بخشی از مقاله

سيستم‌هاي پيچيده – مديريت پيچيده
سازمانها مصداق كامل سيستم‌هاي پيچيده هستند. پيچيدگي سيستم‌ها نه فقط به تعدد و تنوع اجزاي سيستم و متغيرهاي اثرگذار بر رفتار آنها مربوط مي‌شود، بلكه به تنوع ارتباطات فيمابين اجزاء و محيط از سويي و به متغير بودن جهت و شدت تاثيرات متقابل و تعاملات بين اجزاء و محيط از سوي ديگر مربوط است.


در همه نظامهاي اجتماعي و از جمله در سازمانها و موسسات توليدي و خدماتي برخلاف نظامهاي مكانيكي، رابطه علت و معلول حلقوي و دو سويه است، نه خطي و يك سويه. آنچه كه در نگاه اول علت يك پديده تلقي مي‌شود، خود در عين حال معلول همان پديده هم هست. كيفيت نازل محصول به فروش كمتر و سود كمتر مي‌انجامد، اما سود كمتر خود امكان سرمايه‌گذاري روي توسعه محصول را محدود مي‌كند. رونق اقتصادي درآمد مالياتي دولتها را افزون مي‌كند و درآمد بيشتر دولتها خود به رونق اقتصادي بيشتر مي‌انجامد.


ويژگيهاي رفتاري سيستمهاي پيچيده و نظامهاي اجتماعي در مقايسه با نظامهاي مكانيكي عدم قطعيت، يعني اطمينان كمتر نسبت به پيش‌بيني‌ها را در پي دارد و اين عدم قطعيت گاه تا آنجا پيش مي‌رود كه رفتار سيستم را نوعي آشفتگي يا بي‌نظمي تلقي مي‌كنيم. اما بدون ترديد آن آشفتگي ظاهري در بازه زماني گسترده‌تر نظمي معين را مي‌نماياند. روندهاي كوتاه‌مدت در نظامهاي پيچيده يعني همه نظامهاي اجتماعي و به‌ويژه سازمانها به هيچ‌وجه مبين تكرار همان روند در بلندمدت نيستند.


مديريت بر سيستم‌هاي پيچيده مستلزم درك اين پيچيدگيها و اين ويژگيها است. تصميمات در نظامهاي اجتماعي مي‌بايد برپايه درك اين ويژگيها و پيچيدگيها و باور نسبت به وجود نظم در بي‌نظمي‌هاي ظاهري استوار گردد. در‌غيراين‌صورت، مديران و تصميم‌گيران يا به سوي روشهاي آزمون و خطا كشيده مي‌شوند كه بدون ترديد

هزينه‌هاي سنگيني را بر نظام تحت مديريت خود تحميل مي‌كنند و يا روشهاي ساده انديشانه‌اي را در پيش خواهند گرفت كه تنهاجزيي از اجزاي متنوع و گوناگون نظام تحت مديريت خود را نشانه گرفته و سطح ظاهري مسائل را مد نظر قرار مي‌دهند و البته به دليل همان سادگي و آسان فهمي غالبا مورد تاييد ذي‌نفعان غيرخبره قرار مي‌گيرند. اين قبيل روشها، رضايت كوتاه‌مدت تصميم‌گيران و ذي‌نفعان هر مساله را در پي دارد، پيامد هاي كوتاه مدت و مطلوب اين روشها مشوق تصميم گيران است ،

اما سرخوردگي‌هاي ناشي از عواقب ناديده و ناخواسته آنها، حداقل خسارتي است كه از اين روشها حاصل مي‌شود. هدر رفتن زمان و منابع مادي، پيچيده تر شدن مشكل و مقاوم شدن آن نسبت به اصلاح و تغيير،تخريب ديگر اجزاي سيستم و دهها معضل ديگر ثمره تصميم گيري‌هاي ساده انگارانه و عامه فريب غير سيستمي است.


در نظامهاي اجتماعي كه سازمانهاي توليدي و خدماتي مصداق بارز آنها هستند، روشهاي به ظاهر منطقي و عقلايي، اما غيركارشناسانه‌اي همچون تمركز بر نقطه بروز مساله و سعي در زدودن نشانه‌هاي مساله به جاي تمركز بر رفتار سيستم موجد مساله و طراحي دوباره آن سيستم نشانه آشكاري است از ساده‌انگاري و درك غيرتخصصي از ساز و كار رفتاري اين گونه سيستم‌ها.


رويارويي بنيادين با مسائل و مشكلات نظامهاي اجتماعي و سازمانها مستلزم درك چگونگي و چرايي رفتارهاي اين نظامها است و چاره‌جوئي‌هايي كه براي اين مسائل انجام مي‌شود مستلزم بصيرت و خردورزي مديران است. بصيرت و خردورزي فراتر از درك چگونگي و چرايي رفتار سيستم‌ها است. دراين مرتبه از مراتب تعالي مديريت «چه بايد باشد» و «چگونه بايد باشد» مطرح است. اما ناگفته پيدا است كه تحقق آرمانهاي بصيرانه و خردمدارانه در گرو درك چگونگي و چرايي رفتار سيستم‌ها است.


مشكلاتي همچون پايين بودن بهره‌وري در سازمانها، كيفيت محصولات و خدمات، بوروكراسي دست و پاگير اداري، قانون‌گريزي، مفاسد اداري و اقتصادي، بيكاري و اعتياد و همه بي‌هنجاري ها و هنجارشكني‌هاي اجتماعي زاييده عملكرد سيستم‌هاي اجتماعي گوناگون است و نا كامي هاي ما در زدودن بنيادين اين مشكلات مزمن و مقاوم ناشي از پيچيدگيهاي آن سيستم‌ها است كه از نگاه تصميم سازان و تصميم گيران به دور مانده است

. تصميم‌گيران و تصميم‌سازان مي‌بايد چگونگي و چرايي رفتار آن سيستم‌ها را نه فقط بررسي كنند و در گزارشهاي رسمي به تصوير بكشند، بلكه مي‌بايد اين چگونگي‌ها و چرايي‌ها را درك كنند و مبناي تصميمات بصيرانه قرار دهند.


دانشگاهها و موسسات آموزش مديريت و مشاوران و موسسات مشاوره اي مديريت مي توانند بيشترين و موثر ترين نقش را در اشاعه مفهوم و ضرورت درك پيچيدگيهاي نظامهاي اجتماعي و پرهيز از جزء نگري و ساده‌انديشي يا ساده انگاري در مديريت اين‌گونه نظامها را دارا باشند.
سيستم های اطلاعاتي و سيستم های اطلاعات مديريت به مطالعه سيستم های اطلاعاتي در سازمان مي پردازد. سيستم اطلاعاتي، سيستمي متشكل از شبكه ای از كانال های ارتباطي است كه در سازمان مورد استفاده قرار مي گيرند.
اجزاي سيستم اطلاعاتي ، جمع آوری و دستكاری داده ها و اطلاعات را انجام مي دهند. اين اجزاء شامل سخت افزار، نرم افزار، افراد، سيستم هاي مخابراتي و داده هاهستند. فعاليت هايي كه در اين زمنيه صورت مي گيرند، عبارتند از: ورود داده ها، پردازش داده ها به اطلاعات ، ذخيره سازی داده ها و اطلاعات و توليد خروجي هايي نظير گزارشات مديريتي.
حوزه مطالعات سيستم های اطلاعاتي مثل علوم كامپيوتر كه تئوري يا مهندسي كامپيوتر كه بيشتر به مباحث مهندسي توجه دارد، نمي باشد.


مطالعه سيستم های اطلاعاتي به طور معمول تابع اصول تجارت است و اغلب به توسعه نرم افزار توجه دارد.
سيستم های اطلاعاتي در كسب و كار از فرايندها و عمليات، استراتژی های پشتيبان تصميم گيری و پشتيبان رقابت، حمايت مي كند.
نقش پشتيبان عملكرد
عملكرد پشتيبان عمليات و فرايند هاي كسب وكار بسيار ضروري است . اين عملكرد جمع آوري ، ثبت ، ذخيره سازي و پردازش اوليه داده ها را انجام مي دهد. سيستم هاي اطلاعاتي از عمليات و فرايندهاي كسب وكار به طرق زير پشتيباني مي نمايند :


- ثبت وذخيره داده هاي فروش ، داده هاي خريد ، داده هاي سرمايه گذاري ، داده هاي حقوق و دستمزد و ساير داده هاي حسابداري .
- پردازش داده اي حسابداري در بيانيه هاي درآمد ، موجودي ، گزارشات مديريتي وساير اشكال اطلاعات مالي.


- ثبت وذخيره سازي داده هاي موجودي ، داده هاي تعمير و نگهدار تجهيزات ، داده هاي زنجيره تامين و ساير سوابق عمليات / توليد.
- پردازش داده هاي عملياتي به برنامه هاي زمان بندي توليد ، كنترل گرهاي توليد ، سيستم هاي موجودي و سيستم هاي ناظر بر توليد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید