بخشی از مقاله
Network (شبكه نسل آينده)
به نام خدا
Next Generation Network (NGN)
در اين پروژه از زواياي بسيار متفاوت، هوش شبكه را در نظر گرفته ايم. ما پروتكل ها، روشها و ابزار خدمات رساني در شبكه هاي telephony (تلفني)، mobile (شبكه متحرك) و اينترنت را بررسي كرده ايم. بعضي از استانداردها مناسب هستند و ساير استانداردها پيشنهادهاي صنعتي جديد هستند.
به طور كلي موضوع اصلي كه در اين پروژه دنبال مي شود تقارب يا اصطلاحاً همگرايي سرويسهاي Voice (صدا) و Data (ديتا) به سمت يك دنياي جديد از درخواستهاي پيشرفته كه يك راهي براي ارتباط برقرار كردن بين افراد به وجود مي آورند، مي باشد. در واقع نياز به يكي كردن حالت انتقال مداري و انتقال بسته اي (Packet) به يك شبكه باند پهن جهاني بود كه اتحاديه مخابرات بين المللي را براي ايجاد شبكه هاي Next Generation تحريك كرد.
چند دهه پيش واژه ارتباط از راه دور (مخابرات) مترادف واژه telephony شد. شبكه تلفني هنوز هم يك زيربناي ارتباطي بسيار مهمي را نشان مي دهد. اما اين شبكه به يك منبع خدمات داراي ارزش اضافي تبديل شده است. شبكه mobile , telephony و اينترنت حال وسايل ارتباطي مناسبي در بسياري از خانواده ها هستند.
امروزه، شبكه هاي telephony، اينترنت و شبكه هاي سلولي mobile مراحل مختلفي را مي گذرانند. همانطوري كه در اينجا بحث كرديم هر يك از اين شبكه ها داراي پروتكل ها و خدمات مخصوص به خود هستند. هر يك از آنها به جواز مخصوص خود نياز دارند و اغلب توسط اپراتورهاي رقيب و متفاوتي كنترل مي شوند.
البته ارتباطي بين شبكه هاي اينترنت، ثابت و mobile (متحرك) وجود دارد. امكان انجام مكالمه تلفني از شبكه ثابت تا شبكه متحرك، جستجوي صفحات وب از طريق پايانه متحرك يا connect شدن به اينترنت از طريق تلفن وجود دارد.
هنوز، اتصال داخلي ميان شبكه هاي mobile، telephony و اينترنت بر مبناي نقطه به نقطه است. شما براي connect شدن به اينترنت از طريق تلفن نياز داريد از ميان يك مركز سوئيچ ارتباطي عبور كنيد (GMSC). شما براي جستجوي صفحات وب از طريق يك پايانه متحرك نياز داريد از مودم (اگر شبكه GSM است) يا از يك gateway router (مسيرياب گذرگاه) (اگر شبكه GPRS است) استفاده كنيد. شكل زير واقعيت فعلي را نشان مي دهد.
Telephony, The Internet, And Mobile Networks today
پيش بيني اينكه اين شبكه ها از همين لحظه تا 15-10 سال به بعد شبيه چه چيزي مي شوند مشكل است. واژه شبكه نسل آينده لغت رايجي است كه امروزه بسياري از مردم در صنعت ارتباطات از آن استفاده مي كنند. به نظر مي رسد اين واژه به هرآنچه كه يك شبكه ممكن است در حاشيه قرار دهد اشاره مي كند اما اين واژه تعريف خوبي ندارد.
هنوز چندين نكته كلي وجود دارد كه به نظر مي رسد در اكثر ديدگاههاي مردم نسبت به اينكه شبكه هاي نسل آينده چه چيزي هستند مشترك باشد. يك نكته اين است كه IP در نهايت براي انتقال صدا، و مولتي مديا به يك تكنولوژي تبديل شود. شبكه هاي IP ارزان هستند و در مقايسه با سوئيچينگ مدار تلفني يا موبايل راحت تر به يكديگر متصل و كنترل مي شوند.
IP مشكلات خاصي هم دارد. شبكه هاي IP هميشه راحت تنظيم نمي شوند و براي فراهم كردن QOS و امنيت دچار مشكل مي شوند. انتظار مي رود IPV6 ورژن جديد IP فاقد اكثر اين مشكلات باشد. در بسياري از موارد در صنعت فرض مي شود كه شبكه هاي نسل آينده داراي شبكه انتقال با هستة اصلي IPV6 باشند.
شبكه هاي امروزي داده، mobile و telephony در اين زمينه نيستند اما مثل شبكه هاي access كه به شبكه هاي هسته اي IP منتقل مي شوند، زياد ديده مي شوند. البته اين مورد به نوعي وسيله مناسب نياز دارد تا با اين واحدهاي getway يا interworking تماس برقرار كند. شكل مقابل اين ديد سطح بالا نسبت به شبكه هاي نسل آينده را نشان مي دهد. همانطوري كه شكل نشان ميدهد، احتمالاً IP در شبكه به يك تكنولوژي مجتمع تبديل مي شود.
Next Generation Networks Scenario
همانطوري كه در زير ليست شده است، حداقل سه موضوع كليدي در سناريوي شبكه هاي نسل آينده شكل بعد وجود دارد:
1- تهيه end to end-QOS تضمين QOS براي ارتباط بين دو مشترك در دسترسي شبكه هاي مختلف ممكن است بين تكنولوژيهاي مختلف براي مثال شبكه GRPS، شبكه هسته اي IP و شبكه تلفني به مذاكره QOS نياز داشته باشد.
2- فدراسيون بين مسئولين سرويس دهي: با افزايش رقابت و قانون زدايي اين احتمال وجود دارد كه ارتباطات فراتر از قلمرو يك اپراتور يا مسئول سرويس دهي باشد. شبكه هاي نسل آينده بايد توانايي به توافق رسيدن بر سر ارتباطات و خدمات در حوزه فرد دهنده خدمات را داشته باشد. گشت زدن در شبكه هاي mobile مي تواند به عنوان يك مورد خاص فدراسيون ديده شود.
3- كنترل هوش مختل شده:شبكه هاي نسل آينده در داخل شبكه (مثل IN) و بيرون شبكه (مثل كاربردهاي PCS، SAT و MEXE هوشمند هستند. آنها وسايلي براي سطح مشترك ميان هوش بخشهاي مختلف شبكه را تهيه مي كنند.
شكل مقابل در مورد اين سه مشكل توضيح مي دهد.
Distributed intelligemce, federation, and QOS in next generation
هر سه نقطه در شبكه مربوط به هوش هستند و شرايط جديد را به تكنولوژيهايي ارائه مي دهد.
مشكل كليدي در شبكه هاي نسل بعدي نامتجانس بودن تكنولوژيهاي حمل و كنترل، توزيع داده و منطق كنترل است. پس به نظر مي رسد كنترل هوش مختل، ريشه مشكل باشد.
مقدمه
در سيستمهاي مخابراتي بايد همانگونه كه اطلاعات از مبدأ فرستاده ميشود، در مقصد نيز بازيابي شود. براي فرستادن اطلاعات مي توانيم از دو روش انتقال آنالوگ و انتقال ديجيتال استفاده كنيم. در حالت ديجيتال به جاي آنكه كل پيام ارسال شود، نمونه هايي از آن كه به صورت كد درآمده است فرستاده مي شود. محيط انتقال بين دو مركز مي تواند كابل، راديو يا فيبر نوري باشد.
انواع روشهاي Modulation
SDM= Space Division Multiplex
FDM= Frequency Division Multiplex
TDM= Time Division Multiplex
PAM= Pulse Amplitude Multiplex
PCM= Pluse Code Modulation
در شروع ارتباطات تلفني، مسيرهاي ارتباطي، انفرادي و اختصاصي بود. به اين صورت كه به ازاي هر ارتباط تلفني يك زوج سيم مجزا به كار مي رفت. اين روش مالتي پلكس تقسيم مكاني (SDM) ناميده مي شود. انبوهي از سيمها كنار يكديگر قرار مي گرفتند و به علت اينكه قسمت اعظم سرمايه گذاري در شبكه خطوط مي باشد در مراحل اوليه تلاشهايي براي استفاده چندگانه از خطوط در مسيرهاي طولاني به عمل آمد.
اين تلاشها منتهي به پيدايش FDM (مالتي پلكس تقسيم فركانسي) گرديد كه عبارت از تقسيم باند پهن فركانس به باندهاي فركانس فرعي مي باشد. هر باند فرعي داراي يك سيگنال كاربر سينوسي است كه با يك سيگنال تلفني مدوله مي شود. بعد از عمل دمدولاسيون در طرف گيرنده سيگنالهاي تلفني مجدداً به فركانسهاي اوليه خود برمي گردند. در اين روش پهناي باند را بين 60 تا 108 درنظر گرفتند و آنرا به 12 قسمت kHZ4 تقسيم مي كنند. به ازاي هر KHZ4 يك ارتباط يعني كلاً 12 ارتباط برقرار مي شود. در اين روش چون فيلترهاي بسيار دقيقي براي بيرون كشيدن پهناي باند مشترك لازم است روش خوبي نيست.
اما اين تنها راه استفاده از خطوط نيست. راه ديگر TDM (مالتي پلكس تقسيم زماني) مي باشد. در اين روش از تقسيم زماني استفاده مي كنند. روي هر مسير در هر 125 ميكرو ثانيه 32 كانال ايجاد كردند. هر يك از كانالها از نظر باند صوتي KHZ4 است. يك كانال در هر كدام از پريودهاي متوالي مختص يك سيگنال تلفني است. بنابراين بطور همزمان مي توان چند سيگنال تلفني ارسال كرد. اساس TDM بر پايه اين تئوري است كه براي انتقال سيگنالهاي تلفني ارسال كامل موج لازم نيست و كافي است كه از موج در فواصل منظم نمونه برداري شده و اين نمونه ها ارسال گردند. وقتي از شكل موجي نمونه برداري مي شود قطاري از پالسهاي باريك توليد مي شود، بطوريكه در دامنه هر پالس نمودار دامنه شكل موج در لحظه
نمونمه برداري مي باشد. اين تغيير شكل به عنوان مدولاسيون دامنه پالس (PAM) شناخته شده است. پوش سيگنال PAM منعكس كننده شكل منحني اوليه مي باشد. فاصله بين نمونه برداريها نسبتاً طولاني است از اين فاصله ها مي توان براي ارسال سيگنالهاي PAM ديگر استفاده كرد. وقتي پالسهاي چند سيگنال PAM تركيب مي شوند، يك مالتي پلكس تقسيم زماني PAM را تشكيل مي دهند.
اگر نمونه هاي شكل موج يعني پالسهاي با دامنه هاي مختلف به سيگنالهاي باينري تبديل شوند، واژه PCM به كار مي رود. در طي اين روش نمونه هاي شبه پالس مدرج و كدبندي مي شوند. در اين روش معمولاً از 8 بيت استفاده مي شود.
اصول PCM
تئوري نمونه برداري:
اين تئوري حداقل ميزان نمونه برداري از يك سيگنال آنالوگ را تا جايي كه اطلاعات اوليه آن سيگنال حفظ شود تعيين مي كند. فركانس نمونه برداري (fs) بايد بيش از دو برابر بالاترين فركانس سيگنال آنالوگ (fa) باشد. Fs>2fa
تبديل آنالوگ به ديجيتال:
1. نمونه برداري: يك فركانس KHZ8 به طور استاندارد براي نمونه برداري باند صوتي تلفن (3400-300 هرتز) انتخاب شده است، به عبارت ديگر سيگنال تلفني 8000 بار در ثانيه نمونه برداري مي شود. فاصله زماني بين دو نمونه متوالي از يك سيگنال از رابطه زير محاسبه مي شود.
Ta=1/fa=8000/1 = 125 s
در شكل زير چگونگي انتقال سيگنال تلفني از طريق يك فيلتر پايين گذر به يك سوئيچ الكترونيكي نشان داده شده است. فيلتر پايين گذر باند فركانسي را محدود مي سازد بطوريكه فركانسهاي بالاتر از نصف فركانس نمونه برداري را حدف مي كند. سوئيچ الكترونيكي با فركانس HZ8000 از سيگنالهاي تلفني در هر s125 نمونه برمي دارد. بنابراين خروجي حاصل از سوئيچ الكترونيكي يك سيگنال PAM مي باشد.
2. كوانتيزه كردن: سيگنالهاي تلفني PAM هنوز به صورت آنالوگ ميباشند. چون ارسال نمونه ها بطريق ديجيتال ساده تر مي باشد. در اولين مرحله تبديل سيگنالهاي PAM به سيگنالهاي ديجيتال PCM، آنها را كوانتيزه مي كنيم بطوريكه تمام دامنه به فواصل كوانتيزه تقسيم مي شود. اصول كوانتيزه كردن در شكل زير مشاهده مي شود.
تعداد 16 فاصله كوانتيزه در شكل ديده مي شود. اين فاصله ها در محدوده مثبت 1+ تا 8+ و در محدوده منفي از 1- تا 8- تقسيم شده است و براي هر نمونه مقدار كوانتيزه مناسبي انتخاب شده است.
مرزهاي تصميم گيري حد فاصل بين مرزهاي مجاور را مشخص مي كند. بنابراين در جهت ارسال، مقادير آنالوگ متعددي در يك فاصله كوانتيزه قرار مي گيرند. در جهت دريافت يك مقدار ثابت آنالوگ براي هر سيگنال كه برابر با نقطه مياني فاصله كوانتيزه است، به دست مي آيد. اين عمل باعث مي شود تفاوتهايي بين نمونه سيگنالهاي تلفني اوليه در جهت ارسال و مقادير بازيابي شده در طرف دريافت به وجود بيايد. بطوريكه اين اختلاف مي تواند تا نصف يك فاصله كوانتيزه باشد. اين اعوجاج به صورت نويز كه منطبق بر سيگنال اصلي است ظاهر مي شود. اين اعوجاج كوانتيزاسيون با ازدياد فواصل كوانتيزه كمتر مي شود.
اگر فواصل كوانتيزه براي تمامي رنج دامنه يكسان باشد، در سيگنالهاي با دامنه كوچكتر خطاهاي بزرگتري به وجود مي آيد كه اين خطاها مي تواند به اندازه سيگنالهاي ورودي باشد و نسبت سيگنال به نويز كوانتيزاسيون آنقدر بزرگ نخواهد بود و به همين دليل عملاً 256 فاصله كوانيتزه نامساوي به كار گرفته مي شود. (Non-Uniform Quantizing)
در كوانيتزه غيريكنواخت فواصل كوانتيزه كوچكتري براي سيگنالهاي كم دامنه و فواصل كوانتيزه بزرگتر براي سيگنالهاي با دامنه بيشتر به كار رفته است. بنابراين نسبت سيگنال ورودي به خطاي ممكن كه از كوانيزه نتيجه مي شود تقريباً براي تمامي سيگنالهاي ورودي يكسان خواهد بود.
CCITT دو نوع مشخصه براي كوانتيزاسيون غيريكنواخت توصيه كرده است.
قانون A براي PCM30 كه 13 قسمتي است و در آسيا و اروپا به كار رفته است.
قانون براي PCM24 كه 15 قسمتي است و در آمريكا و ژاپن به كار رفته است.
3. كدبندي: سيگنال PCM از كد كردن فواصل كوانيتزه شده به دست ميآيد. در شكل زير محور عرضها، فواصل كوانيتزه را از 1 الي 128 و فواصل كوانيتزه منفي را از 1- الي 128- نشان داده است. دامنه سيگنال ورودي روي محور عمودي نشان داده شده است.
به هر خط شكسته يك Segment مي گوييم. هر Segment را به تعدادي Step نقسيم كرده ايم.
كد الكترونيك يك كلمه PCM هشت بيتي را به ازاي هر كدام از نمونه ها نشان داده است. اين كلمه PCM با فاصله كوانتيزه شده معين مرتبط است.
يك كد باينري 8 رقمي براي نشان داده هر يك از 128 فاصله كوانيتزه مثبت و يا منفي، از مجموعاً 256=28 فاصله اختصاص يافته است پس هر كلمه PCM داراي 8 بيت مي باشد. بيت اول تمامي كلمات PCM به كار رفته در فواصل كوانيزه مثبت يك بوده و همين بيت براي كلمات PCM به كار رفته در فواصل كوانيتزه منفي صفر مي باشد. بيتهاي شماره 2 و 4 و 6 و 8 از هر كلمه PCM در هنگام انتقال معكوس مي شود.
4. تركيب كردن (Multiplexing): كلمات 8 بيتي PCM چند سيگنال تلفني مي تواند متوالياً و در سيكلهاي تكرار شده ارسال شوند. كلمات PCM سيگنالهاي تلفني در رديف خاصي يكي بعد از ديگري قرار مي گيرند. اين عمل را مالتي پلسينگ زماني (TDM) مي گويند. پروسه هايي كه در مالتي پلكسينگ به كار مي روند، تماماً الكترونيكي هستند.
فاصله زماني لازم جهت ارسال يك كلمه PCM يك Time Slot نام دارد. يك زنجيره كه داراي يك كلمه PCM از هر كدام سيگنالهاي ورودي باشد يك پالس فريم است. (مجموعاً 32 كلمه PCM در يك پالس فريم است.)
32 16 0
اگر 15 فريم را كنار هم بگذاريم و يك فريم كنترلي در ابتداي آن قرار دهيم يك مالتي فريم تشكيل مي شود.
Frame control
FRAME 0 FRAME 1 FRAME 2…..14 FRAME 15
ساختار يك مالتي فريم در حالت كلي به شكل زير است:
D: براي آلارم اضطراري
N: براي آلارم غيراضطراري
X: براي مصارف بين الملل
Y: براي مصارف داخلي
تبديل ديجيتال به آنالوگ:
1) تفكيك كردن (Demultiplexing): در سمت دريافت هركدام از سيگنالهاي PCM از سيگنال مركب زماني تفكيك مي شوند يعني در خروجي مربوطه توزيع مي شوند.
2) ديكد كردن (Decoding): در جهت دريافت يك دامنه سيگنال به هر كلمه PCM هشت بيتي اختصاص داده مي شود كه اين مقدار بر وسط فاصله كوانتيزه منطبق است. كلمات PCM به ترتيب دريافت و تبديل به سيگنال PAM مي شوند و سرانجام سيگنالهاي PAM پس از عبور از يك فيلتر پايين گذر به سيگنالهاي تلفني آنالوگ اوليه تبديل مي شوند.
انتقال ديجيتال
در سيستمهاي انتقال ديجيتال، سيگنالهاي تلفني آنالوگ با استفاده از PCM به شكل ديجيتال تبديل مي شوند. سيستمهاي انتقال PCM 30 و PCM24 سيستمهاي پايه براي اين تبديل هستند. براي دسترسي به ظرفيت انتقال بيشتر مي توان از اين سيستمهاي پايه به صورت تركيبي استفاده كرد.
ويژگيهاي عمومي يك سيستم انتقال PCM
مدارهاي صحبت: در اين سيستم براي هر جهت صحبت از كانالهاي مجزا استفاده شده است. (از مشترك A به B و از مشترك B به A)
هر زوج كانال هم شماره در پالس فريم، در هر دو جهت انتقال تشكيل يك مدار صحبت را مي دهند. بنابراين سيستمهاي انتقال و سوئيچينگ PCM مي توانند معادل يك مدار 4 سيمه آنالوگ تلقي شوند.
همزماني قسمت ارسال و دريافت: بخش پاياني هر دو قسمت انتقال در سيستمهاي ديجيتال مالتي پلكسينگ است. هر واحد مالتي پلكسينگ شامل يك بخش ارسال و يك بخش دريافت است. بخش ارسال كلمات 8 بيتي PCM را ساخته و بخش دريافت كلمات PCM دريافتي را به سيگنالهاي آنالوگ برمي گرداند. بخش دريافت در هر يك از جهتهاي صحبت (ارسال و دريافت) بايد سيگنالهاي آنالوگ را با استفاده از سيگنالهاي زماني دريافتي از هر كانال مشابه جهت دريافت بازيابي كند. بنابراين اطلاعات دريافتي از بخش دريافت از قسمت ارسال متقابل نه فقط شامل سيگنالهاي PCM بلكه سيگنالهاي زماني لازم براي تشكيل اين سيگنال PCM را نيز شامل ميباشد. براي اين منظور بخش ارسال براي مولد سيگنال زماني و بخش دريافت داراي آشكارساز سيگنالهاي زماني از سيگنال PCM دريافت شده است. به اين ترتيب قسمت دريافت با قسمت ارسال كانال صحبت مربوطه همزمان عمل مي كند.
كدهاي خط: سيگنالهاي PCM توليد شده در قسمت ارسال چند كلمه PCM هشت بيتي است كه به صورت (Non-Return-To-Zero) كدبندي شده اند. اين سيگنال ديجيتال به علت وجود مؤلفه هاي DC نمي تواند روي خط ارسال شود. قسمت ارسال واحد مالتي پلكس سيگنالهاي PCM را به سيگنالهاي (Pseudoternary) تبديل مي كند.
براي مثال در روش AMI (Alternate Mark Unversion) بطور يك در ميان يكها را معكوس مي كنيم. سيگنال AMI داراي مؤلفه DC نيست. يك سيگنال AMI داراي رشته طولاني از صفر است كه همزماني را از بين ميبرد.
مسيرهاي انتقال PCM اغلب از كدهاي متنوع سه گانه AMI به نام كد HDB3 استفاده كرده اند. (HDB3=Third-Order High-Density-Bipolar)
در اين فرم كدبندي تعداد صفرهاي متوالي به 3 محدود شده است. به اين ترتيب كه بعد از 3 بيت صفر يك بيت V تزريق مي كنيم. بيت V تزريق شده بايد معكوس بيت V تزريق شده قبلي باشد. بنابراين بازيابي سيگنالهاي زماني را در داخل تكراركننده هاي بازساز بهتر مي نمايد.
تجهيزات انتهايي خط: اين تجهيزات ارتباط بين واحد مالتي پلكس ديجيتال و خطوط انتقال را تشكيل مي دهد. مثلاً در جهت ارسال جريان تغذيه براي تكراركننده هاي بازساز را تامين كرده و در جهت دريافت سيگنالهاي PCM را توليد كرده و آنها را تا قسمت دريافت واحد مالتي پلكس ادامه ميدهد.
تكرار كننده هاي بازساز: اين تجهيزات در مسيرهاي انتقال PCM در فاصله هاي تقريبي 2 الي 5 كيلومتر نصب شده اند. آنها سيگنالهاي PCM را در هر دو جهت بازسازي كرده و بنابراين از هر نوع اعوجاج ناشي از تداخل خارجي و پارامترهاي خطوط انتقال جلوگيري مي كند.
سيستمهاي انتقال PCM30
اين سيستم توانايي انتقال 30 كانال مكالمه همزمان از طريق 2 زوج سيم يك كابل VF را دارد. هشت هزار نمونه در ثانيه به صورت كلمات PCM هشت بيتي در هر جفت براي هر يك از 30 مدار صحبت انتقال داده ميشود. بدين معنا كه در يك پريود 125 ميكروثانيه اي 30 كلمه PCM كه هركدام 8 بيتي هستند به صورت متوالي در هر جهت منتقل مي شود.
علاوه بر اين 30 كلمه PCM، دو كلمه هشت بيت اضافي نيز يكي براي سيگنالينگ و ديگري متناوباً بعنوان تنظيم فريم دسته بندي شده است (Bunched Frame Alighiment) و كلمات سرويس (Service Word) منتقل مي شوند.
سيگنال تنظيم دسته فريم هاي زوج (Bunched Frame Alignment Signal):
بخش دريافت زمان بندي پالس فريم ها را با كمك سيگنالهاي تنظيم دسته فريم ورودي تعيين مي كند بطوريكه بيتها مي توانند با يك توالي صحيح در مدارهاي صحبتي مجزا قرار گيرند. سيگنال تنظيم دسته فريم و كلمه سرويس متناوباً از طريق كانال صفر منتقل مي شوند. بيت اول كانال صفر براي مصارف بين المللي رزرو شده است. فرم كلي كانال صفر در فريمهاي زوج به اين صورت است. X0011011
سيگنال تنظيم دسته فريمهاي فرد (Service Word):
در فريمهاي فرد كانال صفر به صورت X1DYYYYY است. بيت سوم براي آلارم اضطراري است. بطوريكه D=0 نشان دهنده عدم وجود آلارم و D=1 نشان دهنده معايب زير مي باشد:
1) خرابي منبع تغذيه (در صورت ممتد بودن سيگنال)
2) خرابي Codec
3) عدم دريافت سيگنال 2.048kb/s ورودي
4) قطع سيگنال تنظيم فريم
5) عدم وجود سيگنال تنظيم دسته فريم و يا خطاي بيشتر از 1*10-1 بيت چهارم تا هشتم سرويس ورد براي ارتباطات داخل كشوري درنظر گرفته شده است.
سيگنالينگ (Signaling):
تايم اسلات 16 در هر فريم براي اطلاعات سيگنالينگ است. (به جز فريم صفر) مثلاً سيگنال پاسخ و سيگنال شماره گيري از طريق كانال 16 (Out Slot) انجام مي شود. يك تفاوت بين سيگنالينگ همراه كانال (CAS) براي مدارات صحبتي 30 كانال و سيگنالينگ از طريق يك كانال مشترك (CCS) با kb/s64 وجود دارد.
در سيگنالينگ كانال مرتبط (Channel Associated Aignaling) كانال 16 به گونه اي تقسيم شده كه بيتهاي مشخص براي هر يك از 30 كانال تلفني در دسترس مي باشد. در شروع مالتي فريم يك سيگنال تنظيم دسته فريم در پالس فريم صفر از طريق كانال 16 ارسال مي شود. فرم اين سيگنال تنظيم دسته فريم (0000) مي باشد. كانال 16 در يك دسته فريم به دو بخش 4 بيتي (a,b,c,d) تقسيم مي شود. در دسته فريم هر كدام از اين گروههاي 4 بيتي مختص يك كانال تلفني مي باشد. بنابراين ميزان ظرفيت سيگنالينگ هر كانال تلفني kb/s2 مي باشد. اگر كانال 16 براي انتقال سيگنالينگ به روش CAS به كار نرفته باشد، مي تواند جهت ارسال سيگنالهاي ديجيتال ديگر مثلاً (CCITT,NO.6,NO7) يا براي ارسال اطلاعات به كار رود.
سيستمهايانتقالديجيتالي با ظرفيت بالا(Higher Order Transmision)
با استفاده از سيستمهاي انتقال PCM30 و PCM24 مسيرهاي انتقال ديجيتالي با ظرفيت كانالهاي بيشتر مي توان ساخت. جدول زير سيستمهاي با ظرفيت انتقال بيشتر را كه توسط CCITT توصيه شده اند را نشان مي دهد.
تنظيم زمان با توجيه (Justifaction)
سيگنالهاي ديجيتالي كه براي تشكيل سيگنال مالتي پلكس ظرفيت بالا تركيب مي شود بيشتر اوقات دقيقاً همزمان نيستند حتي اگر ميزان بيتهاي آنها يكسان باشد (2.048kb/s).
ميزان بيتهاي آنها ممكن است تلورانس هاي معيني از مقادير نامي داشته باشد. اينگونه سيگنالها Plesiochrononous مي باشند. وقتي سيگنالهاي فوق به منظور تشكيل سيگنال مالتي پلكس با هم تركيب مي شوند بايد توسط (Justification) با هم همزمان شوند.
Wander & Jitter
اگر فرستانده و گيرنده دقيقاً با هم همزمان نباشند مشكلاتي از قبيل Wander و Jitter ايجاد مي شود. اندازه Wander بالاتر از 10 هرتز مي باشد و باعث مي شود كه موج در جاي اصلي خودش در گيرنده دريافت نشود و گاهي موجب از دست رفتن چند مالتي فريم مي شود كه كلاك دقيقتر اين مشكل را حل مي كند.