بخشی از مقاله

علل پیدایش و تداوم اعتیاد

هیچگاه نمیتوان یک دلیل واحد برای اعتیاد معرفی کرد و در قریب باتفاق موارد بیش از یک علت موجب بيماری گشته است.
چند علتی بودن اعتیاد : درواقع ۳ گروه از عوامل در پيدايش و ادامه اين بيماری نقش دارند که شامل عوامل روانشناختی، زیست شناختی و اجتماعی ميشوند. این موضوع از دو جنبه حائز اهمیت میباشد. نخست آنکه، هیچگاه نمیتوان یک دلیل واحد برای اعتیاد معرفی کرد و در قریب باتفاق موارد بیش از یک علت موجب بيماری گشته است. دوم آنکه، اگر در علل اعتیاد دقت کنید

متوجه میشوید که این علل در کشورهای مختلف با هم تفاوت دارند. پرواضح است که مردمان هر کشوری ویژگیهای روانشناختی و بعضا حتی زیست شناختی خاص خود را دارند. ضمن آنکه، قوانین و آداب و سنن و بطور کلی ویژگیهای اجتماعی کشورها یکسان نمیباشند. اهمیت این موضوع از آن جهت است که همچون دیگر علوم، کتب و مقالات علمی معتبر موجود در این زمینه ایرانی نمیباشند؛ یعنی نویسندگان این کتب، بیمارانی که مورد بررسی قرار گرفته اند و بالاخره، جامعه مورد مطالعه، ایرانی نبوده اند. بنابراین نمیتوان و نبايد به مطالب این کتابها اعتماد کامل داشت،

درعوض بايد بيشتر بکوشيم و بيماری اعتياد را در جامعه خود و بيماران ايرانی مورد مطالعه و بررسی قرار دهيم. متاسفانه، با آنکه اعتیاد شایعترین بیماری و معضل این مملکت، و هولناکترین درد این مردم است، آنچنان که باید و شايد مورد توجه مراکز و اشخاص دارای امکانات تحقیقاتی قرار نگرفته است و تکيه بر منابع خارجی بنابه دلايلی که گفتم میتواند گمراه کننده باشد. مثال کوچکی عرض میکنم و بعد به اصل مطلب میردازم: در آمریکا؛ شایعترین ماده مورد سو مصرف، ماری جوآنا ميباشد و دومین اعتیاد مربوط میشود به کوکائین. در حالیکه در کشور ما، کوکائین شاید رتبه آخر را داشته

باشد و در مورد ماری جوآنا هم با آنکه در کشور ما انواع دیگر آن (حشیش و گراس و..)شایع میباشند ولی علل و شرایط مصرف حشیش در ایران بسیار متفاوت از آمریکا میباشد. ويژگيهای فرهنگی، مذهبی و روانی مردم ما و همچنين قوانين و شرايط اجتماعی ما با آمريکا بسيار متفاوت است بنابراين، کتاب و مقاله ای که اعتياد را در آمريکا بررسی کرده است نميتواند برای ما منبع معتبری باشد.
هرچند در بخشهای دیگر این سایت هم عرض کرده ام ولی لازم میدانم اینجا هم بر این نکته تاکید کنم که هدف اصلی من از این سایت آگاهی دادن به همه هموطنان است، ازينرو سعی میکنم

مطالب علمی را تا حد ممکن ساده و روان ارائه کنم. در مورد علل اعتیاد آنچه که در زير آمده است و مورد باور من ميباشد حاصل ۹ سال تجربه من و نيز تحقيقی است که بر روی ۲۵۰۰ بيمار انجام داده ام. البته اين تحقيق کاملا بی عيب نبوده است و ازجمله نقائص آن که از کمبود امکانات ناشی

شده است، محدود بودن آن ميباشد. باين معنی که از بين علل احتمالی اعتياد به ده مورد از علل شايع اکتفا شده است و علل نادر مورد بررسی من قرار نگرفته اند. ضمن آنکه در اين تحقيق به سخنان و اطلاعات ارائه شده از جانب بيماران اکتفا شده است. بهرروی تعدادی از شايعترين علل اعتياد در بيماران مورد مورد مطالعه من بشرح زير ميباشند:

۱ -اجتماعی:
فاصله یک جوان تهرانی با مواد مخدر ۱۰ دقیقه میباشد. یعنی یک جوان تهرانی از لحظه ای که تصمیم به مصرف دارو یا مواد میگیرد تا بدستش برسد بطور میانگین ۱۰ دقیقه طول میکشد. میگویند در کشور عزیز ما ایران ۱۰ میلیون معتاد تفننی و ۳ تا ۶ میلیون معتاد رسمی وجود دارند. میگویند دامنه اعتیاد از خوابگاههای دانشجوئی دخترانه هم گذشته و به مدارس راهنمائی و دخترانه کشیده شده است. میگویند و میگویند و ما میشنویم. اما این آمار و ارقام و این اخبار تلخ چه مفهومی دارند؟ این آمار تلخ بیانگر حقیقتی تلختر میباشند؛ مردم ایران در جامعه ای زندگی میکنند که ایشان را به اعتیاد ترغیب میکند. درواقع تسهیلات و امکانات مهمی ( شامل مواد اعتیاد آور و مصرف کنندگانی که از چند طریق میتوانند موجب اعتیاد اشخاص سالم و ادامه اعتیاد بیماران گردند) جهت شروع اعتیاد و ادامه آن در کشور ما فراهم است! درصد بسیار بالائی از بیماران در تحقیق من(رقم دقيق بعدا درج خواهد شد) به عامل دوست معتاد، محيط آلوده و فراوانی مواد در جامعه، بعنوان علت شروع و ادامه اعتیاد و نيز اعتياد مجدد اشاره کرده اند. تعداد بالای معتاد و مقدار زیاد مواد مخدر در جامعه ما، عامل و معلول گسترش اعتیاد میباشد. از زبان بیماران عرض میکنم که میگویند وقتی شما هر جا میروید بساط مصرف مواد پهن است؛ از جشن عروسی گرفته تا پارتی ها و مراسم های مختلف، از کارگاههای کوچک تولیدی کفش و پوشاک تا کارخانه های صنعتی کوچک، شما یک جا از قبول پیشنهاد دیگران امتناع میکنید، در جای دوم وسوسه خودتان

را مهار میکنید، به جای سوم نمی روید و… اما بالاخره تسلیم میشوید.

۲ - ناتوانی جنسی ( در آقایان):
غالب مواد مخدر (و نه همه شان) در اوائل مصرف، تاثیر مثبتی بر این اختلال دارند و اين ويژگی

موجب تمايل بسياری از مردان ايرانی به مصرف مواد مخدر،و بخصوص ترياک، گشته است. در کشورهای پیشرفته، کلینیک های تخصصی وجود دارند که کادر پزشکی و پیراپزشکی شان در زمینه درمان اختلالات جنسی تخصص دارند. شما نمیتوانید حتی یک نفر را بیابید که بخاطر مشکل جنسی معتاد شده باشد. در ایران ما٬ بیماران مبتلا به ناتوانی جنسی (که تعدادشان بسیار بالاتر از حد تصور است)، اصلا نمیدانند که به کجا مراجعه کنند. ضمن آنکه خصوصیات فرهنگی ما موجب شده تا بحث در این مورد را زشت و شرم آور بدانند. شاید باورش برای افراد غیر پزشک مشکل باشد ولی بسیاری از بيماران، حتی در حضور پزشک هم از بیان اختلالات جنسی خود خودداری میکنند. این افراد که از منطقی ترین راه درمان بیماری خود بواسطه شرم و حیا امتناع کرده اند، به احمقانه ترین روش متوسل میشوند که همان مصرف تریاک میباشد. بطور خلاصه؛ فرهنگ غلط، پایین بودن سطح آگاهی مردم، نبود کادر متخصص در این زمینه، موجب گرایش درصد بالائی از مردان ایرانی به مواد مخدر گشته است. خود اين علل هم عللی دارند که ميتوان به کم کاری نهادهای دولتی و غير دولتی اشاره کرد. دست اندرکاران بهداشتی جامعه، صداوسيما و نشريات ازآن جمله ميباشند.


۳ - بيماری:
اين عامل در مورد اعتياد به ترياک صدق ميکند. براساس يک باور غلط و عادت ديرين، مردم ما در مواجهه با بيماريهای مختلف به ترياک پناه ميبرند. پس از اتمام دوره بيماری و رفع آن چيزی که باقی ميماند بيماری ديگريست بنام اعتياد. البته استفاده از ترياک بعنوان يک داروی موثر، اختصاص به

ايرانيان ندارد و در ميان ملل ديگر هم در گذشته رايج بوده و ترياک از جانب پزشکان تجويز می شده است. با گذشت زمان و پيشرفت علم پزشکی، از طرفی ماهيت بسياری از بيماريها مورد شناسائی قرار گرفتند و از طرف ديگر داروهای بسياری کشف شدند. درنتيجه، رفته رفته استفا

ده بيمورد از ترياک منسوخ گشت. متاسفانه در کشور ما چنين نشده است و هنوز هم درصد قابل توجهی از مردم، در مواجهه با برخی بيماريها و اختلالات، بجای مراجعه به پزشک از ترياک استفاده ميکنند. سردرد، بيماريهای روماتيسمی، آرتروز مفاصل و اعمال جراحی (تسکين درد بعد از عمل) اختلالات روحی (همچون افسردگی) مشکلات پيری و سالخوردگی (که در حيطه طب سالمندان قرار دارد) از جمله اين بيماريها و اختلالات ميباشند.
۴- عدم توجه و کنترل والدين:
دوره نوجوانی و بلوغ يکی از مراحل مهم و مخاطره آميز در رشد آدمی محسوب ميشود که اگر با نظارت صحيح والدين صورت پذيرد ميتواند سرنوشت خوشايندی برای شخص بهمراه داشته باشد معمولا در اين دوره اولين تماس با مواد مخدر ميتواند روی دهد قبل از آن و در دوران کودکی شرايط بگونه ايست که نه کودک تمايل چندانی به مصرف ماده ای ناشناخته دارد و نه ديگران چنين موقعيتی را فراهم ميکنند ولی غرور نوجوانی وقتی با محيط نامناسب آميخته ميشود، چنانچه مربی و کنترل کننده عاقل و دلسوزی وجود نداشته باشد، ميتواند نوجوان را به ورطه اعتياد و بدتر از آن بکشاند. برداشت من اين است که بين نوجوانان ما و والدين فاصله افتاده است. دلايل اين فاصله متعددند و باين بحث مربوط نميشوند. ولی ميتوان به رشد سريع تکنولوژی و دانش بشری از يک سو و پايين آمدن سطح درآمدها و فقر از سوی ديگر اشاره کرد( البته بعنوان يک عامل از عوامل متعدد) . نوجوانی که سطح سوادش بالاتر از والدينش ميباشد، نوجوانی که در اطراف خود و يا از طريق ماهواره و اينترنت، پيشرفت زندگی انسانها را ميبيند و درميابد که والدينش از برآورده کردن نيازهای معقول و نامعقول او عاجزند، با آن غرور کاذبی که دارد و البته طبيعی هم ميباشد اهميتی به نظر والدين خود قائل نميشود. پدری که قبل از طلوع آفتاب از خانه خارج ميشود و نيمه شب برميگردد کی نوجوانش را ميبيند که بتواند او را کنترل و راهنمائی کند. البته اينها نمونه هايی کوچک ميباشند و دلايل بسيارند.
۵ - نقص قوانين:


۶ يا ۷ سال پيش بيماری داشتم که بجرم قاچاق چند کيلو ترياک دستگير شده بود و دوران محکوميت خود را سپری ميکرد. بگذريم از اينکه ايشان در زندان گرفتار اعتياد ميشوند. همين شخص در دوران مرخصی خود که جهت درمان پيش من آمده بود، مجددا ۱۴ کيلو ترياک قاچاق ميکند و دوباره دستگیر ميشود. حدود ۳ سال پيش، پسر اين آقا جهت درمان اعتياد خود به من مراجعه کردند و من از طريق ايشان مطلع شدم که پدرشان محکوم به اعدام شده بوده و خانواده ايشا

ن با دوندگی های بسيار و گرفتن وکيل و هزينه های کلان، موفق به شکستن حکم اعدام و تبديل آن به حبس ابد شده اند. چند ماه پيش شخصی تلفنی با من تماس گرفته اظهار آشنائی کردند و اينکه برای ترک اعتياد خود ميخواهند به من مراجعه کنند. ابتدا نشناختم ولی بعد از معرفی متوجه شدم که بيمار همان آقای قاچاقچی ميباشند. ميدانيد چه شنيدم ؟ آری حکم حبس ابد ايشان هم پس از دوندگی های خانواده محترم و گرفتن وکيل و هزينه های کلان!! شکسته شده و ايشان در مرخصی چند ماهه!!! بسر ميبرند. همين حالا که من اين متن را می نويسم اين شهروند محترم در يکی از شهرهای کشورمان و در يک سفر کاری بسر ميبرند از سه ماه پيش!!!
من بهيچوجه با مجازات اعدام موافق نيستم ولی آيا با وجود قوانين فعلی در مورد اعتياد و قاچاق مواد مخدر و نحوه اجرای آنها ميتوان اميد داشت که از اعتياد و قاچاق کاسته شود؟ جالب آنکه خود مسئولين امر هم به اين نقائص اذعان دارند.
۶- نبود امکانات و شيوه های تفريحی:
مواد مخدر موجب خوشحالی و سرخوشی ميشوند و برای دقايقی فرد را از عالم واقعيت دور ميکنند، يا تحمل آن را آسان ميسازد. نياز به تفريح و دور شدن از استرس های روزمره چيزی نيست که بتوان منکر آن شد. تصورش را بکنيد شخصی بويژه يک نوجوان يا جوان قصد رفع خستگی و تفريح دارد. اين شخص کجا ميتواند برود؟ آيا ما تنوع تفريحی داريم؟ آيا امکانات تفريحی ما کافی هستند؟
۷ - حرام بودن مشروبات الکلی:
درصدی از بيماران به اين مورد اشاره ميکنند که چون مشروب حرام است؛ برای تفريح، يا برای

رهايی از افکار ناراحت کننده، و از بين بردن اضطرابات و استرس های روزمره و نيز موقع شرکت در جشن و عروسی نميتوانسته اند از مشروب استفاده کنند و از اينرو جذب مواد و دارو شده اند؛ البته باين اميد و تصور که صرفا بصورت تفريحی مصرف خواهند کرد و بهيچوجه باورشان نميشد که معتاد شوند.

۸ - فقر:


فکر نميکنم اثبات فقر در جامعه ما نياز به آوردن دليل و مدرک باشد. بيکاری و نداشتن پول!! نه تنها موجب بروز اعتياد ميشود که درمان اعتياد را هم سخت ميکند.( منظور اين نيست که هرکسی فقير است معتاد ميشود و کسانی که از وضع مادی خوبی برخوردارند معتاد نميشوند، اين يک بحث آماری ميباشد) . نميتوانم رقمی ارائه کنم، ولی بجرات ميتوانم بگويم که بيش از سی يا حتی چهل درصد از مراجعين جهت ترک اعتياد صرفا بخاطر مشکلات مادی از درمان باز ميمانند (ظاهرا درمان را موکول ميکنند به آينده). اگر واقع بين باشيم و شعار ندهيم، بايد قبول کنيم که ترک اعتياد حتما هزينه ميخواهد. مراجعه به کمپ يا درمان با استفاده از داروهای ارزانقيمت و يا تحت نظر بهزيستی برای همه بيماران مقدور و عملی نيست. کاری به اين ندارم که کلينيک های خصوصی و بستری در آنها يا داروهای دست ساز و روشهايی چون سم زدائی فوق سريع و.. علمی هستند يا نه. آنچه مهم است حقيقت جامعه ماست. در حال حاضر چند ميليون بيمار داريم و فقط صد تا يا دويست تا مرکز بهزيستی ( کاری به اين هم ندارم که روش اين مراکز درست است يا نه) پس مراکز بهزيستی کافی نميباشند و ما به اين مراکز خصوصی نيازمنديم و اين مراکز ميتوانند درصدی از بيماران را درمان کنند ( هرقدر هم که کم باشد).
بيماری که قصد درمان دارد؛ غير از هزينه های مستقيم درمان٬ بايد متحمل هزينه های ديگری هم بشود از قبيل: استراحت در منزل يا مسافرت و تفريح. حاضر نشدن در سر کار علاوه بر افت درآمد، خطر از دست دادن شغل را هم بهمراه دارد. فکر ميکنيد چند درصد از بيماران قادر به تقبل اين هزينه ها و ريسک های مادی هستند؟ شايد کمتر از ده يا بيست درصد.
۹ - اختلالات روحی و پايين بودن اميد به آينده:
آمار دقيقی موجود نيست ولی بررسی های پراکنده ای که مثلا بر روی دانش آموزان مناطق بيستگانه تهران صورت گرفته و يا در مورد دانشجويان برخی از دانشگاههای تهران، نشانگر اين واقعيت هستند که افسردگی و اختلالات مشابه در جامعه ايرانی بالاست. رابطه خلق پايين با گرايش به مواد مخدر کاملا واضح است. جوانی که حوصله ندارد، کسل است٬ خيل عظيم بيکاران را و بويژه تحصيلکرده های بيکار را ميبيند، اميد چندانی به آينده نخواهد داشت. کاملا طبيعی است که اين جوان نسبت به خوشيهای زودگذر و کاذب ناشی از مصرف مواد مخدر متمايل شود و بهمان نسبت هم در مقابل ترک اعتياد مقاومت نشان دهد.
۱۰- ژنتيک يا خانواده:
در تحقيق من، در ۱۰درصد از بيماران يکی از والدين مبتلا به اعتياد بوده اند و در ۱ درصد موارد

هردوی والدين. ضمن آنکه ۲۴ درصد از بيماران دارای يک يا بيشتر فرد مبتلا در بين اقوام خود بوده اند. البته بجهت تاثير عوامل اکتسابی نميتوان اين موارد را به ژنتيک نسبت داد. هرچند ارتباط اعتياد و ژنتيک توسط محققين اثبات شده است. ولی تحقيقات در اين زمينه کامل نبوده و ما بايد منتظر آينده بمانيم تا محققان موفق به کشف جزئيات امر شوند.


مطمئنا علل پيدايش و ادامه اعتياد به موارد ذکر شده در فوق محدود نميشوند و دلايل ديگری هم وجود دارند که من از ذکر آنها صرف نظر نميکنم و آنچه در پی ميآيد دربرگيرنده ليست نسبتا کاملی از علل پيدايش اعتياد است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید