بخشی از مقاله

چکیده

الگوی تفصیلی پیشرفت، گذاری است از الگوی پایه به سوی چارچوببندی جدید که قابلیت عملیاتی شدن باشد. مقاله حاضر برای ورودبه این عرصه، رهیافتی روشناختی را ارائه میدهد که مبتنی است بر نظریه سیستمهای پیچیده و نظریه آشوب و بر این اساس سه روند تکاملی را ارائه میدهد که بصورت مطالعه موردی، اصول پنجگانه پیشنویس سند تدبیر را در قالب این سه مدل، مدلسازی مینماید. مدل اول، براساس رویکردی خطی میباشد، که اصول پنجگانه در یک فضای انتزاعی، بدون هیچگونه ارتباطی با محیط جامعه، منطقه و بینالملل مدلسازی میشود که این مدل به دلایل انتزاعی بودن و وجود منطق جزیینگر ضدسیستمی، در خلاء باقی میماند و امکان تحقق آن میسر نیست.

سیستم هنگامی به مرحله پیچیدگی میرسد که با محیط ارتباط و تعامل داشته باشد و اجزاء پنجگانه به کلیتی انضمامی تبدیل شوند و در مسیر عدم قطعیت قرار بگیرند و قدرت پیشبینی در سیستم به حداقل برسد. در این مقاله با طرح مدل پیچیده انطباقی، به توصیف چنین روندی میپردازیم که سند تدبیر قابلیت عملیاتی شدن را خواهد داشت. حال در شرایطی که روندهای درون و برون سیستمعمدتاً بصورت تصادفی رخ دهند؛ درجه ابهام و گسست ارتقاء یابد، در آنصورت است که سیستم دچار آشوب میشود و مدلسازی منابع انسانی با رویکردی سیستمی و انتقادی میتواند عوارض ناشی از اختلال در سیستم را به حداقل ممکن کاهش دهد. بنابراین در مقاله حاضر، در دو موضوع مدلسازی صورت میگیرد: یکی در مورد موارد پنجگانه سند تدبیر و دیگری مدلسازی نیروی انسانی و مدیریت منابع انسانی.

- 1مقدمه و بیان مسأله

سند مصوبه مرکز الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی پیشرفت، تحت عنوان پیشنویس سند الگوی پایه پیشرفت، طرحی ساده است که به مفهومسازی الگوی پیشرفت در چارچوب مضامین دینی پرداخته است. مختصات یک الگوی ساده اینست که مفاهیم را ساده،کلی، تجویزی و غیرعملیاتی بیان میکند.برای ایضاح مطلب، چند نمونه از پیش نویس سند مذکور را مثال میآورم: در پیشنویس سند تدابیر، ذیل عنوان تدابیر تعلیم و تربیت، بند:1 "گسترش تعلیم و تربیت وحیانی، عقلانی و علمی و تبلیغ دین از طریق عمل به آن"؛ ذیل عنوان تدابیر علم در زندگی،بند:1 "توجه به کیفیت آموزش و پرهیز از مدرکگرایی"؛و ذیل عنوان تدابیر نظامسازی،بند:10 "تأکید بر چند جانبهگرایی و اصلاح نظامات منطقهای و بینالمللی".مشاهده میکنیم که هیچگونه متغیر عملیاتی و تفصیلی در آنها مندرج نیست که پیچیدگیهای منبعث از محیط،فرد، فرهنگ و شرایط متغیر را در خود تسری بخشد.

آنچه هست جملاتی ساده با رویکردی کلی و مبهم بعضاً سیال بیان شدهاند. البته در فرایند یک برنامهریزی کلان، این الزام وجود دارد که در ابتدا برنامهها در یک الگوی ساده و کلی بیان شوند، سپس فرایند را تکامل،تصعید و عینیت بخشیم که کارگزاران و صاحبنظران مرکز الگوی پیشرفت، به خوبی بر این امر واقفند، چرا که بر همین اساس بود که هفتمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در چارچوب حرکت از الگوی پایه پیشرفت به الگوی تفصیلی پیشرفت تدارک دیدند. بنابراین، مسأله مورد ادعای مقاله حاضر اینست که "الگوی تفصیلی پیشرفت"، در مقایسه با "الگوی پایه پیشرفت"، باید دارای چه مختصاتی روششناختی باشد تا بتوان آنرا عملیاتی کرد و در جهت تصمیمگیری و تعیین خط و مشی کلان از آن،استفاده نمود؟

- 2 ضرورت،هدف ، پرسش اصلی و فرضیه پژوهش

از جمله ضرورت های پژوهش حاضر اینست که: - 1 برضرورت تغییر در رویه تدوین الگو با توجه به مقتضیات زمانه تأکید گردد؛ - 2 منطق طرح تفصیلی سند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ - 4 از آنجا که نگاه آیندهپژوهانه، باید در برنامهریزیها ساری و جاری گردد، لذا استفاده از نظریات و مدلهایی که تبیینگر آینده باشند،ضرورت دارد. - 3 ارائه چشمانداز الگوی تفصیلی در خط و مشیگذاری و تصمیمگیریهای کلان با استفاده از روششناسی منبعث از نظریه سیستمهای پیچیده که با توجه به این هدف، مفروض اصلی پژوهش حاضر، "روششناسی" را هم به عنوان منطق حاکم بر الگوی تفصیلی قلمداد میشود و هم به عنوان رهیافتی بر تحقق الگوی پیشرفت. هدف پژوهش حاضر نیز، بنابر بیان هدف هفتمین همایش الگوی پیشرفت، مندرج در سایت الگوی پیشرفت، عبارتست از: "....تبیین شان و جایگاه الگو در مجموعه اسناد برنامهای کشور و تعیین سطح و روششناسی تفصیل الگو از مسائل اساسی است.

چرا که الگو بایستی به گونهای طراحی گردد که بدون همپوشانی و تداخل با سایر اسناد، نظام اسناد برنامهای کشور را کامل نماید.کنفرانس هفتم با هدف پرداختن به این موضوعات برگزار میشود." پرسش پژوهش حاضر عبارتست از اینکه الگوی تفصیلی پیشرفت در کلیت امر باید واجد چه مختصات روش-شناختی باشد تا بتواند مبانی الگوی پایه را به منظور تصمیمگیری و خط و مشیگذاری تحقق و عینیت بخشد؟ در پاسخ به پرسش مذکور، نگارنده معتقد است که مادامیکه منطق و نگرش کلی جمیع تدوینگران و صاحبنظران سند الگوی پیشرفت در مسیر جدید قرار نگیرد و تا زمانیکه به سطح ادراکی از پیچیدگیهای جاری در نظام اجتماع استعلاء نیابند، سند حاضر همواره در سطح پایه و کلیگویی باقی خواهد ماند، بنابراین با ارائه، توصیف و تبیین نظریه سیستمهای پیچیده، میتوان به رهیافتی واقعگرایانه از تحقق یا تفصیل الگوی پایه در جهت خط و مشیگذاری دست یافت.

- 3 مروری انتقادی بر الگوهای نظری کلاسیک درنوسازی و توسعه

الگوهایمتعارف در جامعه ایران عمدتاً متأثر از الگوهای توسعه1 تک خطی میباشند. ویژگی مشترک الگوهای توسعه،به خصوص از دهه 60 میلادی تا کنون، تحت عنوان مدیریت توسعه، بدین منوال بوده که توسعه و پیشرفت را امری "ساده" تلقی میکردند که به سهولت میتواند ساختار جامعه را، بدون توجه به قدمت و عظمت تاریخی-فرهنگی یک ملت، تغییر دهد و بنابراین کشورهای توسعه یافته میتوانند الگوها و ابزار توسعه خود را به کشورهای توسعهنیافته انتقال دهند و یا تجویز نمایند.

مبنای نظری الگوهای توسعه بر چند پیش فرض استوار بود: - 1 نیازهای مربوط به امر توسعه مهمترین نیازهای کشورهای در حال توسعهاند. - 2 نیازهای توسعهای کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته متفاوتاند. - 3 توسعه میتواند مدیریت شود. - 4 دانش فنی مربوط به امر توسعه قابل انتقال است. - 5 زمینه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسعه به سادگی میتواند تغییر داده شود - زاهدی،1393،ص. - 48 نقد اساسی که بر این نوع توسعه وارد است، پیشرفت را بصورت خطی صورتبندی میکند و در عین حال، فرایند پیشرفت را بسیار ساده تلقی میکند. نظریهپردازان مکتب نوسازی،مثل روستو،شومپیتر و لوسین پای در دهههای50 و 60 میلادی، توسعه را بصورت خطی و تکبعدی بررسی میکردند که نقطه عزیمت این نوع توسعه، اقتصاد بود.

مکتب نوسازی از الگوی ساختار ایجاد شده در کشورهای صنعتی برای بیان مفهوم توسعه استفاده کرد - ساسانپور،1390،ص. - 52 روستو در کتاب مراحل رشد اقتصادی، با تقسیم جوامع به جامعه سنتی و جامعه مصرف انبوه، الگویی خطی از توسعه ارائه داد - همانجا - . شومپیتر و پای نیز هرکدام به نحوی توسعه را با ابتنا بر مدل خطی و مصرف اقتصادی به مراحل .1 در این مقاله، "پیشرفت" را تکاملیافتهترو جامعتر از "توسعه" فرض میگیریم و توسعه را رقیب مفهومی پیشرفت در نظر میگیریم؛ ضمن اینکه "توسعه پایدار" به پیشرفت نزدیکتر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید