بخشی از مقاله
. موضوع تحقيق :
ارزيابي فرهنگ نماز و اثرات دنيوي و اخروي آن بر افراد
1. تعريف مسئله مورد پژوهش :
نماز يك نياز حقيقي و ضروري انسان است و به ميزان ضرورتي كه براي فرد و اجتماع دارد داراي فايده ها و آثار نيكوي فردي و جمعي است و به همان نسبت كه وجود آن منشأ بركات و خيرات است فقدان آن زيانبار است در آيات قرآني و روايات اسلامي هم بسياري از فوايد و آثار نيكوي آن مذكور است و هم زيانهاي فردي و جمعي ناشي از ترك آن آمده است. نماز حقيقي موجب نجات كلي و همه جانبه است انسان را از آفتها و آسيب ها و فرجام هاي ناگوار رها مي سازد و باب
رحمت يزدان را به رويش مي گشايد. نماز ديوار بلندي در برابر شيطانهاست و فرد و جامعه نمازگزار را از حمله و آسيب آنان نگاه مي دارد اين دژ استوار براي آنان بيم آور و نگرانيزا است ليكن تضييع و تخريب ديوار نماز فرو ريختن اين حصن حصين شياطين را اميدوار و گستاخ مي سازد و جرأت مي دهد كه بر اهل نماز يورش برند نماز مصداقي از مصاديق (حبل الله) است و تا وقتي كه مسلمانان به ريسمان خدا چنگ زنند متفق و متحدند و از بلاي تفرقه در امان مي مانند همچنان كه نماز ايجاد تواضع و وحدت مي كند ترك نماز زمينه ساز تعصب و تفرقه مي شود.
نماز ناب نمازي است كه با بالاترين درجه از عشق و معرفت و بيشترين خشوع و حضور خوانده شود نمازي كه در آن خاطر نمازگزار آني غافل از خدا و معطوف به دنيا نشود البته اين نماز مخصوص انبياء اوصياست و مقام والايشان مرهون همين نماز آنان است.
بحث از علل و عوامل بدان خاطر مطرح است كه اگر از ريشه و اساس سردربياوريم در آن زمينه نمي توانيم اقدامي سازنده داشته باشيم از جمله فساد و آلودگي را مي توان به دليل عدم تربيت صحيح، كمبودها و نارساييها، ضعف ايمان واخلاص، عدم پايبندي به يك مكتب پرجاذبه اعتقادي، عدم گرايش به نماز را نام برد از جملا ضررهاي ناشي از عدم گرايش به نماز را مي توان به صورت موارد زير نام برد :
1. خود را پيدا نكردن (من عرف نفسه فقد عرف ربه)
2. خضوع و خشوع نداشتن
3. نداشتن سكينه قلب و آرامش روان
4. آسيب پذير بودن در برابر تهاجم فرهنگي و تيرهاي زهرآگين دشمنان اسلام
5. مصون نبودن در برابر ضلالتها و شقاوتها
6. آسيب پذيريهاي فردي و اجتماعي
7. نداشتن روحيه مسئوليت پذيري
8. ورود به انحرافات اخلاقي و اختلالات رفتاري
9. نداشتن تكيه گاه و سفينه نجات
10. آلوده شدن به انواع گناهان و داشتن روح عصيانگري
11. نيافتن مقصد و مقصود
12. محصور شدن در ديوار آزمنديها و خودخواهيها و غرورها و از دست دادن ارزشهاي اصيل و هزاران مورد ديگر مي توان اشاره كرد.
1. فرضيات :
1. رابطه معنا داري بين نماز و بي اطلاعي افراد در عدم گرايش آنان به نماز وجود دارد.
2. رابطه معنا داري بين نماز و برنامه هاي رسانه هاي گروهي بخصوص تلويزيون علاقه به خواندن نماز را در افراد ايجاد مي كند.
3. رابطه معنا داري بين نماز و سست بودن پايه هاي مذهبي خانواده در عدم گرايش افراد به نماز وجود دارد.
4. رابطه معنا داري بين نماز و شيوه هاي تربيتي مناسب در ترغيب افراد به نماز وجود دارد.
5. رابطه معنا داري بين نماز و ميزان گرايش فطري مردم به نماز وجود دارد.
4. هدف تحقيق :
1. بررسي بعد عرفاني نماز و اينكه نماز كاملترين پاسخ به عاليترين نياز انسان مي باشد.
2. بررسي ابعاد روحاني نماز و بهتر شناختن نمازهاي واجب و مستحب
3. بررسي اينكه تنها پلي كه انسان مي تواند با خدا بيشتر ارتباط برقرار كند و رازهاي درون خود را بيان كند نماز است.
4. بررسي اينكه تنها در برجسته در نزد خداوند كه در همه حال نگهبان و عطر جانبخش زندگي مي باشد نماز است.
5. بررسي نماز و اينكه افرادي كه اين فريضه الهي را عمل مي كنند از روي عادت و تكرار نيست بلكه پي بردن به روح عرفاني و ذاتي نماز مي باشد.
بررسي اينكه با گسترش كار تحقيق در امر نماز مردم راه صلات را كه راه حسنات و صالحات و طريق هدايت است بيابند ومنكر گريز و معروف طلب شوند اگر مردم نماز حقيقي و نه تقليدي را در جامعه اقامه كنند نه تنها به سوي نماز كه خير العمل است خواهند شتافت بلكه به سوي تمام خيرات و معروفات حركت خواهند كرد.
و نه تنها فساد ريشه كن خواهد شد بلكه اصلاحات كيفي در همه زمينه ها به سرعت به پيش خواهد رفت و با انقلابي پويا و فراگير الهي شدن جامعه آغاز و طليعه قسط آشكار خواهد شد.
تدبر و تحقيق در قرآن و نماز بر همه لازم است و نماز خلاصه و عصاره قرآن و باب ورودي براي گلگشت در گلستان آن و كوچ كردن از هيچ به سوي همه چيز است.
تا زماني كه تحقيق در نماز، سرآغاز قرآن پژوهي و شناخت جهان، انسان و سيستم حكومت و مديريت مبتني بر فطرت قرار نگيرد، امت اسلامي حركت حيات بخش خود را شروع نخواهد كرد.
5. ضرورت تحقيق :
تربيت و اداره هدايت جريان رشد و مقصد نهايي آن رساندن به مقام عبوديت خالص است تربيت سهلي است ممتنع و آساني است به غايت دشوار، بسياري از انسانها خود را در مسير آن قرار مي دهند ولي گروهي اندك در اين راه موفق مي شوند اهميت تربيت را به اهميت مرگ و حيات فرد با جامعه تشبيه كرده اند و از ديدي حاصل آن را مي توان به استقامت انسان وحيوان ذكر كرد حال مي توان به نقش مهم نماز در تربيت انسان پي برد چرا كه نماز پرچم عبادات و سرود وارستگي و آزادگي است و در ميان احكام الهي فرايض مذهبي و آداب و تربيت مسلماني نماز از رفيع ترين جايگاه برخوردار است بايد ديد كه چه عواملي باعث دوري بعضي از افراد به نماز مي گردد.
6. محدوديتها و مشكلات تحقيق :
خوشبختانه مشكل و محدوديتي در امر اجراي اين تحقيق وجود نداشت.
7. واژه ها و اصطلاحات تحقيق :
عدم : كم كردن و از دست دادن مال، نيستي، نابودي، ضد وجود (فرهنگ عميد)
گرايش : گراييدن، آهنگ كردن، ميل در غربت كردن، حمله بردن (فرهنگ عميد)
نماز : خدمت و بندگي، اطاعت و فرمانبرداري، عبادت و عرض نياز به سوي خدا، خم شدن به نشانه تكريم و تعظيم براي اظهار بندگي به طريقي كه در شريعت پيامبران وارد شده و يكي از فرائض ديني (عبادت مخصوص و واجب مسلمانان كه پنج بار در شبانه روز به جا مي آورند).
فصل دوم :
ادبيات تحقيق
فصل دوم
تاريخچه نماز
اهميت نماز
عبادت و خودسازي
نماز اكسير غم زدا
نماز توانبخش روح و روان
نماز اميد بخش ترين عمل
نماز چگونه ايجاد امنيت رواني مي كند
نماز مائده اي آسماني براي روح بشر
تاثير نماز و نيايش در تلطيف روح و روان و تعالي آن
نماز بزرگترين و محكم ترين پناهگاه معنوي
نماز پيام پرورش پروردگار
نماز و نظم و انضباط
تاثير تسبيحات در تمركز
كسي كه با نماز تربيت شود مرگش را براي خود جشن مي داند
نماز راهي براي ورود به محيط گسترده از نشاط عقلاني
نماز برطرف كننده كبر
اهميت نماز در تربيت عقلاني
نقش نماز در تربيت عاطفي
نماز موجب نجات و به ارث بردن مينوي هميشگي
نمازگزاران داخل شوندگان به بهشت خاص
نماز خاموش كننده اتش
صد قصر در بهشت بنا مي كند نماز
ساز مرغ سحر
تاريخچه نماز :
تاريخ نماز و پرستش به قدمت تاريخ اديان و سابقه اديان به موازات پيشينه پيدايش حيات انسان است و اينك بررسي پيشينه تاريخي نماز با توجه به آيات قرآني.
نماز نخستين عبادتي است كه بر بندگان واجب شد.
خداوند تعالي در آغاز سوره بقره در توصيف اهل تقوي فرمود :
الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوه و ...
همانا كه به غيب، يعني به وجود خدا، معاد و فرشتگان ايمان دارند و نماز را به پاي دارند و ...
و اين مي رساند كه پس از وجوب اعتقاد به مبدأ و معاد و وحي و نبوت نخستين چيزي كه مطرح است و مهم است نماز است و بنابراين هيچ عبادتي را پيش از آن واجب نكرده اند زيرا اگر عبادتي قبل از حكم نماز مقرر مي شد مطمئناً آن را در كريمه مذكور، مقدم بر نماز ذكر مي فرمود. افزون بر اين از رسول گرامي اسلام (ص) روايت شده است كه فرمودند :
اول ما فرض علي العباد الصلوه و اخر ما يبق عند الموت الصلوه و اول ما يحاسب به العبد يوم القيامه الصلوه فمن اجاب فقد سهل ما بعده و من لم يجب فقد اشتد ما بعده.
نخستين پرستشي كه بربندگان واجب شد نماز است آخرين عملي كه به هنگام مردن بماند نماز است و اولين چيزي كه روز قيامت از آن بپرسند نماز است پس هر كس به خوبي جواب گويد و پاسخش را بپذيرند در حسابرسي هاي پس از نمازش آسان گيرند و آنكه پاسخ نيكو ندهد در اعمال ديگرش به سختي حساب كشند.
و فرمودند :
نخستين چيزي كه خدا بر امتم واجب كرد پنج نماز است و نخستين چيزي كه از اعمالش بالا برده شود پنج نماز است و نخستين چيزي كه از آن سؤال شوند پنج نماز است.
جمله هاي (اول ما فرض علي العباد الصلوه) و (اول ما افترض الله) حاكي از آن است كه پيش از نماز هيچ عملي پا به عرصه تشريع و وجوب ننهاده است.
اهميت نماز
1. از نظر دين :
نماز ستون دين است كه مرتب روح انسان را با خدا و صفات نيكوي الهي ارتباط مي دهد. و دين وقتي با عملي زنده توأم نباشد كه ميان بنده و آفريدگار را ارتباط دهد و روح را به سوي رستگاري بكشاند مفهومي نخواهد داشت.
2. از نظر روان پزشكي :
الا بذكر الله تطمئن القلوب : هان با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.
امروزه بسياري از روانشناسان و پزشكان روحي دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين نگراني، تشويش، يأس و ترس را كه موجب نيم بيشتري از بيماريهاست برطرف مي سازد.
3. از نظر رواني :
قد افلح المؤمنون، الذينهم في صلاتهم خاشعون
براستي كه مؤمنان رستگارند كساني كه در نمازشان خشوع مي ورزند.
توجه و خشوع كه از شرايط مهم نماز است وسيله ايست براي پرورش و تمرين حضور ذهن و تمركز حواس كه در زندگي بسيار حائز اهميت بوده و بيشتر موفقيتهاي انسان در نتيجه همين تمركز فكر و توجه كامل و حضور ذهن است.
4. از نظر اخلاقي :
ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر
نماز آدمي را از بديها و تباهيها باز مي دارد.
نماز با توجه دادن به خدا و صفات نيكوي الهي و روز قيامت آدمي را از بديها باز مي دارد و فضائل اخلاقي و انساني را در وي تقويت و به اخلاق الهي آراسته مي گرداند.
5. از نظر تربيتي و اجتماعي :
نظافت و طهارت لباس و بدن و غصبي نبودن لباس و محل نماز، و وقت شناسي و غيره از شرايط صحت نماز است و نمازگزار واقعي طبق آيات 19-35 سوره معارج كسي است كه نمازش ترك نشود، قسمتي از اموال خود را از آن بينوايان و محرومين بداند، روز جزا را باور داشته خود را از عذاب پروردگار ايمن نداند، دامان خود را از شهوتراني پاك نگاهدارد و به امانتها و عهد و پيمان خود وفادار باشد و براي حفظ حقوق مردم نترسد و براي شهادت قيام كند.
افزون بر اينكه شعارهاي متن نماز خود سازنده و تربيت كننده فرد و اجتماع است.
6. از نظر سياسي :
يكي از امتيازات حكومت اسلامي بر ساير مكتبهاي سياسي نماز و ساير برنامه هاي عملي آن است چه همه مكتبها ابتدا دم از خلق مي زنند و نويدهاي بسياري به مردم مي دهند و مردم هم قول پيروي و فداكاري و همبستگي، ولي پس از مدتي ايده ها و شعارها و قرارها به دست فراموشي سپرده مي شود و به وضع اختناق و استعمار باز مي گردند و اين اسلام است كه با برنامه عملي و تمرينهاي روزانه و شعارهاي سازنده اذان، نماز و ساير عبادات ايده ها و تعهدات و مسئوليتها را در ميان همه اقشار زنده و پايدار داشته و باعث مي شود كه دولت و ملت همواره به عهد خود وفادار بمانند.
7. از نظر معنوي :
همانطور كه در روايت آمده الصلوه معراج المؤمن نماز معراج و سفر معنوي شخص با ايمان بسوي خداست.
(والصلوه قربان كل نفي) و نماز مايه تقرب و نزديك شدن افراد پرهيزگار به خدا خواهد بود و طبق آيه قرآن نماز شب انسان را به مقام والاي معنوي مي رساند.
عبادت و خودسازي :
نخستين بخش فقه اسلامي مربوط به برنامه هايي است كه انسان و محيطش را از آلودگي جسمي و روحي و اخلاقي پاك مي گرداند و از پليديها و صفات شيطاني دور و به خدا و صفات نيكوي الهي نزديك مي سازد و در اجتماع روح پاكي، اعتماد، صفا و صميميت مهرباني و گذشت ايجاد مي كند.
اين بخش را عبادت مي نامند عبادات عبارتند از :
طهارت و پاكيزگي (غسل، وضو و تيمم) نماز، روزه، حج، زكات، خمس، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر.
احكام و شرايط عمومي اين عبادات از اين قرار است :
1. شخص عبادت گزار بايد توجه داشته باشد كه اين اعمال خود هدف نبوده بلكه وسيله اي هستند براي رسيدن به مرحله يقين به خدا و آخرت، تقرب و نزديك شدن به صفات خدا.
و اگر نيت و هدف در اين اعمال نباشد عبادت بصورت يك عادت در مي آيد و تأثير آن بسيار اندك يا ناچيز خواهد بود.
2. دومين شرط عبادت اين است كه براي ريا و خود نمايي و جلب توجه و نظر مردم نباشد اگر خداي نكرده كسي چنين مقصدي را در عبادت خود منظور كند مرتكب گناه و عوام فريبي گشته و عبادتش باطل و بي اثر بلكه بنا به بعضي از احاديث مقرون به شرك خواهد بود.
3. تعريف كردن از عبادتهاي خود پيش ديگران مكروه است چنانكه قرآن مي فرمايد :
فلا تزكوا انفسكم هو اعلم بمن اتقي
خوستايي نكنيد كه خداوند داناتر است به كسي كه متقي و پارساي واقعي است.
مگر براي رفع تهمت از خود و يا جلب و ترغيب مردم به عبادت.
نماز اكسير غم زدا
غم و اندوه غالباً بر اثر يكي از عوامل زير پيش مي آيد :
1. از دست دادن يك چيز
2. به دست نياوردن مطلوب
3. اضطراب و نگراني
4. ترديد و بلاتكليفي
5. مشاهده صحنه هاي تأثير انگيز
6. ارتكاب خطا و گناه
7. سخنان نادرست يا عملكرد نادرست ديگران
نماز در همه اين موارد مي تواند به نحو معجزه آسايي غم و غصه را برطرف سازد به وسيله نماز انسان مي تواند به مرحله اي از معرفت دست يابد كه به خاطر از دست دادن هيچ چيزي اندوهگين نشود آنكه خدا را ملك و معبود و خود را عابد و مملوك مي داند توجه دارد كه ملك و صاحب اختيار چيزي نيست از اين رو به خشنودي خدا خشنود و به تقدير او راضي است آنكه نماز مي خواند هرگز به دنبال خواسته هاي نادرست و نامشروع نخواهد رفت و اگر خواسته اش مشروع است نماز كه سراسر دعا و نيايش است به او مي آموزد كه پيوسته برآورده شدن حاجات و به دست آوردن مطالب خود را از خدا بخواهد و به لطف و كرم او اميد بندد كسي كه نماز او توانسته است روح اميد را در او زنده نگه دارد هيچ گاه نااميد نخواهد شد و مغموم نخواهد گشت يعقوب عليه السلام گفت:
انما اسكو بشئ و حزوني الي الله و اعلم من الله ما لا تعلمون يا بني ولا تيأسو من روح الله انه لا ييئس من روح الله الا القوم الكافرون.
عرض حال پريشاني و اندوه خود را فقط به خدا مي كنم مي دانم از خدا آنچه كه شما نمي دانيد اي پسران من از رحمت خدا نوميد نباشيد براستي كه كسي بجز مردم كافر از رحمت خدا نااميد نمي گردد.
جنبه اكسيري نماز افسانه نيست هنگامي كه غم و غصه ها، مانند پاره هاي شب تار، شما را در بر گرفتند مي توانيد آن را به تجربه بگذاريد براي به دست آوردن اين اكسير لازم نيست هزينه اي بپردازيد كافي است چند دقيقه اي وقت خود را براي آن صرف كنيد و آن را با توجه و حضور قلب به جا آوريد.
نماز توانبخش روح و روان
تحمل سختيها و دشواريها و تلخيها براي آدميان دشوار است هرگاه امر ناگواري بر ايشان پيش آيد بي تابي مي كنند و سر و صدا به را مي اندازند و چون خيري به آنها برسد و لذتي ببرند حاضر نيستند كه ديگران را در سرور و شادي خود سهيم كنند بخل و تنگ نظري مي ورزند و مانع خير مي گردند اين حالتها حكايت از ناتواني روح و روان و پستي طبعشان دارد كساني كه پيوسته نماز مي خوانند و در نمازهاي خود به منبع قدرت و منشأ رحمت توجه دارند و روح خود را به او مرتبط مي سازند قدرت روح و روح توكل خود را بالا مي برند در برابر سختيها و ناملايمات صبور و مقاوم و به هنگام برخورداري از خيرات دست و دلباز و بخشنده مي باشند.
نماز اجازه نمي دهد كه روح و روانشان به ضعف و زبوني كشيده شود قرآن تأكيد مي كند :
فقط نمازگزاراني كه پيوسته نماز مي خوانند و در نمازهاي خود مواظبت دارند صاحب روح و رواني مقاوم و پر توان مي گردند و مي فرمايد :
اذا مسه الشر جزوعاً و اذا مسه الخير منوعاً الا المصلين الذين هم علي صلوتهم دائمون.
دكتر علي شريعتي كه خدا بر او رحمت آورد درباره مطلق نيايش مي گويد:
اگر هيچ زباني از ارزش نيايش سخن نمي گفت جز كلماتي كه صحيفه سجاديه را ساخته اند و آثار آن را هيچ جا نمي توانستيم يافت جز در روحي كه كلمات صحيفه را ساخته است كافي بود كه هر انسان آگاهي نيايش را يكي از نيرومندترين عوامل تلطيف و تكامل روح و عاطفه نوع انسان در تاريخ بشناسد و آن را در تربيت معنوي جامعه بشري دستي اعجازگر ببيند درسي كه يك روح وحشي و سخت همان اندازه به آن محتاج است كه روح اهلي و نرم روحي كه هم معني دوست داشتن را مي فهمد و هم زيبايي اشك را هم مي جنگد و هم مي داند كه سر به زانوي مهربان او نهادن و زير دستهاي نوازشگرش به لذت تسليم رام بودن از شكوه آدمي نمي كاهد.
نماز اميدبخش ترين عمل
نمازهاي روزانه از مصداقهاي روشن حسنات نمازهاي روزانه از مصداقهاي روشن حسنات و حسنات شوينده سيئات است :
خداي تعالي فرمود : و اقم الصلوه طرفي النهار و زلفاً من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكري للذاكرين.
نماز را در دو طرف روز و اوايل شب بر پا دار چرا كه نمازها بديها را از ميان مي برند و مي شويند اين كار براي پند گيرندگان و ياد كنندگان خدا ياد آوري و تذكر است.
مفسران با توجه به صدر و ذيل آيه و قرينه اي كه در آن وجود دارد و همچنين با تكيه بر سخنان معصومين عليهم السلام گفته اند : (مقصود از حسنات در اين آيه نمازهاي روزانه است).
چون به موجب آيه چهل و پنجم از سوره عنكبوت از فحشا و منكرات باز مي دارد و موجب ترك سيئات مي شود و در حقيقت بديها را مي زدايد و باعث مي شود كه تدارك و جبران گردند و شسته شوند و چون اين آيه از بين رفتن سيئات را به وسيله حسنات (نمازها) مژده مي دهد پيامبر اكرم (ص) آن را اميدبخش ترين آيه قرآن معرفي فرمودند و چون موضوع اميدبخش ترين آيه قرآن نماز مي باشد جان كلام آن بزرگوار اين است كه بايد نماز را اميد بخش ترين كار به حساب آورد.
گاندي مي گويد :
دعا و نماز زندگي ام را نجات داده است بدون آن بايد از مدتها پيش ديوانه مي شدم. من در تجارب زندگي عمومي و خصوصي خود تلخ كاميهاي بسيار سخت داشته ام كه مرا دستخوش نا اميدي مي ساخت. اگر توانسته ام بر اين نااميديها چيره شوم بخاطر نمازها و نيايشهايم بوده است.
دعا و نماز را مانند حقيقت بخشي از زندگي خود نمي شمارم. فقط بخاطر نياز و احتياج شديد روحي آنها را به كار مي بسته ام زيرا اغلب خود را در وضع و حالي مي يافتم كه احتمالاً بدون دعا و نماز نمي توانستم شادمان باشم هر چه زمان مي گذشت اعتقاد من به خداوند افزايش مي يافت و نياز من به دعا و نماز بيشتر مي شد و بدون آن زندگي برايم سرد و تهي بود.
نماز چگونه ايجاد امنيت رواني مي كند؟
آنان كه زندگي را پوچ، بي معني و بي هدف تصور مي كنند و آن را رنگ باخته و از دست رفته مي بينند به نوميدي، افسردگي، اضطراب، روان پريشي، درون گرايي و انزوا طلبي مبتلا مي گردند.
آنان بعلت آنكه براي خود و كار خود قايل به ارزش و ارزش گذاري نمي باشند و قدرتي ماورايي را كه ناظر بر اعمالشان باشد قبول ندارند اعتماد به نفس و امنيت رواني خود را از دست مي دهند اما نماز دست كم روزي ده بار به نمازگزار مي گويد : اين جهان آفريننده و پرورش دهنده اي دارد كه بر آن نظارت دارد و داور و ارزش گذار كار بندگان خود است.
كوچكترين كار آنان را زير نظر دارد به آنان نمره مي دهد و براي آن درجه ثواب و عقاب معين مي كند او مالك روز محاسبه (يوم الدين) است. نمازگزار به يقين ميداند كه از ذره حساب است و ريزترين كار نيك و بدش بدون پاداش نمي ماند اين باور همان چيزي است كه به او آرامش جمعيت خاطر و امنيت رواني مي دهد گرفتاريهاي دنيا، رنج ترك گناه و تكلف عمل به تكليف را راحت و آسان مي كند. اما بي نمازان از خيرات و بركات نماز بي بهره و گرفتار اضطراب و دلهره اند بي خدايان كه خود را بي پناه و سرگردان و كارهاي خود را بيهوده و بي نتيجه مي دانند، مشكلات و مصيبتهاي كوچك دنيا آنان را از پا مي اندازد زيرا بر اين باورند كه چيزي را از دست داده اند بدون آنكه در برابر آن چيزي به دست آورند آنان همانند ورشكستگاني هستند كه بر خداي روزي رسان توكل ندارند و از شدت غم دق مي كنند.
نماز مائده اي آسماني براي روح بشر
در خبر است كه :
الا ان الصلوه مأدبه الله في الارض قد هناها لأهل رحمته في كل يوم خمس حسرات.
بدانيد نماز غذايي روحي و آسماني است كه خدا براي زمينيان قرار داده است و به تحقيق آن را براي شايستگان رحمت خويش گوارا كرده است خوراكي روحي و رواني كه در هر شبانه روز پنج نوبت از آن تغذيه مي كنند و رشد مي يابند.
و امام علي فرمودند :
الذكر قوت الارواح و مفتاح الصلاح
ياد خدا غذاي جانها و كليد خودسازي است.
ويليام جيمز مي نويسد :
اگر نيرويي براي تحمل پيشامدها لازم باشد، در اثر دعا و نماز به دست مي آيد هرگونه دعا و نمازي نشانه اين اعتقاد است كه با ارتباط با خداوند نيرويي ملكوتي كه غذاي روح است بدست مي آيد همين قدر كه به حقيقي بودن اين نيروي ملكوتي معتقد شويم ديگر چندان اهميتي ندارد كه بخواهيم بدانيم اين نيروي معنوي چگونه است. از نظر مذهب اهميت در اين است كه يك نيروي معنوي كه تاكنون از ما پنهان بوده است در اثر دعا و نماز به كار مي افتد.
نماز سفره پر نعمتي است كه خداوند آن را در هر شبانه روز پنج بار براي بندگان خود مي گستراند و آنان را به بهره برداري از آن مي خواند در اين سفره انواع و اقسام غذاها و خوراكي ها وجود دارد و هر كس مي تواند بر وفق ذوق و سليقه و به تناسب صحت و سقم خود از آن استفاده كند مطمئناً آنان كه بيمارند نمي توانند بهره كافي از آن ببرند اما آنان كه ايمان سالمي دارند به اندازه ظرفيت خود از غذاهاي روحي آن ارتزاق و كسب نشاط خواهند كرد. از اين روست كه پيامبر اكرم فرمودند :
الصلوه قربان كل تقي
نماز براي همه نسلها در همه عصرها درسها و پيامهاي آموزنده اي دارد و خاص و عام مي توانند از آن بهره ور شوند نماز گنجينه ذكر و رازي است كه آن را نهايت نيست و كتاب بي انتهايي است كه بايد آن را بيشتر و بيشتر مطالعه كرد و درسهاي زيادي براي زندگاني اين جهان و آن جهان از آن آموخت و سفره پهناوري است كه نعمتهاي موجود در آن قابل شمارش نيست.
تأثير نماز و نيايش در تلطيف روح و روان و تعالي آن
نمازي كه مي خوانيم بايد همراه با خشوع باشد و خشوع در نماز به تدريج روح و روان را نرم و لطيف مي سازد خشوع در نماز كه خشوع در پيشگاه كردگار است بايد به گونه اي باشد كه مايه رستگاري ابدي گردد چهره، چشم، صورت و حنجره، قلب و روح و خلاصه نماي اندامهاي جسمي و قواي روحي انسان بايد به حال خشوع باشد به عبارت ديگر همچنان كه نماز نبايد فقط نماز جسم باشد و روح و روان هم بايد همزمان با بدن به نماز بپردازد، خشوع در نماز هم بايد خشوع كاملي باشد جسم و روح هر دو بايد خاشعانه نماز بگذارند. روح خاشع، همانند آب نرم و لطيف است و
هيچ نقشي را در خودش نگه نمي دارد و روحي كه داراي قساوت است به ديوار سخت و خشن مي ماند كه كوچكترين خدشه وارد شده را در خودش حفظ مي كند. اگر دست خود را در آب فرو بريد و بيرون بياوريد اثري از فرو رفتن دست شما در آن نمي ماند اما اگر ميخي را به ديوار فرو كنيد و بيرون بياوريد اثر ميخ به نحو پايداري در آن مي ماند روح كودك كه لطيف است كدورتي را در خودش نگه نمي دارد اگر كودكي كه روحش بر فطرت سليم خداداد باقي مانده است از كسي آزرده خاطر شود و قهر كند به زودي آن را به فراموشي مي سپارد و اثري از كدورت در روان او نمي ماند و چون
چنين است كينه ها، خصومت ها و حسادت ها در او بوجود نمي آيد و از رنج اين صفات ناپسند در امان مي ماند اما روح يك انسان بزرگسال كه به انواع گناهان آلوده است و بر اثر تيرگي هاي گناه سخت و خشن شده است پيشامدها و برخوردهاي نامطلوب اثر مخرب و پايداري را در روح او باقي مي گذارد.
آثاري كه بصورت كينه ها، حسادتها و ديگر مرضهاي روحي و اخلاقي بجا مي ماند و رشد مي يابد
دعا در چهره مرداني مثل علي زيباست كه از شمشيرش مرگ مي بارد و از زبانش عاجزانه، ناله و از چشمش اشك، اين است كه هم انسان متمدن و متفكر غربي از او كوچكتر و پايين تر است و هم آن حكيم عارف شرقي هندي، و او مثل يك عقاب بلند پرواز، با هر دو بال، در ماوراي وجود، ماوراي تاريخ و ماوراي همه ما در پرواز است و با چه قدرتي؟ و كيست كه احساس نكند كه به همان اندازه خواستن، كرنش، ذلت و عجز انسان در برابر انسان ديگر زشت است و نفرت آور، اظهار خضوع و خشوع و فروتني و عاجزانه التماس كردن و ستايش و سپاس در برابر پروردگار از انسان
غرورآفريني كه مظهر قدرت و دلاوري و خشونت در برابر قدرتهاي ديگر است چقدر زيباست؟ زيرا اين انسان در برابر معشوق و معبود خود به خضوع و خشوع افتاده است و ستايش و سپاس مي گذارد و اين نهايت است، آنچه زشت است تملق از قدرت است اما در برابر عشق و دوست داشتن، هر اندازه كه انسان خاكسار است خدايي است در مسير زندگي به ميزاني كه رشد عقلي، رشد فكري، رشد تكنولوژيك، رشد اقتصادي، رشد نظامي اجتماعي و تسلط بر همه قوانين طبيعت آدمي بخصوص انسان امروز را در دنيا و طبيعت قوي و متمدن مي كند و به همان ميزان نيز آدمي لطافت روح و زيبايي معنا را از دست مي دهد. و در نتيجه آدمي مقتدر داراي يك روح خشن و آدمي
حسابگر و ديگر هيچ پرورده مي شود. اگر انساني كه در قدرت پيش مي رود عشق را و تجلي عشق را نفهمد و خضوع و خشوع و نفي خويش را در برابر عشق، در برابر زيبايي مطلق، در برابر خداوند، احساس نكند به هر ميزاني كه رشد عقلي و تسلط بر طبيعت پيدا مي كند، يك موجود خشن، خشك، فلزي و مصنوعي بار مي آيد گاه بصورت گرگي در مي آيد كه بيش از همه فلاسفه عاقل است و خطر براي انسان امروز اين است.
نماز بزرگترين و محكمترين پناهگاه معنوي
اسلام مردم را از سويي به روشهاي صحيح فكري و عملي متكي بر خرد، و دانش متكي بر محاسبه دعوت مي كند و از ديگر سو بر تهذيب نفس و تنوير روان و باقي ماندن بر عواطف پاك و فطري بشري تأكيد مي ورزد يعني هم به جهات علمي و عقلاني بشر توجه دارد و هم به سلامت اخلاق و عاطفه اش نظر دارد، در مقام اثبات اصول خود بر علم و خرد تكيه مي كند و در ايجاد ايمان از محبت و عاطفه بهره مي گيرد.
بشر به هنگام خردورزي در حقيقت براي اقناع و آرامش خود به منزلگاه خرد پناهنده مي شود و به هنگام جستجوهاي علمي مي خواهد با كشف قوانين و حقايق هستي، روح حقيقت جو و ناآرام خود را به منزلي راحت و آرامش بخش انتقال دهد. او همچنين با عشق و محبت و دلدادگي براي روح مضطربش پناهگاهي از عاطفه مي سازد.
يكي از عاليترين حالتهاي نفساني كه از سنگرهاي آرامش و اطمينان به شمار مي رود اعتماد و اتكاي به نفس است و از عوامل اعتماد به نفس و خودباوري و برخورداري از حس مسئوليت است كه بر اصل اختيار استوار است و بهره مندي از قوه اختيار بر اساس خردمندي است. اسلام انسان عاقل مختار را مسئول مي داند و مي كوشد كه حس مسئوليت را از طريق قوانين و احكامش در او زنده كند و نماز يكي از آن احكام است.
حس مسئوليت موجب اعتماد به نفس، تكيه كردن به خود و ايستادن روي پاي خود مي شود و اين رشد است علم نيز مانند اختيار زاييده خرد است و زلال گوارايي كه از آن جريان مي يابد همچنان كه برخي از دانشها از سرچشمه وحي روان مي گردد. و خرد ما را به وجود حضرت حق رهبري مي كند علم منعم به اختيار و حس مسئوليت ما را براي سپاس از هستي آفرين نعمت بخش به سوي نماز مي كشاند. هر يك از اين عوامل از بعد ويژه اي پناهگاهي براي آرامش روح، رشد و تعالي و رسيدن به سعادت است. ليكن لازم به ذكر است كه عقل، علم و اعتماد به نفس در حد كارايي خود موجب اعتماد به نفس مي گردند.
نماز پيام پرورش پروردگار
نماز باز دارنده از بديها، معراج هر مؤمن پاكيزه، مايه نزديكي هر پرهيزگار به خدا، پاك كننده گناهان، شستشو دهنده جسم و جان، خاموش كننده آتش دوزخ، بن اسلام، پايه دين، نردبان رسيدن به اوج كمال و انسانيت، مهمترين نهاد دين، بهترين كارها و معيار سنجش اعمال است. اگر نماز قبول شود كارهاي ديگر هم پذيرفته مي شود و اگر نماز رد شود كارهاي ديگر نيز مردود است خداوند مسيح و ديگر پيامبران عليه السلام را به نماز سفارش كرد نماز نور چشم سيد انبياء و جانشينان به حق اوست كسي كه به قبله روي آورد و به خدا توجه كرد خدا نيز به ديده رحمت به او بنگرد و بركاتش را بر او فرو آورد بوسيله نماز دعاها مستجاب و نيازها برآورده مي شود، نماز غايت غايتها و نهايت نهايتهاست، كسي كه خدا را ياد كند خدا او را ياد مي كند خداي تعالي فرمود :
اقم الصلوه لذكري
نماز را براي ياد من بر پاي دار
فاذكروني اذكركم
مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم
نماز حضور در برابر پروردگار و رفتن مسيء به درگاه محسن است در نماز حاصل و نتيجه كارهاي پيامبران وجود دارد. زيرا وظيفه پيامبران، آشنا كردن مردم با راه خدا و رساندن آنان به بارگاه پروردگار است و نماز نيز چنين اثري دارد وقتي كه بنده در زمان، مكان، لباس و حالت خاصي به خداي روي مي آورد و با تكبير، تحميد، الفاظ ويژه و حركتها و حالتهاي معين به زنده پايدار توجه مي كند و نماز مي گزارد و خدا نيز حجاب از دلش بر مي گيرد تا خدا را به خدا بشناسد و لياقت حضور در محضر حق را به دست آورد.
در نماز خداي پاك خود را به بنده اش معرفي ميكند در نتيجه معرفتش اوج مي گيرد و ايمانش كمال مي يابد برترين پيامبران و بهترين آفريدگان به معراج رفت و نزد عرش نماز گزارد و براي امت خود معراجي براي عروج به درجات معرفت و كمال و رسيدن به بارگاه ذوالجلال آورد نماز پيام تربيت رب است نماز بگزاريم و اين پيام پروردگار و رهاورد پيامبران، صلوات الله عليهم اجمعين را گرامي بداريم و باشد كه خداوند ما را از نمازگزاران قرار دهد.
نماز و نظم وانضباط
كساني كه برنامه منظمي براي خود دارند و اوقات و امور خود را بر اساس آن تنظيم مي كنند علاوه بر مقاصد روزانه به اهداف عالي خود نيز دست مي يابند و هميشه موفق و كامروا هستند. مثلاً كسي كه خواب و خوراكش محدود و كارش طبق برنامه معيني باشد از آنجا كه هر كارش در زمان مخصوص خود اجرا مي شود هيچ يك از كارهايش مزاحم كار ديگر نيست به تمام كارهاي خود مي رسد و با كمبود وقت مواجه نمي گردد.
كدبانويي را در نظر بگيريد كه تمام ظروف، وسايل آشپزخانه، ادويه و مأكولات را در جاي خودش قرار مي دهد و به هنگام نياز بدون اتلاف وقت به آن دست مي يابد و چون كارهاي آشپزخانه اش معوق نمي ماند به كارهاي ديگر منزل نيز مي رسد و در كار خانه داري موفق است و هيچگاه دچار فشارهاي عصبي نمي گردد فرسوده نمي شود و نزد همسر و فرزندان و ميهمانان خود سرافراز است.
برعكس آنكه در كار و زندگي او نظمي نيست براي انجام عمل از چند كار ديگر باز مي ماند. بازرگاني كه فاكتورها و نامه هاي رسيده و فرستاده را در كاغذها و پوشه هاي مخصوص قرار نمي دهد در موقع لزوم براي پيدا كردن يك نامه چند ساعت معطل مي شود و از كار تجارت باز مي ماند چنين تاجري علاوه بر آن كه اوقات تلخي دارد در كار خود موفق نيست.
با مطالعه سرگذشت و ويژگيهاي مردان بزرگ دنيا خواهيم يافت كه نظم و ترتيب از اركان موفقيت آنان بوده است.
نماز تنها عبادتي است كه ارتباط بنده را با خدا بطور پيوسته برقرار مي كند و او را در اين پيوند مستمر به رعايت نظم وا مي دارد. بنده اي كه نظم را در پيوند با خدا ياد مي گيرد و بر آن ممارست دارد به خوبي مي داند كه در پيوند با خود و مردم چگونه جانب نظم و انظباط را نگه دارد.
پيامبر اكرم (ص) براي نماز نظم ويژه اي مقرر كردند تا هر كه نماز حقيقي بجاي آورد از روح نظم و انظباط برخوردار و در زندگي كامروا باشد كار از غسل يا وضو شروع مي شود كه هر كدام از اين دو نيز، نظمي مخصوص به خود دارد. پس از آن اذان و اقامه است كه هر يك داراي نظم و فصول ويژه اي است آنگاه تكبيره الاحرام و بعد قرائت و بعد ركوع و پس از آن سجود و ديگر عوامل كه بايد به
ترتيب اجرا شود. نماز را پيش و پس نخواندن، قبل و بعد از وقت نخواندن حالتهاي انظباطي ويژه آن را رعايت كردن، بيجا سخن نگفتن، خودداري از خوردن و نوشيدن، در نماز جماعت تشكيل صفهاي منظم دادن، با هم ركوع كردن، با هم به سجده رفتن، با هم نشستن، با هم قيام كردن، با هم سكوت كردن، با هم قنوت كردن همه و همه سيماي يك نظم ويژه را نشان مي دهد نمازي كه در زمان، مكان و لباس ويژه و با الفاظ، حركات، تعداد ركعات و ترتيب خاص گزارده مي شود.
وقتي كه انسان، عمل منظمي را بطور منظم و با رعايت نظم زماني آن و در طول عمر در هر شبانه روز، پنج نوبت اجرا مي كند علاوه بر آنكه ملكه نظم همان عمل در او رسوخ مي كند، رعايت نظم به عنوان يك عادت و يك روش هميشگي به ساير اعمال او نيز سرايت مي كند.
تأثير تسبيحات در تمركز
كمتر مسلماني وجود دارد كه تأثير تسبيحات را در تأمين سلامت روح و انديشه نشناسد. تسبيح گفتن از قديم الايام در ميان مذهبيان و روستاييان مسلمان، راه اساسي مبارزه با تشتت فكري بوده است. بسياري از كساني كه گرفتار هذيان گويي، افكار درهم و برهم و كابوسهاي ترسناك مي شده اند و مي شوند تنها به وسيله ذكر و تسبيح سلامت روحي و توانايي فكر خود را باز مي يافته اند و مي يابند.
اگر آنان كه دچار پراكندگي افكارند هر روز بامدادان سبحه به دست گيرند و در هوايي آزاد و محيطي طبيعي و آرام بنشينند و تسبيحات اربعه را با حال توجه و حضور دل مكرراً بر زبان رانند و هر بار يك دانه سبحه بيندازند و اين اذكار يا مانند آنها را تا تمام شدن دانه هاي سبحه و يا بيش از آن ادامه دهند به تدريج به تمركز و نظم فكري دست مي يابند و هر چند كه آثار آن را تا حدودي در همان روز اول مشاهده مي كنند اما اين قدرت تمركز روز به روز رو به فزوني مي گذارد تا جايي كه از حد عادي فراتر مي رود و به تمركز فوق العاده منجر مي شود.
روشن است كه تكرار تسبيحات هرچه بيشتر باشد نتايجي نمايان تر و آثاري درخشان تر به دنبال خواهد داشت.
كسي كه با نماز تربيت شود مرگ را براي خود جشن مي داند
توجه به مرگ و عوالم بعد از مرگ نيز چنين اثري دارد وقتي كه انسان مي بيند دنيا فاني است، احساس سقوط مي كند و خود را به يك دستگيرنده و پناه دهنده محتاج مي بيند و چون پناه دهنده اي جز خدا نمي يابد بسوي نماز حركت مي كند تا خود را به قرب او برساند كسي كه با نماز انس دارد با مرگ نيز انس دارد و از آن نمي ترسد چون هر دو را ملاقات با خدا مي داند، ياد مرگ نمازخوان را همچون خود نماز به دنياي وسيع، منتقل مي سازد و زمينه رشد و تربيتش را فراهم مي كند، مرگ تلخ ترين چيز براي انسان است اما نماز تلخي آن را به حلاوت بدل مي سازد. نماز مي تواند كاري كند كه مرگ براي انسان جشن شود.
نماز راهي براي ورود به محيط گسترده اي از نشاط عقلاني
دكتر هانري لينك، روان شناس معروف مي گويد : در نتيجه تحقيقات طولاني خود در اجراي آزمايش هاي رواني بر روي افراد به اين موضوع پي برده ام
كسي كه با دين سر و كار داشته باشد و به عبادت بپردازد، آنچنان شخصيت قوي و نيرومندي پيدا مي كند كه هيچگاه يك نفر بي دين نمي تواند چنين شخصيتي بدست آورد.
پروفسور والترركوفمان، استاد دانشگاه بريتول انگليس مي گويد : هنگام ستايش و نيايش، چنان صميميت و اخلاق در ما ايجاد مي شود كه در هيچ يك از حالتهاي عادي ميسر نيست. سكوت تنهايي را مي شكند و فضاي گسترده اي را در پيش روي نيايش كننده باز مي كند. احساسات و عواطف كه در گفتگوهاي معمولي با مردم دچار شرمساريها و رودربايستي ما مي شود، در اينجا به شكل سپاسگزاري هاي صميمانه، گلايه گزاريهاي خودماني و خواهشهاي دوستانه در مي آيد. آنچه در عقده دل به شكل غنچه هاي ناشكفته و پژمرده بود اكنون همچون گل خنداني باز و شكفته مي شود روح آدمي، پر و بال گرفته به آسمانها پرواز كرده و اوج مي گيرد.
آقاي كارل مي گويد : به نظر مي رسد كه نيايش، انسانها را چنان رشد مي دهد كه جامه وراثت و محيط بر قامتشان كوتاه مي شود. ملاقات پروردگار آنها را از صلح و آرامش درون لبريز مي سازد به نحوي كه شعشعه پرتو اين صلح از چهره شان نمودار است و اين را هر جا كه مي روند به همراه مي برند.
اما دريغا كه امروز در دنياي ما اندكند كساني كه نيايش را در چهره حقيقي اش بشناسند نيايش هر قدر به نظر عجيب بنمايد ناچاريم آن را همچون واقعيتي بنگريم كه هر چه بخواهد مي يابد و هر دري را كه بكوبد به روي آن باز مي شود رويهم رفته، احساس عرفاني نسبت به ديگر فعاليتهاي روحي، اهميت بيشتري دارد زيرا ما را به عظمت اسرار عالم معني آشنا مي كند بوسيله نيايش است كه انسان به سوي خدا مي رود و به صفات او متصف مي گردد و خدا نيز در دلش وارد مي شود ما نبايد نيايش را بهانه اي براي تن دادن به ضعفهاي اخلاقي، فقرها، زبونيها و سستيهاي خود قرار دهيم. نيچه مي نويسد : (دعا كردن شرم آور است)، در صورتي كه دعا كردن همچون آشاميدن و دم زدن هيچگاه شرم آور نيست، انسان همچنان كه به آب و اكسيژن نيازمند است به خدا نيز محتاج است، احساس عرفاني و نيايش در رديف قدرت مكاشفه، احساس اخلاقي، احساس جمال و نور عقل به شخصيت بشري شكفتگي و انبساط پرمعني و كامل مي بخشد، شك نيست كه توفيق در زندگي به رشد كامل هر يك از فعاليتهاي فيزيولوژيكي، عقلي، رواني و معنوي بستگي دارد. نيمي از روح عقل است و نيم ديگرش احساس.
نماز برطرف كننده كبر
براي درمان بيماري خود بزرگ بيني، دو راه وجود دارد يكي علمي و ديگري عملي، درمان علمي كبر، آن است كه شخص نسبت به خود و خداي خود، علم پيدا كند. هرگاه خودش را چنان كه هست بشناسد، خواهد يافت كه خوارترين و ناچيزترين موجود است براي آنكه خود را بشناسد، درك معناي اين سخن حق تعالي بسنده است كه فرمود :
كشته باد انسان چه چيزي او را كافر كيش و ناسپاس كرد مگر خدا او را از چه آفريد؟ او را از يك نطفه آفريد و اندازه بندي كرد. آنگاه راه تكاملش را آسان نمود. پس از آن او را ميراند و به گور درآوردش. بعد از آن هرگاه كه بخواهد او را برآورد و باز گرداند. هرگز، هنوز آنچه را كه خدا به او فرمان داده اجرا نكرده است خداي تعالي در اين آيات به آغاز آفرينش انسان و پايان كار او اشاره فرموده است موجودي است كه آغازش نطفه اي گنديده بود و مراحلي را طي كرده است. او ناتوان خلق شده است و گاهي نمي تواند خود را از زحمت يك مگس رها سازد. پايان كارش مرگ است و به مرداري بويناك و پليد بدل مي گردد. آنگاه پاره هايش از هم مي پاشد كرمها اجزايش را مي خورند و استخوانهاي او مي پوسد و بهترين حالات او آن است كه به آنچه در اصل بوده بازگردد به گلي كه از آن كوزه ها كنند و خاكي كه از آن خانه ها سازند.
اهميت نماز در اسلام :
نماز در تمام اديان آسماني واجب بوده است. نماز ياد خدا است. نماز تشكر از خداست. پيامبر اكرم (ص) فرمود : (نماز نور چشم من است). امام حسين (ع) در شب عاشورا فرمود : من نماز را دوست دارم. نماز انسان را از بديها باز مي دارد. نماز ستون دين است اين جمله از ائمه معصومين (ع) است كه در حق نماز ايراد شده است هر ساختماني اجزايي دارد و اركاني و بالطبع هريك از اجزا و قسمتهاي مختلف آن نقش مخصوصي در ايجاد و نگهداري بناي ساختمان به عهده دارند اما آنچه كه در برپا نگه داشتن يك بناي برافراشته سهم بسزايي دارد ستونهاي آن است اگر بخواهيم ساختماني را بدون ستون بنا كنيد از هم فرو خواهد پاشيد و پابرجا نخواهد ماند و همين طور اگر به هريك از اجزاي ساختمان لطمه وارد سازند و آن را از ميان بردارند تمام ساختمان فرو نخواهد ريخت بلكه بخشي از آن از بين خواهد رفت و اصل و عمده آن باقي خواهد ماند لكن اگر ستونهاي يك
اسلام هم در حكم يك بناي برافراشته و يك ساختمان هماهنگ و پابرجاست و در ميان معارف اسلامي و دستورهاي ديني تنها نماز است كه نقش اساسي را در حفظ آن ايفا مي كند و حكم ستون براي اين مجموعه را دارد بدين ترتيب به آنان كه نمازشان ترك شده است يا از اول تارك الصلوه بوده اند و آنان كه نمازشان فقط ايستادن و خم شدن و سر به مهر گذاردن و از روح و محتواي نماز بهره اي نبرده اند بايد گفت كه مشكل بزرگي براي خويش بوجود آورده اند و بر مابقي معارف معارف و دستورهاي ديني خود لطمه وارد ساخته اند اما آنان كه به نماز اهميت مي دهند و آن رابزرگ شمرده به آداب و شرايط باطني و ظاهري آن توجه ويژه اي دارند بالطبع به دنبال بقيه
دستورهاي ديني و وظايف بيشتري مي روند و درصدد انجام تكاليف الهي خويش برمي آيند هر كس به هر اندازه از نماز بهره معنوي و روحاني ببرد به همان اندزه در امور زندگاني خويش بصورت فردي يا جمعي به وظايف ديني بيشتر پايبند بوده و از ظاهر و باطن خود مراقبت بيشتري به عمل مي آورند و به همان اندازه نيز به خداي تبارك و تعالي نزديك تر شده تكامل مي يابند.
خداوند تبارك و تعالي از هر آنچه عيب و نقص است مبرا و منزه است و بي نياز و غني مطلق مي باشد نه عبادت و طاعت بندگان به وي نفعي مي رساند و كمبودي از او (نعوذ باالله) بر طرف
ميسازد و ز عصيان و نافرماني ايشان ضرري را بدو متوجه كرده يا نقصي را بدو وارد مي آورد خداوند بي نياز مطلق است و ما سواي او نيازمندان در گاه اويند همه موجودات هم در مقام ايجاد و هم در مقام بقاي ذات محتاج فيض او هستند اگر لحظه اي لطف او منقطع گردد زوال و نابودي گريبانگير ممكنات خواهد شد. لذا اگر خداوند عبادتي را در حق افراد انسساني واجب قرار داده و انسان را موظف ساخته كه دستورهاي اخلاقي حميده را بكار بندد و خويش را به صفات پسنديده آراسته كند و از دستورهاي اخلاقي رزايل دوري كرده نفس و جان خويش را از آن صفات پاك و مصفا گرداند
همه به اين جهت بوده است كه خود انسانها باعبادات و بندگي خدا و تقرب به درگاه او سود برده راه ترقي و كمال را بپيمايند و با دوري از محرمات و ناپاكيها خويش را از صدمات جسمي و معنوي مصون و محفوظ نگه دارند. سپس سود و نفع مادي و معنوي عبادات و دستورهاي دين به خود انسانها برمي گردد و نفع و ضرري به حال خداوندي كه خالق همه چيز و بي نياز از همه چيز است ندارد. نماز به اين عبادت اگر كه با همه حقه (آنگونه كه سزاوار است) بجا آورده شود موجب مي گردد كه انسان نمازگزار از امور مادي، لذائذ نعم جسماني و مادي دوري كند روح و جان خويش را با خدا ارتباط دهد و نيز باعث مي شود كه انسان با پاگذاردن به هر آنچه او را از خدا غافل مي كند به پروردگار مشغول شود و با او تمام حضور قلب و توجه باطن راز و نياز كند اين عبادت سبب مي شود كه استعدادهاي نهفته در آدمي كه او را به باطن اين عالم سوق مي دهند زنده و شكوفا گردد و سرانجام از حصار دنياي مادي به بلنداي معنويت و صفا اوج گيرد و اين راه فلاح صلوه است و همين وسيله تقرب است كه در شرع مبين اسلام از اهميت بسزايي برخوردار مي باشد و ائمه هدي و پيامبر اكرم عليه و عليهم السلام در اين باره سفارشهاي فراوان و تأكيدهاي مهمي داشته اند.
نقش نماز در تربيت عقلاني
انسان با توانايي برگرفته از عقل و انديشه نه تنها به اصل دين دست مي يابد بلكه به كنه و عمق آن نيز پي مي برد. انسان به واسطه نماز روح حقيقت جويي و تعقل و تفكر و مطالعه و بررسي و تعمق و تحقيق و ابتكار خود را در تمامي زمينه ها تقويت مي كند و آماده پذيرش پند و اندرز و موعظه حسنه مي گردد زيرا دلها آماده و افكار نيز متمركز است و زمينه هدايت كاملاً مهيا گشته
است او با اقامه نماز با يكسري از كلمات و جملات مضاميني بلند و والا و عرفاني آشنا مي گردد و حتي اگر بصورت عادت آنها را ادا نمايد باز در فكر و انديشه و روح جستجوگر او به خاطر تكرار زياد تأثير بسزايي خواهد گذاشت و از افكار پست و بي محتوا و مشكل آفرين دوري خواهد گزيد. او با تلاوت آياتي از قرآن و به هنگام نماز نسبت به حق تعالي معرفت پيدا كرده و نور الهي بر قلب او مي تابد و با اسرار خلقت بيشتر آشنا مي گردد و عاشقانه و عارفانه به سوي محبوب و معشوق خويش گام بر مي دارد.
نقش نماز در تربيت عاطفي :
تربيت صحيح از آن به تربيت ديني تعبير مي شود علاوه بر بعد شناختي و علمي احساسات و عواطف فرد نيز تربيت گرديده و به آن جهت گيري منطقي داده خواهد شد و بويژه نسل جوان كه داراي احساسات و عواطف شديد بوده و اين عواطف داراي نوسانات زياد نيز هستند آنان داراي قلبي مملو از احساسات و عواطف ظريف هستند نماز فرو نشاننده عطش گرايش دروني انسان و خدا و ابزاري براي رفع نياز و نجات از اضطرابهاست از اين رو دعا و نماز بهترين روش و بهترين محتوا براي پرورش و تربيت بعد عاطفي است گاهي تكرار الفاظي مانند لا اله الا الله، الله اكبر، الرحمن
الرحيم كه بارها در نماز تكرار مي شوند اثراتي ماندگار و جاودان در قلب و ذهن انسان به جاي مي گذارد بسياري از دعاها به دلايل عقلي درباره امور مختلف ديني و اعتقادي است اما بسياري از آنها براي تلطيف احساسات و عواطف است در اين ميان نماز در ايجاد روحيه و عواطف الهي و محبت و عشق به خداوند و اولياء و همچنين در ايجاد بغض و كينه نسبت به دشمنان تأثير فراواني خواهد گذاشت.
نماز موجب نجات و به ارث بردن مينوي هميشگي :
خداي تعالي صفات برجسته مؤمنان را در آغاز سوره مؤمنون بر شمرده است دو مورد از آنها خشوع در نماز و محافظت بر نماز است و دو مورد از نتايج آنها كه بيان شده است يكي رسيدن به فلاح قطعي و ديگري به ارث بردن فردوس جاويد است.
خشوع حالت تواضع و ادب جسم و روح است كه در برابر حقيقت يا يك شخص در انسان بروز مي كند و خشوع در نماز همان تواضع و ادب جسماني و روحاني در پيشگاه خداوند عالم است. محافظت بر نماز نگهباني از اوقات نماز و خودداري از تباه كردن آن است.
و فلاح معناي گسترده اي دارد و هم رستگاري معنوي را در برمي گيرد و هم پيروزيهاي مادي را زيرا فلاح در اصل به معناي شكافتن و بريدن است. آنگاه آن را به هر نوع رهيدن و رسيدن به هر گونه پيروزي و خوشبختي اعم از مادي و معنوي و اين جهاني و آن جهاني اطلاق كرده اند.
رستگاري اين جهاني اين است كه انسان آزاد و رها بي نياز و عزيز و سربلند زندگي كند و اين جز در سايه ايمان ميسر نيست. و رستگاري آخرت هم اين است كه در ميان انبوه نعمتهاي هميشگي در كنار دوستاني پاك وشايسته و در جوار رحمت حضرت حق و خشنودي و رضوان او بسر ببرد. راغب اصفهاني در كتاب المفردات مي نويسد :
رستگاري اين جهاني در سه چيز است : بقا، غنا، عزت و فلاح اخروي در چهار چيز است : بقاي بدون فنا، غناي بدون فقر، عزت بدون ذلت و علم بدون جهل. بكار رفتن فعل ماضي افلح درباره رستگاري مؤمنان براي تأكيد است يعني رستگاري آنان به اندازه اي قطعي و حتمي است كه گويي تحقق يافته است و استعمال كلمه قد نيز تأكيد ديگري بر اين امر است.
قابل توجه است كه قرآن، خواندن نماز را در اينجا از نشانه هاي مؤمنان نشمرده است بلكه خشوع در نماز را از ويژگيهاي آنان برشمرده است :
قد افلح المؤمنون الذين هم في صلاتهم خاشعون
به تحقيق مؤمنان رستگار شدند همانان كه در نماز خود خشوع مي ورزند.
تا اشاره اي باشد به اينكه نماز آنان صرف حركات و الفاظي بدون روح و فاقد معنا نيست بلكه آنان موقع نماز چنان متوجه پروردگار خود مي شوند كه از غير او جدا و به او متصل مي گردند چنان غرق در حضور و راز و نياز با معبود مي شوند كه خود را ذره اي در برابر وجودي بي پايان و قطره اي در برابر درياي بيكران مي بينند و روايت كرده اند كه رسول خدا (ص) فرمودند :
من صلي نجا و من ترك هلك
كسي كه نماز گزارد رستگار گردد و آن كه آن را واگزارد هلاك شود
هر يك از لحظه ها، حركتها و سكونها و هر يك از الفاظ و اذكار نماز درسي از خودسازي و تربيت و وسيله اي براي تهذيب روح و جان آنان است.
اين روايت را در جاي ديگر نيز آورده ام كه رسول خدا (ص) مردي را كه ديدند كه در حال نماز سرگرم بازي با ريش خويش بود فرمودند :
لو خشع قلب هذا لخشعت جوارحه
اگر اين مرد دلش خاشع بود جوارحش نيز خاشع بود
يعني خشوع و فروتني يك حالت دروني است كه در اندامهاي بروني نيز اثر دارد چون قلب هر كس امام اوست و ديگر اعضاي او مأمومين آن هستند و به آن اقتدا و از آن پيروي مي كنند و نماز امام قلب است و قلب بايد به آن اقتدا و از آن پيروي كند و چون نماز عبارت از خشوع و ادب در برابر پروردگار و قلب عبارت از كل حوزه دريافت دروني انسان است نتيجه اين مي شود كه در نماز بايد ظاهر و باطن و جسم و روح و حس و درك او يعني تمام وجود او در حال خشوع باشد و بلكه سراسر وجودش عين خشوع شود و در اين حال است كه اگر تير از پايش درآورد حس نخواهد كرد. چون در اين حال حس و اندام او شأن ديگري دارند و در كار ديگري هستند.
گفته اند پيامبر اكرم (ص) پيش از نزول اين آيه گاهي در نماز خود به آسمان نظر مي كرد. اما پس از نزول آن ديگر فقط به زمين نگاه مي كرد و به آسمان نمي نگريست.