بخشی از مقاله

وحدت از ديدگاه امام خمينى (ره)؛ استراتژى يا تاكتيك
خبرگزاري شبستان: وحدت گرچه در ادبيات اسلامى كاربرد و نقش اساسى دارد، امّا در ادبيّات سياسى رايج كمتر مورد بررسى قرار گرفته است و آن‏چه در اين زمينه به‏كار رفته، بيشتر مفاهيمى است كه برترى يك شيوه و يا تفكّر را به دنبال داشته و بيشتر كاربرد خارجى دارد؛ مفاهيمى چون ناسيوناليسم، پان عربيسم، پان تركيسم و... از اين دسته به‏شمار مى‏رود، اما مفهوم وحدت در

انديشه‏ى سياسى اسلام علاوه بر كاربرد در حوزه داخلى و خارجى، در هر مورد نمود مختلفى دارد. براى مثال وقتى سخن از «وحدت امت اسلامى» به‏ميان مى‏آيد، به معنى برداشتن مرزهاى جغرافيايى نيست، بلكه به معنى وحدت عمل و درك متقابل در خصوص موضوعات مشترك، حول مصالح اسلامى است.


از طرف ديگر، وقتى در محيط داخلى سخنى از وحدت به‏ميان مى‏آيد، نه‏تنها به معنى وحدت تفكّر يا سليقه است، بلكه به معنى وحدت عمل در زمينه‏ى منافع ملّى، اسلامى و قانون اساسى است؛ چيزى كه امروزه از آن به «وفاق اجتماعى» و يا انسجام داخلى و يا وحدت ملّى ياد مى‏شود.


از آن‏چه گفته شد، نقش و اهمّيت اين مفهوم در پيشبرد اهداف داخلى و خارجى جامعه‏ى اسلامى مشخص مى‏شود. از ديرباز از زمان «سيد جمال‏الدين اسدآبادى» تا زمان امام خمينى، مفهوم وحدت كاربرد زيادى داشته است. آن‏چه در اين‏جا مورد بررسى قرار مى‏گيرد، بررسى اين مفهوم در انديشه‏ى امام خمينى و بررسى آن در داخل و خارج است. ايشان همواره بر اين نكته چه قبل از پيروزى انقلاب و چه بعد از آن تاكيد مى‏نمودند و از نظر عملى نيز راهكارهاى زيادى را براى تقريب و تحريك احساسات مسلمانان حول محور مصالح اسلامى وضع كرده‏اند.


الف) مفهوم وحدت در قرآن
در قرآن كريم آيات زيادى را مى‏توان يافت كه در آن‏ها به اين مسأله اشاره شده است؛ ازجمله مفاهيمى، چون «واعتصموا»(1)، «تعاونوا»(2)، «اصلحوا»(3)، «اصلاح بين الناس»(4)، «الَّف بينهم»(5)، «امّةٌ واحدة»(6)، «امّة وسط»(7)، «حزب‏الله»(8)، «صبغة‏الله»(9) و «اخوة».(10)


محور وحدت در ديدگاه قرآنى «توحيد» و در مرتبه‏ى ديگر دين اسلام است. قرآن كريم پيامبر را به سوى اهل كتاب مى‏فرستد و از آنان براى پيوستن به شعار توحيد و جدايى از غير او دعوت مى‏كند: «اى پيامبر! به اهل كتاب بگو، بياييد بر اساس كلمه‏اى كه بين ما و شما مشترك است، غير از خدا را نپرستيم و يك‏ديگر را در برابر خداوند بعنوان رب و پروردگار نگيريم (وحدت كنيم). پس اگر روى برگرداندند بگوييد، شاهد باشيد كه ما اهل تسليم در برابر حق هستيم».(11)


آيه شريفه فوق نشان مى‏دهد كه مرز اتحاد «توحيد» است و مشركان و كافران كه بر محور غير توحيد حركت مى‏كنند، در وحدت دينى پذيرفته نخواهند شد. در تبيين محور وحدت، آيات ديگرى نيز وجود دارد كه اعتقاد به رسول خدا، اعتقاد به اولى‏الامر و قبول حكم را اضافه مى‏كند. به اين ترتيب وحدت واقعى با توجه به اين آيات تفسير مى‏شود: در سوره «آل عمران» آمده است: «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرّقوا»؛ يعنى همگى به ريسمان الهى چنگ زنيد و متفرّق نشويد. اين آيه شريفه از مسلمانان مى‏خواهد كه با اسلام از دنيا خارج شوند، از اين رو اعتصام به ريسمان الهى با توحيد منهاى نبوّت پيامبر و لوازم آن صادق نيست.

د و آنان را در مقابل فرمان خداوند و رسول عصيانگر مى‏يافتند، اما به خاطر مصلحتى مهم‏تر، ابراز مخالفت نمى‏نمودند. سخنان امام در اين زمينه بسيار درس‏آموز است. اين كلمات بيانگر آن است كه وحدت اسلامى كه غالبا با حيات واقعى مسلمانان همراه است، بر حق ديگرى ـ گرچه حق معصومى، چون على(ع) باشد ـ مقدم است.
اين وحدت در حقيقت ائتلاف است، و بالاتر از وحدت «گذشت» از هرآن‏چه را كه قطب مخالف آن را برنمى‏تابد، و بسنده كردن بر هرچه «از حق» كه در نظر قطب مخالف مناسب مى‏نمايد. هم‏چنين

حضرت على(ع) جداى از خطبه‏ى كوتاه و پرمعناى شقشقيه، در موارد متعددى به سكوت معنادار و سخت خويش اشاره مى‏كند. اين سكوت كه همراه با خار در چشم و استخوان در گلو توصيف شده است، براى حفظ وحدت مسلمانان و بقاى اساس دين بوده است. امام در يكى از خطبه‏هاى اوايل دوره حكومت خود مى‏فرمايد:
«قسم به خداوند كه اگر ترس از اختلاف و جدايى مسلمانان نبود و اگر ترس از آن نبود كه كفر بازگردد و «دين» فانى شود، هرآينه در غير از موضعى كه نسبت به آن‏ها نفع داشتيم، قرار مى‏گرفتيم.»(12)
آن‏چه از مجموع مفاهيم قرآنى، بيانات و سيره پيامبر و امامان معصوم (عليهم‏السلام) فهميده مى‏شود، اين است كه همواره حفظ نظام اسلامى و مصالح عمومى بر منافع شخصى و گروهى مقدم بوده است و اينان از هر اقدامى كه تفرقه و شكاف ميان جماعت اسلامى را به دنبال داشته باشد، اگرچه نفع شخصى در آن مى‏ديده‏اند، احتراز مى‏كرده‏اند.
ب) وحدت از ديدگاه امام خمينى(ره)


با توجه به اختلافات مذهبى فرق اسلامى كه خود نيز موجب اختلافات سياسى عميق‏تر مى‏گرديد، دو نوع تلاش در راه ايجاد وحدت به‏وقوع پيوست: گروهى براى تقريب بين مذاهب اسلامى قيام كردند كه حوزه‏هاى علميه‏ى شيعى و دانشگاه «الازهر» عموما با توجه به شأن علمى خود از اين طريق به اتحاد اسلامى نزديك مى‏شدند. گروه ديگرى نيز با كنار گذاردن و طرح نكردن اختلافات مذهبى به دنبال ايجاد اتحاد سياسى و توجه به قدرت بى‏بديل مسلمانان بودند.
وحدت عامل پيروزى


در ميان انديشمندانى كه انديشه وحدت را در ميان جامعه اسلامى مطرح كرده‏اند، فقط برخى از آنان مانند آيت اللّه العظمى بروجردى امكان دستيابى به موقعيت‏هاى قابل توجه را يافتند. متأسفانه به دليل وجود افراد متعصّب و قشرى در هر دو گروه، و تلاش‏هاى استعمار براى دامن زدن به اختلافات فرقه‏اى، اين تلاش در بسيارى از مراحل ناكام ماند. مفهوم وحدت به دوره برپايى جمهورى اسلامى در ايران اختص

اص ندارد، بلكه ايشان حتى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى نيز اين مسأله را گوشزد نموده‏اند:
«بايد اين رمز پيروزى را كه وحدت كلمه و اتكاى به قرآن مجيد است، حفظ كنيم و همه با هم به پيش برويم و حكومت جمهورى اسلامى را در ايران مستقر كنيم.»(13)


ايشان پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز به اين مسأله اشاره نموده و مى‏فرمايند: «ما اگر اين وحدت كلمه و اين خاصيّت كه عبارت از اسلاميت است كه در آن همه چيز هست، اگر اين را ما حفظ كنيم، تا آخر پيروز هستيم و اگر خداى ناخواسته آن‏ها اخلال كنند يا ما شُل باشيم و جلوشان را نگيريم و يا خودمان خيال كنيم كه پيروزيم و به سستى گرايش پيدا كنيم، من خوف اين را دارم كه خداى ناكرده با فرجامى ديگر، همان مسايل را پيش بياورند. اگر ما ايستادگى كنيم و قدرتى كه الان در دستمان است كه قدرت ملت است، حفظ كنيم، وحدت كلمه را حفظ كنيم، همه پيروز خواهيم شد».(14)


امام خمينى(ره) وحدت را علت «محدثه» و «مبقيه»ى نظام اسلامى دانسته، اسلام و وحدت را ضامن بقاى مسلمانان دانسته‏اند: «اگر مسلمين آن عزت و عظمتى كه در صدر اسلام داشتند، بازيابند، به اسلام و وحدت كلمه روى

آورند، آن اتفاق بر محور اسلام بود كه آن قدرت و شجاعت مافوق‏الطبيعه را به‏وجود آورد».(15)
وحدت يك تكليف شرعى
در ديدگاه تكليف‏گراى امام، اصولاً اقدام سياسى يك تكليف شرعى است. از اين رو در بسيارى از موارد مشاركت‏هاى سياسى؛ مانند شركت در انتخابات يا تأييد نظام به واسطه گردهمايى و راهپيمايى و... كه عموما در ديدگاه يك انديشمند سياسى از «حقوق» مردم است، از ديدگاه امام تكليف و وظيفه مردم نيز هست. ايشان عدم توجه به وحدت و ترك آن را در زمره «گناه كبيره» و «جُرم بزرگ» مى‏شمارد: «اگر چنان‏چه در يك وقتى هم يك همچو مطلبى واقع شود، آن هم يك جرم است. امروز اين مسأله ـ تضعيف وحدت ـ جُرم بسيار بزرگى است».(16)


اين مسأله موجب گرديد كه امام در بسيارى از موارد كه مطلب يا كارى كه با ديدگاه‏هاى ايشان سازگارى نداشت، ولى مسئولين و صاحب‏نظران امور مملكتى بر آن اتفاق‏نظر داشتند، به خاطر حفظ وحدت و جلوگيرى از تفرقه و اختلاف بيشتر سكوت اختيار نمايند و حتّى زمينه‏ى اتحاد را فراهم آورند. ايشان مى‏فرمايند: «البتّه ما نمى‏توانيم از نفسانيت خودمان به‏طور مطلق جلوگيرى كنيم، ما همچو قدرتى نداريم، امّا قدرت اين را داريم كه جلوى خودمان را بگيريم كه اظهار نكنيم. قدرت نداريم اگر با يك كسى واقعا مخالفيم، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشيم، اما قدرت اين را داريم كه در مقام عمل اظهار نكنيم...».(17)


ج) گستره وحدت از ديدگاه امام خمينى
وحدت از ديدگاه امام داراى گستره وسيعى است كه شامل وحدت نيروهاى داخلى و امت اسلامى مى‏شود. قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، در ميان عوامل داخلى وحدت نيروهاى فرهنگى و دينى كشور، بيش از هر چيز ديگر مورد نظر امام بوده است. ايشان با هوشيارى خاص كوشيدند تا وحدت داخلى را در ميان گروه‏ها و نيروهاى داخلى برقرار نمايند كه به بعضى از آنان اشاره مى‏شود:
وحدت حوزه و دانشگاه


شخصيت حضرت امام به گونه‏اى بود كه اكثر افراد در جناح روحانى و دانشگاهى او را قبول داشتند. به همين دليل ايشان دائما خطر اختلاف و تفرقه را ميان اين دو قشر گوشزد مى‏نمودند. ايشان در اين زمينه مى‏فرمايند:
«ما چندين سال است كه زحمت كشيديم و دانشگاه را به ملاّها، مدارس علوم قديمه و به طلاّب علوم قديمه نزديك كرديم. ما بازار را به اين دو نزديك كرديم. اين جبهه‏هاى مختلف را با هم نزديك كرديم و هميشه‏سفارش كرديم كه وحدت كلمه[موجود] باشد تا بتوانيد كارى انجام دهيد.»(18)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید