بخشی از مقاله

مقاله بررسی نقش Sensemaking در اجرای استراتژی و تغییر استراتژیک

چکیده
امروزه به دلایلی نظیر افزایش پیچیدگی عوامل محیطی، عدم قابلیت پیشبینی بلندمدت آینده، سرعت بالای تغییرات و افزایش

عوامل تاثیرگذار بر عملکرد سازمان و...، اجرای استراتژیها مشکلتر شده است؛ یکی از عوامل موثر بر اجرای استراتژی،
فرهنگ سازمانی و ارتباط زمینه و فرآیندهای سازمانی در مرحله اجرا میباشد که اگر به تاثیر فرهنگ و تفسیرها بر اجرای

استراتژی توجه نشود، اجرا با مشکل روبرو خواهد شد. تحقیقات زیادی در زمینه اجرای استراتژی صورت گرفته است که
اکثر بر ابعاد زمینهای، ساختاری و فرآیندی تاکید داشتهاند اما تحقیق چندانی در زمینه معنابخشی در سازمان و نقش آن در اجرای استراتژی صورت نگرفته است. این مقاله سعی دارد در ابتدا به بررسی مدلهای مختلف معنابخش در سازمان پرداخته و با استفاده از مدل نوبل که بر گامهای ارتباط، تفسیر، پذیرش و تصویب تمرکز دارد و همچنین بررسی عوامل موثر بر قابلیت

معنابخشی سازمانی، نقش آنرا بر اجرای استراتژی و تغییر استراتژیک بررسی نماید.
پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای کمی با هدف کاربردی- توسعهای میباشد که از استراتژی پیمایشی برای مطالعه موضوع

استفاده مینماید یعنی با استفاده از گردآوری اطلاعات و مطالعات کتابخانهای، جایگاه و نقش معنابخشی را در اجرا و تغییر استراتژیک سازمانی بررسی میکند.


کلمات کلیدی
معنابخشی، اجرای استراتژی، تغییر استراتژیک، مدل نوبل، قابلیت معنابخشی

-1 مقدمه و بیان مسئله:
روزبه روز محیط کسب وکار در حال پیچیده شدن است. این پیچیدگی ناشی از افزایش اطلاعـات، افـزایش قابلیـت پـردازش

اطلاعات سازمان و پویایی محیط میباشد. سازمانهـا در ارتبـاط بـا پیچیـدگی محـیط، بـه کـاهش یـا جـذب آن اقـدام مـی-

نمایند(بویسوت و چیلد، (1999؛ سازمانهایی که به دنبال کاهش پیچیدگی محیط هستند بر محیط داخلی خود و حفظ سیستم داخلی در مواجهه با تغییرات محیطی تمرکز دارند اما سازمانهایی که بر جذب/ حل شدن پیچیدگی تمرکز دارند، سیستمهـایی سازگار با پیچیدگی هستند که به دنبال ادغام یا ترکیب تنوع و تعارض محیطی بوده و تفسیرهای رقابتی چندگانـه را در هنگـام

تدوین و اجرای استراتژیهای لحاظ مینمایند(ژلمن، (1994؛ چنین سازمانهایی به وسیله ایجاد تصاویر متنـوع از محـیط، در
فرآیند معنابخشی سازگار، مشارکت مینمایند. این سازمانها، قابلیت معنابخشی را حفظ میکنند. قابلیت معنابخشی مجموعـه-

ای از فعالیتهای روتین به صورت گروهی بوده که شکلدهنده اطلاعات، نحوه تفاسیر و اعمال میباشد.
لذا معنابخشی یکی از مباحثی است که به تازگی در ارتباط با موفقیـت در اجـرای اسـتراتژی مطـرح شـده اسـت. معنابخشـی

سازمانی، نقشی استراتژیک در بکارگیری اطلاعات دارد و در موفقیت سازمان در یادگیری درباره تغییرات بازار و پاسـخ بـه آن بسیار مهم است. معنابخشی را بعنوان فعالیت کلیدی رهبران برای جهان پویا و پیچیده امروزی میدانند و به درک بهتـر آنهـا از محیط متغیر میانجامد.

در زمینه معنابخشی و نقش آن در اجرای استراتژی، تحقیقات اندکی صورت گرفته است و مدلهای مطرح شده نیز بـه بحـث معنابخشی توجه چندانی نداشتهاند. در این تحقیق، معنابخشی و نقش آن در اجرای استراتژی بررسی مـی شـود؛ همچنـین بـا شناخت و بررسی ادبیات نظری، به بررسی جایگاه معنابخشی در اجرای هرچه بهتر برنامههای استراتژیک در سـازمان پرداختـه میشود. در واقع پروژه فوقالذکر در پی پاسخگویی به مسئله اساسی تحقیق یعنی اینکه چگونه میتوان جایگاه معنابخشـی در پیادهسازی استراتژیها را توضیح داد میپردازد.

-2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش
-1-2 معنابخشی: یک قابلیت استراتژیک

معنابخشی فرآیندی است که طی آن، سازمان اطلاعاتی را درباره محیط خود کسب و تفسیر کرده و براساس آن دست به عمـل میزند(ویک، .(1995 توماس و همکارانش 1993، معنابخشی را بعنوان تفسیر دوطرفه فرآیند جستجو، معنادهی و عمل مبتنـی بر اطلاعات تعریف میکنند.
ساکمن 1991، معنابخشـی را مجموعـهای از مکـانیزمهـا دانسـته کـه اسـتاندارد و قـوانین یـک سـازمان بـرای درک، تفسـیر،

متقاعدسازی و عمل را تعیین میکند؛ لذا ممعنباخشی سازمانی یک فرآیند چندبعدی مبتنی بر تعامل معنادهی و عمل است.
سازمانهایی که قابلیت معنابخشی خود را تقویت میکنند بهتر میتوانند به ارتباطات(از طریـق تبـادل اطلاعـات اسـتراتژیک)، تفسیر(شبیهسازی ابعاد مختلف محیط پیچیده) و تحلیل(از طریق در نظر گرفتن دیدگاههای متنوع) اطلاعات متنـوع پرداختـه و پاسخهای بهتری به تغییرات محیطی دهند(نیل و همکاران، .(2007

تلاش برای ادغام معنابخشی در استراتژی را معنادهی گویند. عمل معنادهی بعنوان فرآیند تاثیرگذاری مدیران و کسب حمایـت

آنها تعریف میشود. محققان ارتباط بین معنادهی و معنابخشی را دوطرفه و پشتسرهم مـیداننـد. مـدیر ابتـدا چشـمانـداز را

بعنوان عمل ابتدائی معنابخشی ایجاد میکند و آنرا به دیگر بازیگران سازمانی که در چشمانـداز مشـارکت دارنـد، منتقـل مـی-
کند(=ارتباط). موفقیت چشمانداز جدید نیازمند اعمالی مبتنی بر معنای ساخته شده بازیگران کلیـدی بـوده کـه ایـن اعمـال را فعالیتهای بازخورد معنادهی به مدیر مینامند. لذا معنابخشی فرآیندی اجتماعی است که معنای ساخته شده فردی کـه مـرتبط با تجربه و مدل ذهنی وی است را در برمیگیرد همچنین فرد، ارزشها و احساسات و علایق وی بـر خلـق اسـتراتژی و معنـا

تاثیر دارد.
مطالعات معنابخشی به دو دسته اصلی تقسیم میشوند(جورگنسون و همکاران، :(2012

· سطح خرد: یک سری مطالعات معنابخشی درون سازمانی بر چندآوایی در معنابخشی تمرکز دارند که بیـانگر وجـود
دیدگاههای متعدد گروههای درگیر سازمان و بحث بر سر تنوع تفاسیر میباشد. درحالی کـه دسـته دیگـر مطالعـات،

بیانگر فعالیتهای معنابخشی گروهی بوده وکه بر درک همکاری درون سازمانیِ بازیگران سازمانی تمرکز دارد

· همچنین یک سری مطالعات سطح کلان نیز بر همکاری بین سازمانی در قالب رسـانههـا و... در معنابخشـی تمرکـز

دارند که بر عقیده/نظر عمومی اتکا دارد؛ مطالعات مربوط به استعارهها، ایدئولوژی و کلیشهسازی نیز در ایـن حـوزه

قرار میگیرند.

-2-2 معنابخشی استراتژیک
معنابخشی سازمانی، نقشی استراتژیک در بکارگیری اطلاعات دارد و در موفقیت سازمان در یادگیری دربـاره تغییـرات بـازار و پاسخ به آن بسیار مهم است. معنابخشی بیان داشته که چگونه یک سازمان، اطلاعات را درک و تفسیر مـیکنـد. معنابخشـی در
واقع اطلاعات را به دانش سازمانی تبدیل میکند که این عمل با استفاده از ابزارهای طبقهبندی، دسـتهبنـدی و خلاصـه سـازی

اطلاعات صورت میگیرد(دی .(2002 در واقع دیدگاه معنابخشی استراتژیک معتقد است که مجموعهای از فعالیتهای نظارتی مورد نیاز است تا سازمان، قابلیت هوشمندی بازار خود را افزایش دهد(کراش و همکاران، .(2013
اخیرا مدیریت استراتژیک در قالب درک جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شناختی بـازتعریف شـده اسـت لـذا تمرکـز اصلی آن از مباحث برنامهریزی استراتژیک به سوی تاکید بر منابع سازمانی و دیگر زمینههای وابسته به آن تغییـر یافتـه اسـت. ابعاد مدیریت استراتژیک امروزی طبق مدل استینسورسون 1995 دربرگیرنده ابعاد محتوا، زمینـه، فراینـدها و زمینـه وجـودی میباشد که زمینههای وجـودی نقـش محـوری داشـته و بـا قانونمنـدی سـازمانی و علـت وجـودی سازمان(رسـالت) مـرتبط
است(استینسورسون و سودرهولم، .(2002

محتوا

زمینه وجودی

فرآیندها زمینه

شکل شماره-1 ابعاد مدیریت استراتژیک نوین


-3-2 مزایای معنابخشی:

دلایل استفاده از دیدگاه معنابخشی برای تحلیل تغییرات استراتژیک عبارتست از(گویت و واندنبمت، :(2013
· معنابخشی به هدیات تمایل/ مسیر شناختی سازمان درباره تغییر کمک میکند
· توجه سازمان را به سرنخهای محیط بیرون و درونی جلب میکند
· دانش را از دادههای خام بدست میدهد و به صورت فعالانه، عمل تشخیص تغییر استراتژیک را تعیین میکند لا
ستادههای تغییر استراتژیک بسیار وابسته به چگونگی تفسیر مدیر و واکنش وی به موضوعات جدید و تعاملات می-باشد.

· مدلهای ذهنی مورد استفاده در طول فرآیند معنابخشی و تفسیر به هدایت اعمل سازمانی میانجامند.
· ماهیت متناقض تغییر دربرگیرنده بینظمی و عدم انعطاف شناختی اساسی است لذا فرآیند اجرای تغییر بر معنابخشی
در طول اجرای تغییر و چگونگی اداره کردن بینظمیهای شناخت تمرکز دارند.


-4-2 ابعاد معنابخشی:
نیل و همکارانش 2007 در تحقیق خود، از ابعاد ارتباطات، تفسیر و تحلیل اطلاعات استفاده کردند. همچنین عوامـل مـوثر بـر

قابلیت معنابخشی را آشوب درک شده محیطی، آمادگی پذیرش ایده جدید و تنوع وظایف تیم کاری میدانند.

ویک و همکارانش، 2005برای سنجش معنابخشی از 4 آیتم استفاده کردند که در آن معنابخشی بعنوان تلاش شرکت در جهت سازماندهی مردم برای ایجاد معنا درباره دادههای یکسان و واکنش به محیط برای منظمسازی بهتر آن در نظر گرفته شد:

· تجزیه و تحلیل اشتباهاتی که منجر به شکست بازاریابی سازمان میشوند
· شناسایی سریع و ردگیری مسیرهای اشتباه

· خلاصهسازی و یادگیری درباره فعالیتهایی که منجر به موفقیت پاسخگویی به محیط میشوند

· ترسیم مجدد اعمال اشتباه برای یادگیری بیشتر از آنها


-5-2 عوامل موثر بر معنابخشی سازمانی:
معنابخشی از دیدگاه ویک 1995، یک فرآیند اجتماعی معناسازی و بازسازی مفاهیم از طریق درک، تفسیر و خلق معنا توسـط
مدیران برای تغییر زمینه سازمانی و محیط اطراف میباشد. با توجه به مبانی نظری، معنابخشی در ارتباط با زمینه رخ مـیدهـد.

مطالعات اخیر بیانگر اهمیت درک تعاملات ذینفعان مختلف بعنوان معنابخشی سازمانی و نقش استفاده از زبان است؛ همچنین
مطالعات بیانگر تاثیر رهبری بر معنادهی میباشد(مایتلس و لاورنس، .(2007

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید