بخشی از مقاله

گلخانه


رشد جمعيت و افزايش مصرف سرانه که با سطح درآمد و زندگي افراد جامعه همبستگي زيادي دارد، دو مسئله مهم در تأمين نيازهاي غذايي براي افراد جوامع در حال پيشرفت از جمله ايران است و در اين ميان نقش بهره-گيري مؤثر و بهينه از منابع محدود آب و خاک و استفاده از نيروي انساني موجود در کشور از اهميت ويژه اي برخوردار است. تلاش موفقيت آميز در جهت رشد درآمد ناخالص ملي و رسيدن به خودکفايي در توليد نيازهاي غذايي جمعيت رو به رشد کشور، همانند هر فعاليت ديگري نياز به آگاهي عميق از فرآيندهاي عملي و اقتصادي و بکارگيري آخرين دانش و

فن¬آوري روز دنيا دارد. در اين راستا تکنولوژي توليد محصولات گلخانه اي منجر به افزايش چشمگير راندمان بهره¬وري از منابع محدود آبي و خاکي گشته و اهميت آن با توجه به اقليم خشک و کم باران اکثر نقاط کشور ما غيرقابل انکار است.
مفهوم گلخانه :
هر گياهي براي داشتن رشد مطلوب نياز به شرايط خاصي از نظر شدت نور، دماي روز و شب، ميزان رطوبت نسبي هوا و رطوبت خاک دارد. گلخانه يا greenhouse، به ساختماني با اسکلت چوبي يا فلزي و با شرايط تحت کنترل (دما، رطوبت، نور، دي¬ اکسيد کربن و . . .) اطلاق مي شود که با مواد شفاف (شيشه يا پلاستيک) به منظور عبور نور طبيعي جهت رشد و نمو گياهان پوشانده

شده است.


در احداث گلخانه ها بايد عوامل متعددي توجه شود :
1. تأمين نور مورد نياز. مهمترين عامل نور است. تأمين نور براي گياهان گلخانه¬اي بسيار مهم است. در روزهاي ابري و زمستاني و در مناطقي که مقدار نور کمتر است از نورهاي مصنوعي استفاده مي کنند و گلخانه ها بايد در جهتي ساخته شوند که نورگير باشند. اسکلت و پوشش گلخانه نيز بايد طوري طراحي و ساخته شود که نور کافي به گياه برسد. در روزهاي پرنور تابستان نيز با کشيدن حصير يا توري هاي تيره¬رنگ يا پاشيدن گل و رنگ هاي قبل شستشو روي پوش

ش گلخانه بايد مانع از نفوذ نور اضافي به گلخانه شد.
2. تأمين حرارت. تأمين دماي مناسب براي رشد و نمو گياه خصوصاً در روزهاي سرد و ابري زمستان بسيار لازم است. پوشش گلخانه بايد از جنسي انتخاب شود که کمترين تلفات گرما را داشته باشد. گاهي از پوشش هاي دو لايه براي کاهش تلفات گرما استفاده مي شود. البته در مواقعي از سال (روزهاي گرم تابستان) نياز به کاهش دماي گلخانه وجود دارد و بايد عمليات خنک¬سازي انجام گيرد. بهترين نوع سوخت براي وسايل گرمازا و سرمازا، گاز است. برخي افراد از گازوئيل و نفت استفاده مي کنند اما تميزترين سوخت گاز است.


3. تأمين دي اکسيد کربن. دي اکسيد کربن يکي از فاکتورهاي ضروري در عمل فتوسنتز مي¬باشد. افزايش غلظت دي اکسيد کربن به صورت مصنوعي در محيط گلخانه باعث رشد مطلوب گياه، زودرسي محصول و افزايش کيفيت و کميت آن مي شود.
4. تأمين رطوبت کافي. هواي گلخانه ممکن است خيلي خشک و يا خيلي مرطوب باشد که در حالت خشک بايد مرطوب شده (با تجهيزات رطوبت ساز) و در حالت خيلي مرطوب بايد رطوبت زدايي شود (با انجام عمل تهويه).


5. استفاده از خاک مناسب. در گلخانه بهتر است از خاک هاي سبک استفاده نمود يعني خاک بايد داراي زهکشي مناسب باشد. قبل از آغاز کشت ابتدا بايد خاک آزمايش شود تا از لحاظ اسيديته، شوري و عناصر غذايي و معدني موجود در آن اطمينان حاصل گردد و در صورت نياز اقدام به عمليات اصلاحي و کوددهي شود.
6. مساحت گلخانه. مساحت گلخانه بستگي به وسايل و تجهيزات تأمين گرما در گرخانه و سرمايه و سليقه خود شخص و مقدار و نوع شکل زمين دارد. مي توان مساحت گلخانه را زياد در نظر گرفت يا اينکه گلخانه ها را با مساحت هاي کوچکتر احداث کرد. البته بايد توجه داشت که در هر مساحتي بايد شرايط محيطي (نور، حرارت، رطوبت، دي اکسيد کربن) موردنياز بوته ها فراهم شود.
محل مناسب جهت احداث گلخانه


مشکلات اصلي توليد محصول در هر اقليم عبارتند از : موقعيت جوي و جغرافيايي منطقه، سردي و گرمي هوا، مقدار و شدت نور، شدت وزش بادهاي قوي و ريزش برف و باران، منابع آبي و کيفيت آب، شرايط و خصوصيات خاک منطقه و ... . بنابراين اولين نکته در احداث يک گلخانه انتخاب محل مناسب است که بايد در اين مورد به نکات زير توجه شود:
1. مناسب بودن خاک گلخانه از نظر شرايط فيزيکي و شيميايي. در صورت مطلوب نبودن شرايط خاک (بافت خاک، مواد غذايي موجود در خاک، شوري، اسيديته و . . .) مي¬توان آن را با انجام

عمليات اصلاحي (کوددهي، آب¬شويي و . . .) بهبود بخشيد.
2. طرح گسترش گلخانه. از موارد مهم در احداث گلخانه، ارائه يک نقشه گلخانه همراه با طرح گسترش آن مي باشد. در اين طرح علاوه بر مساحت زمين گلخانه، پيش¬بيني فضاي کافي براي توسعه گلخانه و احداث ابنيه و ساختمان هاي سرويسي موردنياز مانند ساختمان کارگري، انبار، راه هاي ارتباطي، سرويس هاي بهداشتي و فضاي لازم جهت ذخيره آب و سوخت از اهميت ويژه اي برخوردار است. در نهايت بهتر است سطحي به عنوان فضاي پيش¬بيني نشده به مجموع فضاها اضافه شود. زمين موردنياز براي احداث گلخانه حداقل بايستي دوبرابر سطح مفيد گلخانه (سطح زيرکشت) گلخانه باشد. به طور متوسط مساحت ساختمان هاي سرويسي را برابر با 10 درصد سطح زيرکشت در نظر مي گيرند (13 درصد براي گلخانه هاي کوچک و 5/7 درصد براي گلخانه¬هاي بزرگ). البته در احداث گلخانه، گرفتن موافقت اصولي و رعايت قوانين مربوط به زمين محدوده هاي شهري در مورد احداث و بهره¬برداري از گلخانه¬ها ضروري است چون فعاليت بسياري از گلخانه¬ها بر همين اساس متوقف شده است.
3. توپوگرافي (پستي و بلندي) زمين گلخانه. محل احداث گلخانه بايستي تا حد امکان مسطح باشد زيرا احداث گلخانه¬هاي بزرگ در زمين هاي ناهموار و شيب دار، هزينه¬هاي زيادي را براي انجام عمليات تسطيح نياز دارد.
4. سيستم زهکشي مناسب. به دليل استفاده گسترده از آب در عمليات¬هاي گلخانه، خاک گلخانه بايد سبک بوده و زهکشي خوبي داشته باشد. با اين حال احداث يک سيستم زهکشي مناسب مخصوصاً در خاک¬هاي داراي بافت سنگين ضروري است. در خاک¬هاي سنگين معمولاً با قرار دادن لوله هاي سفالي در زير زمين، عمليات زهکشي را انجام مي دهيم.
5. جهت وزش باد. در مناطق بادخيز، گلخانه را نبايد عمود بر جهت بادهاي غالب احداث کرد. بهترين حالت اين است که طول گلخانه تقريباً در امتداد جهت باد غالب منطقه بوده و نس

بت به آن انحراف مختصري داشته باشد. اين انحراف براي اين است که باد از درب ورودي گلخانه وارد نشده و از کنار آن عبور نمايد. گلخانه¬هاي قوسي (تونلي، نيمه استوانه¬اي، کوانست و هافمن) که داراي سقف و ديواره کماني مي باشند، باد را به سهولت از روي خود عبور داده و بهتر از گلخانه¬هاي زاويه¬دار داراي ديواره عمودي، در برابر باد مقاومت مي کنند. براي مقابله با وزش

باد مي توان از بادشکن استفاده نمود (بادشکن خوب ديواره¬اي است که مي¬تواند رديفي از درختان مانند سرو، کاج و چنار باشد که در مقابل جهت وزش باد قرار مي گيرند. ديواره هاي آجري که يکدست و بدون منفذ مي باشند مناسب نبوده و حتي باعث تشديد جريان باد خواهند شد). البته براي جلوگيري از سايه¬اندازي درختان روي گلخانه بايد فاصله درختان از گلخانه در شرق وتفاع درخت 20 متر مي باشد، فاصله گلخانه تا اين درختان 50 متر انتخاب مي شود.
6. مناسب بودن زاويه و شدت تابش نور خورشيد. در هنگام احداث گلخانه توجه به جهت مطلوب براي بهره¬برداري از تابش نور اپتيمم، يک فاکتور مهم به شمار مي¬رود. اين عامل م

خصوصاً در زمستان که ميزان سايه¬اندازي اسکلت بيشتر بوده و شدت نور عامل محدودکنن

ده رشد است، اهميت زيادي دارد. بايد توجه داشت که نور صبح بيشترين مطلوبيت را داراست زيرا با تابش اين نور به گياهان اجازه داده مي شود که فرآيند توليد غذا را زودتر آغاز نمايند و اين موضوع منجر به حداکثر رشد و توليد مي¬شود و نقش بسزايي در کميت و کيفيت محصول دارد. از اينرو ساختمان گلخانه بايد در جهتي احداث شود که بيشترين بهره¬گيري را از نور صبح داشته باشد.
7. شرايط محيطي و اقليمي مناسب. شرايط آب و هوايي منطقه، تأثير زيادي روي توليد و کيفيت و کميت محصولات باغباني دارد. محل هايي که زمستان خيلي سرد و تابستان خيلي گرم، باران هاي شديد، مه دائمي و شرايط نامساعد دارند براي احداث گلخانه مناسب نمي¬باشند. مناسب¬ترين منطقه براي کشت¬هاي گلخانه¬اي، منطقه¬اي است که زمستان ملايم داشته و از روزهاي آفتابي زيادي برخوردار باشد.
8. دسترسي به آب مطمئن و سالم. در احداث گلخانه¬هاي تجاري، آب به دليل استفاده گسترده آن، از فاکتورهايي است که کميت و کيفيت آن حائز اهميت است. قبل از احداث گلخانه بهتر است از آب مورد استفاده آزمايش کاملي به عمل آيد. EC يا شوري آب يکي از فاکتورهاي مهم مي¬باشد. هر چه EC آب پايين¬تر (آب شيرين¬تر) باشد عملکرد محصول بالاتر خواهد بود. يون¬هاي سديم، کلر و بي¬کربنات باعث کاهش کيفيت آب، صدمه به گياه و در نهايت افت

محصول خواهند شد. استفاده از آب چاه به دليل اينکه آب لوله¬کشي ممکن است داراي فلورايد و کلر باشد، مطلوب¬تر است. (فلورايد براي گياهان مضر است) در ضمن استفاده از آب شهري (لوله¬کشي) گران تمام شده و هزينه¬هاي توليد را بالا مي¬برد. آب رودخانه هم چندان مناسب نمي¬باشد زيرا ممکن است به عوامل بيماري¬زا آلوده باشد. به طور کلي حداقل آب مورد نياز براي 1000 متر مربع گلخانه در هر شبانه¬روز در فصل تابستان (پيک مصرف) 10-8 مترمکعب است.
9. نوع محصول. نوع محصولي که در برنامه توليد قرار دارد در انتخاب محل گلخانه مؤثر است. يک گلخانه-دار موفق با توجه به نياز بازارهاي داخلي و خارجي و برآورد هزينه¬هاي مربوط به توليد هر محصول، ابتدا بايد تعيين کند که چه محصولي را توليد کند و سپس با توجه به نوع محصول و نيازهاي محيطي آن، محلي مناسب از نظر شرايط اقليمي براي احداث گلخانه انتخاب کند.
10. دسترسي به نيروي کار. دسترسي سريع (به صورت دائي يا فصلي) به نيروي کار ارزان و ماهر.
11. دسترسي به امکانات ديگر (حمل و نقل، راه¬هاي ارتباطي، برق و سوخت). گلخانه بايد در جايي احداث شود که نزديک به راه¬هاي ارتباطي، برق و ساير امکانات رفاهي باشد که اين موضوع در صورت بهره¬گيري صحيح منجر به کاهش هزينه هاي توليد (که هدف نهايي مديريت گلخانه است) خواهد شد. در ضمن محل احداث گلخانه عامل به استفاده از ساير منابع انرژي به جاي گاز مي باشند در حالي که گاز به عنوان ارزان¬ترين و پاک¬ترين منبع انرژي به شمار مي¬رود و با استفاده از اين سوخت ارزان مي¬توان هزينه¬هاي توليد را به مقدار زيادي در توليد فصل سرما کاهش داد. بنابراين قبل از احداث گلخانه بايد تمهيدات لازم در مورد تأمين آب و برق و سوخت انجام شده باشد.


12. نزديکي به بازار فروش. تا محصول با هزينه حمل و نقل کمتر و با کيفيت بيشتر و با طراوت و تازگي کافي و در نتيجه با قيمت مناسب¬تر به فروش برسد.
تأمين و تنظيم شرايط محيطي در گلخانه
عوامل محيطي عبارتند از يک سري از عوامل خارجي و غير ژنتيکي که رشد گياه را به طور مستقيم يا غيرمستقيم تحت تأثير قرار مي دهند. اين عوامل در 1) سرعت و شدت فعل و انفعالات حياتي گياه مانند فتوسنتز، تنفس و تعرق 2) مراحل مختلف رشد گياه از مرحله کاشت و جوانه¬زني بذر تا مرحله گلدهي، ميوه¬دهي، رنگ¬اندازي و برداشت محصول 3) ساختار، شکل، رنگ، وزن، شادابي يا پژمردگي اندام¬ها 4) ميزان جذب آب، عناصر و مواد غذايي توسط گياه 5) سازگاري محصول و مقاومت گياه نسبت به آفات، بيماري ها و علف¬هاي هرز و . . . مؤثر مي¬باشند. در واقع عوامل محيطي، تعيين¬کننده موفقيت يا شکست در توليد يک محصول هستند.


براي اينکه تمام گياهان و از جمله گياهان گلخانه¬اي رشد و نمو مطلوب داشته باشند و در نهايت بتوانند محصولي با کيفيت و کميت بالاتر توليد کنند، بايد شرايط محيطي مناسب براي آنها فراهم شود. نيازهاي محيطي هر گياه با گياه ديگر متفاوت است و هدف کشاورز يا گلخانه¬دار انطباق شرايط محيطي موجود با شرايط محيطي مطلوب براي رشد هر گياه مي¬باشد.
نقطه قابل توجه ديگر اين است که بين عوامل محيطي بايد يک هماهنگي متقابل وجود دا

شته باشد زيرا اين عوامل رابطه مستقيم با يکديگر دارند و اگر يکي از اين عوامل به درستي تنظيم نشود، تنظيم عوامل ديگر نيز تأثير مطلوب روي رشد و نمو گياه ندارد.
فاکتورهاي اساي براي رشد و نمو گياهان
سه عامل عمده در رشد و نمو گياهان عبارتند از : فتوسنتز، تنفس و تعرق. با انجام درست اين سه فرآيند حياتي، گياهان مي توانند رشد مناسبي داشته باشند و به ميوه¬دهي برسند.
فتوسنتز : يکي از اختلافات عمده بين گياهان و حيوانات در کره زمين، توانايي گياهان براي ساخت غذايي خودشان مي¬باشد. يک گياه براي انجام فتوسنتز و توليد غذاي موردنياز خود به انرژي حاصل از تابش آفتاب، دي-اکسيدکربن موجود در هوا و متوقف خواهد شد و در صورتي که هر يک از اين عوامل براي مدت زيادي قطع شوند گياه از بين خواهد رفت.
فتوسنتز يک فرآيند شيميايي است که انرژي نور خورشيد را براي تبديل دي¬اکسيدکربن و آب به مواد قندي در گياهان سبز مورد استفاده قرار مي¬دهد سپس اين مواد قندي در خلال تنفس گياه براي رشد و متابوليسم آن مورد استفاده قرار مي¬گيرند.
فتوسنتز در بافت¬هاي سبز گياه (مخصوصاً برگ¬ها) که حاوي کلروفيل هستند انجام مي¬شود.
تنفس : کربوهيدارت هاي ساخته شده در طول فرآيند فتوسنتز، تنها وقتي براي گياه با ارزش هستند که به انرژي تبديل شده باشند. اين انرژي در فرآيند ساخت بافت هاي جديد مورد استفاده قرار مي¬گيرد.
تنفس يک فرآيند شيميايي است که طي آن قند و نشاسته توليد شده در فرآيند فتوسنتز، به انرژي تبديل مي¬شود. اين فرآيند مشابه سوزاندن چوب يا زغال¬سنگ براي توليد حرارت يا انرژي مي¬باشد. فرآيند فتوسنتز مي¬باشد. بر خلاف فتوسنتز، فرآيند تنفس در طول شب نيز به خوبي روز صورت مي¬گيرد. تنفس در کليه مراحل زندگي و در همه سلول¬ها صورت مي-گيرد. آزاد شدن دي¬اکسيدکربن اندوخته شده و گرفتن اکسيژن همواره در سطح سلول اتفاق مي¬افتد.


تعرق : تعرق فرآيندي ضروري است که حدود 90% از آب وارد شده به گياه از طريق ريشه¬ها را مورد استفاده قرار مي¬دهد و 10% باقيمانده آب در واکنش¬هاي شيميايي و در بافت¬هاي مختلف گياه به مصرف مي¬رسد.
تعرق فرآيندي فيزيکي است که در طي آن گياه آب از دست مي¬دهد. عمدتاً اين کار از طريق روزنه برگ¬ها صورت مي-گيرد. فرآيند تعرق براي حمل مواد معدني از خاک به گياه، خنک نمودن گياه در فرآيند تبخير و نيز براي جابجايي قند و مواد شيميايي گياه کاملاً ضروري است.
نور
نور خورشيد براي رشد گياه اهميت حياتي دارد و در واقع رشد گياه تابعي از نور است. نور مناسب از جهت پيدايش و تبديل کلروفيل، تشکيل مواد شيميايي موردنياز گياه، انجام عمل فتوسنتز در

اندام¬هاي سبز گياه مثل برگ¬ها، تحريک¬پذيري روي اندام¬هاي گياه و . . . نقش اساسي دارد.
عوامل ديگر مانند حرارت، آب، مواد غذايي و . . . را مي¬توان تحت کنترل درآورد ولي چنانچه نور خورشيد کم باشد تأمين کمبود آن مشکل است زيرا نور مصنوعي معمولاً گران تمام مي¬شود و صرفه اقتصادي ندارد. معمولاً گلخانه¬ها را طوري مي¬سازند که حداکثر بهره وري از نور خورشيد را داشته و حتي الامکان از عناصر سايه انداز (ديوار و درخت و . . .) به دور باشد. حتي جنس پوشش گلخانه ها در تأمين نور مناسب از نظر کيفيت (شدت تابش) و بکارگيري در مراحل مختلف تلويد نشاء و رشد رويشي و زايشي داراي اهميت است و حتي المقدور پوشش گلخانه بايد نو و شفا

 

ف باشد. پلاستيک کهنه و کدر و کثيف، نور را از خود عبور نمي دهد و در نتيجه بوته ها باريک و بلند شده و محصول کافي توليد نمي کنند. وجود قطرات زياد عرق روي سقف گلخانه نيز مزاحم نفوذ نور شده و عمل فتوسنتز و باردهي گياه را کاهش مي دهد.
مشخصه هاي نوري مؤثر در رشد و نمو گياهان
سه مشخصه نور يعني کيفيت نور (طيف نور)، طول دوره نوري (فتوپريوديسم)، کميت نور (شدت نور) در رشد و نمو و توليد محصول در گياهان از اهميت ويژه اي برخوردارند و اين سه عامل بايد به صورت همزمان تنظيم شوند تا نور بهترين اثر را روي گياه داشته باشد.کيفيت نور از اين جهت مهم است که مثلاً قرار گرفتن گياه در معرض طيف آبي باعث کاهش رشد، سفتي اندام ها و تيرگي رنگ آنها مي شود و بالعکس قرار گرفتن گياه در معرض نور قرمز باعث نرمي و لطافت اندام ها، افزايش ميانگره ها و افزايش رشد گياه مي شود. با اين وجود براي رشد کامل گياه، طول موج هاي مرئي نور لازم است و حداقل توصيه بر استفاده همزمان از نورهاي سفيد و زرد در محيط گلخانه است.
با توجه به اينکه ترکيبات مختلف نور مرئي يعني طيف 700-400 نانومتر (nm) منبع اصلي انرژي براي گياهان به شمار مي آيند، در شرايطي که همه فاکتورها از جمله ميزان دي اکسيد کربن، دما و رطوبت در حد مطلوب باشد براي انجام عمل فتوسنتز به شدت نوري به ميزان متوسط نياز است. طول موج هاي بالاتر از 700 نانومتر و پايين تر از 400 نانومتر خارج از حس بينايي انسان مي باشند و در رشد و فتوسنتز تأثيري نداشته يا حتي تأثير منفي دارند. در جدول زير تأثير طيف هاي مختلف نور روي اندام هاي گياه آورده شده است.

جدول تاثير طيف هاي مختلف نوري روي اندام هاي گياه
طيف هاي مختلف نور طول موج چگونگي تاثير روي اندام هاي گياه


مادون قرمز Nm800-750 غير قابل رويت. در رشد گياه و اعمال بيوشيميايي تاثير ندارد ولي جلوگيري از خروج آن از گلخانه با استفاده از پلاستيکهاي نگهدارنده اشعه مادون قرمز (IR)، بار حرارتي گلخانه را کاهش خواهد داد.
قرمز دور Nm750-70 غير قابل رويت. با وجودي که در فتوسنتز موثر نيست اما براي رشد گياه، جوانه زدن، غنچه دادن و تسريع در پيدايش رنگ ميوه ضرورت دارد.
قرمز قابل رويت Nm800-600 قابل رويت. شديداً به وسيله کلروفيل جذب شده و باعث سبزينه سازي مي گردد.
زرد متمايل به سبز Nm600-500 قابل رويت. اثر ناچيزي روي سبزينه سازي دارد مخصوصاً قسمت سبز نور.
آبي متمايل به بنفش Nm500-400 قابل رويت. شديداً به وسيله کلروفيل جذب

شده و در سبزينه سازي و تشکيل اندام هاي گياه موثر است.
ماوراء بنفش Nm400 > غير قابل رويت. براي گياه زيان بخش است. بر روي رشد محصول تاثير منفي داشته و شدت آن باعث کوتاهي گياه و کلفت شدن برگها و حتي نابودي گياه مي شود.

درجه حرارت
شدت فعاليت هاي حياتي گياه به درجه حرارت محيط بستگي زيادي دارد. هر يک از گياهان داراي يک دامنه حرارتي مطلوب (اپتيمم) هستند که مي توانند در آن دامنه بهترين نتيجه را از نظر رشد و باردهي داشته باشند. مثلاً بهترين درجه حرارت براي رشد کاهو 15-12 درجه سانتيگراد، براي گوجه فرنگي 22-18 درجه و براي خيار 25-24 درجه مي باشد. بنابراين درجه حرارت مطلوب براي يک گياه، ممکن است براي گياه ديگر چندان مناسب و ايده آل نباشد.
به منظور رشد و نمو ايده آل، اکثر گل ها و محصولات گلخانه اي به درجه حرارتي معادل 25 تا 27 درجه در روز و 12 تا 17 درجه در شب نياز دارند.
خروج از دامنه حرارتي ذکر شده بعضاً منجر به خسارات جبران ناپذيري مي گردد. در درجه حرارت هاي پايين تر از دامنه ذکر شده، فرآيندهاي لازم براي حيات از کار مي افتد و به دليل تشکيل بلورهاي يخ در بافت هاي گياهي، آب لازم براي سلول ها از دسترس آنها خارج شده و در نتيجه آسيب مکانيکي مي بينند. در شرايط حاد گرمايي نيز آنزيم هاي کنترل کننده فعاليت هاي بيوشيميايي گياه، غير فعال شده و رشد گياه مختل خواهد شد.


به عنوان مثال براي محصول خيار در اثر درجه حرارت بالا، رشد بي جهت شاخ و برگ زياد مي شود و حتي با ريزش گل و ميوه همراه است و در نتيجه توليد ميوه و ميزان عملکرد محصول کاهش مي يابد. ضمن اينکه افت ناگهاني درجه حرارت نيز باعث بدفرمي ميوه ها و کم رنگ شدن تمام يا قسمتي از ميوه مي شود و در شرايط بحراني رشد بوته ها کم شده و ميوه ها کوچک مانده و درشت نمي شوند.
از لحاظ اقتصادي هميشه مقرون به صرفه نيست که به جهت افزايش محصول، تمام فاکتورهاي رشد را در گلخانه در حد مطلوب فراهم نمود. در زمستان که نور و شدت آن عامل محدود کننده مي باشد (مخصوصاً در روزهاي ابري زمستان) بالا بردن درجه حرارت روز، تأثير مثبت و مؤثري در فتوسنتز و رشد و نمو گياه ندارد. ولي در تابستان که شدت نور و حرارت عامل محدود کننده نيست، در اختيار قرار دادن رطوبت کافي و حتي الامکان دي اکسيد کربن، تأثير بسيار مثبتي در افزايش محصول خواهد داشت.


رطوبت نسبي
يکي از مهمترين فاکتورهاي آب و هوايي براي گياه، رطوبت است که هم از طريق محيط (رطوبت نسبي هوا) و هم از طريق خاک (رطوبت خاک) روي گياه اثر مي گذارد. ميزان تنفس گياهان متأثر از رطوبت نسبي هواي اطراف مي باشد زيرا رطوبت نسبي، اختلاف فشار بخار بين سطح برگ ها و هواي اطراف را تعيين مي کند. چنانچه رطوبت نسبي هواي گلخانه ها در حد مطلوب تنظيم گردد دما هم خودبخود تنظيم خواهد شد.
رطوبت داخل گلخانه مخصوصاً در فصول گرم سال از 50-30% نبايد کمتر باشد. وجود يک ضريب همبستگي بالا بين ميزان رطوبت و درجه حرارت مناسب از يک طرف و جلوگيري از نوسان هاي شديد حرارتي در محيط گلخانه از طرف ديگر ضروري است. رطوبت نسبي موردنياز و ايده¬آل براي محصولات مختلف از جمله خيار و گوجه فرهنگي بالاخص در زمان توليد، 70 درصد است.


رطوبت پايين معمولاً با افزايش تبخير و تعرق در گياه از شادابي بوته ها کاسته و رشد را به تأخير خواهد انداخت و مقاومت بوته ها را کاهش مي دهد. در طوبت هاي خيلي پايين ميزان توليد و عملکرد کاهش مي يابد و حتي ميوه ها بدشکل مي شوند (در خيار ميوه ها باريک و بد شکل مي شوند). رطوبت هاي خيلي پايين ممکن است سبب اختلالات فيزيولوژيکي شود که اين مسأله به

خاطر نارسايي در جذب موادغذايي (برخي عناصر مثل کلسيم و منيزيم در رطوبت پايين قابل جذب نيستند) و توزيع نامناسب آن در نقاط رشد گياه مي باشد. در اثر کاهش رطوبت و افزايش دما، برخي آفات از جمله کنه ها طغيان خواهند نمود.
رطوبت بيش از حد در گرخانه باعث گسترش سريع بيماري هاي مختلف از جمله تسريع رشد اسپور قارچ ها و بروز بيماري هاي قارچي، کاهش تبخير و تعرق در برگ و در نتيجه کاهش جذب و انتقال مواد غذايي محلول توسط ريشه (براي مثال کاهش جذب و انتقال کلسيم به ميوه و برگ ها) مي شود. در ضمن جمع شدن قطرات آب زير پوشش پلاستيک، باعث چکه سقفي و افزايش بيماري و

مانع تابش نور خورشيد مي شود که در اين حالت وجود يک سيستم تهويه مناسب ضروري به نظر مي رسد. براي جلوگيري از جمع شدن قطرات آب روي سقف مي توان از پلاستيک آنتي فوگ (ضد عرق)، اسپري مواد ضدعرق روي پلاستيک و يا از پوشش پلاستيکي دو جداره استفاده نمود.
عمليات آبياري در گلخانه
اغلب محصولات گلخانه اي به خاطر رشد سريع و همچنين محصول زيادي که توليد مي کنند نياز

به آب فراواني دارند. در ضمن وجود دماي زياد و تهويه شديد در محيط گلخانه نياز گياهان به آب را افزايش مي دهد. آب موردنياز گياهان و حداکثر آبي که گياه به آن نياز دارد متفاوت است. آب مورد نياز بوته ها در هفته ارتباط مستقيمي با سن بوته، بافت خاک، انرژي دريافتي از خورشيد و شدت تابش، افزايش و کاهش دما، ميزان تهويه و رطوبت، نوع بستر گياه، زمان کاشت، روش آبياري و . . . دارد. به طور کلي سرعت مصرف آب بستگي به فاکتورهايي مثل درصد رطوبت محيط، شرايط جوي، درجه حرارت، عمر گياه و نيز مرحله رشد دارد. معمولاً يک مدير گلخانه با توجه به تجربه از روي خاک و حالت گياه و همچنين ميزان چسبندگي ذرات خاک زمان مناسب آبياري را تشخيص مي دهد. آبياري نامناسب معمولاً باعث برهم خوردن تعادل بين رشد رويش و زايشي شده و در نتيجه کميت و کيفيت محصول را کاهش خواهد داد :
- زماني که آب کافي براي گياه تأمين نشود گياه تدريجاً پژمرده مي شود، فرآيند فتوسنتز کاهش يافته و رشد تحت تأثير قرار مي گيرد و در حالت کلي وضع ظاهري گياه کناره هاي برگ شروع و به داخل پخش مي شود و به تدريج کل برگ را فرا مي گيرد. آبياري کم در بعضي مواقع باعث ريزش گل ها مي شود.


- وجود آب اضافي در محيط ريشه به علت پر کردن منافذ خاک، از طرفي منجر به کاهش اکسيژن خاک و خفگي ريشه در نتيجۀ تهويه بد شده و ريشه ديگر قادر به جذب آب و مواد غذايي نخواهد بود و توقف رشد، پژمدرگي و علائم کمبود عناصر غذايي در گياه آشکاري مي گردد و از طرف ديگر منجر به ايجاد بافت هاي شکننده و بروز حساسيت نسبت به نفوذ عوامل بيماري زا و آفات خواهد شد.


با وجود اين، پيش از ظاهر شدن اولين علائم کمبود آب، آبياري بايستي انجام شود. علائم کمبود در گياهان متفاوت است. در برخي گياهان مثل داوودي رنگ برگ ها بر اثر کم آبي، تيره تر شده و در بعضي نيز مثل بگونيا برگ ها به رنگ خاکستري در مي آيد. بنابراين زمان آبياري صحيح، درست قبل از تنش رطوبتي جزئي و م

وقعي است که خاک هنوز مقداري رطوبت دارد (خاک نبايد به طور کامل خشک شود).
در طول فصل رشد محصول، هميشه نمي توان آبياري را با فاصله زماني مشخص انجام داد. در شرايطي که نور خورشيد زياد و هوا گرم است و نيز در دوره اي که گياه در نقطه اوج توليد مي باشد، آبياري جهت جايگزيني رطوبت از دست رفته، با فواصل کمتر انجام خواهد شد و برعکس در صورت وقوع روزهاي ابري و سرد و کاهش مصرف آب توسط گياه، دوره آبياري به تأخير مي افت

. در بعضي از گلخانه هاي پيشرفته با نصب سنسورهاي رطوبتي در منطقه گسترش ريشه و نيز سنسورهاي نوري که انرژي خورشيد را در سطح اندازه مي گيرند، عمليات آبياري به صورت کاملاً اتوماتيک انجام مي شود.
البته گاهي لازم است آبياري بيش از نياز صورت گيرد و اين زماني است که خطر شوري خاک و نيز خطر وجود المان هاي خنثي ناشي از کاربرد کودهاي شيميايي وجود دارد. در اين صورت، شستشوي خاک و حذف عناصر غيرضروري و مضر در منطقه توسعه ريشه با آبياري بيش از حد نياز، ضروري است.
در هر حال همانطور که عنوان شد ميزان آب مورد نياز در شرايط معمولي کاملاً با تجربه مدير گلخانه مرتبط است و از طرف ديگر با توجه به نوع خاک نيز مي توان آن را تنظيم کرد چون قدرت نگهداري خاک هاي مختلف متفاوت است. به عنوان يک قاعده کلي هر مترمربع از محيط رشد در عمق 1 سانتيمتري خاک، نياز به 1/1 ليتر آب جهت رسيدن به ظرفيت زراعي دارد. فرضاً اگر سطح زير کشت گلخانه 400 متري 75% از سطح کل گلخانه فرض شود، مقدار آب لازم براي اينکه تا عمق ريشه (فرضاً 20 سانتيمتري) را به ظرفيت زراعي برسانيم به صورت زير محاسبه مي شود :
1
1
معمولاً پرورش دهندگان محصولات گلخانه اي فقط در موارد خاص از روش هاي آبياري دستي استفاده مي کنند. مثلاً براي آبياري سيني هاي بذر يا آبياري بخش هايي از گلخانه که داراي گياهان برگزيده مي باشد و يا در نقاطي از گلخانه که سريع تر از سايز نقاط خشک مي شوند، به صورت موضعي از آبياري دستي استفاده مي شود.


غني سازي دي اکسيد کربن در گلخانه
يکي ديگر از فاکتورهاي محيطي که براي رشد گياه لازم است دي اکسيد کربن (CO2 يا گاز کربنيک) مي باشد. دي اکسيدکربن يکي از اجزاي اصلي در فرآيند فتوسنتز است. کربن در مقايسه با ساير عناصر در حد بالايي قرار دارد و نزديک به 40% وزن ماده خشک گياه را کربن تشکيل مي دهد. کربن تنها از طريق دي اکسيد کربن اتمسفر تهيه مي شود و غلظت دي اکسيد کربن در هواي معمولي در حد 03/0% گازهاي موجود در جو يا 300ppm است (ppm : قسمت در ميليون) و همه گياهان در اين غلظت دي اکسيد کربن به خوبي رشد مي نمايند (البته اين يک مقد

ار نسبي است و بستگي به عوامل مختلفي چون افزايش يا کاهش تابش خورشيد، درجه حرارت، رطوبت نسبي و عبور جريان هاي پرفشار، فعاليت هاي انساني و دود کارخانجات و . . . دارد). اما معمولاً نياز واقعي گياهان به دي اکسيدکربن تا سه برابر ميزان موجود در جو يعني حدود 1/0% يا 1000ppm مي باشد.


نکته قابل توجه آن است که افزايش غلظت دي اکسيد کربن تا ميزان 2000ppm باعث افزايش نرخ فتوسنتز و در نهايت منجر به افزايش مواد قندي و کربوهيدرات هاي قابل دسترس براي رشد گياهان مي شود که زودرسي و افزايش توليد محصول را به دنبال خواهد داشت. البته معيار عادي و عمومي دي اکسيدکربن در گلخانه ها 1000-1500ppm است. افزايش درجه حرارت روزانه همراه با افزودن دي اکسيدکربن به محيط بسيار مفيد است ولي افزايش دماي شبانه، تأثيري به جا نخواهد گذاشت.
بعضي از آثار غني سازي دي اکسيدکربن عبارتند از : کوتاه کردن دوره رشد گياه (5 تا 10 درصد)، گلدهي قبل از موعد و زودرسي ميوه، افزايش کيفيت و بازده ميوه دهي، افزاش وزن خشک گياه، افزايش اندازه و ضخامت برگ ها، بهبود استحکام ساقه گياه و اندازه گل، کاهش جوانه هاي ناقص در گل ها.
آزمايشتات صورت گرفته بر روي بيشتر گياهان نشان داده است که با افزايش ميزان دي اکسيد کربن تا 1000ppm، فتوسنتز به اندازه 50% افزايش خواهد يافت. طبق تحقيقات و نتايج کاربردي، تأمين 1000ppm گازکربنيک در گلخانه گوجه فرهنگي منجر به 48% افزايش محصول و در گلخانه خيار منجر به 23% افزايش محصول گشته است.
هرگز نبايد اجازه داد که غلظت دي اکسيد کربن در گلخانه از حد مجاز بالاتر رود زيرا نه تنها باعث افزايش عملکرد نمي شود بلکه افت عملکرد را در پي دارد و ممکن است خسارات غير قابل جبراني به گياه وارد نمايد. ميزان بالاتر دي اکسيد کربن از آنچه که توصيه شده، مي تواند موجب از بين رفتن برگ هاي مسن در خيار و گوجه فرهنگي شود. برگ هاي بنفشه آفريقايي بسيار سخت و شکننده شده و رنگ خاکستري متمايل به سبز به خود مي گيرند. در اين حالت اغلب گلبرگ ها حالت بدشکل به خود مي گيرد و به طور کامل باز نمي شوند. غلظت دي اک

سيد کربن به ميزان 5000ppm مي تواند موجب سرگيجه انسان شود.
رابطه دي اکسيد کربن – نور : همانطور که قبلاً گفته شد ماکزيمم شدت نور هر گياه، يک مقدار منحصر به فرد مي باشد که ميزان بالاتر از آن نرخ فتوسنتز را افزايش نمي دهد، اين مقدار را نقطه اشباع نور مي نامند. با اضافه کردن دي اکسيد کربن تکميلي به محيط پرورش گياه، نقطه اشباع نور در شدت نور بالاتري بدست آمده و در نتيجه نرخ بيشتري از فتوسنتز حاصل مي گردد. در واقع دي اکسيد کربن و نور در فرآيند فتوسنتز مکمل يکديگر هستند و اضافه کردن نور (به صورت طبيعي يا

مصنوعي) و همزمان تأمين دي اکسيد کربن، براي بهبود رشد گياه بسيار مناسب است. به طور کلي وقتي شدت نور از 2000 لوکس پايين تر باشد، دي اکسيد کربن مصرف نمي شود و بنابراين بايد توجه داشت که با افزايش غلظت دي اکسيد کربن بايد نور مناسب نيز در مح

يط وجود داشته باشد. از اينرو افزايش دي اکسيد کربن در شب تأثيري ندارد و اضافه کردن دي اکسيد کربن در نور کم، از لحاظ اقتصادي توصيه نمي شود. البته در شرايط نوري ضعيف، که مي تواند رشد گياه را محدود نمايد، اضافه کردن دي اکسيد کربن مي تواند فتوسنتز و رشد گياه را

بهبود بخشد.
رابطه دي اکسيد کربن – دما : دماي مناسب مي تواند تأثير قابل توجهي بر ميزان پاسخ گياه نسبت به تأمين دي اکسيد کربن داشته باشد. دماي بالا در شب داراي تأثير بسيار اندکي بر روي ميزان پاسخ گياه نسبت به دي اکسيد کربن مي باشد. اما مطالعات زيادي نشان داده است که دماي بهينه روزانه براي رشد گياهان، با افزايش غلظت دي اکسيد کربن، افزايش مي يابد.
رابطه دي اکسيد کربن – مواد مغذي : با تأمين دي اکسيدکربن در شرايط آفتابي و نيز با استفاده از افزايش مواد مغذي در دسترس گياه، مي توان رشد گياهان را سرعت بخشيد. غلظت پايين مواد غذايي در محيط کشت موجب کاهش نرخ فتوسنتز و رشد گياه مي شود. در شرايطي که غني سازي دي اکسيد کربن انجام مي شود و بخصوص هنگامي که توأماً نور تکميلي (مصنوعي) هم مورد استفاده قرار مي گيرد، کمبود مواد غذايي سريعاً رخ خواهد داد.
باور عمومي بر اين است که تحت شرايط غني سازي در اکسيدکربن، ميزان کوددهي را بايد افزايش داد. آزمايشات مختلف نشان داده است که در اين حالت بعضي از عناصر غذايي سريعاً در بستر کشت دچار کمبود مي شوند در حالي که تغييرات موادغذايي ديگر بسيار اندک است. بهترين توصيه اين است که پرورش دهندگان از نمايشگرهاي نشان دهنده ميزان مواد غذايي در خاک و بافت هاي گياه استفاده کنند و سپس برنامه هاي کوددهي خود را بر اساس نتايج حاصله تنظيم نمايند.
زمان تأمين (تزريق) دي اکسيد کربن : صبحگاهان با بالا آمدن آفتاب، گياهان توليد انرژي غذايي (فتوسنتز) را آغاز مي نمايند و در طول روز، دي اکسيد کربن طي عمل فتوسنتز به مصرف مي رسد. در طول فصول سرد سال به منظور جلوگيري از اتلاف حرارت، تبادلات محيطي داخلي و خارجي گلخانه را به حداقل مي رسانند در نتيجه با کاهش مداوم غلظت دي اکسيد کربن و عدم جايگزين شدن آن، روند فرآيند فتوسنتز همسو با آن کاهش يافته و زماني فرا مي رسد که گياه از رشد باز مي ايستد. در واقع در اين حالت غلظت دي اکسيد کربن در پايين ترين حد يا نقطه بحراني قرار داشته و براي رشد مجدد بايد به طريقي تأمين شود. بايد در نظر داشت که اگر اين کمبود به مدت چند روز در يک دوره کشت اتفاق افتد منجر به کاهش رشد و طولاني شدن دوره کشت و کاهش کيفيت و کميت محصول مي گردد. غلظت دي اکسيد کربن در طول دوره تاريکي (شب) بالا مي رود چرا که گياهان هيچ دي اکسيد کربني براي فتوسنتز مصرف نمي کنند و در واقع دي اکسيد کربن به واسطه تنفس گياهان و ديگر ارگانيسم ها توليد مي شود.
با توجه به اينکه تزريق زماني مؤثر است که امکان عمل فتوسنتز ميسر باشد، لذا بايست

 

ي در طول روز از طلوع آفتاب تا يک ساعت قبل از غروب آفتاب اين عمل صورت گيرد و دستگاه هاي تهويه، حين تزريق دي اکسيد کربن کاملاً خاموش باشند. برخي معتقدند که تزريق دي اکسيد کربن بايد هنگام صبح انجام گيرد تا از نور طبيعي حداکثر استفاده به عمل آيد و گياه که کار فتوسنتز خود را با بازده بيشتري از سر مي گيرد، ماده اوليه بيشتري در اختيار داشته باشد. عده اي نيز اعتقاد دارند که دي اکسيد کربن را بايد اواسط روز که مقدار طبيعي آن در هواي گلخانه به حداقل مي رسد تزريق نمود.
از آنجا که به طور طبيعي فرآيند فتوسنتز در روشنايي روز صورت مي گيرد، تأمين دي اکسيد کربن در هنگام شب لازم نيست ولي تأمين دي اکسيد کربن هنگامي که از سيستم روشنايي در شب استفاده مي شود، به صورت کاملاً جدي توصيه مي شود.
روش هاي تأمين دي¬اکسيدکربن
دي اکسيد کربن در يک گلخانه به دو طريق : مبادله طبيعي هوا و فتوسنتز کاهش مي يابد از اين رو نياز به دي اکسيد کربن تکميلي وجود دارد.
- مبادله طبيعي هوا : درزها و منافذ گلخانه اجازه مي دهند هواي بيرون که تنها داراي 300 ppm دي اکسيدکربن مي باشد، به داخل گلخانه نفوذ کند و باعث رقيق شدن دي اکسيدکربن موجود در گلخانه که به روش مصنوعي توليد شده، شود. در دو گلخانه با ارتفاع يکسان، گلخانه که داراي پهناي بيشتري باشد، حجم هواي نفوذي بيشتري خواهد داشت.
- فتوسنتز : گياهان در طول فرآيند فتوسنتز، دي اکسيد کربن را مورد استفاده قرار مي دهند. نرخ مصرف با توجه به نوع محصولات، شدت نور، دما، مرحله رشد گياه و ميزان مواد مغذي متفاوت خواهد بود.
براي تأمين دي اکسيد کربن مي توان از روش هاي زير استفاده کرد :
1. عمليات تهويه : ابتدايي ترين روش براي جايگزين کردن دي اکسيد کربن مي تواند عمل تهويه باشد. البته بايد توجه داشت که اگر با استفاده از روش هاي ديگر تأمين دي اکسيد کربن، غلظت دي اکسيد کربن در گلخانه بيش از غلظت دي اکسيد کربن در هواي معمولي (300 ppm) باشد نبايد از تهويه استفاده شود زيرا اين عمل باعث رقيق شدن دي اکسيد کربن موجود در هواي گلخانه مي شود.
عمليات تهويه به منظور تأمين دي اکسيد کربن خصوصاً در گلخانه هاي دوجداره و در فصل زمستان که به خاطر سردي هوا، درها و پنجره ها و منافذ گلخانه کاملاً مسدود مي باشد، بسيار ضروري است زيرا در اين مواقع دي اکسيد کربن موجود در فضاي گلخانه به وسيله گياهان مصرف شده و عدم جايگزيني آن باعث کاهش عمل فتوسنتز و کاهش رشد و عملکرد مي شود از اين رو بايد در مواقع گرم روز، درها و پنجره هاي گلخانه را مختصري باز نمود يا با استفاده از فن هاي اختلاط هوا، هواي ساکن داخل گلخانه را به جريان انداخت تا جابجايي هوا در اطراف بوته ها انجام شود. در صورتي که نتوان از عمليات تهويه استفاده کرد و يا نياز به دي اکسيد کربن بيشتري باشد، بايد از روش هاي مصنوعي توليد دي اکسيد کربن استفاده نمود.
2. سوزاندن نفت و گازهاي مايع (روش گرم) : روش معمولي افزودن دي اکسيد کربن در محيط گلخانه، سوزاندن نفت، گازهاي طبيعي، پروپان، بوتان و . . . است که به وسيله دستگاه هاي مولد دي اکسيد کربن و ژنراتورهاي مخصوص دي اکسيد کربن صورت مي گيرد. گازهاي خروجي از بخاري هاي زغال سنگي و نفتي نبايد مورد استفاده قرار گيرند زيرا حاوي دي اکسيد گوگرد هستند. گ

از طبيعي و پروپان نسبت به ديگر سوخت ها داراي مقدار کمتري آلودگي مي باشند و عملاً فاقد گوگرد هستند. 1 مترمکعب گاز طبيعي برابر 75% ليتر نفت سفيد و برابر 1 ليتر پروپان، جهت توليد مقادير يکسان دي اکسيد کربن مي باشد.
در اين روش بايد محيط گلخانه کاملاً مسدود باشد و سوخت مصرفي نسبتاً خالص بوده و درص

د گوگرد آن کم باشد. به طور کلي به ازاء هر 100 مترمربع فضاي گلخانه، سوزاندن 5/0 ليتر در ساعت گاز مايع و يا سوزاندن 250 سي¬سي نفت خالص در هر ساعت براي تأمين دي اکسيد کربن کفايت مي کند. وقتي که گاز طبيعي، پروپان يا نفت سوزانده مي شود، تنها دي اکسيد کربن توليد نمي شود بلکه همراه با آن حرارت نيز توليد مي شود، که به طور طبيعي موجب گرم شدن سيستم گلخانه مي شود. احتراق سوخت ها همچنين منجر به توليد رطوبت مي شود. براي

گاز طبيعي به ازاي هر متر مکعب گاز سوخته شده، 1000 ليتر (8/1 کيلوگرم) دي اکسيد کربن و 4/1 کيلوگرم بخار آب توليد مي شود. در مورد پروپان، مقدار رطوبت توليد شده کمي پايين تر از گاز طبيعي است. حرارت و بخار آب توليد شده ممکن است موجب تأثير موضعي بر دما و شيوع بيماري ها در گلخانه شود. بايد توجه داشت که احتراق ناقص يا سرايت مواد سوختي به داخل گلخانه، مي تواند منجر به از بين رفتن گياهان شود. در شرايط سوختن کامل، گاز يا مايع نفتي، تبديل به آب و دي اکسيد کربن مي شود و زماني که دي اکسيد کربن به حد معيني رسيد به داخل محيط گلخانه منتشر مي شود. در صورت استفاده از دستگاه هاي مولد دي اکسيدکربن، بايستي نسبت به تنظيم صحيح آن اقدام کرد تا حتماً با شعله آبي بسوزد و در غير اين صورت، به دليل ناقص

سوزي، منجر به توليد گازهاي مضري نظير اتيلن (موجب پيري زودرس گياهان خيار و گوجه فرنگي)، منوکسيدکربن، پروپيلن يا بوتيلن مي شود و در صورت وجود گوگرد، گاز دي اکسيدگوگرد ايجاد مي شود و چون محيط مرطوب است با توليد اسيدسولفوريک خسارات شديد به گياهان گلخانه وارد

مي گردد (برگ سوزي). سوزاندن پارافين نيز راه ديگري براي توليد دي اکسيدکربن در گلخانه مي باشد.
3. استفاده از دي اکسيد کربن مايع (روش سرد) : يکي از روش هاي جايگزيني دي اکسيد کربن در محيط هاي گلخانه، تزريق مصنوعي دي اکسيد کربن مايع به وسيله دستگاه هاي مولد گاز

است. اين روش حتي با وجود اينکه معمولاً گران تر از روش هاي ديگر است ولي مورد پسند بسياري از پرورش دهندگان گل و گياه قرار گرفته است. دي اکسيد کربن متراکم به صورت مايع مي باشد و بايد توسط يک واحد تبخيرکن، تبخير شود. مزاياي عمده استفاده از دي اکسيدکربن مايع عبارتند از : خلوص فراورده، عدم توليد حرارت و رطوبت، عدم نگراني از زيان رساندن به محصولات، کنترل بهتر غلظت دي اکسيد کربن در گلخانه.
براي تأمين دي اکسيد کربن در گلخانه مي توان از سيلندرها يا کپسول هاي محتوي گازکربنيک

خالص استفاده کرد. بدين ترتيب که شيرگاز را در طول روز (در شب دي اکسيد کربن مصرف نمي شود) مختصري باز مي کنند تا همواره مقدار کمي گاز در هواي گلخانه منتشر شود.
تهويه و خنک کردن
اثرات زيان بار دماهاي بالا به صور مختلفياز جمله عدم استحکام ساقه، کاهش اندازه گل، تأخير گلدهي و حتي مرگ جوانه نمايان مي شود. حتي زماني که درجه حرارت بيرون کمتر از درجه حرارت داخل گلخانه است، جذب گرماي خورشيد، دماي گلخانه را تا حد زيان باري افزايش مي دهد. دما و رطوبت بالا و عدم تهويه مناسب در محيط گلخانه، محيط بسيار مساعدي را جهت رشد و نمو قارچ هاي بيماري زا فراهم مي آورد. از طرفي تهويه مناسب باعث افزايش عملکرد و افزايش طول دوره بهره برداري مي شود.
در گلخانه ها عمل تهويه براي تأمين سه منظور اصلي يعني کاهش درجه حرارت، تأمين گاز کربنيک و تنظيم رطوبت نسبي انجام مي شود.
نيازها و احتياجات غذايي در گياهان
هر موجودي براي ادامه حيات خود نياز به مواد غذايي دارد. گياهان نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و براي رشد و نمو خود از لحظه جوانه زدن بذر تا باردهي و رسيدن به حصول نياز به عناصر غذايي دارند. گياه اين عناصر غذايي را از خاک تأمين مي نمايد. هر چند که عناصر معدني مقدار کمي از وزن ي گياه (حدود 1% از وزن کل و 11% از وزن خشک) را تشکيل مي دهند ولي هر کدام از اين عناصر وظايفي را در انجام فعاليت هاي حياتي گياه و تعادل بين رشد رويشي و زايشي برعهده دارند و عدم وجود و يا وجود بيش از حد اين عناصر در خاک، اختلالاتي را در گياه بوجود مي آورد که روي رشد نمو گياه و در نهايت روي کميت و کيفيت محصول تأثير خواهد گذاشت. ميزان مواد غذايي موجود در خاک بستگي به ساختمان و بافت خاک، سوابق کشت و کار و عمليات انجام شده بر روي آن دارد. خاک ها در اثر تداوم برداشت محصول، از نظر مواد معدني و عناصر غذايي فقير مي شوند و نياز به کود پيدا مي کنند. اين امر خصوصاً در کشت هاي گلخانه اي که هدف، افزايش عملکرد و برداشت هر چه بيشتر ميوه هاي با کيفيت و کميت بالا مي باشد بايد حتماً مورد توجه قرار گيرد و براساس يک برنامه زمان بندي مشخص اقدام به استفاده از کودهاي مختلف (شيميايي، حيواني، گياهي) شود.


عناصر موردنياز براي رشد و نمو گياهان
اغلب محصولات گلخانه اي (مانند خيار) از نظر نياز به مواد غذايي پرتوقع مي باشند که علت آن را مي توان رشد سريع بوته در گلخانه (به علت شرايط محيطي مناسب) و نيز توليد و برداشت محصول در چندين مرحله (با جوان کردن بوته ها) و بالا بودن کيفيت و کميت محصول دانست.
در دوره ها و مراحل مختلف رشد، نيازهاي گياه متفاوت است و عدم توجه به آن منجر به کاهش باردهي و يا ايجاد ناهنجاري هاي تغذيه اي خواهد شد. لذا توليد موفق در محصولات گلخانه اي بستگي کامل به ايجاد تعادل بين رشد رويشي و زايشي گياه دارد.


کمبود و بيشبود (مسموميت) عناصر غذايي
معمولاً کمبود عناصر غذايي در گياهان ناشي از موارد زير است :
1) کمبود واقعي : کمبود آن عنصر در خاک و يا وجود ترکيب شيميايي غيرقابل جذب آن عنصر براي گياه.
2) کمبود دروغين : کمبود آن عنصر به علت ايجاد شرايط خاص در محيط کشت. در اين حالت ريشه ها قادر به جذب عناصر موجود در خاک نيستند. مانند موارد زير:
الف) سرد بودن خاک : در اين حالت پتاسيم موجود در خاک جذب ريشه نمي شود.
ب) اسيديته (pH) نامناسب : در خاک هاي خيلي اسيدي، منگنز و روي و در خاک هاي خيلي قليايي، آهن و منيزيم و بر جذب نمي شوند.
ج) غرقابي بودن خاک : آهن و مس و کلسيم در خاک غرقابي جذب نمي شوند. آبياري پي در پي در خاک، شرايط احياء و اکسيداسيون در خاک را فعال نموده و عناصري مثل آهن و منگنز به خاطر اکسيده شدن غير قابل جذب مي گردند.
د) اثر متقابل و منفي عناصر نسبت به يکديگر به طوري که حضور يک عنصر باعث عدم جذب عنصر ديگر مي شود (اثر آنتاگونيستي). مثلاً حضور پتاسيم بيش از حد باعث کمبود منيزيم مي شود و يا حضور بيش از حد ازت باعث رشد سبزينه اي گياه شده و تعادل مصرف برخي عناصر موردنياز در گياه را به هم مي زند.
از ديگر دلايل ظهور کمبود عناصر در گياه مي توان به موارد زير اشاره کرد :
- شستشوي خاک بالاخص در خاک هاي سبک که باعث کمبود عناصر محلول در خاک مثل ازت و منيزيم مي شود. در شرايط اسيدي خاک، اين حلاليت براي آهن و کلسيم بروز کرده و شسته مي شوند و در شرايط قليايي شستشوي پتاسيم اتفاق مي افتد.
- با فشرده شدن خاک و عدم تبادلات گازي در خاک، گاز دي اکسيد کربن محبوس شده، با کربنات هاي خاک تشکيل بي کربنات داده و رسوب کلسيم مي دهد و شرايط قليايي ايجاد شده در خاک منجر به کمبود برخي عناصر مي شود.
- مصرف کود حيواني نپوسيده در ابتدا باعث مي شود که ازت موجود در خاک صرف پوسيدن کود شود و گياه با کمبود ازت مواجه شود. از طرفي با مصرف کود حيواني، چون بعضي عناصر چندين برابر در خاک افزايش مي يابند ممکن است منجر به کمبود جذب ديگر عناصر موجود در خاک شوند.
- استفاده از کودهاي شيميايي پرمصرف و عدم کاربرد کودهاي شيميايي کم مصرف، منجر به کمبود آنها در خاک شده که لزوم يک مديريت صحيح در مصرف کودهاي پرمصرف و کم مصرف در خاک ضروري به نظر مي رسد.
- در زمان خشکي و تبخير بيش از حد از سطح خاک، برخي نمک هاي محلول

مثل کلرور پتاسيم و سديم و کمي هم کلسيم و منيزيم و يا ترکيبات نيترات به سطح خاک آمده و براي جذب از دسترس ريشه خارج مي شوند.
- به طور کلي حالت شوري، خشکي و پرآبي بحراني در شرايط گلخانه اي و مزرعه اي هر سه با به هم خوردن تعادل جذب عناصر همراه مي باشد که هر کدام تبعات خود را دارد.
جدول مقدار مطلوب عناصر غذايي موجود در بافت برگ¬هاي سالم خيار و گوجه¬فرنگي
نام محصول:
اندام مورد آزمايش:
زمان نمونه برداري: خيار و گوجه فرنگي
برگ هاي جوان و کامل


مرحله ميوه دهي (تشکيل ميوه)
مقدار مطلوب عناصر غذايي پر مصرف
بر حسب درصد (%) ماده خشک مقدار مطلوب عناصر غذايي کم مصرف بر حسب ppm
عنصر پرمصرف خيار گوجه فرنگي عنصر پرمصرف خيار گوجه فرنگي
N(ازت) 6-5/4 4-5/3 Fe(آهن) 300-50 200-50
P(فسفر) 25/1-34/0 6/0-4/0 Mn(منگنز) 250-50 125-50
K(پتاسيم) 5-9/3 4-8/2 Cu(مس) 20-7 20-8
Ca(کلسيم) 5/3-4/1 2-1 Zn(روي) 100-25 60-25
Mg(منيزيم) 1-3/0 1-4/0 B(بر) 60-25 60-35
S(گوگرد) 7/0-4/0 8/0-4/0 Mo(موليبدن) 3/3-8/0 5-1

غالب گلخانه داران نسبت به علائم برگي بي توجه هستند چرا که اين علائم به طور مستقيم روي ارزش بازاري محصول تأثير ندارند ولي چون برگ ها کارخانه توليد مواد غذايي براي ميوه ها مي باشند اگر سالم نباشند، عملکرد و کيفيت ميوه کاهش يافته و زمان باردهي در واريته هاي قوي کوتاه مي شود.
يک حقيقت مهم اين است که گياهان علائم برگي را زماني نشان مي دهند که مشکل تغذيه اي حاد شده باشد. البته قبل از اينکه علائم ظاهر شود عملکرد و کيفيت به طور چشمگيري کاهش مي يابد. لذا با بروز اولين علائم يک کمبود يا بيشبود، بايد مشکل را تشخيص داده و درمان کرد در اين صورت هر چند از کاهش توليد جلوگيري نخواهد شد ولي خسارت اين

کمبود يا بيشبود به حداقل خواهد رسيد.
عناصر پرمصرف (ماکروالمنت ها)
ازت (N)
اين عنصر بيشتر از ساير موادغذايي در تغذيه گياه مصرف مي شود و همواره بايستي در دوره رشد گياه به صورت تدريجي مصرف شود. مقداري از آن قبل از کشت براي شروع رشد گياه و بقيه تا حد مجاز در طول دوره بهره برداري استفاده مي شود. نياز گياهان به ازت زياد است از نشاء شروع مي شود و در گلدهي و ميوه دهي به اوج خود مي رسد.
از تأثيرات ازت بر روي گياه مي توان به موارد زير اشاره داشت : توليد و ازدياد مواد نشاسته اي، رشد سبزينه اي و ازدياد قسمت هاي سبز گياه مانند برگ، تأمين رشد و نمو سريع شاخ و برگ، بالا بردن عملکرد و درشت شدن محصول.
خيار و ديگر محصولات گلخانه اي واکنش زيادي به کمبود ازت نشان مي دهند (به علت عدم تناسب در بالاي سطح خاک و قسمت زيرين خاک).


از دلايل کمبود ازت مي توان به موارد زير اشاره کرد : pH خيلي پايين يا خيلي بالاي خاک (خاک هاي خيلي اسيدي و خيلي قليايي)، رشد سريع گياه، کم بودن مواد آلي خاک، در زماني که آبياري بيش از حد صورت پذيرد بخش اعظمي از ازت موجود در خاک (خصوصاً خاک هاي شني يا سبک) آب شويي شده و از دسترس گياه خارج مي شود، در زماني که رطوبت خاک بالا و دما پايين باشد گياه مقدار ازت کمتري مصرف مي نمايد و علائم کمبود ازت رخ مي دهد که در اين حالت اگر ازت زيادتري مصرف شود ديواره ميوه (در گوجه فرنگي) خاکستري رنگ مي شود.
علائم کمبود : کاهش يا توقف رشد رويشي و توليد ميوه، رنگ پريدگي (تغيير رنگ برگ، رگبرگ و دمبرگ به سبز کم رنگ يا زرد) و روشني برگ هاي مسن (پاييني يا بالغ) (علت : اين عنصر پويا بوده و مي تواند از قسمت هاي پير به قسمت هاي جوان منتقل شود) از علائم کمبود اين عنصر است. اگر کمبود اصلاح نشود، زردي و رنگ پريدگي به برگ هاي جوان هم سرايت مي کند و موجب توقف رشد برگ هاي جوان و کوچک ماندن آنها مي شود. در موارد کمبود شديد تمام کلروفيل از بين مي رود و برگ هاي مسن پيش از موقع مي ريزند. ساقه ها باريک، سخت و فيبري شده و تيره رنگ مي گردند، ميوه ها نيز رنگ روشن پيدا مي کنند. گل ها کوچک مانده و يا ريزش مي کنند. ميوه خيار کم رنگ و خميده و نوک آن باريک و کشيده مي گردد و از نظر قد نيز کوچک مي ماند. در زمان کمبود ازت، ريشه ها بيش از ساقه ها رشد مي کنند و در صورت ادامه کمبود، رشد ريشه ها نيز متوقف و قهوه اي شده و مي ميرند.


درمان کمبود ازت : کوددهي سرک ازت به خاک به ميزان 50-20 کيلوگرم در هکتار يا محلول پاشي اوره (500-200 گرم در 100 ليتر آب) در حجم بالا هر 2 هفته يکبار توصيه مي شود. به دليل سوختگي حاصل از نمک، بهتر است محلول پاشي در هنگام غروب يا طلوع خورشيد يا در شرايط ابري انجام گيرد.
فسفر (P)
اين عنصر به توسعه ريشه و رشد و باردهي گياه کمک مي کند. شدت تقاضاي گياه براي اين عنصر در مراحل اوليه رشد و خصوصاً در شرايط سرد خاک بيشتر مي باشد.
از تأثيرات فسفر بر روي گياه مي توان به موارد زير اشاره داشت : ريشه زايي، انجام فتوسنتز، ازدياد مواد ذخيره اي، انتقال هيدارت کربن در گياه، موفقيت در عمل تلقيح و تشکيل ميوه، تأثير در رنگ و

درشتي ميوه، زودرس نمودن ميوه.
از دلايل کمبود فسفر مي توان به موارد زير اشاره کرد : pH خيلي پايين يا خيلي بالاي خاک (خاک هاي خيلي اسيدي و خيلي قليايي)، کم بودن مواد آلي خاک، زماني که خاک سرد و مرطوب باشد، زماني که ميزان روي و سديم و آهن موجود در خاک زياد باشد.
علائم کمبود : برگ ها سبز تيره مايل به ارغواني و بنفش (به دليل زيادي کلروفيل در اثر زيادي ازت) و شکننده و آبکي شده و توقف يا کاهش رشد گياه (ريشه و ساقه) مشاهده مي شود. برگ هاي انتهايي (جوان) کوچک و براق مانده و لکه هاي قهوه اي کوچک (نکروز) روي برگ هاي پاييني (مسن) در امتداد رگبرگ ايجاد مي شود که به تدريج گسترش مي يابند. رنگ ميوه ها نامناسب شده و کيفيت محصول کاهش مي يابد.
ديررسي محصول و پيچيدگي برگ هاي گوجه فرنگي به پشت از علائم ديگر است. علائم ابتدا در برگ هاي پاييني (مسن) ظهور مي کند.
درمان کمبود فسفر : محصولات کشت شده در خاک، به کود سرک يا محلول پاشي عکس العمل سريعي نشان نمي دهند. بهترين حالت زماني است که کود فسفره قبل از کشت به خاک اضافه گرديده باشد لذا آزمايش خاک جهت تشخيص وضعيت فسفر و خاک و برآورد ميزان کود لازم جهت اضافه نمودن به خاک، ضروري مي باشد. جهت احياي محصولاتي که علائم کمبود نشان داده اند يک منبع فسفره قابل حل در آب همچون فسفات منوپتاسيم را مي توان از طريق آبياري اضافه نمود. اما هر آبياري يا محلول پاشي تنها در يک دوره کوتاه مؤثر واقع مي شود و بعـيد است در دراز مدت مؤثــر باشد.
براي رفع کمبود فسفر مي توان از کودهاي فسفره به صورت زير استفاده کرد : سوپر فسفات تريپل به ميزان 20 گرم در هر مترمربع يا فسفات منوپتاسيم به مقدار 50-30 ميلي گرم در ليتر همراه با آب آبياري.
پتاسيم (K)
پتاسيم عامل تسهيل در انتقال مواد غذايي و آهن، از يک قسمت به قسمت ديگر گياه مي باشد. پتاسيم نقش اساسي در فعال سازي آنزيم ها دارد و اين عنصر در کنترل تعرق از طريق باز و بسته کردن روزنه برگ ها مؤثر است.
از تأثيرات پتاسيم بر روي گياه مي توان به موارد زير اشاره داشت : دخالت در ساختار

 

ديواره سلولي، تأثير غيرمستقيم در توليد اکسين که يکي از مواد تنظيم کننده رشد مي باشد، ازدياد توليد مواد نشاسته اي، ازدياد مقاومت گياه به بيماري ها و رطوبت زياد و سرما و گرما و خشکي، تسريع عمل نيتريفيکاسيون، قابل جذب نمودن ساير املاح، خوش طعم نمودن ميوه و درخشان نمودن رنگ آن، انتقال مواد غذايي به غده ها (در سيب زميني).
در اغلب مناطق مقدار پتاس موجود در خاک کفايت نياز گياه را مي کند. لذا مصرف اين کود معمول نبوده و اگر به صورت موردي کمبود آن مشاهده شود، مانند فسفر قبل از شروع کاشت

به صورت مخلوط با خاک مصرف مي شود. افزودن کود دامي در ابتداي کشت به زمين علاوه بر افزايش پتاسيم خاک در قابل جذب شدن پتاسيم قابل تبادل نيز مؤثر واقع مي شود. کمبود پتاسيم در بسترهاي هيدروپونيک (بدون خاک) بيشتر از بسترهاي خاکي اتفاق مي افتد.
از دلايل کمبود پتاسيم مي توان به موارد زير اشاره کرد : خاک هاي با pH پايين کمتر از 5 (اسيدي)، خاک هاي شني و سبک يا خاک هاي خيلي سنگين، خشکي و کم آبي خاک، آبياري بيش از حد، زماني که ميزان منيزيم موجود در خاک زياد باشد.
علائم کمبود : کوتاه شدن فاصله ميانگره ها، رنگ پريدگي و زردي (کلروز) و برنزه شدن و خشک شدن حاشيه برگ هاي مسن که با افزايش شدت کمبود، زردي به داخل برگ نفوذ مي کند. در کل رويش گياه کند شده و لبه تعدادي از برگ ها سوخته و قهوه اي (نکروز) شده و به طرف پايين خم مي شود و ممکن است باعث ريزش برگ شود.
ظهور کمبود ابتدا در برگ هاي پاييني مي باشد. ميوه خيار کوتاه و چاق مي شود و عملکرد محصول پايين مي آيد. علائم کمبود اين عنصر در شرايط گرم سريع تر توسعه مي يابد. در گوجه فرنگي، سطح ميوه ها غيرطبيعي و رنگ ميوه نامناسب مي شود. سطح ميوه به صورت لکه هاي زرد و سبز در آمده و اين سبزي تا آخر باقي مي ماند و حاشيه لکه هاي زرد رنگ، به رنگ قرمز در مي آيد که ممکن است با بيماري ويروس موزائيکي گوجه فرنگي اشتباه شود. (البته در بيماري ويروس موزائيکي اين عارضـه شديدتـر است).
درمان کمبود پتاسيم : زماني که پتاسيم به صورت کود سرک داده مي شود، حرکت عنصر از سطح خاک به طرف ريشه تنها در خاک هاي شني ميسر خواهد بود بنابراين بهتر است کودهاي پتاسيمي قبل از کاشت به خاک اضافه شوند. آزمايش خاک مي تواند در تصميم گيري زمان

کوددهي کمک بزرگي باشد. تغذيه همراه با آبياري مي تواند باعث درمان کمبود شود. محلول پاشي با سولفات پتاسيم به ميزان 2 در 1000 مي تواند جهت رفع سريع کمبود توصيه شود. لازم به ذکر است که به خاطر نياز گياه به پتاسيم، روش محلول پاشي قادر نيست که در دراز مدت نياز گياه را به اين عنصر برطرف نمايد.
کلسيم (Ca)
کلسيم عمدتاً در برگ گياهان وجود دارد. محل اصلي کاربرد اين عنصر در ساختمان ديواره سلولي و به صورت پکتات کلسيم در لايه مياني ديواره مي باشد و کار آن استحکام ديواره سلولي است.
از تأثيرات کلسيم بر روي گياه مي توان به موارد زير اشاره داشت : دخالت در استحکام ساختار

ديواره سلولي، تأثير زياد در جذب ازت و تجزيه اسيدهاي آلي. اين عنصر در باز و بسته شدن روزنه ها نيز تأثير دارد.
اکثر خاک ها داراي مقادير متناسبي از کلسيم مي باشند اما وقتي انتقال آن براي رشد گياه و تأمين ميزان مورد نياز آن ناکافي باشد و از طرفي تهويه کم، رطوبت خيلي بالا، رشد سريع و نور کم (خصوصاً در فصل زمستان) باشد، اين کمبود ظاهر مي شود. بنابراين غالب اختلالات وابسته به کلسيم در گياهان به خاطر وجود شرايط نامطلوب (شرايط غرقابي و رطوبت بالا، شوري خاک، بيماري هاي ريشه اي و . . .) ايجاد مي شود و ربطي به ميزان کلسيم موجود در خاک اطراف ريشه ها ندارد. اين عنصر در گياه غيرقابل انتقال مي باشد و علائم کمبود بيشتر از اندام هاي جوان شروع مي شود به همين دليل اين عنصر بايد به طور مداوم در اختيار گياه قرار گيرد.
علائم کمبود : در شرايط تهويه کم و رطوبت بالا (خصوصاً در زمستان و اوايل بهار که نور کم و رشد سريع مي باشد) وقتي برگ هاي جوان شروع به گسترش نمايند حاشيه آنها قهوه اي (بافت مرده) و پيچدار شده و برگ ها کوچک باقي مي مانند و به صورت فنجاني به سمت بالا يا پايين خم مي شوند ولي برگ هاي مسن و بالغ معمولاً تحت تأثير قرار نمي گيرند. ميوه نامنظم و بدشکل و بي مزه مي شود. البته در صورت تهويه مناسب و تعادل رطوبت، اين وضعيت زودگذر است و بهبود

حاصل مي شود. ساقه ها کلفت و چوبي مي شود. برگ هاي تازه، زرد شده و برگ هاي مسن سبز باقي مي مانند، دمبرگ ها شکننده شده و برگ ها به آساني ريزش مي کنند. تأخير در رشد رويشي حاصل شده و نوک ريشه ها مي ميرد (يعني در قسمت هاي باقي مانده ريشه، زايده هايي شبيه غده هاي کوچک ساخته مي شود). در شرايط حاد کمبود، ممکن است که گل ها نارس بمانند و نقاط رشد بميرند.
در گوجه فرنگي، علائم با مرگ نقاط رشدي گياه از برگ هاي انتهايي (جوان) شروع و به تدريج به

صورت کچلي به رنگ قهوه اي کم رنگ به برگ هاي بعدي و خوشه هاي گل و نيز ساقه ها امتداد مي يابد و در نهايت قسمت گلگاه (نوک ميوه) ميوه هاي در حال رشد پوسيده مي شود (پوسيدگي گلگاه) که اين عارضه نيز در اثر تنش آبي يا رطوبت اضافي همراه با دماي پايين که منجر به کمبود جذب کلسيم مي شود ايجاد خواهد شد. ميوه ها کوچک و غيرطبيعي مي شوند و عمر انبارداري آنها کاهش مي يابد.
درمان کمبود کلسيم : خسارت ناشي از کمبود کلسيم با استفاده از محلول پاشي نيترات کلسيم (800 گرم در 100 ليتر آب) کاهش مي يابد. لازم به ذکر است به منظور جلوگيري از برگ سوزي بهترين زمان محلول پاشي وقتي است که هوا ابري است يا در زمان طلوع و غروب آفتاب اين عمل صورت مي گيرد. کاربرد آهک در خاکهاي اسيدي و کاهش مصرف کودهاي پتاسيم و آمونيوم توصيه مي شود. EC آب در محيط رشد زير 2 ميلي¬موس بر سانتيمتر نگه داشته شود زيرا افزايش EC باعث شيوع کاهش کلسيم خواهدشد.
منيزيم (Mg)
اين عنصر در ساختمان کلروفيل گياه بکار مي رود و براي ساختن آن بسيار لازم و ضروري است. عنصر منيزيم، فسفر را در گياه حمل مي کند و به همين دليل علامت کمبود آن ابتدا در برگ هاي مسن ديده مي شود. کمبود منيزيم رايج ترين اختلال تغذيه اي در خيار مي باشد.
از تأثيرات منيزيم بر روي گياه مي توان به موارد زير اشاره داشت : مؤثر در ساختار کلروفيل، زودرس کردن ميوه و يکنواختي محصول، ازدياد اندازه ريشه و ميوه، ازدياد کيفيت و بازارپسندي.
علائم کمبود منيزيم غالباً در طي شرايط سرد و يا در خاک هاي سنگين و مرطوب ملاحظه مي گردد زيرا در اين شرايط ريشه ها فعاليت کمتري دارند. از طرف ديگر کمبود منيزيم اغلب در سبزيجات پس از مصرف نمک هاي سديم و پتاسيم در خاک بروز مي کند. کمبود (خصوصاً در خاک هاي سبک) ممکن است به دليل ناکافي بودن يا شسته شدن منيزيم و يا زياد بودن پتاسيم و کلسيم در محيط ريشه و به خاطر اثر رقابتي باشد. در خاک هايي که با بخار آب ضدعفوني شده اند، منيزيم به خوبي در دسترس گياه قرار مي گيرد. کمبود ممکن است در اثر آب گرفتگي، آسيب ديدگي و يا آلودگي ريشه به برخي بيماري ها، استرس، pH پايين و يا در زمان باردهي سنگين اتفاق بي

فتد.
علائم کمبود : در برگ هاي مسن فاصله بين رگبرگ ها به طرف داخل برگ زرد مي شود و در صورتي که کمبود ادامه پيدا کند لکه هاي موجدار و قهوه اي با ظاهري چروکيده در برگ هاي پاييني (مسن) مشخص مي شود و همچنين برگ ها در ادامه پيچ خورده و ضخيم مي شوند. اگر گياه فقط دچار کمبود منيزيم شده باشد نواحي مرده، تمام برگ را فرا مي گيرد ولي اگر کمبود ازت هم عامل ديگري باشد ابتدا برگ ها سبز کم رنگ شده و سپس قبل از مرگ، قسمت هاي بين رگبرگ ها به رنگ زرد در مي آيد.
گاهي کمبود منيزيم با کمبود پتاسيم اشتباه گرفته مي شود ولي کمبود پتاسيم به صورت برنزه شدن برگ ها و توليد رنگ قهوه اي قبل از مرگ بافت ها مي باشد. در گوجه فرنگي، ميوه ها کوچک مانده و بافت ميوه نرم مي شود و يقه ميوه هاي رسيده سبز رنگ باقي مي ما

ند.
درمان کمبود منيزيم : هر 2 هفته يک بار محلول پاشي با سولفات منيزيم (2 کيلوگرم در 100 ليتر) در حجم بالا (100-50 ليتر در 100 متر مربع) مي تواند کمبود را کنترل نمايد. براي جلوگيري از برگ سوزي بهتر است که محلول پاشي در شرايط ابري يا در عصر انجام گيرد.
گوگرد (S)
گوگرد در تشکيل پروتئين و توليد ويتامين تيامين و اسيدهاي آمينه نقش دارد. کمبود اين عنصر به ندرت اتفاق مي افتد چون معمولاً همراه با ساير کودها بکار مي رود.
در ضمن در مناطق صنعتي و آلوده اين عنصر به مقدار زيادي وجود دارد و به صورت گاز دي اکسيد گوگرد (SO2-) از طريق برگ جذب مي شود.
از دلايل کمبود گوگرد مي توان به موارد زير اشاره کرد : خاک هاي با pH پايين (اسيدي)، خاک هاي شني و سبک، کم بودن مواد آلي خاک، تهويه نامناسب خاک (شرايط غرقابي).
علائم کمبود : نشانه هاي کمبود گوگرد مانند علائم کمبود ازت است. برگ هاي پائيني (مسن)رنگ پريده شده و به رنگ سبز مايل به زرد در مي آيد. ساقه ها سفت و چوبي شده ولي نازک و طويل مي شوند. ريشه ها نيز توسعه يافته ولي قطرشان کم مي شود. در گياهان مبتلا به کمبود گوگرد معمولاً مقدار زيادي کربوهيدرات و گاهي ازت جمع مي شود.
درمان کمبود گوگرد : گوگرد در خاک به دو صورت معدني و آلي وجود دارد. نياز کودي گياه را مي توان با بکار بردن سوپر فسفات، سولفات آمونيوم، گل گوگرد و سولفات کلسيم برطرف کرد.


عناصر کم مصرف (ميکروالمنت ها) (ريز مغذي ها)
آهن (Fe)
اين عنصر در ساخت و توليد سبزين (کلروفيل) و بالطبع عمل تنفس و فتوسنتز و فعال کردن چند آنزيم که در فتوسنتز و تنفس شرکت دارند، نقش مهمي دارد. اين عنصر در گياه غيرمتحرک اگ هاي جوان ظاهر مي شود.
علائم کمبود : علائم در ابتداي فصل رشد و از برگ هاي جوان شروع مي شود و در مراحل اوليه فواصل بين رگبرگ ها به رنگ زرد روشن (کلروز) در مي آيد (ولي خود رگبرگ ها سببز باقي مي مانند) سپس تمام برگ زرد مي شود و به طور کلي کلروفيل از بين مي رود اما عموماً سوختگي برگ و بافت مردگي ديده نمي شود. برگ هاي مسن به رنگ سبز تيره در مي آيند. البته اگر کمبود حاد باشد رگبرگ هاي فرعي نيز کم رنگ شده و اگر برگ ها در معرض آفتاب شديد باشند احتمال سوختگي برگ ها نيز مي رود. اندازه ميوه ها نيز کوچک مي ماند.
درمان کمبود آهن : زهکشي مناسب و هوادهي خوب خاک، قابليت استفاده آهن را بالا مي برد. محلول پاشي سولفات آهن (150 گرم در 100 ليتر آب) مي تواند جهت درمان استفاده شود ولي اگر محلول پاشي مرتباً انجام نگردد علائم کمبود مجدداً بروز خواهد کرد.

منگنز (Mn)
نياز گياه به اين عنصر بسيار کم است. وظيفه اين عنصر در گياه مانند آهن مي باشد و در تشکيل کلروفيل دخالت دارد. اين عنصر در گياه غيرمتحرک است و معمولاً در برگ هاي مسن (پاييني) تجمع مي کند. منگنز حلاليت آهن را کم مي کند و فراواني آن سبب ايجاد کمبود آهن و ظهور علائم آن مي شود لذا کمبود و فراواني منگنز هر دو سبب زدي گياه مي شود (علائم کمبود و سميت آهن و کمبود منگنز مشابه مي باشد البته بايد توجه داشت که کمبود منگنز نادر است).
علائم کمبود : بافت برگهاي مياني و بالايي (جوان) به رنگ سبز مايل به زرد در مي آيد در حالي که نواحي امتداد رگبرگ هاي فرعي و اصلي سبز باقي مي ماند. تشخيص آن گاهي با کمبود منيزيم قابل اشتباه است. برگ هاي جوان زودتر تحت تأثير قرار مي گيرند وعلائم کمبود را نشان مي دهند. ساقه ها و برگ ها کوچک و باريک مانده و گاهي جوانه گل ها زرد مي شود. در گوجه فرنگي

 

 

علائم با زرد شدن تمام سطح برگچه ها به صورت لکه هاي مواج شروع مي شود که در ادامه به صورت نقاط سوخته شده در مي آيد که با بزرگتر شدن آنها بافت مرده اي ايجاد مي شود.
درمان کمبود منگنز : محلول پاشي سولفات منگنز (500 گرم در 100 ليتر آب) روي برگ يا به مقدار 50 گرم در هر متر مربع خاک براي اصلاح کمبود اين عنصر توصيه مي شود. اين کود به خاطر خاصيت اسيدزايي در درازمدت سبب کاهش pH خاک مي شود.

مس (Cu)
اين عنصر به عنوان کاتاليزور و تنظيم کننده (براي فعال سازي برخي آنزيم ها) عمل مي کند. اگر چه اين عنصر در گياهاني که به خوبي تغذيه شده اند قابل انتقال است ولي تحرک آن در گياهاني که با کمبود مواجه هستند به شدت کاهش مي يابد و کمبود آن در بافت هاي جوان مشاهده مي شود.
علائم کمبود : رشد گياه (شاخه، ريشه) متوقف و گلدهي محدود، ارتفاع گياه کم، ميانگره ها کوتاه و برگ ها کوچک مي شوند. در مراحل اوليه لکه هاي زردي در قسمت مياني برگ هاي بالغ (مسن) ظاهر مي شود ولي بعد علائم کمبود در اندام هاي فوقاني گياه بوجود مي آيد و برگ ها به رنگ سبز روشن (کلروز) درآمده و به سمت پايين پيچيده مي شوند. چند ميوۀ تشکيل شده، رشد کمي داشته و کوچک هستند.
درمان کمبود مس : محلول پاشي با محلول سولفات مس به ميزان يک گرم در ليتر به همراه 5 گرم در ليتر آهک (براي تنظيم PH محلول) جهت رفع کمبود مؤثر است.
روي (Zn)
از عناصر کم مصرف ولي با اهميت که در رشد و ميوه دهي و مقاومت بوته بالاخص در مقابل بيماري هاي قارچي مانند سفيدک دروغي نقش اساسي دارد در تشکيل کلروفيل و سنتز هورمون هاي گياهي (بخصوص هورمون اکسيژن) نيز دخيل مي باشد. عمل چندين آنزيم در گياه وابسته به عنصر روي مي باشد.
علائم کمبود : علائم ابتدا در برگ هاي جوان ظاهر مي شود و برگ هاي تازه، به طور غيرطبيعي کوچک مي مانند و به رنگ زرد يکنواخت يا لکه موجي شده در بين رگبرگ ها، ديده مي شوند و به تدريج برگ ها به طرف داخل (پايين) پيچيده مي شوند و زودتر از موعد مي ريزند. کوتاه شدن فاصله بين بندها و ميانگره هاي انتهايي و حالت جارويي شدن (رشد متراکم و انبوه در قسمت انتهايي گياه) و کاهش گلدهي و ريزش گل ها و در نتيجه کاهش عملکرد از علائم ديگر مي باشد.
درمان کمبود روي : محلول پاشي با سولفات روي (500 گرم در 100 ليتر آب) به راحتي کمبود روي را برطرف مي نمايد.
بر (B)
اين عنصر به عنوان تنظيم کننده عمل مي کند. همچنين اين عنصر ظهور اثرات ناشي از کمبود کلسيم را به تأخير مي اندازد اما نمي تواند جايگزين آن شود. عنصر بر تمايل به محلول نگه داشتن کلسيم دارد و به عنوان تنظيم کننده نسبت پتاسيم به کلسيم و جذب ازت عمل مي کند. همچنين توازن واکنش هاي اکسيداسيون و احياء را در سلول حفظ مي کند. در رشد مريستم ها و متابوليسم هيدرات هاي کربن نيز نقش دارد.
علائم کمبود : خشبي شدن ساقه ها، کوچک شدن فاصله بين گره ها، مرگ جوانه ها و انشعابات انتهايي و نقاط رشدي، افزايش رشد جوانه هاي جانبي و ايجاد ظاهر پرپشت و بدشکل از علائم کمبود اين عنصر است. کمبود اين عنصر ابتدا به بافت هاي در حال رشد، ريشه ها و ساقه ها اثر مي گذارد و علائم به ندرت در قسمت هاي مسن تر ظاهر مي شود. برگ هاي جوان به رنگ ارغواني کم رنگ و سپس قهوه اي و در نهايت زرد رنگ در مي آيند. دمبرگ ها و رگبرگ ها ترد و شکننده شده، تغيير شکل يافته و برگ ها پيچيده و فنجاني شکل (نامنظم و بدشکل) مي شوند. در حاشيه برگ هاي جوان سوختگي و بافت مردگي ديده مي شود. ميوه ها نامنظم و غيرطبيعي شده و ميوه هاي تازه از بين رفته و يا نارس مي مانند.
درمان کمبود بر : زماني که به درمان گياهاني که کمبود بر دارند اقدام مي شود بايد دقت کرد که از ميزان مناسبي از اين عنصر استفاده شود چرا که استفاده بيش از حد مجاز باعث ايجاد مسموميت در گياه مي شود. استعمال 10 کيلوگرم بوراکس در هکتار براي خاک هايي که فقر بر دارند قبل از کشت ضروري مي باشد. محلول پاشي بوراکس (100 گرم در 100 ليتر آب) نيز مي تواند توصيه شود.
عمليات کوددهي
رشد مطلوب گياه و حصول حداکثر کيفيت و کميت محصول، مستلزم مصرف مقدار کافي و متعادل از عناصر پرمصرف و کم مصرف در خاک است. به افزودن اين عناصر به خاک و ايجاد توازن اين عناصر در خاک و عملياتي در خاک که سبب تبديل فرم غيرقابل جذب عناصر به فرم قابل جذب مي شود عمليات کوددهي گويند.
مقدار دقيق مصرف کود براي گلخانه با توجه به نتيجه تجزيه خاک، بافت خاک، مراحل رشدي (سن بوته)، وضع ظاهري بوته ها، ميزان باردهي و همچنين تشخيص و تجربه مسئول گلخانه تعيين مي شود.
کوددهي بايد به موقع و به مقدار لازم انجام شود. اگر چه کودها، سلامتي، رشد قوي تر و عملکرد بالاتر گياه را باعث مي شوند ولي استفاده بيش از حد کود، اقتصادي نبوده و

باعث ايجاد مشکلاتي همچون شوري خاک، پژمردگي گياه، ايجاد مسموميت، عدم جذب ساير عناصر، چرمي شدن برگ ها و ايجاد حاشيه زرد رنگ اطراف برگ هاي مسن شده و در نهايت رشد گياه و توليد محصول را کاهش مي دهد. تجمع مقدار زيادي از املاح خاک منجر به شوري خک و عدم تعادل بين عناصر در خاک و گياه مي گردد. کاربرد کود بايستي براساس آزمايش منظم خاک و برگ و نشانه هاي برگي باشد.


انواع کودها
کودهاي مورد استفاده در امر گلخانه داري انواع مختلفي دارند که در دو گروه کودهاي شيميايي و کودهاي آلي قرار مي گيرند و هر کدام براي منظور خاصي بکار گرفته مي شوند.
کودهاي شيميايي
کودهاي شيميايي به منظور افزايش مواد معدني خاک و تأمين عناصر موردنياز گياه، مورد استفاده قرار مي گيرند. کودهاي شيميايي در برگيرنده عناصر مختلفي هستند. ترکيب شيميايي کودها، درصد عناصر غذايي موجود در آنها و درجه خلوص کودهاي شيميايي با همديگر متفاوت است و اين تفاوت در مقدار مصرف، نحوه مصرف، زمان مصرف و ميزان اثربخشي آنها تأثير دارد. بهترين نوع کودهاي شيميايي کودهاي قابل حل در آب است که به نسبت داراي ازت، فسفر، پتاس و ساير مواد معدني کم مصرف (ريز مغذي) مي باشد. انواع کودهاي شيميايي عبارتند از :
کودهاي ماکرو
اين کودها تأمين کننده عناصر ماکرو (پرمصرف) در خاک هستند و عبارتند از :
الف) کودهاي ازته
اين کودها داراي عنصر ازتند. اين ازت به صورت يون نيترات NO3- و يون آمونيوم NH4+ است که فرم جذب آنها متفاوت است. ازت مسئول رشد سبزينه اي و تأمين کننده انرژي لازم در ابتداي رويش گياه مي باشد و باعث تشکيل اندام هاي جديد و شاخ و برگ زياد و ايجاد سطح فتوسنتز کننده و توليد کننده خواهد شد.
از کودهاي ازته معمول مي توان به موارد زير اشاره کرد :
کودهاي آمونياک : که به دو دسته بدون آب و مايع ديده مي شوند که 82% آن ازت است. اما در محيط گلخانه به دليل خاصيت آمونياکي بودن، کاربرد زيادي ندارند. بخصوص اگر کود آمونياکي روي سطح خاک باشد، گاز آمونياک توليد شده و برگ سوزي ايجاد مي شود. بنابراين از اين دسته کودها معمولاً استفاده نمي شود.
کودهاي اوره : اين کود، در ميان کودهاي ازته رايج ترين کود است. 46% ازت دارد. کود اوره با توجه به شکل فرمولش CO(NH2)2 آمونيومي است. البته در شرايط معمول اگر کوده

اي ازته ديگر موجود باشند از کود اوره استفاده نمي کنند زيرا اين کود در شرايط رطوبت خاک، حالت کلوني مي گيرد و ايجاد گاز آمونياک مي کند که در محيط سربسته گلخانه اثرات نامطلوبي روي گياه مي گذارد. اما از لحاظ اينکه يک کود بسيار ساده و راحت است کاربرد دارد (چه مصرف مستقيم و چه محلول با آب آبياري). بعد از مصرف اين کود، عمل تهويه شديد انجام مي دهند که گاز آمونياک خارج شود. در سيستم آبياري قطره اي از اين کود به کرات استفاده شده زيرا خاصيت انحلال زياد در آب دارد. کود اوره را مي توان قبل از کاشت محصول و يا به صورت سرک بعد از آنکه گياه مقداري رشد کرد به خاک داد.


کودهاي اوره را معمولاً تقسيم مي کنند (کود سرک). مثلاً در يک گلخانه 500 متر مربعي، اين کود را به 4 يا 5 قسمت تقسيم کرده و يک قسمت را در عمليات خاک ورزي همراه فسفر و پتاسيم اضافه مي کنند و بقيه را در زمان رشد اضافه مي نمايند. دلايل اينکه تمامي کود اوره قبل از کشت اضافه نمي شود به دليل محلوليت زياد آن در آب است و از اينرو به سرعت شسته شده و از دسترس گياه خارج مي شود و گياه در ملاح بعدي رشد با کمبود مواجه مي شود.
کودهاي آمونيومي : اين کودها عبارتند از :
الف) نيترات آمونيوم. 35% ازت دارد و بهترين کود ازته است و به ديگر فرم هاي ازته ترجيح داده مي شود. هر دو فرم قابل جذب گياه (يون NO3 و يون NH4) را دارد و مثل اوره خاصيت انحلال زيادي دارد.
ب) سولفات آمونيوم. 20% ازت دارد. کودهاي سولفات دار معمولاً در خاک با احتياط بيشتر استفاده مي شوند زيرا وجود سولفات و گوگرد خاک را به اسيدي شدن سوق مي دهد.
در خاک هايي که pH بالا دارند (خاک قليايي) جهت تأمين ازت از کودهايي که خاصيت اسيدي دارند (مانند نيترات آمونيوم و سولفات آمونيوم) استفاده مي شود و در خاک هايي که pH پايين دارند (خاک اسيدي) جهت تأمين ازت از کودهايي که خاصيت قليايي دارند (مانند اوره) استفاده مي شود.
ب) کودهاي فسفره
فسفر موجود در کودهاي شيميايي معمولاً به صورت يون NPO42- و يون H2PO4- است که فرم جذب آنها متفاوت است.
فسفر در باردهي و توسعه گياه و توسعه ريشه مخصوصاً در مراحل ابتدايي نقش مهمي دارد. جذب فسفر در مراحل جواني بيشتر از مرحله پيري مي باشد. در کمبود فسفر برگ هاي انتهايي کوچک مي ماند و لکه هاي قهوه اي در برگ ايجاد مي شود. به علت مصرف بالاي فسفر در گياه، جايگزيني آن در هر مرحله اي از کشت ضروري است.
فسفر در خاک ممکن است به صورت معدني و آلي يافت شود. فسفر در خاک حالت تثبيت

شوندگي بسيار بالايي دارد و خاصيت شسته شدن ندارد زيرا جذب ميکروارگانيزم هاي خاک، ميکروارگانيزم هاي مواد آلي ورس هاي موجود در خاک مي شود. واکنش pH خاک در قابل استفاده ساختن فسفر اهميت زيادي دارد. فسفر در خاک هاي قليايي با املاح کلسيم و در خاک هاي اسيدي با املاح آهن و منيزيم به صورت ترکيبات غيرقابل استفاده و تثبيت شده در مي آيد.
کودهاي فسفره عبارتند از :
کودهاي سوپر فسفات : معمولي و تريپل، فسفات معمولي حاوي 20% فسفر به صورت P2O5 . تريپل حاوي 46-43% فسفر به صورت P2O5 مي باشد. سوپر فسفات تريپل در گلخانه کاربرد

زيادي دارد.
اسيد فسفريک : حاوي 54% فسفر به صورت P2O5 است. اين کود از نظر تأمين فسفر خاک مناسب است. در آبياري قطره اي چون به صورت محلول است مفيد بوده و علاوه بر تأمين فسفر، حالت اسيدي کود سبب باز شدن گرفتگي سيستم آبياري مي شود.
فسفات هاي آمونيوم : اين کود در دسته اول از لحاظ تأمين فسفر قرار دارد و شامل فسفات مونوآمونيوم (48% فسفر به صورت P2O5) و فسفات دي آمونيوم (46% فسفر به صورت P2O5) مي شود.
کودهاي فسفره قبل از کشت محصول مصرف مي شوند و مصرف سرک ندارند. اغلب کودهاي فسفره، انحلال بسيار کمي دارند و سرعت تجزيه اين کودها کم است بنابراين در محل استقرار خود باقي مي مانند. پس بايد حتي المقدور در منطقه توسعه ريشه استفاده شوند تا سريعاً توسط ريشه جذب شده و امکان تثبيت نداشته باشند. لذا توصيه مي شود که کود به صورت نواري و حدود 15 سانتيمتر زير خط کشت، پخش شود.
در کشت هاي محدود گلخانه، فسفر با پتاسيم و با خاک مخلوط مي شود. در سيستم جوي و پشته، کنار جوي را به صورت طولي کمي شکاف داده و قبل از کشت کود فسفر را مي پاشند و دفن مي کنند در اين صورت حداکثر استفاده از کود خواهد شد. در سيستم آبياري قطره اي، از کنار خط کشت دفن جزئي انجام مي دهند.
در مصرف کودهاي فسفره نبايد زياده روي شود زيرا در صورت بروز مسموميت بالاي فسفر چاره اي جز تعويض خاک گلخانه نمي باشد زيرا به علت خاصيت تثبيت شوندگي فسفر در خاک، عمليات آب شويي هم نمي تواند در برطرف کردن اضافي اين عنصر تأثير چنداني داشته باشد.
ج) کودهاي پتاسه
پتاسيم در ايجاد بافت هاي نگهدارنده نقش مهمي دارد، وارد فعاليت هاي بيوشيميايي و آنزيمي مي شود. کمبود پتاسيم و زيادي ازت باعث بوجود آمدن بافت هاي ترد و آبدار شده و شرايط را براي ورود بيماري ها و قارچ ها، حشرات و ميکروارگانيزم ها فراهم مي کند. پتاسيم باعث ضخيم تر شدن لايه هاي خارجي کوتيکول شده و از کلانشيم و اسکلرانشيم محافظت مي کند. انتقال مناسب تر ترکيبات غذايي گياه با وجود پتاسيم صورت مي گيرد. در اثر وجود پتاسيم يک سري واکنش هاي شيميايي انجام شده و باعث انتقال عناصر خاصي به منطقه زايشي گياه مي شود. در کمبود پتاسيم اطراف برگ رگه هاي زرد رنگ بوجود مي آيد. بحراني ترين زمان براي تأمين پتاسيم مرحله اول رشد گياه است. پتاسيم در کشت هاي فضاي باز مصرف بيشتري دارد. در گلخانه نيز مقدار پتاسيم بيشتر از ازت و فسفر استفاده مي شود.
از کودهاي پتاسه معمول مي توان به موارد زير اشاره کرد :
کلرور پتاسيم : فراوان ترين ترکيب پتاسيم در طبيعت است. داراي 50% پتاسيم خالص 2 يا 60% پتاسيم به صورت K2O است. اگر نياز زيادي به پتاسيم در گلخانه وجود داشته باشد نبايد از اين کود استفاده کرد زيرا کلر زيادي دارد و باعث ايجاد مسموميت در گياه مي شود.
سولفات پتاسيم : اين کود از اثر اسيد سولفوريک بر کلرور پتاسيم بدست مي آيد. داراي 44-41% پتاسيم خالص يا 50-47% پتاسيم به صورت K2O است. حلاليت کمتري دارد. به صورت بسته هاي 50 کيلوگرم قبل از کشت استفاده مي شود. البته اگر به علت وجود سولفات استفاده نشود بهتر است.
نيترات پتاسيم : اين کود در دسته اول از لحاظ تأمين پتاسيم قرار دارد. 38% پتاسيم خالص يا 44% پتاسيم به صورت K2O دارد. مقداري از نياز به ازت (13% ازت خالص) را هم تأمين مي کند.
کودهاي ميکرو (ريزمغذي ها)


اين کودها تأمين کننده عناصر ميکرو (کم مصرف) در خاک هستند و در کشت هاي گلخانه اي بسيار استفاده مي شوند. به صورت پودري و مايع هستند. در خاک به صورت کاتيون بوده و تثبيت مي شوند. از طريق خاک استفاده نمي شود و بيشتر به صورت محلول در آب آبياري و يا محلول پاشي روي برگ کاربرد دارند.
عناصر موردنياز يا به صورت کود کامل استفاده مي شود و يا به صورت تک عنصر، مثلاً سولفات روي جهت جلوگيري از برگ سوزي در ترکيب با کود اوره بکار برده مي شود. هر کدام از اين کودها با نسبت (دز Dose) 1 در 1000 استفاده مي شوند فقط بر (B) 5/0 در 1000 استفاده مي شود. آهن، روي، منگنز و منيزيم به صورت سولفات وجود دارد که در ترکيب با اوره به صورت 2 روز در ميان تکرار مي شود. يعني هر 2 روز يک بار يکي از عناصر استفاده مي شود سپس يک کود کامل

(NPK) استفاده مي شود و دوباره همين روش تکرار مي گردد. به عبارت ديگر بعد از برداشت محصول هر 18 روز يک بار (بعد از يک دوره کودي) از کودهاي کامل استفاده مي شود.


در کمبود آهن از ترکيبات کلاته آهن و سکوسترين (که در بين کشاورزان از محبوبيت خاصي برخوردار است) و فري پلکس به صورت خاک مصرف يا برگ پاشي (محلول پاشي) استفاده مي شود. سولفات آهن نيز به صورت برگ پاشي استفاده مي شود.
کمبود منگنز با استفاده از سولفات منگنز رفع مي شود.
عنصر مس به صورت مستقيم استفاده نمي شود و به صورت تک عنصر نمي باشد و معمولاً به صورت استاندارد در ديگر کودهاي ميکرو وجود دارد. مس با استفاده از قارچ کش هايي مانند مانب، رينب، دودين، اکسي کلرور مس تأمين مي شود. از سولفات مس استفاده نمي شود زيرا از سوزانندگي شديد برخوردار است و برگ از بين مي رود.
براي کمبود روي از سولفات روي يا ترکيبات کلاته روي استفاده مي شود.
رفع کمبود بر از طريق استفاده از بورات سديم يا براکس يا اسيد بوريک تأمين مي شود.
رفع کمبود موليبدن از طريق استفاده از موليبدات سديم يا آمونيوم به صورت تک عنصر و محلول پاشي استفاده مي شود.
در يک روز ابري که کنه يا شته طغيان کرده باشد مي توان از کودها در ترکيب با قارچ کش ها و حشره کش ها استفاده کرد. سموم حشره کش اغلب به صورت پودري کاربرد دارند. از سم بي متروزين يا چس (با دوره کارنس 1 روز) نيز براي نابودي شته ها استفاده مي شود. يک فرمول به صورت زير مي باشد :
سولفات روي (1 در 1000) + اوره (1 در 1000) + قارچ کش (2 در 1000) + شته کش يا کنه کش (2-5/1 در 1000).
کودهاي آلي (حيواني و گياهي)
کودهاي آلي به منظور افزايش مواد آلي خاک، بهبود ساختمان فيزيکي خاک، پايداري ساختمان خاک و افزايش ظرفيت نگهداري آب در خاک مورد استفاده قرار مي گيرند. کودهاي آلي را مي توان به صورت زير تقسيم بندي کرد :


الف) کودهاي دامي (حيواني) : شامل کود گاو، گوسفند، اسب و مرغ مي شود. در خاک هايي که کود دامي مصرف شده باشد نياز به کود شيميايي کمتر است. البته از لحاظ تأمين عناصر غذايي در کشت گلخانه اي نمي توان به کودهاي دامي اتکا کرد زيرا به علت مصرف بالاي گياهان گلخانه اي بايد حجم زيادي کود اضافه کرد که نمي صرفد. ارزش اصلي کودهاي دامي تغييرات فيزيکي در خاک و اصلاح بافت خاک است.
درصد ميزان عناصر موجود در انواع کودهاي حيواني


نوع کود درصد رطوبت N P205 K20
گاوي 86 5 6 5/4
مرغي 73 10 10 5/4
اسبي 80 6 2 6
گوسفندي 70 9 7 5/9

کود دامي بايد کاملاً پوسيده و فاقد هر گونه عامل بيماري زا، تخم و لارو حشرات، بذور علف هاي هرز و شن باشد. معمولاً به ازاي هر 1000 متر مربع گلخانه، از 5 تا 7 تن کود دامي (کود گاوي) کاملاً پوسيده استفاده مي شود. ميزان بيشتر از اين باعث افزايش شوري خاک خواهد شد. کود دامي تازه به ريشه آسيب مي رساند و گاز آمونياک متصاعد شده براي ريشه گياه سمي بوده و در فضاي گلخانه باعث سوختگي برگ ها مي شود.
طرز صحيح عمل آوري کود حيواني : کود تازه را همراه با 60 تا 70 درصد حجم خود از کاه و کلش جو و گندم يا برنج مخلوط نموده و به ازاي هر تن کلش مصرفي 100 کيلوگرم اوره به آن اضافه و در چاله اي يا روي زمين کپه نموده و در صورت کمبود رطوبت به آن آب اضافه کرده و روي آن را با پلاستيک سياه پوشانده تا عمل تخمير صورت پذيرد. دماي توده فوق به 80 درجه سانتيگراد مي رسد و تمام عوامل بيماري زا و بذور عـلف هاي هـرز از بيـن مي رود. اين تـوده پس از 3-2 ماه قابـل استفاده مي شود.
روش هاي کوددهي
بهترين زمان براي کوددهي زماني است که گياه در طول رشد و نمو خود به عناصري که در ترکيب کود موجود است، نياز دارد. کوددهي به موقع باعث رشد مطلوب گياه، افزايش کيفيت و کميت محصول و افزايش مقاومت محصول در برابر آفات و بيماري هاي قارچي مي شود. عواملي مانند شرايط آب و هوايي گلخانه، نوع گياه، روش کاشت، نيازهاي غذايي گياه در مراحل مختلف رشد، کيفيت آب، نحوه آبياري و . . . در تعيين زمان و روش کوددهي تأثير دارد

 

. گروهي از کودها را قبل از کاشت و گروهي را بعد از کاشت به خاک مي دهند.
کودهاي آلي (حيواني و گياهي) را قبل از کاشت و در مرحله آماده کردن بستر به خاک اضافه مي کنند.
روش هاي معمول کوددهي عبارتند از :
1. اختلاط کود با خاک : اين روش بيشتر در زمين هاي زراعي و کشت فضاي باز و گاهي در گلخانه کاربرد دارد. در اين روش معمولاً کود شيميايي (مخصوصاً کودهاي پايه NPK) روي خاک پاشيده مي شود و به وسيله عمليات شخم زير و رو مي گردد تا کاملاً با خاک مخلوط شده و در عمق مناسب خاک قرار گيرد. در ضمن مي توان شيارها يا شکاف هايي در روي خاک ايجاد کرده و کود را داخل آنها قرار داد. بر اين اساس چندين روش کوددهي مورد استفاده قرار مي گيرد :
الف) روش تزريقي : در مزارع بزرگ به وسيله تجهيزاتي که حالت پاشنه دارد و جلوي سوک گاوآهن قرار مي گيرد، کود در خاک تزريق مي شود (مثل تزريق آمونياک محلول).

اين روش در گلخانه کاربردي ندارد.
ب) روش پراکندن : اين روش قبل از کشت محصول براي تمام کودهاي جامد عملي است. زمين را آماده کرده و کود را در سطح خاک پاشيده و به طور يکنواخت با شن کش، 15-10 سانتيمتر زير خاک مدفون مي کنند تا در منطقه توسعه ريشه قرار گيرد.
ج) روش نواري : کود به عرض 5-2 سانتيمتر در 3-8 سانتيمتري حاشيه بذر قرار مي گيرد. در اين روش از تثبيت زياد کود جلوگيري خواهد شد. کودهاي فسفر را مي توان به اين روش به خاک اضافه نمود.
د) روش کناري : در حاشيه جوي، شکافي ايجاد کرده و کود در داخل اين شکاف دفن مي شود.
2. انحلال کود با آب آبياري (کود آب) : اين روش بهترين روش تغذيه گياهان گلخانه اي است به شرط آنکه بافت خاک سبک باشد. اين روش در مورد کودهاي مايع که در تانک کاملاً محلول مي شوند و برخي از کودهاي جامد حل شونده (مثل اوره، نيترات آمونيوم، اسيد فسفريک، نيترات پتاسيم) کاربرد دارد.


3. محلول پاشي روي برگ : بيشتر در مورد عناصر کم مصرف يا ميکرو (ريزمغذي) و زماني که گياه علائم کمبود عنصر غذايي خاصي را نشان مي دهد کاربرد دارد. اين روش بيشتر در سه مورد زير استفاده مي شود :
الف) نياز به عکس العمل سريع گياه نسبت به عنصر مي باشد. در مواقعي که گياه دچار کمبود مي باشد به جاي اضافه نمودن عنصر به خاک، به علت کندي جذب عنصر توسط ريشه و طولاني بودن زمان انتقال آن به برگ، بهتر است کود مستقيماً روي برگ ريخته شود تا به سرعت جذب و در نتيجه کمبود سريعاً رفع شود.
ب) خطر تثبيت عنصر در داخل خاک ناشي از نوسان اسيديته خاک وجود دارد. در اين حالت اگر عنصر به خاک داده شود به فرم غير قابل جذب در م

ي آيد.
ج) تأخير در دور آبياري وجود دارد ولي نياز به تأمين عنصر است. اگر رطوبت خاک کافي نباشد، پاشيدن کود روي خاک و جذب عنصر از خاک توسط گياه امکان ندارد و عنصر حالت سميت پيدا مي کند در اين صورت مي توان عنصر را از طريق محلول پاشي بکار برد.
آماده سازي بستر کاشت
آماده سازي بستر کاشت عبارت است از : تأمين شرايطي مناسب و متعادل از نظر آب و هوا و عناصر غذايي در محيط ريشه براي جوانه زني بذر، رشد گياه، استقرار گياه و حصول عملکردي با کميت و کيفيت بالا.
براي رسيدن به اين هدف در کشت خاکي بايد موارد زير را رعايت نمود : 1) بهبود و حفظ خصوصيات فيزيکي و شيميمايي خاک و تنظيم اسيديته (pH) آن. 2) اضافه نمودن کودهاي شيميايي، حيواني و آلي به خاک در حد لازم. 3) بهبود تهويه خاک با عمليات خاک ورزي و هوادهي و سرعت بخشيدن به فرآيند تجزيه مواد آلي و حيواني. 4) افزايش زهکشي و نفوذپذيري خاک نسبت به آب و هوا. 5) ضدعفوني خاک براي کنترل آفات، بيماري ها و بذور علف هاي هرز. 6) انجام عمليات آب شويي براي کاهش شوري (EC) خاک. 7) جمع آوري بقايا و اضافات محصول.
خصوصيات بستر کاشت
بستر کاشت در گلخانه ها به دو صورت خاکي و يا هيدروپونيک (بدون خاک) هستند که :
در کشت خاکي، ريشه گياه در خاک قرار مي گيرد. در اين روش مديريت تغذيه آسان بوده و نياز به دانش فني زيادي ندارد ولي مقداري از مواد غذايي مصرفي از دسترس گياه خارج و بيماري هاي خاک زي همواره کشت را تهديد مي کنند.
در کشت هيدروپونيک (بدون خاک) ريشه گياه در موادي نظير پرليت (پرلايت)، پشم سنگ، ليکا، سنگريزه، ماسه و . . . قرار داده مي شود و آب و مواد غذايي مستقيماً در دسترس گياه قرار مي گيرد که اين روش باعث کاهش مصرف آب، کاهش بيماري هاي خاکزي، افزايش عملکرد و واحد سطح مي شود اما نياز به دانش فني بالا و مدير کارآزموده و متخصص دارد و هزينه احداث هم 20-15 درصد افزايش مي يابد.


رشد گياهان بستگي کامل به روابط آب، خاک و گياه دارد. به عبارت ديگر رشد گياه در محيط کشت خاکي تابع ساختمان، بافت، اسيديته، ظرفيت تبادلي و وجود عناصر کم مصرف و پر مصرف موجود در خاک مي باشد.
خاک از نظر تأمين چهار نياز اصلي گياه يعني آب، مواد غذايي (آلي و معدني)، اکسيژن و نگهداري گياه حائز اهميت است. آب همراه با املاح حل شده، در داخل خلل و فرج خاک قرار مي گيرد و تشکيل محلول خاک را مي دهد که براي تغذيه و تأمينآب موردنياز در رشد گياه حائز اهميت است. اکسيژن نيز در داخل خلل و فرج خاک قرار مي گيرد و هواي لازم براي تنفس ريشه و ميکروارگانيزمهاي خاک را تأمين کرده و دي اکسيد کربن و ساير گازهاي توليد شده به وسيله آنها را از محيط ريشه خارج مي کند. مواد غذايي نيز به صورت ترکيبات آلي و معدني در

خاک وجود دارند. اين مواد ممکن است به صورت نامحلول و غيرقابل دسترس براي گياه باشند و يا در شکل هاي محلول و قابل تبادل وجود داشته باشند که در اين صورت به راحتي براي گياه قابل استفاده خواهند بود.
به طور متوسط در شرايط مطلوب براي رشد گياه، خاک بايد داراي 45% مواد معدني، 5% مواد آلي، 25% آب و 25% هوا باشد.
بهترين خاک براي توليد محصولات گلخانه اي، خاکي با بافت سبک و متوسط يا شني – لوم (Sandy Loam) مي باشد زيرا هم داراي عناصر و مواد غذايي لازم مي باشد و هم از تخلخل و زهکشي خوبي برخوردار است.
به طور کلي يک بستر کاشت مناسب بايد داراي ويژگي هاي زير باشد :
1) داراي بافت و ساختمان مناسب باشد.
2) داراي مواد مغذي و معدني باشد.
3) داراي مواد آلي باشد.
4) داراي منافذ کافي (تخلخل) بوده و از تهويه خوبي برخوردار باشد.
5) داراي زهکشي مناسب باشد.
6) داراي اسيديته مناسب باشد.


7) داراي املاح (شوري) مناسب و متعادل باشد.
8) عاري از آفات و بيماري ها و بذور علف هاي هرز باشد.
در چنين بستري عمليات کاشت بذر و کنترل علف هاي هرز و کنترل آفات و بيماري هاي ريشه اي بهتر انجام مي گيرد. در ضمن بين آب، هوا و مواد غذايي يک تبادل مناسب و متعادل بوجود مي آيد وريشه ها به آساني آب و مواد غذايي را جذب کرده و در نتيجه گياه رشد بهتري داشته و کيفيت و کميت محصول افزايش مي يابد.
ضدعفوني خاک گلخانه
از جمله کارهاي لازمي که در امر کشاورزي انجام مي شود عمليات آيش و تناوب زراعي براي پاک کردن خاک از عوامل آلوده کننده مي باشد. بدين معني که اگر امسال

در زميني محصولي کشت گرديد، در سال بعد يا در آن زمين کشت انجام نمي شود يا اينکه محصول ديگري که هم خانواده محصول قبلي نباشد و همچنين کمک به وضعيت خاک نمايد، کشت مي شود. براي مثال در زمين هايي که شور گرديده، کشاورزان با کشت جو به شيرين کردن آن کمک مي کنند.
- در امر گلخانه داري نمي توان خاک را براي کشت محصول ديگر جابجا کرد (شخم زد). از طرفي آيش گذاشتن زمين و کشت نکردن گلخانه نيز از لحاظ اقتصادي صرف نمي کند. بنابراين بايد با انجام يک سري عمليات ضدعفوني، خاک گلخانه ها و خزانه هاي توليد نشاء را براي دوره کشت بعدي آماده و عاري از آلودگي نمود.
- در صورتي که براي اولين بار عمليات کشت انجام مي گيرد و يا خاک محل کشت چند سالي است که کشت نشده، احتمالاً خاک فاقد عوامل بيماري زا مي باشد ولي براي کشت هاي بعدي حتماً بايد خاک گلخانه را ضدعفوني نمود زيرا در غير اين صورت خاک، آلودگي قارچي يافته و در کشت بعدي مشکلات زيادي بوجود مي آورد. علف هاي هرز نيز ميزبان برخي از بيماري ها و مکاني براي پنهان شدن آفات مختلف مانند شته ها هستند. همچنين بعضي آفات در زير کلوخ ها و شکاف ها دوره کمون خود را مي گذرانند.
ضدعفوني خاک با آفتاب (آفتاب دهي) (سولاريزاسيون)
اين روش به عنوان ضدعفوني موقت در طول تابستان و اتمام فصل توليد (که معمولاً مصادف با شدت گرماي تابستان خواهد بود)، براي کاهش و از بين بردن بيماري ها و آفات بکار مي رود. روشي ساده و قابل دسترس است و در شرايطي که عمل ضدعفوني امکان ندارد انجام مي شود. بهترين موقع در تير و مرداد براي حداکثر بهره وري از نور است و در اين زمان گلخانه فاقد کشت است. قبل از سولاريزاسيون ابتدا خاک را به وسيله بيل يا تراکتور شخم عميق مي زنند و بعد آبياري سنگين انجام مي دهند (بهترين حالت اين است که يک آبياري قبل از عمل تراکتور انجام شود)، اگر گلخانه پوشش داشته باشد کل منافذ را مي پوشانند و زماني که شخم و آب داده شد، درب گلخانه را مي بندند و گلخانه يک تا دو ماه به همين حالت مي ماند.


در تابستان دماي زير پلاستيک تا حدود 90-80 درجه سانتيگراد بالا مي رود. روش بهتر اين است که پلاستيک هاي پوشش گلخانه برداشته شده و پس از پخش کود حيواني و شخم زدن و تسطيح زمين، يک آبياري سنگين انجام شده و پس از فروکش کردن آب، زمين را با پوشش يکدست نايلون پوشاند و در دو سر گلخانه شانه خاکي ايجاد کرده و پلاستيک را مدفون نمود. پلاستيک نبايد منفذ داشته باشد. اين عمل معمولاً در تابستان انجام شده و مدت آن نبايد کمتر از يک ماه باشد (هر چه بيشتر بهتر).
در اين حالت در اثر دماي بالا و گازهاي متصاد شده، درجه حرارت زير نايلون به 100 درجه سانتيگراد مي رسد و خاک تا عمق 40-30 سانتيمتري از بذر علف هاي هرز، اسپورهاي قارچ هاي

خاک زي و حشرات و کنه ها و نماتودها تا حدودي عاري مي شود. اين روش، روش خيلي کاملي نيست ولي ارزاني روش، سهولت انجام، کم خطر بودن آن و عدم مضرات جنبي از محاسن آن مي باشد.
مي توان زير پوشش نايلوني از قارچ کش ها (کاپيتان، مانکوزب) همراه با کود دامي تازه استفاده کرد. گاز ايجاد شده در نتيجه تخمير کود، در کاهش اسپورهاي قارچ هاي خاک موثر است.
اين ضدعفوني هر 2 سال يکبار انجام مي شود. وقتي روي زمين گلخانه براي چند دوره، کشت مشابه انجام مي شود حتماً ضدعفوني خاک لازم است. اگر بستري احتياج به آب شويي دارد، ضدعفوني خورشيدي بايد بعد از عمل آب شويي انجام گيرد.


ضدعفوني خاک با بخار آب
در اين روش ميکروارگانيزم هاي مفيد خاک کمتر از بين مي روند و روش پاک و سالمي مي باشد. مانند روش قبل، سطح خاک را با نايلون پوشش داده و با استفاده از لوله هاي پلي اتيلن مشبک بخار لازم را از سطح خاک تزريق نموده و اين کار را آنقدر ادامه داده تا به صورت آب داغ در عمق 20-15 سانتيمتري خاک، نفوذ نمايد. در اين روش براي رسيدن دماي خاک به 80 درجه سانتيگراد، نياز به بخاردهي به مدت 6-4 ساعت مي باشد. البته به طور ميانگين دماي 60 درجه براي حدود 30 دقيقه مطلوب تر است چون ضمن آنکه عوامل بيماري زا را از بين مي برد روي موجودات زنده مفيد اثري ندارد و از بروز مشکل آزاد شدن مواد سمي در خاک (مثل گاز آمونياک و نيتريت) و سميت ناشي از منگنز جلوگيري مي کند (اين عنصر غالباً در حرارت زياد بخار آزاد مي شود). ليکن براي اطمينان بيشتر، دماي ضدعفوني را 80 درجه براي حدود 30 دقيقه در نظر مي گيرند.


ضدعفوني خاک با مواد و سموم شيميايي
- در ضدعفوني به وسيله مواد شيميايي، براي نفوذ بهتر و سريع و يکنواخت بخار يا گاز در خاک، بايستي بستر شخم عميق خورده، تسطيح شده و صاف و بدون کلوخه و عاري از بقايا محصول سال قبل بوده و کاملاً نسبت به بخار نفوذپذير باشد.
- خاک بايستي حداقل تا عمق 25 سانتيمتري داراي رطوبت در حد گاورو باشد. براي خاک هاي رسي، نفوذپذيري اهميت بيشتري نسبت به خاک هاي شني دارد، زيرا رطوبت در خلل و فرج خاک هاي سنگين باقيمانده و اجازه نفوذ گاز را براي ضدعفوني کامل عمق خاک نمي دهد.
- گازها نبايد تنفس شوند و فرد سم پاشي کننده بايد داراي ماسک و دستکش مخصوص باشد.
- تا يک متري کانال آبياري سم پاشي انجام نشود زيرا باعث آلودگي آب آبياري مي شود.
- در زمان سم پاشي نبايد بوته در حال رشد در داخل گلخانه وجود داشته باشد.
- بعد از استفاده از سموم ضدعفوني کننده بايستي خاک را هوادهي کرد و با آب فراوان آب شويي نمود تا باقيمانده سموم از خاک شسته شود.
- از وارد کردن ابزار و تجهيزات و خاک ضدعفوني نشده روي بستر ضدعفوني شده خودداري گردد.
- در زمان کاشت بستر، براي اطمينان از خروج گاز بهتر است مقداري از خاک ضدعفوني شده را در ظرفي ريخته و روي آن بذرشاهي کاشت تا در صورتي که بذر شاهي در خاک ضدعفوني شده سبز گرديد معلوم گردد که گاز آن خارج شده و قابل کشت است.


استفاده از پوشش پلاستيکي براي ضدعفوني خاک به وسيله سموم شيميايي (خصوصاً در خاک نشاء که به صورت يک توده روي زمين انباشته مي شود) ضروري مي باشد زيرا در غير اين صورت توقف گاز ضدعفوني کننده در خاک بسيار کم بوده و نمي تواند تأثير کافي داشته باشد. در زير به برخي از مواد شيميايي بکار رفته براي ضدعفوني خاک گلخانه اشاره مي شود.
متيل برومايد : موثرترين روش براي ضدعفوني خاک استفاده از متيل برومايد است. اين ماده بدبو، بسيار فرار و براي انسان فوق العاده خطرناک مي باشد. در هر مترمربع خاک گلخانه، 70 تا

100 گرم متيل برومايد استفاده مي شود. اين روش بسيار مناسبي براي کنترل انواع قارچ هاي مختلف، بذر علف هاي هرز، آفات و نماتودها است و براي چند سال آنها را تحت کنترل خود درخواهد آورد. ولي قارچ ورتيسليوم در برابر اين ماده مقاوم مي باشد.
خاک را شخم زده و کاملاً آبياري کرده و سطح خاک را با پلاستيک کم قطر ولي عريض کاملاً مي پوشانند (اطراف پوشش پلاستيکي را بايد به وسيله خاک کاملاً پوشاند تا گاز از اطراف پوشش خارج نشود). گاز را به وسيله شيلنگ هاي پلاستيکي از منبع وارد پوشش پلاستيکي مي کنند. اين گاز کم کم به داخل خاک نفوذ مي کند و چون محل خروج ندارد از داخل منافذ خاک عبور خواهد کرد و تا عمق 30 سانتيمتري خاک را ضدعفوني مي کند. بهتر است کود دامي قبل از ضدعفوني استفاده شود تا کود هم ضدعفوني شود. پس از 8 تا 10 روز پوشش پلاستيکي را برمي دارند و خاک را برگردان و هوادهي مي کنند تا براي کشت آماده شود. شستشوي خاک با 600-400 ميليمتر آب اثرات جنبي اين سم را سريعاً محو خواهد نمود.
کلروپيکرين (گاز اشک آور) : اين ماده به صورت مايع مي باشد و براي از بين بردن نماتدها، حشرات، بذور علف هاي هرز، قارچ ورتيسليوم و ساير قارچ ها مؤثر است. البته بايد توجه داشت که بخارهاي اين گاز براي بافت هاي زنده گياهي بسيار سمي مي باشد. 4-2 ميلي ليتر از اين سم را به وسيله لوله هاي تحت فشار در سوراخ هايي به عمق 15-5/7 سانتيمتر و به فاصله 30-5/22 سانتيمتر د

ر خاک تزريق مي کنند و سپس روي سطح خاک آب پاشي شده و به وسيله پوشش پلاستيکي پوشانده مي شود. بعد از 3 روز پوشش پلاستيکي برداشته شده و براي 10-7 روز خاک را هوادهي مي کنند. مخلوط کلروپيکرين با متيل برومايد نتيجه بهتري در ضدعفوني خاک و کنترل حشرات و بيماري ها و علف هاي هرز دارد.
متام سديم (واپام) : اين سم براي از بين بردن بذور و جوانه علف هاي هرز (به استثناي بذرهايي که در خواب هستند)، گياهان انگل (مانند گل جاليز)، آفات و انواع قارچ هاي خاک زي کاربرد دارد.
در اين روش خاک را قطعه بندي مي کنند. مقدار 150-100 سي سي از اين سم را در 10-5 ليتر

آب حل کرده و روي يک متر مربع (يک قطعه) خاک گلخانه که صاف و بدون کلوخه است، توسط آبپاش يا سمپاش پاشيده و بلافاصله روي قطعات با نايلون پوشيده مي شود، در صورتي که اين پوشش مقدور نباشد با بستن منافذ گلخانه نتيجه بهتري عايد خواهد شد (مي توان واپام را به وسيله لوله هاي تحت فشار به خاک تزريق کرد و بلافاصله روي بستر را براي جلوگيري از خروج گاز، غلتک زد).
سم به تدريج در خاک به صورت گاز متصاد شده و به علت قابليت نفوذ بسياز زياد، با نفوذ در ذرات و خلل و فرج خاک، عمل ضدعفوني انجام مي گيرد. دماي 20-10 درجه بهترين دماي خاک براي انجام عمل ضدعفوني مي باشد (اگر حرارت خاک از 7 درجه کمتر باشد گاز متصاد نمي شود و اگر از 25 درجه بيشتر باشد گاز سريعاً عمل نموده و قادر به پايداري در خلل و فرج خاک نخواهد بود. بنابراين بايد در زمان ضدعفوني به شرايط آب و هوايي منطقه توجه شود). پس از 4-3 هفته نايلون برداشته مي شود و خاک را کاملاً برمي گردانند و هوادهي مي کنند (به مدت 20-7 روز) تا آماده کشت گردد. اين روش جهت کنترل گروهي از قارچ ها و آفات و نماتودها و بذور علف هاي هرز، روش مناسبي است.
دازومت : اين سم روي نماتودها، قارچ هاي خاک زي و برخي علف هاي هرز مؤثر است. مثل کود روي سطح خاک پاشيده شده و تا عمق 30-20 سانتيمتري با خاک کاملاً مخلوط مي شود، سپس روي خاک را آب پاشي کرده (تا محلول شود) و روي آن را با پلاستيک مي پوشانند. ترجيحاً يک روز در ميان يا دو روز در ميان پلاستيک برداشته شده و خاک آب پاشي مي شود. بعد از مدت 1 هفته تا 2 هفته سم اثر کرده و انواع قارچ ها، نماتودها، آفات خاک زي خاک کنترل خواهند شد. دازومت به صورت گرانول و پودري است.
مخلوطي از گرانول ريدوميل و بنوميل : در صورت عدم دسترسي به روش هاي ضدعفوني فوق الذکر مي توان از اين روش ساده استفاده کرد. براي هر 1000 متر مربع گلخانه ميزان 10 کيلوگرم گرانول ريدوميل با 2 کيلوگرم بنوميل مخلوط شده و به نسبت يکنواخت در سطح زمين پخش شده و يک شخم سبک زده مي شود، سپس مي توان کشت را انجام داد. طيف قارچ کشي اين روش کم

است ولي ساده و ارزان مي باشد.
گرانول اتوپروفوس : به مقدار 100 کيلوگرم در هکتار (5 کيلوگرم در گلخانه 500 متر مربعي) در عمق 30-20 سانتيمتري خاک کاملاً مخلوط مي شود. سپس خاک آبياري شده و روي آن نايلون کشيده مي شود و به مدت 1 تا 2 هفته به همين صورت نگهداري مي شود. اين ماده انواع نماتودها و حشرات خاک زي را کنترل خواهد کرد.
آب شويي خاک گلخانه


EC (هدايت الکتريکي يا شوري) مناسب خاک براي کشت محصولات گلخانه اي زير 30 دسي زيمنس بر متر مي باشد. (EC بين 2-1 بهترين است).


جدول، EC مناسب براي کشت برخي از محصولات گلخانه اي بر حسب دسي زيمنس بر متر
نوع محصول EC قابل قبول ds/m
خيار 2
گوجه فرنگي 5/2
فلفل 2

افزايش EC خاک باعث کاهش عملکرد مي شود. هر چه ميزان شوري خاک بالاتر باشد، ميزان عملکرد محصول پايين تر مي آيد.
جدول. درصد کاهش عملکرد برخي از محصولات گلخانه اي در اثر افزايش EC خاک
درصد کاهش محصول 10% 35% 50%
EC براي خيار 4 6 8
EC براي گوجه فرنگي 3 4 6
EC براي فلفل 2 3 5

براي اصلاح شوري خاک، آن را آب شويي مي کنند تا ميزان املاح آن کاهش يابد و به حد نرمال برسد.
بعد از پايان يک دوره کشت، تعيين شوري خاک و بررسي شرايط مناسب بستر ضروري مي باشد زيرا با يک دوره کاشت و طي مدت توليد با توجه به مصرف انواع و اقسام کودهاي شيميايي و احتمالاً کودهاي مايع و ساير عناصر ريزمغذي، شوري خاک مطمئناً در پايان توليد به بيش از 3 افزايش مي يابد. در اين شرايط بهتر است بعد از انجام آزمايش خاک و ملاحظه افزايش شوري به بالاتر از 4 اقدامات لازم براي آب شويي بستر گلخانه فراهم گردد.
جدول. مقادير آب موردنياز براي آب شويي خاک هاي سبک و سنگيني
در EC هاي مختلف

EC
ميزان آب مصرفي لازم براي آب شويي (ليتر در متر مربع)
خاک شني ديگر خاک ها
4 15 25
5 25 35
6 35 50
7 50 70
8 و 9 70 100

بايد توجه داشت ميزان آب مصرفي در جدول بالا علاوه بر آب موردنياز براي رساندن بستر به حد ظرفيت مزرعه (FC) مي باشد و به عبارت ديگر بايد آب موردنياز خاک براي رسيدن به

ظرفيت مزرعه را به مقادير بالا اضافه نمود.
توصيه مي شود که بستر گلخانه تسطيح، کرت بندي و يک يا دو نوبت آب زياد به زمين داده شود (مانند اراضي زيرکشت برنج که آب روي سطح زمين را فرا مي گيرد). اين روش آب شويي باعث خواهد شد که بسياري از نمک هاي حاصل از کودهي شيميايي داخل خاک و احتمالاً ترشحات زايد ريشه ها، شسته شده و به اعماق خاک منتقل شود. اگر قرار است بستر گلخي پس از انجام ضدعفوني صورت گيرد تا باقيمانده سموم ضدعفوني نيز شستشو و به اعماق خاک منتقل گردد.
تهيه بستر نشاء
خاک نشاء بايد داراي بافتي يکنواخت و با چسبندگي لازم و داراي زهکشي مناسب باشد (زهکش کامل از تجمع زياد آب جلوگيري کرده و اکسيژن کافي در اختيار نشاء قرار مي دهد). به علت محدود بودن فضاي گلدان ها، خاک موجود در آنها بايد مواد غذايي و آلي مورد ن

ياز گياه را تا زمان انتقال نشاء به زمين اصلي داشته باشد (زيرا در زمان رشد گياه در خزانه معمولاً از کودهاي سرک استفاده نمي شود).
بهترين ماده براي بستر نشاء، پيت موس مي باشد. در محيط متخلخل و پنبه اي شکل پيت موس، بذر زودتر سبز شده و امکان گسترش ريشه زيادتر است. البته مي توان براي تهيه خاک گلدان به صورت زير نيز عمل کرد :
روش اول :
1- کود دامي کاملاً پوسيده (2 قسمت).
2- خاک جنگلي يا خاک برگ يا پيت موس (2 قسمت). استفاده از بقاياي فرآورده شد

ه جلبک ها و خزه ها در بسته هاي 50 کيلوگرمي و در صورت عدم وجود آن، از خاکبرگ يا خاک هاي محيط توليد قارچ استفاده مي شود. البته اين خاک قبل از استفاده بايد توسط قارچ کش هايي براي از بين بردن قارچ هاي خاک زي، تيمار شود.
3- شن شسته شده درشت يا ماسه بادي (1 قسمت).
روش دوم :
1- کود دامي پوسيده (6 قسمت).
2- خاک معمولي (3 قسمت).


3- شن شسته شده درشت (1 قسمت).
روش اول ترجيح داده مي شود. بهترين حالت اين است که خاک 3-2 ماه قبل از کار تهيه شود. ترکيب خاکي که ايجاد شد توسط کارگر از الک 1 سانتيمتري رد شده تا خاک يکنواخت و يک دست شود. سپس خاک را انباشته کرده روي آن را آب مي ريزند. توده خاک را هر 7 يا 8 روز يک بار زيرورو کرده و مجدداً آب داده و آن را در معرض نور خورشيد قرار مي دهند تا ضدعفوني شود. اين کار منجر به ايجاد خاکي با کيفيت و بافت متخلخل مي شود. معمولاً 1 هفته قبل از کشت نشاء، از کودهاي سوپر فسفات، سولفات پتاسيم و نيترات آمونيوم به ازاء هر متر مکعب از هر کدام 5/0 کيلوگرم

استفاده مي شود. اگر به جاي سوپر فسفات از فسفات آمونيوم استفاده شود نياز به استفاده از نيترات آمونيوم نيست. اگر نيترات نباشد از اوره استفاده مي شود که البته فرم گلخانه نيست و گاز آمونياک توليد مي کند. مي توان مقداري سم قارچ کش و حشره کش نيز به خاک اضافه و آنها را با خاک نشاء مخلوط نمود.
ضدعفوني خاک نشاء
خاک مورد استفاده براي نشاء براي استريل (از بين بردن قارچ ها و بذور علف هاي هرز) و شستشو (از بين بردن نمک هاي اضافي که باعث سوختن نهال هاي جوان مي شود) شود.
معمولاً خاک را به ضخامت 30 سانتيمتر پهن مي کنند (بهتر است روي سيمان يا نايلون پهن شود)

و براي ضدعفوني آن از مواد زير استفاده مي کنند :
متيل برومايد : براي هر متر مکعب خاک، يک قوطي از اين ماده کفايت مي کند. متيل برومايد روي توده خاک نشاء ريخته شده و بلافاصله خاک به وسيله نايلون مهار مي شود. بعد از 3-2 روز پوشش را بر مي دارند و خاک را زير و رو کرده و هوادهي مي کنند. بعد از 14 روز اين خاک قابل

استفاده مي شود. در اين روش کليه قارچ ها، نماتودها و بذر علف هاي هرز کنترل مي شود.
متام سديم : خاک آماده را به ضخامت 20 سانتيمتر روي زمين پهن مي کنند و سم را با سمپاش مي پاشند و با پلاستيک مي پوشانند. به مقدار 5/1-1 ليتر سم در 100 ليتر آب و تقريباً براي هر متر مکعب خاک 3 ليتر آب سم دار لازم است.
فرمالين 40 : مقدار مصرف آن 1 ليتر در هر 39 ليتر آب است. همانند متام سديم، اين سم را روي خاک مي پاشند و بعد از 5 روز هوادهي مي کنند. بعد از 20 روز بذرکاري انجام مي شود.
کاپتان 50 : 400 گرم از اين ماده به ازاء هر متر مکعب با خاک مخلوط مي شود. در گلخانه هاي بزرگ اين ماده کاربرد چنداني ندارد زيرا براي اينکه اثرش زياد باشد بايد مقدار زيادي استفاده شود. اين ماده بيشتر به عنوان قارچ کش استفاده مي شود و تعدادي از قارچ هاي خاک را از بين مي برد.
تايرام 80 : 200 گرم به ازاء هر متر مکعب با خاک مخلوط مي شود، مزيت آن اين است که اکثر قارچ ها را از بين مي برد و بلافاصله بعد از مصرف سم مي توان کشت را انجام داد.
کلرپيرمفسو 25% و آندوسولفان 35% : مقدار مصرف آن 300 گرم به ازاء هر متر مکعب خاک مي باشد. فقط حشرات خاک را کنترل مي کند و مي توان همراه تايرام، مانکوزب و کاپتان استفاده کرد.
گلدان هاي نشاء


براي نشاءکاري از گلدان هاي کاغذي، مقوايي، پلاستيکي يا کيسه هاي پلاستيکي سياه يا ليوان يک بار مصرف استفاده مي شود و خاک سبک در آن ريخته مي شود. کف ليوان ها يا کيسه هاي پلاستيکي سوراخي به قطر 5/0 سانتيمتر ايجاد مي شود تا آب اضافه آن خارج شود (زهکشي) و تهويه صورت گيرد.
برخي گلخانه داران در تکه زميني (که مي تواند تکه اي از زمين اصلي گلخانه باشد) بذور را مي

کارند و زماني که براي انتقال آماده شد، نشاء را با خاک اطراف آن به صورت يک قالب درآورده و به زمين اصلي منتقل مي کنند. در اين صورت ممکن است به ريشه هاي نشاء آسيب رسيده و ريشه ها قطع شوند که اين عامل در بعضي از گياهان (مخصوصاً گياهان خانواده کدوئيان و از جمله خيار) باعث خشک شدن و مرگ نشاء مي گردد. براي استفاده از قسمتي از زمين اصلي گلخانه مي توان قسمت مورد نظر را با استفاده از پلاستيک از قسمت هاي ديگر جدا نمود تا کنترل شرايط محيطي در آن راحت تر باشد.
برخي از گلخانه داران نيز بذرها را ابتدا در سيني هاي نشاء (با ابعاد 55×27 سانتيمتر و . . .) که حاوي تعداد زيادي حجره هاي کوچک (3×3 سانتيمتر) مي باشند، کشت کرده و سپس بذرهاي جوانه زده را به گلدان هاي بزرگتر (گلدان هاي نشاء) و سرانجام به زمين اصلي گلخانه منتقل مي نمايند. سيني هاي نشاء فضاي کمتري را اشغال مي کنند و کنترل شرايط محيطي لازم براي جوانه زني بذر (دما، رطوبت، نور و . . .) در آنها راحت تر بوده و هزينه کمتري در بردارد. ولي انتقال نشاءها از سيني نشاء به گلدان و سپس به گلخانه باعث افزايش هزينه کارگري مي شود.
کشت خيار گلخانه اي
گياه شناسي خيار
اسم علمي : Cucumis sativus
خانواده : کدوئيان Cucurbitaceae (خيار، هندوانه، خربزه، کدو تنبل، کدو)
اسم لاتين : Cucumber
خيار محصولي است که در مناطق گرم و معتدل (با زمستان ملايم) کاشته مي شود و محدوده درجه حرارت موردنياز آن بين 24-18 درجه سانتيگراد مي باشد. اصل اين گياه مانند ديگر گياهان خانواده کدوئيان از جنوب و شرق آسيا (هندوستان و چين و . . .) مي باشد.
خيار، گياهي يک ساله است. اغلب خيارهايي که در گلخانه پرورش داده مي شوند، دراز و کشيده و از نوع بي دانه (انگليسي يا اروپايي) هستند. خيارهاي بي دانه در بين سبزيجات گلخانه اي در رديف اول يا دوم از نظر اهميت قرار دارند. خيارهاي معمولي که در فضاي باز (مزرعه) کشت مي شوند از نوع دانه دار (آمريکايي) هستند.
برتري کشت خيار گلخانه اي (خيار درختي يا خيار داربستي) نسبت به کشت خيار در فضاي باز : از بين رفتن تلخي خيار در همه قسمت هاي ميوه، عدم نياز به گرده افشاني و در نتيجه رشد تمام گل ها و ميوه هاي توليدي، عملکرد بالا و صرفه جويي در فضا، پيش رسي محصول و باردهي طولاني مدت آن (بيش از 4 ماه)، مقاومت بيشتر ارقام به برخي از قارچ ها و بيماري ها، توليد ميوه هاي صاف و خوش رنگ و يک اندازه از نظر قطر و در نتيجه افزايش بازارپسندي و قيمت فروش ميوه و ... .
خيار معمولي گياهي است يک پايه و گلهاي نر و ماده روي يک بوته تشکيل مي شوند (تعدا

د گل هاي نر هميشه زيادتر از گل هاي ماده بوده و قبل از گل هاي ماده ظاهر مي شوند). البته ارقام هيبريد گلخانه اي بيشتر يا فقط گل ماده توليد مي کنند و براي تشکيل ميوه نيازي به گرده افشاني ندارند.
متوسط زمان جوانه زني بذر در خاک 4-3 روز و طول دوره رشد بعد از نشاء بوته در زمين تا ميوه دهي (برداشت محصول) 60-45 روز مي باشد.
ريشه : ريشه خيار سطحي بوده و حالت افشان دارد. سطحي بودن ريشه خيار، اين گياه را به خشکسالي حساس مي کند. ريشه اصلي در خاک سنگين 10-5 سانتيمتر و در خاک سبک تا 30-20 سانتيمتر نفوذ مي کند. سيستم ريشه خيار تقريباً گسترده ولي نازک است که ممکن است به صورت افقي در سطح وسيعي گسترش يابد و توليد ريشه هاي انبوه در عمق 30 سانتيمتري خاک کند. بنابراين براي کاشت خيار بايد خاک سطح الارض کاملاً آماده و غني از مواد غذايي باشد. رشد رويشي ريشه اين گياه در مقايسه با اندام هاي هوايي آن بسيار ضعيف تر مي باشد ولي در محل يقه و حتي قسمت هايي از ساقه که با خاک تماس حاصل مي نمايد ريشه هاي نابجا توليد مي کند. در ضمن ريشه ها بيتر در قسمت هاي قابل تهويه سطح خاک رشد کرده و انتشار مي يابند که در اين رابطه ضرورت تهيه يک بستر تقريباً سبک از نظر بافت خاک و قابل تهويه معلوم مي گردد.
ساقه : ساقه خيار علفي و به رنگ سبز روشن، آبدار و داراي پوست نازک و کرک هاي ريزي است که از ساقه منشعب مي شوند. ساقه اصلي اين گياه به صورت عمودي رشد مي کند ولي بعد از توليد شاخه هاي جانبي، بر روي زمين و به صورت افقي رشد مي نمايد. از گره هاي روي ساقه اصلي يک يا چند شاخه فرعي بوجود مي آيد که بر روي همه آنها مي تواند ميوه تشکيل شود. همه ساقه ها در خيار زبر و کرک دار مي باشد که در هنگام بلوغ ممکن است ساقه توخالي شود. شاخه هاي اصلي و جانبي در اکثر واريته هاي خيار گلخانه اي بسيار سريع رشد مي کنند و گياه به طور مرتب به هرس نياز دارد تا بتواند يک شاخه اصلي قوي توليد نمايد. در شرايط مطلوب ممکن است تعداد زيادي ميوه از جوانه هاي جانبي کنار هر برگ بوجود آيد که بايد تعدادي از ميوه ها بسته به واريته تنک شود چون در غير اين صورت گياه ضعيف شده و خيلي زود از بين مي رود و يا ميوه هاي آن به طور ناقص رشد مي کنند.
برگ : خيار داراي برگ هاي ساده، پنجه اي شکل و به رنگ سبز روشن مي باشد که به طور متناوب روي ساقه قرار مي گيرند. بريدگي هاي کم عمقي، برگ خيار را به 5 قسمت يا لوب مثلثي شکل تقسيم مي کند و قسمت وسط برگ داراي نوک تيزي مي باشد. اندازه برگ ها در خيار معمولي 20-10 سانتيمتر و در خيارهاي گلخانه اي 40-20 سانتيمتر مي باشد. دمبرگ آن بلند، آب دار، قطور، و رگبرگ ها مشخص و روشن تر از خود برگ هستند. طول دمبرگ ها 20-7 سانتيمتر مي باشد. در روي هر گره از ساقه فقط يک برگ بوجود مي آيد. از گره سوم به بعد، از ته دمبرگ ها و در زاويه برگ معمولاً پيچک هايي توليد مي شود که منشاء غيرشاخه اي دارند و به ساقه کمک مي کنند تا بتواند از قيم بالا برود.


گل : خيار گياهي يک پايه است. گل هاي نر و ماده روي يک پايه اند و فضاي باز گل ماده توسط گرده گل نر تلقيح مي شود البته ارقام گلخانه اي خيار فقط گل ماده توليد مي کنند و نيازي به تلقيح ندارند. گل ها در زاويه برگ تشکيل مي شوند و معمولاً در هر زاويه برگ تنها يک گل بوجود مي آيد. رنگ گل ها در خيار زرد پر رنگ است و هر گل داراي 5 گلبرگ مي باشد.


ميوه : ميوه خيار از لحاظ گياه شناسي سته گوشتي و آبدار به شمار مي رود که ميان بر و درون بر آن خوراکي است. شکل ميوه بلند و استوانه اي شکل است و رنگ آن سبز مي باشد. اندازه ميوه، شکل و رنگ آن تابع شرايط کشت و نوع واريته مي باشد. در ميوه هاي نارس، کلروفيل موجود در سلول ها سبب سبزي ميوه مي شود ولي وقتي ميوه مي رسد رنگ آن به سبز کم رنگ يا زرد مايل به سفيد تغيير مي کند در بعضي از واريته ها نيز ميوه سبز پررنگ (تيره) مي باشد.
خيارهاي گلخانه اي (بدون بذر) برخلاف خيارهاي معمولي بذر (تخم) توليد نمي کنند و يا بذرهاي ريزي بوجود مي آورند. طول خيارهاي معمولي 25-15 سانتيمتر و طول خيارهاي گلخانه اي 50-25 سانتيمتر مي باشد (با توجه به ذائقه و بازارپسندي مصرف کنندگان ايراني هم اکنون واريته هايي کشت مي گردد که طول ميوه آنها حداکثر به 30 سانتيمتر برسد). از مشخصات بارز خيار گلخانه اي قسمت باريک و نازک انتهاي آن مي باشد. ميوه خيار داراي پوست ضخيم و سبز رنگ است. پوست خيارهاي معمولي تحت شرايط تنش تلخ مي گردد ولي پوست خيارهاي گلخانه اي تلخ نيست.


ميوه خيار همانند ساير ميوه هاي خانواده کدوئيان داراي مقدار زيادي آب مي باشد. حدود 95-90 درصد وزن خيار تازه را آب تشکيل مي دهد. تلخي موجود در ميوه هاي خيار در اثر ماده اي است به نام کوکور بتاسين که در ته آنها وجود دارد و در ريشه ساخته مي شود اما در خيارهاي هيبريد گلخانه اي ديده نشده و يا خيلي به ندرت و تحت شرايط نامساعد (تنش) اتفاق افتاده است.
واريته هاي خيار گلخانه اي
در کشت گلخانه اي از ارقام بي دانه خيار استفاده مي شود. بهترين ارقام ارقامي هستند ک

ه فقط گل ماده توليد مي کنند (بکرزا يا پارتنوکارپ) زيرا :
1. سازگار با شرايط کشت در گلخانه هستند.
2. احتياج به زنبور يا ديگر عوامل تلقيح کننده ندارند.
3. از قدرت رشد کمتري برخوردارند و شاخ و برگ کمتري توليد مي کنند و اين موضوع نياز به هرس را کاهش مي دهد.
4. زودرس بوده و بارآوري در آنها منظم تر است.
5. عملکرد آنها و راندمان محصول زياد بوده و در دماي پايين تر قادر به رشد هستند پس نياز به انرژي کمتري خواهند داشت.


6. با انجام هرس و جوان نمودن بوته، عمر گياه را مي توان چندين بار تجديد نموده و مجدداً از آن بهره برداري کرد.
انتخاب رقم به خاطر تنوع در ارقام، يک تصميم پيچيده و متناسب با يافته هاي علمي و تجربي گلخانه دار مي باشد. بذر مناسب بذري است که با شرايط محيطي (آب و هوايي) مورد نظر بهترين تطابق را از نظر رشد و باردهي داشته و نسبت به شرايط نامطلوب، آفات و بيماري ها مقاوم باشد. به طور کلي در انتخاب بهترين رقم بايد به عواملي مانند شرايط اقليمي منطقه، سليقه مردم منطقه، عادت رشد و نمو، قدرت رشد، کيفيت ميوه (اندازه، شکل، رنگ، صاف بودن)، ميزان عملکرد، مقاومت به آفات و بيماري ها، تحمل شرايط نامساعد محيطي، قابليت انبارداري ميوه و . . . توجه داشت.
در کشت واريته ها بايد در نظر داشت که بعضي از واريته ها زمستانه (تک گل ها) و بعضي بهاره اند (پرگل ها) (بنابراين به فصول کشت و آب و هواي منطقه توجه شود). برخي متحمل به ويروس ها و سفيدک سطحي هستند اما به سفيدک دروغي متحمل نيستند. در انتخاب واريته موردنظر بايد مشخصات واريته را دانست. يک فاکتور بسيار مهم در واريته هرس است. بعضي بوته ها به لحاظ ژنتيکي نياز به هرس شديد ندارند و بوته خيار به صورت ژنتيکي خودش را هرس مي کند ولي در اکثر واريته ها نياز به هرس وجود دارد و انجام هرس به موقع و تهويه همزمان منجر به افزايش تناژ اقتصادي و جلوگيري از شيوع بيماري هاي قارچي خواهد شد.
براي انتخاب بذر خيار داربستي بهتر است از بذرهايي استفاده شود که بيش از 6 ماه از توليد آنها گذشته باشد زيرا بذر خيار دوره خواب کوتاهي دارد که در آن دوره ممکن است جوانه نزند. قوه ناميه بذر خيار تا 4 سال حفظ مي شود ولي گذشت بيش از دو سال قوه ناميه بذر را کاهش مي دهد البته امروزه با بکارگيري تکنولوژي پيشرفته در نگهداري بذر مي توان سال ها قوه ناميه آن را حفظ کرد. بايد توجه داشت که بعد از جوانه کردن بلافاصله بايد کشت بذر انجام شود.
عمليات کاشت، داشت، برداشت
در پروش و توليد خيار گلخانه اي مانند توليد هر محصول کشاورزي ديگر سه عمليات کاشت، داشت و برداشت صورت مي گيرد.
عمليات کاشت : تهيه بستر کاشت (ضدعفوني و کوددهي خاک قبل از کاشت)، تعيين تاريخ و زمان

کاشت، کاشت بذر به صورت مستقيم يا غيرمستقيم (نشاءکاري)، رعايت تراکم و فواصل کاشت.
عمليات داشت : کنترل عوامل محيطي (نور، دما، رطوبت، دي اکسيدکربن)، آبياري منظم، هرس و تربيت و هدايت بوته ها، تشخيص کمبود و بيشبود عناصر و اقدام براي رفع آن، کوددهي و تغذيه بوته هاي خيار، رعايت بهداشت گلخانه، کنترل آفات و بيماري ها، مبارزه با علف هاي هرز.
عمليات برداشت : برداشت و درجه بندي و بسته بندي ميوه، بازاريابي و انتقال و توزيع محصول.
تهيه زمين اصلي در کشت خيار گلخانه اي
شرايط مناسب براي بستر کاشت و براي عمليات داشت (از کشت تا برداشت) بايد فراهم باشد ت

ا گياه رشد کامل و مناسب داشته باشد و در نتيجه کيفيت و کميت محصول افزايش يابد.
خاک هاي سنگين و خاک هاي با زهکشي ضعيف براي کشت خيار مناسب نيستند. گياه خيار مي تواند تا حدودي خاک اسيدي (تا 5/7=pH) را تحمل کند ولي pH مناسب براي خاک بين 5/6-8/5 مي باشد. افزايش pH خاک باعث بالا رفتن فشار اسمزي، کاهش جذب مواد غذايي و کندي رشد بوته مي شود. خيار به شوري (EC) خاک حساس بوده و EC خاک نبايد از 2 ميلي موس تجاوز

نمايد. افزايش EC خاک تا 3 ميلي موس باعث 10% کاهش محصول، تا 4 ميلي موس باعث 35% کاهش محصول و تا 6 ميلي موس باعث 50% کاهش محصول مي شود. علائم شوري خاک به صورت حاشيه هايي سوخته و قهوه اي (نکروزه) روي برگ ظاهر مي شود.


ريشه هاي خيار عمدتاً تا عمق 30 سانتيمتري فعاليت مفيد دارند و لذا اصلاح خاک تا اين عمق کافي است. البته ريشه خيار در صورت مساعد بودن شرايط تا عمق 90 سانتيمتري هم قادر به نفوذ است.
براي آماده سازي خاک ابتدا محيط گلخانه از سنگ ها و بقاياي گياهي عاري مي شود و با جمع آوري بقاياي گياهي و سوزاندن آن، آفات و بيماري ها و قارچ هاي بيماري زا نابود مي شوند. قبل از شخم (4 تا 5 هفته قبل) کودهاي دامي کاملاً پوسيده و خشک و مواد آلي اضافه مي شود (7-2 کيلوگرم در هر مترمربع بسته به نياز خاک). کود روي سطح زمين پخش شده و با شخم برگردانده مي شود. شخم توسط بيل يا در سطح وسيعي توسط تراکتور انجام مي گيرد و 40 تا 50 سانتيمتر و حتي تا 60 سانتيمتري عمق خاک برداشته و زير و رو مي شود.
دومين کار خرد کردن کلوخه ها توسط بيل، تراکتور يا ديسک مي باشد. البته اين کار بدان معنا نيست که خاک کاملاً ريز يا پودر شود زيرا خاکي که کاملاً پودر شده باشد بافت خود را از دست مي دهد و در مراحل بعدي سله بسته و تنفس ريشه هاي گياه را با مشکل مواجه مي کند.
سومين کار ضدعفوني خاک به وسيله اشعه خورشيد، بخار آب و يا با استفاده از سموم و مواد شيميايي مي باشد تا خاک، عاري از آفات، عوامل بيماري زا و بذر علف هاي هرز شود. بعد از عمليات ضدعفوني خاک به وسيله سموم شيميايي، بايد عمليات هوادهي و شستشوي خاک به منظور خروج گازهاي سمي انجام گيرد.
بعد از ضدعفوني خاک بايد زمين صاف و مسطح شده و خطوط و رديف هاي کشت و جوي و پشته ها مشخص شوند.

تاريخ کاشت بذر
به طور کلي خيار جزء گياهان نيمه گرمسيري است و تمام طول سال و در شرايط مطلوب محيطي (دما، رطوبت، نور و تغذيه) از رشد مطلوبي برخوردار بوده و اگر آفات و بيماري ها به خوبي کنترل شوند اين گياه قادر است محصول زيادي توليد کند. خيارها به شرايط نامساعد محيطي حساس هستند و حتي تنش جزئي هم اثر سوء قابل ملاحظه اي بر رشد و عملکرد گياه دارد. اگر شرايط مهيا شود هميشه و در هر منطقه اي مي توان محصول را زماني توليد کرد که قيمت بالايي داشته باشد.
کشت بهاره : در کشت بهاره، بذر خيار از دهه آخر آبان ماه تا دهه آخر آذر کش

ت مي شود. نشاءها از اواخر آذر تا اواخر دي به زمين اصلي گلخانه منتقل مي شوند و محصول از نيمه دوم بهمن تا اواخر تير قابل برداشت خواهد بود. حذف بوته ها از اواسط تير تا اوايل مرداد انجام مي شود و بعد از آن عمليات تميز کردن، ضدعفوني و آماده سازي زمين انجام مي گيرد. در کشت بهاره در صورت مساعد بودن شرايط محيطي برداشت تا پاييز هم مي تواند ادامه داشته باشد. اين کشت به خاطر طولاني بودن فصل رشد، محصول بيشتري را به همراه دارد. در شرايط عادي کمترين عملکرد در شروع و انتهاي دوره برداشت و بيشترين عملکرد در اواسط فصل يعني ماه هاي خرداد و تير بدست مي آيد در نتيجه قيمت خيار در اين ماه ها سقوط مي کند.
در کشت بهاره سعي مي شود نحوه کشت طوري باشد که بوته ها از نيمه يا اواخر اسفند توليد داشته باشند تا ميوه ها در نيمه فروردين که قيمت خيار بالاست به بازار برسد. براي اين منظور بذر خيار از دهه آخر آذر تا دهه اول بهمن کشت مي شود. نشاءها از دهه دوم بهمن تا دهه اول اسفند به زمين اصلي گلخانه منتقل مي شوند و محصول از اواسط اسفند تا اواخر تير قابل برداشت خواهد بود. حذف بوته ها از اواخر تير انجام مي شود و بعد از آن عمليات تميز کردن، ضد عفوني و آماده سازي زمين انجام مي گيرد.
در کشت بهاره 10-8 هفته از زمان کشت بذر تا اولين برداشت وقت لازم است. شدت نور کم و سردي خاک در طول زمستان، جوانه زني و رشد محصول بهاره را دچار مشکل مي کند و هزينه ها را بالا مي برد از اينرو بهتر است بذر را نشاءکاري کرد و در روزهاي ابري از نور مکمل استفاده نمود.
کشت پاييزه : بهترين زمان کشت براي خيار گلخانه اي وقتي است که محصول آن در پاييز قابل برداشت باشد (زيرا در اين فصل قيمت خيار بالاتر است و هزينه هاي توليد را جبران مي کند). براي اين منظور بذر خيار از اوايل تا اواخر تيرماه کشت مي شود. نشاءها از اواخر تير تا اواخر مرداد به زمين اصلي گلخانه منتقل مي شوند و محصول از اواخر مرداد تا اواخر آذر قابل برداشت خواهد بود. پيک محصول مهر و آبان خواهد بود و در شب يلدا بهترين توليد و بيشترين افزايش محصول را داريم. حذف بوته ها از اواخر آبان تا اواخر آذر انجام مي شود و بعد از آن عمليات تميز کردن، ضدعفوني و آماده سازي زمين انجام مي گيرد.
در کشت پاييزه 8-7 هفته از زمان کشت بذر تا اولين برداشت وقت لازم است. در جيرفت کشت پاييزه انجام مي شود. در مناطق جنوبي و گرم کشور زمان کشت پاييزه اواسط يا اواخر آبان است.
در کشت پاييزه مي توان کشت را به صورت مستقيم انجام داد و پرورش نشاء در گلدان لازم نمي باشد زيرا خاک و هوا به اندازه کافي گرم بوده و نور کافي هم وجود دارد. البته به منظ

ور عمليات واکار بهتر است تعدادي نشاء پرورش داده شود.
در مناطقي که تابستان هاي گرم دارند و برداشت بهاره نهايتاً تا اواخر ارديبهشت ميسر مي باشد بهتر است به جاي دو کشت در سال از يک کشت بينابين (کشت واريته هاي تک گل در آبان و برداشت تا اواخر ارديبهشت) استفاده نمود که با توجه به قيمت مناسب محصول در زمستان و عيد، اين نوع کشت نيز سود مناسب را خواهد داشت.
از نظر هزينه توليد، مناسب ترين منطقه براي کشت خيار گلخانه اي منطقه اي است که زمستان ملايم داشته باشد و در فصل سرد بتوان فقط با استفاده از انرژي آفتاب و بدون احتياج به گرماي مصنوعي، حرارت کافي براي رشد خيار را در داخل گلخانه فراهم نمود. در مناطق جنوبي ايران مانند خوزستان و جيرفت و جنوب استان فارس اين شرايط فراهم است و تعداد روزهاي س

رد و يخبندان زياد نيست. اگر چند روزي هم هوا سرد باشد رشد بوته خيار موقتاً کاهش يافته يا متوقف مي شود و پس از گرم شدن هوا به حال عادي بر مي گردد. بديهي است در اين مناطق اگر در هواي سرد، بخصوص شبها وسيله اي براي گرم کردن گلخانه تعبيه شود بوته هاي خيار به مراتب بهتر رشد کرده و محصول زودرس تر، مرغوب تر و بيشتر توليد خواهند کرد. عامل محدودکننده در جنوب ايران کوتاه بودن فصل سرد است و عملاً نمي توان بيش از حدود 4 ماه پوشش پلاستيکي را کنار زد و از آنجا که ارقام پارتنوکارپ براي کشت در هواي آزاد مناسب نيستند بعد از برداشتن پوشش تدريجاً کيفيت و کميت محصول کاهش مي يابد.
کشت مستقيم
پس از آماده شدن زمين، در صورتي که درجه حرارت خاک و هوا و به طور کلي شرايط محيطي مناسب باشد مي توان بذر را مستقيماً در زمين اصلي کشت کرد ولي در صورت عدم فراهم بودن شرايط، بهتر است از نشاءکاري استفاده شود و بعد از مساعد شدن شرايط، نشاءها به زمين اصلي منتقل گردد.
بذر انتخاب شده براي کشت بايد مرغوب و قوي باشد و قبل از کشت بايد بذرها را به مدت 16-12 ساعت در آب ولرم قرار داد تا خيس شده و متورم شوند. با خيساندن بذر، نوک بذر حالت ترکيدگي پيدا مي کند و جوانه زني آن راحت تر انجام مي شود.
براي کشت مستقيم، در ابتدا زمين را آب داده و بعد از فروکش کردن و گاورو شدن، کشت بذر را انجام مي دهند تا بذر دچار شوک و کمبود رطوبت نشود. بلافاصله که بذر را کشت مي کنند يک آبياري با سمپاش (به صورت موضعي و بر روي بذر) انجام مي شود. آبياري غرقابي باعث سله بستن خاک و جلوگيري از رشد جوانه مي شود.
در روش کشت مستقيم، بذر در محل هاي موردنظر و در عمق 2-1 سانتيمتري کشت شده و آن

گاه با کمي شن شسته يا مخلوط يکنواختي از ماسه و پيت موس، روي آن پوشانده مي شود. زماني که بذرکاري انجام مي شود اگر خاک نرم، خاک برگ يا پيت موس يا ماسه بادي (سايز درشت) استفاده شود، احتمال عدم سبز شدن بذر به حداقل کاهش مي يابد. از کشت عميق بذر بايد پرهيز شود زيرا موجب تأخير در سبز شدن شده و در نتيجه احتمال حمله آفات و بيماري ها را افزايش مي دهد.
فاصله دو بوته روي رديف کشت 40 سانتيمتر مي باشد، اگر تراک از حد مناسب بيشتر باشد محيط جنگلي خواهد بود و عدم وجود نور مناسب باعث عدم تمايز خيار و در نتيجه تشکيل خيارهاي

بد شکل مي شود.
در مورد بذور پارتنوکارپ، هر بذر به بوته تبديل مي شود مگر اينکه شرايط نامناسب باشد. بذور سالم در شرايط محيطي مناسب بعد از 2 تا 3 روز برگ هاي دولپه اي خود را ظاهر مي کنند.
براي اينکه بذرها باقي بماند و مورد حمله آفات و بيماري ها قرار نگيرد بايد درجه حرارت هوا و خاک 30-25 درجه سانتيگراد باشد تا بذور در حداقل زمان جوانه بزنند. سردي هوا و خاک موجب کاهش رشد و ضعيف شدن بوته ها مي گردد.
اگر خاک سنگين باشد (در کشت مستقيم) از 2 عدد بذر خوراکي آفتابگردان يا حبوبات همراه بذر خيار استفاده مي کنند (اين کار از سله بستن خاک جلوگيري مي کند). بعد از ظهور برگ هاي اوليه خيار، بوته هاي حبوبات يا آفتابگردان حذف شده و اجازه رشد به گياه اصلي داده مي شود.
در کشت مستقيم ممکن است ميزان سبز شدن بذر به دلايلي از جمله حشرات، جوندگان (مثل موش)، سله بستن روي بذر و . . . کاهش يابد. همچنين قرار گرفتن ريشه جوانه هاي سبز شده روي کودهاي نپوسيده نيز منجر به از بين رفتن بوته خواهد شد، لذا در رشد، ناهماهنگي ايجاد مي گردد. اين مسائل باعث مي شود که براي رعايت تراکم بوته ها (7/1 تا 5/2 بوته در هر متر مربع) تعداد بذرهاي واکاري که بين 1 تا 2 هفته بعد از کاشت اصلي صورت مي گيرد، افزايش يابد. بنابراين تعدادي بذر در گلدان هاي جداگانه کاشته مي شود تا در اثر از بين رفتن برخي بوته ها، جايگزين شوند. اين امر باعث افزايش هزينه بذر و نيز ناهماهنگي در رشد بوته ها مي شود. بنابراين توصيه مي شود که کاشت حتي الامکان به روش نشائي انجام گيرد.
زماني که بذر يا نشاء در داخل خاک گلخانه قرار مي گيرد (مستقيم يا غيرمستقيم) براي جلوگيري از خسارت قارچ هاي خاک، اولين، دومين و سومين آبياري را با قارچ کش 2 در 1000 انجام مي دهند تا منطقه توسعه ريشه خيس شود. سوين و ليندين يا مخلوطي از آنها با دزهاي مورد مصرف (2-5/1 در 1000) همراه با آب آبياري، از خسارت حشرات و آفات خاک جلوگيري مي کند. البته معمولاً سعي مي شود از زمان کاشته شدن بذر تا ظهور برگ هاي حقيقي از هيچگونه سموم و کودهاي شيميايي چه به صورت محلول پاشي (اسپري) و چه به صورت محلول در آب آبياري استفاده نشود.


کشت غيرمستقيم (نشاءکاري در خزانه)
در بذرکاري مستقيم (سنتي) 2 تا 3 عدد بذر را در يک چاله مي اندازد و بعد جوانه هاي اضافي را تنک مي کنند ولي بذرهاي هيبريد گران بوده و کيفيت بالايي دارند از اينرو بهتر است به صورت مستقيم کشت نشوند تا تلفات بذر کمتر شود. کشت غير مستقيم و استفاده از نشاء چند حسن دارد :
1. با توجه به ارزش بذور هيبريد و قيمت بالاي آنها، مصرف بذر به حداقل ممکن مي رسد.
2. رشد خوب و سريع نشاء پس از انتقال به زمين اصلي به علت قوي بودن نشاءها بدون هيچ مشکلي ادامه خواهد يافت.
3. امکان دستيابي به محصول زودرس (اوايل فروردين و اوايل زمستان که قيمت خيار بالاست) مخصوصاً در کشت زمستانه، وجود دارد. زيرا کنترل عوامل محيطي (حرارت و رطوبت و نور) در محيط خزانه راحت تر بوده و باعث رشد سريع تر بذر مي شود و دوره باردهي و توليد را به جلو مي اندازد.
4. باعث صرفه جويي در امکانات و کاهش هزينه هاي توليد (س

وخت، روشنايي و ...) خواهد شد. در زمستان اگر بذرکاري مستقيم انجام شود از زماني که بذر جوانه زده تا زماني که تبديل به نشاء مي شود 30 تا 40 روز طول مي کشد و هزينه بالايي از لحاظ سوخت خواهد داشت. اما در کشت نشائي نياز به محيط کوچکي (خزانه) مي باشد که شرايط محيطي و آلودگي، آفات و بيماري هاي احتمالي به سهولت قابل کنترل مي باشد.
5. امکان انتخاب نشاءهاي سالم و قوي و داشتن مزرعه يکنواخت که باعث توليد و عملکرد بالا مي شود، وجود دارد.
تهيه نشاء خيار
براي تهيه نشاء خيار در خزانه ابتدا بذرهاي خيار را به مدت 16-12 ساعت در آب ولرم قرار داده تا خيس خورده و متورم شوند. سپس به يکي از روش هاي زير عمل مي شود :
کشت بذر در گلدان هاي نشاء : در اين روش بذرهاي خيسانده شده را با فاصله 2 سانتيمتر از هم روي يک سيني و داخل حوله خيس قرار داده و يک حوله يا روزنامه مرطوب روي آن مي داندازند. با استفاده از رطوبت، بلافاصله ريشک هاي بذر ظاهر شده و بزرگ مي شوند و بذرها 2 يا حداقل 3 روز بعد، براي قرار دادن در گلدان ها يا ليوان هاي نشاء آماده مي شوند (1 سانتيمتر طول بذر و 1 سانتيمتر طول ريشک باشد). قطر گلدان هاي نشاء معمولاً 10 سانتيمتر بوده و درون آنها با خاک مناسب (مخلوطي از پيت موس و خاک سطحي خوب) پر مي شود. استفاده از گلدان هاي کوچکتر به ريشه گياه آسيب رسانده و نمي تواند مواد غذايي لازم در طول رشد نشاء را فراهم کند. بذر را در عمق 1 سانتيمتري خاک درون گلدان مي کارند (در کشت مستقيم بلافاصله که جوانه بيرون آمد کشت در زمين اصلي گلخانه انجام مي شود). گلدان ها را به خزانه (اتاقک تکثير) انتقال مي دهند و شرايط محيطي مناسب (دما، نور، رطوبت و . . .) را براي سبز شدن و توليد نشاء فراهم مي نمايند.
کشت بذر در سيني هاي نشاء و سپس انتقال آن به گلدان هاي نشاء : در اين روش بعد از خيساندن بذور آنها را به سيني هاي نشاء (با ابعاد 55×27 سانتيمتر) انتقال مي دهند. سيني هاي نشاء حجره حجره (3×3 سانتيمتر) هستند و اين حجره ها معمولاً با پيت موس پر شده و فشرده مي شوند. در هر حجره يک عدد بذر در عمق 1 سانتيمتري کشت شده و روي بذر نيز با خاک پوشيده مي شود.
سيني ها را به خزانه (اتاقک تکثير) انتقال مي دهند. براي حفظ رطوبت بستر مي توان سطح سيني هاي نشاء را با يک لايه نازک پلاستيک يا روزنامه پوشاند. اين کار باعث مي شود که به آبياري اضافي قبل از جوانه زني نيازي نباشد. بعد از ظهور جوانه ها بايد لايه پلاستيکي برداشته شود و شرايط مساعد محيطي براي رشد گياهچه فراهم شود. سپس با ظهور برگ هاي حقيقي بايد گياهچه ها را بدون اينکه آسيبي ببينند از سيني نشاء به درون گلدان هاي نشاء که فضاي بزرگتر و مواد غذايي بيشتري دارند منتقل کرد. اگر انتقال نشاء زودتر از اين موقع انجام گيرد به علت ضعيف بودن گياهچه، تنش شديدي به آن وارد شده و ضعف يا مرگ گياهچ

ه را به دنبال دارد. بلافاصله بعد از انتقال نشاءها به گلدان بايد آنها را آبياري نمود.
کشت بذر روي زمين خزانه : در اين روش بذرها را روي زمين خزانه (که مي تواند قسمتي از زمين اصلي گلخانه باشد) با فاصله 15-10 سانتيمتر و در عمق 1 سانتيمتري کشت مي کنند. در اين حالت کنترل کمتري روي خاک و شرايط محيطي وجود دارد و به علت اينکه خاک خزانه نسبت به خاک مخصوص نشاء (پيت موس و . . .) داراي ارزش فيزيکي و غذايي پايين تري است در نتيجه نشاء سالم و قوي توليد نخواهد شد و همچنين امکن دارد که به علت ضدعفومله کند.
اگر خاک نشاء ضدعفوني نشده باشد اولين آب را همراه با قارچ کش (کاپتان، مانکوزب، بنوميل، دودين با دزهاي مختلف) با استفاده از ليوان يا سمپاش (اسپري يا محلول پاشي) وارد محيط گلدان مي کنند. بهترين روش استفاده از سمپاش است که از شسته شدن بذر جلوگيري مي کند. قارچ کش ها با دز (Dose) 2 در 1000 يا 2 گرم در يک ليتر آب مورد استفاده قرار مي گيرند.
مراحل جوانه زني بذر خيار
خيار يک گروه دو لپه اي است. بنابراين بذر آن شامل يک جنين و دو لپه بزرگ (محل ذخيره مواد غذايي براي جنين) مي باشد که به وسيله پوسته بذر محصور شده اند.
عمق کاشت مناسب براي بذر خيار 2-1 سانتيمتر است. به خاطر شکل دانه، اغلب در موقع کشت، بذر به حالت کشيده بر روي زمين مي افتد و در شرايط مناسب، ريشه آن پس از 2 روز رشد کرده و از پوسته خارج مي شود و به سمت پايين رشد مي کند.
رشد ريشه سريع است و ممکن است پس از 3 روز به عمق 3 سانتيمتري نيز برسد. در اين زمان رشد اندام هوايي گياه آغاز مي شود و قسمت کوچک افقي هيپوکوتيل (بخش نخستين ساقه) بوجود مي آيد و رشد افقي مي کند. پس از اين، ريشه اوليه توليد ريشه هاي جانبي را آغاز کرده و هيپوکوتيل نيز به طرف سطح خاک رشد مي کند. لپه ها نيز در پوشش بذر باقي مي مانند تا اينکه بالاخره آزاد شوند و برگ هاي لپه اي (کاذب) را تشکيل دهند.
عوامل محيطي مؤثر در جوانه زني بذر و توليد نشاء خيار
زمان متوسط جوانه زني بذر خيار در خاک 4-2 روز است. از زمان کاشت مستقيم بذر و يا نشاءکاري تا زمني که اولين محصول توليد شود 50-40 روز طول مي کشد. البته اين مدت نسبي بوده و به عوامل زيادي از جمله نوع واريته، بافت خاک، شرايط محيطي، نحوه تغذيه و . . . بستگي دارد. اگر شرايط مناسب باشد اين زمان به 30 روز کاهش مي يابد.
دما : دماي مناسب براي جوانه زني بذر خيار 25-18 درجه سانتيگراد است. هرچه در

حه حرارت پايين تر باشد طول مدت جوانه زني بيشتر مي شود و هر اندازه درجه حرارت محل تکثير در موقع جوانه زني بيشتر باشد جوانه زني سريع تر و يکنواخت تر انجام خواهد شد و بذر و گياه جوان، کمتر در معرض خطر آفات و بيماري ها قرار مي گيرند.
اگر سيني بذر در کنار بخاري يا شوفاژ قرار بگيرد و يا يک چراغ مطالعه روي سيني بذر باشد زمان جوانه زني يک دو روز کوتاه تر خواهد شد. درجه حرارت معمولي اتاق 25 درجه) بهترين درجه حرارت براي جوانه زني بذر مي باشد در اين حالت اگر رطوبت خاک کافي باشد، 4-3 روز براي جوانه زني بذر لازم است.
35 30 25 20 15 10 درجه حرارت خاک به سانتيگراد
3 3 4 6 13 تعداد روز مورد نياز براي جوانه زني بذر

درجه حرارت بالاتر از 25 درجه سانتيگراد باعث افزايش بيش از حد فعل و انفعالات آنزيمي مي شود. دماي بالاتر از 35 درجه سانتيگراد نيز براي جوانه زني مناسب نبوده و گاهي باعث از بين رفتن قدرت جوانه زني بذور مي گردد. در ضمن بذر خيار در خاکي که درجه حرارت آن زير 10 درجه سانتيگراد باشد نمي توناند جوانه بزند. گياه جوان نيز به سردي هوا و سردي بستر (خاک) حساس مي باشد. اگر نهال هاي خزانه با دماي نزديک صفر مواجه شوند برگ هاي کاذب اوليه به طرف پايين خم شده و سطح برخي از آنها سفيد رنگ مي شود. درجه حرارت هاي بسيار پايين باعث سرمازدگي و مرگ بوته مي شود.
جدول درجه حرارت هاي توصيه شده براي جوانه زني بذر و پرورش نشاء
خيار در شرايط نوري مختلف

مراحل رشد
شرايط نوري درجه حرارت هواي محيط oC درجه حرارت محيط ريشه oC
روز شب روز شب
هنگام جوانه زني بذر الزامي نيست
(وجود نور ضرورتي ندارد) 28 28 28 28
بعد از جوانه زي+ني بذر حداکثر نور قابل دسترس
(نور کافي و دائمي) 24 22 26 26
بعد از انتقل به گلدان شرايط نوري مناسب
(نور تابستان يا وجود نور مصنوعي) 23 21 24 24
بعد از انتقال به گلدان شرايط نوري ضعيف (نور زمستان يا عد

م وجود نور مصنوعي) 22 20 24 21
در شرايطي که از نور مصنوعي استفاده مي شود درجه حرارت هاي توصيه شده در روز، براي ساير ساعات شبانه روز نيز اعمال مي گردد.

نور : از مرحله کاشت تا مرحله جوانه زني نياز به نور نمي باشد ز

يرا فعاليت بذر در محيط تاريک زير سطح خاک انجام مي گيرد ولي پس از جوانه زدن و سبز شدن نشاءها، بايد نور بيشتري براي گياه فراهم شود و درجه حرارت نيز متعادل گردد (تا 22 درجه سانتيگراد کاهش يابد). نور زياد زمان تکثير را کوتاه تر کرده و باعث تقويت نشاءها مي شود. در صورت لزوم بايد از لامپ هاي فلورسنت و لامپ هاي سديمي فشار بالا براي توليد نور مصنوعي استفاده نمود. استفاده از لامپ هاي سديمي با فشار بالا اقتصادي تر و بهتر مي باشد.
در طول چند روز اول بعد از جوانه زني بذر بهتر است گلدان هاي نشاء، نزديک به يکديگر قرار داده شوند تأمين 18-16 ساعت نور مصنوعي با شدت 8000 لوکس (20 وات در مترمربع) راحت تر و اقتصادي تر باشد. با بزرگ شدن نشاءها فاصله بين گلدان ها بايد افزايش داده شود تا از تراکم شاخ و برگ کاسته شده و از طويل شدن بيش از حد بوته ها به علت رقابت نوري بين آنها، جلوگيري شود.
آبياري : آب لازم بايد در اختيار بذر قرار گيرد و بازديد روزانه انجام شود زيرا آب اگل بيشتر يا کمتر باشد در فعل و انفعالات شيميايي بذر اثر مي گذارد. در مرحله نشاءکاري خاک نبايد خشک شود. تا قبل از جوانه زني، آبياري به صورت اسپري (مه پاش) و در چند مرحله در روز انجام شود. در کشت پاييزه در تابستان در طي روز تا دو بار هم آب بايد وارد گلدان شود چون خاک به سرعت خشک مي شود ولي در زمستان دور آبياري با توجه به ميزان رطوبت داخل گلدان ها، از هر روز يک بار به دو روز يک بار مي رسد. در ضمن اگر از گلدان هاي کوچک (با قطر کمتر از 10 سانتيمتر) براي پرورش نشاء استفاده مي شود بايد تعداد دفعات آبياري را افزايش داد. سعي شود در آبياري اول از سمپاش هايي که سر آنها نازل دارد و آب را پودر مي کند (مه پاش) براي آبياري استفاده شود تا آب به نرمي خاک گلدان را مرطوب نمايد و باعث شسته شدن يا بيرون آمدن بذر از زير خاک نشود (چون خاک دست نخورده است اگر با فشار آبياري شود ممکن است بذر به سطح خاک بيايد) ولي بعد از ظهور گياهچه مي توان آبياري را از پاي بوته انجام داد. در ضمن از آبياري بيش از حد و آبياري با آب سرد خودداري شود زيرا باعث بروز امراض قارچي و بوته ميري مي شود.


دي اکسيد کربن : استفاده از دي اکسيد کربن (دي اکسيدکربن مايع تحت فشار) با غلظت حدود 1000ppm در طول روز يا هر زماني از شب که نور مصنوعي مورد استفاده قرار مي گيرد، باعث افزايش رشد رويشي گياه مي شود و مقدار جزئي کمبود نور را جبران مي کند. با توجه به کوچکي خزانه، استفاده از دي اکسيدکربن به صرفه و عملي است.
قبل از کاشت، زماني که بذر در داخل حوله قرار گرفت از لحاظ تأمين اکسيژن چند ثانيه کفايت مي کند که عمل تهويه انجم شود ولي در صورت وجود دي اکسيد کربن فعل و انفعالات شيميايي در بذر برعکس شده و باعث پوسيدگي بذر مي شود.


مقاوم سازي نشاء خيار
ريشه خيار در حالت عادي رشد محدودي دارد از اينرو بعضاً زماني که نشاء توليد مي کنند براي اينکه ريشه را گسترده تر کنند و بوته هايي قوي و مقاوم ايجاد نمايند، عمليات مقاوم سازي انجام مي گيرد.
عمل مقاوم سازي، نشاء را قادر مي سازد که شرايط نامطلوب محيطي (درجه حرارت پايين، کم آبي، باد، صدمات آفات و ضربه هاي خارجي و . . .) را بهتر تحمل کند. بعضي از عوامل که سبب توقف در رشد نشاء مي شوند، مقاومت آن را افزايش مي دهند مانند : 1) کم آبي. 2) کاهش دما تا جايي که لطمه فيزيکي به بوته وارد نشود. 3) قطع جزئي از ريشه ها.
انجام يک يا ترکيبي از روش هاي فوق براي بعضي از سبزيجات عملي است. مثلاً در بعضي از انواع سبزيحات مثل نشاء گوجه فرنگي، فلفل و بادمجان قطع ريشه ها در هنگام انتقال نشاء نوعي مقاوم سازي مي باشد و باعث ايجاد ريشه هاي فرعي بيشتر و در نتيجه استقرار بهتر گياه مي شود ولي بايد سعي شود در انتقال نشاء خيار هيچگونه قطع ريشه اي صورت نگيرد و بايستي از طريق کم آبي آن را مقاوم کرد (گياهان خانواده کدوئيان مثل خيار، طالبي، کدو و . . . به جابجايي حساس هستند و در زمان انتقال نبايد صدمه اي به ريشه آنها وارد شود). براي مقاوم سازي گياه، آبياري بايد به طريقي انجام گيرد که رطوبت هر چه بيشتر به عمق نفوذ نمايد تا متعاقب آن ريشه بتواند خود را پايين کشيده و به تغذيه کامل بپردازد. تنش رطوبتي علاوه بر افزايش رشد ريشه باعث قطور شدن ساقه ها و پر رنگ شدن رنگ برگ هاي گياه مي شود.
به طور کلي براي رشد بيشتر ريشه معمولاً دو کار مي توان انجام داد :
1. تنش رطوبتي جزئي در دو مرحله :
الف) زمان توليد نشاء. مثلاً اگر دور آبياري 3 روز است به 5 روز برسد. برحسب طبيعت، گياه رشد قسمت بالاي خود (اندام هاي هوايي) را متوقف و ريشه آن به صورت عمقي رشد م

ي کند تا خود را به آب برساند. البته اگر عمل مقاوم سازي در خزانه و در زمان توليد نشاء انجام گيرد بايد دقت شود که در زمان انتقال نشاء به زمين اصلي آسيبي به ريشه ها وارد نشود.
ب) زماني که نشاء را در داخل خاک قرار مي دهند. در اين حالت تنش رطوبتي پس از انتقال نشاء به زمين اصلي و يک بار آبياري و يا چند هفته پس از کشت مستقيم (در زمان 4-3 برگ حقيقي گياه) و يک بار آبياري، انجام مي گيرد و سپس بسته به شرايط خاک و حالات گياه بين 2 تا 3 هفته آبياري ديگري انجام نمي شود و در اين زمان ريشه ها به طور طبيعي در جستجوي آب به اعماق زمين رفته و حجم ريشه ها افزايش يافته و شبکه بندي ريشه اي مناسبي حاصل م

ي شود.
اعمال تنش رطوبتي و کاهش ميزان آبياري نياز به تجربه دارد و بايد به صورت سنجيده و با احتياط انجام گيرد زيرا کم آبي بيش از حد گاهي منجر به خشک شدن و نابودي نشاءها و گاهي منجر به مقاوم سازي بيش از حد نشاءها شده و ميوه دهي را به تأخير انداخته و عملکرد را کاهش مي دهد.
2. استفاده از کودهاي NPK با درصد فسفر بالا (اين عناصر و خصوصاً فسفر در توسعه ريشه نقش اساسي دارد).
نشاءهاي مقاوم شده، ريشه هاي جديد را سريع تر از نشاءهاي مقاوم نشده ايجاد مي نمايند. زيرا در ايام مقاوم سازي تجمع مواد غذايي در اطراف ريشه حاصل شده و تشکيل ريشه با وجود مواد غذايي به سرعت انجام مي گيرد.
انتقال نشاء خيار به زمين اصلي
وقتي گياه يک برگ حقيقي داشت و برگ دوم حقيقي در حال رؤيت شدن باشد و به عبارت ديگر وقتي گياه همراه با برگ هاي لپه اي، 4 برگه شد بهترين زمان انتقال نشاء به زمين اصلي است که مدت 2 تا 3 هفته و گاهي بيشتر (بسته به شرايط) طول مي کشد تا گياه به اين حالت برسد.
به طور کلي در زمستان (شرايط نامساعد) تا 40 روز و در تابستان (شرايط مساعد) تا 15 روز طول مي کشد تا نشاء توليد و آماده انتقال شود. البته براي انتقال نشاء، دست گلخانه دار باز است و هر وقت خواست مي تواند نشاءها را منتقل کند (ولي اين مدت نبايد از حد معمول زيادتر شود). به عبارت ديگر در محيط کوچک خزانه، نگهداري از نشاءها راحت تر بوده و گلخانه دار هر چه بتواند انتقال نشاء به زمين اصلي را به تأخير بيندازد، در واقع هزينه کمتري را براي مراقبت از گياه، تأمين شرايط محيطي مساعد براي رشد گياه و کنترل آفات و بيماري ها بايد بپردازد و مي تواند گيا

هي قوي و سالم داشته باشد. اما بايد توجه داشت که فضاي کوچک گلدان نمي تواند نياز غذايي و فضايي گياه را تأمين کند. نشانه هاي نگهداري طولاني مدت نشاء در گلدان عبارتند از :
1. گستردگي زياد ريشه در ليوان يا گلدان، که به علت فضاي محدود گلدان، فضاي کافي برا

ي رشد ريشه وجود ندارد و به ريشه خسارت وارد شده و نشاء ضعيف مي گردد و در عملکرد نهايي اثر منفي مي گذارد.
2. به علت حجم محدود خاک داخل گلدان، نشاء ممکن است با کمبود عناصر و مواد غذايي روبرو شود.
3. به علت عدم تهويه مناسب در خاک، برگ ها به زردي مي گرايد.


4. ماندگاري نشاء در گلدان منجر به طغيان قارچ هاي خاک زي مانند فيتوفتورا و پيتيوم مي شود که به طوقه گياه در خاک حمله کرده و منجر به طوقه بري ساقه مي شوند و در نتيجه آن را سياه مي کنند.
در نهايت اگر چرخه زندگي نشاء در گلدان بيشتر از حد معمول باشد گياه کم کم ضعيف شده، رشد نشاء کاهش يافته و دچار استرس هاي محيطي و کاهش عملکرد نهايي مي شود

. بنابراين نشاءها را بايد در موقع مناسب به زمين اصلي منتقل کرد.
زمان انتقال نشاء به زمين اصلي (خصوصاً در زمستان)، درجه حرارت خزانه را يکي دو روز قبل از انتقال، چند درجه کاهش مي دهند تا متناسب با درجه حرارت زمين اصلي شود و گياه به اين درجه حرارت عادت کرده و بعد از انتقال دچار شوک حرارتي نشود.
نشاء را همراه با خاک گلدان يا ليوان کشت در حفره هايي که در فواصل معين ايجاد شده قرار مي دهند. پس از انتقال نشاء به زمين اصلي و کاشت آن، خاک يا پيت موس بايد کاملاً اطراف ريشه نشاء را فرا گيرد سپس با دست خک ريخته شده اطراف نشاء را کمي فشار داده به طوري که هيچ حفره اي باقي نماند تا هوا بکشد بعد از آن خاک را آبياي کرده تا آب، جايگزين هواي موجود در منافذ خاک اطراف بته شود.
برخي از گلخانه داران خاک اطراف نشاء را پايين تر از سطح خاک گلخانه در نظر مي گيرند، يعني نشاء را در يک گودي مي کارند تا جاي خاک دهي پاي بوته وجود داشته باشد و در مرحله 5-4 برگي بعد از خاک دهي پاي بوته، سطح خاک نشاء با خاک گلخانه يکسان شود. خاک دهي پاي بوته باعث توليد ريشه هاي فرعي روي ساقه (در محل خاک دهي) شده و در نتيجه گياه را قوي تر، رشد بوته را بهتر و محصول را بيشتر مي کند. براي انجام هر گونه عملياتي مانند انتقال نشاء خاک دهي و . . . خاک نشاء يا گلخانه بايد رطوبت متناسبي (در حد گاورو) داشته باشد.
در مورد کشت نشاءي بايد به موارد زير توجه داشت :
- در کشت نشائي بذر خيار به سرعت رشد مي کند لذا هنگام جابجايي و انتقال بايد سعي شود به ريشه صدمه اي وارد نشود، تنش حرارتي نبيند و آفات و بيماري ها به آ

ن منتقل نگردد.
- آماده شدن زمين اصلي با موقع مناسب انتقال نشاء منطبق باشد تا بتوان بلافاصله نشائ را به زمين اصلي منتقل نمود. زيرا ظهور بيش از 2 يا 3 برگ اصلي باعث رشد بيشتر ريشه شده و احتمال قطع شدن ريشه هنگام انتقال و در نتيجه خشک شدن نشاء افزايش مي يابد.
- اگر خاک در مرحله آماده سازي بستر، ضدعفوني نشده باشد افزودن مواد شيميايي، سموم قارچ کش و حشره کش به داخل خاک قبل از انتقال نشاء به زمين اصلي بايد انجام

شود. از پودر وتابل 40%، ديازينون براي حشرات و يا از سوين، ليندين يا مخلوطي از اين دو به نسبت 2 در 1000 (2 گرم در يک ليتر آب) براي حشارت مثل کرم خاکي، خرخاکي که به طوقه گياه صدمه زده و آن را قطع مي کنند، استفاده مي شود. اين سموم همراه اولين آ داخل خاک ريخته مي شود. مي توان قارچ کش هاي پودري مثل کاپتان، مانکوزب، اکسي کلرور مس (ميشوکاپ) و بنوميل را به صورت يکنواخت روي سطح خاک پاشيد و سپس خاک را زير و رو کرد و يا آنها را با سموم سوين و ليندين مخلوط کرده و در داخل خاک قرار داد.
مي توان 7 روز بعد از کشت نشاء، دور گياهک را با محلول 2 در 1000 کاپتان يا بنوميل (قارچ کش) به اضافه 2 در 1000 ديازينون (حشره کش) سم پاشي کرده و اين عمل را دو بار به فاصله 7 روز تکرار کرد. سم را بايد طوري پاشيد که طوقه گياه و خاک اطراف بوته کاملاً به محلول سمي آغشته شود.
- پس از انتقال نشاء به زمين اصلي احتمالاً چند روزي در رشد گياه توقف حاصل مي شود و اين به خاطر عدم تطابق محيط ريشه با محيط جديد مي باشد اما به تدريج رشد عادي آغاز خواهد شد.
- واريته هاي خيار تک گل براي مناطق سرد و فصول سرد و واريته هاي پر گل در مناطق معتدل و فصول گرم کشت مي شود. استفاده از واريته هاي پر گل در فصول سرد نه تنها باعث افزايش محصول نمي شود بلکه با شروع فصل سرما و کوتاه شدن طول روز خسارت زيادي به بوته وارد مي شود. در مناطقي که دو فصل کشت دارند مي توان از واريته هاي پر گل که محصول زيادتر در زمان کوتاه تر توليد مي کنند استفاده کرد.
- در اواخر زمستان نشاءها با تراکم بيشتري روي رديف ها کشت مي شوند در صورتي که در ارقام زودرس و در اوايل زمستان براي دسترسي به نور بيشتر، نشاءها با فاصله زيادتري (تراکم کمتر) کشت مي شوند.
تراکم کشت و ميزان بذر مصرفي
منظور از ميزان بذر، کاشتن مقدار معيني بذر در واحد سطح زمين است که در واقع تعيين کننده تعداد بوته در واحد سطح يا تراکم کشت مي باشد. تراکم کشت به عواملي مانند اندازه گلخانه، نوع رقم کشت شده، بزرگي و کوچکي برگ (حجم گياه)، نوع و بافت خاک و شرايط تغذيه اي آن، زمان و فصل کشت، ميزان نور ورودي به گلخانه و نحوه انجام عمليات هرس بستگي دارد. در هر حال فواصل بوته ها بايد طوري باشد که گياه از نظر نوري، غذايي و فضايي با مشکلي مواجه نشود. تراکم مناسب باعث رشد مناسب بوته و در نتيجه افزايش کيفيت و کميت محصول مي گردد.


مقدار متوسط تراکم بوته براي خيار 3-7/1 بوته در هر متر مربع است و از تراکم زياد بايد جلوگيري شود. تراکم بيش از حد نه تنها مقدار محصول را افزايش نمي دهد بلکه انبوهي شاخ و برگ، مانع رسيدن نور شده و باعث کاهش کميت و کيفيت ميوه، بروز بيماري ها و مشکل شدن عبور و مرور کارگران و انجام عمليات داشت مي شود.
در خاک قوي و در کشت بهاره که هوا رو به گرمي مي رود و شاخ و برگ گياه بيشتر از حد معمول رشد مي کند، تراکم بوته ها کمتر (فواصل بوته ها بيشتر) خواهد بود. در خاک سبک و در اواخر فصل زمستان، ترام مي تواند کمي بيشتر شود ولي در اوايل زمستان براي دسترسي به نور بيشتر تراکم کمتر شده و بوته ها با فاصله زيادتري کشت مي شوند. در ضمن در فصول سرد ميزان غذارساني خاک به ريشه کاهش مي يابد که در اين حالت اگر تراکم کشت هم زياد باشد به ريشه مواد کافي نرسيده و بوته به تدريج نابود مي شود.
بذرهاي خيار تقريباً بزرگ و پهن با اندازه اي حدود 1 سانتيمتر مي باشند. به طور متوسط يک گرم بذر خيار تقريباً 30-28 عدد بذر را شامل مي شود.
اگر تراک بوته به صورت 2 بوته در مترمربع در نظر گرفته شود براي هر هکتار (10000 مترمربع) نياز به 20 هزار بوته وجود دارد : اگر قدرت جوانه زني بذور 90 درصد در نظر گرفته شود (20000×1/0) و 10 درصد بذر يا نشاء اضافي نيز به منظور واکاري و براي جبران خسارت ناشي از انتقال نشاء، عوامل نامساعد محيطي، قارچ ها و آفات و . . . درنظر گرفته شود. (20000×1/0). داريم :
24000=20000×1/0+20000×1/0+20000= تعداد بذر


860=28÷24000= وزن بذر (گرم) gr
فواصل کشت بذر يا نشائ در بستر کشت اصلي
فضاي مطلوب براي هر بوته خيار حدود 7/0 تا 8/0 مترمربع مي باشد بنابراين فاصله روي رديف ها 40-50 m سانتيمتر و بين رديف ها 80-100 سانتيمتر در نظر گرفته مي شود. البته اين فواصل هميشه ثابت نيستند و در نقاط مختلف بنا بر نظر کارشناسان و توليدکنندگان و بسته به نوع واريته، «وع خاک، فصل کشت (شدت روشنايي)، نحوه آبياري، و . . . فرق مي کند.
اگر آبياري جوي و پشته باشد اولين رديف کشت با فاصله 25/1-1 متر از ديوار گلخانه در نظر گرفته مي شود. عرض جوي 50-40 سانتيمتر است. البته اگر خاک شني باشد عرض جوي کوچکتر در نظر گرفته شده و اگر خاک رسي باشد عرض جوي بزرگتر خواهد بود تا خاصيت رواني آب وجود نداشته باشد. بين دو رديف کشت پشته هايي به عرض 120-90 سانتيمتر در نظر مي گيرند که بذرها يا نشاءها نبايد از 90 سانتيمتر کمتر باشد زيرا در غير اين صورت نور کافي به بوته ها نمي رسد و چون پشته ها به عنوان راهرو براي عمليات داشت بکار مي روند، در نتيجه رفت و آمد مشکل مي شود. در روي رديف کشت، بذرها يا نشاء را به صورت زيگزاگ قرار مي دهند تا هم اکنون قيم زدن باشد و هم تداخل بوته ها با يکديگر کمتر شود هر دو بوته مجاور روي يک رديف، از هم 40 سانتيمتر فاصله دارند.
اگر آبياري قطره اي باشد، جوي و پشته وجود ندارد و کشت در سطح خاک و به صورت مسطح انجام مي شود. معمولاً يک نوار برجسته خاک به عرض 70 سانتيمتر که سطح آن حدود 10-6 سانتيمتر از سطح زمين بالاتر است ايجاد ميشود. بذرها يا نشاءها در دو طرف اين نوار و با فاصله 10 سانتيمتر از لبه نوار کشت مي شوند و از وسط نوار نيز لوله آبياري قطره اي عبور مي کند که براي آبياري هر دو رديف کاشت واقع در طرفين نوار مورد استفاده قرار مي گيرد. البته در آبياري قطره اي بهتر است که در کنار هر رديف کشت يک لوله مجزا براي آبياري همان رديف تعبيه شود. راهروهايي با عرض 120-90 سانتيمتر نيز براي انجام عمليات داشت، در نظر گرفته مي شود. با توجه به فواصل گفته شده، فاصله نشاءها روي نوارها 50 سانتيمتر و در دو طرف جوي 110 سانتيمتر است.

عوامل محيطي مؤثر در رشد و توليد خيار
دما : اين عامل يکي از عوامل اصلي در افزايش رشد رويشي، شروع گلدهي، رشد و کيفيت ميوه مي باشد.
درجه حرارت مناسب براي رشد خيار در روز : 24-21 درجه سانتيگراد (حداکثر 32-30).
درجه حرارت مناسب براي رشد خيار در شب : 20-18 درجه سانتيگراد (حداقل 12). چون در شب فتوسنتز انجام نمي شود بايد دماي شب کمتر در نظر گرفته شود تا ميزان تنفس و تعرق کاهش يافته و مواد ذخيره اي بيهوده مصرف نشود. عموماً زماني که نور کم است دماي محيط را نيز پايين مي آورند.


جدول دماهاي پيشنهاد شده براي رشد و توليد خيار گلخانه اي
در نور کم در نور زياد با تزريق CO2
حداقل دما در شب (oC) 19 20 20
حداقل دما در روز(oC) 20 21 22
در شرايط تهويه(oC) 26 26 28

تنش حرارتي در دماهاي پايين تر يا بالاتر از حد بحراني علاوه بر توقف رشد يا کاه

ش محصول، مقاومت بوته را در مقابل حمله قارچ ها به شدت کاهش خواهد داد. افزايش و تجاوز درجه حرارت از دامنه 35-30 درجه سانتيگراد به تدريج و به طور محسوسي باعث سقط گل ها و خيارهاي جوان مي شود. برخي از واريته هاي خيار به دماهاي نامساعد مقاوم تر هستند.
گاهي اوقات به منظور تحريک در رشد رويشي، از هنگامي که برداشت شروع مي شود هر شب درجه حرارت حدود 1 درجه کاهش مي يابد تا دماي گلخانه در شب به 17-16 درجه برسد. اين کاهش دما به ويژه در فصول گرم (اواخر بهار تا اوايل پاييز) که سرعت رشد رويشي به دليل توليد زياد ميوه کند مي شود، انجام مي گيرد اين کار باعث ذخيره انرژي در گياه مي شود. در بعضي مواقع نيز به منظور ايجاد توازن در بوته ها، موقتاً دماي گلخانه را افزايش مي دهند اين کار باعث تکامل نيافتن تعدادي از گل ها مي شود.
دماي خاک نيز براي رشد و توليد بايد مناسب باشد (دماي 22-18 درجه سانتيگراد مناسب ترين دما براي بستر کاشت است). اگر دماي بستر به زير 12 درجه سانتيگراد برسد سرعت غذارساني ريشه به ساقه مختل شده و اگر دما تا 6 درجه کاهش يابد، ريشه گياه موادغذايي ساقه و برگ را جذب مي کند و گياه افسرده و رنجور مي شود.
نور : خيار از لحاظ نوري به طول روز حساس نيست. به طور مت

وسط نوري با شدت حدود 10 هزار لوکس براي خيار گلخانه اي مناسب مي باشد. براي افزايش نور و افزايش طول روز در روزهاي ابري و زمستان از نور مصنوعي (لامپ هاي سديمي فشار بالا) استفاده مي شود. در تابستان نيز با پاشيدن رنگ (ترجيحاً رنگ آبي مخلوط با چسب چوب)، گل و مواد آهکي يا نصب سايبان از نفوذ نور زياد جلوگيري مي کنند که اين خود باعث کاهش دما در گلخانه نيز خواهد شد.
رطوبت : معمولاً رطوبت نسبي 70% براي هواي گلخانه مناسب است. افزايش اين ميزان رطوبت در صورتي که بوته صرفاً داراي رشد رويشي است و هنوز به باردهي نرسيده است ممکن است اشکال چنداني به بوته وارد نکند ولي افزايش رطوبت تا نزديک اشباع در طول باردهي، به توليد صدمه خواهد زد و باعث طغيان قارچ ها و ظهور بيماري هاي حاصل از آنها مي شود. در رطوبت هاي بسيار پايين که در اثر تهويه زياد در گلخانه بوجود مي آيد نيز توليد و عملکرد کاهش مي يابد و ميوه هاي خيار در وسط باريک شده و رفته رفته چروک مي گردند. تنش کاهش رطوبت

همزمان با افزايش دما موجب طغيان آفات محيطي از جمله کنه ها مي شود.
آبياري : خيار به آب زيادي در طول دوره رشد خود نياز دارد وبخصوص پس از ظهور و توسعه گل ها (گلدهي) اين نياز تشديد مي شود. رطوبت خاک بايد به مقدار نياز همواره و تدريجي وارد خاک گردد. آبياري غرقابي باعث آسيب به ريشه و نيز شستشوي مواد غذايي خاک مي گردد و عناصر غذايي را از دسترس ريشه خارج مي کند. آبياري مناسب هم رشد را تسهيل مي کند و هم موجب توسعه ريشه مي گردد. به عنوان يک فرمول کلي ميزان مصرف آب به ازاي هر بوته خيار تا قبل از رسيدن به ارتفاع داربست(ارتفاع 3 متر) 2-1 ليتر در روز و به تدريج اين ميزان بسته به فصل کشت، مراحل رشد، ميزان باردهي و دماي محيط به 4-2 ليتر در روز افزايش مي يابد.


- بيشترين مقدار آب مصرفي در فصول گرم و خشک مي باشد. هر چه تابش خورشيد

شديدتر و دماي گلخانه بالاتر باشد ميزان آب بيشتري موردنياز خواهد بود به طوري که در مواقع گرم و آفتابي مصرف آب بوته هاي خيار گلخانه اي در هفته به 40-30 ليتر در هر مترمربع مي رسد. در فصول سرد نياز گياه به آب کاهش مي يابد که در اين مواقع طول دوره آبياري افزايش داده مي شود.
دي اکسيد کربن : هواي گلخانه در طول روز مرتباً بايد عوض شود تا دي اکسيد کربن به مقدار کافي در اختيار گياه قرار گيرد. زيرا کمبود اين گاز باعث کاهش رشد و باردهي مي شود. حتي افزايش غلظت دي اکسيد کربن به صورت مصنوعي تا 4 الي 5 برابر ميزان عادي، زودرسي و ميزان کل محصول خيار را به طور قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد البته به شرطي که نور مناسب در محيط وجود داشته باشد. در آب و هواي سرد و بدون تهويه زمستان، حداقل غلظت دي اکسيد کربن 1000ppm و در هواي گرم و داراي تهويه تابستان غلظت 400ppm براي رشد و نمو بوته خيار مفيد است.


در زمان 5-4 برگي، بوته ها جوان و حساس و مستعد به بيماري هستند و بايد تحت نظر باشند تا مورد حمله آفات و بيماري ها قرار نگيرند و اگر احياناً مورد حمله قرار گرفت

ند فوراً جلوگيري شود. بنابراين بايد موارد زير را مورد توجه قرار داد :
1. مبارزه با بوته ميري : با ظهور اولين علائم بوته ميري روي يک يا چند بوته با استفاده از ريدوميل گرانون 5 درصد به ميزان 5-4 گرم پاي هر بوته و آبياري پس از آن باعث محافظت يقه بوته هاي ديگر از آلودگي به قارچ هاي عامل فيتوفتورا مي گردد. چنانچه از اين سم به موقع استفاده نشود ممکن است قارچ فيتوفتورا به يقه بوته هاي خيار در حال توليد، حمله نمايد و جريان انتقال شيره نباتي در آوندهاي آبکش متوقف شده وآنگاه بوته به تدريج پير و پژمرده شده و نهايتاً مي ميرد (بوته ميري).
2. مبارزه با سفيدک حقيقي : در گلخانه هايي که در اوايل پاييز کاشته شده باشند ممکن است سفيدک هاي حقيقي ظاهر شوند که اگر تهويه و کاهش رطوبت مؤثر نگرديد بهتر است از سموم مخصوص مبارزه با سفيدک ها استفاده نمود.
3. مبارزه با شته ها : اگر بوته ها در سنين 4 الي 5 برگي امکان حمله تريپس به بوته ها وجود داشته باشد که مي توان با بررسي تعداد جمعيت آنها روي هر بوته چنانچه نياز به سم پاشي باشد از سموم مخصوص تماسي يا گوارشي استفاده نمود.
نحوه کوددهي و تغذيه بوه هاي خيار
خيار گياهي پرتوقع است و ترجيحاً در خاک هاي نرم و با مواد آلي بالا نتيجه بهتري مي دهد. به علت عدم توازن حجم بالاي خاک و حجم زير خاک، نياز به عناصر غذايي در خيار بسيار بالاست و از اينرو بوته هاي خيار نياز به تغذيه سنگين دارند. آنچه مهم است تعادل مصرف در بوته خيار است. خيلي از عناصر موردنياز گياه در خاک وجود دارد ولي در اثر برداشت متوالي ميوه، ميانز مواد غذايي موجود در خاک به سرعت کاهش مي يابد. نزديک به 90% وزن خشک خيار مربوط به H ,C و O است که همانطور که قبلاً گفته شد H از طريق آب و O از طريق اکسيژن هوا و C از تزريق دي

اکسيدکربن در اختيار گياه قرار مي گيرد. بقيه عناصر غذايي موردنياز بايد از طريق عمليات کوددهي تأمين شوند.
کوددهي به زمين اصلي قبل از کاشت (کود پايه) : کودهاي پايه در مرحله آماده سازي بستر به خاک داده مي شوند و با زير و رو کردن خاک (شخم زني) به خوبي و تا عمق موردنظر (عمق فعاليت ريشه هاي گياه) با خاک گلخانه مخلوط مي شوند. نوع و مقدار مصرف کودهاي پايه بستگي به عواملي مانند فصل کشت، نياز غذايي گياه، نوع و ساختمان خاک و ميزان عناصر و مواد غذايي موجود در آن دارد از اينرو براي مصرف اين کودها بهتر است بر اساس آناليز خاک (ميزان عناصر غذايي، اسيديته و شوري) و مقايسه نتيجه آن با شاخص موردنياز کودي براي هر گياه، اقدام شود.
کودهاي مورد استفاده قبل از کاشت، شامل کود حيواني (کود گاوي کاملاً پوسيده به ميزان 5 تا 7 تن به ازاي هر 1000 مترمربع خاک گلخانه و براي بهبود ساختمان و افزايش مواد آلي خاک) و کود شيميايي (سوپر فسفات، سولفات آمونيوم، سولفات پتاسيم، سولفات منيزيم و برخي عناصر کم مصرف به ميزان لازم و براي تأمين مواد غذايي و عناصر موردنياز براي رشد مطلوب و افزايش توليد در گياه) مي باشد. گاهي از کودهاي گياهي، کودهاي کمپوست و پيت موس نيز براي اصلاح ساختمان خاک استفاده مي شود. کودهاي شيميايي بعد از عمليات ضدعفوني و آب شويي به

خاک داده مي شوند ولي کود حيواني خصوصاً در مواقعي که نپوسيده باشد، چند ماه قبل از کاشت و قبل از عمليات ضدعفوني به خاک داده مي شود تا فرصت لازم براي پوسيده شدن را داشته باشد و اگر عوامل بيماري زا، تخم و لارو آفات و بذر علف هرز در آن وجود دارد طي فرآيند ضدعفوني از بين برود.


معمولاً کودهاي فسفاته (سوپر فسفات) و پتاسه (سولفات پتاسيم) به صورت کود پايه مصرف مي شوند زيرا اين کودها حلاليت کمي در آب دارند و اگر بعد از کاشت روي سطح زمين پخش شوند و يا در سيستم آبياري قطره اي استفاده شوند :
1) به علت عدم جذب باعث ايجاد سله هاي شديد و شرايط بي هوازي در خاک مي شوند.
2) به علت رسوب گذاري باعث مسدود شدن قطره چکان ها در سيستم آبياري قطره اي مي شوند.


کودهاي منيزيم دار (سولفات منيزيم) نيز گاهي به صورت قبل از کشت مورد استفاده قرار مي گيرند. نسبت پتاسيم به منيزيم در خاک بايد 2 به 1 باشد.
کودهاي ازته را نبايد به عنوان کود پايه و قبل از کشت استفاده نمود زيرا به علت حلاليت زياد در آب، در طول دوره کاشت و داشت به وسيله آب شسته شده و از دسترس گياه خارج مي شوند. البته مي توان کودهاي ازته را نيز به صورت سرک (25% قبل از کاشت و 75% بعد از کاشت) مصرف کرد. استفاده بيش از حد کود ازته سبب توليد بوته هاي بزرگ با برگ هاي پرپشت و در عوض ميوه کم مي شود.
گاهي براي تنظيم و تعديل pH خاک، مقداري سنگ آهک با کودهاي پايه مخلوط مي شود. هرچند ميزان کودهاي پايه با توجه به نتايج تجزيه خاک تعيين مي شود ولي ترکيب زير را مي توان به عنوان راهنما مورد استفاده قرار داد : سوپر فسفات خالص (250-200 کيلوگرم در هکتار)، سولفات پتاسيم (500-400 کيلوگرم در هکتار)، سولفات منيزيم (250 کيلوگرم در هکتار) و در صورت نياز سنگ آهک (800 کيلوگرم در هکتار).
کوددهي در زمان توليد و پرورش نشاء : خاک نشاء بايد عناصر و مواد غذايي مورد نياز گياه را تا زمان انتقال نشاء به زمين اصلي داشته باشد و از طرفي مواد غذايي موجود در آن نبايد آنقدر زياد باشد که باعث سوختگي بذر و جوانه يا مرگ گياهچه شود. در تهيه خاک از کود دامي، خاک برگ و هوموس، پيت موس و مقداري کود سوپر فسفات، سولفات پتاسيم و نيترات آمونيوم (از هر کدام 5/0 کيلوگرم به ازاء هر متر مکعب خاک) استفاده مي شود. بنابراين معمولاً نيازي به کوددهي در زمان پرورش نشاء نمي باشد ولي با توجه به محدود بودن مواد غذايي گلدان و احتمال طولاني شدن دوره نشاءکاري، اگر احساس شود نشاءها ضعيف شدند يا رشد کافي ندارند مي توان ازمحلول هاي کودي استارتر همراه با آب آبياري استفاده نمود. در اين مواقع معمولاً 10-7 روز بعد از کشت بذر در داخل گلدان از کودهاي کامل (N-P-K) به نسبت 20-20-20 و با غلظت 5/1 در 1000 و به مقدار کم استفاده مي شود. اين کود به صورت محلول با آب آبياري به مراحل اوليه رشد، گياهچه و برگ ها حساس بوده و احتمال سوختگي برگ ها وجود دارد. تکرار اين کوددهي بستگي به وضعيت بعدي برگ ها و مقدار رشد نشاء دارد.
کوددهاي در مراحل رشد و توليد : علاوه بر عمليات کوددهي قبل از کاشت، در طول فصل رشد و توليد نيز بايد عناصر و موادغذايي موردنياز گياه را به طور منظم و به وسيله کودهاي شيميايي در اختيار گياه قرار داد. در غير اين صورت گياه دچار اختلالات تغذيه اي و رشدي شده و علائمي روي اندام هاي آن (خصوصاً برگ ها) ظاهر مي شود. نياز غذايي گياهان در طول فصل رشد گياه به عواملي مانند نوع و واريته گياه، نوع خاک، فصل کاشت، شرايط آب و هوايي، مراحل رشد گيا

ه، اندازه گياه، ميزان توليد و عملکرد گياه و . . . بستگي دارد. کودهاي شيميايي با توجه به نوع و ساختارشان به صورت گرانوله، پودري، محلول با آب آبياي يا به صورت محلول پاشي روي برگ در اختيار گياه قرار مي گيرند. کوددهي به موقع باعث افزايش مقاومت گياه به بعضي از بيماري هاي قارچي و نيز کاهش خسارت آفات مي گردد.


خيار به شدت به کمبود ازت واکنش نشان مي دهد البته اگر زمين مورد استفاده خيار مناسب تهيه شود و در صورتي که در حد لازم کود داشته باشد تا چين اول نيازي به مصرف کود ازت نمي باشد. بعد از اين مرحله در هر دور آبياري کود را به صورت محلول در آب آبياري يا با پاشيدن در جوي ها و سپس انجام عمليات آبياري، به منطقه توسعه ريشه مي دهند.
براي تغذيه بوته خيار مي توان به صورت زير عمل نمود :


از زمان انتقال و استقرار نشاء (مرحله کبوتري) تا قبل از روز دهم، يک يا دو بار بستر نياز به کودهاي NPK با درصد فسفر بالا دارد که از کودهاي 13-45-3 استفاده مي شود.
از روز دهم تا روز بيستم که دوره رويشي سريع و مرحله گلدهي تا تشکيل ميوه مي باشد از کودهاي 20-20-20 و يا از کود اوره استفاده مي شود.
از روز بيستم تا انتهاي دوره، کود 36-3-13 و يا کود اوره استفاده مي شود (به صورت سرک).
از زمان برداشت، روزهاي سي تا چهلم، دو روز در ميان عناصر کم مصرف

را به صورت محلول پاشي به گياه داده و بعد از آن، 4-3 روز فاصله انداخته و از يک کود کامل NPK همراه با عناصر ريزمغذي استفاده مي کنند و اين عمليات دوباره تکرار مي گردد (تقريباً هر 2 هفته تا 18 روز يک بار). محلول پاشي صبح اول وقت انجام مي شود و نبايد در روزهاي ابري انجام گيرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید