بخشی از مقاله
چکیده:
براساس مفهوم تئوری نمایندگی، ساختار مالکیت نقش مهمی را در کنترل رفتار فرصت طلبانه مدیران بازی می کند. از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستندکه مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند، مدیران علاقمند هستند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر مکانیزم های راهبری شرکتی بر رابطه بین جریانهای نقد آزاد و کارایی دارایی ها می باشد . نمونه های این مطالعه شامل 94 شرکت مندرج در فهرست شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران از سال1389 - 1393 می باشد.
در این پژوهش جهت پردازش اولیه داده ها از نرم افزار اکسل استفاده گردیده و برای انجام تحلیل ها و محاسبات آماری از نرم افزار آماری Eviews 8 استفاده شده است . متغیرهای مورد بررسی با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی وحداقل مجذورات تعمیم یافته میزان تاثیرگذاری هر یک از متغیرهای مستقل و سایر متغیرها را بر کارایی دارایی ها مورد بررسی گردید.
و نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که متغیر جریان های نقد آزاد در کارایی دارایی هادرشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است ومتغیر مالکیت نهادی بر رابطه بین جریانهای نقد آزاد و کارایی دارایی هادرشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است و متغیر مالکیت مدیریتی بر رابطه بین جریانهای نقد آزاد و کارایی دارایی هادرشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است و متغیر تمرکز مالکیت بر رابطه بین جریانهای نقدآزادوکارایی دارایی هادرشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار است.
-1مقدمه
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند
لیکن در برخی موارد الزاماً افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروهها از جمله سهامداران نیست. این امر عدم همسویی میان منافع مدیران و سایر گروههای ذینفع در واحد تجاری را نشان می دهد.با در نظر گرفتن تئوری تضاد منافع میان مدیران و مالکان، مدیران واحدهای تجاری از انگیزههای لازم برای حداکثر کردن منافع خود برخوردار میباشند
در سی سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجهه شرکت ها با این گونه تضاد ها از سوی اقتصاد دانان مطرح شده است. این موارد به طور کلی تحت عنوان تئوری نمایندگی در حسابداری مدیریت بیان می شود. در تئوری نمایندگی هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است، بنابراین به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت و عملکرد او را ارزیابی می کنند
از سویی وجه نقد به عنوان یکی از مهم ترین اجزای سرمایه در گردش همواره مورد توجه خاص مدیران و سرمایه گذاران قرار داشته است. نگهداشت وجه نقد در شرکت علی رغم وجود مزایایی چون توانایی انجام معاملات تجاری، توانایی مواجهه با وقایع احتمالی، انعطاف پذیری جهت تأمین مالی از محل منابع داخلی و اجتناب از، از دست رفتن فرصت های سرمایه گذاری به هنگام محدودیت در تأمین مالی خارجی، زمینه ساز ایجاد مشکلاتی چون افزایش بالقوه سرمایه گذاری های غیر بهینه به دلیل مسائل نمایندگی است
در حضور مسائل نمایندگی که از عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و مالکان سرچشمه می گیرد، مدیران مایلند به جای توزیع وجوه در دسترس بین سهامداران، وجوه را به نفع خود و به هزینه سهامدارن در شرکت نگهداری کنند. این امر باعث می شود که بازار به نگهداری وجوه مازاد که به دلیل مسائل نمایندگی شکلی پایدار به خود گرفته است، واکنشی منفی نشان داده و با کاهش بازده سهام، شرکت را جریمه نماید
از طرفی،گاهی اوقات مدیران در وضعیت هایی قرار می گیرندکه تصمیم هایشان به نفع سهامداران شرکت نبوده و متمایل به سرمایه گذاری جریان وجه نقد آزاد در پروژه هایی هستند، که منافع شخصی را از طریق دنبال کردن رویه برنامه ریزی مناسب، و نادیده گرفتن ارزش فعلی منفی پروژه ها، به همراه داشته باشد
این فعالیتهای سرمایه گذاری بطور متوسط، ممکن است بازگشت هایی را ایجاد کنند که از هزینه سرمایه کمتر هستند. بدین ترتیب ، جریان وجه نقد آزاد ، عدم بکار گیری از دارایی ها - غیر کارا - را افزایش می دهد
یعنی جریان نقد آزاد بالا منجر به مسائل نمایندگی می شود زیرا مدیران متمایلند که وجوه نقد را برای فعالیتهایی استفاده کنند که همکاری کمی در ارزش شرکت دارند. لذا وجود جریان نقد آزاد زیاد ممکن است باعث عدم کارایی دارایی ها شود. هر چند که جریان وجه نقد آزاد هم می تواند انگیزه هایی در مدیران ایجاد می کند تا از وجوه نقد آزاد در دسترس برای انواع فعالیتهایی استفاده کنند که ممکن است باعث افزایش ارزش شرکت - کارایی دارایی - گردد. خوشبختانه مالکان این قدرت و انگیزه را دارند که به کار گیری دارایی ها را کنترل کنند. صاحبان سهام کنترل فرصت طلبی مدیران را از طریق تعدیل روابط بین جریان وجه نقد آزاد و کارایی داراییها اعمال میکنند
سهامداران هر شرکت را افراد و موسساتی با علایق، اهداف، افق های سرمایه گذاری و توانایی های مختلف تشکیل میدهند. برخی از ساختار های مالکیت به بعضی از سهامداران این امکان را می دهد که به میزانی نا متناسب با مالکیتی که در شرکت دارند در مدیریت دخالت داشته باشند. این مسئله ازجمله مواردی است که عملکرد یک شرکت را به طور نا مطلوبی تحت تاثیر قرار می دهد