بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش با عنوان نوعمل گرایی و تعلیم و تربیت از منظر کواین و رورتی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوای کیفی به نگارش درآمده است. نوعملگرایی عنوانی است که بر تجدید نظرهای اعمال شده بر عمل گرایی کلاسیک قرن بیستم که توسط چارلز پیرس، ویلیام جیمز و جان دویوی مطرح شده است. ریچارد رورتی از دیگر افراد شاخص نوعملگرایی است.
در مقایسه با کواین که در عین اتکا به عمل گرایی، گاه مسیر خود را از آن جدا می کند، رورتی به شکل صریح تر و مشخص تری از عملگرایی استقبال می کند و خود را پیرو آنان به ویژه دیویی معرفی میکند، هر چند که تفاوت هایی میان خودشان بیان می کند. رورتی در نوعی هم آوایی با گادامر، مفهوم تربیت را به نحوی سامان داده است که در وفاق با دیدگاه عملگرایی است.
البته که از برخی جهات - روش و روش گرایی - از عمل گرایی کلاسیک دور شده است. وی با روی آوردن به دیدگاه تأویلی گادامر، تکلیف فلسفه و تعلیم و تربیت را یک جا مشخص می کند، زیرا بر این اساس، فلسفه به دنبال بازنمایی واقعیت یا کشف حقیقت نیست، بلکه به منزله فعالیتی تأویلی، در پی فراهم آوردن گفت گو و راه های بهتر و موثرتر است.
مقدمه
دیدگاه نوعمل گرایی، از جنبه های مختلف می تواند مهم تلقی شود. نخست آنکه این دیدگاه ریشه در اندیشه ی عمل گرایی دیویی دارد؛ اندیشه ای که هنوز هم اثرات انقلابی آن بر دنیای تعلیم و تربیت قابل ملاحظه می باشد و بسیاری از روشهای جدید تدریس و یادگیری متأثر از آن است
دوم آنکه، این اندیشه با رهبری کواین و رورتی، تلاش کرده است تا از محدودیت ها، انحصارطلبی ها و اشتباهات عملگرایی عبور کند و در فضایی جدید، مسائل فلسفه ی تعلیم و تربیت را طرح نموده و مورد نقادی و ارزیابی قرار دهد. ریچارد رورتی به منزله مهم ترین نو عمل گرایی که آراء وی جنبه های تربیتی نیز دارد شناخت شده است
در عرصه دیدگاه های فلسفه رورتی مفهوم عینیت و دیدگاه باز نمود گرای مرتبط با آن را مورد انتقاد قرارد داده است در عوض او بر آن است که همبستگی اجتماعی جایگزینی برای عینیت است چنانکه خصیصه احتمالی زبان جایگزینی برای بازنمود گرایی است ضرورتی با تاکیدی که بر روابط اجتماعی دارد به خصیصه احتمالی در جامعه اخلاق و نیز خود معتقد می شود طعن گرایی به معنای تردید و تربیت او دو مرحله متمایز در نظر می گیرد که در آنها ورود به دانشگاه مرزی اساسی است طبق نظر وی اصول تربیتی قبل از ورود به دانشگاه معطوف به جامعه پذیری است در حالی که پس از ورود به دانشگاه تالکید بر تفرد است به موازات این نظر رورتی بر آن است که نوعی تبادین میان این دو دسته از اصول تربیتی وجود دارد
در اینجا استدلال شده است که تقابل مورد نظر رورتی میان عینیت و همبستگی اجتماعی امری ضروری نیست بنابراین همه نتایج مترتب بر این ادعا نیز باید مورد تجدید نظر قرار گیرند به علاوه دیدگاه تربیتی رورتی منجر به برچیدن مرزهای میان تربیت و تلقین می شود که دیدگاهی قابل دفاع نیست سرانجام علیه نظر رورتی استدلال شده است که جامعه پذیری و تفرد تداخل هایی دارند و اندیشه تبادین دارای ضعف هایی اساسی است
پیامدهای عمل گرایی نوین در تعلیم و تربیت پیامدهای دیدگاه کواین در تعلیم و تربیت
کواین خود فیلسوف تعلیم و تربیت نیست، اما برخی از فیلسوفان تعلیم و تربیت دیدگاه فلسفی او را در تعلیم و تربیت به کار گرفته اند. از آن جمله می توان به، جیم والکر، کالین اورز و گابریل لاکومسکی اشاره کرد. آنها به پیامدهای بصیرت های فلسفی کواین را در زمینه های مختلف مورد بررسی قرار دادهاند:
مفهوم اساسی تعلیم و تربیت: با توجه به سه عنصر - قابل تفکیک نبودن قضایای تحلیلی و تألیفی، مخالفت با جهت ضرورت در قضایا و قائل بودن ویژگی تجربی برای دانش بشر - در دیدگاه کواین، می توان در دو جنبه سلب و ایجاب، مفهوم اساسی تعلیم و تربیت را به بحث گذاشت:
سلب - تعریف های غیرقابل قبول -
-1 دیدگاه سقراطی/ افلاطونی که ناظر به حقیقت یا ماهیتی معین است. بر اساس این دیدگاه مفهوم تعلیم و تربیت نیز با توجه به حقایق ثابت و پایدار تعریف می شود. در نظر افلاطون، تعلیم، تدریس و یادگیری ناظر به به یادآوردن دانش هایی است که در خود روح و حقیقت پنهانی جهان ریشه دارند.
-2 تعریف های مبتنی بر تحلیل منطقی از مفهوم تعلیم و تربیت. مانند ریچارد پیترز و هرست. این افراد در پی آنند که شرایط منطقی لازم و کافی را برای استعمال صحیح مفهوم تعلیم و تربیت، یا تنها شرط لازم برای آن را مشخص کنند. این تعاریف 1 - و - 2 به دلیل آنکه ناظر به ماهیت، جوهر یا نوعی ذاتگرایی است، با جهت ضرورت همراه خواهد بود.
-3 تعاریفی که با حفظ قلمرویی برای مفاهیم تحلیلی، می کوشند معیاری استقرایی، ناظر به استعمال غالب، برای تحلیل مفهوم تعلیم و تربیت فراهم کنند
ایجاب - تعریف های قابل قبول -
با توجه به عنصر سوم دیدگاه کواین مبنی بر تجربی بودن دانش بشر، وی به بیان دو جنبه میپردازد: -1 تمایزی میان فلسفه و علم وجود ندارد و فلسفه در پیوند با علم نگریسته می شود.
-2 میان علم و فهم عامه نیز تمایزی وجود ندارد. با توجه به اینکه کواین فلسفه و فهم عامه را در پیوند با علم می بیند و استقلالی برای آنها قائل نیست، حقایق مفهومی مستقلی نیز وجود نخواهد داشت که بر حسب تحلیل منطقی یا زبانی مفاهیم بتوان آنها را روشن ساخت. بر این اساس نمی توان مفهوم تعلیم و تربیت را مستقل از نظریه های علمی تعریف کرد، بلکه باید دید که این مفهوم در قالب یک نظریه علمی چگونه به کار رفته است و تا زمانی که نظریه معتبر است، این تعریف نیز معتبر است.
کواین، برای بیان نو عملگرایی کواین از زاویه معرفت شناسی به مسئله نزدیک شده اند. آنها با الهام گرفتن از کل گرایی کواین، برای هدایت پژوهش تربیتی، »آموزه وحدت« را پیشنهاد کرده اند. این دیدگاه در مقابل اندیشه تامس کوهن قرار دارد که بر اساس آن باید از »آموزه کثرت« سخن گفت. آنها معتقدند که این کثرت را میتوان از دو گونه آموزه کثرت سخن گفت، »آموزه کثرت تعارضی« و »آموزه کثرت تکمیلی«، ایشان از این دو نظریه انتقاد می کنند و از آموزه وحدت دفاع می کنند
کواین و نوعملگرایی
نام گرایی روش شناختی
منظور این مفهوم آن است که در معرفت شناسی، به جای اینکه به ایده ها و افکار نظر داشته باشیم، تا جایی که ممکن است، به اظهارات زبانی یا کلمات ناظر به آنها توجه کنیم. و قید روش شناختی برای آن است که توجه به نام را به منزله یک روش برای نشان دادن ویژگی این نوع تجربه گرایی معرفی کند
زمینه گرایی هستی شناختی
این دیدگاه در تجربه گرایی توسط برتراند راسل و نظریه وصفهای خاص وی در سال 1905 مطرح شد. کواین ریشه آن را در آرای جرمی بنتام جست و جو می کند.بنتام، انتقال از کلمات به جملات را میسر و توجه ما را به ساختارهای جمله معطوف می کند. تعاریف با توجه به زمینه و موقعیت ارائه متناسب با وجدان عمومی به کار گرفته می شوند
کل گرایی معرفت شناختی
کواین این دیدگاه را به پی یر دوئم منسوب می داند. این فیلسوف دیدگاهی نظام گرا داشت که در آن، اعتقادات و جملات ما به صورت یک نظام در نظر گرفته می شود. بر این اساس از جمله باید فراتر رفت و به کل نظام توجه داشت
وحدت گرایی روش شناختی
این نکته به دیدگاه مورتن وایت اشاره دارد که بر اساس آن از دوگانه گرایی تحلیلی تألیفی باید پرهیزکرد.
طبیعت گرایی معرفت شناختی
این دیدگاه به کنت منسوب است که بر اساس آن در معرفت شناسی نیازی نیست که به یک فلسفه اولی به صورت مقدم بر علم تجربی، اعتقاد داشت. علم تجربی خود می تواند همه بارش را به دوش بکشد. کواین اذعان می دارد که چندان تمایلی ندارد که خود را عمل گرا بنامد. هر چند که او معتقد است که نمی توان از اصول عمل گرایی به معنای واقعی کلمه سخن گفت اما دو ویژگی مذکور را میپذیرد: اعتقاد به رفتارگرایانه بودن در معنا، اعتقاد به اینکه حقیقت ساخته بشر است
ویژگی های اساسی دیدگاه کواین در نوعملگرایی
نفی تمایز تحلیلی/تألیفی
اثبات گرایان منطقی، تمایزی اساسی میان قضایای تحلیلی و تألیفی قائل بودند. اما کواین به دیدگاههای گوناگونی که در این زمینه مطرح شده است، نقد وارد می کند
عدم تعین ترجمه
استدلال کواین در باب عدم تعین ترجمه، تلاش دیگری است در جهت تردید او درباره »معنا« و مطرح کردن نوعی، »شکاکیت در باب معنا.« استدلال وی در این مورد در دو مرحله انجام می پذیرد. که اولی نوعی »استدلال از پایین« است و دومی »استدلال از بالا.«
استدلال از پایین
در این شکل از استدلال، ترجمه بنیادی مورد نظر است. اشاره به زمانی دارد که به طور مثال وقتی یک مردمشناس با داشن زبان خاصی می خواهد از یک زبان بومی سردرآورد، وی باید تنها و تنها با مشاهده رفتارها و گفتارهای آنان ترجمه کند. اما کواین معتقد است که به شکل تعین یافته و قطعی نمی توان یک راهنمای ترجمه برای جملات بومی فراهم آورد. زیرا ممکن است که بومی در کلام کلمه ای را بیان کند که در واقع به چیزی که رفتار او نشان می دهد، اشاره نداشته باشد