بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
مقدمه
بسياري از كتب تاريخ هنر، به هنگام پرداختن به هنر تمدنهاي كهن يا تمدن بينالنهرين را اولين مبحث قرار ميدهند يا تمدن مصر را. البته شكي وجود نداراد كه قدمت تمدن بينالنهرين در قياس با تمدنهاي ديگر بيشتر است. ليكن تمدن بينالنهرين همواره محل تاخت و تاز اقوام مختلف بوده است و تاريخي آشفته دارد. همين آشفتگي در تنوع و تغييرات مدام در جلوههاي هنري آن تمدن ديده ميشود. لذا در آثار هنري باقيمانده از تمدن بينالنهرين، همان گونه كه ديديم، به رغم زيبايي و قدرت، نميتوان به دنبال يك منشاء و يك منبع الهام و حتي يك شيوه بادوام بود. تمدن بينالنهرين به رغم سرگذشت پرنشيب و فراز خود، در آثار هنري شكل گرفته در تمدنهاي ديگر، تاثيراتي مهم گذاشته است. حتي در ابتداييترين تجليات هنر مصر ميتوان آثاري از اين تاثير مشاهده كرد، اما اين تاثيرات، به همان ادوار ابتدايي محدود ميشود. هنر مصر در اين زمينه سرنوشتي كاملاً متفاوت و متضاد با سير تاريخي بينالنهرين دارد.
اسلاید 2 :
مصر با تاريخي نسبتاً آرام و يكدست كه كمتر تحت هجوم قرار گرفته است، توانست در زمينههاي هنري، هويتي مستقل و باثبات و دستنخورده را براي مدتي بسيار طولاني حفظ نمايد.
رود نيل در طول تاريخ، منشاء آباداني و منبع حيات اين سرزمين و ساكنان آن بوده است. با توجه به اينكه اين رودخانه از ميان دو بيابان خشك صحراي عربستان در شرق و صحراي ليبي در غرب عبور كرده و نوار سبز و حاصلخيزي را در اين پهنه خشك و سوزان ايجاد نموده، ميتوان به جرات نيل را شاهرگ حياتي تمدن مصر دانست.
اسلاید 3 :
ساكنين مصر از دو تيره مختلف بودهاند. در قسمت شمالي، در دلتاي نيل انسانهايي از نژاد آسيايي با صورتهاي گرد و پوستهاي روشن ميزيستهاند. ساكنين دره نيل مردمي با جمجهها و صورتهاي كشيده و پوست قهوهاي از تيره آفريقاييان بودهاند.
اين دو تيره در ابتدا حكومتهاي مجزا داشتهاند و در نتيجه سرزمين مصر به دو قسمت مصر عليا و مصر سفلي تقسيم شده بود. پادشاه نارمر كه در اين ايام، حكمران مصر عليا و فرماندهي مقتدر بود، توانست در سال 320ق.م. با تسليط بر مصر سفي، اتحادي ميان دو منطقه بوجود آورد و تاريخ مدون و مستند مصر هم از همين زمان شروع ميشود.
اسلاید 4 :
تاريخنويسان، دوره كهن مصر را به سه بخش تقسيم نمودهاند:
nدوره پادشاهي كهن (2040 – 3200 ق.م.)؛
nدوره پادشاهي ميانه (1650 – 2040 ق.م.)؛
nدوره پادشاهي جديد يا امپراتوري (1070 – 1550 ق.م.).
در ميان اين ادوار، گاهي كشمكشهاي سياسي و نظامي نيز رخ ميداد. ليكن اين تنشها چنان ناچيزند كه ما در هنر مصر نوعي يگانگي در موضوع، تلقي و بيان در طول قريب به 2000 سال مشاهده ميكنيم. هنر مصر را در عهد كهن ميتوان اجمالاً با صفات ديني، ابديتگرا، كاهني و ايستا توصيف نمود.
اسلاید 5 :
بايد بدانيم كه قدرت دين در مصر باستان با قدرت پادشاهان يكي بوده، چرا كه پادشاهان مصر خود را داراي نوعي قدرت الهي ميدانستهاند. به پادشان مصر باستان فرعون ميگفتند و فراعنه موجوداتي جاوداني تلقي ميشدند كه در مقررات جاري در عالم هستي و حيات طبيعي مشاركت داشتهاند. به همين دليل است كه آثار هنري مصر باستان در بيشتر موارد در نقش برجستهها و تنديس پادشاهان و ملكهها (پيكرتراشي) به شكل مقادير پادشاهان (معماري) و تصويرگري مربوط به زندگي ايشان در اين جهان يا جهان پس از مرگ (نقاشي) جلوهگر ميشود.
اسلاید 6 :
نقش برجستهها
از قديميترين آثار بجاي مانده از هنر مصر، لوحي سنگي است كه مربوط به عهد پادشاهي (نارمر) است. اين لوح كوچك اطلاعات ارزندهاي در مورد زمان اين پادشاه و آغاز نظام منسجم و متحد مصر به ما ميدهد.
نوع ترسيم و ساخت و ساز بدن در اكثر نقش برجستهها تابع روش خاصي است. مطابق اين روش، صورت همواره از نيمرخ، بالاتنه از روبرو، پايين تنه شامل باسن و ران و زانو و پا، از نيمرخ نشان ميدهد. فاصله پاها و نوع ايستادن به گونهاي است كه وزن بدن به طور مساوي بر روي پاها پخش ميشود و در نتيجه تركيب ايستادن بسيار استوار و باوقار خواهد بود.
نبايد تصور كنيد كه اين روش ناشي از ناآگاهي هنرمندان مصر از قوانين تصويرگري طبيعي است. برعكس، آثار گوناگون و زيادي وجود دارد كه از دانش و مهارت اين هنرمندان آن عهد حكايت ميكند. تصوير زير، نقش برجستهاي است مربوط به هزاره سوم ق.م. كه مجسمهسازان را در حال كار نشان ميدهد. در اين تصوير ميبينيم كه بدنها به طور طبيعي و منطبق بر نوع كاري كه انجام ميدهند، تصوير شدهاند.
اسلاید 7 :
معماري
گفتيم كه هنر مصر كهن از اساس، هنري است ديني و ابديتگرا. بدين معني كه مهمترين پديدههاي زندگي انسانها آن وقايعي بوده كه به نوعي با ماوراي طبيعي ارتباط داشته است. در اين ميان مرگ به عنوان مرز اتصال و دروازه ورود به جهان ديگر از اهميت استثنايي برخوردار بود. به همين جهت برجستهترين آثار معماري به جاي مانده را، مقبرهها و معابد تشكيل ميدهند. از بناي منازل مسكوني و ساختمانهاي عادي اثري باقي نمانده، چرا كه اين بناها اغلب از تنه درخت و ني ساخته ميشده است.
اسلاید 8 :
در سنت كهن مصر، اعتقاد بر اين بود كه هر انسان جفتي اسرارآميز به نام «كا» دارد كه نيروي حيات اوست. «كا» كه ميتوانيم آن را «روح» ترجمه كنيم، پس از مرگ انسان به حيات خود ادامه ميدهد، ولي براي بقاء، هنوز احتياج به جسم مادي دارد. نياز به حفظ و نگهداري جسم به منظور جايگاهي براي «كا» رفته رفته به مطالعاتي علمي در خصوص چگونگي جلوگيري از فاسد شدن بدن مرده رهنمون شد كه در نتيجه آن «فن موميايي كردن» اختراع گرديد.
چون مصريان بر اين باور بودند كه انسان پس از مرگ همچون زندگي دنيوي، به لوازمي نياز دارد، كليه لوازم زندگي، زيورآلات، مبلمان، پول و جواهرات قيمتي و حتي گاهي سگ و گربههاي موميايي شده همراه متوفي در مقبره قرار ميشد. تابوتها از جنس چوب بود و سپس روي آنها را رنگآميزي ميكردند و به نوشتهها و تصاوير شخص متوفي ميآراستند.
اسلاید 9 :
هرمهاي پلكاني هم متحول شدند. اوج اين تحول را ميتوان در اهرام سه گانه مصر كه شهرت جهاني دارند و جزو عجايب عالم و ميراث بشري ثبت شدهاند، مشاهده نمود.
شكل ص 72: اهرام سه گانه مصر بنا شده در سالهاي 2500-2530 و 2570 ق.م. واقع در جيزه
در كنار اين معابد، مجسمه عظيم ابوالهل قرار دارد. اين مجسمه كه ـ از يك سو به خاطر عظمت و از سوي ديگر به علت همجوار بودن با اهرام ـ آن را در بخش معماري آوردهايم، با ارتفاع 20 متر در نظر بسياري از اهل فن، جذابترو بااهبتتر از اهرام است. اين مجسمه شير نشسته كه سر انساني آن بازسازي شده چهره «خفرن» يكي از فراعنه قدرتمند مصر است، شايد عظيمترين اثري است كه براي به نمايش گذاشتن شوكت و قدرت يك امپراطوري تاكنون ساخته شده است.
اسلاید 10 :
معماري مصر كه مصالح آن در آغاز چوب و سپس خشت خام بود، رفته رفته به معماري سنگي تبديل شد و از شكل مصطبه كوتاه به اهرام حجيم و بلند رسيد.
حكومت فراعنه مصر در اواخر عهد پادشاهي كهن (2040 – 3200 ق.م.) با مشلات سياسي روبرو شدند. فرمانروايان محلي عليه فراعنه طغيان كردند و با كم شدن قدرت فراعنه، ساختن مقادير عظيم نيز به ركود و ايستايي رسيد. اين ركود حدود 700 سال به طول انجاميد. گرچه در اواخر دوره پادشاهي ميانه (1650 – 2040 ق.م.) فراعنه مصر توانستند قدرت از دست رفته را تا حدي احيا كنند، ولي آن شوكت و عظمت مقام فرعوني ديگر بازنگشت.
معماري مذهبي كه در دوراني «مقبره» در آن ركن اساسي و «معبد» جز ثانويه را داشت، رفته رفته به «معبد محوري» كشيده شد.