بخشی از مقاله
مقدمهاي برسفال :
سفال يكي از خلاقيتهاي ماندگار انسان از دورة نوسنگي تا دورة معاصر است. با طلوع دين اسلام، هنرهاي مختلف به ويژه هنر سفالگري از اهميت خاصي برخوردار گرديد، و سفالگران با ابتكارات جديد، پيروي از شيوههاي هنري گذشته و سنتهاي محلي و الهام از آئين نو، صنعت سفالسازي را در بسياري از مناطق اين سرزمين پهناور به حداعلاي شكوفايي رسانيدند.
تكامل هنر سفالگري اسلامي سالهاي متمادي به طول انجاميد، دراين رهگذر مراكز سفالسازي متعدد هريك با برخورداري از ويژگيهاي خاص در اكثر شهرهاي ايران پديد آمد. سفالينه هاي اسلامي متعلق به سدههاي سوم تا هفتم ه . ق غالباً در مراكزي چون كاشان، ري، سلطانيه، جرجان و نيشابور ساخته شد.
خلق الانسان من صلصال كالفخّار
خداوند انسان را از گل كوزه گري آفريد
تاريخچهاي از هنر ايران پيش از سلجوقي
ذوق هنري و مايه هاي نخستين هنردوستي در سرزمين ايران از زمان هخامنشيان و پيش از آن وجود داشته است. حجاريهاي غني و با عظمت و پرشكوه كه قبله گاه خاور باستان است و صنعتگران ماهر احساس زيبائي و نبوغ خود را در بسياري از هنرها، خاصه ظروف فلزي و گلي نشان دادهاند.
حجاريهاي عظيم كه در سينة كوهها، لحظههاي طلائي در هنر معماري، پارچههاي ظريف با نقوش رنگ آميز، ظروف فلزي براي مجالس، از ويژگيهاي هنر ساساني است.
ظهور اسلام، ارزشهاي تازه و حدودي نو بوجود آورد و نبوغ تزئيني ايراني راه تازهاي براي ابراز يافت. گچ بريها و تذهيبهاي رنگارنگ پديدار گشتند، هر خطاطي باعث بوجود آمدن احترام آميزترين كتابها شد. خط بدوي عرب به ظرافت گرائيد
و توسعه يافت و اولين پيشرفتهاي هنر خط در شهر كوفه انجام گرفت و خط كوفي ناميده شد. در فلزكاري و نقش روي فلز كه سابقة ايران به فلزكاري لرستان ميرسد، در هر زماني سبكي نو و حيرت انگيز به وجود آوردند و هنر سفالگري را به كمك نبوغ خود و تجاربي كه از آزمون سبكهاي ديگران كسب كردند رونق بخشيدند.
(نظري به هنر ايران. پوپ) ص 26 تا 29)
A.A. POP
تاريخچهاي از سلجوقيان
ايران در قرن 5 هجري درخشندهترين عهد تاريخ خود را با سلجوقيان بست. اينان قبايل ترك چادرنشيني بودند كه از جلگههاي قرقيزستان آمده و با سرعت بسيار جذب فرهنگ و هنر ايران گرديده و بسياري از عناصر آن را فرا گرفتند. (نظري به هنر ايران پوپ).
آنها نخست در خراسان حكومتي تشكيل دادند (430 هـ . ق) و اندكي بعد با گسترش قلمرو خود، نواحي مركزي ايران را نيز به تصرف در آورد، اصفهان را به پايتختي برگزيدند و از آن زمان، در مقابل خلاقت فاطميان مصر كه نفوذشان تا بغداد ادامه داشت، به خلق انديشه و تشكيلات منظمي در عالم اسلام پرداختند. (سفال ايراني، ليلي رفيعي)
سه پادشاه اين دوره، يعني طغرل بيگ، آلپ ارسلان و ملكشاه سلجوقي دهقاني از طوس، خواجه نظامالملك طوسي، طراح بزرگ دولت سلجوقي ياري جستند و نه تنها در تاريخ ايران بلكه در تاريخ جهان اسلام و در سطح وسيعتري در تاريخ آسيا تأثير بس گستردهاي نهادند.
اين سلسله بر ايران، عراق، سوريه و آسياي صغير با دولتهاي وابسته به مدت 2 قرن حكمراني نمودند. (نظري به هنر ايران، پوپ)
در قلمرو ايران زبان پارسي به عنوان زبان ملي و مظهر تمدن درخشان ايراني، توسط سامانيان احياء شده بود، به حيات و نفوذ خود ادامه داد. (سنال ايراني، ليلي رفيعي)
دورة سلجوقي را ميتوان از درخشان ترين دورههاي هنر اسلامي دانست. چهخ دراين عصر هنرهاي مختلف مانند بافندگي فلزكاري، سالفسازي، گچبري و بالاتر از همه معماري به حد اعلاي شكوفايي خود رسيد.
سلجوقيان به تدريج علاقه مند به هنرهاي مختلف گرديده، حمايت آنان، هنرمندان را قادر ساخت كه به توسعه هنر سفالسازي و فلزكاري با شيوه و سبك جديد بپردازند.
تاريخچهاي از سلجوقيان
عناصر عمده طرحهاي تزئيني گچبرهاي دوران سلجوقي، خطوط بيانتها و گردش اسليمي و حروف كوفي، در زمينه تركيبات نباتي است. اين نوع زينتها گذشته از گچبريها در مقبرة سلطان سنجر (سدة ششم هجري) در مرو با آجر نيز انجام شده است. در خردگرد خراسان يكي از زيباترين كتيبههاي كوفي دوره سلجوقي كه نام نظامالملك، وزير اعظم سلطان آلپ ارسلان را دارد و به سالهاي 455 تا 485 هجري قمري تعلق دارد در بقاياي مدرسهاي پيدا شده است.
استعمال دو يا سه سطح مختلف تزئيني، از مختصات برجسته كاري دورة سلجوقي است.
طغرل پادشاه سلجوقي خط نويسي را نزديكي از مسنوبين راوندي تحصيل كرد و سپس به نوشتن قرآن درسي جزو پرداخت كه صد دينار مغري صرف هر جزو آن شد. چون طغرل خود دراين راه ميكوشيد، مردم را نيز تشويق به خط نويسي ميكرد. بيشتر خط نويسان اين عهد به نوشتن قرآن يا تزئين طاقها و رواقهاي مكانهاي مذهبي پرداخته يا بر روي سفال و كاشي عمل ميكردهاند. (سيف الله كامبخش فرد، سفال و سفالگري در ايران از ابتداي نوسنگي تا دوران معاصر).
تاريخچة سلجوقي :
سلجوقيان ساختمانهاي خود را با طرحهاي برجسته و گچبريها تزئين ميكردند و ديوارهاي اتاقها را با كاشيهاي رنگين درخشان ميپوشاندند.
در ايران رنگ آميزي از ضروريات است. زيرا كه بيشتر آن سرزمين، بيابان است و گلها و گياهان در بهار دوران كوتاهي دارند و با فرارسيدن فصل گرما تنها زمين تشنه لب برجاي ميماند. پس ديوارهاي رنگين كاخها و محرابهاي مسجدها مي توانند جبران بيرنگيها، طبيعت را بكنند و در هر فصلي يادگاري از بهار باشند.
تاريخچهاي از سلجوقيان
مهمترين تحول در صنعت سفالسازي در عصر سلجوقي ابداع نوعي خمير سفيد شيشه براي ساخت ظروف سفالين است كه تقريباً شبيه خاك چيني دورة سونگ (Sung) چين بوده كه شهرت فراواني در سفالسازي كشورهاي خاور نزديك داشته است.
ظروف ساخته شده از اين ماده خمير شيشه بسيار نازك بوده با پوشش لعاب قليائي، رنگ شفافي به خود گرفته است.
ساخت ظروف ياد شده در شهرهاي معروف چوي ري، كاشان جرجان و نيشابور متداول بوده است. (سفال ايراني، محمد يوسف كياني).
سفالسازات عهد سلجوقي و جانشين آنها خوارزمشاهيان ظروفي ميساختند كه در زمرة بهترين و زيباترين كارهاي اين صنعت بشمار ميآيند. بسياري از طرحها و شيوههاي دورههاي قبل را هنرمندان اين دوره تكميل كردند. طرق جديد تزئين از قبيل طرح مشبك، لعاب جلادار، حكاكي و برش و قالبگيري در مراكز مختلف ساخت سفال به كار ميرفت. ري يكي از مراكز مهم اين صنعت است.
پاره سفالهايي از نيشابور به دست آمده است كه بدنة سفيد، نازك و سخت، بوم آماده و مناسبي را براي نوشتههاي كوفي و نسخ به طريق مشبك شده است. گاه اين ظروف رنگ آبي تند يافته و برجسته كاريهايي در آنها شده است.
تصاوير مرغ و نوشتههاي ساده كوفي در صدراسلام نيز متداول بوده است. نقوش مسلط بر روي ظروف سفالين اين دوره، تصاوير ما هم از مينياتور بوده است. اين نقوش، عموماً صحنههاي مجلس پادشاهان را تصوير كرده است، گاهي هم مضنونهاي مشخصي از وقايع مهم تاريخي، بزمها، زندگي عادي مردم و بويژه داستانهاي شاهنامه فردوسي منعكس شده است. علاوه براين سفالگران مجالس شكار و سواركاري را به نشانة دليري نقش ميكردند. سفالسازي دراين دوره به نهايت پيشرفت از نظر ساخت و طرح رسيد كه با حملة مغول اوايل قرن هفتم ه . ق نمونههايي از آن از بين رفت.
مراكز سفالسازي سلجوقي
بايد دانست كه امروزه مورخين براي تقسيم بندي سفالهاي ايران از روشهاي فني گوناگون استفاده نمودهاند. يعني آن را برحسب دوره تقسيم كردهاند.
دستة ديگر آن را برحسب مراكز فني كه احتمال ميدهند در آنجا ساخته شدهاند تقسيم نمودهاند و دستهاي ديگر آن را برحسب نوع ساخت طبقه بندي كردهاند.
دراين مجال به قصد بررسي نقوش، كه هريك گوياي روش خاصي بنابه منطقه ساخت و يا پيدايش خود هستند و اين مناطق به شيوة نقش اندازي سبب تقسيمات ما شدهاند كه شامل مناطقي چون :
- آذربايجان
- كردستان
- مازندران
- ري
- كاشان
- ساوه مي باشند.
A Survey of Pershian Art 1
A.A PoP
نقوش و ظروف سفالهاي آذربايجان
سفالهاي آذربايجان از نظر منطقه پيدايش و شيوة طراحي به دو گروه مستقل تقسيم شدهاند :
گروه اول :
به عقيدة آرتور آپهام پوپ، محل ساخت اين نوع ظروف كاملاً مشخص نيست، عدهاي ميگويند كه در زنجان ساخته شده است. به علت آنكه اولين نمونه از اين نوع در آنجا به فروش رسيده و عدهاي ديگر براين عقيدهاند كه اشياء يا نشانهايي كه در كوزه به عنوان گنج پنهان بوده، در آق كند ساخته شده كه دهي است در آذربايجان، ما بين زنجان و ميانه، كه اين نوع ظروف را بدانجا نسبت دادهاند.
ظروف آق كند، به شيوة لكآبي مرسوم است، كه طراحيها با شجاعت خاص ابداع گرديده است و با اقتباس از شيوة ساسانيان به شيوهاي نوين با سبكي استادانه انجاميده است.
دراين شيوه هماهنگي والرها و تازگي و لطافت آنها به كلي طرح حالتي شاعرانه با كيفيتي مهيج ميدهد كه گاه بر اثر فزوني عقايد دچار ضعفهائي شدهاند.
نقوش اين شيوه فقط شامل پرنده و حيوانات در زمينهاي از نقوش اسليمي، روش خاص خود است و ويژگي آن در ابداع تركيب دونقش زمينه و موضوع اصلي آن با درجة اهميت مساوي هستند و هر با حركتهاي آزاد قلم، به طريقة بزرگنمايي كار شده است و از حيواناتي مثل خروس، خرگوش، مرغ، مرغابي و گوزن و گاهي روبروي هم و گاه به صورت بالا و پائين و گاه به صورت مجرد مطرح شده، كه دراين حالت با نقش زمينه خود تركيب گرديده است، كه گاه به صورت تكيه گاهي براي ايستايي
سفالهاي آذربايجان
خرگوش و يا درختي براي بلبلي يا بر بال خروسي با پيچش زيبا نشسته است. نقوش حاشيه اين ظروف كاملاً ساده به صورت هندسي ترسيم گشته است. رنگ مسلط براين شيوه دورنگ سبز حنايي و قرمز آجري است و گاهي از تركيبات رنگ فيروزهاي، از آبي تا سبز فيروزهاي با نقوش سياه طراحي شده است.
گروه دوم :
محل ساخت گروه دوم از سفالهاي آذربايجان را به شيخ تپه اورميه نسبت دادهاند كه عموماً داراي ظروفي به شكل كاسه است كه قسمت خارج آن ساده و بدون نقش و قسمت داخل داراي نقش است.
دراين ظروف اغلب از رنگ زرد روشن در زمينه قهوهاي براي رنگ آميزي استفاده شده است.
تصاوير اين شيوه نشانگر سبكي خاص است كه شامل نقوشي عموماً انساني و گاه حيوان است كه نسبتاً از طراحي ناپختهاي برخوردار هستند.
در تصاويري كه شامل نقوش انساني است احتمالاً از داستانهاي فردوسي اقتباس شده كه به عنوان مثال ظرفي است با طرح انساني نشسته، در حالي كه دو حيوان با دو مار و بدن پرونده در دو طرف شانه وي قراردارند كه گويا منظور سفالگرنشان دادن ضحاك باشد و در طرح ديگري سه انسان نشسته در سه قسمت ظرف كه به ترتيب هريك جامي و خنجر و پرندهاي در دست دارند.
به اقتباس از نقوش فلزكاري ساسانيان دو انسان ايستاده در شاخ و برگي با حاشيهاي كه از تكرار يك حرف در كنار هم تزئين يافته است. و از ظروفي كه با نقش حيوانات تزئين شده، ظرفي است كه حملة شيري را به بزكوهي نشان ميدهد و يا دوحيوان به حال جنگ روبروي هم در زمينهاي كاملاً ساده نمايانده شدهاند.
نقوش و ظروف سفالهاي كردستان
منبع ظروف سفالين كردستان در گروس كردستان است كه از پانزده ده در شمال شرقي بيجار تشكيل شده است و از مهمترين اينها، يازتكند است كه در روي تپهاي قرار دارد. مبدأ اصلي اين نوع ظروف در ري و كاشان بوده است ولي بعد در كردستان و آذربايجان با الهام گرفتن از اين نقشها، با ديدي كاملاً نو و روحيهاي مستقل ايجاد نقشهائي قوي به عنوان يك شيوة نوين در سفالگري آغاز گرديده است.