بخشی از مقاله

كليدهاي رفتار با نوجوانان


چكيده:
هر يك از ما شيوه‌هاي خاصي براي تربيت فرزندانمان داريم كه در واقع بازتاب شخصيت ماست. اين شيوه‌ها از تمام عواملي كه ما را منحصر به فرد كرده‌اند تأثير مي‌پذيرند. عواملي مانند نوع تربيت شخصيت و ارزش‌هايي كه به آن پايبنديم
هر يك از اين عوامل به تناسب نقش تربيتي ما براي فرزندانمان بر ديدگاه ما اثر مي‌گذارد و رفتارمان را در برابر بچه‌ها و انتظاراتمان از آنها را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

روش ما در تربيت فرزند اثر مستقيمي بر عزت نفس فرزندانمان دارد، زيرا نوع ارتباط روزمرة ما با آنها را تعيين مي‌كند بيشتر كنش و واكنش‌هاي ما در ارتباط با فرزندانمان با توجه به تناسب ماهيت و كيفيت واكنش‌ها، اثري بالقوه بر عزت نفس كودكانمان دارد، چه به شكل مثبت و چه به صورت منفي


در اين تحقيق به جنبه‌هاي مختلف شيوه‌هاي تربيتي توجه مي‌كنيم اين جنبه‌ها شامل ارزش‌هاي مهمي براي خودمان، معيارهايمان، انتظاراتمان و چگونگي انجام نظارت بر فرزندانمان است.
با اين بيان كه رسول اكرم (ص) مقيد بود كه با نوجوانان و جوانان بر اساس احترام و شخصيت دادن، مسئوليت سپاري و مشورت خواهي رفتار شود و علاوه بر آن براي نسل نوخاسته تبيين شود كه در راه اعتلاي اسلام نسل جوان بيشترين مساعدت و همراهي را با آن بزرگوار نمودند و همينطور قرآن كريم مي‌فرمايد رسول اكرم (ص) را بهترين سرمشق بيشريت معرفي نموده است و در شخصيت رسول خدا براي شما الگويي الهي وجود دارد.


و ان شاء ا... جوانان ما با تحصيل ارزشهاي الهي و معنوي روز به روز به موفقيت‌هاي چشم‌گير برسند.

مقدمه
بسياري از مطالبي كه دربارة جوانان و نوجوانان نوشته شده است بر عواملي همچون تغييرات فيزيكي روحي، و اجتماعي همراه با پريشاني و سرگرداني در اين سنين تأكيد دارد نه تنها مرحلة بلوغ دوراني دشوار براي نوجوانان است. بلكه والدين نيز در اين دوران دچار فشارهاي رواني پريشاني اضطراب و ساير دگرگوني‌ها مي‌شوند. نوجواني يا بلوغ يكي از متنوعترين و پيچيده‌ترين چشم‌اندازها را در اين مسير طولاني به خود اختصاص داده است.

براي همة آنهايي كه به نحوي با نوجوانان سر و كار دارند پاسخ به اين سؤال مهم است كه چه رفتاري را بايد با نوجوانان در پيش بگيرند. در ابتدا اشاره مي‌كنيم به اين واقعيت كه «نگرش‌ها» و «بينش‌ها» هستند كه روش‌ها را مي‌آفرينند و هر شيوة رفتاري «برآيند» چشم‌اندازهاي ما نسبت به آن موضوع است. از اين رو براي دستيابي به اصول صحيح رفتار با نوجوانان ابتدا نيازمند شناخت علمي آنها هستيم اين مرحله خود كليد حل بسياري از معضلات دوران نوجواني است به عنوان مثال بيشتر مربيان تغيير و تحولات روحي نوجوان را امري غيرعادي و نگران‌كننده توصيف مي‌كنند و يا اغلب والدين از منفي‌گرايي فرزندان خود رنج مي‌برند و آن را يك حادثة بزرگ و صرفا مرتبط با خود تلقي مي‌كنند حال آنكه به اقتضاي سن بلوغ بيشتر اين امور طبيعي و مرحله‌اي گذرا و موقت است.


لذا با شناخت ابعاد روحي نوجوان فضاي يكه با ابرهاي سنگين و تيره بر روابط نوجوان و ديگران سايه افكنده به روشني مي‌گرايد و واقع‌بيني جايگزين بدبيني شده و حسن تفاهم به جاي سوء تفاهم بر اين روابط حاكم مي‌شود.
بي‌ترديد شناخت، همدلي مي‌آفريند و در پرتو آن مي‌توان به دنياي درون نوجوان نفوذ نمود و صبورانه و مسالمت‌آميز به ايجاد دگرگوني همت گماشت و شخصيتي متكي بر تفاهم و اطمينان متقابل را بنيان نهاد و استوار ساخت.


شناخت اصولي و علمي اين مرحله ما را از درمان به پيشگيري هدايت مي‌كند چه بسا دردها و مشكلاتي كه زاييدة جهل و عدم شناخت است و كار را به مرحلة درمان و مداوا مي‌كشاند حال آن كه آگاهي از پيچ و خمهاي اين مرحلة دشوار به مربيان و والدين قدرت پيش‌بيني برنامه‌ريزي و پيشگيري از مشكلات را مي‌بخشد به طوري كه ديگر خود را نيازمند درمان و مداوا نمي‌بينند.
با توجه به اين واقعيت كه هم اكنون بيش از 20 ميليون جوان و نوجوان در كشور ما زندگي مي‌كنند و نيروي محركه و پوياي جامعه را همين جمعيت تشكيل مي‌دهد بايد نگرشها مشكلات مسايل و خواستهاي آنان را شناخت و زبان ارتباطي صحيح با ايشان را پيدا و برقرار كرد.


با اميد به آن اين مجموعه تحقيق بتواند دورنمايي از دنياي پر رمز و راز نوجواني را براي ما ترسيم كند و ما را در اتخاذ شيوه‌هاي اصولي در برخورد با آينده‌سازان و فرداپردازان ياري نمايد.
ان شاءا... من ا... التوفيق


تعريف نوجواني
نوجواني اغلب به عنوان دوره‌اي بين بچگي و بزرگسالي تعريف مي‌شود گر چه بعضي از مؤلفين نوجواني را مساوي بلوغ جنسي و دورة تغييرات فيزيكي كه اوج آن در تكامل و رسيدگي در توليدمثل است مي‌دانند ولي اغلب نوجواني با مفاهيم رواني و اجتماعي تعريف مي‌شود مثلا شروع آن با بلوغ جنسي و خاتمة مبهم و نامشخص آن با بزرگسالي است. اين واژه برچسب مناسبي جهت دوره‌اي از زندگي فرد تقريبا بين سنين 12-20 سالگي مي‌باشد و چنين استعمالي هيچ گونه قيد و تعريفي دربارة خصوصيات رشد نوجوانها يا علل اختصاصي نوجواني ندارد.


هر دوره‌اي از زندگي را مي‌توان بر مبناي پاره‌اي از مسايل رشدي نظير مسايل بيولوژيكي – رواني و اجتماعي دسته‌بندي كرد. از جملة آنها كه به طور مشخص ولي نه الزاما در طي دهة دوم زندگي اتفاق مي‌افتد. ارتباطات با جنس مخالف آگاهيهاي شغلي رشد ارزشها و خودمحوريهاي مسوولانه و باز شدن گره‌هايي عاطفي با والدين است.

ويژگيهاي نوجواني
به عنوان يك واقعيت دورة نوجواني را بايد يك مرحلة بسيار مهم از زندگي تلقي كرد. دوره‌اي كه با ويژگيهايش از ساير دوران زندگي متمايز مي‌شود. اين خصوصيات عبارتند از:
1- نوجواني يك دورة مهم
2- نوجواني يك دورة انتقال (برزخي)
3- نوجواني يك دورة تغيير
4- نوجواني يك سن مسئله آفرين
5- نوجواني زمان جستجوي هويت


6- نوجواني يك سن هراس
7- نوجواني زمان آرمان‌گرايي
8- نوجواني آستانة بزرگسالي

ويژگيهاي بلوغ
بلوغ يك دورة بي‌نظير و مشخص است و به وسيلة تغييرات رشدي مطمئني توصيف مي‌شود كه در هيچ دوره ديگري از زندگي اتفاق نمي‌افتد مهمترين آنها:
1- بلوغ يك دورة شمول است.
بلوغ بايد به عنوان يك دورة در برگيرندة بخشي از دو دوره ملاحظه شود زيرا آن سالهاي محدود كودكي و آغاز سالهاي نوجواني را در بر مي‌گيرد، تا زماني كه انسان به بلوغ جنسي برسد كودكان به عنوان كودكان بالغ ناميده مي‌شوند پس از اين كه به بلوغ جنسي رسيدند آنها را به عنوان نوجوان و يا جوان نورس مي‌نامند.


2- بلوغ يك دورة كوتاه است.
در نظر گرفتن تغييرات متعدد و جامعي كه در درون ارگانيزم به ميزان تغييرات ظاهري و خارجي اتفاق مي‌افتد بلوغ را نسبتا يك دورة كوتاه جلوه‌گر مي‌سازد. اين مدت از دو تا چهار سال طول مي‌كشد كودكاني كه اين مدت را حدودا ظرف دو سال و يا كمتر پشت سر مي‌گذارند به عنوان افرادي كه رشد سريعي دارند شناخته مي‌شوند و همچنين آنهايي كه به مدتي حدود سه الي چهار سال نياز تا بتوانند دورة انتقال خود را به بزرگسالي تكميل نمايند به عنوان كند رشد شناخته مي‌شوند. دختران به عنوان يك گروه تمايل دارند از پسران به عنوان گروهي ديگر رشد سريع‌تري را طي كنند اما در هر حال معيارهاي مشخصي براي رشد هر جنسيت وجود دارد.


3- بلوغ به مراحلي تقسيم مي‌شود
علي‌رغم اين حقيقت كه بلوغ نسبتا يك دورة كوتاه از زندگي است به طور متعارف آن را به 3 مرحله تقسيم مي‌كنند:
1- مرحله پيش بلوغ
2- مرحلة بلوغ
3- مرحلة پس بلوغ

4- بلوغ دورة تغيير و رشد سريع است.
بلوغ يكي از دو دورة زندگي است كه به عنوان رشد سريع و تغييرات چشمگير در اندازه‌هاي بدن مشخص شده است. دورة ديگر مرحله جنيني و اولين نيمه سال اول زندگي است مرحلة اخير معمولا به جهش رشد نوزاد مربوط مي‌شود. تغيير و رشد سريعي كه در طول دوران بلوغ اتفاق مي‌افتد معمولا به جهش رشد نوجواني ارتباط مي‌يابد به عبارت دقيقتر جهش رشد بلوغ گفته مي‌شود زيرا آن اندكي مقدم واقع مي‌شود و يا با ساير تغييرات بلوغ همزمان اتفاق مي‌افتد.


اين جهش رشد به مدت يك يا دو سال قبل از اين كه كودكان به پختگي جنسي برسند حضور مي‌يابد و به مدت شش ماه تا يك سال پس از آن نيز ادامه پيدا مي‌كند بنابراين مدت كل سرعت رشد حدودا به سه سال مي‌رسد كه كمي طولاني‌تر از جهش رشد نوزاد مي‌باشد كه معمولا مدتي حدودا بيش از يك سال و نيم را در بر مي‌گيرد. تغييرات سريعي كه در طول دوران بلوغ واقع مي‌شود به يك نوع اغتشاش و به هم ريختگي احساس عدم كفايت، ناامني و تزلزل و در خيلي از م وارد به رفتارهاي نامطلوب منجر مي‌گردد.

5- بلوغ يك مرحلة منفي‌گرايي است.
خيلي سالها پيش «شارلوت بوهلر» برچسب منفي‌گرايي را به بلوغ زده است اين مرحله را بايد داراي بقاي اندكي دانست. مرحله‌اي كه فرد حالت «ضديت» در مقابل زندگي به خود مي‌گيرد و يا به نظر مي‌رسد كه فرد موقعيت‌ها و يا چيزهاي خوبي را كه قبلا به دست آورده بود از دست د اده است.


روشن و بديهي است كه رفتار و نگرش منفي بخش عمدة شخصيت فرد را در اولين مرحلة بلوغ وي تشكيل مي‌دهد و بدتر از همه آن كه وقتي فرد به رشد جنسي مي‌رسد مرحلة منفي‌گرايي بيشتر مي‌شود همچنين اين مطلب وشن و آشكار است كه ساختمان رفتاري منفي‌گرايي بلوغ در دختران بيشتر از پسران بيان و گزارش شده است.

6- بلوغ در سنين متغيري واقع مي‌شود.
بلوغ در هر زماني بين سنين 15، 16، 19 سالگي مي‌تواند واقع شود اگر چه معدل سني رشد جنسي دختران در فرهنگ معاصر آمريكايي حدودا 13 سالگي و ميانگين سني پسران يك سال ديرتر يعني در 14 سالگي واقع مي‌گردد. همچنين در مدت زماني كه مرحلة انتقال فرد به بلوغ و تكميل آن نيازمند است تغييرات و اختلافاتي وجود دارد اين حدود از دو تا چهار سال براي دختران به طور ميانگين و كمتر از اين ميزان تقريبا براي پسران مي‌باشد اختلافاتي كه در زمينة سن شروع بلوغ و نيز مدت زماني كه اين دورة انتقالي نياز دارد تا رشد كامل شود به همان اندازه كه مسايل و مشكلات مشخصي براي دختران و پسران هر دو به وجود مي‌آورد مشكلات و مسايل اجتماعي نيز براي آنان مي‌آفريند.

انواع بلوغ
بلوغ كلي‌ترين كلمه‌اي است كه به كار مي‌رود بر حسب عادت مجموعة تغييرات بدني و روحي كه مابين دوران كودكي و دوران جواني به وجود مي‌آيد با اين واژه تفسير مي‌شوند.
به لحاظ اين كه بلوغ يك پديدة چند بعدي است. ضروري به نظر مي‌رسد كه ابعاد مختلف آن را به ترتيب زير مورد اشاره قرار دهيم.
1- بلوغ جسمي (فيزيكي) 2- بلوغ جنسي 3- بلوغ رواني 4- بلوغ اقتصادي
5- بلوغ شرعي

كليدهاي رفتار با نوجوانان
الف) نقش والدين در پيدايش برخي رفتارهاي نوجوانان
اغلب مواقع از والدين مي‌شنويم كه مي‌گويند: دخترم بدخلق و كم حوصله است. نمي‌دانم چه اشتباهي مرتكب شده‌ام؟
- توانايي پسرم از دخترم بيشتر است اما دخترم موفق‌تر از اوست.
- فرزند كوچك من خيلي شلوغ است و به حرف گوش نمي‌كند ولي ساير فرزندانم چنين نيستند.
سؤالاتي از اين قبيل اغلب موجب مي‌شوند تا والدين از خود بپرسند «چه اشتباهي مرتكب شده‌ايم؟» بسياري از رفتارهاي دوران بلوغ الزاما با نحوة برخورد والدين با فرزندان‌شان ارتباط ندارد زيرا برخي از رفتارهاي ويژة سنين و نوجواني هستند.


عوامل محيطي تأثيري مهم در تغيير و يا تعديل رفتارها دارند اما متأسفانه برخي از كارشناسان رفتار پدر و مادر را تنها عامل مؤثر در رفتار فرزندانشان مي‌شمارند. طبيعي است كه رفتار والدين بر رفتار كودكان تأثير دارد اما نمي‌توان والدين را مسئول رفتار فرزندانشان دانست. برخي از نوجوانان مي‌توانند زندگي والدين خود را فلج كنند و همان‌طور كه والدين در رشد و سلامت فرزندان خود تاثير دارند فرزندان نيز در رفتار و سرنوشت خانوادة خود مؤثرند. وراثت نيز نقشي ارزنده در تعيين شخصيت افراد دارد شرايط محيطي در شكل‌گيري شخصيت مؤثر است ولي كودكاني وجود دارند كه شخصيت خود را در همان سنين كودكي نشان مي‌دهند.
طرز تفكر، احساسات و رفتار همة كودكان يكسان نيست يكي ممكن است بگويد دختر كوچك من خيلي برونگراست و با هر كسي صحبت مي‌كند برعكس پسر بزرگتر من خجالتي و حساس است و كمتر حرف مي‌زند. رفتار فرزندان از تأثير متقابل محيط و شخصيت فردي آنها پيروي مي‌كند. بنابراين اگر فرزند شما رئيس جمهور شود شما نمي‌توانيد به رفتار خود بباليد و اگر او زندگي موفقي نداشته باشد نيز شما نبايد خود را سرزنش كنيد و گناهكار بدانيد رفتار فرزند شما برآيند شخصيت و نحوة تربيت او است. اگر روش تربيتي شما در مورد برخي از فرزندتان مؤثر باشد ولي در مورد برخي ديگر موفق نباشد نقص از روش شما نيست بلكه روش شما براي برخي كودكان مناسب و براي برخي ديگر نامناسب است اگر روش شما ايراد داشت در مورد هيچ كدام موفق نمي‌شد لذا بايد متناسب با شخصيت فرزندان‌تان شيوه‌هاي متفاوت به كار ببريد هر چه شيوه‌هاي شما متنوع‌تر باشد امكان موفقيت شما بيشتر خواهد شد.


والدين بايد هنگام برخورد با كودكان خود به ياد داشته باشند كه آنها داراي ويژگيهاي شخصيتي متفاوتي هستند لذا بايد از به كار بردن روشي يكسان در برخورد با شخصيت‌هاي مختلف خودداري نمايند روش والدين مي‌تواند نقشي تعيين‌كننده در تغيير شخصيت فرزندان داشته باشد.

ب) نحوة برخورد با رفتارهاي روزمرة نوجوانان
والدين پيش از هر چيز بايد رفتاري را كه مي‌خواهيد با آن برخورد كنيد مورد تحليل قرار دهيد آنگاه قوانين و يا انتظارات و پيامدها و نتايج رفتار را به طور همزمان تدوين نماييد. قبل از آن كه قوانين زير پا گذارده شوند منظور خود را از هر سخني كه مي‌گوييد روشن كنيد و در سخن گفتن حد اعتدال را رعايت كنيد و در مورد چيزي كه مي‌گوييد پيگيري و ثبات داشته باشيد.


قبل از برخورد با يك رفتار و يا دگرگون ساختن آن نخست بايد آن رفتار را به طور صريح و مشخص روشن نماييد اگر چه ممكن است موفق نشويد كاري كنيد كه پسرتان هميشه با شما زندگي كند ولي مي‌توانيد كاري كنيد كه رفت و آمد او با شما بيشتر شده و در روابط خانوادگي درگير شود اگر مي‌گوييد فرزند نوجوان شما عصباني است او دقيقا چه مي‌كند؟ آيا دائما غر مي‌زند يا هنگامي كه با او صحبت مي‌كنيد شكلك در مي‌آورد يا در را به هم مي‌كوبد يا در مقابل مشكلات كوچك ضعيف و شكننده است و به سرعت افسرده مي‌شود؟ آيا دختر شما به سن 15 سالگي رسيده و هنوز براي لباس پوشيدن خود از شما كمك مي‌خواهد؟ بسياري از والدين براي مشخص ساختن يك رفتار خاص دچار مشكل مي‌شوند

زيرا اغلب در مورد رفتار فرزندشان به طور كلي سخن مي‌گويند به هر حال گام نخست در تغيير رفتار عبارت از اين است كه سعي كنيد جزئي‌نگر باشيد نه كلي‌نگر. از اظهارات مبهم و كلي خودداري كنيد و رفتاري را كه باعث نگراني شما شده است به طور دقيق مشخص سازيد و براي خود روشن كنيد كه دقيقا قصد داريد چه چيزي را تغيير دهيد


«به پيامدها و نتايج رفتارها بينديشيد»
پس از اين كه يك رفتار را به طور دقيق مشخص كرديد مي‌توانيد پيامدها و نتايج آن را تحليل كنيد.
در تحليل يك رفتار بايد به ميزان تكرار آن نيز توجه داشت يعني يك رفتار چند بار در روز، ساعت، هفته روي مي‌دهد؟ توجه كردن به ميزان تكرار يك رفتار به چند دليل لازم است . به طور معمول هنگامي كه والدين نگرشي كلي به رفتار فرزندشان دارند نمي‌توانند تغييرات تدريجي و جزئي را مشاهده كنند به عنوان مثال والدين ممكن است بگويند «فرزند ما هرگز با ما صحبت نمي‌كند او با هيچ چيزي ارتباط فعال برقرار نمي‌كند و ما نمي‌دانيم چه اتفاقي براي او افتاده است.

اگر والدين نسبت به رفتار فرزندشان كلي نگر باشند پس از چند هفته مي‌گويند تغييري در رفتار فرزندشان ايجاد نشده است. ولي اگر جزئي‌نگر بوده و به دفعات تكرار آن رفتار خاص توجه كرده باشند تغيير و اصلاح تدريجي را مشاهده خواهند كرد. بنابراين بايد به تغييرات كوچك و تدريجي توجه داشت و ديدگاه خود را به تغييرات بزرگ و جهشي محدود نكرد.
با چنين شيوه‌اي در تحليل رفتارها مي‌توان تغييرات مهم رفتاري را مشاهده كرد. علت اين كه ما كاري را انجام مي‌دهيم اين است كه از نتايج و پيامدهاي آن آگاه هستيم اگر نتيجه و پيامد رفتارها يكسان بود مثلا رفتن به سر كار يا ماندن در خانه تأثيري در پرداخت حقوق نداشت رفتن به سر كار عاقلانه به نظر نمي‌رسيد.


اشتباه ما در اين است كه فقط روي تغيير رفتار فرزندمان متمركز مي‌شويم در حالي كه تغيير رفتار او بدون انجام تغيير در رفتار ما امكان‌پذير نيست. تغيير دادن شيوة ارتباط با فرزندان براي والدين بسيار ساده‌تر است و در پي آن فرزندان نيز شيوة ارتباط خود با والدين و رفتارشان را دگرگون خواهند كرد و البته منظور اين نيست والدين علت ايجابي همة رفتارهاي فرزندان خود هستند بلكه منظور اين است كه به همان اندازه كه رفتار يك نوجوان مي‌تواند روابط خانوادگي را آشفته سازد رفتار والدين نيز مي‌تواند باعث ناهنجاري‌هاي رفتاري در فرزند آنها شود به هر حال تغيير غيرمستقيم رفتار فرزندان به سبب دگرگوني رفتار والدين بسيار سهل‌تر از تغيير مستقيم و بدون واسطة رفتار نوجوانان است. بيشتر رفتارهايي كه نزد مردم مشاهده مي‌شود دستاورد آگاهي از پيامد رفتارها و پاسخ افراد به شرايط محيطي است گاهي اوقات تغيير يك رفتار بدون تغيير شرايط محيطي امكان‌پذيري نيست. تغيير شرايط باعث آسان‌تر شدن تغيير رفتار خواهد شد

بديهي است دگرگوني شرايط محيطي يك كودك بسيار ساده‌تر از تغيير ان در مورد يك نوجوان است. رفتار والدين و پاسخي كه به كودك خود مي‌دهند يكي از عوامل اساسي محيطي است كه مي‌تواند تغيير يابد بنابراين به همان اندازه كه تحليل رفتار نوجوانان اهميت دارد تحليل رفتار و واكنش‌هاي والدين نيز حائز اهميت است اگر والدين موفق شدند واكنش‌هاي خود را نسبت به رفتار فرزندشان دگرگون كنند و پيامدها و نتايج تازه‌اي براي درخواست‌هايشان تصور كنند مي‌توانند شاهد اصلاح و رفتار فرزندشان باشند. خلاصه اين كه براي تغيير يك رفتار بايد به اهميت شرايط توجه داشت. شرايطي كه والدين عامل تعيين كننده در موفقيت آن محسوب ميشوند.

 

ج- هميشه والدين فرزندتان باشيد.
رفتار عمومي نوجوانان اين است كه به حرف والدين خود گوش نمي‌دهند حرف‌هاي آنها را از يك گوش گرفته و از گوش ديگر بيرون مي‌كنند يك دليل چنين رفتاري اين است كه والدين آنها اغلب در گفتارشان جدي و پيگير نيستند اين نكته مهم را بايد در برخورد با فرزندتان به خاطر بسپاريد كه جدي نبودن شما و گفتن سخنان متناقض به فرزندتان علت اصلي گوش نكردن او و يا شكست روش‌هاي اصلاحي شما مي‌باشد.
شما نمي‌توانيد به حرف كساني گوش كنيد كه به حرف خود عمل نمي‌كنند لذا از كودكان نيز نبايد چنين انتظار داشت. والدين به شكل‌هاي گوناگون تناقضات و بي‌ثباتي گفتارهاي خود را نشان داده و موجب گيج شدن فرزندان خود مي‌شوند و رفتارهاي خاصي چون گوش نسپردن به گفته‌هاي والدين را در فرزندشان باعث مي‌گردند.


عواملي كه باعث پيدايش بي‌ثباتي در خانواده مي‌شود از قبيل:
1- لاف زدن
2- اغراق كردن
3- چرخشي از آري به «نه» و از نه به «آري»
4- پيگير نبودن
5- نبودن تناقض ميان رفتار پدر و مادر
6- واكنش‌هاي مختلف در برابر رفتار واحد
7- ثبات شرايط
شايد مهمترين و اساسي‌ترين عامل در مديريت رفتار محسوب شود در اين حالت چون فرزندان قادرند ثبات تصميم‌گيري والدين را درك كنند لذا متقابلا واكنشي پايدار نشان مي‌دهند افزون بر اين ثبات يا عادت شدن يك سلسله رفتار به كاهش اختلافات رفتاري در يك خانواده منجر مي‌شود به عنوان مثال فرزندي كه در مواقعي معين با تلفن صحبت مي‌كند نسبت به فرزندي كه به طور نامنظم از تلفن استفاده مي‌كند مسألة كمتري مي‌آفريند همچنين فرزندي كه در ساعتي مشخص به خانه باز مي‌گردد كمتر از يك فرزند نامنظم درد سر ايجاد مي‌كند

ثبات در نظم از پيدايش بسياري از ناهنجاري‌هاي رفتاري جلوگيري مي‌كند ثبات و انسجام را مي‌توان از اصول مديريت رفتار به شمار آورد زيرا ساير شيوه‌هاي مي‌توانند بر مبناي اين اصول بنا شوند بنابراين هيچ گاه سخني را كه قادر به انجام نيستند يا قصد انجام آن را ندريد به زبان نياوريد تنها سخني بگوييد كه به آن عمل خواهيد كرد.


و) چگونه مي‌توان والديني خوش‌بين بود
براي برخورد با رفتار نوجوانان راههاي مختلف وجود دارد اما بسياري از والدين فقط يكي از آنها را مورد استفاده قرار مي‌دهند تنبيه. منظور ما از تنبيه عبارت است از برخورد منفي با يك رفتار ناشايست. اين برخورد منفي مي‌تواند از فرياد كشيدن تا كتك زدن را در بر بگيرد والدين اغلب در اثر بدرفتاري اشتباه و كوتاهي‌هاي نوجوانان نگران مي‌شوند.

نشان دادن اين نوع واكنش ممكن است به خاطر اين باشد كه ما بدين صورت رشد كرده‌ايم يا اين امر واكنش معمول در جامعه است و يا رفتار نوجوانان عامل ايجاد چنين واكنشي است. به هر حال اين واكنش روي مي‌دهد اغلب كارشناساني كه در زمينة مديريت رفتارها فعاليت دارند و والدين را در زمينة شيوه‌هاي مؤثر برخورد با رفتار نوجوانان راهنمايي مي‌كنند در مورد برخورد مثبت تاكيد فراوان دارند. آنها به والدين مي‌گويند سعي كنيد توجه خود را از رفتارهاي نادرست فرزندان‌تان به رفتارهاي صحيح آنها معطوف سازيد والدين از اين طريق مي‌توانند مراتب واكنشهاي نادرست خود در برخورد با رفتارهاي غلط فرزندانشان باشند. اين برخورد مثبت و خوش‌بينانه نخست با استفاده از جايزه تشويق و ساير نتايج مثبت عملي خواهد بود.

تعيين كردن نوع جايزه و تشويق در مورد افراد بالغ بسيار سهل‌تر از ساير افراد است جايزه و تشويق بايد در مورد هر فرد به طور مجزا مشخص شود زيرا مسائل مورد علاقة افراد با يكديگر متفاوت است . والدين نبايد سليقه و ارزش‌هاي خود را در تعيين نوع جايزه و تشويق دخالت دهند و صرفا بايد به نيازها و علائق نوجوان توجه كنند.

انواع نتايج مثبت (پاداش)
جايزه مي‌تواند شامل هر چيزي باشد كه براي نوجوان اهميت دارد به عنوان مثال تشويق يا آزادتر گذاردن نوجوان براي فعاليتهاي فيزيكي، فعاليتهاي فيزيكي مورد علاقة هر نوجوان بايد تعيين گردد. از جمله: شبها كمي بيشتر بيدار ماندن، اوقاتي با دوستان سپري كردن، استفاده بيشتر از تلفن، رفتن به تئاتر يا سينما، موتورسواري مسافرت تفريحي، كاستن از محدوديت‌ها مثل يك فرد بالغ با او رفتار كردن، استفاده از رايانه و اجاره كردن فيلم ويدئويي.


تشويق يا جوايز مادي اين جوايز شامل خريدن وسايلي است كه مورد علاقة نوجوان مي‌باشد خريد «لاستيك براي موتورسيكلت، خريد بازي جديد كامپيوتري، خريد آلبوم لباس لوازم ورزشي، قطعات يدكي براي دوچرخه و يا دادن پول توجيبي بيشتر چيزهايي كه به طور معمول شما از فرزندتان مي‌خواهيد انجام دهد يا به او اجازه مي‌دهيد انجام دهد اين مورد با موارد ياد شدة قبلي ارتباط مستقيم دارد برخي والدين همة چيزها را براي فرزندشان تأمين مي‌كنند. و در واقع براي نفس كشيدن آنها نيز پاداش مي‌دهند اين والدين براي دريافتن پاداش دچار مشكل مي‌شوند زيرا هر چيزي بخواهند براي او فراهم كنند در شرايط عادي آن را انجام داده‌اند. اين والدين وظيفة خود مي‌دانند كه به نيازهاي فرزندشان پاسخ دهند و آن را به داشتن رفتار مناسب و يا ترك كردن يك رفتار ناشايست مشروط نكنند در حال يكه اگر تأمين برخي از خواسته‌هاي فرزندشان را به تغيير يك رفتار خاص مشروط نمايند نتيجة بهتري خواهند گرفت.


تشويق يا جوايز اجتماعي: اين نوع جايزه قدرتمندترين نوعي است كه در اختيار والدين قرار دارد. اين جايزه فاقد ارزش مادي ولي داراي ارزش معنوي است مثل تحسين كردن، احترام گذاردن و تأكيد بر رفتارهاي شايسته بيش از تأكيد بر رفتارهاي ناپسند هر چند ميزان برد و وسعت جوايز مادي و فعاليت فيزيكي در سنين بلوغ كاهش مي‌يابد اما از اهميت جوايز معنوي كاسته نمي‌شود. جوايز اجتماعي مي‌تواند شامل تحسين كردن خوش برخورد بودن و اختصاص دادن وقت بيشتر به فرزندان باشد به طور كلي جوايز اجتماعي عبارت است از به رسميت شناختن يك رفتار شايسته مثلا توجه به رفتارهاي روزمره‌اي چون كمك كردن در كار منزل مرتب كردن كمد لباس و به منزل آمدن در موعد مقرر. شما از طريق جوايز اجتماعي به فرزندتان مي‌فهمانيد چقدر از داشتن او خوشحال و راضي هستيد. جوايز اجتماعي مي‌توانند همراه با جوايز مادي و فيزيكي به كار روند تا برخورد مثبت شما با فرزندتان را تقويت نمايند.

 

د) مشكلاتي كه بر اثر تنبيه كردن ايجاد مي‌شود.
به طور معمول ارتباط متقابل بين والدين و فرزندان در دوران بلوغ كاهش مي‌يابد زيرا يك سلسله تغييرات طبيعي دوري از فعاليت‌هاي خانوادگي كاهش ارتباط با خانواده، سپري كردن بيشتر اوقات با دوستان درخارج از خانه در اين سنين اتفاق مي‌افتد. برخي از والدين، رفتارهاي ناشايست و اشتباهات فرزندان‌شان را بيش از رفتارهاي شايسته و موفقيت‌هاي آنان مورد توجه قرار مي‌دهند. اين روحيه در دوران بلوغ فرزندان بيشتر ظاهر مي‌شود و نوجوانان شكايت دارند كه هر بار كه والدين‌شان صحبتي با آنها مي‌كنند در حال ايراد گرفتن يا نصيحت كردن آنها هستند اين مسأله در اثر كاهش ارتباطات متقابل بين والدين و فرزندان شديدتر مي‌شود.


منفي‌بافي و بزرگ‌نمايي نقاط ضعف فرزندتان شرايطي فراهم مي‌آورد كه در آن تنها پاداش رفتار نيك فرزندتان اين خواهد بود كه تنبيه نشود . ديدن نقاط ضعف و تنبيه كردن بچه‌ها لازم است ولي نبايد به گونه‌اي باشد كه نقاط قوت و موفقيت‌هاي آنها را از نظر پنهان كند عمده كردن نقاط ضعف نوجوانان موجب پيدايش مشكلاتي مي‌شود كه رفتارهاي خاص دوران بلوغ را تشديد مي‌كند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید