وقوع مي پيوندد كه آدمي به آن نياز داشته باشد و با مصرف آن چيز نيازي از نيازهاي وي برآورده مي شود. بنابراين شخص لازم است تا در حد نياز و برآورد آن، چيزي را مصرف نمايد و كم مصرف كردن نمي تواند نياز وي را برآورده سازد، مگر آن كه در مساله نياز به نيازهاي اساسي و نيازهاي غير اساسي و يا نيازهاي لازم و غير لازم توجه داده شود. در اين صورت مي توان گفت كه مصرف چيزي مي بايست در حد برآورد نيازهاي اساسي و لازم باشد.


ولي مشكلي كه در اين جا خود را نشان مي دهد آن است كه همان گونه كه نيازهاي آدمي به دو دسته نيازهاي اساسي و لازم و غير اساسي و غير لازم دسته بندي مي شود و به شكلي اولويت خود را تحميل مي كند، در حوزه چيزهايي كه به عنوان مواد مصرفي مورد توجه قرار مي گيرد نيز اولويت بندي صادق است. به اين معنا كه هرچه نياز شخص و يا جامعه به چيزي اساسي و ضروري و لازم باشد آن چيز به شكل امري با ماليت بيش تر و اساسي تر مطرح مي شود. از اين رو ارزش نيازي انسان به چيز اقتصادي، آن چيز را ارزشمندتر مي سازد چنان كه كم اهميتي آن نيز آن را در درجه دوم اهميت قرار مي دهد.


البته اين امر به چيزهايي برمي گردد كه ارزش مالي داشته و براي توليد و تهيه آن نيازمند كار و پرداخت هزينه هستيم. بنابراين با آن كه هوا و اكسيژن براي آدمي داراي ارزش و اهميت بسيار و حياتي است ولي از آن جايي كه درحال حاضر براي آن هزينه اي پرداخته نمي شود و نياز به توليد آن نداريم و كاري براي آن انجام نمي دهيم چيزي بي ارزش بوده و از ماليت خارج مي شود و سخن از صرفه جويي در آن معنا و مفهومي ندارد؛ ولي اگر فرض كنيم كه در آينده براي توليد اكسيژن مصرفي انسان نيازمند توليد و يا كار براي آن باشيم مي بايست براي آن ماليت قرار داده و درباره شيوه هاي مصرف و استفاده آن سخن بگوييم.


ديدگاه اقتصاددانان درباره صرفه جويي
به هرحال صرفه جويي ارتباط تنگاتنگي با مسأله ماليت و مقدار توليد و توزيع دارد. هر چيزي كه ازنظر مالي ارزشمند و از نياز بشر به آن بيش تر باشد درباره نحوه و چگونگي مصرف آن نيز مسايل و مطالب بيش تري مطرح مي شود.
اقتصاددانان درباره نحوه مصرف به اين نكته توجه مي دهند كه مراد از صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست؛ زيرا مي بايست در هر چيزي كه بخشي از نياز آدمي را برطرف مي سازد به مقدار موردنياز از آن استفاده كرد. بنابراين شخص مي بايست در حد نياز طبيعي خود از هر چيز اقتصادي استفاده كند. تنها مسأله اي كه اقتصاددانان آن را مطرح مي سازند اين است كه در زمان بحران هاي اقتصادي و كاهش توزيع و يا توليد چيزي، مي بايست به حد اقل بسنده كرد و درحد رفع حاجت و نياز ضروري از آن استفاده نمود تا فرصت بيش تري به ديگران داده شود.


در حقيقت در زمان بحران سخن از مصرف درحد ضرورت و رفع نياز است ولي اين بدان معنا نيست كه شخص آن چيز را كم مصرف كند. صرفه جويي در اين زمان به شكل ضرورت خود را تحميل مي كند و اگر در زمان هاي ديگر صرفه جويي به معناي مصرف درست و متناسب از كالاي اقتصادي است در زمان بحران اين نكته از جهات ديگر مورد تأكيد قرار مي گيرد تا شخص به حد ضرورت بسنده كرده و به قول معروف به مستحبات نپردازد.


به سخن ديگر صرفه جويي در همه حال و هر زماني چه بحران و چه غيربحران به معناي مصرف درست كالاي اقتصادي همانند آب و برق است ولي در زمان بحران تنها برآورد نيازها درحد ضرورت به معناي صرفه جويي است كه نوعي محدوديت را نيز سبب مي شود كه تحميلي از سوي بحران است.


بنابراين صرفه جويي ازنظر اقتصاددانان به معناي استفاده درست و مناسب از كالاي اقتصادي و بهره وري و آگاهي نسبت به نيازهاي واقعي است.
در اين جاست كه مسئله آگاهي و شناخت، خود را بر اقتصاد مصرف تحميل مي كند. در حوزه اقتصاد توليد مسئله اين است كه چگونه و چه چيزي را در چه مقدار و حجم توليد كنيم اصلي است كه هر توليدكننده اقتصادي بدان توجه دارد. در اقتصاد مصرف نيز شخص مي بايست به اين نكته توجه كند كه چه چيزي نياز واقعي است و تا چه مقدار مي تواند نياز واقعي او را برآورده كند و افزون بر آن امري بيرون از نياز واقعي او مي باشد؟ به عنوان نمونه مصرف 7 تا 15 ليوان آب براي سلامت مفيد و سازنده است. بنابراين 7 ليوان آب نياز واقعي او را

تشكيل مي دهد كه شخص مي بايست آن را مصرف كند و كم تر از آن مي تواند به او زيان برساند. بر اين اساس مي توان برنامه ريزي در اقتصاد مصرف را اين گونه داشت كه در زمان بحران شخص به جاي بيش از 7 ليوان مي بايست در همان اندازه مصرف كرده و صرفه جويي نمايد. در اين صورت نوعي كم مصرفي را مي توان در مفهوم صرفه جويي در زمان بحران استنباط كرد ولي اين كم مصرفي زيانبار نيست بلكه كم مصرفي در راستاي بهينه سازي مصرف در زمان بحران است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید