بخشی از مقاله
چکیده: هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین هوش هیجانی و چهار مولفه بیان شده آن توسط مایر و سالووی - احساس و ابراز هیجان، تسهیل تفکر بوسیله هیجان، فهم و درک هیجان و تنظیم و مدیریت هیجان - با رضایت شغلی می باشد. جامعه آماری شامل 450 نفر از کارکنان یکی از سازمان صنعت، معدن و تجارت استان آذربایجان شرقی بوده که با روش نمونه گیری تصادفی 80 نفر انتخاب گردید. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش دو پرسشنامه هوش هیجانی مایر و سالووی و پرسشنامه رضایت شغلی تدوین شده توسط اسمیت، کندال و هیولین می باشد. برای تحلیل داده ها، با استفاده از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار SPSS انجام شده است . یافته ها نشان می دهد که هوش هیجانی با ضریب همبستگی 0/313، همبستگی مثبت و معناداری با رضایت شغلی کارکنان داشته و همچنین از بین مولفه های هوش هیجانی به ترتیب سه مؤلفه یعنی احساس و ابراز هیجان، فهم و درک هیجان و تنظیم و مدیریت هیجان نیز با رضایت رضایت شغلی رابطه مثبت معناداری دارند. و تنها مؤلفه تسهیل تفکر بوسیله هیجان با رضایت شغلی رابطه معناداری در انها قابل مشاهده نبود و افزایش یا کاهش آن تاثیری بر رضایت شغلی ایجاد نمی کند.
.1 مقدمه
امروزه شاهد دگرگونی های عمیقی در محتوای تفکر مدیریت و روشهای به کارگیری از آن در فعالیت سازمانها هستیم. در این شرایط تلاش برای بهبود و توسعه ظرفیت ها و توانمندی های مدیران و کارکنان امری اجتناب ناپذیر است. در حقیقت کشف استعدادها و نیروهای خارق العاده نهفته در منابع انسانی و همچنین استخراج و به کارگیری آن و بهبود و توسعه نیروی انسانی هنر مدیریت و اصلی ترین مسئولیت هر مدیری است. یکی از بهترین روشهای افزایش مهارتهای انسانی و توجه به هوش هیجانی و تقویت آن است تا بتوانند با کارکنان که هم مهارت لازم را دارند و هم کارها را بهتر درک می کنند، سازمان را در جهت اهدافش به جلو ببرند - سیدجوادین و حسین پور، 1386، . - 7 واژه »هوش هیجانی« از کلیدی ترین واژه های موفقیت در زندگی شخصی و اجتماعی محسوب می گردد که وجود آن موجب سازگاری بیشتر و جلوگیری از انحرافات در فرد می شود. در واقع، افرادی که هوش هیجانی بالاتری داشته باشند، کمتر خود را در معرض آسیبهای اجتماعی قرار می دهند، زیرا ارزیابی های آنا ن از موقعیت ها به صورت منطقی صورت می گیرد. هوش هیجانیاساساً به عنوان توانایی فرد در بازنگری احساسات و هیجانهای دیگران، تمیز قائل شدن میان هیجانها و استفاده از اطلاعات هیجانی در حل مسأله و نظم بخشی رفتار تعریف می شود . - Salovey & Mayer, 1990 -
امروزه نظریه هوش هیجانی به تبع بالا رفتن ارزش ارتباطات انسانی، رشد بالایی داشته و یکی از مباحث پرطرفدار برای سازمانها و شرکتهای تجاری محسوب می شود. گلمن 90 درصد تفاوت بین رهبران مشهور و بنام و رهبران متوسط را در رابطه با هوش هیجانی می داند. اهمیت هوش هیجانی دو برابر ضریب هوشی بوده و در مجموع چهار برابر در موفقیت فرد سهیم است. از طرف دیگر یکی از رایج ترین شاخصهای تحلیل گران و محققان برای ارزیابی اثربخشی سازمان، رضایت شغلی کارکنان است. رضایت شغلی مجموعه ای از احساسهای سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساسها بکار خود مینگرند. همچنین ایوانز، رضایت شغلی را به معنی گرایش عمومی نسبت به همه جنبههای شغل و گالبرگ آن را گرایش عاطفی کلی افراد نسبت به نقشهای شغلی که هم اکنون بعهده دارند تعریف میکنند - خاتمیان و رحمتی، . - 1385
میزان رضایت شغلی از مهمترین مبحث و مقوله موجود مدیریت و سازمان می باشد، زیرا که داشتن کارکنانی با رضایت بالا موجب افزایش بهره وری، اثربخشی، افزایش کیفیت کاری و محصولات تولیدی، خشنودی و سلامتی کارکنان و ... خواهد شد. همچنین وقتی رضایت لازم حاصل گردید، یک نظام پاداش و نفع سه سویه پدید میآید که در آن هدفهای فردی، سازمانی و اجتماعی برآورده میشوند. در صورتی کارکنان از کار خود رضایت کافی را نداشته باشند موجب افزایش شکایتها، کارکرد ضعیف، غیبت زیاد، تولید کالاهای نامرغوب، ارائه خدمات ضعیف، دشواریهای انضباطی، اعتصاب و دیگر مشکلات گردند. نتیجه این امر، باعث نرسیدن سازمان به اهداف و استراتژی هایش می شود - رابینز، 1385، . - 284
.2 ادبیات موضوع
در دهه 1920 روان شناس مشهور، ثرندایک، برای نخستین بار از »هوش اجتماعی« نام برد و آن را »توانایی ادراک و فهم دیگران و انجام دادن اعمال مناسب دربرقراری روابط میان شخصی« تعریف کرد - شریفی درآمدی، 1386، . - 12 پس از آنکه مایر و سالووی، اصطلاح هوش هیجانی را توصیف کردند. گاردنر با مدل تأثیر گذار خود به نام »هوش چندگانه« نقش عمدی در شکل گیری نظریه هوش هیجانی داشت. بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر، دو نوع عمده هوش وجود دارد: اول هوش و آگاهی درونی فرد که اجازه شناسایی و افتراق احساسات پیچیده انسان را می دهد و دوم دانش و آگاهی در روابط بین فردی که توانایی شناخت و تمایز عواطف و انگیزه های دیگران را به وجود می آورد . سرانجام دانیل گلمن در پر فروش ترین کتاب سال 1995 به نام هوش هیجانی، این مفهوم را به صورت گسترده بیان کرده و به آگاهی عموم رساند . - Goleman, 1995 -
در سالهای اخیر اصطلاح هوش هیجانی گسترش فزاینده ای یافته است، خصوصا در زمینه کاربرد آن در تعلیم و تربیت، زندگی شخصی، محیط کار و تجارت، پژوهشهایی انجام شده است - توبیاس ، 1995 ؛ گلمن، 1995 ؛ بار- ان ، 1996 ؛ تراویس ، 1997 ؛ به نقل از پلیتری، . - 2002 طرفداران هوش هیجانی بر این باورند که برای پیش بینی عملکرد فردی، هوش هیجانی نسبت به هوش عمومی - منطقی - توان بیشتری دارد - گلمن، 1997 ؛ سالووی و اسلایتر ، 1997 ؛ وایزینگر ، 1997 ؛ به نقل از تی لم و کیربی، . - 2002 همچنین گلمن - 1998 - معتقد است که هوش هیجانی بالا می تواند کیفیت عمومی زندگی و موفقیتهای شخصی و اجتماعی فرد را ارتقاء دهد. هوش هیجانی به تعبیر گلمن عبارتست از " ظرفیت درک احساسات خود و دیگران و آگاهی از آن به منظور انگیختن خود و مدیریت هیجان ها در خویشتن و روابط خود" ، و طبق پژوهشهایی پیرامون هوش هیجانی انجام شده است که نشان می دهد EI را بر خلاف IQ که به نسبت ثابت تغییرپذیر است می توان از طریق یادگیری بهبود بخشید . - Goleman, 1995 - هوش هیجانی از نظر مایر و سالووی - 1999 - عبارتست از ظرفیت ادراک1، ابزار2، شناخت3، کاربرد و مدیریت هیجان ها در خود و دیگران - مایر و سالووی، . - 1999 تعریف دیگری از هوش هیجانی توسط بار- ان - 1997 - بعمل آمده که بدین ترتیب می باشد: "مجموعه تواناییهای غیرشناختی، توانش ها و مهارتهایی که بر توانایی رویارویی موفقیت آمیز با خواسته ها، مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر می گذارند - گلمن، 2000، . - 55
مقوله های هوش هیجانی از نظر بار- ان - 1999 - عبارتند از:
1 - هوش هیجانی - درون فردی - : شامل مواردی چون خود شکوفایی، استقلال و خودآگاهی هیجانی؛
2 - هوش هیجانی - بین فردی - : شامل مواردی چون همدلی و مسئولیت پذیزی اجتماعی؛
3 - توان سازگاری:4 شامل کیفیت هایی از قبیل حل مسئله و واقعیت آزمایی؛
4 - مدیریت استرس:5 شامل کنترل تکانه ها و تحمل استرس؛
5 - خلق و خوی عمومی:6 شامل شادکامی و خوش بینی - مختاری پور و همکاران، 1386، . - 98
چارچوب کلی هوش هیجانی گلمن با چهار مؤلفه اصلی و بیست شاخه به طور اختصاصی برای پیش بینی موفقیت در محل کار طراحی شده، در حقیقت این مدل نظریه ای در مورد عملکرد است که بر مبنای هوش ایجاد شده است. این مدل ترکیبی است از توانایی های ذهنی و برخی ویژگی های شخصیتی که متفاوت از مدلهای مبتنی بر توانایی می باشد.
چهار توانایی کلی و عمومی مدل گلمن که محور اصلی مقاله نیز می باشد، عبارتند از:
-1 خود آگاهی : عبارت است از توانایی برای درک احساسات و انجام خود ارزیابی صحیح؛ -2 خود مدیریتی - مدیریت خویشتن - : توانایی برای اداره حالات، تنشها و منابع درونی خود؛ -3 آگاهی اجتماعی : توانایی برای درک صحیح افراد و گروهها؛
-4 مهارت اجتماعی : توانایی برای ایجاد عکس العملهای مطلوب در دیگران - سیدجوادین و حسین پور، 1386، . - 4
مایر و سالووی در مدل توانایی هوش هیجانی بیان کردند که افراد در توانایی شان برای پردازش اطلاعات مربوط به یک واقعه هیجانی و توانایی شان در ارتباط دادن پردازش هیجانی جهت شناخت وسیع تر, متفاوتند. مفهوم هوش هیجانی مایر و سالووی بیان می کند که هوش هیجانی دارای 2 حیطه است. حیطه مفهوم هوش تجربی - توانایی احساس کردن، پاسخگویی و استفاده درست از اطلاعات هیجانی - و حیطه استراتژیک - توانایی فهم و مدیریت هیجان - ، هرحیطه نیز به دو شاخه تقسیم می شود.
-1 احساس و ابراز هیجان؛
-2 تسهیل تفکر بوسیله هیجان؛
-3 فهم و درک هیجان؛ -4 تنظیم و مدیریت هیجان - داودی و شکرالهی، 1390، . - 12
-1احساس و ابراز هیجان
هوش هیجانی با ظرفیت بیان احساسات شروع می گردد . احساس هیجانی شامل ثبت , توجه و معنی سازی پیام های هیجانی است به آن صورتی که در حالات صورت , تن صدا یا محصولات هنری - فرهنگی بیان گردیده اند . توانایی افراد در توجه با ارزیابی و ابراز حالات هیجانی خود و دیگران متفاوت است. بعنوان مثال افراد آلکسی تیمیک احتمالا به دلیل دشواری تشخیص احساسات, قادر به ابراز هیجاناتشان به صورت کلامی نیستند . افرادی که با سرعت و دقت هیجاناتشان را ارزیابی و بیان می کنند بهتر می توانند به افراد و محیط اطراف خود پاسخ دهند.