بخشی از مقاله
مقدمه
طلاق یکی از بحرانهاي خانوادگی و اجتمـاعی اسـت کـه در بسـیاري از مـوارد موجـب عـدم تعـادل خانواده گشته و بهعنوان یکی از عوامل تنشزا ثبات خانواده را درهم شکسته، بهداشـت روانـی اعضـاي آن را خدشهدار میسازد (بوالهري و همکاران، .(1391 پدیده طلاق، راهحل رایج و قانونی عـدم سـازش زن و شوهر، فرو ریختن ساختار خانواده، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتبـاط پـدر و مـادر بـا فرزنـد است (والچاك، 1366، ص .(9 ازآنجاکه دو نهاد مذهب و خانواده ارزشهاي مشابهی را مورد تأکیـد قـرار میدهند، و براي تقویت اجتماعیشدن به هـم وابسـته هسـتند، پژوهشـگران رابطـه نزدیـک بـین آن دو را پیشبینی میکنند. این جهتگیري منجر به این نتیجه گردید که مذهب میتواند روابط زناشویی را تقویـت و استحکام بخشد (خدایاريفرد و دیگران، .(1386 نگرش مذهبی میتواند در ارتباط زناشویی مؤثر باشد؛ زیرا مذهب شامل رهنمودهایی براي زندگی و ارائهدهنده سامانه باورها و ارزشهاست که ایـن ویژگـیهـا میتوانند زندگی زناشویی را متأثر سازند (هانلر و گنچوز، .(2005
نگرش مذهبی عبارت است از: اعتقادات منسجم و یکپارچه توحیدي کـه خداونـد را محـور امـور میداند و ارزشها، اخلاقیات، آداب و رسوم و رفتارهاي انسان بـا یکـدیگر، طبیعـت و بـا خویشـتن را تنظیم میکند (حیدري رفعت و عنایتی نوینفر، .(1389 اغلب پژوهشـگران بـر ایـن باورنـد کـه وجـود عقاید مذهبی تأثیر بهسزایی در استحکام خانواده دارد؛ ایمان به خدا موجب میشود نگرش فـرد بـه کـل هستی هدفدار و داراي معنی شود. عدم ایمان به خدا موجب میشود که فرد انسجام و آرامـش نداشـته باشد. این امر موجب ضعف و منشأ اختلافهاي بسـیاري در زنـدگی خـانوادگی مـیباشـد (دونـاهو و بنسون، .(1995 دین میتواند عاملی در راه جلـوگیري از طـلاق بـهحسـاب آیـد و نتیجـهاي کـه اودري (1971) در همین زمینه به دست میآورد، حائز اهمیت است. او میگوید: »آنان که ایمـان مـذهبی دارنـد کمتر به طلاق روي میآورند تا آنان که چنین ایمانی ندارند. بیهیچ شبهه، علت ایـن امـر آن اسـت کـه معمولاًدر لواي دی ن و اعتقادات مذهبی، طلاق بعدي اخلاقـی مـیپـذیرد. ایمـان بـه شـناخت و تـداوم خانواده کمک میکند« (ساروخانی، 1376، ص .(97
تعهد، ابزاري است که میزان امنیت و فاصله از شریک زندگی را پدید مـیآورد (رضـایی و دیگـران، .(1390 تعهد بهصورت اجباري و یا فداکارانه بـراي کیفیـت زنـدگی زناشـویی و ثبـات در ازدواج مهـم است (جانسون، 1985، ص .(46 جانسون الگـوي جـامعی را ارائـه کـرده کـه در آن تعهـد، زناشـویی را بهصورت سه نوع مستقل: تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاري مطرح نمـوده اسـت (جانسـون،
پیشبینیکنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق ۱۰۱
1999، ص .(74 دومین بعد تعهد زناشویی، تعهد اخلاقی است که بیانگر وفاداري اخلاقی فرد بـه ازدواج است. بسیاري از الگوهاي نظري بر این عقیدهاند که تعهد زناشـویی بـر احسـاس وفـاداري اخلاقـی بـه ازدواج و رابطه زناشویی و نیز این عقیده که ازدواج یک نهاد مقدس مـیباشـد، مبتنـی اسـت. برخـی از پژوهشگران نیز بر این باورند که این بعد از تعهد، به کمـال اخلاقـی و مـذهبی افـراد مربـوط اسـت. در هسته این عقیده این مفهوم وجود دارد که تعهد اخلاقی فـرد بـه ازدواج و همسـرش، از شـرافتمنـدي فرد، که مربوط به قول و قرارهـاي قبلـی و همچنـین اعتقـادات اخلاقـی و مـذهبی وي اسـت، نشـأت میگیرد (شیلدز، .(2001 بهطورکلی، سه مؤلفه در تعهد اخلاقـی اثرگـذار اسـت: .1 تقـدس بنیـان ازدواج؛ .2 وفاداري به نوع رابطه زناشویی که به ارزشها و اصول اخلاقی فرد اشاره دارد. فـرد مـیتوانـد براسـاس اعتقاداتش به ازدواجش خاتمه دهد یا همچنان به آن متعهد باشد؛ .3 احساس دین به یـک همسـر (عباسـی مولید، 1388، ص .(39 افزایش طلاق در جامعه امروزي نشانگر این است که اعتقادات دینی در زنـدگی روزمرة افراد، از لحاظ رعایت نکات اخلاقی کماهمیت شدهاند (آبروي، 1388، ص .(30
از سوي دیگر، این مسئله مطرح است که دین و اخلاق چگونه با زندگی افراد پیوند داشته و در چـه مواردي میتواند با سبک زندگی آنها مرتبط باشد. ویلیام جیمز، معتقد است: احساسـات مـذهبی نیـروي روزافزونی در کار و زندگی شخص وارد میکند. وقتی دنیا به آدمی پشت مـیکنـد، احساسـات مـذهبی دست به کار میشود و در درون ما هیجان و شور زندگی را زنده نگه مـیدارد (جیمـز، 1372، ص .(78 فانک و والنگز (1987)، دین را سبک زندگی یا نظام باورهایی دانستهاند که رابطه غایی فرد را با خدا و عالم هستی تنظیم مینماید (حیدري رفعت و عنایتی نوینفر، .(1389
براي داشتن یک سبک زندگی مطلوب، دو نوع جهتگیري لازم است: .1 بایدهـا و نبایـدهـاي مـورد قبول در زندگی؛ .2 شیوههاي اجرا و به عینیت رسـاندن آن. جهـتگیـري اول، بـهطـور غالـب ارزشـی و اخلاقی است. جهتگیري دوم، مبتنی بر ارزشهاي عملی است. اخلاق، جهتگیريهاي کلـی زنـدگی و علوم انسانی، بهویژه روانشناسی، شیوههاي رسیدن به آن را فرا راه انسان قرار مـیدهـد. سـبک زنـدگی از موضوعات بینرشتهاي است. اخلاق و روانشناسی، به هر دو بعد روانی و جسمانی سبک زنـدگی توجـه دارد (کجباف و همکاران، .(1390
مفهوم »سبک زندگی« در روانشناسی، ابتدا توسط آلفرد آدلر (1929) و پیروانش مطـرح شـد. آدلـر، برخلاف بسیاري از روانشناسان، علاوه بر نگاه توصیفی، نگاهی ارزشی و تجویزي هم بـه روانشناسـی داشت (کجباف و همکاران، .(1390 براساس تعریف سازمان بهداشت جهـانی، سـبک زنـدگی بـه روش
۲۰۱ ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان ۳۹۳۱
زندگی مردم با بازتابی کامل از ارزشهاي اجتماعی، طرز برخورد و فعالیتها اشاره دارد. همچنین ترکیبـی از الگوهاي رفتاري و عادات فردي در سراسر زندگی (فعالیت بدنی، تغذیه، اعتیاد بـه الکـل، دخانیـات و...) است که در پی فرایند اجتماعیشدن بهوجود آمـده اسـت (فاضـل و دیگـران، .(1390 سـبک زنـدگی در بزرگسالی در اهداف و راههاي رسیدن به آنها خود را نمایان مـیکنـد. افـراد، افـزون بـر سـبک زنـدگی فردي، نوعی سبک زندگی مشترك در زندگی زناشویی دارند که میتوانند در جهت اهداف مشـترك یـا اهداف خودخواهانه باشد (همان).
مدل وبر (1920) میخواست معین کند که نیروهاي مذهبی تا چه حد بهطور کیفی در شکلگیري این »روحیه« و بهطورکلی در گسترش آن در جهان سهم داشتهاند و کدام وجوه مشخص تمدن سرمایهداري از آن ناشی شدهاند. مدل وبر در مطالعات خود در تبیین فرایند رابطه دین و سبک زندگی را میتوان چنـین ترسیم کرد: براساس این مدل تعامل منابع با تمایلات انسان، انتخاب فرد را پدید میآورد کـه بـه الگـوي حاصل از آن »سبک زندگی« میگوییم. از این مدل، تعبیرهاي متعدد فردگرایانه و ساختگرایانه شده است که دو مدل آدلر و بوردیو را میتوان تعابیري تا حدودي معتدلتر در دو سوي این طیف دانست. بعضی از این تعبیرها عبارتند از: دین میتواند حاوي آگاهیها، تجربیات و تمایزهاي میان امـور قدسـی و غیـر آن (جهانبینی) باشد که فرد را در شناخت خود و جهان پیرامونش کمک کند و در ترسیم طرحی از آنها در
ذهنش و تعیین آماري خود یاري رساند. دین معمولاً داراي مجموعهاي از قواعـد و قـوانین، ارزشهـا و هنجارهاي رفتاري، شعائر و مراسم است و مدعی است بهترین الگوي زندگی را به افراد و جامعه پیشنهاد میکند. دین بر خلاقیت فرد تأثیر میگذارد و او را در برخورد با محدودیتها، توانمند یا ناتوان میسازد. دین داراي نهادهاي اجتماعی نسبتاً منسجم از پیروان است و در شکلگیري اجتماعی افراد و شناخت آنان از محیط اثر میگذارد. دین شناختی تودرتو و عمیق از جهان ارائه میکند و عبور از هر مرحلـه آن، راه را
بر ورود به مرحله بعدي هموار میکند (کاویانی ارانی، 1388، ص .(31
به نظر میرسد، سبک زندگی نقـش تعیـینکننـدهاي در رضـایت زناشـویی داشـته باشـد (آقـایی و دیگران، .(1383 نظریهها و الگوهاي مطرحشده در حوزة زناشویی بیانگر این نکتهاند که عوامل گونـاگونی بر رضایتمندي، پایداري و ناپایداري ازدواج اثـر دارنـد کـه ازجملـه در مـورد سـبک زنـدگی ادعاهـاي گوناگونی شده است (فاضل و دیگران، .(1390 هیگلندر، در پژوهش خـود نشـان داد کـه تغییـر سـبک زندگی، بهویژه در افراد افسرده موجب تداوم زنـدگی مشـترك مـیشـود (همـان). یافتـههـاي پـژوهش غفوري ورنوسفادرانی و دیگران (1388) نشان میدهد نگرشهاي مذهبی نیز در پـیشبینـی موفقیـت و
پیشبینیکنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق ۳۰۱
شکست روابط زناشویی نقش معنیداري دارد. سـولیوان (2001) نیـز نشـان داد افـرادي کـه در سـطوح بالاتري از مذهب قرار دارند، نسبت به افراد داراي سطوح مذهبی پایینتر، ثبات زناشویی بیشـتري دارنـد و از ازدواج خود راضیتر به نظر میرسند.
مطالعات نشان می دهند که سطح پایین تعهد زناشویی در ازدواج، به عـدم رضـایت و طـلاق منجـر میشود (هریس، .(2006 طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظکننده از دواج (رینولد و منسفیلد، (1999 و فقدان آن مهمترین عامل مؤثر در طلاق بهشمار میآید (کوهان و کلینبائوم، .(2002
به این ترتیب، با توجه به اهمیت پدیده طلاق در جوامع امروزي و لزوم شناخت عوامل مرتبط با آن و همزمان کمرنگ شدن دین و مذهب و به دنبال آن، رعایت تعهدات اخلاقی و تغییر سبک زندگی مـردم جوامع امروزي، این پژوهش به پیشبینی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افـراد داراي تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق میپردازد. فرضیههاي این پـژوهش عبارتنـد از: .1 نگـرش مذهبی و تعهد اخلاقی بهطور معناداري سبک زندگی افراد داراي تجربه طلاق را پیشبینـی مـیکنـد. .2 نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی بهطور معناداري سبک زندگی افراد بدون تجربه طلاق را پیشبینی میکند.
روش پژوهش
طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماري را کلیه مـردان و زنـان متقاضـی طلاق و غیرمتقاضی طلاق شهر اصفهان تشکیل میدادند. در این تحقیق، حجم نمونه 205 نفر بود کـه از این تعداد 103 نفر افراد متقاضی طلاق و 102 نفر افراد غیرمتقاضی طـلاق را تشـکیل مـیدادنـد. نمونـه افراد متقاضی طلاق (متقاضیان طلاق مراجعهکننده به دادگستري شهر اصـفهان) و همچنـین غیرمتقاضـی طلاق با استفاده از روش نمونهگیري در دسترس انتخاب شد. پس از جمـعآوري دادههـا، بـا اسـتفاده از برنامه SPSS 19 تجزیه و تحلیل دادههاي پژوهش در دو سطح آمـاري توصـیفی و همبسـتگی صـورت گرفت. براي بررسی رابطه متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
ابزار پژوهش
پرسشنامهنگرشسنج مذهبی: این پرسشنامه داراي 25 عبارت نگرشی است که آزمـودنی بایـد میـزان بـاور خود را در زمینه هریک از عبارتها، روي یـک مقیـاس هفـت گزینـهاي لیکـرت مشـخص نمایـد. بـراي نمرهگذاري این پرسشنامه، هر پاسخ آزمودنی نمرهاي از یککـاملاً( مخـالف) تـا هفـتکـاملاً( موافـق) میگیرد. دامنه تغییرات نمرات آزمودنی بهطور نظري از حداقل 25 تا حداکثر 175 در نوسـان خواهـد بـود
۴۰۱ ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان ۳۹۳۱
(گلریز، 1353، ص .(146 نمره بالاتر به معنی داشتن باورهاي مذهبی قويتر است، اعتبار ایـن آزمـون بـه روش همبستگی با آزمون (همان)، برابر با 0/80 بهدسـت آمـده اسـت. ایـن پرسـشنامـه در گـروههـاي شناختهشده (گروههاي عادي و مذهبی) به کار برده شده و تفاوت میانگین نمرههاي دو گروه معنیدار بـوده است؛ بهعبارت دیگر، پرسشنامه میتواند بین دو گروه تفاوت بگذارد (همـان). ضـریب آلفـاي کرونبـاخ توسط پژوهشگر براي این پرسشنامه 0/83 بهدست آمد که نشانگر پایایی مطلوب آن است.
پرسشنامه تعهد زناشویی(:(DCI این پرسشنامه میزان پایبندي افراد بـه همسـر و ازدواجشـان و ابعـاد آن را اندازهگیري میکند. این آزمون توسط آدامز و جونز (1997) براي مقاصد پژوهشی تهیه و تدوین شـده و سه بعد تعهد زناشویی را اندازهگیري میکند. این ابعاد عبارتند از: تعهد شخصی: تعهد نسبت بـه همسـر، مبتنی بر جذابیت وي است. تعهد اخلاقی: تعهد نسبت بـه ازدواج، مبتنـی بـر تقـدس و حرمـت رابطـه زناشویی است. تعهد ساختاري: تعهد نسبت به همسـر و ازدواج، مبتنـی بـر احسـاس اجبـار بـه تـداوم ازدواج یا ترس از پیامدهاي طلاق است. در اینجا هدف بعد اخلاقی این پرسشنامـه اسـت کـه آدامـز و جونز میزان پایایی آن را 0/89 بهدست آوردهاند (آدامز و جونز، .(1999 در یک مطالعه مقـدماتی توسـط حسین عباسی مولید و همکاران (1388)، روایی و پایایی این پرسشنامـه در ایـران مـورد بررسـی قـرار گرفت که ضریب پایایی خردهمقیاس تعهد اخلاقی طی دوبار بررسی بـه ترتیـب 0/83 و 0/76 محاسـبه گردید. این پرسشنامه داراي 43 سؤال میباشد. خردهمقیاس تعهد اخلاقی شـامل 13 سـؤال اسـت کـه عبارتند از: 41-37-34-30-29-26-23-22-20-13-9-6-3 (عباسـی مولیـد، .(1388 ضـریب آلفـاي کرونباخ توسط پژوهشگر براي این پرسشنامه 0/85 محاسبه شد که نشانگر پایایی مطلوب آن است.