بخشی از مقاله
ريچارد ماير متولد سال 1934درنيوجرسي آمريكا ميباشد.وي درجه آموزش و تربيت معماري را در دانشگاه كورنل كسب كرد و دفتر كارش را در سال 1963 در نيويورك تاسيس كرد .آثار وي مختص به آمريكا نيست و در اروپا و ژاپن نيز فعاليت داشته است . از مهمترين آثار وي ميتوان به موزه عالي هنر در آتلانتا و موزه هنر هاي تزييني آلمان ،
اشاره كرد .وي در سال1984مامور طرح در شهرداري لوس آنجلس شد و در آن زمان كار طراحي كتابخانه مركزي هوگو ، را انجام داد . يكي از آثار مهم او موزه هنرهاي معاصر بارسلون اسپانيا ميباشد . وي يكي از اعضاي موسسه معماران آمريكا ميباشد و در سال1980 موفق به دريافت مدال هنري نيويورك شد . در سال 1984 دولت فرانسه به وي لقب فرماندهي هنر را اعطا كرد .
در زير تصاويري از يك اثر او مشاهده ميكنيد
--خانه كورتا- نيوجرسي آمريكا –طراحي در سال 1985--
از نكات شاخص اين طرح ، شادبي نما به سبب استفاده از رنگ سفيد ميباشد همچنين به اين اثر اگر از هر جهت نگاه شود نمايي نسبتا متفاوت و پويا ديده ميشود.
مطالبی که این جا نوشتم برداشت من از دیدگاه های ریچارد میر به قلم خودشه که تو این کتاب اومده:
ریچارد میر، ساختن برای هنر-جزئیات
گردآورنده: ورنر بلازر
ترجمه و تدوین: امیر علا عدیلی
ناشر: نشر همام
ریچارد میر:
هنر و هنر معماری
آنچه قرن بیستم پدید آورد، توانایی گشودن روزنه ای به طراحی کلاسیک هماهنگ بگونه ای دیگر بود. این روزنه امکان جستجوی حجمی جدید را -از طریق طرح آزاد، نمای آزاد، جداسازی ساختار و دیواره ی بیرونی که اصول بنیادین حرکت مدرن را بوجود آورده است- می دهد.من هنوز از فنون شاعرانه مدرنیسم،
زیبایی و چندکاربردی بودن فن آوری تاثیر می پذیرم. مهمترین اصول سازمند من در ارتباط با خلوصی است که از تمایز ذاتی بین طبیعت و ساخته های بشر ناشی می شود. این تمایز این دو را با ارتباط مکمل، دوباره به هم پیوند می دهد.من به وضوح، مداخله ی بشر را در سازماندهی زیبایی شناسنه ی محیط می بینیم و در پی بقراری سیستم منسجم ارزش های متقابل وابسته به هم و ارتباط هارمونیک بخش ها هستم. از همه مهمتر پیچدگی دو جانبه ای میان مفهوم یک ساختمان و تجسم فیزیکی آن وجود دارد و من در جستجوی وضوح هستم.
جستجوی من با طرح اغاز می شود. طرح در واقع کلیدی است که اخیرا مورد غفلت قرار گرفته است. طرح بیان اساسی و متقاعد کننده ی ایده ی معماری است. این تصویر دو بعدی در بر دارنده ی دستور العمل هایی برای شیئ سه بعدی یعنی ساختمان است که از این طریق گسترش می یابد.
به اعتقاد من ساختمان ها باید صحبت کنند. به کارگیری مجموعه عناصر خاص و درونی ثابت، طی سال ها به من امکان داده است شیوه ی بیان تکاملی و منسجمی داشته باشم که به کمک آن مجموعه ای در بافت شهری و تاریخی گرد آورده ام و در آن دست برده ام که بسیار پیچیده و جامع است.
معماری من توجه به فضاست. البته فضایی دارای نظم و با در نظر گرفتن نور، معیار های انسانی و فرهنگ معماری. نه فضایی بی تناسب.
معماری حیاتی و جاویدان است زیرا انسان را در بر می گیرد و فضا را توصیف می کند. فضایی که در آن حرکت و زندگی می کنیم و از آن استفاده می کنیم. من با حجم و سطح کار می کنم. شکل ها را با نور تغییر می دهم و در ابعاد، نما، حرکت و سکون تغییراتی بوجود می آورم که مشخصه های دقیق و ظریفی در ساختمان بوجود می آورد.
من بی¬نهایت خوشنودم و کسب جایزه بزرگ معماری پریتزکر برای من افتخاری است. هیچ¬گاه به ذهنم خطور نمی¬کرد که امسال چنین اتفاقی بیفتد. از همه شما کارگزاران و برگزارکنندگان ممنونم، چون این جایزه تاثیر زیادی در معماری داشته و به آن اعتبار بخشیده است.
می¬خواهم چیزی را امشب با شما در میان بگزارم و آن گفتگویی است که بین من و فرزاندانم "جوزف و آنا"، صورت گرفته بود. روزی من از آنها پرسیم: ((رنگ مورد علاقه شما چیست؟)). در جواب این سوالم،"جوزف" گفت، رنگ مورد علاقه من سبز است. و دلیل او، سبز بودن درختان، گیاهان، چمن و بیشتر چیزهایی بود که در اطراف ما وجود داشت، حتی بهار و دلار نیز به رنگ سبز بود. پاسخ "آنا"، رنگ آبی بود، چون آسمان، دریاچه¬ها و برکه¬ها آبی بودند.
سپس انها از من پرسیدند "پدر"، رنگ مورد علاقه شما چیست؟ و من مانند همیشه گفتم رنگ مورد علاقه من سفید است. آنها گفتند: ((اما پدر، تو نمی¬توانی سفید بگویی، سفید یک رنگ نیست و در رنگین کمان، رنگ سفید وجود ندارد، تو می¬توانی رنگی را بگویی که در رنگین کمان هست، مانند قرمز، سبز، آبی یا زرد...)). من شروع به شرح دادن کردم، سفید رنگ شگفت آوری است، هنگامیکه شما مشغول تماشای رنگین کمان هستید،
من به انعکاسات سفید رنگ نور می¬نگرم و سایه¬هایی که بر اثر نور ایجاد می¬شود. رنگ¬ها در طبیعت مدام در حال تغییر هستند ولی سفید، پایدار است. سفید همواره نشانه¬ای از رسیدن به کمال پاکی، خلوص و روشنی است. سایر رنگ¬ها به طور نسبی متاثر و وابسته به بافت¬های اطرافشان هستند ولی سفید همواره استقلال خود را حفظ می¬کند.
گوته می¬گوید: ((رنگ، حاصل رنج و زحمت نور است)).
بر این اساس، معماری خود و زیبایی شناسیم را چنین می¬خواهم شرح دهم: (( شیفتگی به نور و فضا، نه فضاهای انتزاعی، نه فضاهای محدود، اما فضاهایی نظام یافته و معنا دار که با نور ارتباط برقرار می¬کند، در مقیاس انسانی و متناسب با فرهنگ معماری است)).
معماری چیزی حیاتی و دیرپاست برای اینکه ما را در برگرفته است، فضاها را تشریح می¬کند، فضاهایی که ما در آن حرکت می¬کنیم، از آن خارج می¬شویم و از آن استفاده می¬کنیم.