بخشی از مقاله
كمرويى- علل پيدايش و راههاى درمان آن
مقدمه:
انساناصالتاموجودىاست اجتماعى و نيازمند برقرارى ارتباط با ديگران. بسيارى از نيازهاى عاليه انسان و شكوفا شدن استعدادها و خلاقيتهايش فقط از طريق تعاملبين فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مىگردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با ديگرانو پذيرش مسؤوليت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظامهاى تربيتى است. در دنياى پيچيده امروز، يعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجيره علوم، فنون و تكنولوژى برتر انكارناپذير است.
در هر جامعهاى درصد قابل توجهى از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آنكه تمايلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از كمرويى محبوس و زندانى مىكنند و شخصيت واقعى و قابليتهاى ارزشمند ايشان در پس تودهاى از ابرهاى تيره كمرويى ناشناخته مىماند.
چه بسيار دانشآموزان، دانشجويان، كارمندان، كارگران و... هوشمند و خلاقى كه در مدارس، دانشگاهها، ادارات، كارخانجات و... فقط به دليل كمرويى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پيشرفت تحصيلى و شغلى و قدرت خلاقيت و نوآورى نمره كمترى عايدشان مىشود; چرا كه كمرويى يك مانع جدى براى رشد قابليتها و خلاقيتهاى فردى است.
پديده كمرويى در بين بزرگسالان و افراد مسن بسيار پيچيدهتر از جوانان است و چنين پيچيدگى روانى ممكن است در اغلب موارد نيازهاى درونى، تمايلات، انگيزهها، قابليتها، فرصتها، هدفها و برنامه شغلى، حرفهاى و اجتماعى جوانان ايشان را به طور جدى متاثر و دگرگون كند.
پرداختن به پديده كمرويى و بررسى مبانى روانشناختى آن از اينرو حائز اهميت است كه تقريبا همه ما بهگونهاى تجاربى از كمرويى را در موقعيتهاى مختلف داشتهايم. اما نكته مهمتراين است كه بعضىها درهمهشرايطوموقعيتهاى اجتماعى به كمرويى قابل توجهى دچار مىشوند. بنابراين مىتوان گفت كه اكثر قريب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونهاى دچار كمرويى شدهاند. اما پديده كمرويى داراى درجات مختلفى است:
- بعضىها صرفا در مواقع و موقعيتهاى خاص دچار كمرويى مىشوند;
- بعضىها در برخى از مواقع و موقعيتها دچار كمرويى مىشوند;
- بعضىها در غالب مواقع و موقعيتها دچار كم رويى مىشوند;
- بعضى از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كه شمارشان نيز قابل ملاحظه است، تقريبا در همه موقعيتهاى اجتماعى دچار كمرويى مىشوند.
روندتحولات اجتماعى گوياى اين حقيقت است كه مساله كمرويى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پيچيدگى روابط بين فردى وتشديدفشارهاىاجتماعى، رقابتها، گوشهگيرىها، تكروىها، عزلت گزينىها و تنهايىها گستردهتر و شديدتر مىشود و درصد بيشترى از جوانان و بزرگسالان را فرا مىگيرد كه مىتواند به تدريجبه صورت نوعى بيمارى روانى درآيد. مگر اينكه بتوانيم با تشخيص سريع و استفاده از روشهاى تربيتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشديد آن جلوگيرى كنيم.
كمرويى چيست؟
يکی از تعاريف کمرويی ـمشکل پيدا کردن در برقراری يک ارتباط خوب با اطرافيان است.
برای برخی از افراد مشکلاتی که کم رويی پديد مياوردممکن است باعث ايجاد ناراحتی های جسمی ـنگرانی و اضطراب باشد.در هر موقعيتی ـخجالتی بودن ميتواند اثرات سويی بر روابط فرد بگذارد.يکی ديگر از مشکلات افراد خجالتی اين است که در شرايط خاص نمی توانند به راحتی تصميم بگيرند.دکتر فيلیپ زيمباردو يکی از پيشگامان مطالعه در مورد کمرويی مي گويد :برخی افراد مهارتهای اجتماعی لازم را برای برقرارسازی ارتباطات انسانی ندارند.اين افراد نميدانند که چگونه بايد يک مکالمه را اغاز نمايند و يا چگونه سوالی را در کلاس مطرح کنند.
كمرويى يك توجه غير عادى همراه با ترس به خويشتن است كه در يك موقعيت اجتماعى ظاهر مىشود و در نتيجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرايط عاطفى و شناختىاش متاثر مىگردد. يعنى زمينه بروز رفتارهاى خام و ناسنجيده و عكسالعملهاى نامناسب در وى فراهم مىشود. به ديگر سخن پديده كمرويى به وجود مشكل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساسهاى آزار دهنده شخصى مربوط مىشود كه همواره به صورت يك ناتوانى يا معلوليت اجتماعى ظاهر مىگردد. به كلام ساده كمرويى يعنى:
«خود توجهى» فوقالعاده و ترس از مواجه شدن با ديگران. زيرا كمرويى نوعى ترس يا اضطراب اجتماعى است كه در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گريز دارد.
بنابراين فرد كمرو، از يك طرف نگران رو به رو شدن با افراد جديد است و از سوى ديگر از وارد شدن به اماكن جديد و كسب كار و تجارت تازه هراس دارد كه مجموعه اين حالات احساس عجز در عين توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته بايد توجه داشت كه احساس كمرويى افراد، هميشه در برابر انسانها متبلور مىشود و نه حيوانات، اشيا و موقعيتهاى طبيعى و جغرافيايى.
نگاه اجمالی
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی
كمرويى از ديدگاه بين فرهنگى
كمرويى يك پديده گسترده و متنوعى است كه در نزد افراد، خانوادهها، جوامع و فرهنگهاى مختلف معانى متفاوتى دارد. يك كودك يا نوجوان ممكن است از نظر روانشناسىاجتماعى فردى كمرو باشد، اما از نظر خانواده يا مدرسه به عنوان يك كودك يا نوجوان مؤدب و متين تلقى گردد. به عبارت ديگر بعضىها افراد كمرو را انسانهايى ساكت، مؤدب و محترم مىدانند و تصور مىكنند كه اين افراد، شهروندان سالم و بىآزارى هستند و برخى نيز افراد كمرو را انسانهاى مطيع، حرف گوشكن، مستعد و مقبول اجتماع مىدانند.
بعضى نيز كمرويى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مىكنند و آن را براى پسران يك ويژگى يا منش ناپسند مىدانند. در حالىكه كمرويى همانگونه كه پيشتر اشاره شد يك معلوليت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصيت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.
برخى ديگر كمرويى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حيا و عفت مىدانند و آن را تاييد و تمجيد و تشويق مىكنند،
در حالىكه «حيا» يكى از برجستهترين صفات انسانهاى متعالى بوده، شاخص ايمان و بيانگر رشد مطلوب شخصيت است. به بيان ديگر قدرت خويشتندارى امرى ارادى وارزشمند است و برعكس، كمرويى پديدهاى كاملا غير ارادى، ناخوشايند و حكايتگر ناتوانى و معلوليت اجتماعى است.
انتظار اين است كه در جوامع اسلامى به ويژه در كشور ما با توجه به ارزشهاى والاى قرآنى و وظايف و تكاليف شرعى فردى و گروهى، پذيرش مسؤوليتهاى اجتماعى و اتصاف به فضيلتهاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون ترديد مسلمانان كمرو نمىتوانند در انجام بعضى از وظايف و مسؤوليتهاى اجتماعى خود موفق باشند. فىالمثل خمير مايه ايفاى وظيفه مهم امر به معروف و نهى از منكر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفيد است.
تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمرویی
تغییر نوع رفتارها
تغییر درنحوه نگرش به عملکردها و شیوههای فکری افراد دیگر
تغییر ارزشهای اجتماعی مربوط به کمرویی
كمرويىواحساس تنهايى
فردى كه قادر به برقرارى ارتباط با ديگران نيست، به طور قابل ملاحظهاى كمتر از ديگران از روابط اجتماعى بهره مىبرد. چنين فردى نمىتواند احساسات خوشايند يا ناخوشايند، ترسها يا نگرانىها و آرزوها يا اميدهايش را با نزديكان و دوستانش در ميان بگذارد و پاسخها و عكسالعملهاى ايشان را دريافت كند. احساس تنهايى نيز همانند كمرويى، نوعى ناتوانى اجتماعى است و هر كدام از ما ممكن است در يك موقعيتيا شرايط خاص چنين احساسى داشته باشيم. افرادى كه دچار احساس تنهايى مىشوند و اين احساس با شدت و مداومت، افكار و رفتار آنها را فرا مىگيرد، به تدريج از تمايلات اجتماعى و ارتباطات فردىشان كاسته مىشود و از اين نظر بعضى از ويژگىهاى افراد كمرو را پيدا مىكنند. كمرويى ناتوانى و معلوليت فرد در برقرارى ارتباط است و تنهايى مشكل انسان در اثر فقر ارتباطى است و در بسيارى موارد احساس تنهايى به كمرويى تبديل مىشود.
شايان ذكر است كه به دليل ويژگىها و نيازهاى خاص روحى - اجتماعى نوجوانان، ظهور پديده تنهايى (احساس تنهايى) در بين ايشان به طور فوقالعادهاى بيشتر از شيوع اين احساس در ميان بزرگسالان است. و همچنين اين احساس در ميان كهنسالان به خاطر شرايط خاص اجتماعى و بدنى آنها، فراوان است. به همين خاطر در طول يك هفته لحظاتى كه نوجوانان وكهنسالاناحساس تنهايى مىكنند بيشتر از كودكان و بزرگسالان (ميان سالها) است. هرگاه چنين احساسى به علل گوناگون، از جمله ناكامىهاى مكرر، نگرانى و اضطراب شديد، رفتار تبعيضآميز والدين يا بىمهرىهاى فرزندان در برابر والدين مسن و از كارافتاده، واكنشهاى منفى اطرافيان و قطع اميد از پيوندهاى عاطفى عزيزان، تقويت گردد و فرد عميقا احساس
تنهايى كند، نه تنها همانند افراد كمرو دچار ناتوانى يا معلوليت اجتماعى مىشود، بلكه زمينه افسردگى جدى در وى به وجود مىآيد و ممكن است دستبه اقدامات غير عادى و كژروىهاى اجتماعى نظير گريز از خانه و محل كار، اعتياد و خودكشى بزند. درصد قابل توجهى از كسانى كه خودكشى كردهاند يا اقدام به خودكشى مىكنند، تجارب فراوانى از احساس تنهايى و رها شدگى از طرف صميمىترين نزديكان و دوستان خود را داشتهاند.
بنابراين به طور خيلى جدى مىبايست افراد مبتلا به اين پديده را اعم از نوجوان و بزرگسال مورد توجه قرار داد و با اتخاذ روشهاى اصلاحى و درمانى مناسب و يا مراجعه به متخصصين مربوطه، مورد درمان و توانبخشى اجتماعى قرار داد.
بدون ترديد در دنياى پيچيده امروز، فراوانى ناراحتىها و رنجهاى ناشى از مشكلات ارتباطى و سازگارى اجتماعى مانند اضطراب، افسردگى، كمرويى، احساس تنهايى و.. به مراتب بيش از بيمارىهاى قلبى است! براساس تحقيقات انجام شدهبسيارى از ناراحتىهاى قلبى نتيجه فشارهاى عاطفى و روانى و روابط ناسالم يا ناموفق بين فردى است و هيچ منشا فيزيكى و بدنى نداشته است.
ويژگىهاى رفتارى افراد كمرو
برخى از ويژگىهاى رفتارى كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كمرو به طور قابل ملاحظهاى متفاوت از ديگران بوده و به سادگى قابل تشخيص است.
از نظر زيستى و فيزيولوژيكى نشانهها يا علايم مشتركى در ميان غالب افرادى كه به طور جدى دچار كمرويى هستند مشاهده مىشود. در اين ارتباط مىتوان به علايم فيزيولوژيكى نظير تشديد ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلال در ريتم تنفسى، تغيير در تن صدا و... اشاره كرد.
همچنينبرخىرفتارهاى اضطرابى و يا رفتارهاى روانى - حركتى (1) در بين كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كمرو ديده مىشود. برخى از اين ويژگىها مانند گريه كردن، روبرگرداندن از غريبهها و چسبيدن به فرد آشنا بيشتر در كودكان كمرو مشاهده مىشود. از ديگر ويژگىهاى افراد كمرو مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
فرار كردن از جمع غريبهها، مخفى كردن خود از انظار اطرافيان غريبه و ناآشنا، خجالت كشيدن و به لكنت افتادن، با حداقل كلمات سخن گفتن، بريده و كم حرف زدن، بيشتر عبوس بودن و كمتر لبخند زدن، دستپاچه شدن، گوش خود را كشيدن، با انگشتان خود بازى كردن، با لباس خود ور رفتن، از اين پا به آن پا شدن، سر را خم كردن و زير چشمى به غريبهها نگاه كردن، عدم بر قرارى ارتباط چشمى مستمر و طبيعى با ديگران، غرق در افكار خود شدن، تمايل به سر و كار داشتن بيشتربا كتاب و اشياء و لوازم مختلف به جاى آدمها، علاقه به بازى با كودكان آشنا و كوچكتر از خود، عدم برخوردارى از يك رابطه دوستانه با آشنايان، با صداى آهسته و غير طبيعى سخن گفتن، گرفته و نگران بودن، بيزارى از دعوت كردن و دعوت شدن، تمايل به تنها بودن، بيزارى شديد از نگاههاى نقادانه ديگران، فقر شديد در انگيزه فعاليتهاى اجتماعى، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخوردارى از ابتكار عمل و ارائه خلاقيتهاى ذهنى، بىجرات و بىشهامتبودن در عين توانايى و قدرت و... .
تاثير كمرويى بر رشد شناختى، عاطفى، روانى، سازش يافتگى اجتماعى و شخصيت
پديده كمرويى به عنوان يك معلوليت اجتماعى، چنانچه به موقع تشخيص داده نشود و درمان نگردد ممكن است آثار نامطلوبى به همراه داشته باشد و رشد شناختى، عاطفى و روانى و اجتماعى فرد را به طور جدىمتاثر كند. در اينجا به صورتمختصروفهرستوار به بعضى از تاثيرات سوء كمرويى بر روند رشد شناختى،قدرت هوشمندى، رشدشخصيتو ويژگىهاى عاطفى و روانى افراد كمرو اشاره مىكنيم:
بعد شناختى: در بسيارى از مواقع هوش و استعداد سرشار در پس ابرهاى تيره كمرويى پنهان مىماند. به عبارت ديگر بعضى از كودكان و نوجوانان كمرو به رغم آنكهممكن است فوقالعاده تيزهوش و سرآمد باشند، اما قدرت هوشمندى ايشان توسط ديگران، به خصوص معلمان به طور واقعبينانه مورد ارزيابىقرار نمىگيرد. كمرويى پايدار مىتواند منجر به يك ترس و تنش عمومى شود و كودك يا نوجوان كمرو، اعتماد به نفس و جرات تجربه هيچ كار تازهاى را پيدا نكند و در نتيجه عملكردو پيشرفت اوبهطور جدى و معنىدارى پايينتر از سطح توانايىاش ظاهر گردد. به كلام ديگر هميشه فاصلهاى قابل توجه بينتوانبالقوهو توان بالفعل افراد كمرو وجود دارد.
كمرويىموجب افزايش فوقالعاده خودتوجهى و اشتغال ذهنى فرد كمرو نسبتبه واكنشهاى خويش مىشود، به گونهاى كه شخص از هرگونه تفكر مولد و خلاق و ارتباط برتر باز مىماند، چرا كه خلاقيت متضمن برخوردارى از شخصيتى سالم، پويا و فعال است و كودكان و نوجوانان خلاق عموما افرادى كنجكاو، جستوجوگر، انعطافپذير، صريح الكلام، شجاع، راحت و بىتكلف، گشاده رو و متبسم هستند. بنابراين كمرويى قدرت تفكر خلاق و خلاقيت فرد را محدود مىكند. اينجاست كه سنگينى بار تربيت صحيح بيشتر مىشود و وظيفه پدرى يا مادرى ايجاب مىكند كه موانع رشد همه جانبه فرزندان را رفع كرده و زمينه رشد بيشتر و فرداى بهتر آنها را فراهم سازند.
بعد عاطفى، روانى و اجتماعى: افراد كمرو غالبا دچار اضطراب، افسردگى و احساس تنهايى بوده، در برقرارى و حفظ پيوندهاى عاطفى با مشكل جدى مواجه هستند. كمرويى مانع اصلى رشد مطلوب عاطفى و روانى فرد است.
در افراد كمرو ترس از غريبهها ممكن استبه تدريج تعميم يابد و باعثشود كه آنان از هر چيز تازه و متفاوتى بترسند. اين امر مىتواند محصور كننده فرد در ميان ديوارههاى احساسات بازدارنده باشد و زمينه رشد نابهنجار روانى - اجتماعى وى را فراهم كند. چنين فردى نمىتواند همسرى خوب و سازگار، پدرى مهربان و مربى و شهروندى سازگار باشد و در نتيجه از زندگى لذتى نخواهد برد.
افرادكمرو سهم چندانى در گروههاى همگن ندارند و يا در صورت عضويت در گروههاى اجتماعى، حضورى انفعالى و غير فعال خواهند داشت. گرچه معمولاافرادكمروبهخصوص به خاطر تبعيت پذيرى و فرمانبرى بى كم و كاست، از سوى اعضاى گروه طرد نمىشوند، اما بايد اذعان داشتكهغالباموردكمتوجهى واقع مىشوند و در نتيجه چنيننقش غير فعال گروهى و سازش يافتگى ضعيف، از كسب يادگيرىها، مهارتها و تجارب مؤثر فعاليتهاى اجتماعى محروم مىمانند.
كمرويى باعث مىشود كه فرد در عين اينكه بعضا از نظر صلاحيتهاى علمى، فكرى و اخلاقى، قابليتهاوكفايتهاى،فردى برتر از همسالان، دوستان، همگروهها و همكلاسىهاى خود است، اما نتواند رهبرى گروه را عهدهدار شود، در حالىكه فرصت رهبرى گروه،ازتجارب ارزشمند رشداجتماعى و از عوامل مؤثر افزايش اعتماد به نفس است.
از آنجا كه فرد كمرو غالبا مىترسد كه با ديگران به ويژه مخاطبهاى ناآشنا، تازه واردها و غريبهها صحبت كند، بالطبع ديگران نيز با او كمتر سخن مىگويند، به قول معروف:
تا كه از جانب معشوق نباشد كششى
كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد.
بنابراين قلت ارتباطات كلامى و روابط اجتماعى، موجب مىشود كه كودك، نوجوان يا فرد بزرگسال كمرو دچار نوعى خود محصورى (زندگى در يك چارچوب بسته) شود و از زندگى فعال و خوشايند اجتماعى محروم بماند.
معمولا افراد كمرو نسبتبه خود همان قضاوتى را ندارند كه ديگران نسبتبه ايشان دارند (افراد كمرو خود را بسيار كمتر از آنچه هستند، مىبينند.) چون ارزشيابى صحيح از خود نشانى از سازگارى اجتماعى است، بنابراين خود پندارى ضعيف، بينانگر رشد معيوب شخصيت و وجود عقده خطرناك حقارت است و همين عقده حقارت است كه ريشه بسيارى از حسادتها و اختلافات خانوادگى به شمار مىآيد.
باب دیلن یکی از چهره های برجسته موسیقی هم بارها در مصاحبه هایش
گفته از دوران کودکی فقط کم رویی و خجالتی بودنش را به خاطر می آورد
محمدکیاسالار
میگویند توماس ادیسون عاشق نمایش بود و عاشق نمایش نامه های شکسپیر. او از وقتی 8 ساله بود، دلش می خواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانی اش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش کرد، اما موفق نشد. می دانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگی نامه اش نوشته اند که او سال ها به خاطر صدای زنانه اش خجالت می کشید در میان جمع، صحبت کند. آن نوجوان خجالتی، خوش بختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی که زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمی شود تصور کرد. . . کودکان، نوجوانان و جوانانی که امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نکرده اند و به هیچ کسی تعهد نداده اند که فردا و پس فردای روزگار هم خجالتی و کم رو باشند.
پرده اول: از خجالت تا موفقیت
سرشناسان خجالتی یکی دو تا نیستند. خیلی زیادند: آلبرت اینشتین، آبراهام لینکلن، آگاتا کریستی، رابرت دنیرو، تام هنکس، باب دیلن و . . . و خیلی های دیگر بنا به حرف های خودشان، لااقل در مقاطعی از زندگی بسیار کم رو و خجالتی بوده اند. مثلا تام هنکس می گوید: وقتی بچه بودم، خانواده ام مُدام در حال جابه جا شدن بودند و همه اش نقل مکان می کردند. همین مساله بود که اصلا به من اجازه نمی داد با بچه های هم سن و سال خودم دوست بشوم و یک رفاقت ثابت و بلندمدت را تجربه کنم. شاید خجالتی بودنم در آن دوران هم محصول همین مساله بود.
رابرت دنیرو هم خودش در مصاحبه ای گفته است که: تا ده سالگی کاملا خجالتی بودم. اصلا جرات نمی کردم در جمع حرف بزنم، اما وقتی در همان سن و سال برای اولین بار روی صحنه رفتم و مردم تشویقم کردند، انگار ترسم ریخت و جرات پیدا کردم. من با دوران کم رویی ام همان موقع خداحافظی کردم.
آگاتا کریستی، نویسنده ای که شخصیت های فراموش نشدنی و جذابی نظیر آقای پوآرو و خانم مارپل را خلق کرده است، علی رغم توانایی اش در نواختن پیانو هیچ وقت روی صحنه نرفت چرا که: خیلی خجالتی بودم. همیشه از این که کاری را در مقابل مردم و مثلا روی صحنه انجام بدهم، وحشت داشتم، اما این وحشت را به مرور در خودم کشتم.
باب دیلن هم در مصاحبه هایش بارها گفته که از دوران کودکی فقط کم رویی و خجالتی بودنش را به خاطر می آورد، اما همین کودک خجالتی وقتی بزرگ تر شد، همان باب دیلن ی شد که کارشناسان موسیقی در توصیفش گفتند: اگر باب دیلن نبود، موسیقی راک به جایی که اکنون رسیده است، هرگز نرسیده بود!
ممکن است بپرسید اصلا چرا باید از سرشناسان خجالتی اسم ببریم؟ چه فایده ای دارد؟ به چه درد می خورد؟ در واقع، حداقل فایده این کار همین است که مطمئن شویم غلبه کردن بر این عادت رفتاری، امکان پذیر است و اصلا هم چیز عجیب و غریبی نیست. کما این که همان بزرگانی که ازشان اسم بردیم، اغلب در مقطعی از زندگی شان با این مشکل مواجه بوده اند و بالاخره توانسته اند بر این مشکل غلبه کنند.
ولی نکته مهم تر این است که برخی از همین چهره ها تا اواخر عمرشان هم نتوانسته اند به طور کامل بر این عادت رفتاری غلبه کنند، اما توانسته اند در حرفه خودشان به موفقیت های خارق العاده ای دست پیدا کنند. خلاصه این که، خجالت آن قدرها زور ندارد که بتواند جلوی موفق شدن مان را بگیرد. شاید فقط کارمان را سخت تر کند. همین! ـ این موضوع را همان آدم هایی که ازشان اسم بردیم، با زندگی شان به ما نشان داده اند.
تازه، کم رویی مساله ای نیست که فقط گریبان من و شما را بگیرد. خیلی شایع تر از این حرف هاست. محققان علوم رفتاری می گویند حدود 50 درصد جامعه انسانی، با درجاتی، از خجالتی بودن رنج می برند و حدود 40 درصد دیگر هم، لااقل در مقطع یا مقاطعی از زندگی شان، خجالتی بودن را تجربه کرده اند. می ماند فقط 10 درصد که اصلا هیچ وقت در طول زندگی شان با این مشکل، دست و پنجه نرم نکرده و نمی کنند. با آن 10 درصد اصلا کاری نداریم، ولی خواندن این مطلب و مطلب هفته آینده برای آن 90 درصد دیگر، خالی از فایده نیست.
قرار نیست که شما یک شبه متحول شوید و تبدیل بشوید به آدمی که مجلس آرایی می کند به مهارت های ضد خجالت باید یکی یکی تسلط پیدا کنید
پرده دوم: من خجالتی ام، خلاص!
خجالتی ها دو جورند: آشکار و پنهان. خجالتی های آشکار، آن هایی هستند که در هر محفلی، خیلی زود خجالتی بودن شان را بروز می دهند: سرخ می شوند، می لرزند، نمی توانند حرف بزنند و . . .
اما خجالتی های پنهان، به این سادگی ها کشف نمی شوند. این دسته دوم، آن هایی هستند که در محافل حاضر می شوند، اما خیلی کم حرف می زنند، توی چشم آدم ها نگاه نمی کنند، همیشه ساکت اند و سرشان پایین است و پیشنهادهای این و آن را هم حتی اگر دل شان بخواهد که بپذیرند، نمی پذیرند چون قبول آن پیشنهادها به دلیل خجالتی بودن، برایشان خیلی سخت است.
اتفاقا این دسته دوم، بدشانس ترند چون بیشتر آدم ها این رفتارها را به حساب خجالتی بودن شان نمی گذارند و به اشتباه فکر می کنند که آن ها متکبر و پرافاده اند، یا این که فکر می کنند آن ها گوشه گیر و منزوی اند. این دسته دوم، درست در همان لحظاتی که از ترس کم رویی، دارند در درون خود شان می لرزند، در بیرون به گونه دیگری تفسیر و تعبیر می شوند! مساله فقط این است که آن ها آن چه در درون شان دارند، از بقیه مخفی می کنند و به همین خاطر، شخصیت شان با شخصیت دیگری اشتباه گرفته می شود.
شما چه از دسته اول باشید چه از دسته دوم، اصلا نیازی به پنهان کردن موضوع ندارید. به دوستان و نزدیکان تان بگویید که شما با این مشکل مواجه اید و دارید برای رفع آن تلاش می کنید. مخفی کردن این موضوع فقط خودتان را بیشتر معذب می کند و اطرافیان تان را بیشتر به زحمت می اندازد.
وقتی موضوع را با دور و بری هاتان در میان بگذارید، آن ها هم خیلی راحت تر با موضوع کنار می آیند و حتی می توانند کمک تان بکنند. اطرافیان تان پس از اعتراف شما دیگر مجبور نیستند وانمود کنند آن چه اتفاق می افتد را نمی بینند، مثلا نمی بینند که دست شما دارد می لرزد و نمی بینند که شما سرخ شده اید و زبان تان بند آمده است. دیگر مجبور نیستند از زل زدن به چشمان شما دست بکشند، چرا که شما خودتان گفته اید و آن ها هم شنیده اند که شما این طوری هستید. دیگر مجبور نیستند شما را از بحث کنار بگذارند، چرا که فهمیده اند شما دل تان می خواهد با بحث همراه شوید، اما خجالتی بودن تان به شما اجازه نمی دهد. شما با همین اعتراف ساده، می توانید خودتان را به دیگران نزدیک تر کنید و اجازه ندهید فاصله ای که به دلایل هیچ و پوچ ایجاد شده است، هر روز بیشتر و بیشتر شود. البته همه آدم ها مثل هم نیستند و طبیعی است که شما هم نباید انتظار داشته باشید که همه در مقابل این اعتراف تان به طرز یکسانی واکنش نشان بدهند، اما این اعتراف شما لااقل به خیلی ها می فهماند که شما با آن ها خصومتی نداشته اید، از آن ها بدتان نمی آمده و اصلا آدم متکبری نبوده و نیستید.
ضمن این که اغلب آدم ها ـ خوش بختانه ـ از آن دسته ای هستند که اگر این موضوع را صادقانه از زبان خودتان بشنوند، هم برای رفع این مشکل به شما کمک می کنند و هم این که احترام و عزت شما در چشم شان بیشتر می شود. هدف از این اعتراف هم به هیچ وجه این نیست که حس همدردی این و آن را جلب کنید. شما با این حرف، فقط به آن ها توضیح می دهید که اگر رفتارتان این طوری است به چه علت است. فقط همین!
اما این کافی نیست. باید قدمی هم برای حل مشکل اصلی برداشت. شروع کار باید آهسته باشد. به مرور شروع کنید. از تمرین غافل نشوید. وقتی با دیگران صحبت می کنید یا وقتی دارند با شما صحبت می کنند، تمرین کنید که به چشمان طرف مقابل تان نگاه کنید. لبخند زدن را تمرین کنید. شروع به صحبت توام با لبخند را تمرین کنید.
مثلا می توانید جلوی آینه بایستید و یک گفت وگوی ساده را از سیر تا پیاز با خودتان طراحی کنید: ارتباط چشمی، لبخند، شروع به صحبت با یک موضوع ساده، ادامه ارتباط چشمی و . . . قدم به قدم جلو بروید.
قرار نیست که شما یک شبه متحول شوید و تبدیل بشوید به آدمی که مجلس آرایی می کند و . . . این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. به مهارت های ضد خجالت باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می گذارید خیلی زودتر می توانید به نتیجه برسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد.
نقل10 روش برای غلبه بر کم رویی
كمرويي شرايط ناتـوان كنـنده اي براي اغلب افراد پـديـد مي آورد و مانع از ايفاي نقش در موقعيتهاي اجتماعـيو بيان دلمشغوليها و درخواست ازدواج از شخص مــورد علاقه خود ميگردد.
واقعيت اين است كه اغـلب انـسـانـهـا دقـيـقـا" از هـمـانشخصيت دلخواه طـرف مقابلشان برخوردارند ولي بدليل كمرويي و ترس، از بـيـان درخـواسـت ازدواج طفره ميروند و اغلب توسط معشوقه اشان مورد شكوه و شكايت قرار ميگيرند.اينگونه افراد فقط به ملاقات و قرارهاي عاشقانه اكتفا كرده و گام بلندتري بر نميدارند . اگـر كمرويي شما را از رسيدن بفرد مـورد علاقه تان بازميدارد بهمـطـالـعـهئخود ادامه داده تا بياموزيد چگونه ميتوانيد بر آن چيره شويد.